شفاف نیوز

شفاف سازی مسایل سیاسی

شفاف نیوز

شفاف سازی مسایل سیاسی

پس از شکست آشکار در 22 خرداد؛ فرمان عقب نشینی از کف خیابان ها

پس از شکست سخت جریان منتسب به "سبز موسوی-کروبی" فرمان عقب نشینی از کف خیابان نهایتا صادر شد و از این پس ته مانده های این گروهک روش دیگری در پیش می گیرند.

بنا بر این گزارش علیرغم تبلیغات گسترده برای برگزاری راه پیمائی روز 22 خرداد، خیابان های تهران  در عادی ترین شرایط قرار داشت و بجز چند محله نشان دار که در آن نیروی های انتظامی حضور داشتند، مردم شاهد بودند که گروهک موسوی نتوانست کمترین حضور را در سالگرد انتخابات دوره دهم داشته باشد.
اختلاف داخلی میان سران اصلاح طلب در کنار رویگردانی بیش از پیش جوانان و برخورد همراه با بصیرت مردمی باعث شد موسوی و یارانش تغییر رویه دهند.
در همین رابطه چند روز پیش موسوی در دیدار با جمعی از ملی ومذهبی ها که هدایت و رهبری جنبش سبز را در شرایط فعلی به او گوشزد کرده بودند صراحتا گفت که از این پس باید روش های خود را تغییر دهند.
وی با بیان اینکه دیگر نمی توان بر مطالبات گذشته پا فشاری کرد تاکید کرد؛ انتظار حداکثری ما را زمین گیر می کند و باید بر محور حداقل ها عمل کنیم.
در این نشست موسوی می گوید باید از این پس تلاش کنیم منافع ملی را دنبال کنیم.باید بر قرائت رحمانی از دین تاکید کنیم و از همه ادیان دفاع کنیم.طبقات خاکستری یا متوسط را به خودمان جذب کنیم.حداکثر استفاده را از فضای مجازی ببریم.شبکه سازی اجتماعی را در فضای مجازی دنبال کنیم .باید شبکه سازی اجتماعی از نهاد خانواده آغاز شودو هر نفر  حکم یک شبکه را پیدا کند.با جلسات قرآن و جلسات فکری و مذهبی باید یک حلقه به هم پیوسته درست کنیم.نباید فعالیت ها صرفا در احزاب باشد.در دانشگاههای باید بجای تشکل های سیاسی به سمت راه اندازی کانون های فکری و قرآنی پیش رویم.
گفتنی است این راهکارها بصورت آشکار پس از شکست در راه پیمائی روز 22 خرداد  در قالب دستورالعملی از سوی موسوی برای طرفداران خود صادر شد.
روز گذشته موسوی در بیانیه ای اعلام کرد از این پس باید با پرهیز از خشونت  حرکت در چارچوب موازین مبارزه مدنی را سرلوحه خویش قرار دهیم.
وی تاکید می کند که جنبش سبز با عنایت به لزوم تامین خواست ها و مطالبات به حق تمامی اقشار و طبقات اجتماع، بر پیوند با اقشار متوسط و کم درآمد اجتماع -که در برابر فشارهای اجتماع-سیاسی ضعیف‌تر هستند- تاکید دارد.
تلاش موسوی برای جذب طبقات متوسط و کم درآمد جامعه و استفاده از ظرفیت معلم ها و کارگرها از جمله موضوعاتی است که در آینده به آن خواهیم پرداخت.

سفیر جاسبی با ماموریت جدید وارد مجلس شد

مسئولین دانشگاه آزاد مجددا در مجلس راه افتادند و برای پیشبرد اهداف خود اقدام به جمع آوری امضا از نمایندگان مجلس کرده اند.
به گزارش  جهان کریم زارع معاون پارلمانی دانشگاه آزاد امروز در مجلس برای زیر سوال بردن صلاحیت قانونی شورای انقلاب فرهنگی جهت ورود به بحث اصلاح اساسنامه دانشگاه آزاد، از برخی نمایندگان امضا گرفته است.
بر اساس این گزارش، تاکنون 50 نفر از نمایندگان این نامه را که در قالب طرح استفساریه مطرح شده امضا کرده اند.
این اقدام دانشگاه آزاد در حالی است که پیش از این محمدیان ریاست نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاهها از اقدام مشابه آقای هاشمی جهت زیر سوال بردن صلاحیت قانونی شورای عالی انقلاب فرهنگی خبر داده بود.
محمدیان در گفتگوی خود تاکید کرده بود:آقای هاشمی نامه‎ای را خدمت رهبر معظم انقلاب نوشتند به همین مضمون که شورا از نظر قانونی حق ورود به این بحث را ندارد. از طرف مقام معظم رهبری به بخش حقوقی ارجاع شد که: «آیا شبهه‎ای که مطرح شده درباره حق ورود شورا به اصلاح اساسنامه دانشگاه آزاد درست است یا نه؟ در این‎باره کار کارشناسی شود.» کار کارشناسی حقوقی که انجام گرفت، نتیجه این شد که شورا حق ورود به بحث اصلاح اساسنامه را دارد. پاسخ همین نظر حقوقی به سئوال آقای هاشمی به اطلاع ایشان هم رسید. 
پیش از این نیز مسئولان کنونی دانشگاه آزاد برای تداوم ریاست مادام العمرشان بر اموال این دانشگاه، بر خلاف نظر صریح رهبری طی نامه ای تلاش کرده بود به وقف اموال دانشگاه آزاد جامه عمل بپوشانند.
اصلاح اساسنامه ، تغییر هیئت امنای دانشگاه و برکناری قریب الوقوع جاسبی از مدیریت دانشگاه آزاد از جمله دلایل این تلاشهای بی حاصل می باشد.

ناکامی فتنه‌گران در دانشگاه تهران و تجمع دانشجویان انقلابی

تنها دو روز پس از آنکه در سالگرد انتخابات دهم ریاست جمهوری، مردم سراسر کشور بدون اعتنا به فراخوان گسترده شبکه های ضد انقلاب یک روز عادی را گذراندند، این بار سالگرد تشنجات سال گذشته کوی دانشگاه تهران بهانه جدیدی برای پیاده نظام جریان فتنه در دانشگاه تهران بود تا به بهانه‌ی آن، اعلام حیات کند.

به گزارش رجانیوز، حضور محدود افراطیون در صحن این دانشگاه نه تنها استقبال عامه دانشجویان را با خود به همراه نداشت که در مقابل، حضور پررنگ صدها تن از دانشجویان انقلابی دانشگاه تهران در صحن دانشگاه و هم چنین سر در اصلی دانشگاه تهران، عملا اقلیت پیاده نظام جریان فتنه را در فضای دانشگاه نیز دفن کرد.

عدم استقبال از این تجمع در حالی بود که طی روزهای گذشته تبلیغات فراوانی جهت تجمع روز دوشنبه در دانشگاه تهران در کوی دانشگاه، دانشکده های مختلف دانشگاه تهران، سلف سرویس و ... انجام شده بود اما حضور کمتر از 50 نفر از عناصر افراطی این دانشگاه در برابر دانشکده فنی و در مقابل، حضور صدها تن از دانشجویان انقلابی دانشگاه تهران در صحن و سردر دانشگاه، به ناکامی پیاده نظام سران فتنه در دانشگاه انجامید.

دانشجویان انقلابی دانشگاه تهران که تجمع خود را بعد از اقامه نماز جماعت ظهر و عصر در مسجد دانشگاه و از مزار شهدای گمنام دانشگاه تهران آغاز کردند، با حرکت به سوی سر در دانشگاه شعارهایی در اعلام انزجار از فتنه گران سر دادند.

«جنبش اشرافیت، علیه رأی ملت»، «قطعنامه چهارم، تنبیه رأی مردم»، «راه امام خمینی پاینده باد، امام ما خامنه ای زنده باد»، «توهم، یک ماهه، دو ماهه، یک سال خجالت داره»، «حمایت از کروبی، والله خجالت داره»، «مرگ بر فتنه گر»، «مرگ بر آشوبگر»، «مرگ بر اسلام آمریکایی»، «مرگ بر اسراییل»، «مرگ بر امریکا»، «مرگ بر منافق»، «کروبی بانمک، تشکر تشکر!»، «دروغگو دروغگو، 72 کشته کو؟»، «نقابدار، نقابدار دانشجویی یا اشرار» «نواده روح الله، سید حسن نصرالله» و... شعارهایی بود که دانشجویان در صحن دانشگاه و در برابر سر در دانشگاه تهران آن را فریاد زدند.

همچنین حضور تقریباً دو ساعته دانشجویان دانشگاه تهران در برابر سر در اصلی دانشگاه با استقبال تعدادی از رهگذران خیابان انقلاب نیز مواجه شد، به‌طوری که برخی از عابران با شعارهای دانشجویان در اعلام انزجار فتنه گران و در دست داشتن پرچم های جمهوری اسلامی ایران، امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب، همراهی و از دانشجویان قدردانی کردند.

این دانشجویان در پایان با حضور در برابر مزار شهدای گمنام این دانشگاه ضمن قرائت فاتحه، به تجمع خود پایان دادند.

عملکرد افراطی سران فتنه طی یک سال گذشته که به شدت پایگاه اجتماعی آنان را دچار ریزش کرده است، در دانشگاه‌های سراسر کشور نیز منجر به رویگردانی اکثریت قابل توجه دانشجویان از آنان شده است.

آقای تقلب از چه چیز توبه کرد؟!

بانی تقلب در انتخابات مجلس ششم به بهانه توبه از عملکرد سال های اول انقلاب، به تخریب نظام و انقلاب پرداخت. این در حالی است که تاج زاده همزمان با تخطئه عملکرد حضرت امام، تظاهر به دوگانگی دوران حضرت امام و پس از آن دوران می کرد.
مصطفی تاج زاده که از سال ها پیش آثار نفاق در وی ظاهر بود، اکنون پس از لو رفتن و بازداشت، به کلام امام که میزان رأی ملت است استناد کرده و می نویسد: نظامی که نظارت استصوابی انتخاباتش حتی با نظام انتخاباتی عراق و افغانستان و لبنان و فلسطین قابل مقایسه نباشد چگونه می تواند مدعی رهایی بخشی عراق و افغانستان و فلسطین و لبنان و الگو بودن برای مسلمانان جهان باشد.
وی در مغالطه ای دیگر نوشت: من در جریان بازجویی ها و در مقابل اتهام «انقلاب مخملی» استدلال کردم و هشدار دادم که مواظب باشید، این اتهام یک تیغ دو دم است و قبل از این که صدای مردم را ببرد، دست خودتان را خواهد برید، زیرا معنایی جز شبیه سازی جمهوری اسلامی ایران با حکومت های کمونیستی و شبه کمونیستی و استبدادی و فاسد که توسط انقلاب های مخملی سرنگون شده اند، نخواهد یافت.
تاج زاده به جای آن که به خاطر خیانت های خود طی دهه گذشته از مردم حلالیت بطلبد، مدعی عذرخواهی به خاطر تندروی های انقلاب شد و با تخطئه روزگار حیات حضرت امام ادعا کرد: نسل اول انقلاب باید اعتراف کند؛ به علت عدم استفاده درست از فرصت هایی که ظهور تک صدایی را بر بستر عبور از آرمان های انقلاب و اصول قانون اساسی، غیر ممکن می کرد. البته ما کوشیده ایم از این خطاها درس بگیریم و به ویژه پس از جنگ، رفتار و گفتار خود را اصلاح کنیم.
وی سپس از سیدکاظم شریعتمداری که در کودتای طراحی شده از سوی سفارت آمریکا به ایفای نقش پرداخته بود، در برابر حضرت امام دفاع کرد و وی را با کسانی چون صانعی و منتظری و طاهری اصفهانی مقایسه کرد که اکنون با اعتراضات مردم مواجه هستند.
هم حزبی هاشم آغاجری در سازمان مجاهدین انقلاب، سپس مدعی شد: حکومت در عصر غیبت نمی تواند سعادت اخروی شهروندان را تأمین کند و نباید چنین باری را بردوش حکومت گذاشت که باعث نقض آزادی و مشکلات عدیده در تأمین رفاه مردم و توسعه علمی و فنی و اقتصادی کشور می شود(!)
وی برای خالی نبودن عریضه در این نوشته تایپی 21 صفحه ای که مالامال از اتهام پراکنی علیه مدیریت 30 ساله انقلاب است، در یک جمله کوتاه هم نوشت: نباید فراموش کنیم که ذکر اشتباهات ما ]منظور انقلاب و نظام، نه مشارکت و مجاهدین که منزهند![ به آن معنا نیست که دیگران ]ضدانقلاب و گروهک ها[ خطا نداشته اند.
کیهان امیدوار است این اعترافات صریح تاج زاده که عمق نفاق و انحطاط فکری او را روایت می کند از سوی مدعیان اصلاح طلبی حمل بر اعتراف تحت شکنجه برای بدنام کردن این جریان نشود. اما درباره مغالطات انبوه معاون سیاسی وزیر کشور دولت خا تمی باید گفت 1- کدام انتخابات در دنیا آزادتر از انتخابات سال گذشته ایران، که 2 تن از سران نفاق و مستظهر به حمایت گروهک های ضد انقلاب و جبهه استکبار فرصت پیدا کردند عیار خود را در محک جمهوریت و اسلامیت نشان دهند؟ 2- در این که فلسطین و لبنان و عراق و... از جمهوری اسلامی الگو گرفته اند - به رغم آزادگی جبهه استکبار و هم پیمانان وطنی آنها- هیچ تردیدی نیست اما از جناب تاج زاده باید پرسید آیا شما نبودید که در سال 78 در آرای مردم تهران دست بردید و به تقلب گسترده دست زدید.
تاج زاده در انتخابات سال 84 از آقای هاشمی دفاع می کرد و اکنون دفتر آقای هاشمی صراحتاً اعلام می کند که اصلاح طلبان در انتخابات سال 78 مجلس ششم تقلب کردند تا وی به مجلس راه نیابد و از رتبه 19 به رتبه 30 سقوط کند. 3- درباره کودتای مخملین باید از تاج زاده پرسید آیا دولت ملی سالوادر آلنده در شیلی نظامی فاسد و استبدادی و کمونیستی بود که با طراحی سازمان سیا و با جنگ روانی و مطبوعاتی در داخل آن کشور و اعتصاب کامیونداران و... ساقط شد؟ نهضت ملی شدن نفت چه طور که آمریکایی ها برای اولین بار مزد عملیات روانی و جنگ مطبوعاتی و شکاف میان مردم را چشیدند و کودتا را با موفقیت به کار بستند؟ آیا در هر کدام از این پروژه ها و پروژه های بعدی در کشورهای اروپای شرقی، اگر دست های خائن و وابسته به آمریکا نبودند، امکان کودتای مخملین و روی کار آمدن گماشتگان آمریکا وجود داشت و آیا همان مردم سپس در اوکراین و گرجستان و قرقیزستان و... علیه مهره های آمریکا نشوریدند؟ اما آیا شما حاضرید علیه آمریکا سخنی بگویید یا در همین نامه خود از آمریکا ستایش می کنید؟ 4- شما جز تداوم انحصارطلبی، دیکتاتورمآبی و تفرعن، چه شیوه دیگری را به کار بسته اید که از طرف امام و انقلابیون توبه می کنید و چرا علناً نمی گویید انقلاب و مقتدای آن مقابل باج خواهی های شما ایستادند بنابراین باید از آن روی گرداند؟! 5- دفاع از کسانی چون شریعتمداری و منتظری که علناً تحریک شدگان استکبار در برابر حضرت امام بودند، نشان می دهد عمق نفاق شما در تظاهر به ارادت نسبت به حضرت امام خمینی چه قدر پیچیده است.

تو شیر یا خط انداختی ما سه شدیم!

با گذشت 5 روز از بیانیه مشترک کروبی و موسوی درباره لغو راهپیمایی 22خرداد، بحث های جدی در محافل ضدانقلاب در جریان است. هر چند که برخی از این محافل ترجیح داده اند شوک و سرخوردگی تازه را در سکوت سر کنند اما طیفی دیگر زبان به اعتراض و حتی هجو سران فتنه گشوده اند و معتقدند مطالبه محوری با سکوت و مدارا نمی خواند.
دویچه وله آلمان ضمن گزارشی به سراغ چند تن از عناصر ضدانقلاب رفت و نظر آنها را درباره عقب نشینی موسوی و کروبی جویا شد. سایت دویچه وله از قول یکی از این افراد نوشت: این تصمیم گیری بسیار عمودی بود و با این ادعا که موسوی و کروبی، فقط رهبران نمادین جنبش هستند، متناسب نبود. آقایان نباید نگاه سیاهی لشکری به جنبش داشته باشند.
هرچند یکی از ضدانقلابیون فراری (سامان رسول پور) به دویچه وله گفت «لغو راهپیمایی تصمیم درستی بود چرا که با توجه به تجربه 22 بهمن سال گذشته، این بار هم جنبش نمی توانست به شکل موفقیت آمیزی به خیابان بیاید» اما جلوه جواهری می گوید « شیوه لغو راهپیمایی باعث شد کسانی که خواهان اعتراض در آن روز بودند زیر ضرب چند برابر قرار بگیرند.»
همایون ایوانی همکار نشریه گفت وگوهای زندان هم به دویچه وله گفت: حرکت جناح های رانده شده مانند موسوی و کروبی همان حرکتی بود که توسط جناح خاتمی در سال 78 رخ داد. در لحظه مهم، جنبش را تنها گذاشتند و دعوت به عقب نشینی کردند و به همین دلیل امکان سرکوب شدیدتر فراهم شد.
آرش بهمنی از روزنامه نگاران فراری هم می گوید «لغو راهپیمایی باعث ناامیدی شده است». محبوبه عباسقلی زاده نیز گفت موسوی و کروبی یکبار دیگر فرصتی تاریخی را از دست دادند.
اما حسن یوسفی اشکوری از مسافران کنفرانس برلین که اینک در خارج کشور اقامت دارد، بی آنکه به عملکرد توأم با دستپاچگی و آشفتگی جریان فتنه سبز در یک سال گذشته اشاره کند در سایت جرس نوشت: «دوستان عجله کار شیطان است. دنیا که به آخر نرسیده، قرار هم نبود 22خرداد 89 به پایان خط برسیم. راه درازی در پیش است». وی تصریح کرد؛ تجمع غیرقانونی به معنای انتخاب یک فاجعه و سپردن خود به دست حکومت بود بویژه که خبرها از آمادگی حکومت برای تسویه اساسی حکایت می کرد. دوم اینکه با وقوع چنین فاجعه ای، سران جنبش دست به خودکشی بزرگ سیاسی زده بودند.
در این میان سایت خودنویس خواستار تغییر در سران فتنه شد و در مطلبی طنز که توأم با هجمه به موسوی و کروبی بود نوشت: به یک رهبر جهت جنبش سبز نیازمندیم، دارای مدرک تحصیلی فابریک از هر جایی ولو شده مدرسه باغچه بان... کسی باشد که خودش یک کمی تکنیک و تاکتیک از قبل بلد باشد نه اینکه یک سال بگذرد و تازه چیزهایی یاد بگیرد، بعد امتحان بکند، اگر شد که هیچی، اگر نشد شیر یا خط بکند. چنانچه رهبر جنبش است ولی خودش می گوید نیستم، بی زحمت نرود از طرف جنبش راهپیمایی لغو کند. جنبش آن وقت خودش تنهایی می رود، سه می شود...تندروی و کندروی را خودش بلد باشد نه اینکه یکی دیگر ]کروبی[ بچسبد بهش بگوید پدرجان! فقط تا کار ناموسی می شود که نباید در دفاع از زنت صدایت را بلند کنی!... چنانچه با تغییر قانون اساسی موافق است، روزی 200 دفعه به قانون اساسی اعلام پایبندی نکند. دایی! ولی فقیه هم یکی از بندهای همین قانون اساسی است، حتماً باید جلوی جمع اینارو بگم ؟

آقای رئیس جمهور! از شما انتظار دیگری بود

اظهارات پریشب رئیس جمهور درباره بدحجابی و مبارزه نیروی انتظامی با مفاسد اخلاقی و اجتماعی تحت عنوان امنیت اخلاقی و اجتماعی، انتقادبرانگیز شد.
احمدی نژاد در گفت وگوی مستقیم شبکه یک سیما منتقدان بدحجابی برخی خانم ها را مورد خطاب قرار داد و گفت: آنها باید خود را اصلاح کنند وقتی نابسامانی های اخلاقی پیش می آید همه مقصرند و مردها بیشتر از همه.
رئیس جمهور اضافه کرد: باور ما این است که هر کجا زن به صورت گسترده وارد شد اجتماع آنان بسیار سالم تر، صحیح تر و اخلاقی تر است. عده ای در هر دوره ای هرچند ماه می خواهند جنجالی در کشور برپا و برخورد کنند که بنده در همین جا به صراحت اعلام می کنم که ما مطلقا و از بنیاد با این موضوع مخالفیم.
احمدی نژاد تاکید کرد: البته این بدان معنا نیست که ما از عده ای که بطور سازمان یافته بخواهند مشکلات اخلاقی را در جامعه گسترش دهند، چشم پوشی کنیم بلکه باید با کار اطلاعاتی و شناسایی و قانونی آنها را بازخواست و مجازات کنیم.
وی افزود: برخی ها می گویند باید امر به معروف کنیم و این حرف درستی است اما قبل از امر به معروف باید پدیده ای در جامعه تبدیل به معروف شود و وقتی معروف شد و عموم جامعه گفتند این کار خوبی است با روش درست به او می گوییم این موضوع را رعایت کند. اما اگر کسی اصرار دارد سازمان یافته و با وصل به بیگانه ذهن جوانی را تخریب کند، کارش جداست.
احمدی نژاد گفت: محال است فردی، شخصیت کسی را تخریب کند و او حرفش را بپذیرد. باید با ادبیات امروز با نسل خود حرف بزنیم و مفاهیم مکتب را با بیان امروز منتقل کنیم.
رئیس جمهور گفت: اینها ربطی به دولت ندارد و دولت واقعا در این مسائل دخالتی ندارد؛ ما اینها را توهین می دانیم که زن و مردی در خیابان راه بروند و کسی بیاید بگوید نسبت شما چیست. هیچ کس حق ندارد در این مورد سؤال کند، این به معنای آن نیست که ما نابسامانی های اجتماعی را نمی بینیم و یا نباید اصلاح کنیم بلکه می گویم این روش، روش درستی نیست. اینها مال دولت نیست و آنها را قبول نداریم و تا آنجایی که بتوانیم برخورد و کنترل می کنیم.
درباره این بخش از مصاحبه رئیس جمهور باید متذکر شد اولا وقتی معروفی در حال خدشه و فراموشی یا منکری در حال غلبه است، امر به معروف و نهی از منکر تکلیف است و نمی توان با این توجیه که معروف،معروف نشده، دست از امر به معروف و نهی از منکر کشید ضمن اینکه برای اکثریت قاطع ملت ایران حجاب و عفاف یک معروف مسلم و بدحجابی و بی عفتی، یک منکر بزرگ است. ثانیا کار فرهنگی و ارشادی تناقضی با برخورد با مفاسد اخلاقی و اجتماعی متجاهرانه ندارد و به نام کار فرهنگی نمی توان اجرای قانون و پاسداری از مرزهای امنیت اخلاقی و عفت عمومی را تعطیل کرد یا پاسداران این مرزها را نکوهش نمود. اگر هم در اجرای قانون خطا و خللی دیده شد نمی توان اصل قانون را تعطیل کرد و از مجریان و ضابطان خواست به خاطر آن خطاها، اساسا تکلیف و مسئولیت خود را تعطیل کنند. ثالثا تجاهر و تظاهر به فساد در خیابان -حریم عمومی- با حریم خصوصی متفاوت است. کسی نمی تواند از حریم خصوصی افراد سؤال کند اما اگر عناصر قانون گریز و هنجارشکن اصرار بر ارتکاب بزه های اخلاقی و اجتماعی کردند، نه تنها بازخواست که در چارچوب قانونی باید مجازات هم کرد.
رابعاً برخورد با این نابهنجاری های سازمان یافته اتفاقا از جمله مسئولیت های حاکمیتی دستگاههای دولتی است و این بیان که ما دخالتی نداریم، نه تنها رافع مسئولیت نیست بلکه خدمات و تلاش های دولت خدمتگزار در سایر حوزه ها را نیز زیر سؤال می برد.
طبیعی است که بین مقولاتی مانند ارشاد، امر به معروف و نهی از منکر، تذکر و مبارزه با جرایم اخلاقی و اجتماعی تفاوت های مرحله ای وجود دارد و هر مرحله دارای مقتضیات و لوازم خود است اما این تفکیک نمی تواند توجیهی برای تعطیلی همه این تکالیف قانونی و شانه خالی کردن از بار مسئولیت باشد. ضمن اینکه به نظر می رسد متاسفانه برخی مشورت های غلط در این زمینه به رئیس جمهور محترم داده می شود که با بنیان اسلامی و انقلابی تفکر ایشان در تضاد است. برخی گمانه ها حاکی از آن است که جریانی می کوشد به ایجاد بدگمانی میان علما و متدینین با رئیس جمهور خدمتگزار دامن بزند و نتیجه این بدگمانی را در آغوش فتنه گران بریزد.

گزارش شاهد عینی از قیام جنبش سبز در 22 خرداد! (طنز)

با دعوت فعالان جنبش و با خنک شدن هوا کم کم بر عده ی حاضران در خیابان و پیاده رو ها افزوده می شود.

مرد و زن و پیر و جوان در پوشش خرید و سیاحت آثار تاریخی و تفریح در حال پیوستن به جمع مردم هستند.

در لباس تمام مردم می توان تکه ای رنگ سبز یا میشی یا یشمی ویا دیگر از خانواده ی سبز را به وضوح مشاهده کرد.

حضور کودکان در این جا چشمگیر است که برای اصفهان نوید آینده ای سبز را می دهد.

در گوشه ای از پیاده رو مردی شروع به شعار دادن می کند و فورا اطرافش شلوغ می شود و شاید تا چند دقیقه ی دیگر تمام عینک های آفتابی اش فروش برود.

صورت مرد تکیده و سوخته است و نشان می دهد فقط و فقط در پی یک زندگی آزاد برای همه ی ایرانیان است و تنها به دنبال پاسخ برای این سئوال است که "چرا؟".

پلاکاردهای بزرگ که بر روی آن ها به صورت معنا داری نوشته شده است "حراج واقعی" در همه جا به چشم می خورد و گاهی عددی هم کنار تابلو نوشته شده است "30 درصد" که اشاره ی ظریفی است به نتایج واقعی انتخابات و اینکه ایران با شکوه به تاراج کوتولگان رفته است.

 با وجود فشار و حضور بی سابقه ی نیروهای امنیتی و گارد رهبری و سپاه با لباس های مبدل در قالب راننده ی اتوبوس، مغازه دار، گدا، ره گذر و ... امید برای آزادی ایرانی آباد مرد و زن را بی هیچ دلهره و ترسی به میدان آورده است.

همه با هم اند همه سبز، حتی علمای مردمی در بین جمعیت دیده می شوند. شمارش معکوس برای حکومت آخوندها شروع شده است.

جوانی از من پرسید "ساعت چند است؟" و من گفتم "هفت و ربع" و او به جمع مردم پیوست.

جوانی از کنارم رد شد و در دستش موبایلی بود که با صدای عجیب بلندی آهنگی از یک خواننده ی آزادی خواه سبز پخش می کرد و این بر لطافت تجمع و همبستگی بیشتر مردم می افزود.

پیرمردی نزدیک صد ساله در کنار خیابان هاج و واج مانده...او هم از این غیرت مردم شگفت زده است...شاید چنین جمعیتی را فقط در سال 42 دیده باشد. اما آن زمان زمین متری دو ریال بود. او شاید نداند با رفتن آخوندها بهترین ماشین هنوز "پژو آخوندی" است یا نه.

زن ایرانی این جا به سیم آخر زده است. حجاب از فکر و چشم و سر خود برداشته و به خیابان آمده. شاید شعار او این است "نه روسری نه تو سری ".

خبرنگاران و عکاسان خارجی در تمام مسیر راهپیمایی به چشم می خورند و صدای مردم را به گوش جهانیان می رسانند. برای وارد شدن این ها به مدرسه ی چهارباغ 5000 تومان و برای وارد شدن ما 2000 تومان پول گرفته می شود.

این چهره ی مرد و زن ایرانی است که از پلیس و آجان نمی ترسد و ماشینش را جلوی تقاطع پارک می کند.  یعنی این راه بی برگشت است...

دست جوانی از میان جمعیت بالا می رود و با تمام وجود فریاد می زند "عباس..." و به دور دست می نگرد...عباس بر می گردد و از دیدن رفقش خوشحال می شود....ما بی شماریم.

با تاریک تر شدن هوا مردم حتما چراغ های اتوموبیل های خود را روشن خواهند کرد و این نشانه ی اتحاد یک ملت فهیم است چون در تاریکی رانندگی کار عاقلانه ای نیست.

اینجا همه "ندا" هستند و "مهدی" (یقین یک مهدی نامی هم دارند این ها!).اکنون ساعت 19 و سی دقیقه است و من در بطن یک رویداد تاریخی در یک خیابان تاریخی هستم...خدا را چه دیدی شاید بخت ما هم باز شد!