شفاف نیوز

شفاف سازی مسایل سیاسی

شفاف نیوز

شفاف سازی مسایل سیاسی

خاتمی را اطرافیانش مدیریت می کنند!

تکلیف خاتمی حتی با اطرافیانش و سایت باران معلوم نیست.
سایت دانشجونیوز وابسته به گروهک ادوارتحکیم که برخی اعضای آن هم اکنون در خارج کشور به سر می برند، با انتشار خبر فوق از خاتمی خواست تکلیف خود را مشخص کند. نویسنده تاکید می کند: صحبت از انتخابات آن هم در فضایی که مخالفان هزینه هایی پرداخته اند، کاری پسندیده نیست. بنده از نزدیک نظر شما را درخصوص شرکت یا عدم شرکت در انتخابات شنیده ام. لذا معتقدم خبر منتشر شده از سامانه شخصی شما، یک بداخلاقی سیاسی و رفتاری فریب کارانه است. نمی دانم این بداخلاقی را باید پای شما نوشت یا اطرافیان، اما در هر صورت مسئولیت از گردن شما برداشته نیست. هنگامی که شما به صراحت از عدم شرکت در انتخابات سخن می گوئید، یا به گفته های خویش اعتقاد دارید یا خیر. اگر با اعتقاد اعلام موضع نمودید، چرا خبر منتشر شده، با بحث های طرح شده در تضاد بود؟ اگر به موارد مطرح شده در جلسه اعتقاد نداشتید و گفتید، فکر نمی کنید شعور حضار را به سخره گرفتید؟ آیا این کار را توهین به میهمانان خود نمی دانید؟
وی همچنین نوشت: حتی اگر شما در مجلس اکثریت هم پیدا کنید این مجلس خیالی، همچون مجلس ششم ناتوان خواهد بود. شما نخست تکلیف خود را با خود و به خصوص با اطرافیان خویش روشن سازید. گویی نفوذ اطرافیان بر شما، به قدری زیاد است که صحبت های علنی شما را نیز آن گونه که خود مصلحت بدانند باز می گویند. خواهش دارم درصدد اصلاح این ردیف اصلاح طلبان یا اصلاح مفهوم اصلاح طلبی برآیید!
نویسنده معتقد است: عده ای که خود توان عرض اندام و جولان نداشته باشند، با پیش انداختن و اسطوره سازی سعی می کنند استفاده خویش را ببرند! بازیچه دست این تفکر نشوید که خطری به مراتب بزرگ تر و عمیق تر از نگاه بنیادگرایانه بر جای خواهد نهاد.
انتشار این نامه به خاتمی از سوی یکی از سایت های مرتبط با وی در حالی است که پیش از این کسانی چون عماد باقی و هادی خانیکی تصریح کرده اند متن مصاحبه ها و سخنرانی های خاتمی را آنها تنظیم می کرده اند.

این دلقک باید خودشو از پشت بوم پرت کنه

انتشار مقاله یکی از عناصر خارج نشین در مذمت تندروی اپوزیسیون و تاکید بر اینکه همین تندروی ها باعث نشان دادن شدت عمل از سوی نظام شد، با واکنش گسترده ای در میان عناصر ضدانقلاب مواجه شد.
ابراهیم نبوی در نوشته خود تاکید می کند که اما تندروی اصلاح طلبان و سایر گروههای اپوزیسیون باعث شدت عمل جمهوری اسلامی شده است. وی همچنین نوشته است: وقتی ما روشی را برای تغییر انتخاب می کنیم که معنای آن نابودی یک حکومت است آن حکومت هم از خویش دفاع می کند.
انتشار این مقاله در ارزیابی علت شکست فتنه سبز با واکنش های خشم آگین عناصر ضدانقلاب مواجه شد. شبکه بالاترین ضمن «داغ» کردن خبر منتشره در کیهان به نقل از نبوی، فرمان حمله به وی را صادر کرد. برخی از این واکنش ها به این شرح است:
- متاسفم برای این شارلاتان، با آن تز مسخره اسب یا خر تروا. انصافا ناز شستش!! خیلیا خر شدن.
- کدیور و مهاجرانی و نبوی همه از یک آخور می خورن.
- مردک [...] اگر من جای او بودم، با گندی که توی 22 بهمن [اسب تروا] زدم، از اولین ساختمون بالای طبقه خودمو پرت می کردم پایین. [...] نشسته داره زررر می زنه. همون بهتر که به کار دلقکی مشغول باشه.
- من با امثال این آقایان اصلاح طلب که عافیت طلب هستند آشنا هستم. ژست روشنفکری می گیرن و به هر قیمت عافیت طلب هستن.
- وقتی به یک دلقک تو میدون سیاست فضا بدین، خوب بهتر از این هم از توش درنمیاد... اون از ایده احمقانه خر تروا و بلایی که سر ما آورد، اینم از این حرفا.
- این آدم مثل بهنود یک [...] باره است. یکی از مشکلات تقی رحمانی با مشارکتی ها وجود همین افراد بود. به هیچ چیز پایبند نیستند.
- امثال این بابا در خارج نشسته اند، وقتی می بینند به حاشیه رفته اند و کسی به آنها توجه نمی کند، نقش برادر حاتم طایی را بازی می کنند. یک حرف عجیب و غریب می زنند تا همه انگشت به دهن بمونند و اینها مطرح شوند.
- متاسفانه نوشته ابراهیم نبوی دستمایه ای برای کیهان شده... امثال نبوی و مهاجرانی بزرگترین ضربه ها را به مبارزات ما زدند.
- خاک بر سر کسی که بخواد از اراجیف امثال کدیور و نبوی و... خط مشی سیاسی بگیره! ما اول باید از اینها عبور کنیم تا بتونیم از رژیم عبور کنیم.
- این آقا یک کمی هم در مورد خیانت در امانت و پول های حجت الاسلام زم که بالا کشید و به خارج فرار کرد توضیح بدهد! می گویند به خاطر نظام نبود که شما به خارج رفتید بلکه به خاطر این پولها بوده.
- واقعا برخی طرفداران اصلاح طلبان اظهارات تهوع آوری دارند. وقتی کسی در نقد یا مخالفت اصلاح طلبان، بنویسد او را متهم به همراهی با کیهان و شریعتمداری می کنند و خواهان ارسال رزومه از طرف وی برای حسین شریعتمداری جهت استخدام در کیهان می شوند اما وقتی دلقک لوده خودشان و اسب تروای رژیم در میان مخالفان، تیتر [صفحه] اول کیهان را فراهم می کند آن را صرفا اظهار نظر شخصی و در راستای حق آزادی بیان می دانند! اگر اقدامات و فراخوان های شورای هماهنگی دست ساز سبز طرفدار داشت، اظهارات این دلقک هم طرفدار خواهد داشت.
- آیا حکومت از قبل خاتمی و مهاجرانی و ... همین نبوی را برای چنین روزی در آب نمک خوابانده بود؟! اینها مزدور و پاچه خوار رژیمند و باید منتظر خیانت های بیشتری از طرف آنان به اپوزیسیون باشیم. معلوم نیست فردا چه کسی از این حرف ها بزند. ... اینها عروسکی بیش تر نیستند.
- به این آقا باید گفت بوی کباب نیست که به مشامت خورده، دارند خرداغ می کنند.
یادآور می شود در حالی که ابراهیم نبوی چند ماه پیش درباره گنجی گفته بود او سم بر زمین می کوبد، اکنون خود گرفتار هجو بالاترین شده و تصویر وی در حالی به شکل کاریکاتوری ترسیم شده که برایش دم هم گذاشته اند!

10 زن خبرساز انتخابات ریاست جمهوری سال 1388

دومین سالگرد انتخابات پرحادثه ریاست جمهوری نهم در حالی سپری می شود که گردی از فراموشی بر چهره حوادث پرحاشیه این مقطع تاریخ سیاسی انقلاب اسلامی نشسته است.

زنان در تاریخ سیاسی ایران همیشه حضور پررنگ و تاثیرگذاری داشته و در شکل گیری شرایط سیاسی و اجتماعی کشور نقش بسزایی از خود ایفا کرده اند. در بسیاری از مواقع هم همین زنان سوژه سیاسی رسانه ها شده و به جریان سازی های مثبت و منفی رسانه ای کمک شایانی کرده اند.

در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ و فتنه پس از آن نیز شرایط بگونه ای بود که نام زنان بسیاری در این عرصه شنیده شد و گاهی اظهارات و رفتارهای سیاسی آنها محل بحث روزها و ماه های متوالی در عرصه سیاسی کشور بود.

سرویس سیاسی خبرگزاری مهر برای بررسی بیشتر حوادث سال ۸۸ از منظری جدید به بخشی از این حوادث می پردازد. زنان سیاسی درگیر در ماجرای حوادث پس از انتخابات سوژه مناسبی برای گردگیری از تاریخ نزدیک این سرزمین پر حادثه است.

۱. عفت مرعشی : همسر آیت الله هاشمی رفسنجانی که اظهاراتش هنگام خروج از حوزه رای گیری در ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ خبر ساز شد. خانم مرعشی پس از رای گیری که گفته می شد به میر حسین موسوی یکی از کاندیداهای انتخابات رای داده است در پاسخ به سئوال خبرنگاری گفت: "موسوی رئیس جمهور است، اگر غیر از این شد مردم بریزند تو خیابانها".
این پیش بینی از نتیجه انتخابات و درخواست صریح از مردم از سوی همسر یکی از شخصیت های نظام، هنوز هم دست مایه تحلیل ها و ارزیابی ها از انتخابات ریاست جمهوری دهم است.


۲. زهرا مصطفوی: فرزند امام خمینی (ره) و دبیر کل جمعیت زنان انقلاب اسلامی یکی دیگر از چهره های شاخص بانوان انقلاب بود که در فضای تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری خبرساز شد.
ماجرا از این قرار بود که وقتی میرحسین موسوی طبق برنامه از پیش تعیین شده انتخاباتی خود به دیدار جمعیت زنان انقلاب اسلامی رفته بود با انتقاد تند دبیرکل این جمعیت نسبت به ادامه ارتباط خود با اعضای نهضت آزادی مواجه شد.

خانم مصطفوی به موسوی گفته بود: زمانی در سخنانتان در خصوص گروه نهضت آزادی اعلام کردید که با آنها اختلاف نظر دارید و پس از آن فرمودید که دوستی با آنها دارید که این دوستی تا امروز ادامه پیدا کرده است و زمانی نیز گفتید که ما وقتی با افرادی اختلاف نظر داریم قرار بر این نیست که آنها را کنار بگذاریم، حال سئوال من این است که چگونه می‌توانیم افرادی را که با آنها اختلاف نظر داریم در مناصب اجرایی بکار بگیریم و به آنها مسئولیت بسپاریم.
برخی از رسانه ها در همان روز خبر از اخراج حبرنگاران از جلسه و تقاضای میرحسین از خبرنگاران برای عدم انتشار سخنان خانم مصطفوی شدند.

۳. زهرا رهنورد: زهره کاظمی همسر میر حسین موسوی که به گفته خود در جریان تحول مذهبی و انقلابی نام خود را به زهرا رهنورد تغییر داد شاخص ترین همراه موسوی در جریان تبلیغات انتخاباتی بود که در تمام تصایر منتشر شده در کنار همسر خود دیده می شد.

رهنورد فردای انتخابات ریاست جمهوری در غروب ۲۳ خرداد ۱۳۸۸ در مصاحبه زنده تلفنی با شبکه ماهواره ای بی بی سی فارسی در پاسخ به درخواست مجری این شبکه مبنی بر ارائه دلایل و اسناد تقلب مورد ادعای همسر خود گفت: "آذربایجان هیچ وقت فرزند خود را نمی گذارد که به شخص دیگری رای بدهد، در ضمن من لر هستم و موسوی هم بارها گفته من داماد لرستان هستم، پس لرستان موسوی را نمی گذارد به احمدی نژاد رای بدهد."
چند ماه بعد وی بار دیگر خبرساز شد. مجله فارین پالیسی (نشریه شورای روابط خارجی آمریکا) زهرا رهنورد را به عنوان روشنفکرترین زن جهان انتخاب کرد و این موضوع جنجال تازه ای را در مورد وی ایجاد نمود.

۴. فائزه هاشمی: نماینده سابق مجلس شورای اسلامی در مجلس پنجم و دختر کوچک آیت الله هاشمی رفسنجانی دیگر چهره خبرسازانتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ است. فائزه هاشمی خود تجربه تلخ و شیرین پیروزی قاطع و شکست سنگین در دو دوره انتخابات مجالس پنجم و ششم را دارد یکی از حامیان سرسخت میرحسین موسوی قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری بود. نطق انتخاباتی فائزه هاشمی در مراسم سالگرد دوم خرداد در سالن ۱۲ هزار نفری ورزشگاه آزادی در خصوص دولت نهم و رئیس جمهور وقت محل بحث های مختلفی دررسانه ها شد. برخی از چهره های سیاسی به همراه رسانه های اصولگرا معتقد بودند که فائزه هاشمی در این سخنرانی صریحا به رئیس جمهور کشور و مردمی که به وی رای داده اند، توهین کرده است.

فائزه در حوادث بعد از انتخابات هم با چند بار دستگیری در اغتشاشات و سخنانی که علیه مقامات ارشد نظام داشت خبرساز شد. اخبار دستگیری و بازداشت هایی که به سرعت لغو می شد مورد توجه رسانه ها قرار گرفت.

۵. سرور برومند: سرور برومند و دخترش فطمه رجب پور مربیان مهدکودک «آوای باران» بودند که در روز ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ پس از راهپیمایی معترضین، با یورش تعدادی از اغتشاشگران به ساختمان مهدکودک و تیراندازی به ساکنان آن مورد اصابت گلوله از ناحیه سر و پشت و حنجره قرار گرفتند و به شهادت رسیدند. اگر چه نام این دو شهید به مانند برخی نامها آنچنان منعکس نشد اما ماجرای تلخ شهادتشان در رسانه های داخلی تاحدودی مورد توجه قرار گرفت.

۶. ندا آقا سلطان: یکی از قربانیان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری که عصر ۳۰ خرداد در منطقه ای دور از مسیر تظاهرات معترضان به نتایج انتخابات به طرز مشکوکی به دلیل اصابت گلوله به سینه اش کشته شد. ندا آقا سلطان که از سوی رسانه های اپوزسیون نظام و حتی نمایندگان کنگره آمریکا چون سناتور مک کین شهید خوانده شد.
تنها دقایقی پس از این حادثه فیلم با کیفیتی از لحظه مرگ آقا سلطان و حتی فیلم های کوتاهی از حضور وی در تظاهرات در سطح گسترده ای در اینترنت منتشر شد. کلید وازه "ندا آقا سلطان" ظرف مدت کوتاهی به میلیون ها صفحه از نتایج جستجوی اینترنتی تبدیل شد.

۷. سعیده پورآقایی: در اوج روزهای پرالتهاب پس از انتخابات و در شرایطی که رسانه های کاندیدای معترض و به تبع آن رسانه های اپوزسیون به صورت دائمی فهرست های مختلف و متنوعی را از کشتگان انتخابات ارائه می کردند، خبر دستگیری تجاوز و قتل دختری به نام سعیده پورآقایی توجه بسیاری را به خود جلب کرد. انتشار تصایور این دختر در روزهای بعد و اعلام اخبار ضد و نقیضی از برگزاری مراسم ختم وی به یکی از چریان های پررنگ رسانه ای تبدیل شده بود. میر حسین موسوی همانطور که قبلا قول داده بود در مراسم ختم سعیده پورآقایی شرکت کرد و به ابراز احساسات حضار در این مراسم پاسخ داد. گفتگوها و اخبار مختلفی درباره سعیده پورآقایی در رسانه های جریان معترض منتشر می شد و انتقادات در خصوص شکنجه و قتل وی صفحات اینترنتی و شبکه های ماهواره ای را پر کرده بود.
در اوج این داستان اما، به یکباره گفتگویی پخش شد که سعیده پورآقایی به همراه مادرش در منزل پدری با خبرنگار رسانه ملی صحبت می کرد. انتشار خبر زنده بودن دختری که رهبر جریان معترض در مراسم ختم وی نیز شرکت کرده و رسانه های منتسب به وی انتقادات فراوانی را در خصوص شکنجه و قتل وی منتشر کرده بودند جنجال رسانه ای شدیدی به راه انداخت .

۸. ترانه موسوی: خبر ابتدایی بسیار رقت انگیز و وحشتناک بود. دختری به نام ترانه که اتفاقا نام فامیل آن با یکی از کاندیداهای معترض انتخابات یکی بود، در تجمع مقابل مسجد قبا توسط نیروهای انتظامی و امنیتی دستگیر شده و به دلیل شدت شکنجه و تجاوز فوت کرده بود. در این خبر تصریح شده بود که ماموران به دلیل ترس از عواقب اقدام خود پیکر ترانه موسوی را با اسید سوزانده و در بیابان های قزوین رها کرده اند.
خبرهای بعدی هم، همگی تشریح جزئیات وحشتناکی از تجاوز و قتل بی رحمانه زنی بود که علی الظاهر تنها جرم وی حضور در تظاهرات مقابل مسجد قبا در تهران بود.
نکته قابل توجه در خبرهای ترانه موسوی انتشار تنها یک تصویر منتسب به وی بود که مورد انتقاد جدی رسانه های اصولگرا قرار گرفت. این رسانه ها ادعا می کردند که چرا بعد از گذشت چند ماه از انتشار اخبار مختلف و بعضا متناقض در خصوص ترانه موسوی و نحوه مرگ وی بر خلاف مواردی چون نداآقا سلطان تنها یک عکس سیاه و سفید پرسنلی از وی منتشر شده و هیچ خبر و یا تصویری که به شناسایی هویت وی کمک کند، از سوی خانواده یا نزدیکان وی منتشر نشده است.
برخی رسانه ها نیز در فراخوانی سراسری از همه فارسی زبانان و ایرانیان داخل و خارج از کشور خواستند که با ارسال اخبار، تصاویر و اطلاعات تکمیلی به شناسایی هویت وی کمک کنند. فراخوانی که طبق ادعای رسانه های اصولگرا هیچ پاسخی به آن داده نشد.

بعدها مشخص شد که ترانه موسوی در کانادا مشغول زندگی روزمره خود است و خانواده وی در گفتگویی تلویزیونی به این امر صحه گذاشتند. با این حال تصویرمنتسب به وی مدتها به عنوان یکی از نمادهای اصلی تجمع گروه های اپوزسیون خارج از کشور در اروپا و آمریکا تبدیل شد.

۹.عاطفه امام: دختر جواد امام دیگر چهره رسانه‌ای روزهای پس از انتخابات بود. جواد امام یکی از اعضای ستاد انتخاباتی موسوی و عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بود. پس از دستگیری جواد امام در روزهای ابتدایی پس از انتخابات سایت‌های خبری این جریان مدعی شدند که دختر جواد امام نیز توسط نیروهای امنیتی دستگیر و به محل نامعلومی منتقل شده است. شبکه خبری بی بی سی با استناد به مصاحبه‌ای با همسر جواد امام نسبت به سرنوشت عاطفه امام ابراز نگرانی کرد و حتی نام عاطفه امام در برخی فهرست‌های شهدا و مفقودین این جریان جای گفت.
اما به فاصله تنها چند روز همسر جواد امام در مصاحبه‌ با پایگاه خبری فراکسیون اقلیت مجلس که خود از رسانه‌های حامی معترضین محسوب می‌شد ربوده شدن عاطفه امام را تکذیب کرد و انتشار چنین اخباری را تنها ماجراجویی دختر خود عنوان کرد.
همزمان برخی رسانه ها از نقش پدر وی در پروژه موسوم به نوارسازان که سناریو مشابهی با ماجرای ربوده شدن عاطفه امام را داشت پرده برداشتند.

۱۰. بانوی ایثارگر گمنام: شامگاه سی‌خرداد، مردمی که پای رسانه ملی نشسته و اخبار سراسری را مشاهده می کردند با صحنه های دلخراش ضرب و شتم یک مرد موتورسوار با ظاهر انقلابی توسط عده ای از معترضین روبرو شدند. مردی که از موتور خود سقوط کرده و به طرز رقت انگیزی زیر دست و پای این معترضین عصبانی درحال آسیب دیدن بود.
اما نکته ای امیدبخشی که در این فیلم از چشم مردم و رسانه ها دور نماند تلاش یک زن هموطن برای نجات این مرد از دست اغتشاشگران بود. تلاشی که احتمالا به آسیب دیدن خود وی نیز منجر شده بود. رسانه ها بارها و بارها صحنه تلاش این زن فداکار ایرانی برای نجات مرد موتور سوار را برای مردم پخش کردند.

اگر چه نامی از این زن در رسانه ها برده نشد و مردم ایران او را به اسم نشناختند اما بی شک اقدام وی در حافظه تاریخی مردم ایران ثبت شد.

اظهارات خاتمی درباره جریان انحرافی و طرح درخواستی جالب

به گزارش جهان نیوز، سید محمد خاتمی در جمع عده ای که "رزمندگان دوران دفاع مقدس و ایثارگران" خوانده شده اند، با توصیف کردن آشوب های سال ۸۸ به عنوان مسئله داخلی، مدعی شد: "اگر از آغاز یک هیأت بی طرف رسیدگی به اعتراض و دغدغه بخش مهمی از جامعه را به عهده می گرفت بدون تردید مشکل حل می شد و اصلا شاهد بحران نبودیم." 
وی به صورت تلویحی رفتاری را اکنون با جریان انحرافی در دولت صورت می گیرد مشابه رفتاری دانست که با جریان فتنه انجام شد: "امروز دیگر فقط بحث اصلاح طلبان نیست و حتی می گویند مسائل انحرافی در جاهای دیگری است." 
محمد خاتمی در ادامه ادعا کرد: به هر حال اصلاح طلبان که به نظام و جمهوری اسلامی پای بندند و در متن نظام جمهوری اسلامی حرمت و کرامت انسان ایرانی را می طلبند. ما به اسلام و جمهوری اسلامی اعتقاد داریم. قانون اساسی را چارچوب عملی می دانیم. 
رئیس بنیاد باران البته درباره بی توجهی خود و افراطیون جریان اصلاحات به رای مردم، قانون اساسی و نیز همسویی با غربی ها در فعالیت علیه جمهوری اسلامی در سال ۸۸ توضیحی نداد. 
خاتمی در ادامه سخنانش درباره تغییر قانون اساسی حرف زد و گفت که قانون اساسی وحی منزل نیست و "می شود در قانون اساسی تجدید نظر کرد." 
وی که متهم است برای بازگشت بی شرط به عرصه سیاسی کشور تلاش می کند، بدون اشاره به هزینه های زیادی که در نتیجه اغتشاشات پس از انتخابات به مردم و نظام تحمیل شد آنان را به دو دسته مقابل هم تقسیم کرد و با طرح درخواست جالبی گفت: اگر ظلمی شده است که شده است همه بیاییم عفو کنیم و به آینده نگاه کنیم و اگر به نظام و رهبری ظلم شده است به نفع آینده از آن چشم پوشی شود و ملت هم از ظلمی که بر او و فرزندانش رفته است می گذرد و آن وقت همه به آینده بهتر رو خواهیم آورد!!!
محمد خاتمی همچنین از کسانی که "عقلا" نامید، خواست ساز و کاری بدون حرف و حدیث برای انتخابات در نظر بگیرند.
برخی رسانه های ضد انقلاب این جمله خاتمی را با هدف تلاش وی برای حضور در انتخابات توصیف کرده اند. به عنوان نمونه خودنویس در این باره نوشت، به نظر می‌رسد سخنان خاتمی نشان از فعال شدن برای شرکت در انتخابات آتی مجلس باشد. 
گفتنی است، حامیان انقلاب اسلامی سید محمد خاتمی را همچنان یکی از متهمان اصلی فتنه ۸۸ می دانند و شرط بازگشت وی به نظام را اعلام برائت رسمی از جریان آشوب اعلام کرده اند.

آقای تاجزاده! قمپز در نکن!/کیهان

سایت های وابسته به ضدانقلابیون فراری و رسانه های بیگانه اخیراً از نامه ای خبر داده اند که ادعا می کنند مصطفی تاجزاده از زندان خطاب به مدیر مسئول کیهان فرستاده و در آن از شریعتمداری دعوت به مناظره کرده است! این نامه اگرچه در سطح وسیعی از سوی رسانه های حامی فتنه و رادیوها و شبکه های تلویزیونی بیگانه منتشر شده ولی هیچ نسخه ای از آن برای کیهان ارسال نشده است و حال آن که اگر ارسال نامه از سوی تاجزاده صحت داشته و مانند بیانیه های حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب از لندن نوشته نشده باشد، لااقل بایستی نسخه ای از آن برای کیهان فرستاده می شد. ولی صرفنظر از واقعی یا جعلی بودن این نامه باید گفت مدیر مسئول کیهان بارها آمادگی خود را برای مناظره با سران و عوامل اصلی فتنه اعلام کرده است و برای انجام آن هیچ قید و شرط و اما و اگری هم قائل نشده است ولی برای مناظره با آقای تاجزاده فقط یک شرط قائل است و آن، این که، سران فتنه و یا لااقل یکی از آنان اعلام کند که تاجزاده نماینده آنهاست و نتیجه مناظره را، هرچه باشد می پذیرند، این شرط برای آن است که فتنه گران بعد از انجام مناظره «جرزنی» نکنند، چرا که پیش از این وقتی آقای تاجزاده با صراحت در جمع دوستان و همفکران خود در زندان- که فیلم آن نیز منتشر شده است- اعتراف کرد «در انتخابات ریاست جمهوری دهم هیچ تقلبی صورت نگرفته است» و تأکید کرد که «من معاون وزیر کشور بودم و چند انتخابات برگزار کرده ام و می دانم که با توجه به ساختار و مکانیسم انتخابات تقلب غیر ممکن است» و... همین سران فتنه و گروههای ضد انقلاب فراری که نمی توانستند اصل خبر و اعتراف تاجزاده را انکار کنند، اعلام کردند» «تاجزاده» اگرچه عضو مرکزیت حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب بوده است ولی در جایگاهی نیست که بتواند به نمایندگی از جنبش سبز -بخوانید فتنه آمریکایی، اسرائیلی- اظهار نظر کند!
ادعای آقای تاجزاده برای مناظره با مدیر مسئول کیهان در حالی است که درجریان فتنه 88 هیچ یک از آنها حاضر به مناظره با شریعتمداری نشده بودند و در چند مورد نیز که قرار به مناظره در فضای دانشجویی بود، بعد از اعلام حضور مدیر مسئول کیهان، آقایان انصراف خود را اعلام داشته و پیشنهاد کرده بودند که طرف مناظره را خودشان انتخاب خواهند کرد.
و اما، به نظر ما- که دلایل و شواهد فراوانی هم برای اثبات آن داریم- آقای تاجزاده درباره مناظره فقط بلوف زده است و هدف اصلی از این بلوف، رسوایی ناشی از شکست فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 و فشار هواداران فریب خورده به سران و عوامل فتنه است که آنان را ستون پنجم دشمن و عامل فریب خود می دانند. سران فتنه قصد دارند از این طریق برای فریب خوردگان و رهایی از فشار شدید خانواده های آنان، توجیهی دست و پا کنند و از سوی دیگر برای مدیران بیرونی فتنه پالس بفرستند که هنوز زنده هستند و نباید از آنها قطع امید شود. ولی با این فرض که آقای تاجزاده واقعاً حاضر به مناظره است، مدیر مسئول کیهان آمادگی کامل خود را اعلام می دارد و از هم اکنون تأکید می کند که موضوع مناظره «وابستگی سران و عوامل فتنه به مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس» است و کیهان آماده است بدون آن که حتی به یک «سند محرمانه» اشاره کند، با استناد به شواهد و اسناد آشکار ثابت کند که تاجزاده و سایر عوامل اصلی و سران فتنه 88 در ارتباط مستقیم با سرویس های اطلاعاتی موساد، سیا و MI6 بوده اند و هیچ یک از مراحل چندگانه فتنه 88 بیرون از دستورالعمل - از قبل اعلام شده- سرویس های مورد اشاره نبوده است و تأکید می شود مدیر مسئول کیهان در این مناظره فقط به اسنادی تکیه می کند که مورد تأیید سران و عوامل فتنه نیز هست. با این حساب اگر آقای تاجزاده، خود و دوستانش را وطن فروش و عامل مستقیم سرویس های اطلاعاتی آمریکا و انگلیس و اسرائیل نمی داند باید از موضوع مناظره استقبال کند.
گفتنی است در همه نظام های حقوقی هرگاه «جرم مشهودی» واقع شود مثلاً؛ شخصی در مقابل چشم همگان، مرتکب قتل یا سرقت شده باشد، ارائه دلیل و سند برای رفع اتهام برعهده مجرم مشهود است، یعنی قاتل باید دلیل و سندی ارائه کند که فی المثل قصد قتل طرف مقابل را نداشته است و یا از روی اشتباه!! وارد منزل دیگری شده و باز هم به طور تصادفی و اشتباهاً اموال را به سرقت برده است!! از این زاویه حقوقی، سران و عوامل اصلی فتنه که آشکارا با دشمنان بیرونی و گروههای ضدانقلاب و تروریستی همکاری و ائتلاف داشته اند باید پاسخگوی جنایت خویش باشند و دلیل و سند قابل قبولی ارائه کنند که این همراهی و ائتلاف و جنایاتی که مرتکب شده اند به طور - مثلاً- تصادفی و اتفاقی بوده است!!
و اما در حالت دوم گفته می شود که «البینه علی المدعی» یعنی ارائه دلیل و سند برعهده ادعا کننده است. از این زاویه حقوقی نیز کیهان اسناد فراوان و غیر قابل تردید و ضمناً کاملاً آشکاری در دست دارد که از رابطه مستقیم سران و عوامل اصلی فتنه با سرویس های اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل و انگلیس حکایت می کند. خب! ملاحظه می کنید که کیهان از هر طریق و در هر بستر و چارچوبی که آقای تاجزاده بخواهد حاضر به مناظره با ایشان و اثبات قطعی وابستگی آنها به سرویس های اطلاعاتی بیگانه است. ولی برای آن که آقایان مثل همیشه بعد از انجام مناظره جرزنی نکنند و مثلاً ادعا نکنند که تاجزاده به آنها ربطی ندارد، لازم است لااقل یکی از سران فتنه اعلام کند که نتیجه مناظره را هر چه باشد می پذیرد.

آرایش انتخاباتی همراهان سابق فتنه

بر طبق اعلام رسمی مسئولان وزارت کشور، انتخابات دوره نهم مجلس شورای اسلامی 12 اسفندماه امسال برگزار خواهد شد؛ این اولین انتخابات پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم و فتنه محسوب می شود.

اگرچه همواره با نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات ها، ناظران سیاسی منتظر شکل گرفتن آرایش انتخاباتی جناح های مختلف کشور و مواضع علنی سران جریان ها هستند اما حوادث سال 88 سبب شده تا آرایش انتخاباتی امسال تغییرات محسوسی را تجربه کند.

تاثیر همین واقعیت حتی در فاصله 12 ماه تا انتخابات هم در رفتار احزاب و سیاسیون همسو با جریان آشوب قابل تشخیص است.

یک روایت معتبر از رویکرد اصلاح‌طلبان

در جریان آشوب‌های خیابانی سال 88، اگرچه تمامی جریانات ضدانقلاب و اپوزیسیون خارجی و همچنین کشورهای بیگانه و مخالفان جمهوری اسلامی ایران حضوری بسیار پررنگ و موثر داشتند و زمینه‌ساز حوادثی مانند حرمت‌شکنی روز عاشورا و همچنین توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران شدند اما تمامی این جریانات حول محور گروه‌های سیاسی موسوم به اصلاحات در داخل ایران فعالیت می‌کردند.

این محوریت از آنجا ناشی شده بود که دو نامزد طیف اصلاح‌طلب که نتوانستند رای مردم برای کسب عنوان ریاست جمهوری را جلب کنند، پس از اعلام نتایج انتخابات دست به طراحی اجرای پروژه‌های فشار سیاسی و آشوب های خیابانی زدند تا بتوانند با طرح مساله غیرواقعی تقلب در انتخابات، ناکامی خود را پنهان کنند.

تقریبا اغلب گروه ها و شخصیت های اصلاح طلب هم از این آشوب ها حمایت و حتی در تقویت و هدایت آن نقش آفرینی کردند.

گرچه با آشکار شدن پشت پرده آشوب ها و منشا غربی آن، عده ای از اصلاح طلب ها راه خود را از جریان آشوب جدا و از آن اعلام برائت کردند اما سایرین نه تنها نسبت به آن ابراز برائت نکردند بلکه همراهی با این جریان را مایه افتخار خود نیز عنوان کردند.

احزاب مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب، مجمع روحانیون مبارز، کارگزاران و اعتماد ملی از جمله شناخته‌شده‌ترین گروه‌هایی بودند که به گفته فعالان سیاسی در پازل سناریوی انقلاب مخملی علیه جمهوری اسلامی ایران فعالیت کردند.

آنان به دنبال آن بودند تا با اجرای نظریه «فشار از پایین، چانه‌زنی از بالا»، خواسته های غیرقانونی خود را به نظام تحمیل و با کسب قدرت سیاسی شکست در انتخابات را جبران کنند.

با این حال، کنار رفتن پرده های تبلیغاتی و شفاف شدن چهره جریان فتنه بویژه در جریان وقایعی چون دادن شعار به نفع آمریکا و رژیم صهیونیستی در روز قدس و 13 آبان، هتک حرمت امام راحل و جسارت به روز عاشورا به ریزش شدید هواداران این جریان و زمین گیر شدن آن شد.

همچنین راهپیمایی ده ها میلیونی مردم در 9 دی و 22 بهمن 88 نه تنها آشوب ها را از خیابان ها برچید که جریان آشوب را در رسیدن به اهدافش ناکام گذاشت.

البته اجرای برنامه آشوب اسرائیلی روز 25 بهمن 89 عملا نشان داد که از جریان فتنه سابق تنها عده ای ضدانقلاب باقی مانده است.

اعلام برائت

پس از ناکامی های مختلف جریان آشوب و آگاهی قطعی از اینکه این جریان دیگر جایگاهی در جامعه ندارد، برخی فعالان این طیف کوشیدند با انجام مصاحبه هایی راه خود را از آن جدا اعلام کنند و زمینه را برای بازگشت خود به عرصه سیاسی کشور فراهم کند.

اعلام برائت از جریان آشوب از سوی کسانی چون حسن روحانی، برخی اعضای فراکسیون اقلیت که همراه فتنه بودند، در همین راستا ارزیابی شد.

با این حال طیف دیگر اصلاح طلبان که نقش بارزی در جریان آشوب های سال 88 داشتند، حتی حاضر به انجام چنین مصاحبه هایی هم نشدند.

به عنوان نمونه مجمع روحانیون مبارز که اتهامات مختلفی از جمله ایجاد آشوب شب 30 خرداد 88 را در کارنامه دارد، تاکنون حاضر به اعلام برائت از سران و جریان آشوب نشده که حتی بخشی از اعضای مجمع همچنان حامی آن محسوب می شوند.

با این وجود، این عده و برخی دیگر از اصلاح طلبان تندرو با اتخاذ تاکتیک فرار به جلو فعالیت انتخاباتی خود را با هدف شرکت فعال در انتخابات مجلس نهم کلید زده و درصدد تعیین گزینه های مناسب کاندیداتوری هستند!

به همین دلیل موضوع "ابراز برائت رسمی از جریان آشوب" بار دیگر در فضای سیاسی مطرح شده است.

کار‌شناسان سیاسی معتقدند با توجه به تنفر عمومی جامعه نسبت به سران فتنه، اگر همراهان سابق آنان خواستار فعالیت سیاسی در چارچوب نظام هستند، حتما باید از سران و جریان آشوب دوری و این موضوع را هم رسما اعلام کنند.

شرط حضور در انتخابات

البته عدم امکان حضور و شرکت اصلاح‌طلبانی که خط خود را از آشوب‌طلبان جدا نکرده و نسبت به آنان اعلام موضع صریح و شفاف نداشته‌اند، در همان سال 88 از سوی رهبر معظم انقلاب بیان شد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درآذرماه آن سال و در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان فرمودند کسانی که حاضر نیستند قانون و رای مردم را قبول کنند، در واقع دارند خودشان را از یک کشتی نجات - که نظام اسلامی است - بیرون می‌اندازند و صلاحیت حضور در چارچوب نظام اسلامی را از دست می دهند که از دست داده‌اند.

بر همین اساس بود که فعالان سیاسی و نمایندگان مجلس پس از این سخنان رهبر انقلاب، صراحتا از خروج اکثر افراد و گروه های اصلاح طلب از فضای فعالیت درون نظام خبر دادند و تنها راه بازگشت این افراد را اعلام برائت رسمی از جریان آشوب و جبران گذشته عنوان کرده اند.

به عنوان نمونه، حجت الاسلام حسن سبحانی نیا، عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی به شبکه ایران گفت که "جمهوریت و اسلامیت از لوازم نظام ماست و هر کسی این دو را زیر سوال ببرد موجبات حذف خود را پدید آورده است. رهبر معظم انقلاب با روشن ساختن مسیر، این هشدار را از مدت‌ها قبل به سران فتنه و قانون‌گریزان دادند که اگر رای اکثریت را نپذیرند صلاحیت ماندن در نظام را از دست می‌دهند.

حجت الاسلام محمد غروی، عضو ارشد جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هم عنوان کرد "ممکن است کسانی اعتراضاتی داشته باشند که این در چارچوب قانون قابل پیگیری است ولیکن آن دسته از افرادی که هم قانون را زیر سوال بردند و هم اصل نظام را صلاحیت حضور در نظام را ندارند."

حدود یک سال پیش هم 212 نماینده مجلس در بیانیه ای تاکید کردند: "کسانی که از ملت بریده‌اند و به دشمنان ملت پیوسته‌اند باید بدانند که صلاحیت همراهی با کاروان انقلاب اسلامی را از دست داده‌اند مگر آنکه از کج راهه‌ای که تاکنون طی کرده‌اند به صراط مستقیم انقلاب اسلامی باز گردند."

کلاهبرداری ضدانقلاب در خارج کشور به بهانه ندا آقاسلطان

«عبداللطیف-ع» که بنابر ادعای خودش مدتی در بازداشت به سر برده، مدت ۱۰ سال است که در لندن اقامت دارد. وی با انتشار گزارشی در وبلاگ خود (روزنامه نگار آزاد)، به راه اندازی بنیادهایی به نام ندا آقاسلطان برای کلاهبرداری و اخاذی پرداخته و می نویسد: ندا آقاسلطان عمراً سیاسی نبود ولی اسم او برای خیلی ها در خارج از ایران تبدیل به دکانی دو نبش و وسیله کسب و درآمد و شغل های نان و آبدار شد. یکی از اولین دکان هایی که به نام او باز شد، «بنیاد خیریه ندا» در لندن بود. این بنیاد البته صرفاً در یک وبسایت خلاصه می شد و هدف خودش را روشنگری، دفاع از حقوق بشر و حمایت از جنبش آزادیخواهانه مردم ایران و از همه جالبتر، جمع آوری پول برای کمک به «فعالین حقوق بشری، روزنامه نگاران و فعالین سیاسی تبعیدی» اعلام کرد و نوشت «بعد از این خیزشی که در ایران اتفاق افتاده است، حکومت خیلی ها را به جرم شرکت در اعتراض های اخیر از محل کارشان اخراج کرده است، کودکان و زنان زیادی در ایران گرسنه مانده اند و هیچ درآمدی برای تامین حداقل مایحتاج زندگی شان را ندارند، میلیونها (!) جوان تحت شکنجه هستند و خانواده هایشان گرسنه مانده اند، هزاران(!) روزنامه نگار و فعال حقوق بشر از طریق کوههای مرزی ایران و ترکیه از کشور فرار کرده اند و اکنون در خارج از کشور شبها گرسنه می خوابند، وزارت اطلاعات حکومت ایران روزانه به هزاران تن از فعالین حقوق زنان و بخصوص اعضای کمپین یک میلیون امضا تجاوز می کند (یا حضرت عباس!). ای انسان های آزاده برای کمک به مبارزان در ایران، به ما کمک مالی کنید» و خوشمزه تر اینکه اعلام کرده بودند فقط به ما اعتماد کنید، ما با دیگران تفاوت داریم و غیرانتفاعی هستیم و در لندن مستقریم.
وی اضافه می کند: اینکه در طول مدتی که بنیاد ندا دایر بود چه حجم پولی به حسابش ریخته شد، نمی دانم. اما چندی که از کار بنیاد ندا گذشت، بنیانگذارانش کیسه های پول را برداشتند و الفرار. یعنی اینکه ناگهان غیبشان زد. سایتشان را هم از روی اینترنت حذف کردند و بطور کامل ناپدید شدند. البته آثار سایت و مطالب سابقشان را هنوز هم می توان با استفاده از ذخیره گوگل (گوگل کش) پیدا کرد و خواند، کما اینکه لینکی که در بالا گذاشته ام نیز یکی از همانهاست. اما اگر الان آدرس بنیاد ندا را تایپ کنید با وبسایتی حذف شده روبرو میشود که دامین و نشانی اینترنتی اش هم برای فروش ارائه شده است. بعد از آن، از بنیاد ندا خبری نشد تا اینکه بنیاد ایران ندا ظهور کرد.
این اپوزیسیون مقیم لندن ادامه می دهد بعد از ماجرای بنیاد ندا، جمعی دیگر که مقیم خارج از کشور هستند و هشت شان گروی نه شان بود و شدیداً دچار مضیقه و کمبود و مشکل مالی شده بودند، تصمیم گرفتند با استفاده از اسم و رسم ندا آقاسلطان برای خود کسب و کاری مختصر راه بیندازند. این بزرگواران عقل هایشان را روی هم گذاشتند و قرار شد که تلویزیونی را برپا کنند تحت عنوان تلویزیون ندا یا ایران ندا. اینکه آیا بنیاد ایران ندا ادامه کار همان بنیاد ندای قبلی هست یا خیر، را نمی دانم، اما می دانم که هر دو بنیاد در لندن براه افتاده اند و هر دو هم ادعا کرده اند که موسسه ای خیریه خواهند بود. هر چه هم در عالم اینترنت گشتم که کوچکترین رد و اثر و نشانه ای از قانونی بودن کار بنیاد ایران ندا و مشخصات ثبت شده اش در سازمان ثبت ایالت کالیفرنیای آمریکا را پیدا کنم، موفق نشدم.
وی همچنین نوشت: مشخصاتی که بنیانگذاران بنیاد و تلویزیون ایران ندا از نحوه کارشان ارائه کردند، نشان می دهد آنها بجای بنیادی خیریه، یک شرکت سهامی خاص برای درآمد مالی و سرمایه گذاری و افزایش سود و خرید و فروش سهام راه انداخته اند. و من تصور می کنم عوامل اصلی بنیاد و تلویزیون ایران ندا سه نفر به نامهای مهدی جامی، نیک آهنگ کوثر و معصومه (مصی، مسیح) علی نژاد بوده اند و سایر اسامی اعضای این بنیاد را تزیینی می دانم. البته نقشه ها و کسب و کار این بنیاد و تلویزیون ایران ندا نگرفت و همه برنامه ها و آرزوهایشان روی همان کاغذی که در لندن زیرش را امضا کرده بودند باقی ماند.مهدی جامی قبل از اعلام شروع به کار تلویزیون ایران ندا- که هیچوقت هم شروع به کار نکرد- در مصاحبه ای با رادیو دویچه وله گفته بود « در بین ایرانیان خارج از کشور مساله مالی وجود ندارد. مساله اصلی این بوده که برای هر سرمایه گذاری شما نیاز به اعتمادسازی دارید. یعنی همانطور که اگر در بازار اعتماد وجود نداشته باشد، سرمایه گذاری نمی شود، برای یک ساختار مدنی مثل بنیاد یا شرکت هم اگر اعتمادسازی نشده باشد، طبعاً نمی تواند جلب کمک کند، وگرنه پول وجود دارد. مطمئن باشید در میان ایرانیان خارج از کشور پول بسیار زیاد است» البته مهدی جامی اولین کسی نبود که تصور می کرد با یک چنین طرح و برنامه هایی می تواند به گنج بزند و این «پول های بسیار زیاد» را تبدیل به حقوق مدیران ارشد کند. پیش از او، شیادهای حقوق بشری و کاسبان و روزنامه نگاران جعلی و تبعیدی، با راه انداختن ده ها و بلکه صدها و حتی هزاران سازمان سیاسی، حقوق بشری، کمیته، انجمن، وبسایت و نشریه آنلاین و حزب و گروه و دسته و رادیو تلویزیون ماهواره ای، شروع به استخراج از این معدن طلا کرده بودند. نکته رقت انگیزی که این افراد در اساسنامه بنیاد و تلویزیون ایران ندا نوشته بودند، پیشنهاد فروش خودشان بود.
همکار سابق گروهک ملی-مذهبی در پایان خاطرنشان کرد: دلم برای خانواده ندا آقاسلطان می سوزد. نمی دانم مادر او با دیدن این کاسبی هایی که به نام فرزندش در خارج از کشور راه افتاده چه حس و حالی پیدا می کند؟ چندی پیش هدا آقا سلطان-خواهر مرحوم ندا آقا سلطان- در مطلب کوتاهی که خطاب به مسیح علی نژاد نوشت از او خواهش کرد دست از سر اسم نداآقا سلطان بردارد و برای کسب و کارش راه دیگری را پیدا کند.