بر طبق اعلام رسمی مسئولان وزارت کشور، انتخابات دوره نهم مجلس شورای اسلامی 12 اسفندماه امسال برگزار خواهد شد؛ این اولین انتخابات پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم و فتنه محسوب می شود.
اگرچه همواره با نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات ها، ناظران سیاسی منتظر شکل گرفتن آرایش انتخاباتی جناح های مختلف کشور و مواضع علنی سران جریان ها هستند اما حوادث سال 88 سبب شده تا آرایش انتخاباتی امسال تغییرات محسوسی را تجربه کند.
تاثیر همین واقعیت حتی در فاصله 12 ماه تا انتخابات هم در رفتار احزاب و سیاسیون همسو با جریان آشوب قابل تشخیص است.
یک روایت معتبر از رویکرد اصلاحطلبان
در جریان آشوبهای خیابانی سال 88، اگرچه تمامی جریانات ضدانقلاب و اپوزیسیون خارجی و همچنین کشورهای بیگانه و مخالفان جمهوری اسلامی ایران حضوری بسیار پررنگ و موثر داشتند و زمینهساز حوادثی مانند حرمتشکنی روز عاشورا و همچنین توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران شدند اما تمامی این جریانات حول محور گروههای سیاسی موسوم به اصلاحات در داخل ایران فعالیت میکردند.
این محوریت از آنجا ناشی شده بود که دو نامزد طیف اصلاحطلب که نتوانستند رای مردم برای کسب عنوان ریاست جمهوری را جلب کنند، پس از اعلام نتایج انتخابات دست به طراحی اجرای پروژههای فشار سیاسی و آشوب های خیابانی زدند تا بتوانند با طرح مساله غیرواقعی تقلب در انتخابات، ناکامی خود را پنهان کنند.
تقریبا اغلب گروه ها و شخصیت های اصلاح طلب هم از این آشوب ها حمایت و حتی در تقویت و هدایت آن نقش آفرینی کردند.
گرچه با آشکار شدن پشت پرده آشوب ها و منشا غربی آن، عده ای از اصلاح طلب ها راه خود را از جریان آشوب جدا و از آن اعلام برائت کردند اما سایرین نه تنها نسبت به آن ابراز برائت نکردند بلکه همراهی با این جریان را مایه افتخار خود نیز عنوان کردند.
احزاب مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب، مجمع روحانیون مبارز، کارگزاران و اعتماد ملی از جمله شناختهشدهترین گروههایی بودند که به گفته فعالان سیاسی در پازل سناریوی انقلاب مخملی علیه جمهوری اسلامی ایران فعالیت کردند.
آنان به دنبال آن بودند تا با اجرای نظریه «فشار از پایین، چانهزنی از بالا»، خواسته های غیرقانونی خود را به نظام تحمیل و با کسب قدرت سیاسی شکست در انتخابات را جبران کنند.
با این حال، کنار رفتن پرده های تبلیغاتی و شفاف شدن چهره جریان فتنه بویژه در جریان وقایعی چون دادن شعار به نفع آمریکا و رژیم صهیونیستی در روز قدس و 13 آبان، هتک حرمت امام راحل و جسارت به روز عاشورا به ریزش شدید هواداران این جریان و زمین گیر شدن آن شد.
همچنین راهپیمایی ده ها میلیونی مردم در 9 دی و 22 بهمن 88 نه تنها آشوب ها را از خیابان ها برچید که جریان آشوب را در رسیدن به اهدافش ناکام گذاشت.
البته اجرای برنامه آشوب اسرائیلی روز 25 بهمن 89 عملا نشان داد که از جریان فتنه سابق تنها عده ای ضدانقلاب باقی مانده است.
اعلام برائت
پس از ناکامی های مختلف جریان آشوب و آگاهی قطعی از اینکه این جریان دیگر جایگاهی در جامعه ندارد، برخی فعالان این طیف کوشیدند با انجام مصاحبه هایی راه خود را از آن جدا اعلام کنند و زمینه را برای بازگشت خود به عرصه سیاسی کشور فراهم کند.
اعلام برائت از جریان آشوب از سوی کسانی چون حسن روحانی، برخی اعضای فراکسیون اقلیت که همراه فتنه بودند، در همین راستا ارزیابی شد.
با این حال طیف دیگر اصلاح طلبان که نقش بارزی در جریان آشوب های سال 88 داشتند، حتی حاضر به انجام چنین مصاحبه هایی هم نشدند.
به عنوان نمونه مجمع روحانیون مبارز که اتهامات مختلفی از جمله ایجاد آشوب شب 30 خرداد 88 را در کارنامه دارد، تاکنون حاضر به اعلام برائت از سران و جریان آشوب نشده که حتی بخشی از اعضای مجمع همچنان حامی آن محسوب می شوند.
با این وجود، این عده و برخی دیگر از اصلاح طلبان تندرو با اتخاذ تاکتیک فرار به جلو فعالیت انتخاباتی خود را با هدف شرکت فعال در انتخابات مجلس نهم کلید زده و درصدد تعیین گزینه های مناسب کاندیداتوری هستند!
به همین دلیل موضوع "ابراز برائت رسمی از جریان آشوب" بار دیگر در فضای سیاسی مطرح شده است.
کارشناسان سیاسی معتقدند با توجه به تنفر عمومی جامعه نسبت به سران فتنه، اگر همراهان سابق آنان خواستار فعالیت سیاسی در چارچوب نظام هستند، حتما باید از سران و جریان آشوب دوری و این موضوع را هم رسما اعلام کنند.
شرط حضور در انتخابات
البته عدم امکان حضور و شرکت اصلاحطلبانی که خط خود را از آشوبطلبان جدا نکرده و نسبت به آنان اعلام موضع صریح و شفاف نداشتهاند، در همان سال 88 از سوی رهبر معظم انقلاب بیان شد.
حضرت آیتالله خامنهای درآذرماه آن سال و در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان فرمودند کسانی که حاضر نیستند قانون و رای مردم را قبول کنند، در واقع دارند خودشان را از یک کشتی نجات - که نظام اسلامی است - بیرون میاندازند و صلاحیت حضور در چارچوب نظام اسلامی را از دست می دهند که از دست دادهاند.
بر همین اساس بود که فعالان سیاسی و نمایندگان مجلس پس از این سخنان رهبر انقلاب، صراحتا از خروج اکثر افراد و گروه های اصلاح طلب از فضای فعالیت درون نظام خبر دادند و تنها راه بازگشت این افراد را اعلام برائت رسمی از جریان آشوب و جبران گذشته عنوان کرده اند.
به عنوان نمونه، حجت الاسلام حسن سبحانی نیا، عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی به شبکه ایران گفت که "جمهوریت و اسلامیت از لوازم نظام ماست و هر کسی این دو را زیر سوال ببرد موجبات حذف خود را پدید آورده است. رهبر معظم انقلاب با روشن ساختن مسیر، این هشدار را از مدتها قبل به سران فتنه و قانونگریزان دادند که اگر رای اکثریت را نپذیرند صلاحیت ماندن در نظام را از دست میدهند.
حجت الاسلام محمد غروی، عضو ارشد جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هم عنوان کرد "ممکن است کسانی اعتراضاتی داشته باشند که این در چارچوب قانون قابل پیگیری است ولیکن آن دسته از افرادی که هم قانون را زیر سوال بردند و هم اصل نظام را صلاحیت حضور در نظام را ندارند."
حدود یک سال پیش هم 212 نماینده مجلس در بیانیه ای تاکید کردند: "کسانی که از ملت بریدهاند و به دشمنان ملت پیوستهاند باید بدانند که صلاحیت همراهی با کاروان انقلاب اسلامی را از دست دادهاند مگر آنکه از کج راههای که تاکنون طی کردهاند به صراط مستقیم انقلاب اسلامی باز گردند."
با وجود تلاش گروهک تروریستی
منافقین برای مظلوم نمایی، حتی اغلب محافل ضدانقلاب هم اذعان دارند که این
گروهک سابقه سراسر مزدورمآبانه داشته و حمله اخیر نیروهای نظامی عراق به
پادگان اشرف امری مشروع بوده است.
در پی استنکاف منافقین از تخلیه
پادگان نظامی اشرف که در 80 کیلومتری شمال بغداد قرار دارد، نیروهای نظامی
عراق به این پادگان حمله کردند که طی آن 3 تن از تروریست ها به هلاکت
رسیدند. به دنبال این ماجرا که از سوی کارشناسان به عنوان صحنه سازی
عامدانه سران «سازمان» ارزیابی شده، رسانه های نزدیک به گروهک تروریستی
منافقین اقدام به مظلوم نمایی کردند و در این میان حتی رسانه های دولتی
آمریکا و انگلیس (نظیر صدای آمریکا و بی بی سی و دویچه وله و رادیو فرانسه)
نیز در کنار سایت هایی نظیر بالاترین به همراهی پرداختند.
با این حال
سایت گویانیوز در مطلبی یادآور شده است: در ماجرای اخیر واقعیتی هرچند تلخ
برای مجاهدین [منافقین] وجود دارد و آن این است که دولت عراق در پی اعمال
حاکمیت ملی خود بر اردوگاه اشرف است. این حق هر دولتی بویژه دولتی که
مشروعیت خود را از آرای مردمش گرفته هست که بر تمام خاک خود اعمال حاکمیت
کند.
گویانیوز با مرور تاریخ نوشت: هنگامی که مجاهدین خلق در اوایل سال
86 میلادی فرانسه را به قصد عراق ترک کردند، بسیاری از ناظران سیاسی
استقرار این سازمان در کشور در حال جنگ با ایران را خودکشی سیاسی ارزیابی
کردند. تصور پیامدهای مهلک چنین تصمیمی برای کسانی که با الفبای سیاسی آشنا
بودند، چندان مشکل نبود. اما کمتر کسی می توانست در آن سالها پیش بینی کند
که سرنوشتی چنین تراژیک در انتظار سازمان خواهد بود.
این رسانه
ضدانقلابی می افزاید: 26 سال پیش آنها ظاهرا «برای مدتی کوتاه به عراق
رفتند تا به زعم خویش طی چند سال مبارزه و در سایه ارتش صدام، جمهوری
اسلامی را ساقط کنند. در میان سازمانهای سیاسی در تاریخ ایران معاصر کمتر
نیرویی می توان یافت که به اندازه سازمان مجاهدین دچار اشتباهات مهلک سیاسی
و نظامی و حتی فرهنگی شده باشد. ارزیابی شتابزده و غیرواقعی سران سازمان
از تعادل نیروها، آنها را به تظاهرات مسلحانه در بهار سال 1360 واداشت که
به کشته شدن هزاران نفر از اعضا منجر شد. بعد از خروج مسعود رجوی و بقیه
نیروهای سازمان از کشور، ماجرای شخصی ازدواج مسعود رجوی با مریم عضدانلو
قاجار در نمایشی مضحک، امری سیاسی- ایدئولوژیک نام گرفت. بار دیگر با
محاسبه ای غلط، در اوج جنگ ایران و عراق مسعود رجوی در لباس رهبری نظامی
سازمان سرنوشت خود و سازمانش را با سرنوشت رژیم بعث عراق گره زد و راهی
عراق شد. در تابستان 67 در پی موافقت ایران با قطعنامه 598 شورای امنیت و
صلح میان ایران و عراق، رجوی که خود را بازنده بزرگ صلح می دید، با
فراخواندن هزاران نفر از هواداران سازمان از سرتاسر اروپا و آمریکای شمالی،
حمله ای در پناه نیروی هوایی ارتش صدام به ایران سازمان داد. خوش خیالی
سیاسی نشأت گرفته از ارزیابی هایی سخت دور از واقعیت باعث گشت تا چند هزار
عضو با شعار از «مهران تا تهران» چند شهر مرزی را به امید رسیدن چند روزه
به تهران، آن هم از راه جاده، پشت سر بگذارند. عملیاتی که فروغ چندانی
نداشت اما جاویدان شد.
گویانیوز همچنین نوشت: این عملیات جاویدان شد از
آن جهت که در تاریخ عملیات جنگی، خطاهایی چنین فاحش از نظر نظامی و ارزیابی
های کودکانه از توان خویش، امکانات دشمن و این چنین به قربانگاه فرستادن
نیروهای خودی، بی سابقه است.
این رسانه وابسته به اپوزیسیون ادامه می
دهد: اگر عملیات «فروغ جاویدان» و کشته شدن بیش از هزار نفر از نیروهای
سازمان در دشت حسن آباد و تنگه چهارزبر، اوج تراژدی سیاست های مجاهدین خلق
است، اعتراض این سازمان به تصمیم دولت قانونی عراق در مورد بستن اردوگاه
اشرف و امتناع مجاهدین از ترک خاک این کشور، سوی کمدی این تراژدی است. آن
روز که همه صاحب نظران سیاسی، سازمان را از رفتن به عراق، به خاک دشمن در
حال جنگ با ایران، برحذر داشتند، گوش شنوایی در این سازمان وجود نداشت.
امروز نیز که دولت قانونی عراق از این سازمان می خواهد، به هر دلیل، خاک
عراق را ترک کند، آنها کودکانه با این درخواست کشور میزبان مخالفت می کنند.
آن روز که نمی بایست می رفتند، رفتند و امروز که می بایست حال که میزبان
عذرشان را خواسته، محترمانه خاک عراق را ترک کنند، قصد ماندن دارند. (!)
گویانیوز
در پایان تاکید کرده است: حتی اگر دولت عراق، خواهان بستن اردوگاه اشرف و
ترک خاک عراق ازسوی مجاهدین خلق نباشد، به خاطر منافع ملی خویش و برقراری
روابط دوستانه با همسایه بزرگ شرقی خود، با فعالیت های سیاسی مجاهدین خلق
علیه ایران مخالفت خواهد کرد تا چه رسد به فعالیت های نظامی. معلوم نیست
سازمانی که حتی امکان فعالیت سیاسی علیه نظام جمهوری اسلامی در خاک عراق
ندارد، به چه علت بر ماندن خود، آن هم علیرغم میل صاحبخانه اصرار دارد؟ این
نیز حتما یکی دیگر از شاهکارهای سیاسی این سازمان است.