شفاف نیوز

شفاف سازی مسایل سیاسی

شفاف نیوز

شفاف سازی مسایل سیاسی

علی مطهری: نمی دانستم تصویر عبدالبهاء است !

به دنبال چاپ عکس سرکرده گروهک استعماری بهائیت بر روی جلد کتاب «نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر»، علی مطهری مدیر انتشارات صدرا اعلام کرد: من گمان می کردم این عکس، تصویر محمد عبده است نه عبدالبهاء.
در تصویر روی جلد کتاب استاد شهید مرتضی مطهری سه تصویر بزرگ از عبدالبهاء، اقبال لاهوری و سیدجمال الدین اسدآبادی نقش بسته و در پس زمینه آن نیز تصویر کوچکی از حضرت امام دیده می شود. انتشار روی جلد کتاب مذکور با اعتراض هایی مواجه شده است.
علی مطهری نماینده تهران و مدیر انتشارات صدرا در واکنش به این اعتراض ها گفت: من عکس روی جلد کتاب را دیدم و پرسیدم عکس نفر سوم متعلق به چه کسی است اینها می گویند عکس عبدالوهاب (رئیس فرقه وهابیت) است اما من مطمئن نیستم که عکس عبدالوهاب است.
وی در واکنش به اینکه عکس روی جلد یقیناً عکس عبدالبهاء از بنیانگذاران فرقه بهائیت است افزود: گمان می کردم که این عکس محمد عبده دانشمند مصری است و باید پیگیری شود که این واقعاً عکس عبدالبهاء است یا نه. اگر واقعاً عکس عبدالبهاء باشد باید بگوییم طرح جلد را به سرعت عوض کنند. امروز گفتم به طراح روی جلد کتاب زنگ بزنند، من این قضیه را حتماً پیگیری می کنم.
وی در پاسخ به سؤال خبرنگار فارس مبنی بر اینکه آیا این تغییر طراحی جلد با هماهنگی شما بوده است، پاسخ داد: بله. خود من گفته بودم جلدی طراحی شود با عکس سیدجمال الدین اسدآبادی، اقبال و محمد عبده. اما نمی دانستم این عکس، عکس عبدالبهاء است.
گفتنی است گروهک استعماری بهائیت توسط انگلیس راه اندازی شد و مقر آن هم اینک در فلسطین اشغالی قرار دارد. عبدالبهاء رئیس این فرقه استعماری از ملکه انگلستان نشان «سر» دریافت کرده است.
مجلس به تازگی با تصویب طرحی به پیشنهاد علی مطهری، حق انتشار انحصاری آثار مؤلفان و مصنفان را به وارثان آنها واگذار کرد. پیش از این مصوبه، زمان یاد شده 30 سال در نظر گرفته شده بود و به همین دلیل انحصار انتشار آثار استاد مطهری پایان می یافت. با مصوبه مجلس این سقف از 30 به 50 سال افزایش پیدا کرد.

نتیجه میزگرد بی بی سی فارسی

سپاه نیروی مردمی است و با تحریم فلج نمی شود


میزگرد شبکه بی بی سی فارسی درباره سپاه پاسداران با حضور محسن سازگارا، حسن منصور و علی آلفونه و قاسم شعله سعدی برگزار شد.

در میزگرد آخر هفته برنامه «صفحه2» که از بی بی سی فارسی پخش می شود، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی موضوع بحث بود که ظاهرا این برنامه به بهانه روز پاسدار این موضوع را برای میزگرد خود برگزیده بود.
در این میزگرد که محسن سازگارا، حسن منصور و علی آلفونه از آمریکا و قاسم شعله سعدی از ایران حضور داشتند، سازگارا مدعی شد که سپاه از سال 68 به انحراف کشیده شد اما بلافاصله آلفونه با لحنی تند خطاب به سازگارا تاکید کرد که انحراف سپاه از سال 61 بوده است.
این اختلاف که فاصله ای 7 ساله میان ادعای این دو را نشان می داد تا دقایقی بعد نیز ادامه یافت تا جایی که سازگارا با لحن تمسخرآمیز گفت: اطلاعات آقای آلفونه ناقص است؛ ایشان در زمان تشکیل سپاه خیلی جوان بود!
اختلاف میهمانان ظاهرا همسوی بی بی سی در مورد موضوع بحث به همین جا خلاصه نشد؛ قاسم شعله سعدی ادعای انحراف سپاه از قانون را از اساس رد کرد و گفت: سپاه دقیقا بر اساس قانون اساسی عمل می کند و اگر ایرادی هست به قانون اساسی است نه به سپاه.
در بخش دیگری از این نشست در حالی که بی بی سی می کوشید سپاه پاسداران را نهادی غیرمردمی جلوه دهد، شعله سعدی که از داخل ایران با این شبکه مصاحبه می کرد و ظاهرا بیشتر از انگلیسی ها با واقعیات ایران آشناست، تاکید کرد: بخش عظیمی از سپاه، حتی در رده های فرماندهی، مردمی هستند.
پس از آنکه مجری برنامه «صفحه2» در بخشی از سخنان خود هدف اصلی تحریم های اخیر علیه ایران را سپاه دانست، حسن منصور استاد دانشگاه آمریکایی اقتصاد و بازرگانی ضمن ابراز علاقه به کاهش اقتدار سپاه پاسداران، اذعان کرد که سپاه راه های دور زدن تحریم را در اختیار دارد.
الفونه نیز تحریم های اخیر علیه ایران را با هدف ضربه زدن به سپاه دانست اما تاکید کرد: این تحریم ها ناقص است و نمی تواند سپاه را فلج کند.
همچنین شعله سعدی که ظاهرا با دیدن دستبند سبز سازگارا یاد سران فتنه افتاده بود، در بخشی از سخنان خود گفت: در دیداری که با موسوی داشتم به او گفتم چرا تحریم ها را زیر سوال می برید؟ که موسوی اصلا از نقدهای من خوشش نیامد.
گفتنی است رسانه های غربی علاوه بر اسلام هراسی و ایران هراسی، اخیرا پس از مشاهده نقش موثر سپاه پاسداران در خاموش کردن آتش فتنه در ایران، سپاه هراسی را نیز در دستور کار خود قرار داده اند؛ اما هرچه بیشتر بر این موضوع تمرکز می کنند تا کنون اختلافات عمیق فکری و تحلیلی آنان برجسته تر شده و از سوی دیگر بیم آن دارند که با نشان دادن قدرت واقعی سپاه، ناخواسته قدرت بازدارندگی نظامی و امنیتی ایران را افزایش دهند.

ملاقات محرمانه محمدرضاخاتمی و مهدی‌هاشمی در آلمان

محمدرضا خاتمی که اخیراً با همسرش به آلمان سفر کرده بود، ملاقات محرمانه‌ای با مهدی هاشمی رفسنجانی داشته است.

به گزارش رجانیوز، بنا به گفته چند تن از افراد مورد وثوق خارج از کشور، دیدار محمدرضا خاتمی و مهدی هاشمی که ساعتی طول کشیده است اما از مطالب مطرح شده در این دیدار، اطلاعی در دست نیست.

زهرا اشراقی همسر محمدرضا خاتمی وی را در این دیدار همراهی کرده است و دختر و داماد خاتمی نیز که ساکن انگلیس هستند، به آن‌ها در آلمان ملحق شده‌اند.

گفته می‌شود که خاتمی در این سفر، یک واحد منزل مسکونی را در مونیخ آلمان خریداری کرده است.

محمد رضا خاتمی هفته گذشته در گفت‌وگو با روزنامه شرق، زندگی در جامعه ایران را به‌دلیل آنچه که وی مقاومت بسیار زیاد در برابر تغییر و تحول‌خواهی می‌خواند، سخت خوانده بود.

مهدی هاشمی از مرداد ماه سال گذشته از کشور خارج شده و علی‌رغم تأکید مقامات قضایی و اطلاعاتی کشور مبنی بر بازگشت به ایران و پاسخگویی به اتهاماتش در خصوص حوادث پس از انتخابات، از این اقدام خودداری کرده است.

وزیر اطلاعات چندی پیش تأکید کرد که حکم جلب مهدی هاشمی صادر شده است.


منبع : رجانیوز

گاف مشترک خاتمی و بهاءالله مهاجرانی !

گاف یکی از سران فتنه در ارسال نامه برای یکی از بازداشت شدگان آشوب های خیابانی سال گذشته، روند صدورنامه و بیانیه در میان این طیف را مشخص کرد.
سایت جرس- حلقه ماسونی لندن- نامه ای از خاتمی خطاب به یکی از بازداشت شدگان آشوب های سال گذشته را منتشر کرد که تاریخ آن مربوط به ماه آینده است!
این نامه در حالی دیروز منتشر شده که تاریخ امضا شده توسط محمد خاتمی روز 17 مرداد امسال را نشان می دهد.
این نامه که نمونه های مشابه دیگری نیز داشته است، تأکید چند باره ای بر این نکته است که بسیاری از نامه ها و بیانیه های منتسب به سران فتنه، پیشاپیش از سوی محافل دیگری تهیه و به آنان دیکته می شود.
چند ماه قبل سردبیر سابق روزنامه آفتاب یزد که به انگلیس پناهنده شده و با بی بی سی همکاری می کند، پیش نویس یک بیانیه را که برای مهدی کروبی تهیه کرده بود اشتباهاً به آدرس دیگری ایمیل زد که انتشار خبر آن، رسوایی گسترده ای را در پی داشت.
و یا شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» دو روز قبل از روز قدس از سوی سایت وزارت خارجه اسرائیل طراحی و به فتنه گران تجویز شده بود.
گفتنی است رسواترین نمونه ها از این دست، بیانیه های حزب مشارکت بود. این بیانیه ها در حالی با نام حزب مشارکت منتشر می شد که دبیر کل، مسئول دفتر سیاسی و تقریباً تمامی اعضای شورای مرکزی حزب در بازداشت به سر می بردند!!

مولای پاسداران (ویژه 3 شعبان)

1- سال چهارم هجری است. چند روزی بیشتر به سوم شعبان نمانده. این روزها و شب ها مدینه فرشته باران است. عطر یک بشارت بزرگ در شهر پیچیده است؛ بشارتی سبز و سرخ!
ام ایمن این شبها خواب و خوراک ندارد. گریه، امان از کف اش ربوده است. ثانیه ها و دقیقه ها برای او سنگین و سخت می گذرند. دلهره و تردید تمام وجودش را گرفته؛ خدایا! این چه خوابی است که من دیده ام؟!... او در عالم رویا «پاره های تن پیامبر» را در خانه خود یافته است؛ خدایا اعضای تن پیامبر خدا(ص) در خانه من چه می کنند؟!
ام ایمن وحشت زده است. آشفتگی و پریشان حالی او، همسایه ها را به سراغ پیامبر(ص) می فرستد؛ ام ایمن تمام دیشب را نخوابیده و لحظه ای گریه اش بند نیامده است...
رسول خدا(ص) ماجرا را که می شنود، پاره ای درنگ می کند و لبخندی که به چشمه رحمت الهی متصل است، بر لب می نشاند. پیامبر این روزها منتظر است. چشم به راه طاووس اهل بهشت، کشتی نجات و امان اهل زمین. پیامبر خواب او را اینگونه تعبیر می کند؛ «ای ام ایمن! به زودی دخترم فاطمه فرزندی به دنیا خواهد آورد که تو دایه او می شوی. بدین سان پاره تن من در خانه تو خواهد بود». ام ایمن آرام می گیرد. با لبخند پیامبر خدا، می خندد. خوشه های تردید و اضطراب در دل ام ایمن، شکوفه بشارت تولد فرزند رسول الله(ص) می دهد.
کار نزدیک است. جبرییل امین از خدا فرمان می گیرد؛ همراه با ملکوتیان نزد محمد(ص) شو و تهنیتش بگو. جبرییل و فرشتگان، صف در صف رو به حضرت رسول می آورند. در وقت فرود به «صلصائل» می رسند، فرشته ای که حق تعالی بر او خشم گرفته و از صف فرشتگان رانده شده بود. صلصائل چون جبرییل را در آن حال می بیند که همراه با ملائکه مقرب تسبیح گو و تهلیل کنان می روند و وقتی از ماجرای تولد فرزند رسول خدا با خبر می شود، می گوید؛ ای جبرییل! محمد (ص) را سلام برسان و از وی بخواه مرا شفاعت کند تا حق تعالی از تقصیر من درگذرد.
جبرییل به حرکت می آید. سر راه «فطرس» را می بیند که پر و بالش سوخته و در جزیره ای افتاده و 70 سال است به امید آنکه خدا را خشنود کند، سر به سجده دارد و عبادت می کند. ماجرا را می شنود و به امید شفاعت «رحمه للعالمین» همراه جبرییل و فرشتگان می شود و نزد پیامبر(ص) می آید.
... وقت سحر است. زمین شانه های خود را برای قدوم فرزند آفتاب آماده کرده است. فرشتگان دور فاطمه حلقه زده اند. زمین تندتند نفس می زند. حالا خانه علی، مرکز عالم شده. معجزه الهی است که آن خانه کوچک، خیل فرشتگان را در خود جای داده! ضربان قلب عالم تندتر می شود. پاهای زمین می لرزد. احساس تشنگی دارد دریا را می کشد. هلهله فرشتگان هر لحظه بیشتر و بیشتر می شود. لحظه حلول نزدیک است...
صدای «یا علی» فاطمه با «الله اکبر» اذان درهم می آمیزد. «خورشید» متولد می شود. حالا دیگر نور «حسین» که سالها پیش از خلقت آدم در افلاک غوطه می خورد، در قاب جسم خویش حلول می کند. عطر «حسین» در ایوان ملائک می پیچد. ملائک، تبریک گوی پروردگار می شوند. ذرات جهان به سجده درمی آیند و ذکر «یاحسین» می گیرند. خدا از رعد گریه های شبانه علی(ع)، باران رحمت خود را بر عالمیان می باراند.
اما، هیچ کس نمی داند چرا بغض و لبخند فرشته ها درهم آمیخته؟! اسماء، فرزند علی و فاطمه را در پارچه ای سفید می پیچد و در آغوش پیامبر می گذارد. رسول خدا، اذان و اقامه در گوش «جان عالم» می خواند. دردانه فاطمه را می بوید و می گرید و در جواب تعجب اسماء و هنگامه فلق شعبان المبارک، خبر از محرم الحرام می دهد، خبر از یک روز؛
روزی که در جام شفق مل کرد خورشید
بر خشک چوب نیزه ها گل کرد خورشید
شید و شفق را چون صدف در آب دیدم
خورشید را بر نیزه گویی خواب دیدم
فریادهای خسته سر بر اوج می زد
وادی به وادی خون پاکان موج می زد...
از همان روز که حسین(ع) آمد، شمشیرهای حقد و فرومایگی با چرب و شیرین دنیای مفلوک، آخته و زهرآگین شدند. لب ها برای تشنگی آبدیده شده و کافران کوردل دست به کار تیز کردن تیغ کینه کهنه خود گشتند. مولود عشق امروز در آغوش پیامبر، مهیای فردای مجاهده و «هل من ناصر» خویش است. حقیقت تلخی است اما؛ زمین رسم مهمان نوازی آسمانیان را نمی داند.
2- امروز، روز پاسدار است. دیروز رهبر معظم انقلاب در آستانه سالروز ولادت حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و روز پاسدار در جمع صمیمی فرماندهان و پرسنل این نهاد انقلابی با اشاره به چگونگی شکل گیری سپاه پاسداران، سپاه را نهادی جوشیده از دل مساجد، مدارس، دانشگاهها و برآمده از خانه ها و دل های مومن مردم برشمردند و فرمودند: «کسی سپاه را خلق نکرد، بلکه این نهاد به اقتضای نیاز زمان شکل گرفت و هرجا و هر عرصه ای که لازم بود به پاسخگویی به نیازهای انقلاب و کشور پرداخت.»
بی تردید یکی از کلیدی ترین عناصر شکل گیری و حیات نهاد انقلابی سپاه، وجهه و خاستگاه مردمی آن است. سپاه جمعی خستگی ناپذیر و خلاق است که با تکیه بر مبانی اعتقادی و ارزشی به اقتضای پاسداشت انقلاب و آرمانهای امام و رهبری، در هر عرصه ای که لازم بوده وارد شده و ویژگی خط شکنی خود را همواره حفظ کرده است.
پس از دفاع مقدس و نقش محوری سپاه در اداره جنگ، این نهاد توانست امکانات و شرایط خود را با اقتضائات پس از جنگ منطبق کرده و با اقتدار وارد عرصه تولید و سازندگی - خصوصا در مناطق محروم - شود. صدها پروژه بزرگ راه سازی، پل سازی، ساخت تونل، آب رسانی، سدسازی و ... حاصل تلاش خالصانه فرزندان انقلاب است. فرماندهی کل قوا با اشاره به درخواست مسئولان دولت وقت پس از جنگ برای ورود سپاه به عرصه سازندگی می فرمایند: «در این عرصه نیز سپاه هر جا حضور یافت بهترین اقدامات سازندگی را انجام داد و این واقعیات نشان می دهد که این نهاد مردمی در پرتو وفاداری به شاکله معنوی خود، از سازمانی منعطف برخوردار است که براساس نیازهای زمان، روز به روز متحول و متکامل نیز شده است.»
شاید سپاه به اقتضای شرایط جنگ، وجهه نظامی اش غلبه پیدا کرد وگرنه شاکله اصلی آن آمیزه ای از دلاوری در جنگ، دلدادگی به مردم، بصیرت در فتنه، تیزبینی در کارزار نرم، کارآمدی در سازندگی و... است که نمی توان آن را با هیچیک از سازمانهای نظامی جهان مقایسه کرد. بسیاری از فعالیت های سپاه در عرصه های علمی، تکنولوژیک، ارتباطات، امور فرهنگی و اجتماعی صورت گرفته و می گیرد و در این میان نخبه های زیادی که وفادار به انقلاب هستند را تقدیم نظام کرده است.
سپاه روزگاری برای مهار تروریسم و جنگ های داخلی، در شرایط بحرانی اوایل دهه 60 وارد عرصه امنیت داخلی کشور می شود و روزی در کارزار سازندگی و توسعه کشور قدم به مناطق محروم و روستاها می گذارد. روزی هم در کنار پذیرش مسئولیت و مدیریت شهری به ویژه در مناطق مرزی و جنگی، مجلات فرهنگی و جزوات تحلیل سیاسی منتشر می کند. نگاه حق بین سپاه و بصیرت پاسداران انقلاب باعث شد تا در فضای غبارآلود و پرابهام وقایع فتنه انگیزی چون 18تیر و فتنه 88 واقعیات و مصالح نظام و کشور را به درستی تشخیص دهد و در عمل به وظایف خود سربلند و استوار بیرون آید.
فرمانده معظم کل قوا با اشاره بر لزوم حفظ هویت نهادی سپاه، این نهاد را شجره طیبه ای خواندند که به فرموده قرآن کریم در هر دوره، ثمره خاصی بروز می دهد و تاکید فرمودند که این عملکرد و ویژگی تحسین برانگیز باید ادامه یابد.
3- شاید اگر بالهای فطرس ملک در آتش قهر الهی نمی سوخت، هیچگاه لطافت دستهای حسین(ع) را پیدا نمی کرد. شاید اگر در آن جزیره دورافتاده و در پس تاریکی ها، هفتاد سال خدا را صدا نمی زد، هیچ وقت توفیق حضور در ساحت قدسی آن حضرت را نمی یافت؛ فطرسی که با بالهای شکسته و چشمان اشک آلود بر شانه های فرشتگان نشست و به امید شفاعت به پابوس فرزند رسول خدا آمد و قنداقه حسین مرهم بالهای شکسته و پرهای سوخته اش شد.
یا اباعبدالله! بیا و چشم های زیبا و مهربانت را به روی ما بگشا!
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم
به گفت وگوی تو خیزم به جست وجوی تو باشم
سلام ما بر تو، روزی که متولد شدی و روزی که از دنیا رخت بر بستی و روزی که دوباره زنده و مبعوث می شوی.


حمید امیدی

لطفا شکم همدیگر را آرامتر سفره کنیم!

یک ضدانقلاب گریخته از ایران از سبزها خواست کمی در به جان هم افتادن احتیاط کنند.
هوشنگ اسدی که مدتی است دلمشغول تبدیل شدن جنبش سبز به کارناوال دیوانه هاست، طی یادداشتی در گویانیوز خطاب به دوستانش نوشت: «هنوز سالی بیشتر نرفته، که ما چنین به جان هم افتاده ایم، باید سرود را دیگر کنیم. نترسید، نترسید... ما همه با هم نیستیم». اسدی ادامه داد: «ما فریادهای سال پیش را دیگر می کنیم. «نه غزه، نه لبنان» را از حافظه تاریخ خط می زنیم و می نویسیم «هم غزه، هم لبنان» ما با چفیه های سبز در پاریس می گردیم و از خطوط می گوییم، از جدایی. از خودی و غیرخودی. ما از تورنتو دستور اخراج افرادی را می دهیم که عضو «سازمان» تحت فرماندهی پدرمان بوده اند، چون ضدانقلاب اند. چرا؟ چون با فلان شبکه تلویزیونی مصاحبه کرده و پرده از شکنجه های خود برداشته اند. ما در لندن... ما در لوس آنجلس»...
اسدی سپس با لحنی حسرت بار ادامه داده است: «فریادهای نفرت آور خودی و غیرخودی مدام بلند و بلندتر می شود. زمزمه شوم اتهامات، پیوسته دامنه بیشتری می گیرد. رقابت ها به تخطئه کشیده است به توطئه».
ظاهرا برخی از متوهمین همچنان به زمان بیشتری نیاز دارند تا دریابند همه آنچه جنبش سبز خوانده شده چیزی بیشتر از سیاه بازی برای تیغ زدن دولت های اروپایی و آمریکایی نبوده و این موضوع بیش از هر جای دیگر در میان اپوزیسیون مفلوک خارج از ایران صادق است.
گفتنی است مطابق اسناد موجود و منتشر شده ساواک، هوشنگ اسدی در رژیم گذشته به طور همزمان عضو حزب توده و مامور ساواک بود. وی و همسرش نوشابه امیری علاوه بر افراد فعال حزب توده، بسیاری از فعالان سیاسی دیگر را نیز به ساواک معرفی کرده و زمینه شکنجه و بازداشت آنها را فراهم آورده بودند.

از حکومت دینداران تا اسلام لیبرال !

هنگامی که محمد خاتمی صحنه کارزار انتخابات دهم را به میرحسین موسوی سپرد و خود از گردونه خارج شد، خیلی‌ها از اینکه در صورت احتمال ضعیف پیروزی موسوی، جریان تندرو اصلاحات با محوریت مجاهدین و مشارکت در حاشیه قرار خواهد گرفت و جریان چپ دهه شصت که هنوز نوای روحبخش امام (ره) را گم نکرده بود مسلط خواهد شد، ابراز رضایت می‌کردند، اما عده‌ای دیگر حضور موسوی را خطرناک‌تر از خاتمی می‌دانستند چرا که به قول ابطحی، موسوی هندوانه در‌بسته بود و معلوم نبود طی 20 سال زاغه‌نشینی سیاسی چه دگردیسی در افکار و رفتارش ایجاد شده است.

زیست مسلمانی یا جمهوری مسلمانان
آن روزی که در اولین نشست خبری‌اش شعار خود را «زیست مسلمانی» اعلام کرد، کسی متوجه نشد او چه می‌گوید و منظور او از زیست مسلمانی، ترجمه به‌روز شده «حکومت دینداران» در مقابل «حکومت دینی» و «جمهوری مسلمانان» در مقابل «جمهوری اسلامی» است. دو اصطلاحی که منافقین خلق و ملی ــ ‌مذهبی‌ها در اول انقلاب آن را برای تخطئه حکومت ولایی مطرح کردند و کسی با‌خبر نشد جزوه «زیست مسلمانی» موسوی که هیچ گاه انتشار عمومی نیافت، حاصل اتاق فکر مشاوران او طی 10 سال گذشته برای تئوری‌سازی مقابل تئوری ولایت فقیه حضرت امام (ره) بود، اگرچه به خاطر عدم استقبال از شعارهای اولین نشست خبری‌اش مجبور شد دست به دامن مجاهدین، مشارکت و ملی ــ مذهبی‌ها شود تا برایش خلق واژه کرده و مفهومی بسازند تا با یک شبه‌گفتمان ‌مدرنیته در مقابل تفکر دولت اصولگرا بایستد.

حلقه 20 ساله به کمک می‌آید
با تجهیز ستادهای موسوی به غول‌های جنگ روانی مجاهدین و مشارکت حالا نوبت شاگردان مکتب کیان و حلقه مجاهدین بود که طی دو دهه فعالیت در مرکز تحقیقات ریاست جمهوری در دولت‌های سازندگی و «اصلاحات» تمامی سناریوها را برای مخدوش کردن حکومت ولایی آزموده و با استمداد از انقلاب‌های رنگی چند سال اخیر جهان در کشورهای بلوک شرق انواع راهکارها را پیاده کرده بودند. این حلقه حدود هشت سال سابقه تئوریک محض داشت که طی حاکمیت هشت ساله اصلاحات، تجربیات عملی به آن تئوری‌های نظری محض افزوده شده بود و حال آماده بودند تا تمامی تئوری‌های عملی و نظری خود را برای غالب کردن کاندیدای خود در اختیار بگذارند.

گفتمان سازی کاذب
وضعیت ناامید کننده موسوی در نظرسنجی‌های فروردین و اوایل اردیبهشت 89 حلقه فکری او را به این نتیجه رساند که باید بتوانند به گفتمان‌سازی در مقابل گفتمان خدمت دولت نهم روی آورند و گرنه قافیه را باخته‌اند. اینجا بود که پیشنهاد تشکیل جنبش سبز به موسوی داده شد. با سوءاستفاده از رنگ سیادت، باورهای مذهبی مردم را بهترین فرصت برای خلق این گفتمان یافتند. البته برای جذب سایر اقشاری که گفتمان دینی کمرنگ‌تری داشتند، باید تعریف دیگری از جنبش سبز به آنان داده می‌شد. جنبشی که ایدئولوژی‌ ندارد و هرگونه ایدئولوژی غلط یا صحیح را می‌پذیرد. در این ایدئولوژی تکلیف جایگاهی نداشت، فقط حق بود که هر مسلکی می‌توانست با در آمدن در زیر چتر آن حق، نداشته خود را طلب کند.

ارائه شخصیتی کاتولیزه از امام (ره)
سناریوی دیگری که در اتاق فکر فتنه ریخته شد، معرفی کاندیدای اصولگرایان به عنوان کاندیدای بیت رهبری و موسوی به عنوان کاندیدای بیت امام (ره) بود تا بتوانند با القای این تقابل ساختگی از درون نیروهای انقلاب یارگیری کنند. اما از آنجا که جنبش بی‌هویت سبز میانه‌ای با گفتمان انقلابی امام (ره) نداشت ابتدا باید چهره‌ای از امام (ره) ارائه می دادند که هیچ گونه دافعه‌ای نداشت و همچون پاپ رهبر کاتولیک‌های جهان فقط جاذبه‌ دارد و نهایتاً نقش یک معلم اخلاق را بر عهده داشته‌اند که احدالناسی درجهان حتی منافقین، سلمان رشدی و‌... از ایشان نرنجیده است.
 

ارائه قرائت رحمانی از دین
پس از زیر سؤال رفتن جنبش سبز و فضاحت‌های روز قدس، 13‌آبان، 16 آذر و عاشورا که منجر به طرد این شبه جنبش از قامت سیاست این سرزمین بود، مسئولان جنبش باید سعی می‌کردند که با گفتمان جدید به میدان آمده و نسبت به جذب نیرو اقدام کنند. اینجا بود که قرائت رحمانی از دین توسط میرحسین و همسرش در رسانه‌های ضد انقلاب انتشار یافت و بلافاصله محمد خاتمی نیز یکی دو روز بعد در دیدار جمعی از هواداران خود آن را بازگو کرد، بدون اینکه توضیح کاملی راجع به این واژه جدید ارائه دهند و بگویند که منظورشان اسلام لیبرال است که الفاظ آن را زیباتر کرده‌اند تا در جامعه دینی ما قابل‌ هضم گردد. در قرائت رحمانی از دین دیگر ایجاد مرز میان داخل و خارج مطرح نبود. واژه استکبارستیزی در این تفکر جایی نداشت، این دین همانند عرفان‌های کاذب به جای تکلیف، مشتی حرکت‌های کاریکاتوری را تجویز می‌کرد که در هر کسی یا هر تفکری دافعه ایجاد نمی‌کرد.
 

جایگزین کردن محکمات و متشابهات
رهبر معظم انقلاب در اولین سخنرانی‌‌های خود در کسوت ولایت فقیه، محکمات اندیشه جاویدان امام را مطرح کردند اما کمتر کسی باور می‌کرد ایشان 20 سال بعد مجبور شوند روز 14 خرداد و در سالروز رحلت امام (ره) بار دیگر به تبیین محکمات و متشابهات اندیشه امام (ره) بپردازند تا به عده‌ای که محکمات آن حکیم فرزانه را رها کرده و با تمسک به برخی تشابهات، به نظام می‌تاختند بیاموزند دنیاطلبی، آنان را به بیراهه کشانده است.