تناوب تأکیدات رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بر راهحلهایی که پیشتر در نماز
جمعه ارائه کرده بود، بارها و بارها توجه محافل سیاسی را به خود جلب کرد
تا نوبت به فائزه برسد و دختر، برداشت خود را از آنچه پدر بدان پایبند
مینمود، واگویه کند. او گفت:«خواستههایی که پدرم اعلام کرده همان
خواستههای جنبش سبز است.» و از همین رو «میتوان ایشان را هم سبز دانست!»
آن روزها دست آخر خروش انقلابیون گرد و غبار فتنه را فرونشاند و رهبرمعظم
انقلاب نیز پس از حماسه بزرگ نهم دی ماه تصریح کردند: «حجت بر همه تمام شده
است.» بانیان فتنه سر در گریبان فرو برده بودند و آنچه میگفتند و
مینوشتند، دیگر به طنز میگرایید. بیانیه پانصد و بیست و چندم میرحسین نیز
در کنار حکایتهای شیرین شیخ اصلاحات توجه اصحاب مطایبه را به سوی خود سوق
میداد تا همه بدانند با احضار روح هم این کشتی به گل نشسته را امیدی به
تکان خوردن نیست! در دیگر سو بسیاری از آنان که روزی به فتنهگران اعتماد
کرده بودند نیز از اعتماد خود بازگشتند و حتی خواصی که سکوت کرده بودند،
کمکم لب به سخن گشودند و کوشیدند خود را به سیل کسانی که در جریان فتنه 88
عمار یاسر لقب گرفته بودند، برسانند. در چنین شرایطی نگاهها بیش از پیش
به جانب مجمع تشخیص مصلحت نظام رفت تا بلکه دست آخر، سیاستمدار کهنهکاری
که در مراسم تنفیذ حکم رئیس جمهور دهم نیز امکان حضور پیدا نکرده بود، سر
از گریبان بیرون آورد و سخن آغاز کند؛ آن گونه که نگرانی دلسوزان انقلاب و
امید دشمنان نظام هر دو پایان پذیرد. پردهنشینان میدان سیاست جایگاه
کهنهکاران این عرصه را خوب میشناختند و نیک میدانستند که نقشآفرینیهای
اینان واجد تحلیل است. پیشتر عطریانفر تصریح کرده بود که هاشمی، رهبری و
هدایت جبهه دوم خرداد را در دست گرفته است و این در کنار دیدارهایی که صورت
میپذیرفت و سخنانی چون سخنان فائزه که اصلاحات را تداوم راه سازندگی
میدانست، فضایی مبهم را فراروی تحلیلگران قرار میداد؛ فضایی که انگار
اصرار چندانی هم بر گرهگشایی از آن وجود نداشت.
آغاز سال 89 با
مصاحبه ویدئویی هاشمی همراه شد؛ مصاحبهای که حاوی پیام نوروزی نیز بود و
طی آن ریاست مجمع به پرسشهای مختلفی پاسخ میگفت. مصاحبه کننده بعد از
سؤالهایی تاریخی، از وقایعِ بعد از انتخابات نیز به گونهای اجمالی و
البته معنادار پرسید.
هاشمی در جواب سؤالی که جنبش سبز را مانند قیام مردمی سال 57 تلقی میکرد، تشبیه را بهطور کامل، درست ندانست اما حرکت فتنهگران را صرفاً یک دعوای انتخاباتی و نوعی حرکت اصلاحی اکثریت لقب داد و گفت: «آنها که الآن به عنوان معترض یا منتقد در خیابانها آمدند و صحبت کردند اکثریت قاطعشان وفادار به نظام هستند. یعنی جمهوری اسلامی و قانون اساسی را با همه موازین آن قبول دارند... آن زمان هم اگر یادتان باشد وقتی که دریای مردم به طرف میدان آزادی میرفت، اکثریت راه امام را داشتند و همین استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی را میخواستند. عده معدودی هم بودند که پلاکاردهای محدود حزبی و فرقهای خودشان را داشتند، کسی هم مخالفت نمیکرد. بعد از انقلاب هم بودند. در انتخاباتی که حق حضور داشتند، شرکت کردند و فهمیدند که آرایشان محدود است. به نظرم از این جهت حالا هم همینطور است. اکثریت جمهوری اسلامی را میخواهند و اعتراض آنها هم از انتخابات شروع شد که این اعتراض در واقع یک نوع اصلاح است ولی با اصل مخالفتی ندارند.» بحث در مصاحبه به دعوای معروف جمهوریت و اسلامیت نیز رسید و هاشمی به گونهای کنایهآمیز تصریح کرد: «...در آن زمان هم اینها بود. یعنی عدهای جمهوری بدون اسلام میخواستند که آنها هم خودشان سکولار نبودند ولی میگفتند همین کلمه کافی است. عدهای هم بودند که خیلی صریح میگفتند، تحجر همان موقع هم بود. بعضیها موافق جمهوریت هم نبودند، منتها صدای آنها خیلی رسا نبود، چون آنها در انقلاب شرکت نداشتند. اما آن طرفیها زیاد بودند. الآن در داخل ایران صدای متحجرین مقداری از آنها بلندتر شدهاست. گرچه در فضای جهانی شاید آن صداها بلندتر باشد.» هاشمی در این تحلیل در میانه میدان سیاست قرار میگرفت تا با کنار رفتن دو جریان افراطی راه برای جریانی میانه که حتی میتوانست شامل کارگزاران سازندگی و برخی اصولگرایان همراه هاشمی نیز باشد، باز شود. رئیس مجمع نگران تحجر در کشور بود. او اعتقاد داشت اکنون نسبت به گذشته صدای تحجر مقداری بلندتر شده است. در این میان البته اشارهای به مصادیق این تحلیل نشد، اما پیش از این جریان اصلاحات، آیتالله مصباح یزدی را متهم به تلاش برای حذف جمهوریت قلمداد مینمود. روزها سپری شد و همچنان گره ابهام بر مواضع کهنهکار سیاسی کشور باقی ماند. چندی بعد محمد هاشمی خبر از دیدار رئیس مجمع با بهزاد نبوی داد: «رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در ایام نوروز در کیش بودند و در جریان این سفر با بسیاری افراد دیدار داشتند و آقای نبوی هم جزو این افراد بودند.»
و بعد هم نوبت به روزنامه رسالت رسید تا از جلسه خاتمی با رئیس مجمع سخن بگوید و بنویسد: «شنیدهها حاکی است که محمد خاتمی با حضور در محل مجمع تشخیص مصلحت نظام با آقای هاشمی رفسنجانی درباره برون رفت اصلاحات از وضعیت بغرنج فعلی با وی مشورتهایی انجام داده است.» این در حالی بود که جسته و گریخته اخباری از دیدارهایی به نمایندگی از رئیس مجمع نیز منتشر میشد. سایت جرس به عنوان نمونه خبر از دیدار هادی منافی، وزیر اسبق بهداشت و درمان با حمزه کرمی، یکی از متهمان فتنه 88 داد.
شاید
این از الزامات میانهروی بود که کمتر سخن به میان آید و ابهامها نیز به
نوبه خود تداوم یابند. حداد عادل میگفت: «هاشمی میگوید که من سعی میکنم
ارتباط اینها را با نظام نگه دارم تا از ریزش آنها جلوگیری شود.»
کمکم
اما نوبت به سایت شخصی هاشمی رسید تا پیمانه خالی موضعگیریها را با
بازخوانیهای تاریخی خود پر کند و در این میان آنچه بیش از همه
جنجالبرانگیز شد انتشار نامه تند هاشمی در سال 59 خطاب به امام راحل بود؛
نامهای که در آن امام کنایتاً آسایشطلب لقب میگرفت.
این نامه یادآور همان نامه سرگشاده خطاب به رهبر انقلاب بود که در همان روزهایی که آتش فتنه ریشه میدواند با سخنان عفت هاشمی رفسنجانی همراه شد تا پس از انذار نوبت به تحریک برسد و برخی فرزندان رئیس مجمع نیز خود را به جمع اردوکشیهای خیابانی برسانند.
ماجرای نامهای که سایت هاشمی منتشر کرد، به سال 59 برمی گشت. در همان روزها که امام مصالح کشور را میدید، هاشمی دست به قلم شد تا این چنین نامه بنویسد: «بسماللهالرحمنالرحیم. امام و رهبر و مرجع تقلید عزیز و معظم. به نظر میرسد در ملاقاتهای معمولی، به خاطر کارهای زیاد و خستگی جنابعالی، فرصت کافی برای طرح و بحث مطالبی اساسی که داریم به دست نمیآید... خواهش میکنم توجه فرمایید و در ملاقات بعدی جواب لطف کنید.» آن روزها هاشمی بر مشی عملی امام خرده گرفت و از آنچه سکوت و کلیگویی مینامید انتقاد کرد. هاشمی البته اعتراف کرد که نظرات امام را با تعدیل اجرا میکرده است. او در نامه خود نوشت: «خود شما میدانید که موضع نسبتاً سخت مکتبی امروز ما، دنباله نظرات قاطع شما از اول انقلاب تا به امروز است، بعد از پیروزی معمولاً ما مسامحههایی در اینگونه موارد داشتیم و جنابعالی مخالف بودید، اما نظرات شما را با تعدیلهایی اجرا میکردیم؛ شما اجازه ورود افراد تارکالصلوئ یا متظاهر به فسق را در کارهای مهم نمیدادید، شما روزنامه آیندگان و... تحریم میکردید، شما از حضور زنان بیحجاب در ادارات مانع بودید، شما از وجود موسیقی و زن بیحجاب در رادیو تلویزیون جلوگیری میکردید؟ همینها موارد اختلاف ما با آنها است. آیا رواست که به خاطر اجرای نظرات جنابعالی ما درگیر باشیم و متهم و جنابعالی در مقابل اینها موضع بیطرف بگیرید؟ آیا بیخط بودن و آسایش طلبی را میپسندید؟»
هاشمی حتی از این خطابهای تند هم پا را فراتر گذاشت و از تحت تأثیر دیگران قرار گرفتن امام ابراز نگرانی کرد: «گاهی به ذهنم خطور میکند که تبلیغات و ادعاهای دیگران شما را تحت تأثیر قرار داده و قاطعیت و صراحت لازم را –که از ویژگیهای شما در هدایت انقلاب بوده- در موارد فوقالذکر ضعیفتر از گذشته نشان میدهید، بسیاری از مردم هم متحیرند که چرا امام قاطع و صریح در این مسائل سرنوشتساز صراحت ندارد.» نامه سرگشاده و بدون سلام و والسلام ریاست مجمع خطاب به رهبری برای اصحاب سیاست سنگین بود و این نامه تاریخی به امام شاید با انگیزه تحتالشعاع قرار دادن بار سنگین آن نامه سرگشاده منتشر میشد. سایت ریاست مجمع البته چندی بعد و در آستانه سالگرد انتخابات ریاست جمهوری دهم آن نامه سرگشاده را باز نشر داد تا تأکید دوباره بر همان مواضع گذشته را رسانده باشد. در این میان خبری منتشر شد که حکایت از ملاقات جمعی از جوانان اصلاحطلب و متهمان آزاد شده ناآرامیهای سال گذشته با ریاست مجمع داشت. در حالی که پیشتر هاشمی در دیدار با مدیران دولت اصلاحات بر کلیات پیشنهادهایش در نمازجمعه 26 تیرماه مجدداً تأکید کرده بود، انتشار اخباری از ملاقات جوانان اصلاحطلب و متهمان انتخاباتی با هاشمی حواشی جدیدی را ایجاد نمود.
سایت جرس که حامی میرحسین موسوی شناخته میشد، خبر جلسه را اینگونه منعکس کرد: «آقای هاشمی «جوانان سبز» را با اشاره به آیات و احادیث به استقامت و مدارا فرا خوانده است!» سایت جرس در گزارش خود از ملاقات مذکور نوشت: «هاشمی رفسنجانی در لابهلای سخنان زندانیان آزاد شده، در شرایط زندان و اتفاقات پیش آمده پرس وجو میکرد و آنان را به استقامت و مدارا فرا میخواند و تأکید میکرد که سرانجام سختی، پیروزی و آسانی است. این در حالی بود که خبری مبنی بر دیدار مادر هنگامه شهیدی، یکی از متهمان بازداشت شده، با هاشمی رفسنجانی نیز منتشر شده بود. در خبرها آمده بود: «رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام مادر هنگامه شهیدی را به صبر فراخواند و ضمن آرزو برای همه زندانیان سیاسی، نامه ای از وی را برای پیگیری درخواستش دریافت کرد.» بعد از انعکاس خبر ملاقات هاشمی با متهمان انتخابات در سایت شخصی او به نقل از سایر سایتهای خبری، دفتر رئیس مجمع طی اطلاعیه ای توضیحاتی را ارائه کرد و این خبر را «فاقد سندیت» خواند!
در این تکذیبیه آمده بود: «همان گونه که قبلاً نیز بهطور رسمی اعلام شده، انتشار هرگونه مطلبی خارج از اخبار رسمی مخابره شده توسط این اداره کل، فاقد سندیت بوده و مورد تأیید نمیباشد.» این تکذیبیه پرابهام در حالی منتشر شد که اصل دیدار در آن مورد تأیید قرار گرفته بود. به این ترتیب هر چه گذشت، حکایت نگرانیها دو چندان شد. رئیس مجمع درباره پرونده مهدی هاشمی و ماجراهای دانشگاه آزاد در همین بازه زمانی به صراحت سخن گفت، اما در خصوص فتنه و فتنهگران همچنان مواضعی پرابهام را بر جای گذاشت. مواضع او حتی درخصوص تحریمها یا مسائلی از این دست حواشی زیادی را برمیانگیخت. به عنوان نمونه روزنامههای الشرق چاپ لبنان، الشرقالاوسط چاپ لندن، الاهرام چاپ مصر، السیاسه چاپ کویت و شبکه خبری العربیه در تحلیلهای جداگانهای به بررسی سخنان هاشمی در مجلس خبرگان رهبری پرداختند و اظهارات او در خصوص جدی بودن تحریمها را ناشی از اختلافات درونی میان مسئولان جمهوری اسلامی ایران قلمداد کردند.
خرداد ماه یک جدال تاریخی را نیز با خود به همراه داشت و آن بحثی بود که بین رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام درگرفت. آیتالله یزدی انتقادات شدیدی را درباره مواضع هاشمی مطرح کرد و گفت: «هاشمی با موضعگیریهایش که از سه پهلو هم گذشته است، هر روز از نظام دورتر میشود.»
ریاست مجمع البته این اظهارات را بیپاسخ نگذاشت و در دیدار با جمعی از استادان علوم سیاسی دانشگاههای قمرئیس جامعه مدرسین را تهدید به افشاگری کرد. او گفت: «در مورد سخنان اخیر آقای یزدی همانگونه که قبلاً هم گفتم، جوابم تاکنون به سخنان توأم با عصبانیت و غرضآلود ایشان سلام بوده است، ولی با صحبتهای دیروز ایشان و اطلاعات رسیده، این بار بوی توطئه به مشام میرسد و درباره مسائل ایشان در زمان امام راحل و در جلسه انتخاب رهبری بعد از ارتحال امام و در قوه قضائیه به صورت کتبی مطالبی را گوشزد خواهم کرد.» با این همه گذشت و گذشت تا نوبت به یادداشت هاشمی در 19 دی ماه رسید؛ یادداشتی که با آن مشی به اصطلاح میانه گذشته تفاوتهای شاخصی را نشان میداد و رونمایی از رویکردی جدید تلقی میشد. هاشمی در این یادداشت، خود را نگران روحانیت و علما معرفی کرد و از بقایای تفکر روحانیتستیزی در کشور خبر داد. او بعد از اشاره به وقایعی از تاریخ انقلاب نوشت که اینک ۳۰ سال از پیروزی انقلاب اسلامی، بقایای فکری دینزدایی و روحانیتستیزی، پس از توهین و تهمت به سران روحانی عرصه سیاست در ۳۰ سال گذشته، به فضلا، علما و مراجع قم رسیدهاند.
مقصود از سران روحانی عرصه سیاست در 30 سال گذشته، احتمالاً خود هاشمی و چهرههایی نظیر سید محمد خاتمی بودند و انگار هاشمی مثل همان سالهای دوران سازندگی علاقه داشت انتقادات نسبت به خود را هجمه به نظام و روحانیت قلمداد کند. این در حالی بود که هاشمی نسبت به انحرافاتی نظیر تئوریزه شدن دین سبز در آستانه انتخابات دهم نگران نشده بود. آن روزها قرار بود میرحسین پیامبر این دین جدید باشد و دین حوزههای علمیه نیز «دین سیاه» معرفی میشد.
یادداشت هاشمی در 19 دی از سوی برخی تحلیلگران سیاسی نسخه به روز شده همان نامه سرگشاده خطاب به رهبری تلقی شد؛ همان نامهای که علی هاشمی در ستاد قیطریه و در جمع شش نفر از اعضای اصلی ستاد موسوی بدان اشاره کرد: «این نامه حاج آقا خیلی تند است و ما داریم آن را چاپ میکنیم، شما هم بگویید چاپ کنند. باید دست به دست هم بدهیم تا موج ایجاد کند. حاج آقا گفته یا اینجا کار خراب میشود یا فضا برمیگردد.» این نشان از پایان آن عهد میانهروی داشت و هاشمی انگار این بار راهی جدید را آغاز میکرد تا سایت شخصی او نیز با انتشار مطالبی تاریخی و یادداشتهایی پیگیر همین خط جدید باشد؛ خطی که در آن انگار فرافکنی و اتهامزنی به دولت برای حساسیت برانگیزی در میان قشر مذهبی کشور موضوعیت داشت تا بلکه جایگاهی از دست رفته از این طریق بازسازی شود و جدالی تاریخی دست آخر به سرانجام برسد.
ماههای آخر سال 89 برای هاشمی رفسنجانی خوشیمن نبود، حتی وقتی او کمی صریحتر از گذشته آشوبهای پراکنده 25 بهمن را حرام اعلام کرد، اگرچه باز هم فائزه هاشمی، دختر او در این آشوبها دستگیر شد. هاشمی در روزهای اسفند 89 به طراحی برای انتخابات هیأت رئیسه مجلس خبرگان پرداخت. او میدانست که بیش از 50 نفر از علمای مجلس خبرگان از آیتالله مهدویکنی درخواست کردهاند در انتخابات ریاست مجلس خبرگان حضور یابد. هاشمی رفسنجانی پیامی به واسطه آیتالله امامی کاشانی برای رئیس دانشگاه امام صادق(ع) فرستاد اما آیتالله مهدویکنی عزمش برای حضور در صحنه جزمتر از همیشه بود. روز 17 اسفند 89 در نهمین اجلاس دوره چهارم مجلس خبرگان، هاشمی رفسنجانی پس از اعلام حضور آیتالله مهدویکنی از صحنه کناره گرفت تا رئیس دانشگاه امام صادق(ع) با 64 رأی رئیس مجلس خبرگان شود.
شبکه ایران -محمد مهدی تهرانی
شهر سرد و گرم زیادی را از فتنه فتنهگران پشت سر گذاشت و آخرین موعد
فتنهگران هم در آستانه بهار ما خزان شد و سیاهیاش را تاریخ در یاد سپرد.
ولی این بهار را به بها به ما دادند نه به بهانه.
بهایی
که شما پرداختید. یکی در لباس ناجا و دیگری در لباس بسیج. کم نبودند
بچههای ناجا که با چفیه پا به خیابان گذاشتند و کم به آسمان نرفت
آیةالکرسیهایی که پشت سر بچههای بسیج خوانده شد و چه مادرها که بر سر
سجاده، فرزندانشان را که مدافع راه ولایت بودند دعا کردند.
و شهر در آبی اخلاصتان دست و رویش را شست و مقاومت شما را در خاطرش سپرد.
سپر
بلا شده بودید. کسی حتما نمی دانست این گازهای اشکآور چقدر رنجتان میداد
اما بچههای کوچک را در آغوش گرفتید و از معرکه به در بردید، در مقابل خشم
کثیف اوباش ایستادید و زخم خوردید و حتی از چند آدم عادی هم حرف نامربوط
شنیدید اما "جبل راسخ" ماندید و "اشداء علی الکفار، رحماء بینهم" شدید.
بوی
دود گرفتید. دست و صورتهایتان سیاه و لباسهایتان خونی شد. و شاید سرما
هم گاهی رمق را از دستهایتان برد... اما کسیکه از میدان به در رفت،
فتنهگران و اوباش بودند که دست آخر فتنهسوز شدند و مهر تأیید آمریکا کنار
دستبندهای سبزشان خورد.
حالا و در صبح پیروزی شما همان بسیجیهای
سادهای بودید که سالها عکسهای جبههشان را دیده بودیم... ساده و بی
آلایش ولی مرد نبرد و شهادت. بی ادعا ولی شیرهای شرزهای که دشمن حتی با
تفنگ و نارنجک و سرنیزه هم جرأت حمله به آنها را نداشت.
چه باک برادر...!بگذار تمام رسانههای دنیا هم بدتان را بگویند و عکس سبزها و سطل آشغالهایشان را به عنوان نماد پیروزی منتشر کنند.
چشم
حقیقت بین ولی غیر از اخلاص و مهربانی شما به مردم و ولایت را نمیبیند.
که در سرما و گرما دست از خانواده و درس و زندگی و کار شستید و به خیابان
آمدید تا اوباش مجبور شوند به سوراخها بخزند.
شما مصداق جنود خدا شدید
که ولی زمانه را تنها نگذاشتید. و دریای لشکری شدید که حتی فرشتگان هم به
یاریتان آمدند و دست خدا پشت و پناهتان شد.
مبادا برادر که دلت از
طعنهها و بیمهریها شکسته باشد. این مظلومیتها اگر نبود که دیگر بسیجی
نبودیم. بسیجی را با مظلومیتش عشق است. با کنایه شنیدنهایش و با سکوتش. و
بسیجیها را عشق است که حواریون عشقند و خیابان انقلاب و شلمچه برایشان
یکیست اگر تکلیف باشد.
این شهر بلاجویان عاشقش را فراموش نمیکند. خدا قوت... لبخند بزن دلاور.
257نماینده مجلس در بیانیه ای تاکید کردند
نماینده مجلس با صدور بیانیه ای، دخالت خون بار عربستان در بحرین را برای حاکمیت نامشروع رژیم سعودی دارای عواقب خطرناکی دانستند.
در
این بیانیه که محمد دهقان، عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی آن را قرائت
کرد، آمده است: با خیزش ملت های مسلمان برخی کشورهای خاورمیانه و شمال
آفریقا علیه دیکتاتورهای حاکم و سرنگونی حاکمان اصلی مصر و تونس و تهدید
منافع نامشروع آمریکا و اسرائیل غاصب در منطقه، تلاش و توطئه این قدرت های
ستمکار برای جلوگیری از تهدید بیشتر منافع خود افزایش یافته است که سفرهای
پی در پی مقامات آمریکا به مصر و برنامه ریزی برای دخالت نظامی در لیبی
بخشی از این تلاش های مذبوحانه است.
حضور وزیر دفاع آمریکا در بحرین که
منجر به تحریک حکام منطقه، افزایش خشونت و لشکرکشی عربستان سعودی و
برخوردهای خشن پلیس بحرین با مردم شد، نمونه دیگری از این تلاش های
ناجوانمردانه شیطان بزرگ و وابستگان این رژیم جنایتکار است که حمایت آمریکا
از جنایات حاکمان بحرین و سایر حکام کشورهای عربی و اسلامی بار دیگر نفاق و
دروغگویی مدعیان حقوق بشر و دموکراسی را آشکار نموده است.
ما نمایندگان
مجلس شورای اسلامی با محکوم نمودن جنایات آمریکا و حاکمان بحرین، لیبی و
یمن در این مرحله حساس از قیام ملت ها، موارد ذیل را اعلام می نماییم:
.1
ما براساس وظیفه اسلامی و انسانی خود و با توجه به وصیت و اندیشه تابناک
امام خمینی(ره) از مردم انقلابی بحرین، لیبی و یمن و سایر ملت های به پا
خواسته علیه حکومت های نامشروع و وابسته حمایت نموده و ضمن همدردی با
خانواده های شهدا و جانبازان این خیزش عظیم، از نیروهای ارتشی و امنیتی این
کشورها می خواهیم به خاطر دیکتاتورهای جنایتکار دست خویش را به خون مردم
مظلوم و جوانان و کودکان آلوده نکنند، در این زمان حساس به مسئولیت تاریخی
خود عمل نموده و با پشتیبانی از مردم مظلوم و به پا خواسته، گام نهایی را
برای سرنگونی حاکمان جانی بردارند.
در این میان سرنگونی هرچه سریع تر جنایتکار لیبی بهانه را از آمریکا و سایر بیگانگان برای دخالت نظامی در این کشور می گیرد.
.2
امروز بر همگان روشن شده است که ملت های به پا خواسته به ویژه ملت های
بحرین، لیبی و یمن تا سرنگونی رژیم های نامشروع خود از پا نخواهند نشست،
تلاش های آمریکا و اعزام نیرو از سوی حکام عربستان به بحرین و آلوده شدن
دست حاکمان این کشور به خون بیگناهان بحرین نه تنها موجب سرکوب اراده ملت
بحرین نمی شود، بلکه دخالت خون بار عربستان سعودی در بحرین عواقب خطرناکی
برای حاکمیت نامشروع رژیم سعودی خواهد داشت.
.3 ما نمایندگان از حاکمانی
که هنوز گرفتار خشم ملت های خود نشده اند، می خواهیم هرچه زودتر به دامن
اسلام و ملت های مسلمان خود برگردند، زمینه دخالت ملت ها در تعیین سرنوشت
خویش را فراهم نموده و منافع ملت های خود را بیش از این فدای مصالح آمریکا و
اسرائیل نکند.
گفتنی است پس از قرائت این بیانیه نمایندگان شعار «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» را سر دادند.
هشدار ایران به آل سعود درباره اشغال نظامی و کشتار مردم بحرین
سایت ها و محافل اپوزیسیون
خارج نشین نسبت به هویت اردشیر امیرارجمند مشاور موسوی به شدت ابراز تردید
کرده اند و او را مأمور وزارت اطلاعات می دانند که با سپردن وثیقه سنگین
برای جاسوسی به درون اپوزیسیون نفوذ داده شده است.
اردشیر امیرارجمند
بعد از بازداشت در ایران و اعتراف به جاسوسی برای سرویس اطلاعاتی موساد و
همکاری با منافقین در جریان آشوب ها، به عنوان مرخصی از زندان خارج شده بود
که به فرانسه گریخت و از این کشور پناهندگی گرفت.
سایت های ضد انقلاب
درباره او می نویسند «چگونه ممکن است شخصی که در موقعیت مشاور عالی موسوی
بازداشت شده و به همکاری با موساد و سازمان مجاهدین خلق- منافقین- هم
اعتراف کرده است به آسانی از وزارت اطلاعات رژیم مرخصی بگیرد و بعد خیلی
آسان تر به فرانسه مهاجرت کند» سایت گویا در ادامه می نویسد «مگر مأموران
امنیتی رژیم مغز خر خورده اند که به امیر ارجمند با آن جایگاهی که نزد
موسوی داشت و با آن اعترافاتی که کرده بود، مرخصی بدهند و بعد از خروج امیر
ارجمند از زندان هم مراقب او نباشند تا بتواند به فرانسه رفته و پناهندگی
بگیرد؟ دوستان! رفقا! آقایان سبز و خانم های سبزتر! عقلتان کجا رفته؟ شک
نداشته باشید که امیر ارجمند جاسوس رژیم است، وزارت اطلاعات و سپاه را دست
کم نگیرید. اصلاً هیچ وقت نباید دشمن را دست کم گرفت. اگر رژیم توان
اطلاعاتی نداشت که در فاصله چند هفته همه لیدرهای سبز را دستگیر نمی کرد
حالا چطور ممکن است به شخصی مثل اردشیر امیر ارجمند در فاصله کوتاهی بعد از
بازداشت مرخصی بدهد و بعد هم اصلاً مواظب او نباشد»؟!
چند روز قبل
علیرضا نوری زاده نیز در مصاحبه با رادیو آمریکا به همین موارد اشاره کرده و
گفته بود «تردید ندارم که آقای اردشیر امیرارجمند جاسوس جمهوری اسلامی
است».
گفتنی است درز اخبار درونی گروههای اپوزیسیون مدتی است که موجی از
اضطراب و نگرانی در میان جریانات ضد انقلاب خارج نشین پدید آورده است و
آنها را به ارزیابی دقیق تر افرادی که از ایران خارج شده و به اپوزیسیون می
پیوندند، واداشته است. چند هفته قبل ماجرای تماس تلفنی امیرارجمند با
شیرین عبادی و متن گفت وگوی وی با عبادی، ابتدا در سایت بالاترین و سپس به
طور تلویحی در جرس منتشر شد و امیرارجمند در پاسخ به پرسش «بهرام-ش» یکی
از ضدانقلابیون ساکن لندن که با تردید از وی درباره نشت این مکالمه توضیح
خواسته بود، اطرافیان شیرین عبادی را به درز دادن آن متهم کرده بود.
دبیر جامعه وعاظ تهران ضمن قدردانی از نخستین گام قوه قضاییه درباره کروبی و موسوی گفت: تعجب می کنم چرا خاتمی آزاد است.
حجت
الاسلام جعفر شجونی دوشنبه شب در مراسم یادواره شهدای روحانی منطقه ورامین
با اشاره به انتخابات اخیر ریاست مجلس خبرگان رهبری اظهار داشت: ملاک اصلی
خبرگان پیروی از رهبری است.
دبیر جامعه وعاظ تهران گفت: مردم به
خبرگانی رای داده و می دهند که پر و بال رهبری باشند نه این که با اعمال و
رفتار و کردار خود، این عمود خیمه دین را مورد کم لطفی و بی مهری قرار
دهند. وی افزود: خبرگان رهبری با هیچکس نه تعارف دارد و نه شوخی، بلکه
برحسب وظیفه شرعی و رای مردم عمل می کند.
شجونی در ادامه فتنه 88 و پس
مانده های آن در 25 بهمن را مورد اشاره قرار داد و تاکید کرد: در این فتنه
تمام گروه های ضدانقلاب داخلی و دشمنان خارجی به میدان آمدند و به نام تقلب
در رای مردم بعضی از خواص قدرت طلب، فرصت طلب و سوخته های سیاسی را با نام
مقدس یاران امام به میدان آوردند تا بتوانند عمود خیمه دین را از بین
ببرند و یا حداقل به آن لطمه بزنند.
دبیر جامعه وعاظ تهران که سخنانش
با تکبیرهای متعدد شرکت کنندگان حمایت می شد ضمن قدردانی از نخستین گام قوه
قضاییه درباره کروبی و موسوی تصریح کرد: تعجب می کنم چرا خاتمی آزاد است.
در پی اعتراضات گسترده مردم،
نمایندگان مجلس، فعالان سیاسی اصولگرا و تشکل های دانشجویی، دولت سفر ملک
عبدالله دوم پادشاه اردن به تهران را لغو کرد.
در حالی که تا زمان تنظیم
این خبر هیچ یک از مقامات دولت، لغو سفر دیکتاتور اردن را اعلام نکرده چند
تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی از لغو سفر ملک عبدالله دوم به تهران
خبر دادند.
در همین زمینه، محمود احمدی بیغش عضو کمیسیون امنیت ملی و
سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی از لغو سفر پادشاه اردن به تهران خبر داد و
گفت: این سفر به دلیل اعتراض های شدید مردمی و مخالفت نهادهای تصمیم گیر
لغو شد.
وی در گفت وگو با فارس، با بیان اینکه جمهوری اسلامی ایران طبق
مبانی انقلاب اسلامی از ملت های آزاده و قیام های مردم منطقه دفاع می کند،
افزود: سفر ملک عبدالله می توانست سرنگونی حکومت دیکتاتوری اردن را به
تاخیر بیندازد که الحمدلله این سفر لغو شده است.
همچنین جواد
جهانگیرزاده دیگر عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی
با اشاره به انتشار خبری مبنی بر سفر ملک عبدالله پادشاه اردن به تهران،
گفت: روز سه شنبه با یکی از معاونان رئیس جمهور درباره سفر پادشاه اردن به
تهران گفت وگو کردم که ایشان گفت این سفر به احتمال بسیار قوی لغو شده است.
وی
افزود: معاون رئیس جمهور گفت دعوت از پادشاه اردن به تهران برای چندین ماه
پیش بود و شرایط امروز منطقه در سفر ملک عبدالله به تهران موثر خواهد بود.
حمید رسایی نماینده تهران هم از لغو سفر عبدالله اردنی به کشورمان به دلیل عدم استقبال مسئولان جمهوری اسلامی از این سفر خبر داد.
از
سوی دیگر، علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه در واکنش به برخی اظهارات در
رابطه با سفر پادشاه اردن به تهران گفت: سفر هیچ مقام خارجی را مخفی نگه
نمی داریم و هیچ کس نیز نمی تواند به ایران مخفیانه بیاید و برود.
صالحی
که در حاشیه مراسم اختتامیه نخستین نشست پنجمین دوره مجلس دانش آموزی در
میان خبرنگاران حضور یافته بود در رابطه با صحت و سقم سفر احتمالی پادشاه
اردن به تهران اظهار داشت: اگر سفری از سوی یک مسئول خارجی به تهران در پیش
باشد، آن را رسما اعلام می کنیم.
وزیر امورخارجه افزود: در تمام سفرهایی که انجام می شود، سه اصل «عزت، حکمت و مصلحت» را مدنظر قرار خواهیم داد.
وی
با اشاره به تحولات کشورهای منطقه و موج بیداری اسلامی گفت: حکومت های
منطقه باید در مواجهه با تحولات منطقه و قیام مردم که برای مطالبات مشروع
خود انجام داده اند، با درایت و هوشمندی و احتیاط بیشتر عمل کنند؛ در غیر
این صورت شاهد مشکلات بیشتری خواهیم بود.
برخورد مجلس با دعوت کنندگان از ملک عبدالله دوم
به
دنبال انتشار خبری مبنی بر سفر پادشاه اردن به تهران، موج اعتراضات
نمایندگان مجلس و فعالان سیاسی به این اقدام غیرقابل توجیه ادامه دارد و
خواستار برخورد مجلس با دعوت کنندگان از دیکتاتور اردن شدند. در همین حال،
حجت الاسلام والمسلمین حسین اسلامی سخنگوی کمیسیون اصل 90 مجلس شورای
اسلامی، حمایت پادشاه اردن از رژیم صهیونیستی را خیانت بار خواند و تأکید
کرد: نمایندگان اصولگرای مجلس با دعوت کنندگان از دیکتاتور اردن برخورد و
یکبار برای همیشه به موازی کاری ها در سیاست خارجی پایان دهند.
«اسلامی»
با یادآوری اینکه سفر اشخاص به اردن برای دعوت از ملک عبدالله که در
وابستگی وی به سازمان سیا تردیدی وجود ندارد، هم برای ملت و نمایندگان مجلس
جای سؤال داشت، تأکید کرد: اگر پادشاه اردن به ایران سفر کند، نمایندگان
اصولگرا با تمامی عوامل آن برخورد جدی کرده و در اولین گام طرح استیضاح
وزیر امور خارجه را پیگیری خواهند کرد تا یک بار برای همیشه موازی کاری ها
در سیاست خارجی پایان یابد.
همچنین عوض حیدرپور عضو کمیسیون امنیت ملی و
سیاست خارجی مجلس با اشاره به دعوت ملک عبدالله دوم برای سفر به تهران
گفت: این سفر اشتباه کارشناسی و استراتژیک در وزارت خارجه نبوده است بلکه
سفر ملک عبدالله به تهران چند ماه پیش توسط آقای اسفندیار مشایی صورت گرفته
است.
حیدرپور افزود: مطمئن هستیم آقای احمدی نژاد اجازه نخواهد داد که
اشتباهات فردی در دولت دهم برخلاف منافع مردم فلسطین و اردن صورت بگیرد؛ بر
همین اساس معتقدیم خود آقای رئیس جمهور این سفر را لغو خواهد کرد، چرا که
مصالح اسلامی اجازه چنین کاری را نمی دهد.
عضو کمیسیون امنیت ملی و
سیاست خارجی با بیان اینکه در صورت سفر ملک عبدالله به تهران، علی اکبر
صالحی باید آماده برخورد مجلس باشد، گفت: مجلس شورای اسلامی هرگز این خیانت
را برنخواهد تابید.
آیت الله محسن اراکی مؤسس مرکز اسلامی انگلیس و عضو
سابق مجلس خبرگان رهبری نیز با بیان اینکه در شرایطی که تحولات منطقه به
سمت بیداری اسلامی پیش می رود، دعوت از دیکتاتور ضد اسلامی اردن اصلاً قابل
توجیه نیست، گفت: دعوت از پادشاه اردن اقدامی غلط و بیخود است.
همچنین
یدالله جوانی کارشناس مسایل سیاسی با بیان اینکه حاکم اردن همواره مدافع
نظام سلطه بوده است، گفت: اینها از آنجا که همراهی صحیحی با ملت های مسلمان
منطقه ندارند، در ارتباط با آنها باید همه جوانب سنجیده و دقت خاصی صورت
گیرد.
جوانی با تأکید بر اینکه حاکمان مستبد و وابسته به آمریکا و غرب
در شرایط متزلزل هستند، گفت: دعوت از ملک عبدالله از جانب ایران موجب
دلخوری و ایجاد یأس در میان ملت های منطقه و همچنین موجب مشروعیت بخشی به
آنان به عنوان مستبدان منطقه می شود.