شفاف نیوز

شفاف سازی مسایل سیاسی

شفاف نیوز

شفاف سازی مسایل سیاسی

بزرگترین مجرمان تاریخ ایران

این یادداشت در پی آن نیست که به مقوله مجازات و محاکمه سران فتنه و مسببان فتنه ها و اغتشاشات طی 20 ماهه گذشته بپردازد چرا که ضرورت این امر اظهر من الشمس است و در روزهای اخیر مهم ترین خواسته بحق و ملی به کیفر رساندن سران فتنه و فتنه گران بوده است.

همین دیروز عموم مردم پس از نماز جمعه در سراسر کشور خواستار محاکمه و اشد مجازات برای سران فتنه شدند. همچنانکه پیش تر از آن نیز- چهارشنبه گذشته- در تشییع جنازه شهید صانع ژاله اقشار مختلف مردم این شعار را در خیابان های پایتخت طنین انداز کردند که: «شعار ما یک کلام، محاکمه والسلام».
همراه با خواسته بحق مردم در مجازات افرادی که با پشتیبانی دشمنان نشان دار نظام درصدد اخلال در امنیت عمومی و عملیاتی کردن پروژه انتقال «بحران و بی ثباتی» از کشورهای منطقه به ایران اسلامی بودند، مسئولان ارشد دستگاه قضایی بر محاکمه و مجازات قاطع مسببان اصلی فتنه گری و آشوب تأکید کردند.
در همین راستا؛ قاضی القضات- آیت الله آملی لاریجانی- دو روز پیش در جمع قضات دادگستری تهران با تصریح بر این مطلب که «خیانت سران فتنه به نظام اسلامی و آرمان های امام راحل(ره) و ملت شریف ایران بر کسی پوشیده نیست» بر حتمی بودن تعقیب سران فتنه و فتنه گران تأکید ورزید.
عمومیت و شمولیت محاکمه سران فتنه تا جایی است که به تشکل های مختلف دانشجویی و گروهها وشخصیت های سیاسی اصولگرا ختم نشده بلکه به درخواست عمومی مردم در تظاهرات دهها میلیونی دیروز در سراسر کشور تبدیل شده است و حتی بسیاری از گروه ها و تشکل ها و شخصیت های سیاسی که همسو با جریان اصولگرایی نبوده اند نیز از اقدامات قانون شکنانه و وابستگی سران فتنه به اجانب و دشمنان و گروهک های تروریستی اعلام انزجار کرده و تبری جستند. همچنانکه فراکسیون اقلیت مجلس هفته گذشته اقدامات 25 بهمن و تحرکات مسببین آن را محکوم کرد.
همچنین باید این نکته را مورد تأکید قرارداد که موج مواج محاکمه سران فتنه به معدود خواصی که سکوت پیشه کرده بودند نیز رسید.
بسیار خوب، در شرایطی که ملت با بصیرت ایران اسلامی پیشاپیش سران فتنه را در اذهان و افکار خود به مجازات رساندند و اینک بحق کیفر و اشد مجازات آنان رامطالبه می کنند ذکر نکاتی قابل اعتناست:
1- امروز محاکمه و مجازات عوامل اصلی فتنه های ریز و درشت پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 که در 25 بهمن امسال دست به اسلحه بردند و دو جوان این مرز و بوم را ترور کردند به دغدغه و اولویت اصلی عموم مردم تبدیل شده است.
اما باید توجه داشت که اگرچه امروزه دیگر تأخیر دستگاه قضایی در مجازات سران فتنه، همانگونه که ریاست محترم این قوه اعلام کرده است جایز نیست و بالاترین مصلحت به کیفر رساندن مسببان و عناصر رده اول جریان فتنه است اما، پرونده فتنه و اتهامات سنگین و پرشمار سران فتنه ابعاد و زوایای مختلف و حساس و پیچیده ای دارد که شاید اغراق نباشد اگر بگوییم مهم ترین پرونده قضایی طی سه دهه گذشته در نظام حقوقی جمهوری اسلامی است.
از همین روی؛ برای اینکه عمق این پرونده خطیر و حساس خدای ناکرده مورد غفلت و مسامحه قرار نگیرد لازم است دستگاه محترم قضایی با بکارگیری تمام ظرفیت و توانش، در امر «تعقیب»، «تحقیق»، و «رسیدگی و صدور حکم» موشکافانه عمل نماید و مطلبی را جا نیندازد.
مجرمی را در نظر بگیرید که کلکسیونی از جرائم و جنایات را مرتکب شده است و قرار است که عنقریب در دادگاه صالحه محاکمه و مجازات شود. بی شک رسیدگی به این پرونده با یک پرونده ساده حقوقی یا کیفری متفاوت است و باید تمامی ابعاد جرم و جنایت مورد توجه قرار بگیرد.
پرونده فتنه و اتهامات سران فتنه به گونه ای است که به هیچ عنوان با پرونده های جاری دستگاه قضایی قابل مقایسه نیست. در این پرونده سران فتنه و فتنه گران حلقه به گوش «CIA»، «موساد»، «ام آی6» نه تنها «امنیت عمومی» را به مخاطره انداختند و در پس اردوکشی های خیابانی و ایجاد آشوب و اغتشاش، میلیاردها تومان به بیت المال، اموال عمومی و خصوصی خسارت مادی زدند بلکه به تعبیر حکیمانه رهبرانقلاب مهم ترین گناه آنها امیدوار کردن دشمن بود.
دشمنی که به زعم خود از شرایط بوجود آمده استفاده کرده و در بزنگاه های مختلف کوشیده است حربه ها و دسیسه های متناسب با آن شرایط را بکار گیرد. بنابراین اگر گروهک تروریستی منافقین در تجمعاتی غیرقانونی به روی مردم آتش گشوده و دو جوان ایران اسلامی را ترور می کند مسئولیت خون های ریخته شده با مسببانی است که این تجمعات را به راه انداخته و همراه با دشمنان و رسانه های ضدانقلاب به بهانه های واهی دعوت به تجمع و اردوکشی خیابانی کردند.
اگر دانشمندان هسته ای کشور از سوی دشمنان درجه یک ایران اسلامی مورد سوءقصد قرار می گیرند جنایت انجام شده نیز در همین راستا قابل پی گیری است. همچنانکه چندی پیش رئیس دستگاه قضایی و وزیر اطلاعات به عنوان بالاترین مقام قضایی و امنیتی کشور هر کدام نسبت به حفره و رخنه اطلاعاتی در کشور که مسبب آن فتنه گران و سران آنها بوده اند هشدار دادند.
اینکه دقیقاً در آستانه سالگرد انتخابات ریاست جمهوری دهم، قطعنامه تحریمی علیه ایران اسلامی صادر می شود اتفاقی است؟ قطعاً پاسخ منفی است چرا که در ادامه این پروژه، تحریم های یکجانبه از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا نیز کلید می خورد و طرفه آنکه به موازات تمامی این رویدادها بارها و به کرّات و بی پرده از باراک اوباما و هیلاری کلینتون گرفته تا نتانیاهو، مئیر داگان و شیمون پرز به صحنه می آیند و از آشوب و اغتشاش و ناامنی در ایران حمایت می کنند و با پشتیبانی مستقیم از سران فتنه و فتنه گران، جریان فتنه را سرمایه خود می نامند که به نمایندگی از آنها در جمهوری اسلامی می جنگند!!!
مستندات در این باره و حمایت آشکار و عریان دشمنان نشان دار نظام جمهوری اسلامی از سران فتنه و فتنه گران مصداق مثنوی هفتاد من کاغذ است اما تمام حرف این است که دستگاه محترم قضایی باید ضمن به خرج دادن قاطعیت مثال زدنی، تمام عزم خود را جزم کند تا قانون گریزان بزرگ را به «عدالت» بسپارد و همه جوانب و اطراف و اکناف قضیه را مورد تعقیب، تحقیق، رسیدگی و حکم قرار دهد.
2- با توجه به این که در جریان فتنه، چند کشور به همراه رژیم جعلی صهیونیستی به طور مستقیم و به دور از عرف و نزاکت و قواعد بین المللی در امور داخلی کشورمان دخالت کرده و حتی گستاخانه و خصمانه از آشوبگران و اغتشاشگران حمایت نمودند، بنابراین دایره مجرمین پرونده فتنه باید به مقامات آن کشورها نیز توسعه بیابد. انتظار آن است که وزارت امور خارجه نیز با کمک مجموعه دستگاه قضایی، ستاد حقوق بشر و وزارت اطلاعات و نهادهای امنیتی و انتظامی به طرح دعوا علیه آمریکا، انگلیس و رژیم جعلی صهیونیستی در مراجع بین المللی همت بگمارد.
قطع نظر از این که طرح این دعوا در مجامع بین المللی مشخص می کند که داعیه داران دروغین حقوق بشر به مبانی اولیه حقوق بین الملل و منشور سازمان ملل متحد پایبند نیستند، این پیام را برای ملت های آزادیخواه و مستقل دنیا نیز دربر خواهد داشت که علی رغم ارتباط درهم تنیده مثلث شوم آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی با فتنه گران در داخل، هم اکنون جمهوری اسلامی تمامی نقشه های آنها را نقش بر آب کرده و آنها در اهداف پلید و زیاده خواهانه شان ناکام مانده اند.
3- و بالاخره باید گفت محکمه ای که عهده دار رسیدگی به فهرستی مطول از اتهامات و جنایات سران فتنه و فتنه گران خواهد بود نه تنها باید بالذات، قانون را بر صدر نشانده و «عدالت» را قویاً محقق نماید بلکه بایسته است این رسالت مهم را قدر دانسته و با صدور حکمی متقن و قاطع ابعاد پیدا و پنهان جریان فتنه را مکشوف سازد. این محکمه برای آیندگان در حکم شاخص و مستندی غیرقابل انکار خواهد بود که ضمن به کیفر رساندن متجاوزان و مجرمان اصلی، مظلومیت توأم با اقتدار نظام را به نمایش می گذارد.
کیهان

فتنه 25 بهمن پیشنهاد موسوی خوئینی ها بود

مجتبی ذوالنور جانشین نمایندگی ولی فقیه در سپاه

خیل عظیم نماز گذاران تهرانی دیروز پس از اقامه نماز جمعه تهران از خیابان های اطراف تهران به سمت میدان انقلاب روانه شدند تا با حضور در این میدان ضمن اعلام محکومیت فتنه 25 بهمن خواستار محاکمه فوری سران فتنه شوند.

بنا بر این گزارش از محل راهپیمایی ، دیروز مردم تهران در حالی که پلاکارد هایی با مضمون «ملت بی قرار محاکمه سران فتنه اند»، «خواص بی بصیرت مایه ننگ امت» ، «ملت ما بیدار است از اغتشاش بیزار است»، «عوامل اغتشاش اعدام باید گردند»، «موسوی و کروبی اعدام باید گردند» و . . . از خیابان های اطراف دانشگاه تهران به سمت میدان انقلاب راهپیمایی کردند. در این راهپیمایی صد ها هزار نفری که جمعی از مسئولین کشوری و لشگری حضور داشتند مردم در شعارهایی ضمن اعلام حمایت از رهبر انقلاب محاکمه فوری سران فتنه را خواستار شدند.

در ادامه این راهپیمایی  با شکوه و پس از قرائت قرآن کریم حجت الاسلام و المسلمین مجتبی ذوالنور جانشین نمایندگی ولی فقیه در سپاه طی سخنانی با اشاره به سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی به حوادث و دسیسه های دشمن طی سال های انقلاب اسلامی اشاره کرد و افزود : بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دشمن سعی داشت با انحراف انقلاب مسیر حرکت کشور را به سمت دلخواه خودش تغییر دهد به همین خاطر از همان روزهای اول با توطئه و دسیسه چینی تلاش کرد مهره های نفوذی جریان های سکولار و لیبرال وابسته به خودش را در دولت مستقر کند که با کشف اسناد لانه جاسوسی و به دست آمدن اسناد ارتباط دولت موقت با آمریکایی ها این نقشه نقش برآب شد. همچنین در ادامه آمریکایی ها تلاش کردند با غائله های خلق عرب و کرد کشور را به سمت تجزیه شدن پیش ببرند که چون موفق نشدند به سراغ گزینه نظامی رفتند و جنگ هشت ساله را به ایران تحمیل کردند . خوشبختانه ملت فهیم ایران در طول هشت سال جنگ تحمیلی نیز توطئه کور آنان را نقش برآب کرد و این بار آنها با نفوذ دادن مهره های خود در دولت و مجلس اصلاحات تلاش کردند آرمان های اصلی انقلاب اسلامی را از بین ببرند.

ذوالنور در ادامه افزود : با استقرار دولت نهم و سرخورده شدن جبهه استکبار از این انتخاب مردم ،طی سال های گذشته تلاش کردند به بهانه های مختلف دولت خدمتگذار را ناکارآمد جلوه داده و تلاش کنند آن را تخریب کنند اما با نا امید شدن از این فتنه هم به سراغ طرح آشوب و اغتشاش که از سال ها پیش برنامه ریزی کرده بودند رفتند و پس از انتخابات عظیم ریاست جمهوری سال گذشته با بسیج تمامی امکانات و با به کار گیری عمال و دست نشانده های خود در ایران سعی کردند به خیال خام خود نظام را براندازی کنند . بیش از 20 ماه با فتنه انگیزی و ایجاد اغتشاش و فتنه تلاش کردند ملت را از آرمان های خود برگردانند اما غافل از اینکه مردم بصیر ایران اسلامی جوابی کوبنده در 9 دی و 22 بهمن سال گذشته و 22 بهمن امسال به فتنه گران دادند .

جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه همچنین تصریح کرد : فتنه گران قصد داشتند در 21 بهمن ماه امسال با اعلام تجمعی نشان دهند که جنبش مرده آنان هنوز نفس می کشد لذار در جلسه ای که دو هفته قبل در میان سران فتنه برگزار شده بود پیشنهاد راهپیمایی در 21 بهمن مطرح شد اما مرد خاکستری جریان اصلاحات با این طرح به شدت مخالفت کرد و اعلام کرد اگر طرفداران معدود ما در 21 بهمن به میدان بیاییند نه تنها روز 22 بهمن تحت شعاع قرار نمی گیرد بلکه مردم در روز بعدش با حضور میلیونی دست ما را رو خواهند کرد.به همین دلیل موسوی خوئینی ها پیشنهاد کرد که 25 بهمن به جای 21 بهمن مبدا حضور سبزها در خیابان قرار گیرد.به همین جهت با هماهنگی اربابانشان در آن سوی آب ها بیانیه دادند و مردم را به حضور فراخواندند که البته با بی توجهی مردم روبرو شدند و فقط عده ی بسیار محدودی منافق اغتشاش گر معلوم الحال در خیابان ها حضور یافتند.  

حجت الاسلام والمسلمین ذوالنور ادامه داد: حضور عظیم مردمی در راهپیمایی امروز چند پیام اصلی دارد که مهم ترین آن این است که رهبری عزیز بداند تا آخرین قطره خون در کنار شما هستیم و با بصیرتی بی بدیل چشم فتنه را کور خواهیم کرد. دوم اینکه مسئولین قوه قضائیه دیگر با فتنه گران مماشات نکنند و به خواست مردم یعنی محاکمه سران فتنه جامه عمل بپوشانند. سوم اینکه استکبار جهانی بداند 30 سال انواع توطئه ها را اجرا کرده و موفق نشده و از این به بعد هم موفق نمی شود.و آخر هم اینکه سران فتنه بدانند دیگر در این کشور جایی ندارند و مطرود این امت اند.

گفتنی است پس از پایان سخنرانی نیز مردم در تجمع های خودجوش به شعار دهی بر ضد سران فتنه ادامه دادند.

بولتن

رمزگشایی از سناریوی کشته‌سازی بهمن 89

شواهد و مستندات بسیاری دال بر هدف‌مند بودن پروژه‌ی ترور «صانع ژاله» وجود دارد که در یک مدل‏سازی متناظر با پروژه‏ی قتل «ندا آقاسلطان» در اوج فتنه‏ی 88 برابری می‏کند؛ به این‏ترتیب می‏توان نقش آمریکا و اسراییل را در فراخوان 25 بهمن تبیین کرد.

 پروژه‌ی کشته‌سازی یکی از اقدامات دشمنان انقلاب اسلامی در فتنه‌ی 88 بود. این پروژه ابتدا در 25 خرداد 88 با تهاجم سازمان‌یافته به یک حوزه مقاومت بسیج در غرب تهران کلید خورد.
 این توطئه‌ی بسیار پیچیده سپس در خرداد 88 با قتل «ندا آقاسلطان» در حوالی امیرآباد تهران و انعکاس بسیار گسترده‌ی آن در رسانه‌های بیگانه، مجازی و دیجیتالی وارد مرحله‌ای جدید شد.
 فتنه‌گران و گروهک‌های ضد انقلاب در ادامه‌ی پروژه‌ی کشته‌سازی، با اعلام کشته شدن 72 نفر و عملیاتی‌نمودن سناریوی جنگ روانی، «ترانه موسوی» و «سعیده پورآقایی»، عملیات فریب و دست‏کاری افکار عمومی را پیچیده‌تر ساختند.
پیرامون چرایی اجرای سناریوهای نام برده شده به اختصار می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:
 1. نامتعادل‌سازی روانی جامعه و اعتمادزدایی از افکار عمومی؛
 2. تزریق هیجانات کاذب به جامعه و بسترسازی برای شورش‌گری؛
 3. بهانه‌سازی برای تداوم‌بخشی به اردوکشی خیابانی و شورش‌گری؛
 4. متهم ساختن نظام به کشتار و مشروعیت‌زدایی از حاکمیت؛
 5. اعتبارزدایی از نهادهای انتظامی، امنیتی و منفعل ساختن آنان؛
 6. بسترسازی برای جنگ روانی پردامنه و فشار سیاسی علیه جمهوری اسلامی ایران؛
 7. ایجاد پشتوانه‌ی بین‌المللی برای جریان فتنه.


· ندا آقا سلطان
«ندا آقا سلطان» در سال‌روز اعلام جنگ مسلحانه منافقین (30 خرداد 60) علیه نظام جمهوری اسلامی در یک سناریوی بسیار پیچیده به قتل رسید. با رمزگشایی از اجرای این قتل هدف‌مند، نکات زیادی روشن می‌گردد که بارزترین آن، نشانه‌رفتن «فصل‌الخطاب» بودن رهبری است. رهبر معظم انقلاب اسلامی در 29 خرداد 88 در خطبه‌های روشنگرانه‌ی نماز جمعه تهران، با تاکید بر بازگشت به مسیر قانون، خواستار پایان‌دادن به اردوکشی‌های خیابانی گردیدند.
 
این تدابیر از منظر گروهک‌های ضد انقلاب و بیگانه می‌توانست پایانی بر شورش‌گری باشد؛ از این‌رو با اجرای قتل هدف‌مند «ندا آقا سلطان» و انعکاس گسترده‌ی آن در رسانه‌ها و هم‌چنین تداوم‌بخشیدن به پروژه‌ی کشته‌سازی، بهانه و بستر لازم را برای شورش‌گری مهیا نمودند.

·  صانع ژاله



در ادامه‌ی این روند، با شهادت «صانع ژاله»، دانشجوی دانشگاه هنر در 25 بهمن 89 فاز جدید پروژه‌ی کشته‌سازی با - ترور هدف‌مند وی - کلید خورد.
 
تقارن شهادت «صانع ژاله» با رخدادهای زیر، از یک‌سو تداوم پروژه‌ی کشته‌سازی را به اثبات می‌رساند و از سوی دیگر به رمزگشایی آن کمک شایانی می‌نماید.
 
-  صانع ژاله از برادران سنی و کرد بوده است؛
 
-  وی در 25 بهمن مقارن با سالگرد اعلام موجودیت «گروهک ضد انقلاب کوموله» به شهادت رسیده‌است؛
 
- صانع ژاله همزمان با ورود آقای «عبدالله گل»، رییس جمهور ترکیه در تهران ترور شد؛
 
-  25 بهمن مقارن با برخورد ترکیه با «عبدالله اوجالان»، سرکرده‌ی «پ.ک.ک» می‌باشد.
 
با این توضیحات، به نظر می‌رسد فاز جدید پروژه‌ی کشته‌سازی در چارچوب سناریوی کلان آمریکایی - صهیونیستیِ پاسخ به تحولات منطقه‌ای در مبدأ، عملیاتی شده که اهداف زیر را مورد نظر داشته است:
 
1.  بی‌ثبات‌سازی محیط داخلی و مشغول‌سازی ایران؛
2. استمرار بخشیدن به آشوب‌های خیابانی و گسترده ساختن ابعاد آن به لحاظ جغرافیایی و قومی - فرقه‌ای؛
 3. تأثیرگذاری بر محیط دانشگاه‌ها در راستای ایجاد آشوب در کشور؛
 4. تحریک افکار عمومی در کردستان ترکیه، هم‏زمان با سفر آقای «عبدالله گل» به تهران و تأثیرگذاری بر مناسبات ایران و ترکیه؛
 5. سایر اهداف پیش گفته در چرایی اجرای سناریو کشته سازی.
 
بنابراین با بازگشایی جعبه‌ی سیاه پروژه‌ی کشته‌سازی و ترور «صانع ژاله»، از یک‌سو می‌توان آشوب‌های 25 بهمن 89 و ترور نام برده شده را تحلیل نمود و از سوی دیگر نقش آمریکا و رژیم صهیونیستی را در فراخوان 25 بهمن تبیین کرد.


رجا

آقازاده ها در 25 بهمن !

 
فرزند وزیر کشور اصلاحات دستگیر شد

بنا بر گزارش های رسیده از اغتشاش گران بازداشت شده در تجمع غیر قانونی 25 بهمن نام برخی از فرزندان مسئولین سابق و حال کشور نیز در میان این افراد به چشم می خورد. در تجمع غیر قانونی 25 بهمن که با دعوت رسمی سران فتنه و با حمایت سرویس های جاسوسی سیا و موساد در برخی از نقاط شهر تهران برگزار شد سید مرتضی موسوی لاری فرزند عبدالواحد موسوی لاری از مسئولین دولت اصلاحات بازداشت شد.

بنا بر این گزارش عبدالواحد موسوی لاری که از اعضای شاخص مجمع روحانیون مبارز است در دور اول مجلس شورای اسلامی از شهرستان لار به جمع نمایندگان مردم پیوست و در دور سوم با رای مردم تهران نماینده مجلس شد.وی که در دولت اول سید محمد خاتمی به عنوان معاون حقوقی رئیس جمهور فعالیت می کرد پس از استیضاح عبدالله نوری به عنوان وزیر کشور تا پایان دولت هشتم به فعالیت پرداخت. وی که از معتقدین به نظریه توسعه سیاسی و دفاع از تضارب آرا است در سال های گذشته انتقادات شدیدی را به دولت وارد کرده است.

گفتنی است حضور معنادار آقازاده های برخی مسئولین در شرایطی که غیرقانونی بودن این راهپیمایی و توطئه کور دشمنان در این خصوص بر کسی پوشیده نبود فرضیه حمایت بیش از پیش برخی از رجال سیاسی کشور از جریان فتنه را تقویت کرده و مهر تاییدی بر اقدامات آشوب گرایانه و براندازانه این افراد به حساب می آید. همراهی این افراد در حالی است که حمایت های آمریکا از این تجمع بر کسی پوشیده نیست و این افراد که داعیه دار پیروی از خط امام هستند باید به عنوان اولین نفر به خود شک کنند که اقداماتشان مورد حمایت جبهه استکبار است.

بازداشت 2 فرزند اسدالله بیات زنجانی
 در ادامه حضور فرزندان برخی چهره های سیاسی کشور در تجمعات غیر قانونی دو فرزند آیت الله بیات زنجانی روحانی حامی جنبش فتنه سبز در اغتشاشات روز 25 بهمن در حوالی مترو صادقیه بازداشت شدند.
 
به گزارش خبرنگار ما خبر دستگیری محمد مصطفی بیات زنجانی و سوسن بیات زنجانی در حالی از سوی رادیو فردا و رسانه های معاند نظام اعلام شده است که تجمع غیر قانونی 25 بهمن بدون مجوز قانونی وزارت کشور و با دعوت میرحسین موسوی و مهدی کروبی به محلی برای فتنه انگیزی جنبش سبز و حامیان منافق و برانداز آنها تبدیل شده بود و حضور فرزندان چهره های سیاسی و دینی این کشور به معنی حمایت تلویحی این افراد از این اقدامات خرابکارانه و ضد نظام است.
 
محمد مصطفی بیات زنجانی، لیسانس هنر و خواهرش دانشجوی فوق لیسانس معماری، دانشگاه اصفهان هستند که تنها به دلیل شرکت در راهپیمایی روز دوشنبه از منزلشان در قم به تهران عزیمت کرده بودند و روز  دوشنبه همراه با شماری دیگر از فتنه گران در متروی صادقیه تهران بازداشت و روانه زندان اوین شدند .
 
این گزارش می افزاید اسدالله بیات زنجانی عضو شورای بازنگری قانون اساسی ، نماینده و عضو هیئت رئیسه سه دوره اول مجلس شورای اسلامی و نایب رئیس دور سوم این مجلس بوده است. وی همچنین سابقه عضویت در شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز و مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم را داشته‌است. وی به تازگی و قبل از حادثه 25 بهمن دیداری با موسوی و کروبی داشته و حمایت خود را از آنان اعلام کرده است.

 

این روحانی فعال جنبش سبز از خرداد ماه سال گذشته حمایت همه جانبه خود را از اقدامات فتنه گرایانه جنبش سبز تحت عنوان معترض اعلام و در جلسات مجمع محققین و مدرسین بر حضور همه اعضا در فعالیت های این جنبش تاکید کرده است. وی همچنین در واکنش به خبر دستگیری فرزندانش تصریح کرده است که خون فرزندان من از بقیه رنگین تر نیست و به همین جهت برای آزادی آنان با کسی تماس نخواهم گرفت .

 

گفتنی است پیش از این نیز خبر دستگیری فرزند عبدالواحد موسوی لاری وزیر کشور دولت اصلاحات و تنی چند از چهره های سیاسی اصلاح طلب و همچنین برخی حامیان خارجی آنان نظیر سرکنسول اسپانیا در ایران در اغتشاشات 25 بهمن منتشر شده بود.

بولتن نیوز

هاشمی حاضر نشد "آشوب اسرائیلی" 25 بهمن را محکوم کند

در حالی که "آشوب اسرائیلی" روز 25 بهمن و شهادت دو هموطن در این روز به دست منافقین، خشم ملت و همه خواص را برانگیخته و آنان را به برگزاری تجمعات اعتراض‌آمیز مختلف واداشته است، آقای هاشمی به عنوان رئیس مجلس خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت حاضر نشد که این "آشوب اسرائیلی" را محکوم کند.

به گزارش شبکه ایران، وی پس از خروج از جلسه  عصر امروز چهارشنبه با هیأت رئیسه مجلس خبرگان رهبری با خبرنگار شبکه خبر و سوال وی درباره "آشوب اسرائیلی" 25 بهمن مواجه شده بود، موضعی عجیب اتخاذ کرد.
رئیس مجلس خبرگان که در دو روز اخیر شعارهای بسیاری را از سوی اقشار مختلف مردم در اعتراض شدید به مواضع خود شنیده است، با بیان جملاتی مبهم و دوپهلو بازهم حاضر نشد "آشوب اسرائیلی" 25 بهمن را محکوم کند.

وی وحدت و انسجام را مهمتر از هر چیز دیگری خواند و با اشاره به اینکه همه باید بتوانند حرف و سخن خود را در مجرای قانون بزنند، گفت: اقدامات خلاف قانون و هتاکی مذموم است و همه باید در چارچوب قانون حرکت کنند.

آقای هاشمی که متهم به حمایت از جریان فتنه است، در جملاتی ملایم اضافه کرد: باید همه اقشار جامعه به قانون احترام بگذارند و هر اقدامی که با قانون مطابقت نداشته باشد ضربه‌زننده به مملکت و خود انسان و به فتوای امام راحل(ره) حرام است.

الان زمان طرد نیست!

آقای هاشمی در ادامه حتی تلویحا خواستار پایان دادن به شعارها علیه سران فتنه هم شد و با بیان اینکه الان زمان "طرد" و "دعوا" نیست، نظر مخالف خود را درباره شعار "مرگ بر موسوی و کروبی" مجلس که از سوی مردم هم بارها تکرار شده، اعلام کرد.

وی در این باره تأکید کرد: قانون اگر از محور جامعه خارج شود، باعث خودسری است و مردم شریف ما هم درک می‌کنند که الان زمانی نیست که طرد و دعوا صورت بگیرد.
رئیس مجلس خبرگان رهبری همچنین در پاسخ به سؤالی در مورد سوءاستفاده رسانه‌های استکباری از وقایع چند روز گذشته و عدم انعکاس مناسب راهپیمایی یوم‌الله ۲۲ بهمن گفت: رسانه‌های غربی و صهیونیستی همواره چه قبل و چه بعد از انقلاب تلاش کرده‌اند که موارد منفی را بزرگ و نقاط قوت را کم‌رنگ کنند.
وی تصریح کرد: قبل از انقلاب هم رسانه‌های غربی موفقیت‌‌ها و پیروزی‌های مردم و مبارزان را انعکاس نمی‌دادند و بعد از پیروزی انقلاب هم این روند را با شدت بیشتری ادامه دادند و همواره به دنبال نقطه ضعف در میان ما می‌گردند.

نظر متفاوت هیأت رئیسه خبرگان با هاشمی

اما آقای هاشمی در شرایطی از محکوم کردن "آشوب اسرائیلی" 25 بهمن طفره رفت و موضع دوپهلوی دیگری را به کارنامه اش اضافه کرد که ساعتی پیش از آن، حضرات آیات شاهرودی، محمد یزدی، صادق آملی لاریجانی، ابراهیم رئیسی و احمد خاتمی دیگر اعضای هیأت رئیسه مجلس خبرگان رهبری در بیانیه ای قاطع تاکید کرده بودند که "اغتشاشات 25 بهمن بار دیگر به وضوح نشان داد که سخن از جریان انقلاب و ضدانقلاب است، بر این اساس مرزبندی شفاف صفوف و اعلام جدایی جریان انقلاب از ضدانقلاب یک تکلیف شرعی، سیاسی و انقلابی است، مجلس خبرگان رهبری ضمن محکوم کردن این اغتشاشات و آفرینندگان آن یعنی سران فتنه که بهترین خدمات را به آمریکا و رژیم صهیونیستی نمودند، امت بزرگوارمان را همچنان دعوت به پاسداری از نظام مقدس اسلامی، هوشیاری، وحدت و تبعیت از مقام معظم رهبری مدظله العالی می‌نماید."

آقای موسوی! آیا واقعاً آشوب ما برای انقلاب و امام بود؟!

کلیدزنندگان اغتشاش در 25 بهمن با صدور بیانیه های متناقض و سردرگم، از اوباش و آشوبگران و وابستگان منافقین تشکر کردند.
بیانیه موسوی در این زمینه به قدری آشفته و پریشان بود که حتی صدای اعتراض محافل رسانه ای ضدانقلاب را درآورد. او در بیانیه خود از «راهپیمایی شکوهمند ملت شریف ایران با شرکت همه قشرهای مردم سلحشور جامعه»!! تشکر کرده اما با آگاهی از تنگ شدن قافیه ادعا کرد بیگانگان و موج سواران بین المللی برای پی گرفتن مطامع خود تلاش کرده اند جنبش را به صهیونیسم و آمریکا و اذناب آنان منتسب کنند!
وی همچنین نوشته است: این در حالی است که افتخار بزرگ جنبش سبز در استقلال و تکیه آن بر نیروی عظیم ملت بوده است. جنبش سبز همواره با بیگانگان فاصله داشته و اهداف اصلی آن احیای ارزش های انقلاب و آرمان های امام راحل و مطالبات آزادی خواهانه و متکثر ملت شریف ایران بوده است.
این بیانیه منافقانه در حالی صادر شده که راه اندازی اغتشاش 25 بهمن پس از چند روز ارسال پالس توسط کسانی چون رئیس جمهور و وزیر خارجه و سخنگوی وزارت خارجه آمریکا و سخنگوی کاخ سفید... مبنی بر این که چرا حکومت ایران که از حرکت مصر حمایت می کند به جنبش سبز اجازه راهپیمایی نمی دهد، توسط موسوی و کروبی کلید خورد.
همچنین طی دو روز گذشته کسانی چون اوباما، کلینتون و شیمون پرز از «شجاعت اپوزیسیون سبز در راه اندازی راهپیمایی» تمجید و تشکر کرده اند. اوباما در این باره گفت: «مخالفان باید شجاعت لازم برای آزادی بیان را داشته باشند و به اعتراض ادامه دهند. ما به شدت از سرکوب مخالفان انتقاد می کنیم.
هیلاری کلینتون هم در دفاع از اوباش و فتنه گران گفته است ما به صراحت و به وضوح و به طور مستقیم حمایت خود را از معترضان در خیابان های تهران اعلام می کنیم.
وی همچنین به تلویزیون عربی الحره گفت: ایران نشان داد نمی تواند الگویی برای مردم مصر باشد. ما به شدت سرکوب معترضان در ایران را محکوم می کنیم. آنچه در ایران اتفاق افتاد بیانگر شجاعت مخالفان است.
کلینتون همچنین گفت «ایران یک دیکتاتوری مذهبی است. انقلاب ایران تنها انقلابی است که در دنیا دزدیده شده است». این سخنان یادآور اظهارات 30 سال پیش کارتر درباره نگرانی از سرنوشت اسلام در ایران است که با واکنش حضرت امام مواجه شد مبنی بر این که حالا آقای کارتر هم اسلام شناس شده است!
روزنامه کریستین ساینس مانیتور درباره سخنان کلینتون تصریح کرده است: سخنان وزیر خارجه آمریکا به شدت ریاکارانه است چرا که وی از اعتراضات مردم مصر و اردن و یمن حمایت نمی کند.
درباره رویکرد منافقانه موسوی، یادآوری موضع دیروز شیمون پرز رئیس رژیم صهیونیستی نیز ضروری است. به گزارش روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت، پرز گفته است: امیدوارم مخالفانی که 14 فوریه [25 بهمن ] در تهران به خیابان آمدند بتوانند رژیم اسلامی را ساقط کنند. به نظر می رسد فشارها و عوامل خارجی در سقوط حکومت موثر نخواهد بود و تمام امید ما به مخالفان در داخل است. من از اظهارات نمایندگان پارلمان ایران و شعار اعدام برای سران مخالفان متاسفم.
اگر چه حرکت اخیر موسوی و کروبی در دعوت به آشوب خیابانی باعث استقبال سران استکبار شد اما در این میان رسانه های ضدانقلاب رویکرد دوگانه آنها در ادعای احیای ارزش های انقلاب و قانون اساسی را تحمل نکردند. این رسانه ها در حالی که نقش فعالی در زمینه سازی اغتشاش 25 بهمن داشتند اما به بخش هایی از بیانیه موسوی اعتراض کردند.
سایت صهیونیستی بالاترین در این باره خطاب به اوباش و آشوبگران نوشت: دوستان! آیا شما برای احیای ارزش های انقلاب به خیابان رفتید؟ آقای موسوی! آیا واقعاً مخالفان برای احیای ارزش های انقلاب یا آرمانهای امام راحل به خیابان می روند؟ آیا خمینی [...] برای تظاهرکننده ها کوچکترین ارزشی دارد؟ آیا آنها نفهمیده اند که خمینی چه بلایی بر سرشان آورد؟ ظاهراً باید شعارهای بیشتری علیه جمهوری اسلامی و خمینی بدهیم.
یادآور می شود کروبی هم در بیانیه مشابهی نوشت: علی رغم عدم نیاز به درخواست مجوز، تقاضای مجوز برگزاری راهپیمایی کردیم. ما به عهد و میثاق خود با مردم و خواسته های ملت و امام که در آرمان های انقلاب اسلامی 57 تجلی یافت همچنان پایبندیم و آماده پرداخت هرگونه هزینه ای در این راه پر فیض [!؟] هستیم.
در بیانیه موسوی و کروبی هیچ اشاره ای به بهانه راه اندازی اغتشاش- حمایت از مردم مصر- نشده است همچنان که در اغتشاش چند ساعته وابستگان منافقین نیز تنها چیزی که شنیده نشد دفاع از ملت های مسلمان منطقه و اعتراض به آمریکا و اسرائیل بود.

رژه مورچه ها !

پدیده شناسی دقیق اتفاقات 25 بهمن 1389 مستلزم اتخاذ منظری راهبردی است. مهم ترین ویژگی این منظر باید آن باشد که تلاش کند مجموعه متغیرهای داخلی و خارجی سازنده این حادثه را ترکیب کرده و آن را از دریچه تحولات کلان استراتژیک منطقه تحلیل کند. بویژه مهم است که بتوانیم از منظر طرف خارجی به موضوع نگاه کنیم و ببینیم آنها در پی چه بودند و آنچه را که رخ داد چگونه تحلیل کردند.
اول- نخستین نکته این است که دقت کنیم در 25 بهمن در واقع چیزی که بتوان نام آن را یک رخداد با اهمیت گذاشت اساسا رخ نداده است. چند ساعت، در چند خیابان همیشه شلوغ تهران، چند صد نفر به اوباش گری پرداختند و بعد بلافاصله، بعد از اینکه نیروهای انتظامی و مهم تر از آنها مردم را در مقابل خود دیدند، از صحنه غیب شدند. همین. در یک شهر 10 میلیون نفری، در شهری که میرحسین موسوی چیزی قریب به دو میلیون رأی داشته است و در یک کشور 70 میلیونی، بعد از هفته ها تبلیغات بی امان، گسیل انواع و اقسام گروه های تروریستی از گوشه و کنار به تهران و به کار گرفتن همه انواع شیوه های عملیات روانی و دروغ گویی، سرجمع، چند صد نفر اوباش گرد هم آمدند. آیا این پدیده ای است که لازم باشد به لحاظ امنیت ملی و استراتژیک آن را جدی بگیریم؟ قطعا چنین نیست. در این شهر بزرگ، حتما این تعداد اراذل پیدا می شود و برای تشخیص اینکه اینها «مردم» نیستند فقط دو چشم لازم است که البته در مواردی یا نیست یا اگر باشد گشوده نمی شود. این نکته ای است که غربی ها هم دریافته اند. از هیلاری کلینتون، باراک اوباما و شیمون پرز که خاورمیانه را بر سر خود ویران شده می بینند و طبعا حال و روز درست و حسابی ندارند اگر بگذریم، حتی یک تحلیلگر نام و نشان دار غربی نگفته است که آنچه روز 25 بهمن در تهران رخ داد ارزش جدی گرفته شدن دارد. این گام اول است. یک گام بسیار مهم که تاکید می کند آنچه روز 25 بهمن در تهران گذشت در قیاس با امواج عظیمی که در حال درنوردیدن منافع حیاتی آمریکا در خاورمیانه است، به راستی هیچ نیست و همه امید آمریکایی ها هم این است که با توسل به ماشین پروپاگاندا این «هیچ» را امری درخور اعتنا جلوه بدهند و خلأ واقعیت را با رسانه پر کنند. در این دام نباید افتاد.
دوم- آمریکا در پی چیست؟ در این تردیدی نیست که برنامه ریزی و اجرای حادثه 25 بهمن با آمریکا و اسراییل بوده است. اینجا جای بحث تفصیلی در این باره نیست اما اجمالا این مقدار را باید گفت که آمریکایی ها با واسطه MI6 موسوی و کروبی را به انتشار بیانیه تجمع در این روز ترغیب کردند (مستندات شفاف آن موجود است)،شبکه های نفاق را برای خونین کردن تجمع به تهران فرستادند (دستگیری ها این موضوع را ثابت کرده است)و تمامی شبکه های ماهواره ای، اینترنتی و پیامکی در اختیار خود را برای ایجاد آشوب در این روز با همه ظرفیت فعال کردند (مستندات این موضوع آشکار است). اگر اینطور باشد -که قطعا هست- سوال این است که هدف چه بوده است؟ این سوال 4 پاسخ مهم دارد. اول اینکه مهم ترین هدف آمریکایی ها - که کدهای فراوانی برای اثبات آن وجود دارد- انتقال بحران از منطقه به داخل ایران و سبک کردن بار خود است. آمریکایی ها تصور می کنند برای کنترل تحولات منطقه باید ایران را به خود مشغول کنند. دوم اینکه طرف های غربی تصور می کنند اگر داخل ایران بحرانی شود، تحرکات انقلابی در منطقه که همه از الگوی استوار ایران تاثیر پذیرفته رو به خاموشی خواهد رفت. سوم، تحلیل آمریکایی ها این است که اگر داخل ایران بحرانی شود اعتماد به نفس ایران کم می شود و نمی تواند از تحولات منطقه برای خود در آینده فرصت سازی و ظرفیت سازی کند و نهایتا چهارمین هدف این است که آمریکایی ها فکر می کنند آشوب آفرینی داخل ایران باعث می شود به لحاظ تبلیغاتی از انفعال 3 هفته گذشته خارج شوند و بتوانند ادعا کنند تحولات منطقه از ایران تاثیر نپذیرفته و ضد آمریکایی نیست.
سوم- آیا 25 بهمن آمریکا را به این هدف خود رساند؟ در وهله اول ثابت شد که آشوبگران در خیابان تهران «مردم» نیستند بلکه جمعی اوباش و ترویستند که فقط می توانند ظاهر و غایب شوند و بیشتر از شیشه شکستن کاری از آنها برنمی آید. علنا نه، اما در خفا حتما هستند کسانی در سیا و موساد، که بنشینند و با خود فکر کنند روی کدام دیوار در حال یادگاری نوشتن هستند و با وجود خیزش عظیمی شبیه آنچه در 22 بهمن رخ داد توقع ایجاد حرکت سیاسی از جانب فتنه سبز مثل آن است که از اموات توقع شرکت در مسابقه بیس بال و بعد هم برنده شدن داشته باشند! نکته بعدی این است که آمریکایی ها ظاهرا حواسشان نیست که با کشاندن موسوی و کروبی به ورطه اقدام تروریستی تنها کاری که کرده اند تبدیل کردن آنها به یک مسعود رجوی دیگر بوده که این بار نه در مخفی گاه های پاریس و لندن، بلکه وسط تهران و در دسترس مردمند و طبعا در زمانی کوتاه هم توجیه و هم اراده کافی و فراگیر برای برخورد با آنها بوجود خواهد آمد. مبارزه سیاسی یک چیز است، محاربه و تروریسم و آدم کشی چیز دیگر. اولی را تحمل می کنند اما دومی را به قبرستان مسلمین هم راه نخواهند داد. مسئله بعدی بسیج خواص بعضا ساکت علیه سران فتنه است که حقیقتا باید آن را دستاورد سیاسی مهمی به حساب آورد که اگرچه دیرهنگام است اما در هر حال همین جای خوشوقتی دارد و یکی از هدف گذاری های مهم نظام در عملیات بصیرت افزایی بوده که اکنون به لطف بی خردی آمریکایی ها محقق شده است. حالا مقایسه کنید: مقداری ناآرامی ایجاد شده و خسارتی مختصر به شهر خورده اما در مقابل مطالبه برخورد بسیار سنگین با سران فتنه در میان توده مردم فراگیر شده و خواص ساکت به مردم پیوسته اند. چه کسی برنده است؟
چهارم- در اینجا فرصتی برای فهرست کردن شکست های آمریکا نیست. آمریکایی ها مدت ها تصور می کردند اگر مسئله ایران را حل کنند مسئله خاورمیانه را حل کرده اند. حالا کم کم در حال متوجه شدن این نکته هستند که قدرت نرم ایران در منطقه مدت هاست پایه دژهای به ظاهر مستحکم آنها را ویران کرده اما آنها زمانی متوجه این موضوع شده اندکه بنای آن دژها یکی پس از دیگری در حال فرو ریختن است و فرصتی برای مرمت نیست. برای متوقف کردن ایران مدتهاست دیر شده است. آمریکایی ها در منطقه مردم را رها کردند و دیکتاتورها را چسبیدند اما نظام ایران هرگز حاضر نشد میان خواست مردم خود و خرده فرمایشات آمریکا دومی را انتخاب کند. آمریکا می خواهد قدرت نرم ایران در قاهره، منامه، امان و ریاض را با عملیات نیمه سخت در تهران مهار کند یا پاسخ بدهد اما این هدف گذاری مسخره تر از آن است که دست یافتنی باشد. آمریکایی ها اکنون در میانه پارادوکسی عمیق گرفتار شده اند. در اظهارات دیروز اوباما که مثلا برای قوت قلب بخشیدن به موسوی و کروبی و اوباش حامی آنها بیان شده بود هیچ اشاره ای به یمن، بحرین، عربستان، کویت و اردن نشد در حالی که سیل خروشان مردم در آن کشورها که همگی متحدان استراتژیک آمریکا محسوب می شوند هفته هاست در خیابان جاری است و برخلاف اوباش حامی موسوی و کروبی در تهران که همه هنرشان حمله به نوجوانان بی دفاع است، دستاوردهای سیاسی مهمی همچون ساقط کردن چند دولت داشته است. آمریکایی ها چند صد نفر ازاذل را در تهران مردم می دانند اما میلیون ها مرد و زن معترض در کشورهای زیر بلیط خود را نایده می گیرند و همین اعتبار اخلاقی لازم برای تولید قدرت نرم در منطقه را از آنها گرفته است.
پنجم- پاسخ انقلاب را با هرج و مرج نمی توان داد. در هیچ کجای تاریخ اوباش حریف مردم نشده اند. حقیقتی را که پیش چشم همه است تحریف می توان کرد -آن هم برای زمانی کوتاه- اما تغییر نمی توان داد. انقلاب ضد آمریکایی خاورمیانه با رژه مورچگان درتهران متوقف نخواهد شد و بلکه برعکس جان خواهد گرفت چرا که همه ملت های خاورمیانه اکنون می بینند ایران به مثابه یگانه الگوی انتفاضه آنها کشوری بانشاط و استوار و برخوردار از حمایت بی دریغ مردم است که روزانه چند بار پیچیده ترین توطئه های کینه توزترین دشمنان خود را با موفقیت خنثی می کند و خم به ابرو نمی آورد. ضربه ای که آمریکا در منطقه خورده بسیار سنگین است اما ضربه ای که تلاش می کند به ایران وارد کند از حد بازیچه ای کودکانه فراتر نمی رود. پروژه تهران که شکست خورد، آمریکایی ها باید منتظر پاسخ آن در پایتخت های دیکتاتوری های منطقه باشند.
مهدی محمدی