شفاف نیوز

شفاف سازی مسایل سیاسی

شفاف نیوز

شفاف سازی مسایل سیاسی

پسر شاه مخلوع هم متاسف شد !


پس از ابراز ناراحتی محافل صهیونیستی و غرب همچنین ضد انقلاب خارج نشین،رضا پهلوی هم از تعطیلی راهپیمایی 22 خرداد ابراز تاسف کرد.

بنا براین گزارش آخرین پسمانده خانواده رژیم سلطنتی که برای آشوب و اغتشاش در ایران لحظه شماری می کند از اینکه راهپیمایی روز22  خرداد برگزار نشد ابراز نارضایتی کرد.
این عنصر تحت حمایت سرویس های امنیتی آمریکا در پیام خود با لحنی التماس گونه به جوانان، بسیجی ها و سپاهیان انقلاب رهنمود داد که به فکر آزادی ایران باشند و حقوق بشر را رعایت کنند.

به گزارش رسالت وی به طور تلویحی از اینکه تهدید قدرت های سلطه گر درباره مسائل هسته ای ایران باعث وحدت مردم در حمایت از نظام شده است، ابراز ناخرسندی کرده و با عبارتی از مارتین لوترکینگ نوشته،ما سخنان دشمنانمان را فراموش خواهیم کرد اما به آسانی سکوت دوستان را از یاد نخواهیم برد!

ناگفته هایی از جلسه نمایندگان کاندیداها با رهبر انقلاب

سخنگوی شورای نگهبان روایتی تازه از جلسه نمایندگان کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری با رهبر انقلاب را بیان کرده است.
در این روایت که پایگاه اطلاع رسانی رهبر انقلاب آن را منتشر کرده، آمده است؛ نزدیک ظهر روز بیست وششم خرداد ماه 1388 بود که جناب آقای حقانی از دفتر رهبر انقلاب تماس گرفتند و گفتند که بعدازظهر جلسه ای با حضور رهبر انقلاب در بیت معظم له تشکیل می شود. گفتند که از اعضای شورای نگهبان هم باید در جلسه حضور داشته باشند. بنده از کم و کیف جلسه اطلاعی نداشتم و وقتی به آنجا رفتم، متوجه موضوع جلسه شدم. من به اتفاق آیت الله لاریجانی و حاج آقا علی زاده به عنوان نمایندگان شورای نگهبان در جلسه حاضر بودیم. از وزارت کشور هم جناب آقایان دانشجو و شریفی راد بودند. از طرف هر کاندیدا نیز نمایندگانی از ستاد انتخاباتی شان آمده بودند که البته تعدادشان متفاوت بود. از دستگاه های دیگر مثل صدا و سیما و وزارت اطلاعات هم بودند.
دیدار همکاران قدیمی
افراد حاضر در جلسه، افراد ناشناخته ای نبودند، بلکه برخی از آنها زمانی از وزرای جمهوری اسلامی بودند و سال ها در پست های مهم مسئولیت داشتند. حتی برخی از آنها در زمان ریاست جمهوری رهبر انقلاب از وزرا و همکاران ایشان بودند. اولا باید بگویم که یک فضای کاملا صمیمی بود. ثانیا در بیان مطالب هیچ کس رودربایستی نداشت. مثلا یکی از آقایان مانند کسانی صحبت می کرد که گویی ضد نظام است؛ گویی دیگر این حکومت از دست رفته و هیچ اعتباری ندارد، مگر این که انتخابات را ابطال کنید تا درست شود.
رهبر انقلاب وقتی وارد جلسه شدند، ابتدا فرمودند که «در این جلسه هیچ گونه محدودیتی در صحبت نیست و هر کسی هرچه می خواهد بگوید. تنها محدودیت، وقت جلسه است که زمان را رعایت کنید تا نوبت به همه برسد و همه بتوانند صحبت کنند.» این اعلام آمادگی رهبری در ابتدای جلسه، در واقع خیلی ها را غافلگیر کرد که مثلا انتظار داشتند یک جلسه رسمی باشد و در آن صحبت های رسمی مطرح شود.
آقای الویری وقت گرفت و با این بحث وارد شد که «حاج آقا خاطرتان هست که خطبه عقد ما را شما قرائت کردید؟» رهبر انقلاب با تایید این موضوع، اسامی حضار را و حتی پدرخانم ایشان را یاد کردند. بعد هم خود رهبری جزئیات جلسه عقد آقای الویری را بیان کردند. بعد از این صحبت های صمیمی، آقای الویری اجازه خواست و وارد برخی مباحث کلی شد. در نهایت هم بحث را به این جا رساندند که آقای احمدی نژاد صلاحیت ندارند.
نوبت به ستاد آقای موسوی رسید. آقای محمدرضا بهشتی به نمایندگی از طرف ایشان صحبت کرد. به بحث دموکراسی پرداخت و این که حکومت باید مبتنی بر نظر مردم باشد و از این صحبت ها. بعد از ایشان نوبت به آقای دانش جعفری- نماینده ستاد آقای رضایی- رسید که ایشان دیگر مستقیما رهبر بزرگوار انقلاب را خطاب قرار دادند و گفتند شما در صحبت های خود در کردستان از یکی از کاندیداها جانبداری کردید و این مطلب موجب شده که مثلا چنین اتفاقی بیفتد.
مصداق سخنان سنندج
چه کسی بود؟
صحبت آقای دانش جعفری که تمام شد، رهبر انقلاب وارد بحث شدند و گفتند که «آن صحبت هایی که من چه در کردستان داشتم و چه در جای دیگر، به هیچ وجه جانبداری از کسی نبود.» فرمودند که «البته من اصولی را دارم که این اصول را از قبل انقلاب داشته ام و هم چنان دارم و تا آینده هم حفظ می کنم. از این اصولم هم عقب نشینی نمی کنم. هر جایی هم که باشم، این اصولم را بیان می کنم و اینها مسائلی بوده که من به آن اعتقاد داشته و دارم.» ایشان از نظر بحث مصداقی هم گفتند که «اتفاقا آقای موسوی در ملاقاتی که با من داشتند، گفتند که مصداق آن صحبت های شما من هستم و آقای کروبی هم که آمدند یک موقع پیش من، گفتند که مردم می گویند که مصداق سخنان رهبری آقای کروبی است، پس اگر این طور هست و آن آقایان هم خودشان استنباط کرده اند که مصداق صحبت های من هستند، چطور شما می گویید که من مثلا از کاندیدای دیگری دفاع کردم؟»
صحبت ها دوباره پیرامون همین بحث دور پیدا کرد. برخی از آقایان برگشتند به بحث شورای نگهبان و این که برخی از اعضای شورای نگهبان از مثلا یکی از نامزدها دفاع کردند. رقمی را هم می گفتند؛ علی رغم این که درجلسه صبح همان روز در شورای نگهبان که با حضور نمایندگان کاندیداها برگزار شد، می گفتند سه نفر. این سه نفر هم که مشخص بودند و اسم هم آوردند، اما در این جلسه تعداد را به هشت نفرو نه نفر از اعضای شورای نگهبان هم رساندند. همان وقت به نظر بنده رسید که وقتی این ها یک باره رقم را به هشت نفر رسانده اند، به دنبال این ایده اند که یعنی اکثریت شورا و بنابراین شورا برای بررسی انتخابات صلاحیت ندارد و البته همین استفاده را هم کردند.
چه کسی را متهم می کنید؟
من خطاب به رهبر انقلاب عرض کردم که «شما سؤال بفرمایید اسامی این ها را بگویند.» ایشان فرمودند که حالا من توضیح می دهم. بعد که صحبت آقایان تمام شد، حضرت آقا اشاره کردند که «شما چه کسانی را متهم می کنید؟ فقهای شورای نگهبان را که همه شان انسان های عادلی هستند؟ حضرت آیت الله مؤمن را؟ آیت الله جنتی را؟ شما فکر می کنید که این ها برای ریاست جمهوری و پست و مقام یک نفر، آخرت شان را می فروشند و جابه جا می کنند؟ نه. حاج آقای جنتی و حاج آقای مؤمن کسانی نیستند که آخرت خودشان را به خاطر این مسائل دنیوی از دست بدهند.»
ایشان با این تعبیر از بحث عبور فرمودند. معلوم بودکه همان دو سه نفری که خودشان هم آمدند و اعلام کردند، بیشتر از اینها کسی نبود. بعد از این موضوع هم اشاره فرمودند که «به هرحال قانون و مقررات هست. طبق قوانین و مقررات اگر خطایی صورت گرفته، مطرح کنید. صحبت های کلی چیزی را حل نمی کند.»
سپس آقای زنگنه صحبت کردند که یک مقداری با احساسات بود که در انتهای کلام، خواستار ابطال انتخابات شدند. آقای زنگنه هم از ستاد آقای موسوی بودند. ایشان خطاب به آقا گفتند که «شما پدر معنوی ما هستید، باید کمک کنید و نگذارید مثلا بحرانی اتفاق بیفتد.» خیلی صحبت های آقای زنگنه با احساسات همراه بود. رهبر معظم انقلاب هم وقتی که می خواستند پاسخ بفرمایند، در این جهت گفتند که جناب آقای زنگنه همیشه احساساتی هستند و من خاطرم هست که گاهی اوقات که در وزارت هم بودند، صحبت هایشان حتی همراه با گریه بود. الان هم در همان حال و هوا صحبت می کنند. بعد هم پاسخ دادند.
رهبر انقلاب در ادامه گفتند که «می خواهم خاطره ای بگویم که امیدوارم آقای زنگنه ناراحت نشوند. بعد از برگزاری انتخابات دوم خرداد، یکی از مقامات کشور آمد و خواستار ابطال انتخابات شد. چنان با او برخورد کردم که هنوز از من مکدر است.»
ابطال یعنی بزنم توی دهن
چهل میلیون رای!
صحبت ها که تمام شد و تقریباً جلسه رو به اتمام بود، نمایندگان سه کاندیدای معترض اصرار بر ابطال انتخابات داشتند. این را باید بگویم که آقایان به صورت مصداقی وارد بحث نشدند، بلکه عمده بحث آنها روی مناظرات و نیز اقدامات دولت قبل از برگزاری انتخابات بود. برخی آقایان می گفتند که چون آقای احمدی نژاد در مناظره صحبت کرده، صلاحیت ندارد. رهبری پاسخ فرمودند که «صلاحیت امر دیگری است و در جاهای دیگر باید تعیین بشود.»
رهبری فرمودند:«این صحبت های شما هیچ مبنای قانونی ندارد. اگر تخلفی صورت گرفته، که شورای نگهبان این جا هست، وزارت کشور هم هست که باید برخورد بکند. اگر شما ادعایی دارید، بروید از طریق شورای نگهبان پیگیری بکنید و شورای نگهبان هم مکلف است به شکایت های شما رسیدگی بکند. وزارت کشور هم به همین صورت. بازشماری و بررسی کنید؛ تا هر زمانی که فکر می کنید این مسئله می تواند مشکل شما را حل بکند. ما هم به شورای نگهبان و وزارت کشور می گوییم که موضوع را تعقیب بکنند تا برای شما اطمینان ایجاد بشود، ولی این که می گویید ابطال بشود، این حرف خلاف قانون است، این را کسی نمی تواند بپذیرد. پذیرش ابطال انتخابات یعنی این که بزنم توی دهن چهل میلیون!»
این دفاع محکم رهبری بود از حقوق و آراء مردم. یعنی رهبر انقلاب این بار در کسوت دفاع از آراء مردم و دفاع از جمهوریت وارد میدان شدند.
اعتراف نماینده
ستاد موسوی
زمانی که بحث رسمی جلسه تمام شد، دوباره رهبر انقلاب فرمودند که اگر مطلب دیگری هست، مطرح کنید. جناب آقای آخوندی از ستاد آقای موسوی وقت گرفتند که تا آن موقع هم صحبتی نداشتند. آقای آخوندی خطاب به رهبر انقلاب گفتند که «ما می دانیم اگر تمام صندوق ها را بازشماری کنید، تخلف عمده ای به دست نمی آید، ولی مشکل و مسئله عمده ما آقای احمدی نژاد است.» باز رهبری فرمودند «این یک امر دیگری است. شما اگر نسبت به صندوق های آراء بحث دارید، مطرح بکنید، ولی بحث صلاحیت در جای دیگری بررسی شده و در زمان دیگری می شود به آن پرداخت.»
آقای رسول منتجب نیا- نماینده ستاد آقای کروبی- پیشنهاد می کند، برای این که هم رسیدگی توسط مرجع قانونی (شورای نگهبان) انجام شود و هم اعتماد نامزدها تامین شود، در جلسه ای که موضوع بررسی و یا بازشماری انجام می شود، نمایندگان نامزدها به عنوان ناظر حضور داشته باشند. حضرت آیت الله خامنه ای ضمن تایید این پیشنهاد از ما به عنوان نماینده شورای نگهبان خواستند که امکان حضور و نظارت نمایندگان نامزدها را برای رسیدگی و حتی بازشماری فراهم کنیم: «نامزدها اگر شکایتی درباره آراء صندوق خاصی دارند، همان صندوق و صندوق های مورد شکایت بازشماری شود و حتی می توان تصادفی تعدادی از صندوق ها را بازشماری کرد تا هیچ شبهه ای باقی نماند.»
اشتباه آقایان همین بود که تمام مباحث نظام را گره زدند به انتخابات. وقتی این اشتباهات ادامه یافت، جریان فتنه ای در کشور آغاز شد و عده ای بازی خوردند. خوشبختانه با درایت رهبر انقلاب و هوشیاری مردم، کاری نتوانستند بکنند. تاکید من همین است که ما مصادیق مدیریت و تدبیر را که در اصل پنجم قانون اساسی داریم، در این دوره لمس کردیم. لمس کردیم که تدبیر یعنی چه؟ خیلی از دلسوزان انقلاب پیش ایشان می رفتند و درخواست می کردند که شما مسئله را حل کنید. درخواست ایشان این بود که حقی تضییع نشود آنها حاضر بودند که حقی تضییع شود تا عده ای مثلاً خوشحال شوند، اما پافشاری رهبری و دفاع ایشان از جمهوریت و حقوق مردم، مسئله ای است که در دوران رهبری ایشان بی نظیر است.

با عقب نشینی موسوی ازخیابان؛خاتمی رهبری سبزها را برعهده می گیرد

خاتمی رسما رهبری جنبش سبز را برعهده گرفت.پس از اختلاف میان کروبی و موسوی و خاتمی بر سر تعیین مواضع، اخبار و تحلیل های آشکار نشان می دهد که موسوی و کروبی پذیرفتند که با عقب نشینی از برخی خواسته های خود، رهبری بخشی از بدنه جریان سبز را به خاتمی واگذار کنند و از ظرفیت خاتمی و مجموعه گروههای وابسته به بنیاد باران بیشترین استفاده را ببرند.
به گزارش جهان آخرین اختلاف خاتمی با موسوی و کروبی مربوط می شود به راه پیمائی 22 و 25 خرداد، که خاتمی صراحتا با برگزاری راه پیمائی مخالفت کرده بود و موسوی و کروبی را تهدید کرد که در صورن برگزاری چنین مراسمی طی بیانیه ای راه خود را از ایندو جدا می کند.
موسوی و بعد از او کروبی پذیرفتند که باید مطالبات خود را از طرق مدنی دنبال کنند و به خیابان کشیدن مردم هزینه های زیادی برای طرفداران خود دارند.از اینرو روز گذشته موسوی در بیانیه ای رسما با عقب نشینی از کف خیابان ها، منشور جدیدی برای رفتار های اپوزیسیون قانونی و مدنی تدوین و ارائه کرد.
به این ترتیب خاتمی که تا به امروز نسبت به رفتار کروبی و موسوی انتقاد داشت، پس از به کرسی نشاندن حرف خود رسما وارد بازی شد.
وی که تا پیش از این از عنوان جنبش سبز و یا صراحتا تقلب اسم نبرده بود در سالگرد راه پیمائی 25 خرداد در میان جمعی از جوانان اصلاح طلب به بیان مطالبات جنبش سبز پرداخت و پس از ماهها در نقش رهبری سبزها وارد شد و سخنان ساختار شکنانه به زبان آورد.اگر چه بسیاری از آگاهان سیاسی معتقدند که یکی از نقاط ضعف خاتمی، ترس وی است و بدون شک او با اولین واکنش نظام به سخنانش عقب نشینی می کند و مجددا چند به لاک خود فرو می رود.
در همین رابطه خاتمی در دیدار با اعضای شورای مرکزی سازمان جوانان و دانشگاهیان حزب اعتماد ملی با اشاره به راه پیمائی طرفداران موسوی برای اعتراض به نتایج انتخابات در 25 خرداد 88 گفت: 25خرداد روز بزرگی است چرا که این روز نسبتی با انتخاب و انتخابات دارد.
وی ادامه داد: 25 خرداد یکی از روزهای با شکوه حضور خود جوش انبوه مردم در عرصه، با مدنی‌ترین شیوه‌ای که ما بتوانیم آن را تصور کنیم است و نشانه رشد کشور ماست که با کمال آرامش و بدون تنشی، بدون سازماندهی این جمعیت به صحنه آمد و حضور رشیدانه خود را اعلام کرد.


وی اظهار داشت: در روز 25 خرداد می‌شد از این موقعیت استفاده کرد و ایران و جمهوری اسلامی را وارد فضای تازه‌ای کرد که با حضور و محوریت مردم و اعتماد به آنها بتوانیم به سوی قله‌های پیشرفت حرکت بکنبم که متاسفانه اینگونه نشد و برخوردهای نامناسبی صورت گرفت که ما هنوز هم ما داریم تاوان این مساله را می‌دهیم.

کاریکاتوری از موسوی که ضد انقلاب را به هم ریخت !

کشیدن کاریکاتوری علیه میرحسین موسوی توسط نیک آهنگ کوثر، کاریکاتوریست روزنامه های زنجیره ای که هم اینک در خارج از کشور پناهنده شده است، فضای جالبی را در جبهه ضد انقلاب بوجود آورده است.
   به گزارش فارس، کشیدن کاریکاتوری علیه میرحسین موسوی توسط نیک آهنگ کوثر، کاریکاتوریست روزنامه های زنجیره ای که هم اینک در خارج از کشور پناهنده شده است، فضای جالبی را در جبهه ضد انقلاب بوجود آورده است.

کوثر در این کاریکاتور موسوی را پس از ده سال در اتاقی که تار عنکبوت در آن بسته شده درحال نوشتن بیانیه سیصدم نشان می‌دهد.
این کاریکاتور که اختلافات عمیق و قطع امید از کارایی موسوی برای جبهه فتنه را نشان می‌دهد، اعتراض اعضای جنبش سبز را درآورده بشکلی که برخی از سایتهای جبهه ضد انقلاب درباره این کاریکاتور موضع‌های تندی گرفته اند و این کاریکاتور را سبب انشقاق در جبهه ضد انقلاب دانسته اند.
              

کوثر در پاسخ به این انتقادات گفته که کار صرفا روزنامه‌نگاری بی‌طرفانه و انتقاد بی‌رحمانه است.
یکی از سایتهای ضد انقلاب درباره این کاریکاتور نوشت: نیک‌آهنگ کوثر در کاریکاتور جدیدش، میرحسین و شیوه‌ ‌مبارزه‌ بی‌خشونت او را به ریشخند گرفته است.

این سایت ادامه داده است: ارزش هنری کارهای او که روز به روز در حال افول است و کارتون‌‌هایش را تا اندازه‌ یک بیانیه‌ی‌سیاسی تقلیل داده است.

گفتنی است نیک آهنگ کوثر از کاریکاتوریست های روزنامه های زنجیره ای بود که چند سال پیش در یکی از کشورهای خارجی پناهنده شده است.

هرکس هویت ما را لو بدهد ، دیگر از ما نیست!

افتضاحات به بار آمده از سوی محسن سازگارا در خارج کشور و مزدوری علنی وی برای سازمان سیا باعث شد تا سازمان مجاهدین (انقلاب) از عملکرد وی سلب مسئولیت کند.
به دنبال پخش مستندی در سیما که از جمله به خیانت های سازگارا پرداخته بود سازمان مجاهدین در بیانیه ای نوشت: «آقای سازگارا هیچ وقت عضو و یا مرتبط با این تشکل نبوده است. علاوه بر آن، اعتقاد ما بر این است که افراد به صفت آنکه انسان هستند و در طی زمان می توانند تغییر موضع دهند و به جریان سیاسی ای بپیوندند یا از آن منفک شوند، حتی اگر نامبرده روزگاری ارتباطی با این سازمان می داشت که نداشته است همان اندازه قبح یا افتخار عملش متوجه سازمان بود که قبح و افتخارش متوجه سپاه پاسداران که به واقع از اعضای آن بوده است می باشد. یادآور می شود که اگر قرار بود بستگی افرادی به یکدیگر ملاک قضاوت باشد حافظه تاریخی مردم به خوبی به یاد می آورد که فرزندان و بستگان برخی از مسئولین نظام علیه مردم و انقلاب اسلحه به دست گرفتند... آیا باید مواضع آنها را به بستگانشان تسری داد؟» شایان ذکر است سازگارا از دوستان بسیار صمیمی بهزاد نبوی در نخست وزیری بود و یکی از متهمان انفجار نخست وزیری به شمار می رود. وی بعدها به وزارت صنایع و مرکز تحقیقات استراتژیک راه پیدا کرد و پس از دوره اصلاحات نیز از پایه گذاران و سیاستگذاران و تامین کنندگان مالی نشریات زنجیره ای محسوب می شود که دو طیف ائتلافی ملی-مذهبی و اصلاح طلبان را در هماهنگی کامل پوشش می دادند. در واقع نشریات مذکور همان خطی را در هجمه به ارزش های انقلاب و اسلام ایفا می کردند که «سازمان مجاهدین» در حوزه سیاست و قدرت و دولت و پارلمان پیگیری می کرد. وی پس از فرار از کشور نیز یکی از سخنگویان رسمی فتنه سبز به شمار می رود و در اوج آشوب ها در هماهنگی کامل با ستاد موسوی قرار داشت. او حتی نحوه آشوب خیابانی و ساخت کوکتل مولوتف را نیز آموزش می داد! نافرمانی مدنی، خروج از حاکمیت، تحصن و استعفا و القای تقلب و آشوب و... از جمله تاکتیک های ابلاغی سازمان سیا بود که عیناً توسط امثال سازگارا در خارج و برخی اعضای سازمان در داخل دنبال شد.
سازگارا چندی پیش طی مصاحبه ای اعلام کرد دو طیف ملی-مذهبی و مارکسیست ها به اپوزیسیون پیوسته اند و اکنون چپ ها و انقلابی های شرمگین هستند که با وجود همسویی مواضع، هنوز علناً الحاق به اپوزیسیون را اعلام نکرده اند.
اما درباره همسویی فرزندان برخی مسئولان با ضدانقلاب جای تاکید دارد که شماری از این بزرگان علناً از فرزندان خائن خود برائت جستند و حتی در مجازات آنها مشارکت کردند اما برخی دیگر دنبال فرزندان رفتند که سقوط کردند و این توجیهی برای خیانت های سازمان مجاهدین نمی شود.
ذکر این نکته هم ضروری است که محمدعلی توفیقی عضو فراری سازمان هم اکنون در خارج کشور با دیگر عناصر ضدانقلاب نظیر سازگارا و گنجی و افشاری و حقیقت جو و موسوی خوئینی همکاری می کند.

ژنرال هایی که پیاده نظام را قربانی کردند و گریختند !

عجب دردسری شده این بیانیه لغو راهپیمایی 22خرداد برای سران فتنه ای که می گفتند ما همراه جنبش هستیم نه رهبر آن.
جریان های ضدانقلاب که متولیان اصلی- و البته حاشیه امنیت گزیده- فتنه و آشوب محسوب می شوند با وجود سپری شدن 6-5 روز از صدور بیانیه کذایی توسط موسوی و کروبی، همچنان خشمگین به نظر می رسند. حسین لاجوردی از اعضای اپوزیسیون ملی گرای مقیم خارج در گفت وگو با رادیو زمانه با حمله به کروبی و موسوی اظهار داشت: بدون تردید تصمیم به لغو راهپیمایی تصمیم نادرستی است که مخالفان را متوقف می کند. براساس نظرسنجی ما، موسوی و کروبی بهانه مخالفان هستند تا بتوانند جمهوری اسلامی را سرنگون کنند.
وی درباره این پرسش که «آیا عقل سلیم و این که مخالفان جلوی گلوله قرار نگیرند، باعث لغو تظاهرات نشد؟ استدلال این دو حفظ جان و مال مردم بود»، گفت: وقتی بحث برعهده گرفتن مسئولیت جان و مال مردم به میان می آید، بهتر است به یک سال گذشته نگاه کنیم و بپرسیم که چرا در یک سال گذشته این مسئولیت را برعهده نگرفتند. در سال گذشته نزدیک به 100نفر کشته شدند. حرکت آقای موسوی و آقای کروبی در سه ماه اولیه، باعث شد این تعداد کشته شوند. چرا مسئولیت را در آنجا برعهده نگرفتند؟
اما محمدعلی عمویی عضو مرکزیت حزب توده در توجیه اقدام موسوی و کروبی، بر تندرو بودن آنها تاکید کرد و گفت: مخالفت با نظرات این آقایان کار دشواری نیست. می شود شعارهای تند سر داد و گفت که باید می آمدند، کشته هم می دادند ولی این مقداری از کنار گود صحبت کردن است. الان همین محکوم کردن اعدام بعضی از مخالفان ]تروریست ها[ که اخیرا اتفاق افتاد، نشانگر آن است که موضع آقایان بسیار رادیکال و درست است.
وی اضافه کرد: دوستانی که این قدر علاقه به حضور مخالفان در خیابان دارند، به محذورات و مشکلات پرداخت کنندگان هزینه نیز توجه کنند. تحمل این هزینه ها هم حد و اندازه ای دارد. نباید در حد محو شدن مخالفان و مایوس شدن شان پیش رفت؛ آن هم با این دلیل که به هیچ وجه نمی شود حضور به هم رساند.
در همین حال سایت صهیونیستی بالاترین که به شدت برای راه اندازی آشوب تازه فعال بود و سرش به سنگ خورد، با لحنی اعتراض آلود نوشت: بیانیه روز گذشته موسوی بسیار سردرگم است. با مرور تناقضات این بیانیه باید پرسید بالاخره یعنی چه؟ آنها که در 22خرداد به خیابان آمدند و سرکوب شدند آگاهانی جسور بودند که نگذاشتند آتش این جنبش به سردی گراید یا ناآگاهانی بودند که فرصت هیاهو به دولتی که بحران می پسندد داده اند؟ اگر شما اعتقاد دارید دولت دنبال بحران است پس چرا تقاضای راهپیمایی دادید آیا تقاضای راهپیمایی اشتباه بود؟ تازه گیریم مجوز می دادند بعد گروهی خودشان می فرستادند تا به نام مردم اغتشاش کنند. با کلی گویی که «22خرداد بلوغ جنبش عظیم سبز را نشان داد و نشان داد که هر شهروند سبز هرجا که باشد، از خانه و اداره و محل کار و کارخانه و مدرسه و خیابان، با ابتکارات و خلاقیت، خود یک جنبش است.» چه چیزی را می توان حل کرد؟... تقصیر متوجه کروبی یا موسوی نیست. ما خود مقصریم که درک نمی کنیم این بار سنگین تر از شانه های اینان است. آنها عملا اسیر دست رژیمند و اگر بخواهند هم نمی توانند نقش اصلی را بازی کنند. رهبری جنبش را باید به خارج کشور برد.
سایت «ایران گلوبال» از زاویه دیگری به ماجرا پرداخت و با تاکید بر اینکه موسوی و کروبی مایل بودند مسئولیت کار را از دوش خود بردارند و در عین حال مخالفان را به خیابان بکشانند، نوشت: آقای موسوی روز عاشورا هم گفت از مردم دعوت نکرده بود و آنها به صورت خودجوش آمده بودند. طرفدارانشان می گویند این طوری آنها بازداشت نمی شوند، گویی فقط چون رسما دعوت نکرده اند بازداشت نشده اند. گویی با رژیمی طرف هستیم که بچه است و اینطوری گولش می زنند. مگر حرکت سیاسی رژیم بچه بازی است که نیاز به نص صریح از طرف ایشان داشته باشد که دستگیرش کنند یا نکنند. حرکت ایشان بعد از 29 خرداد 1388 بازگردان موضوع مشروعیت که در 25 خرداد یعنی 4 روز قبل از سخنرانی آیت الله خامنه ای به خیابان منتقل شده بود، دوباره، از خیابان به کریدورهای قدرت بود، و درست به همین دلیل هم از سوی نظام تحمل شدند. آقای موسوی! یک رهبر واقعی مسئولیت می گیرد. اگر نتواند رهبری کند کنار می کشد و روشن می گوید من رهبر نیستم. به مردم می گوید مردم من خودم هم از فلانی حمایت می کنم و یا اینکه اصلا نمی دانم خودم هم از کی دفاع کنم ولی توان رهبری شما را ندارم. اما عدم صداقت و سوء استفاده از احساسات مردم با گنگ و دو پهلو حرف زدن، اوج ناصداقتی است، و آقای موسوی بارها این کار را کردند و آخرین بار هم چند روز پیش در 22خرداد 1389 با لغو تظاهرات دوباره این کار را کردند. تکرار می کنم ایراد من به عقب نشینی نیست. یک رهبر می تواند تشخیص دهد در زمان معینی نیروی کافی ندارد و عقب نشینی کند، نه آنکه از سویی به رغم آنکه بگوید رهبر نیستم اعلام تظاهرات کند و بعد هم آن را لغو کند و از سوی دیگر دوباره در همان اعلامیه لغو تظاهرات دوپهلو بنویسد و به مردم این تصور را القا کند که حرکت خودبخودی بکنند و فکر کند چون این هم را خودجوش نامیده است، مسئولیتی ندارد.
ایران گلوبال تاکید کرد: اگر این روش آقای موسوی حتی به عمد برای فرار از مسئولیت نبوده باشد مطمئنا غیرصادقانه است که تلاش کرد وقتی مخالفان از او پیروی می کنند آنها را به تکرار 25 خرداد 1388 فرا خواند که جز بازی با جان مردم نیست و نشان از عدم صداقت دارد و وقتی رژیم بسیار آماده است دیگر حرکت خودجوش هم صدبرابر بهتر از گذشته سرکوب می شود. آقای موسوی در چنین شرایطی می گوید در خارج رسانه راه بیاندازند گویی در خارج رسانه ای وجود ندارد که حرف های ایشان را پخش کند. در یکسال گذشته همه رسانه های خارج کشور حرف های ایشان را بیش از هر فرد دیگری پخش کردند. اگر هم آقای موسوی می خواهند تلویزیونی مختص ایشان باشد که نظیر سایت جرس طرفدار ایشان کار کند که آقای عطاءالله مهاجرانی در یکسال گذشته می گرداندند دیگر اسمش را نگذارند رسانه ملی چرا که آقای مهاجرانی حتی نوشته های نزدیک ترین طرفداران جنبش سبز را هم که به مذاق ایشان خوش نمی آمد منتشر نکردند و سانسور کردند.
نویسنده خشمگین این سایت ضدانقلابی افزود: اپوزیسیون با پیام دوپهلو چه کار کنند، فقط در حرکتشان ضعیف تر می شوند که شدند. هیچ ژنرالی وقتی بخواهد عقب نشینی کند به هوادارانش نمی گوید ما در این جبهه باید عقب نشینی کنیم اما شما اگر دوست دارید به جنگ در این جبهه ادامه دهید به خودتان مربوط است. آقای موسوی شما قبل از انتشار هر بیانیه ای اول از خود بپرسید که چه نقشی در این جنبش دارید. رهبری را با دست پس نزنید وقتی با پا پیش می کشید و ظاهر تواضع را به کنار می گذارید

روایتی از پیشنهاد ابطال انتخابات76 به رهبری

وزیر کشور دولت هاشمی گفت: من به شما بگویم که امکان تقلب تعیین‌کننده در وزارت کشور نزدیک به صفر است.

علی محمد بشارتی وزیر کشور دولت ششم در گفت و گو با پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر و آثار مقام معظم رهبری با اشاره به حواشی انتخابات ریاست جمهوری دولت هفتم گفت: من در آن روزها شنیدم که یکی از آقایان، ساعتی قبل از این‌که تقریباً بر همه روشن شود که چه کسی پیروز انتخابات است، وقت می‌گیرد و خدمت آقا می‌رسد؛ با این‌که هیچ مسئولیت رسمی هم در زمینه برگزاری انتخابات نداشته است. در آن جلسه به ایشان گزارشی می‌دهد و خواستار ابطال انتخابات می‌شود. آقا در پاسخ برخورد خیلی شدیدی با وی می‌کند که ظاهراً سابقه نداشته است. با این مضمون که چگونه به خودت اجازه می‌دهی که این‌طور درباره‌ی نظام فکر کنی و تصمیم بگیری؟

وی در ادامه افزود:بر همین مبنا و آنچه در این 30 سال در انتخابات مختلف جمهوری اسلامی اتفاق افتاده، اصلاً یکی از افتخارات ما این است که دوم خرداد و همه‌ی شعارهای سیاسی بعد از آن، از جمله مشارکت عمومی، همه به خاطر نتیجه‌ی انتخاباتی بود که در آن دوره و توسط دولت ششم برگزار شد.
وزیر کشور دولت هاشمی امکان تقلب در انتخابات را رد کرد و گفت: من به شما بگویم که امکان تقلب تعیین‌کننده در وزارت کشور نزدیک به صفر است. این‌قدر قانون محکم است که وزیر کشور اگر بخواهد برادرش را وارد مجلس بکند، نمی‌تواند. ممکن نیست کسی بتواند جلوی این همه دوربین و آدم و ناظر و مجری تقلب کند. البته ممکن است مثلاً در انتخابات مجلس که لیست طولانی دارد، آخر کار که می‌خواهند آراء را بازشماری کنند، اسامی افراد بر اساس خطای چشم و شماره‌های نزدیک به هم اشتباه شود. آن هم در حد یکی دو درصد که اثری بر نتیجه‌ی انتخابات نمی‌گذارد، اما در انتخابات ریاست‌جمهوری چون کاندیداها کم هستند، این احتمال خیلی ضعیف و در حد صفر است، چه برسد که منجر به تغییر چند میلیونی نتیجه بشود.
بشارتی با یادآوری یک خاطره از امام خمینی (ره) گفت: یادم می‌آید در سال 1359 که انتخابات مجلس بود، پسر آیت‌‌الله پسندیده -یعنی برادرزاده‌ی حضرت امام (ره)- از خمین رأی نیاورد. آیت‌‌الله پسندیده به امام نامه نوشت که در شهرستان خمین تقلب شده. یکی از اعضای دفتر امام تعریف می‌کرد که امام وقتی نامه را دیدند، تبسمی کردند و فرمودند انتخابات خمین بهترین سند است برای سلامت انتخابات در جمهوری اسلامی. در حالی که در آن شرایط اول انقلاب، طبیعی بود که همه‌ی دست‌اندرکاران انتخابات دلشان می‌خواست که پسر برادر امام به مجلس برود، اما چون مردم خواسته بودند شخص دیگری نماینده‌شان شود و ایشان انتخاب نشده بود، معلوم می‌شود که انتخابات به‌سلامت برگزار شده است.
وزیر کشور دولت ششم با اشاره به انتخابات ریاست جمهوری سال 76 گفت: در زمانی که من وزیر کشور بودم از ساعات اول انتخابات خیلی‌ها با من تماس می‌گرفتند؛ آقای ناطق، آقای هاشمی و افراد رده بالای دیگر از من می‌پرسیدند چه خبر؟ من می‌گفتم نمی‌دانم. مگر در آخرین مراحل بازشماری که دیگر تقریباً معلوم بود که اوضاع از چه قرار است، آن هم به افراد می‌گفتم این آن چیزی است که من دانسته‌ام و نه نتیجه‌ی قطعی انتخابات، چون هنوز به قطعیت نرسیده بودم و از طرفی هم اعلام نتایج بر عهده‌ی شورای نگهبان است.
وی همچنین خاطرنشان کرد: به نظر من وقتی رهبر معظم انقلاب در نماز جمعه‌ی 29 خرداد آمدند و خط را برای همه روشن کردند، دیگر از آن به بعد اساس مسأله تغییر کرد. آنهایی که روی حرف‌های گذشته‌ی خود اصرار کردند، خط جدیدی از انحراف را رقم زدند. مسأله‌ی جالب‌تری که مطرح کردند این بود که: ما به کمتر از ابطال انتخابات راضی نمی‌شویم! باید به آن کسی که این حرف را زده بگوییم خب اگر به خاطر جناب‌عالی انتخابات را لغو کردیم، آن‌وقت اگر انتخابات بعدی را انجام دادیم و تو رأی آوردی، اگر رقیب تو گفت من نتیجه‌ی انتخابات را قبول ندارم، آیا تو هم اجازه‌ی لغو می‌دهی؟ اگر بگویید بله، می‌شود دور باطل. اگر هم بگوید خیر، رقیبش می‌گوید از کجا معلوم؟ بیایید یک بار دیگر انتخابات را برگزار کنیم. شما که خیلی به خودت مطمئنی بیا یک بار دیگر خودت را وارد عرصه کن. ببینید چقدر مضحک می‌شود. این رفتار موجب می‌شود که دنیا و آیندگان به ما بخندند.