شفاف نیوز

شفاف سازی مسایل سیاسی

شفاف نیوز

شفاف سازی مسایل سیاسی

ماجرای مهدی کروبی و فرار از امتحان مجلس خبرگان

کروبی برای بازسازی وجهه دینی خود به دست نوشته بیست سال قبل یک روحانی مقیم حوزه علمیه قم متوسل شد!
به گزارش جهان به نقل از رسالت کروبی که طی یک سال گذشته به واسطه اتهام زنی ناروا به نظام و طرح ادعاهای دروغ تقلب و همنوایی با مخالفان نظام به شدت در میان افراد متدین و علاقه مند به نظام و امام وجاهت خود را از دست داده است به حربه جدیدی متوسل شد.
در سال69 و قبل از انتخابات مجلس خبرگان مهدی کروبی با رایزنی توانست گواهی تحصیل در حوزه علمیه را از برخی دوستان خود بگیرد که یکی از مهمترین گواهی ها مربوط به آقای یوسف صانعی بود که در آن قید شده بود آقای کروبی فردی مجتهد و دارای صلاحیت علمی و تقوایی است اما شورای نگهبان آن زمان علی رغم این اطلاعیه که معلوم بود چگونه صادر شده است برای اطمینان از صحت معلومات حوزوی کروبی وی را دعوت به دادن امتحان نزد فقهای شورای نگهبان کرد، اما کروبی که آن زمان رئیس مجلس بود ناگهان اعلام شد که پای وی شکسته و در بیمارستان بستری است و قادر به شرکت در جلسه امتحان نیست اما همان زمان شورای نگهبان اعلام کرد حاضر است در بیمارستان از وی امتحان به عمل آورد اما کروبی که می دانست موضوع از چه قرار است قید امتحان و کاندیدا شدن در مجلس خبرگان را زد.
اکنون که کروبی به خاطر رفتارهای نسنجیده به چهره ای محبوب ضد انقلاب و مورد بغض و اعتراض چهره های متدین تبدیل شده است دست به دامان فردی شد که چند ماه قبل جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در اطلاعیه ای عدم صلاحیت وی را برای تصدی امر مرجعیت اعلام کرده است تا شاید برای بازسازی چهره وی کمکی کند!

گاف بزرگ حامیان مجازی فتنه گران!+ تصاویر

وقتی مسئول یک سایت مستهجن، خاطرخواه پیدا می کند

با ایده یکی از کاربران شبکه فیس بوک، کمپین ای با عنوان حامیان خانواده زندانیان سیاسی در ایران تشکیل شد که کاربران فیس بوک با عضویت در آن و با انتخاب یکی از افراد موجود در آلبوم عکس، خود را خواهر یا برادر این زندانیان عنوان کرده و با این کار به حمایت مجازی از این اغتشاشگران حوادث پس از انتخابات می پردازند.

به گزارش خبرنگار بولتن، نکته جالب این کمپین، وجود نام و تصویر برخی از افراد است که نه تنها سیاسی نیستند بلکه با جرم هایی تاسف بار هم اکنون در زندان به سر می برند.
بنابر این گزارش، از جمله این افراد سعید ملک پور است که وی به دلیل جرم هایی از جمله راه اندازی سایت های مسهتجن فارسی، انتشار تصاویر مسهتجن و موارد مشمئز کننده و تاسف بار دیگر است که اکنون پرونده وی در حال رسیدگی بوده و در زندان به سر می برد.


از سوی دیگر جالب است که برخی از اعضای کمپین به وجود نام و تصویر این فرد برخی دیگر که با جرم های غیرسیاسی در زندان هستند اعتراض و این مسئله را موجب آبرو ریزی اعلام کرده اند ولی گوش خواهر و برادر های این افراد مفسد فی الارض بدهکار این افراد نیست و این نشان از این دارد که این خواهر و بردار های ناتنی و مجازی به دنبال ... هستند تا آزادی زندانیان سیاسی!!


در مورد سعید ملک پور و برخی دیگر نکته جالب اینجاست که این افراد مدت ها پیش حتی یک سال پیش از بروز حوادث پس ازانتخابات و اغتشاشات دستگیر شده و سایت های آن ها نیز هک شده بود که این افراد و برخی دیگر در عملیاتی غرور آفرین که ماه ها و حتی سال ها کار اطلاعاتی آن طول کشیده بود توسط نیروهای گمنام مرکز بررسی های جرایم سازمان یافته سایبری دستگیر شدند.
نا گفته نماند که اعمال و جرایم این افراد هم در رسانه های مجازی و مکتوب منتشرشد و هم اعترافات این افراد از صدا و سیما نیز پخش شد.
سعید ملک پور کیست ؟

در گزارش سایت گرداب اتهامات ملک پور اینگونه بیان شده است.

-متهم سعید.م با نام مستعار سیاوش حسین‌خانی:


مدیر شبکه بزرگترین سایت های مستهجن، ضددین و ضد امنیت فارسی‌زبان به نام ایران سکس و با آدرس اصلی avizoon.com و حامی فنی و مالی سایت xpersia.com و biaclip.net و shahvatsara.com می باشد. (گزارش مربوط به شبکه مضلین 2 - سایت گرداب)

در واقع ملک پور گرداننده یکی از بزرگترین و مشهورترین سایتهای پورنو فارسی به نام آویزون بوده و البته حامی چندین سایت پورنوی نسبتاْ معروف دیگر نیز بوده است. وی در خارج از کشور زندگی می کرده و شناسایی و بازداشت وی پس از کارهای اطلاعاتی و در بلند مدت امکان پذیر شده است، بازداشت وی مدتها مخفی مانده تا امکان شناسایی و بازداشت کاربران فعال و مدیران انجمنها و همکاران وی در راه اندازی سایتهای پورنو امکان پذیر باشد و فکر میکنم با من موافق بودید که اگر قرار بود در یک روند قانونی احضاریه برای این فرد ارسال شود نه او و نه هیچ کس دیگری از همکاران وی بازداشت نمی شدند!
جالب است که در خبرهایی که در رابطه با ملک پور در سایتهای خبری منتشر شده است هیچ اشاره ای به فعالیت اصلی وی نشده است. هیچ اشاره ای به سایت آویزون و مطالب آن نشده است و فقط به این بسنده شده که این زندانی سیاسی در رابطه با پرونده‌ی موسوم به «مضلین ۲» مربوط به جرایم اینترنتی بازداشت شده است و او را یک فارغ التحصیل دانشگاه شریف در رشته متالوژی معرفی میکنند که در کانادا به طراحی وب سایت اشتغال داشته است. حداقل این است که نه در نامه ملک پور و نه در اخبار مرتبط به آن و همچنین گفته های همسر وی اتهام اصلی ملک پور در مدیریت سایت پورنو رد نشده است و همچنین مشخص است که ملک پور هیچگونه فعالیت شاخصی در عرصه سیاسی یا حقوق بشر (به جز آنکه فعالیتش در سایت آویزون و چند سایت مشابه دیگر را فعالیت سیاسی بخوانیم یا اینکه واقعا این فرد با اهداف سیاسی سایت پورنو راه اندازی کرده باشد) نداشته است و با این حساب نام بردن از وی به عنوان زندانی سیاسی در متن این خبرها عملا توهینی به زندانی سیاسی است!.
من نمی‌دانم! شاید تعریف زندانی سیاسی تغییر کرده است یا شاید راه اندازی سایتهای پورنو هم به فهرست فعالیتهای سیاسی اضافه شده است که اگر اینگونه باشد ملک پور با توجه به تعداد کاربران و بازدیدکنندگان سایتش قاعدتاً یکی از بزرگترین فعالان سیاسی دهه اخیر بوده است و علاقمندان به پناهندگی هم راهی جدید برای اثبات فعالیت سیاسی و دریافت اقامت پیدا کرده اند.
بررسی و تحلیل حقوقی روند یک پرونده (حتی اگر مربوط به یک متجاوز به کودکان و منحرف جنسی باشد ) و اشاره به اشتباهات قانونی صورت گرفته در روند پیگیری یک پرونده کاری بی ایراد و حتی ستودنی است اما معصوم سازی و تغییر ماهیت اتهام و جرم یک فرد و قرار دادن او در کنار افرادی که به دلیل گرایش یا اظهار نظر سیاسی بازداشت شده اند حتی اگر با انگیزه دیگری باشد شایسته سایتهایی که مدعی اطلاع رسانی هستند نیست. ادامه چنین روندی چیزی نیست جز آنکه به بی اعتمادی به اخبار منتشر شده درباره زندانیان سیاسی بیانجامد و مقام زندانی سیاسی در حد هر مجرم معمولی پایین آورده شود.

از بخش جدی این بحث که بگذریم ادعاهای همسر ملک پور هم در نوع خود خواندنی است. او در جایی ادعا کرده است که همسرش مجبور به همکاری با سایت گرداب شده است و چنین ادامه می دهد که « ...چه بسا گروه‌های متعددی برای هک کردن سایت گرداب تلاش کردند ومتاسفانه چندان کاری از پیش نتوانستند ببرند و من مطمئنم که تخصص بالای همسر من در این امر بی‌ تاثیر نبوده است..» . از قرار در کشور کمبود شدید متخصص امنیت شبکه داریم و حداقل فایده بازداشت مدیر سایت آویزون بالابردن سطح امنیت شبکه در کشور بوده است!

بخورید اما یواشکی نه مثل پارسال که آبرو برای ما نگذاشتید!

  

مهدی کروبی پس از یک سال سکوت در قبال افتضاحات آشوبگران در روز جهانی قدس به این افتضاحات اذعان کرد.
ماجرا از این قرار است که مهدی خزعلی- فرزند مطرود آیت الله خزعلی- اخیراً به بهانه افطار کروبی را به منزل خود دعوت می کند و ناگهان وی را پای چت و مسنجر با شماری از عناصر ضدانقلاب می نشاند. کروبی می گوید «این برنامه بدون اطلاع من ترتیب داده شده بود ولی مفید بود». کروبی در این گفت وگو با لحنی که «مذبذبین بین ذلک لا الی هولاء و لا الی هولاء» است، درباره اینکه «با حکومت سکولار موافق است با سخنان آقایان خمینی و خامنه ای که می گویند سیاست ما عین دیانت ماست» می گوید: «من خودم شخصاً طرفدار حکومت دینی هستم. به نظر من مردم حکومتی را می خواهند که قوانین دینی در آن اجرا شود زیرا اکثریت مردم مذهبی هستند (اما) مردم باید برای حکومت دینی یا غیردینی تصمیم بگیرند و می توانند هرگونه حکومتی را برای خود تعیین کنند.»
وی درباره ماجرای خفت باری که فتنه گران در عاشورای سال گذشته پدید آوردند و منجر به خروش ملت ایران در 3 روز بعد (9 دی 88) شد، ضمن تحریف واقعیات گفت: کسانی که به قرآن، امام حسین و عاشورا توهین کردند عواملی مشخص و سرکرده ای بودند که برای تخریب جنبش استخدام شده بودند.
این در حالی است که هم کروبی و هم موسوی از عناصر محارب و حرمت شکنی که بازداشت و بعضاً محکوم به اعدام شدند، حمایت کردند و آنها را تا حد «مردان خداجو» هم بالا بردند. دستگیرشدگان، وابستگان به بهائیت، منافقین و برخی گروهک های دیگر بودند.
کروبی در این گفت وگو نتوانست علناً خواستار تحریم راهپیمایی روز قدس شود اما در عباراتی معنادار که افتضاحات سال گذشته فتنه گران در روزه خواری، شعار علیه ملت فلسطین و به نفع رژیم صهیونیستی و شعار علیه جمهوری اسلامی را تداعی می کرد، گفت: «ما هم در راهپیمایی شرکت می کنیم، مسئله حقی است که از یک ملتی تضعیف شده است. خواهش می کنم مواظب باشید شعاری ندهید که حکومت از آن سوءاستفاده کند. دوما ممکن است از طرف خودشان بین شما نفوذی بفرستند تا فضا را تهییج کند. خواهش می کنم سایرین را دعوت به آرامش کنید. حرمت روزه را نگه دارید. خواهش می کنم، عده ای قلیل که با عذر شرعی که دارند و روزه نیستند حرمت نگاه دارند تا حکومت از آن سوژه نسازد.
یادآور می شود با افتضاحات روز قدس پارسال و سپس رویکرد مفتضحانه تر فتنه گران در روز عاشورا، ماهیت ضددینی و سرسپرده این جریان به طور کامل مشخص شد به نحوی که در 22 بهمن، فراخوان فتنه گران با بی اعتنایی مطلق ملت ایران مواجه شد و ماجرای ضرب المثل شده «دراز گوش تروا» را برای آنها رقم زد.
در افتضاح سال گذشته فتنه گران، کروبی وسط جماعت آشوبگر حاشیه ساز حضور دارد. او آن روز هنوز هیجان زده بود و ظاهراً هنوز هم با وجود آگاهی از ماهیت بی دین و ضد انقلاب آنها، حاضر نیست از این جماعت فاصله بگیرد.
یادآور می شود با توجه به خدمات بی شائبه کروبی به محافل ضد انقلاب، سایت صهیونیستی بالاترین به تازگی پیشنهاد داده که به جای «شیخ» از کروبی به عنوان «آیت الله» یاد شود اما یکی از کاربران ذیل همین پیشنهاد تصریح می کند: مدرک آیت اللهی هیچی، اما این جریان شهرام جزایری و 300 میلیون تومان چی بود؟ این همه هم که از تقلب گفتند اما حتی اسم یک صندوق را نیاوردند. آیت ا... گفتن برای کروبی میشه جوک سال.

دستوری که فضای کشور را دگرگون کرد

هر چند همیشه و همواره رهنمودهای خلف صالح خمینی راهگشا و چاره ساز بوده است اما دیدارهای رهبری با مسئولان عالی رتبه نظام همیشه حال و هوای دیگری را به همراه داشته است. حال و هوایی که با قرار گرفتن در آن، شمیم ولایت و احساسِ داشتن رهبری عادل و صالح در راس حکومت به مانند خنکای نسیم رمضان جان را می نوازد. چرا که تمام تلاش دشمنان بر این محور استوار بوده که حس داشتن پدری دلسوز و مدیری مدبّر که در در تمام فراز و نشیب های سالهای گذشته کشتی انقلاب را به بهترین شکل ممکن هدایت و راهنمایی کرده از ما گرفته شود. اما ظهور نشانه های ولایت امری و اقتدار مدیریتی عالی ترین مقام جمهوری اسلامی و ولیّ امر مسلمین جهان در دیدار با مدیران عالی رتبه کشوری - که همه در سایه ولایت او مدیریت یافته اند - همان قدر دلگرم کننده و شیرین بود که رگه های پدری و نوازش های مهربانانه رهبر حکیم انقلاب در ملاقات با محرومان و مردم عادی صمیمانه و چشم نواز است.

دیدار روز گذشته رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه ای با مقامات عالی رتبه کشور هم هر چند مانند همیشه پر محتوا و ذی قیمت بود اما شرایط حساس کشور و نیز اختلافات حادث شده میان برخی مسئولان وسران قوا، محورهای این دیدار را بسیار حائز اهمیت کرده و آن را ویژگی های دوچندانی بخشیده بود. این سخنرانی دارای سه بعد بسیار ستودنیِ "
جهانی ترین"، "حساس ترین و "جذاب ترین ها" بود که هر یک شرح و بسطی هر چند اندک و جداگانه را می طلبد؛

••
جهانی ترین بعد سخنان ولی امر مسلمین جهان درباره تهدیدات نظامی اخیری بود که هر از چندگاهی تیتر اخبار رسانه ها را به خود اختصاص می دهد. ایشان در این باره فرمودند: "بعید است آنها این حماقت را انجام دهند اما همه بدانند اگر این تهدید عملی شود میدان مقابله ملت ایران فقط منطقه ما نخواهد بود بلکه این مقابله، میدان گسترده تری خواهد داشت. "
این جمله ی هر چند کوتاه آب سردی را می مانست که بر سر تمامی جنجال های تبلیغاتی روزهای اخیر ابرقدرت پوشالی غرب یعنی آمریکا ریخته شد. تامل در این سخنان و رمزگشایی از رموز آن می تواند فهم آن را مایه قوت قلب بیشتری کند.

- سران ایالات متحده بهتر از هرکسی بر این نکته واقفند که باتلاق به وجود آمده در عراق و افغانستان به تنهایی کافی بوده تا آنها را به سرنوشتی مشابه شوروی در آستانه فروپاشی نزدیک کند. از همین رو، تصور قرار گرفتن در مهلکه ای به نام جنگ با ایران به اندازه ای نگران کننده و مخوف است که سناتورهای ضد ایرانی آمریکا را نیز به واکنش واداشته و آنها در سناریویی ساختگی حقوق بشر را بهانه کرده و از مقامات کاخ سفید خواسته اند تا راه حل دیپلماتیک را تا آخرین گام ادامه داده و از فکر رویارویی نظامی با ایران منصرف شوند!


- تسلط ایران بر یکی از عظیم ترین منابع انرژی جهان و نیز سلطه مقتدرانه جمهوری اسلامی بر شاهراه حساس تنگه هرمز از بدیهی ترین مقدماتی است که هر کارشناس زبده ی نظامی را در اولین گام های طراحی جنگ بر ضد ایران به نتیجه روشن برتری ایران رسانده و او را از ایده ی مقابله نظامی با جمهوری اسلامی منصرف می کند. چرا که قطع صادرات انرژی ایران به جهان و نیز بستن تنگه هرمز توسط دریادلان نیروی دریایی ایران کفایت از هر مقابله و دفاع پیشرفته نظامی می کند. چون با تحقق چنین شرایطی، در آن و کمتر از آنی تمامی معادلات اقتصادی دنیا با مشکل جدی مواجه شده و وضعیت اقتصادی جهان دستخوش جنگ جهانی سومی خواهد شد که این بار اولین و آخرین بازنده ی آن ایالات متحده آمریکا با بدهی های چند هزار میلیارد دلاری می باشد و نه کشوری دیگر. این همان نکته ای است که سکاندار بزرگوار کشتی انقلاب از آن با تعبیر "میدان مقابله ی گسترده تر ایران"‌ در صورت بروز جنگ نام بردند.


- باید در نظر داشت که متحدان جمهوری اسلامی در منطقه مانند سوریه و حزب الله لبنان با توجه به منافع مشترکی که در دشمنی با امپریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکا با جمهوری اسلامی ایران دارند نقش بازدارنده ی پررنگی را در ممانعت از هرگونه اقدام نظامی علیه ایران بر عهده دارند. سران کاخ سفید اطمینان دارند که در صورت تعرض نظامی به ایران منافع اصلی ترین متحد آنان در منطقه یعنی رژیم اشغالگر قدس با خطر جدی مواجه شده و عملا حلقه ی مدیریتی آمریکا در منطقه دچار آسیب غیرقابل جبرانی می گردد.


••
حساس ترین فراز از سخنان رهبر فرزانه انقلاب اشارات و تصریحات معظم له بر مسئله ی وحدت و اتفاق نظر و عملکرد همگان حول محور آرمان های انقلاب و نظام اسلامی بود.
رئوس این فراز ارزشمند بر سه موضوع مغفول تکیه داشت ؛" آتش افروزی های سیاسی و دامن زدن به اختلاف ها" ، "جذب حداکثری و دفع حداقلی" ، "فریضه بودن وحدت و همدلی میان مسئولان" .

- موضوع آتش افروزی های سیاسی و بهره برداری دشمنان از اختلاف میان مسئولان و مردم از پررنگ ترین نکاتی بود که برای به ثمر نشستن وحدت در کشور توسط مقام معظم رهبری مورد مداقِّه قرار گرفت. مروری بر کارنامه روزهای مشرف بر انتخابات دهم ریاست جمهوری تاکنون گواه خوبی است برای وقوف بر این نکته که بزرگ ترین دلشادی دشمنان در وقایع پدید آمده در روزهای پس از انتخابات، اختلاف و تشتّتی بود که میان حامیان نامزدهای انتخاباتی رخ داده و به مرور و با هدایت دشمنان تبدیل به اختلاف مبنایی و پس از آن به جولانگاهی برای دخالت دشمنان و عناصر ضد انقلاب مبدل شد. با فروکش کردن تب فعالیت های انتخاباتی و مدیریت فتنه توسط نیروهای انقلابی، مهم ترین دستور کار فتنه گران و حامیان آنان ایجاد و دامن زدن تفرقه در میان مردم وبه خصوص مسئولان و سران قوا بوده است. و نسخه منحصر به فرد برای این بیماری خطرناک و صعب العلاج همانستکه رهبر دوراندیش انقلاب فرمودند ؛ یعنی پرهیز از افتادن در دام آتش افروزی های سیاسی و بهره برداری های دشمنان.


- نگاهی بر رفتار های شخصی و مدیریتی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای از زمان زعامت و رهبری تاکنون نشان می دهد که موضوع "جذب حداکثری و دفع حداقلی" یکی از برنامه های مبنایی مدیریت ایشان در سالهای گذشته بوده است. در فضای فعلی کشور نیز تاکید معظم له بر این اصل از آن رو مورد توجه می باشد که اختلاف سلیقه ها و روش ها همان گونه که در میان آحاد ملت مشاهده می شود در شیوه های اداره ی کشور تک تک مدیران نیز به وفور یافت می شود. حال اگر هر مدیری مسئول دیگر را به صرف اختلاف در سلایق و روش ها طرد کرده و مدیر دیگر نیز مقابله ی به مثل کند ، روشن است که در دوری باطل کشور با تعطیلی خدمت رسانی و پیشرفت روبرو شده و آن می شود که حاشیه ها جای اصول را گرفته و هر جناح و شخص و گروهی تنها به تسویه حساب های درونی که نتیجه اش جذب حداقلی و دفع حداکثری خواهد بود می اندیشد.


- مثل معروفی است که مستحبات عامّه ی مردم برای بزرگان واجب و مکروهات برای آنها حرام است. این برداشت از آنجایی ناشی می شود که نگرش مردم به مدیران و حاکمان خود نگرشی الگوبردار و مقلدانه می باشد و روشن است که وحدت و همدلی میان مسئولان که به تعبیر فرماندهی کل قوا "یک فریضه بوده و تعمد در مخالفت با ‌آن در سطوح بالا خلاف شرع است" اگر محقق نشود ارکان اداره کشور که به خصوص در فضای فعلی تنها با یک صدا شدن به پیش می رود لنگ و افلیج می شود.


- تاکید کم سابقه رهبری بر وحدت میان مسئولان را باید در اختلافاتی جست که در ماه های اخیر از ارسال یا عدم ارسال مصوبات دولت به مجلس و یا دخالت مجلس در امور اجرایی و ابلاغ مصوبات توسط رئیس مجلس شروع شده و تا ورود مدیران قوای مختلف کشور به حیطه وظایف دیگر قوا ادامه یافت. و رهبری معظم بهتر از هر کسی آگاهند بر اینکه دود این اختلافات تنها به چشم مردم خواهد رفت و بس!


••
جذاب ترین محور بحث مقام معظم رهبری موضوع مذاکره با آمریکا بود. "ما با دلایل واضح، مذاکره با امریکا را رد کرده ایم چرا که مذاکره در سایه تهدید و فشار و ارعاب را مذاکره نمی دانیم و به همین علت، همچنان که مسئولان محترم کشور گفته اند ما اهل مذاکره هستیم اما نه با امریکایی که خواستار گفتگو در سایه تهدید و تحریم و زورگویی است."
- چشم نوازترین اشاره در این سخنان نگاه واقعی و به دور از برداشت های صفر و صدی در مسئله ی مذاکره و رابطه ی ایران و آمریکاست.


- همان گونه که همگان می دانند موضوع مذاکره و رابطه با آمریکا از آن دست مسائلی است که در چارچوب کلیات و اصول نظام قرار گرفته و تنها با نظر و تایید رهبری امکان اجرایی شدن و یا نشدن آن فراهم می شود. اما تعابیر اخیر معظم له به خوبی نشان داد که موضع جمهوری اسلامی در تعامل یا عدم تعامل با آمریکا نگاهی صفر و صدی نیست بلکه برداشتی است منطبق بر واقعیات اثبات شده که بر پایه ی آن سران ایالات متحده بایستی از یک دندگی و تظاهر به ابرقدرت بودن خود عقب نشینی کرده و ضمن به رسمیت شناختن حقوق ملت ایران، به مانند بسیاری دول دیگر طرق عادی و دیپلماتیک مذاکره و رو در رویی را انتخاب کنند. نه اینکه با اهرم قرار دادن مجامع جهانی و استفاده از ظرفیت های نابرابری چون وتوی مصوبات شورای امنیت سازمان ملل تصور کنند که ایران را به گوشه ی رینگ هدایت کرده و این کشور را وادار به مذاکره و گفتگو آن هم از موضع فرودستی کرده اند. 


- این بیانات روشنگرانه به خوبی تکلیف مسئولان داخلی و ناظران خارجی را روشن کرد. این اظهارات آشکار کرد که ایران ابایی از مواجهه منطقی با‌ آمریکا ندارد اما تظاهر آمریکا به قلدر مآبی سال ها و دهه های گذشته پاسخی جز بی اعتنایی مسئولان ایرانی و ادامه دشمنی ها با کاخ سفید را در پی نخواهد داشت.


- تصریح حضرت آیت الله العظمی خامنه ای به حد و حدود و کیفیت و کمیّت مذاکره با آمریکا برای دو دسته ی داخلی سودمندتر از دیگران بود. اول برای آنانی که فراموش کرده و یا قصد فراموشی آن را دارند که حرف اول و آخر در مواجهه ی با آمریکا را تنها شخص اول کشور یعنی فرماندهی معظم کل قوا می زند و دیگری برای آنانی که خود را از دیگران برای انقلاب دلسوزتر و انقلابی تر می دانند. نباید از یاد برد که هر گاه مصلحت کشور با برخورداری از عزت ملی ایجاب کند که رهبری اشاره به جواز مذاکره و حتی تعامل با ایالات متحده کنند به مانند گذشته که قطع رابطه با آمریکا موضع نظام بود ، رفتار جدید نیز موضع نظام تلقی شده و افراط یا تفریط در برابر آن نابخشودنی است.


- اشاره مقام عظمای ولایت به عزت جمهوری اسلامی ایران و استکبار ستیزی کشورمان فراز دیگری از تلمیحات بیانات اخیر رهبری در باب مذاکره با آمریکا بود. اینکه "آمریکایی ها بدانند که نمی توانند ایران را همچون دیگران تحت فشار قرار دهند چرا که جمهوری اسلامی زیر بار هیچ فشاری نخواهد رفت و به سبک خود به هر فشاری پاسخ خواهد داد. " عزتمندانه ترین پاسخی بود که می شد به مواضع اخیر مقامات کاخ سفید درباره مذاکره و گفتگو با ایران داد. چرا که این موضع رسمی انقلاب ایران بار دیگر در مجامع جهانی رسا تر از گذشته اعلام شد که ملت ایران تنها در مسیری که برخوردار از عزت و موافق مصلحت باشد تن به رِفق و مدارا خواهد داد نه آنجایی که زور و تهدید، چاشنی خیانت هایی شود که سالیان سال درباره این ملت روا شده و بر سر آنها نازل شده است.

مهدی سلیمی

«این نامه سندی است در تاریخ تا فردا جای هیچ عذری نباشد»

کسی شکی در نقش آمریکا و انگلیس در جریان کودتای ۲۸ مرداد ندارد و بسیاری از دست اندرکاران کودتا در خاطرات یا مقالات خود، به نقش دو قدرت بزرگ اعتراف کرده اند.
به گزارش «تابناک»، «سی.ام.وودهاوس» مأمور ارشد سازمان جاسوسی انگلیس اینتلیجنت سرویس که در مرداد ماه سال ۱۳۳۰ به عنوان مأمور به ایران آمد و سپس یکی از طراحان توطئه کودتا شد٬ خاطراتش را منتشر کرده است.
وی به روشنی از توطئه انگلیس پرده برداشته و به نقش خود در کودتا اعتراف می کند:
«بر خلاف باور عمومی٬ نقشه سرنگونی مصدق٬ نخست توسط وزارت امور خارجه بریتانیا طراحی شد... و این نقشه به وسیله دولت کارگری بریتانیا به مرحله اجرا گذاشته شد.» (1)
وی همکاران خود را در ایران برای اجرای این توطئه چنین معرفی می کند:
«برجسته ترین همکاران ما «رابین زینر» بود که بعدا پروفسور ادیان شرقی در دانشگاه آکسفورد شد. او چند هفته پیش از من به تهران آمده بود. در زمان جنگ در ایران کار کرده و ارتباطات بسیار خوبی برقرار کرده بود و حالا به تجدید آنها مشغول بود. یکی رابطه او با «ارنست پرون» سوئیس که پیشتر معلم شاه و حالا هم یکی از دوستان نزدیک او بود. دیگر٬ یک خانواده تاجر ثروتمند بود که دو نفر از آنها برای ما به صورت برادران (رشیدیان) معرفی شده بودند.» (2)


یکی از دست اندرکاران آمریکایی کودتا٬ «کرملیت روزولت» بود. وی نیز در خاطراتی که در همین زمینه منتشر کرده، جزییاتی را فاش می کند:
«نام رمز عملیات آژاکس بود... سیا نام رمز را برای شناسایی عملیات خلاف و خاص به کار می برد. قصد از برنامه آژاکس یک اقدام مشترک بود. این برنامه٬ شاه ایران٬ وینستون چرچیل نخست وزیر انگلیس٬ آنتونی ایدن وزیر امور خارجه٬ آیزنهاور رئیس جمهور وقت آمریکا٬ جان فاستر دالس وزیر امور خارجه و سیا را در بر می گرفت. مقصود این اتحاد بر انداختن نخست وزیر ایران٬ دکتر محمد مصدق بود» (3)
البته نباید فراموش کرد که دخالت عوامل خارجی، یکی از عوامل رخداد این کودتاست، چرا که یکسری عوامل داخلی نیز یاری دهنده این موضوع بوده اند.
بنا بر این گزارش، کودتا مصادف بود با گذشت بیش از دو سال از حکومت مصدق و وضعیت نابسامان اقتصادی و سیاسی به شدت موجب دلسردی مردم شده بود. اشتباه جبهه ملی در کنار گذاشتن آیت الله کاشانی، رفتاری مهم در بی تفاوتی مردم نسبت به دولت مصدق بود و شکی نیست که درصد مهمی از مردم ایران تابع عالمان مذهبی خود بودند و در آن روز آیت الله کاشانی، مظهر روحانیت سیاسی بود که مومنان حساس به مسائل سیاسی از او پیروی می کردند و اینک جبهه ملی رودر روی او ایستاده بود.
در روز بیست‌ و هفتم‌ مرداد، آیت الله‌ کاشانی‌ در‌ نامه‌ای‌ به‌ دکتر مصدق‌ او را از شرایط‌ جدیدی‌ که‌ کودتاچیان‌ تدارک‌ دیده‌ بودند، آگاه ساخت‌ و از او خواست‌‌ با همکاری‌ با او تصمیمات‌ لازم‌ برای‌ جلوگیری‌ از کودتا را تدارک‌ ببیند که دکتر مصدق در پاسخ نامه، آیت‌الله‌ کاشانی‌ را از دخالت‌ در رخدادهای آینده‌ منع‌ کرد.
آیت الله کاشانی در این نامه با یادآوری مظالمی که به او و یارانش شده تعطیلی مجلس توسط مصدق را به یادش می آورد. لب مطلب نامه که پیش بینی آیت الله کاشانی را در تاریخ ثبت کرده است:

«...همان‌ طور که‌ گفتم،‌ آمریکا ما را در گرفتن‌ نفت‌ از انگلیسی‌ها کمک‌ کرد حالا به‌ صورت‌ ملی‌ و دنیاپسندی‌ می‌خواهد به‌ دست‌ جنابعالی‌ این‌ ثروت‌ ما را به‌ چنگ‌ آورد و اگر واقعاً‌ با دیپلماسی‌ نمی‌خواهید کنار بروید، این‌ نامه‌ من‌ سندی‌ است‌ در تاریخ‌ ملت‌ ایران‌ که‌ من‌ شما را با وجود همه‌ بدی‌های‌ خصوصی‌تان‌ نسبت‌ به‌ خودم‌ از وقوع‌ حتمی‌ یک‌ کودتا توسط‌ زاهدی‌ که‌ مطابق‌ با نقشه‌های‌ خود شماست،‌ آگاه‌ کردم‌ که‌ فردا جای‌ هیچ‌ گونه‌ عذری‌ نباشد...»
گزارش دکتر غلامحسین صدیقی، وزیر کشور دولت دکتر مصدق از خواندنی‌ترین گزارش‌های کودتاست. وی از نزدیکترین دوستان مصدق بود که حوادث و حال و هوای کابینه دکتر مصدق و چگونگی واکنش آنها در برابر کودتا را چنین توصیف می‌کند:

«صبح زود روز ۲۸ مرداد دکتر مصدق من را خواست تا راجع به رفراندوم شورای سلطنت تصمیم‌گیری کنیم و پس از آن، موضوع را با تیمسار ریاحی رئیس ستاد ارتش در میان گذاشته تا با بی‌سیم ارتش به فرمانداران و استانداران ابلاغ شود... ناگهان رئیس اداره آمار وارد اطاق شد گفتند: دسته‌ای از مردم شعار «زنده باد شاه» می‌گویند و شعار‌هایی در ضد دولت می‌‌‌دهند. عده‌ای پاسبان نیز با آنها هماهنگی می‌کردند. در میدان سپه نیز وضع چنین بود.
بعد به سرتیپ «مدبر» رئیس شهربانی تلفن کردم و راجع به حضور پاسبان‌ها پرسیدم، متوجه شدم که تجاهل می‌کند. در همین موقع، تیمسار ریاحی تلفن کردند که نخست وزیر دستور دادند حکم ریاست شهربانی به نام سرتیپ شاهنده صادر کنید... من حکم را امضا کردم. تظاهرات در شهر و مناطق گوناگون ادامه داشت.

ساعت یازده نخست وزیر تلفن کردند که حکم را به نام سرتیپ محمد دفتری که فرمانداری نظامی بر عهده اوست، صادر کنید تا حکم را صادر کنم. سرتیپ دفتری در شهربانی حضور یافت... تظاهرات به جلوی وزارت کشور کشیده شد... ساعت پانزده وارد منزل نخست وزیر شدم دیدم جمعی همه در حال انتظار و تفکر نشسته‌اند دکتر مصدق پرسید: اوضاع چگونه است؟ گفتم: اوضاع خوب نیست... پس از چند دقیقه رئیس شهربانی و فرماندار نظامی سرتیپ دفتری به نخست وزیر تلفن کرد که «اعلامیه حمایت از شاه صادر نماید» در اطاق دیگر آقایان کاظم حسیبی، سید علی شایگان، احمد رضوی و حسین فاطمی نشسته و یا دراز کشیده بودند. بعد اعلام کردند مخالفین رادیو را اشغال کردند و مهدی میراشرافی و پیراسته سخنرانی می‌کردند بعد... حال آقای نخست وزیر به هم خورده و به شدت گریه می‌کردند.
با تشدید تیراندازی، مهندس رضوی ملحفه‌ای را به علامت تسلیم بیرون برد و بر بام نصب کردند.»

و اما هزینه های کودتا...

شاه در یک اعتراف صادقانه یا احمقانه که تلاش می کند هزینه کودتا را کم نشان دهد٬ می گوید:
 «بعضی گفته اند انگلستان و به ویژه ایالت متحده آمریکا از نظر مالی به سرنگونی مصدق کمک کرده اند. در این مورد، مدارک دقیقی وجود دارد که ثابت می کند سازمان سیا در آن زمان بیش از ۶۰۰۰۰ دلار خرج نکرده بود.» اشرف نیز این موضوع را تأیید می کند. (4)
اما اسنادی که به تازگی در سیا منتشر شده، نشان می دهد مبلغ یک میلیون دلار برای برای عملیات سرنگونی مصدق تخصیص داده اند. (5)

نکته جالب توجه دیگر، مقدار پولی است که دکتر امینی پس از صدارت در وزارت اقتصاد و دارایی ـ پس از کودتا ـ برای سامان دادن! به وضع اقتصاد از زاهدی درخواست می کند که آیزنهاور به عنوان اقدام عاجلی برای تخفیف بحران اقتصادی در تاریخ ۵ سپتامبر ۱۹۵۳ (چهاردهم شهریور۱۳۳۲)٬ با تقاضای سپهبد زاهدی مبنی بر ۴۵ میلیون دلار کمک اضطراری به ایران موافقت نمود.
«دو روز بعد ویلیام وارن٬ رئیس اصل ۴٬ یادداشتی به دکتر امینی نوشت که در آن نحوه پرداخت و استفاده از کمک اضطراری دولت آمریکا مشخص شده بود. دکتر امینی با امضای این یادداشت به آن صورتِ موافقت نامه داد! فردای آن روز وارن به دیدار دکتر امینی آمد و چکی به مبلغ ۵۴۰۰۰۰۰ دلار، صادره از خزانه داری ایالات متحده به او تسلیم کرد. امینی این چک را که نخستین قسط کمک مالی آمریکایی ها به دولت سپهبد زاهدی بود، به بانک ملی فرستاد و بلافاصله مبلغ ۵۰۸۰۰۰۰۰۰ ریال به حساب وزارت دارایی واریز شد.» (6)
این کمک مالی را نیز می توان به عنوان هزینه های بعدی کودتا مورد برسی قرار داد. به هر حال، حفظ کودتا از انجام کودتا مشکل تر می نماید.
پی نوشت ها:
1. سی.ام.وودهاوس٬ عملیات چکمه٬ ترجمه فرحناز شکوری٬ نور٬ ۱۳۶۷٬ ص۲۲.
2. همان.
3. کرمیت روزولت٬ کودتا در کودتا٬ ص۶.
4. اشرف پهلوی٬ من و برادرم٬ ص۲۵۹.
5. اسناد محرمانه سیا درباره عملیات سرنگونی دکتر مصدق٬ ترجمه حمید احمدی٬ ص۳۱.
6. بر بال بحران، خاطرات دکتر علی امینی٬ نوشته ایرج امینی٬ نشر ماهی٬ ص۱۰۴.

بوئینگی که یک میلیارد دلار سعودی را به خاتمی رساند

سایت وابسته به اقلیت مجلس در استدلالی عوامانه برای زیر سؤال بردن کمک یک میلیارد دلاری رژیم سعودی به سران فتنه مدعی شد برای انتقال این میزان پول 740 کیف سامسونت و یک ایرباس A300 نیاز است.
پارلمان نیوز نوشت: «اخیرا ادعا شده جناب ملک فهد ]شاه عربستان، ملک عبدالله است!![ به صورت نقد به آقای خاتمی یک میلیارد دلار داده و این ادعا دردسرساز شده است. ماشین حساب آقای ب]؟![ یک خاصیتی که دارد این است که سریع به ویکی پدیا وصل می شود. در نتیجه به سرعت متوجه شده است که بزرگترین اسکناس دلار موجود صددلاری است. ابعادش هم هست 156 میلیمتر در 66 میلیمتر.
ماشین حساب آقای ب فرض کرده است که یک دسته صدتایی صددلاری نو یک سانتی متر ضخامت داشته باشد. در نتیجه حجم یک دسته صدتایی اسکناس صددلاری نو یک چیزی می شود از رده 100 سانتی متر مکعب. آقای ب یک عدد کیف سامسونت سایز استاندارد دارد که ابعادش 45 در30 در ده سانتی متر و در نتیجه حجمش می شود 13500 سانتی متر مکعب و در نتیجه یک سامسونت پراسکناس صددلاری یک چیزی می شود در حدود 1350000 دلار.
برای حمل یک میلیارد دلار موردنظر تقریبا 740 تا کیف سامسونت مورد احتیاج است. با فرض این که هر نفر در هر دست یک کیف سامسونت پرپول نقد را حمل کند، 370 نفر برای این کار لازم است. یعنی این که یک ایرباس A300 پرآدم که دست هر کدامشان دو تا سامسونت پول نقد باشد، تازه 50 نفرشان هم در هواپیما جا نمی شوند و باید صبر کنند تا پرواز بعدی. خدا نکند که قاطی اسکناس ها 50 دلاری و 20 دلاری داده باشند که آن وقت بوئینگ 747 و ایرباس A380 هم برای حمل حاملان پول فتنه کفایت نمی کند.»
مشابه این مطلب سایت های در مشابه و از جمله برخی سایت های ضدانقلابی نیز منتشر شده است. اما سفسطه گران نابغه که این قدر تظاهر به فشار بر مغز و محاسبه دیجیتالی کرده اند، اشاره ای به این حقیقت نکرده اند که برای کمک مالی نیازی به فرغون و کیف سامسونت و بوئینگ نیست و بسیاری از مبادلات مالی در دنیا بدون بار زدن دلار! انجام می شود وگرنه برای هر انتقال وجه یا معامله ای- مثلا معاملات تجاری و نفتی- روزانه باید کانتینر و تریلر و بوئینگ اجاره می شد! ضمن این که شیوه پولشویی هم شیوه جاافتاده ای است که حضرات باقی فتنه در آن استاد تمام هستند نظیر پولشویی آقای «م. ه» و چند دست کردن این پول ها برای رد گم کنی.
دیگر اینکه این اولین کمک مالی بیگانگان به فتنه گران و نفاق جدید نیست که ادای آدم های بی خبر، حیرت زده و معصوم را درمی آورند از کمک های پنهان که بگذریم سالیانه کمک های رسمی از سوی دولت آمریکا و برخی دولت های اروپایی در لفافه کمک به دموکراسی و حقوق بشر و آزادی در ایران به جریان های تحت الحمایه پرداخت می شود و این در حالی است که کسانی چون بوش، رایس، اوباما و کلینتون علنا از اصلاح طلبان و سبز ها حمایت کرده اند و سرانجام همه اینها را علاوه کنید به راه اندازی شبکه های مجازی و ماهواره ای و تلویزیونی در خدمت 24 ساعته فتنه گران و مشورت اطلاعاتی و سازماندهی و...

معرفی گردانندگان شبکه تلویزیونی سبزها "رسا"

یک سایت ضد انقلابی فعال در فتنه سبز، تشکیلات مخفی پاریس-بروکسل را به همراه رجب مزروعی و پسر فراری وی (حنیف مزروعی)، گردانندگان واقعی شبکه تلویزیونی موسوم به «رسا» (وابسته به موسوی و کروبی و خاتمی) معرفی کرد.
به گزارش کیهان خودنویس که توسط شماری از روزنامه نگاران فراری - از جمله ن-ک اداره می شود، با اشاره به وابستگی رسا به موسوی و کروبی نوشت: اعضای تشکیلات رسا خود را مشاور و نماینده موسوی معرفی می کنند و آقای کروبی هم پیام ویدیوئی حمایت از آنها داده است. آقای موسوی! آیا تشکیلات مخفی پاریس-بروکسل چنان که تبلیغ می شود فرستاده و نماینده شمایند؟ آقایان «ش»، «ا-ا»، «ح-غ»، «ر-م» ]رجب مزروعی[ و آقازاده ایشان ]حنیف مزروعی گرداننده فراری سایت نوروز[ را شما برای ایجاد تشکیلات و درست کردن رسانه فرستاده اید. آیا از عملکرد این آقایان به همراه «س-م» و «ا-ن» ]طنزنویس فراری و همکار مهاجرانی در سایت جرس[ تشکیلات مخفی رسا را برپا کرده اند یا خیر؟ شمه ای برایتان می گوییم. آقای «ش» که اساساً معلوم نیست چه نقشی در جنبش سبز داشته اند، با صرف... هزار یوروی اولیه، «ح.م.» و «ا.ن» و «س.م» را در خانه اجاره ای بروکسل که قرار بود استودیوی تلویزیون شود، دست به دست دادند. آیا این کار... هزار یورو هزینه داشت. این رقم بین چه کسانی تقسیم شد؟ سپس آقای «ح.غ» عضو همیشگی ادوار که ناگهان در زمان انتخابات به شما پیوست و خودش را رئیس تشکیلات شما در تهران معرفی می کند از راه رسید، با... هزار یورو، کمی بعد از حضور نیمه مخفی آقای «ا.ا» باخبر شدیم، به عنوان مشاور و نماینده میرحسین موسوی. این چندنفر به هم پیوستند و با آقازاده آقای بهزاد نبوی که در کانادا اقامت دارند و چون همراه ب.ا ]بهروز افخمی[(نماینده اسبق مجلس و فیلم ساز) هستند و نمایندگان مجاهدین انقلاب و آقای کروبی به حساب می آیند، هسته اولیه را تشکیل دادند. تا اینجا همه این «آقایان» برای همگان ناشناسند، جز آقای ا.ن - صاحب نظریه اسب تروا که لطمه بزرگی به جنبش سبز زد- که از شدت «اعتقاد» به جنبش، ناهار را با علی کشتگر می خورد، شام را با مشاور رضا پهلوی- البته بدون مشروبات- و برنامه ریز و برنامه ساز «رسا» هم هست. همه منتظر بودند ظاهراً تا جناب «سردبیر» برسد که برخلاف بقیه خیلی هم مشهور است. ایشان جناب ر.م عضو رهبری جبهه مشارکت و نماینده سابق مجلس ]و رئیس سابق انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران[ هستند. ایشان در جنبش سبز نقش بسیار بزرگی بازی کردند. ]گفته می شود[ همان شب اول دستگیری ها که همراه چهارصد نفر دیگر احضار شدند، اعتقاد خود را به «نظام» اثبات کردند و قول دادند لب از لب باز نکنند. واقعا هم عمل کردند. کهریزک قتل گاه می شد و... ایشان لب از لب باز نکردند.
خودنویس اضافه می کند: این آقایان که نام بردیم نمایندگان جنبش سبز هستند؟ می دانید که همین آقایان نه تنها همه فعالین جنبش سبز را دور زدند و همه کسانی را که در خارج کشور تا پای جان برای جنبش کوشیده بودند بعنوان «ضدانقلاب» و «غیرخودی» راندند، حتی جوانان تازه رسته از زندان و گریخته از ایران را نامحرم دانستند. درد را به کجا بریم که حتی روزنامه نگارانی که در زندان های بعد از کودتای انتخاباتی مورد تجاوز]!![ قرار گرفته اند، توسط تشکیلات بالا «غیرخودی» محسوب می شوند؟ این است معنای ایران برای ایرانیان؟ برخی از این افراد در عمرشان حتی یک خط هم ننوشته اند اما جایگزین روزنامه نگاران حرفه ای می شوند. این سایت ضد انقلابی در ادامه آورده است: همراه با بیانیه شبکه سبز کلیپی هم در تلویزیون اینترنتی رسا در دسترس عموم قرار گرفته است. بخش سیاسی این کلیپ، چیزی نیست جز سخنان سران جبهه مشارکت در کنگره این حزب و برخی از تصاویر دادگاه. در تصاویر خیابانی که به دقت تمام انتخاب شده است، حتی یک فریم از جوانانی نیست که در هیئت ندا و سهراب به خیابان آمدند و در خون خود غلتیدند و اکنون نمادهای جنبش مدنی جامعه ایرانند. این تصاویر برگزیده در کلیپ برای راضی نگاه داشتن کیست؟
خودنویس در پایان خبر خود نوشت: « آقای موسوی! باور کنیم که آقای ر.م. ماهیانه... هزار یورو، آقازاده ایشان... هزار یورو، آقای ا.ن. ماهیانه... هزار و آقای غ. ماهیانه... هزار یورو از رسا می گیرند؛ در حالی که بسیاری از جوانان فعال جنبش سبز که بعد از رهائی از زندان، گریخته اند در زیر پل ها و گوشه پارک ها گرسنه می خوابند؟». یادآور می شود در راه اندازی شبکه رسا غیر از برخی عناصر ضد انقلاب فراری مقیم پاریس و بروکسل، برخی اعضای حلقه لندن (جرس) نیز مشارکت دارند. شهرهای برلین، بروکسل، پاریس درکنار لندن از برخی عناصر ضدانقلاب وابسته به سرویس های جاسوسی سیا، ام آی6 انگلیس و موساد میزبانی می کنند. به تازگی چند نشست در شهرهای برلین و بروکسل برای راه اندازی تلویزیون کذایی برگزار شد که شماری از مقامات کشورهای مذکور نیز حضور داشتند و بودجه هایی نیز از سوی برخی از این کشورها اختصاص یافته است. محافل اطلاعاتی آمریکایی و اروپایی می کوشند بی آبرویی رسانه هایی چون بی بی سی و صدای آمریکا و رادیو فردا را با ایجاد شبکه ها و رسانه های شبه ایرانی جبران کنند. شبکه های رسا از این جهت نمونه دست دوم رسانه های دولتی فارسی زبان آمریکایی و اروپایی محسوب می شوند. 


شبکه رسا در دیلی نیوز آمریکا به ثبت رسیده و از حمایت های مالی، اطلاعاتی و فناوری وزارت خارجه آن کشور بهره می برد. این شبکه به همراه شبکه وابسته به ایران ندا قرار است مدیریت پشت پرده آمریکایی و ظاهری ایرانی داشته باشند کاری که پیش از این رادیو زمانه، بی بی سی و رادیو فردا و سرانجام جرس در پیش گرفتند اما به سرعت لو رفتند و ماهیت آمریکایی و انگلیسی خود را لو دادند. نکته جالب درباره شبکه رسا صدور منشوری است که در بند 7 آن ادعا شده «رسا اجرای قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برپایه قرائت دموکراتیک و حقوق بشری در جهت احیای آرمان های اصول انقلاب را مبنای فعالیت خود می شمارد» و این در حالی است که اصل تشکیل چنین شبکه ای آن هم با ثبت در آمریکا و مدیریت غربی نقض صریح قانون اساسی است.
فتنه گران تحت الحمایه آمریکا و انگلیس و اسرائیل، برای رد گم کنی، آیه 29 سوره احزاب (الذین یبلغون رسالات الله...) را بر صدر منشور منتشره نشانده اند. صادرکنندگان این منشور مدعی اسلام رحمانی، پذیرش تکثر و مخالفت با انحصارطلبی شده اند.
گفتنی است : کروبی نیز طی گفتگویی که در رسانه های ضد انقلاب انعکاس یافت اعلام کرد:
تلویزیون رسا را هواداران من راه انداخته اند.وی گفت: امیدوارم تلویزیون رسا بستر مناسبی برای ترویج قرائت رحمانی از اسلام باشد.
مرکز پخش برنامه تلویزیون رسا ایالت ایلی نویز آمریکاست کروبی گفت: کسانی که این را راه انداخته اند از همین جمهوری اسلامی هستند که در انتخابات هوادار من بودند اما وی در مورد تمایل دولت آمریکا از پخش برنامه رسا در ایالت ایلی نویز توضیح نداد.وی همچنین گفت: من با این کار موافقم و توصیه می کنم در همان چارچوب اسلام رحمانی فعالیت کنند.