یک عضو
متواری حزب مشارکت، به عنوان سخنگوی سازمان مجاهدین انقلاب معرفی شد!
رسانه
های زنجیره ای وابسته به حزب مشارکت و مجاهدین که هم اکنون از آمریکا و اروپا
اداره می شوند، اعلام کردند سازمان مجاهدین (شاخه خارج کشور) با اکثریت آرا رجب
مزروعی را به عنوان سخنگوی این سازمان معرفی کرده است. این در حالی است که اعضای
شاخه مذکور هرگز معرفی نشده اند و درباره شاخه داخلی سازمان نیز پیش از این
حجاریان تصریح کرده که اعضای آن در یک فولکس واگن جا می شوند. پیش از این محمد علی
توفیقی تنها عضو نشاندار سازمان ضمن خروج از کشور، از سازمان اعلام استعفا کرده
بود.
رجب
مزروعی و پسر وی (حنیف) چند ماه پس از فتنه
سال 88 به طور مخفیانه از کشور گریختند و به اروپا رفتند. آنها به همراه برخی
عناصر مسئله دار که با سرویس های اطلاعاتی غربی وصل هستند، کوشیدند خلأ بازداشت
اعضای شورای مرکزی حزب مشارکت و سازمان مجاهدین را با صدور بیانیه های جعلی به نام
این دو حزب منحله پرکنند و از خارج کشور چنین القا کنند که مشارکت و مجاهدین در
داخل کشور فعال هستند. بنابر پاره ای اخبار،
مزروعی جزو تیم گرداننده تلویزیون نیمه تعطیل «رسا» می باشد.
همزمان
با معرفی شدن مزروعی به عنوان سخنگوی سازمان مجاهدین، نامبرده مصاحبه ای را نیز با
سایت وابسته به کدیور و حلقه لندن انجام داد تا این گمانه را که وی نیز جزو شورای
هماهنگی راه سبز در خارج کشور است تقویت کند. کدیور، امیر ارجمند و واحدی به همراه
چند روزنامه نگار زنجیره ای از دیگر اعضای این حلقه نقابدار هستند.
خاطرنشان
می شود 3 روز پیش نیز پیام تسلیتی خطاب به موسوی (به خاطر درگذشت پدر وی) تحت
عنوان «جمعی از نمایندگان او در خارج از کشور» منتشر شد که امضای علی اکبر موسوی
خوئینی، رجب علی مزروعی، فاطمه حقیقت جو، نورالدین پیرمؤذن و حسن یوسفی اشکوری پای
آن به چشم می خورد.
کلمات
قصار رجب مزروعی عضو فراکسیون مشارکت در مجلس ششم معروف است از جمله این عبارت که
گفته بود نمایندگان مجلس حوصله و وقت و تخصص لازم را ندارند که علاوه بر وظیفه
نمایندگی بر قراردادهای نفتی هم نظارت کنند! او هم چنین با اهانت به مردم گفته بود
اگر مرگ موش هم مجانی توزیع شود، مردم برای آن صف می کشند!
اکنون
باید دید با حل شدن مشکل سخنگویی سازمان مجاهدین، چه فیلی از فولکس واگن این
سازمان هوا می شود.
شکست پروژه سوءاستفاده از مراسم ترحیم پدر موسوی
در حالی که جریان ضدانقلاب ناامیدانه تلاش داشت از مراسم ختم پدرمیرحسین
موسوی سوءاستفاده کرده و آن را تبدیل به یک اغتشاش جدید نماید، این مراسم
به سبکی کاملا معمولی و بدون هیچ گونه تنش برگزار شد.
مرحوم میراسماعیل
موسوی خامنه پدر میرحسین موسوی در هفته دوم فروردین ۹۰ به سبب کهولت سن
دارفانی را وداع گفت. بلافاصله پس از این اتفاق بدنه ضدانقلاب و بیرونی
مدیریت کننده فتنه بدون ذره ای دغدغه نسبت به حفظ حرمت آن مرحوم و در حالی
که تصور می کرد فرصتی جدید برای غائله آفرینی به دست آورده تلاش کرد تا
برای ایجاد یک ناآرامی جدید زمینه سازی نماید.
این رسانه ها با صحنه گردانی برخی اعضای خانواده موسوی که
همچنان دارای ارتباطاتی با منافقین و مدیران خارجی فتنه هستند در ابتدا سعی
کردند اینگونه وانمود کنند که موسوی و رهنورد اجازه حضور در مراسم تشییع و
برگزاری مجلس ختم را پیدا نخواهند کرد. اما به فاصله اندکی روشن شد که این
دو نفر بدون هیچ گونه مشکلی، امکان حضور در این مراسم را یافته اند.
در
مرحله بعد این رسانه ها انتظار داشتند که در مراسم تشییع پدر ۱۰۲ ساله
موسوی یک حضور مردمی فوق العاده انجام شود که این امر هم مثل همه موارد
مشابه از ۹ دی ۸۸ به این سو چیزی بیش از یک توهم از آب درنیامد و مراسم
مذکور صرفا با حضور کاملا معمولی بستگان مرحوم برگزار شد.
فاز سوم
متشنج کردن مراسم ترحیم و تشییع بود که با صحنه گردانی زهرا موسوی یکی از
خواهران میرحسین موسوی، دختران وی و یکی دو نفر دیگر انجام شد. نکته جالب
در این زمینه آن است که این تلاش ها پیش از آنکه با برخورد ماموران مواجه
شود با واکنش جدی خانواده موسوی مواجه شد و برخی چهره های مسن و جا افتاده
با تندی از این چند نفر خواستند حرمت پدر مرحوم خود را نگه دارند و از
سیاسی کردن یک مجلس ترحیم بپرهیزند.
اما نکته جالب در این میان عجله
آقای هاشمی رفسنجانی در صدور پیام تسلیت خطاب به میرحسین موسوی است که نشان
می دهد وی همچنان به عدم مرزبندی با فتنه ۸۸ اصرار دارد.
گفتنی
است هاشمی رفسنجانی به دلیل عدم مرزبندی جدی با جریان فتنه و اطلاع از عدم
رویکرد اکثریت قریب به اتفاق اعضای مجلس خبرگان، ترجیح داد در انتخابات
اسفندماه ۸۹ هیئت رئیسه این مجلس کاندیدا نشود.
ناراحتی خانواده میرحسین از اقدامات خواهر وی
رسالت نوشت: میرحسین موسوی و زهرا رهنورد چهارشنبه شب گذشته در خانه مرحوم
میراسماعیل موسوی (پدر میرحسین) حضور یافتند. یکی از نزدیکان پدر میرحسین
موسوی طی اظهاراتی ضمن اعلام این خبر افزود: در حین حضور سؤالات مختلفی از
سوی اطرافیان از موسوی و رهنورد شد، اکثر پرسش ها در مورد وضعیت این دو بود
که از موسوی و رهنورد پاسخ گرفتند که به طور کلی وضعیت عادی ای دارند.
این
عضو خانواده پدری میرحسین گفت: آنها ناراحتی ای نیز از رفتار ماموران
نداشتند.عضو خانواده میراسماعیل موسوی در ادامه این گفتگو با اعلام اینکه
یکی از دختران موسوی به نام زهرا در مراسم تشییع و خانه پدر بزرگ خود حضور
نیافته گفت: خانواده پدری میرحسین انتقادات زیادی از عملکرد زهرا دارند او
نه تنها با بی احترامی در مراسم خاکسپاری پدر بزرگ خود حضور نیافته بلکه
سعی دارد به هر صورت که شده با زیر سؤال بردن عزت و صولت میراسماعیل از فوت
وی سوء استفاده کرده و آن را به نفع جریانات سیاسی خارج کشور سیاسی کند.
این
عضو خانواده موسوی افزود: زهرا موسوی سعی دارد با رسانه های خارج از کشور
ارتباط برقرار کند و به خبرسازی جعلی بپردازد و مسائل عادی خانوادگی را به
مسائل سیاسی تبدیل کند به همین دلیل در خانواده پدری مورد انتقاد قرار
گرفته است.
درباره پیام تسلیت آیت الله هاشمی به خاندان حاج میر اسماعیل موسوی
سرویس سیاسی جهان-احمد نریمان:هفته گذشته حاج میر اسماعیل موسوی در سن ۱۰۳ سالگی دار فانی را وداع گفت و چشم از جهان فرو بست.
درگذشت
میراسماعیل موسوی فرصتی شد تا جریان ضدانقلاب جنجال جدیدی را با هدایت
برخی نزدیکان میرحسین موسوی راه اندازی کنند که البته تحرکات و برنامه ریزی
آنها راه به جائی نبرد و پروژه آنها با پا درمیانی افراد جا افتاده و پا
به سن گذشته و داغدار خانواده موسوی و درایت نیروهای امنیتی شکست خورد.
از
سوئی درگذشت پدر پیر میرحسین موسوی واکنش هائی را نیز در پی داشت.آیت الله
هاشمی یکی از افرادی بود که درگذشت میراسماعیل موسوی را تسلیت گفت.انچه از
میر اسماعیل نقل شده به نیکی است و پیام تسلیت آیت الله هاشمی نیز نه
عجیب بود و نه دور از انتظار.
با این حال متن پیام تسلیت رئیس مجمع
تشخیص مصلحت نظام به خانواده موسوی مورد سوء استفاده ضدانقلاب قرار گرفت
که علت اصلی آن نیز در محتوای پیام و متن غیرمتعارف و سوال برانگیز آن بود و
متاسفانه بیش از پیش بر ابهام مواضع آیت الله هاشمی درباره جریان فتنه پس
از انتخابات ۸۸ اضافه کرد.
متن پیام آیت الله بدین شرح است:
خاندان محترم موسوی
خبر درگذشت شادروان حاج سید میر اسماعیل موسوی موجب تاسف و تالم خاطر گردید .
مصیبت وارده را بر شما خاندان معزز و به خصوص فرزندان خدوم و برومندشان به ویژه مهندس میر حسین موسوی تسلیت می گویم .
خاندانی
که خدمات شایسته ای به اسلام و انقلاب و میهن اسلامی مان کردند و افتخار
تقدیم چندین شهید در راه اسلام ، انقلاب و میهن را در کارنامه خود دارند .
از درگاه احدیت برای آن مرحوم مغفور رحمت واسعه و برای بستگان صبر و اجر مسالت می کنم .
اکبر هاشمی رفسنجانی
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام
تعریف
و تمجید از میرحسن موسوی در متن پیام تسلیت پدرش اگر با هدف ایجاد فرصت
بهره برداری برای مخالفان نظام و انقلاب نبوده پس چه هدفی دیگری را دنبال
کرده است.چه دلیلی دارد که در متن پیام تسلیت بجای فرد فوت شده، از زحمات
فرزند تقدیر و تشکر شود.آنهم پس از ماهها خیانت های آشکار میرحسین به نظام و
انقلاب و حتی خانواده و پدر خود.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام پیش
از انتخابات خبرگان مواضع صریحی علیه فتنه گرفتند و علاقه مندان به انقلاب و
سوابق وی این موضع گیری دیرهنگام را به فال نیک گرفتند.با این حال برخی
اینطور تحلیل کردند که این مواضع بی ارتباط به انتخابات خبرگان که تا آنروز
وی از کاندیداتوری آن کناره گیری نکرده بود، نیست.در هر صورت جای شکر
گذاری داشت.اما پیام تسلیت جدید آقای هاشمی مجددا بر مواضع مبهم وی در خصوص
جریان فتنه افزود و مشخص نیست که آیت الله هاشمی با مبهم و غبارآلود نشان
دادن موضع خود در قبال فتنه چه هدفی را دنبال می کند.
با این حال
این پیام آیت الله هاشمی مانند بسیاری دیگر از مواضع وی از جمله نامه معروف
و دیدار با خانواده زندانیان سیاسی و خطبه های نمازجمعه و چه و چه بازتاب
قابل توجه و پیش بینی شده ای در میان رسانه های ضدانقلاب داشت.
روزنامه "گاردین" در مقالهای از تحقیق و تفحص دانشگاه آکسفورد درباره صحت و
سقم موضوعات مطرح شده مبنی بر تقلب دانشگاهی مهدی هاشمی رفسنجانی و اینکه
گفته می شود رساله دکترای خود را با کمک دیگران نوشته است، خبر داد.
نسیم
به نقل از این روزنامه انگلیسی نوشت: مهدی هاشمی رفسنجانی رئیس سابق یکی
از شرکت های زیر مجموعه وزارت نفت ایران بود و دوره ۵ ساله دکترای خود را
در یکی از دانشکده های مربوط به مطالعات شرق شناسی در ماه اکتبر آغاز کرد.
'سر
هووارد دیویز' به عنوان مدیر دانشکده علوم اقتصادی لندن چندی پیش در همین
ماه در پی ادعاهایی درباره نزدیکی وی به 'سیف الاسلام '، پسر 'معمر قذافی'
رهبر لیبی و نیز رژیم لیبی و وابستگی به کمک های مالی آن ها استعفا کرد.
'سر
پیتر نورث' یکی از معاونان سابق دانشگاه آکسفورد و یکی از دانشمندان حقوقی
سرشناس، مسئولیت هدایت این تحقیق و تفحص را برعهده دارد. مطابق قوانین،
تمام بخش های یک پروپوزال (رساله) باید توسط دانشجوی متقاضی نوشته شده
باشد.
علاوه بر این،اینکه زبان انگلیسی هاشمی به اندازه کافی خوب
نیست که بتواند یک رساله دکتری در آکسفورد را بنویسد و این که وی در شعاع
۱۲ مایلی مرکز شهر آکسفورد زندگی نمی کند، از جمله مواردی است که تحت بررسی
قرار دارد. نورث با اساتید و مقامات این دانشگاه مصاحبه کرده است.
مدیر آموزش دانشگاه نخستین کسی بود که این ادعاها را دست کم از سوی دو نفر از اساتید دانشگاه در ماه دسامبر دریافت کرد.
'کاوه
موسوی'، یکی از اساتید مرکز مطالعات حقوقی - اجتماعی و رئیس بخش حقوق
منافع عمومی این دانشگاه، که اصالتا ایرانی است گفت که هاشمی با کمک عوامل
دانشگاه توانسته مراحل پذیرش خود را کامل کند.
موسوی به گاردین
گفت، همین مرا ناراحت می کند زیرا یک متقاضی واجد شرایط تر به خاطر این کار
از تحصیل در این دانشگاه محروم شد. وی افزود: 'من تردیدی ندارم که ملاک
های معمول در مورد پذیرش افراد متزلزل شده است و متقاضیان بسیار بسیار واجد
صلاحیت و شایسته تری برای دکتری وجود دارند. چطور او توانسته این کار را
انجام دهد برای من معلوم نیست اما مطمئن هستم که دانشگاه این موضوع را
کاملا مورد بررسی قرار خواهد داد.'
براساس این گزارش در مرکز
تحقیقات این دانشگاه خلاصه رساله پیشنهادی هاشمی که در ماه ژانویه سال ۲۰۱۰
توسط دو تن از اساتید ارشد دانشکده مطالعات شرق شناسی مورد ارزیابی قرار
گرفت، وجود دارد. دکتر 'هما کاتوزیان'، کارشناس تاریخ معاصر ایران گفت،
این خلاصه را به دقت خوانده است اما متوجه نشده است که این درخواست از سوی
پسر رفسنجانی رسیده زیرا این درخواست به نام دیگر وی که همان بهرمانی است
ارسال شده است.
پروفسور 'ادموند هرزیگ'، که داور دیگر این
پروپوزال است از اظهار نظر خودداری کرد و روزنامه گاردین را به دفتر
مطبوعاتی دانشگاه آکسفورد ارجاع داد.
سخنگوی دانشگاه آکسفورد نیز به گاردین گفت که تحقیقات گسترده ای در این زمینه حال انجام است.
وی
گفت، هیچ ادعایی مبنی بر این که هاشمی به خاطر چشم انداز دریافت کمک مالی
به این دانشگاه پذیرفته شده وجود ندارد. با این حال، تحقیق درباره ادعاها
مبنی بر این که برخی افراد در ازای پول در نوشتن پروپوزال به وی کمک کرده
اند ادامه دارد.
طی یک نامه الکترونیکی مفصل این ادعاها برای هاشمی
تشریح شده است ولی وی پیش از انتشار این اخبار از هر گونه اظهار نظر
خودداری کرد. در عوض وی در نامه ای دیگر نوشت: 'همانطور که شما نیز مطلع
هستید، درخواست من در دانشگاه آکسفورد پذیرفته شده و من طی چند ماه گذشته
مشغول تحصیل در آن جا بوده ام...توصیه می کنم شما با دفتر مطبوعاتی این
دانشگاه تماس بگیرید.
به گزارش شبکه ایران به نقل از سایت ایران هستهای، منابع غربی اعلام کردهاند فهرست جدید تحریمهای اتحادیه اروپا علیه ایران را شیرین عبادی تهیه کرده است.
این نخستین بار است که منابع اروپایی به صراحت میگویند در تدوین فهرست افراد مشمول تحریم با اپوزیسیون ایرانی مشورت کردهاند.
خبرگزاری فرانسه 27 اسفند 1389 از بروکسل گزارش داد که دیپلماتهای اروپایی میگویند «توافق سیاسی مقدماتی» برای اعمال یک دور تحریم جدید علیه ایران به بهانه آنچه نقض حقوق بشر خوانده میشود، انجام شده است. این دیپلماتها گفتهاند: «اسامی افرادی که بناست مشمول تحریم واقع شوند، مشخص شده است».
خبرگزاری فرانسه در گزارش خود نوشته است: «این تحریمها به تحریمهایی که به علت برنامه هستهای این کشور اعمال شده اضافه خواهد شد».
یک دیپلمات به این خبرگزاری گفته است وزیران امور خارجه اروپا که روز دوشنبه (اول فروردین 1390) در بروکسل نشستی برگزار کرده، به صورت رسمی این توافق ابتدایی را تصویب خواهند کرد.
شیرین عبادی اخیراً اعلام کرده بود از اتحادیه اروپا خواسته است داراییهای 80 نفر از مسئولان ایرانی را مسدود کند و مانع از سفر آنها به خاک اروپا شوند.
این فهرست را نخستین بار روزنامه کیهان به نقل از پایگاه اینترنتی پولیتیکو منتشر کرد.
اما اعتراف صریح درباره مشارکت اپوزیسیون ایرانی در تدوین فهرست تحریمها توسط کریم لاهیجی انجام شده است. وی که دارای ارتباطات شناخته شده با منافقین است، اما منابع غربی او را «رئیس جامعه حقوق بشر ایران و نائب رئیس فدراسیون جهانی حقوق بشر» میدانند، به خبرگزاری فرانسه گفته است: «فدراسیون جهانی حقوق بشر به کمک عبادی فهرستی شامل 80 نفر از مسئولان سیاستهای سرکوبگرانه ایران اماده کرده است».
مشارکت علنی و اعلام شده اپوزیسیون ایرانی در فاز جدیدی از فعالیت این گروه علیه نظام جمهوری اسلامی است. پیش از این هم اطلاعاتی وجود داشت که کشورهای غربی در تدوین قطعنامه 1929 هدفی جز کمک به جریان فتنه سبز در ایران نداشتهاند. این اطلاعات که رادیو فردا بخشی از آن را منتشر کرد نشان میداد که محسن مخلباف به عنوان نماینده رسمی فتنهگران به واشنگتن رفته و برای تصویب 1929 لابی کرده بود.
گزارشها نشان میدهد که مخملباف دو نکته را به آمریکاییها منتقل کرده است. نکته اول اینکه، اکنون (ژوئن 2010) بهترین زمان برای اعمال تحریمهاست و به دلیل اختلافات داخلی در ایران احتمال تاثیرگذاری تحریمها از هر زمان دیگری بیشتر است. ضمناً، تحریمها جریان سبز در داخل ایران را تقویت خواهد کرد و حمایت مردمی از آنها را افزایش میدهد. دوم، مخملباف تأکید کرده است که سپاه یک «گزینه ایدهآل» برای تحریمهاست و قطعنامه باید بر سپاه متمرکز شود. آمریکاییها این نکات را عیناً در قطعنامه 1929 مراعات کردند.
همچنین اطلاعات دیگری وجود دارد که نشان میدهد هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا پیش از تصویب قطعنامه 1929 نشستی با اپوزیسیون ایرانی در واشنگتن داشته است. نام شرکت کنندگان در این نشست هرگز اعلام نشد، اما کلینتون همان ایام اصل برگزاری این نشست را تأیید کرد.
اکنون به نظر میرسد آمریکاییها به همراه بخشی از اتحادیه اروپا تصمیم گرفتهاند بنا به درخواست جریان فتنه - به ویژه ضلع بیرونی آن که به تازگی مدیریت فتنه را به دست گرفته - موضوع حقوق بشر را در کنار مسئله هستهای به یک ابزار ثابت اعمال فشار به ایران و وضع تحریمهای جدید تبدیل کند. تحلیل طرف غربی این است که این استراتژی میتواند این جریان را در داخل ایران تقویت کند. علاوه بر این اپوزیسیون ایرانی به این نتیجه رسیده که به دلیل از دست دادن سرمایه اجتماعی در ایران تنها راه باقیمانده برای آن، اتکا به امکانات و تواناییهای طرفهای خارجی برای «آزار دادن مقامهای ایرانی» است.
آمریکا اواخر سپتامبر 2010 هشت نفر از مسئولان ایرانی را به اتهام نقض حقوق بشر در حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران تحریم کرد. اروپا بنا دارد گام بعدی را در این زمینه بردارد. با این حال، تمام کارشناسان اتفاق نظر دارند که این تحریمها فقط «کارکرد سمبلیک» دارد و هیچ تأثیر واقعی بر جامعه ایرانی نمیگذارد.
شبکه ایران: روز 6 خرداد بود که دفتر ریاست هیأت امنای دانشگاه آزاد اسلامی که رئیسش (مهدی هاشمی) بیش از یک سال است در مأموریت لندن به سر می برد در اطلاعیهای از هجوم بیش از 20 نفر از افراد لباس شخصی در ساعت 30 دقیقه بامداد خبر داد. در اطلاعیه این دفتر آمده بود: این افراد مسلح با حمله به دفتر هیأت امنا و هیأت مؤسس دانشگاه آزاد اسلامی و دفتر مرکز علوم و فناوریهای پیشرفته به طور غیرقانونی وارد ساختمان فوق الذکر شدند. این افراد طی چهار ساعت حضور غیرقانونی همراه با تهدید و دستبند زدن به نگهبانهای ساختمان و بازداشت موقت آنها در محل به تعدادی از واحدهای اداری این ساختمان ورود کرده و با تخریب و زیر و رو کردن کلیه وسایل موجود در آن تعدادی از مدارک، اسناد، کیسهای کامپیوتری و اشیای مختلف دیگر را با خود خارج کردند. لیست وسایل خارج شده در این مرحله نامشخص است.
اما ساعاتی از این اطلاعیه نگذشته بود که دادستانی تهران با صدور اطلاعیه ای اعلام کرد: در پی دریافت گزارشهایی مبنی بر نگهداری برخی از مدارک و اسناد دولتی و محرمانه خارج از وظایف دانشگاه آزاد اسلامی در یکی از ساختمانهای متعلق به آن دانشگاه (طبقه ششم ساختمان محل استقرار دفتر هیأت امنا) و نیز تلاش عدهای برای خارج کردن این اسناد و مدارک از مرکز یاد شده، موضوع در دستور کار این دادسرا قرار گرفت.پس از بررسی موضوع و تأیید صحت گزارشهای دریافتی یاد شده توسط ضابطان، دادستانی تهران چهارشنبه شب گذشته با صدور دستور قضایی مقرر کرد با حضور نماینده دادستان و رعایت موازین شرعی و قانونی برای یک نوبت از محل بازرسی و اسناد مذکور قبل از خروج کشف و مراتب صورتجلسه شد. بر اساس این اطلاعیه در پی بازرسی انجام شده از محل، اسناد و مدارک زیادی درباره برخی قراردادهای نفت و گاز، اسناد مالی غیر مرتبط با دانشگاه آزاد، اسناد محرمانه دولتی و نیز گزارشهای مرتبط با یکی از متهمان حوادث بعد از انتخابات ریاستجمهوری (مهدی هاشمی) کشف و ضبط شد.
بعدها مشخص شد که ساختمان دفتر هیات امنای دانشگاه آزاد ، اتاق عملیات فتنه 88 و درگیریهای خیابانی بود و مهدی هاشمی با خیال آسوده در این دفتر مشغول جمعآوری اسناد محرمانه و سری بوده است. قابل توجه است که در این دفتر بولتنهای به کلی سری درباره شخص مهدی هاشمی وجود داشته است. همچنین رئیسدفتر هیأت امنای دانشگاه آزاد در این دفتر اقدام به شبنامه سازی علیه مقامات از جمله عبدالله جاسبی و عباسپور کرده بود.
بعدها مشخص شد که ساختمان هیأت امنای دانشگاه آزاد مرکز فعالیت های اقتصادی ، سیاسی و امنیتی مهدی هاشمی بوده و کاملاً به مانند یک ستاد بحران، تجهیز و آماده سازی شده بود. براتعلی سرلک رئیس دفتر مهدی هاشمی در دانشگاه آزاد، در جریان این بازرسی بازداشت شده و اعترافات قابل توجهی داشته است. روز 23 خرداد 1388، یک روز پس از انتخابات دهم ریاستجمهوری، مهدی هاشمی به سرلک دستور می دهد که به همراه چند نفر دیگر ساختمان مذکور را پاکسازی کنند تا اثری از اقدامات خاص مهدی هاشمی باقی نماند. سرلک به همراه آقایان امانی و ابوالفتحی اسناد مکتوب و تعداد زیادی سی دی را در چند کیسه از محل ساختمان خارج می کنند و ابتدا به ویلایی در منطقه دارآباد تهران منتقل و شبانه و تحت حفاظت گارد شخصی که با پول مهدی اجیر شده بودند و در یک عملیات مخفیانه در جاده لواسان امحا کرده اما خوشبختانه بخش قابل توجهی از این اسناد بازیابی شده است.
در این ساختمان اسناد ویژه و حتی اسنادی با طبقه بندی محرمانه -خیلی محرمانه- سری و بکلی سری از نهادهایی چون وزارت اطلاعات، ستاد کل نیروهای مسلح، ریاست جمهوری، بانک مرکزی، قوه قضائیه، شورای عالی امنیت ملی، وزارت نفت و ... نگهداری می شده و جای شگفتی دارد که تعداد زیادی از بولتنها، گزارشها و نامههای رسمی، سری و بکلی سری برخی دستگاه های امنیتی درباره اقدامات مجرمانه و مفاسد سیاسی و اقتصادی مهدی هاشمی نیز در دفتر او موجود بوده و در فایل های جداگانه بایگانی شده بود. کاست های ضبط شده از جلسات هیأت امنای دانشگاه آزاد و برخی جلسات محرمانه مجمع تشخیص مصلحت نیز به این ساختمان منتقل شده و اقداماتی به واسطه آن صورت گرفته بود.
تناوب تأکیدات رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بر راهحلهایی که پیشتر در نماز
جمعه ارائه کرده بود، بارها و بارها توجه محافل سیاسی را به خود جلب کرد
تا نوبت به فائزه برسد و دختر، برداشت خود را از آنچه پدر بدان پایبند
مینمود، واگویه کند. او گفت:«خواستههایی که پدرم اعلام کرده همان
خواستههای جنبش سبز است.» و از همین رو «میتوان ایشان را هم سبز دانست!»
آن روزها دست آخر خروش انقلابیون گرد و غبار فتنه را فرونشاند و رهبرمعظم
انقلاب نیز پس از حماسه بزرگ نهم دی ماه تصریح کردند: «حجت بر همه تمام شده
است.» بانیان فتنه سر در گریبان فرو برده بودند و آنچه میگفتند و
مینوشتند، دیگر به طنز میگرایید. بیانیه پانصد و بیست و چندم میرحسین نیز
در کنار حکایتهای شیرین شیخ اصلاحات توجه اصحاب مطایبه را به سوی خود سوق
میداد تا همه بدانند با احضار روح هم این کشتی به گل نشسته را امیدی به
تکان خوردن نیست! در دیگر سو بسیاری از آنان که روزی به فتنهگران اعتماد
کرده بودند نیز از اعتماد خود بازگشتند و حتی خواصی که سکوت کرده بودند،
کمکم لب به سخن گشودند و کوشیدند خود را به سیل کسانی که در جریان فتنه 88
عمار یاسر لقب گرفته بودند، برسانند. در چنین شرایطی نگاهها بیش از پیش
به جانب مجمع تشخیص مصلحت نظام رفت تا بلکه دست آخر، سیاستمدار کهنهکاری
که در مراسم تنفیذ حکم رئیس جمهور دهم نیز امکان حضور پیدا نکرده بود، سر
از گریبان بیرون آورد و سخن آغاز کند؛ آن گونه که نگرانی دلسوزان انقلاب و
امید دشمنان نظام هر دو پایان پذیرد. پردهنشینان میدان سیاست جایگاه
کهنهکاران این عرصه را خوب میشناختند و نیک میدانستند که نقشآفرینیهای
اینان واجد تحلیل است. پیشتر عطریانفر تصریح کرده بود که هاشمی، رهبری و
هدایت جبهه دوم خرداد را در دست گرفته است و این در کنار دیدارهایی که صورت
میپذیرفت و سخنانی چون سخنان فائزه که اصلاحات را تداوم راه سازندگی
میدانست، فضایی مبهم را فراروی تحلیلگران قرار میداد؛ فضایی که انگار
اصرار چندانی هم بر گرهگشایی از آن وجود نداشت.
آغاز سال 89 با
مصاحبه ویدئویی هاشمی همراه شد؛ مصاحبهای که حاوی پیام نوروزی نیز بود و
طی آن ریاست مجمع به پرسشهای مختلفی پاسخ میگفت. مصاحبه کننده بعد از
سؤالهایی تاریخی، از وقایعِ بعد از انتخابات نیز به گونهای اجمالی و
البته معنادار پرسید.
هاشمی در جواب سؤالی که جنبش سبز را مانند قیام مردمی سال 57 تلقی میکرد، تشبیه را بهطور کامل، درست ندانست اما حرکت فتنهگران را صرفاً یک دعوای انتخاباتی و نوعی حرکت اصلاحی اکثریت لقب داد و گفت: «آنها که الآن به عنوان معترض یا منتقد در خیابانها آمدند و صحبت کردند اکثریت قاطعشان وفادار به نظام هستند. یعنی جمهوری اسلامی و قانون اساسی را با همه موازین آن قبول دارند... آن زمان هم اگر یادتان باشد وقتی که دریای مردم به طرف میدان آزادی میرفت، اکثریت راه امام را داشتند و همین استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی را میخواستند. عده معدودی هم بودند که پلاکاردهای محدود حزبی و فرقهای خودشان را داشتند، کسی هم مخالفت نمیکرد. بعد از انقلاب هم بودند. در انتخاباتی که حق حضور داشتند، شرکت کردند و فهمیدند که آرایشان محدود است. به نظرم از این جهت حالا هم همینطور است. اکثریت جمهوری اسلامی را میخواهند و اعتراض آنها هم از انتخابات شروع شد که این اعتراض در واقع یک نوع اصلاح است ولی با اصل مخالفتی ندارند.» بحث در مصاحبه به دعوای معروف جمهوریت و اسلامیت نیز رسید و هاشمی به گونهای کنایهآمیز تصریح کرد: «...در آن زمان هم اینها بود. یعنی عدهای جمهوری بدون اسلام میخواستند که آنها هم خودشان سکولار نبودند ولی میگفتند همین کلمه کافی است. عدهای هم بودند که خیلی صریح میگفتند، تحجر همان موقع هم بود. بعضیها موافق جمهوریت هم نبودند، منتها صدای آنها خیلی رسا نبود، چون آنها در انقلاب شرکت نداشتند. اما آن طرفیها زیاد بودند. الآن در داخل ایران صدای متحجرین مقداری از آنها بلندتر شدهاست. گرچه در فضای جهانی شاید آن صداها بلندتر باشد.» هاشمی در این تحلیل در میانه میدان سیاست قرار میگرفت تا با کنار رفتن دو جریان افراطی راه برای جریانی میانه که حتی میتوانست شامل کارگزاران سازندگی و برخی اصولگرایان همراه هاشمی نیز باشد، باز شود. رئیس مجمع نگران تحجر در کشور بود. او اعتقاد داشت اکنون نسبت به گذشته صدای تحجر مقداری بلندتر شده است. در این میان البته اشارهای به مصادیق این تحلیل نشد، اما پیش از این جریان اصلاحات، آیتالله مصباح یزدی را متهم به تلاش برای حذف جمهوریت قلمداد مینمود. روزها سپری شد و همچنان گره ابهام بر مواضع کهنهکار سیاسی کشور باقی ماند. چندی بعد محمد هاشمی خبر از دیدار رئیس مجمع با بهزاد نبوی داد: «رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در ایام نوروز در کیش بودند و در جریان این سفر با بسیاری افراد دیدار داشتند و آقای نبوی هم جزو این افراد بودند.»
و بعد هم نوبت به روزنامه رسالت رسید تا از جلسه خاتمی با رئیس مجمع سخن بگوید و بنویسد: «شنیدهها حاکی است که محمد خاتمی با حضور در محل مجمع تشخیص مصلحت نظام با آقای هاشمی رفسنجانی درباره برون رفت اصلاحات از وضعیت بغرنج فعلی با وی مشورتهایی انجام داده است.» این در حالی بود که جسته و گریخته اخباری از دیدارهایی به نمایندگی از رئیس مجمع نیز منتشر میشد. سایت جرس به عنوان نمونه خبر از دیدار هادی منافی، وزیر اسبق بهداشت و درمان با حمزه کرمی، یکی از متهمان فتنه 88 داد.
شاید
این از الزامات میانهروی بود که کمتر سخن به میان آید و ابهامها نیز به
نوبه خود تداوم یابند. حداد عادل میگفت: «هاشمی میگوید که من سعی میکنم
ارتباط اینها را با نظام نگه دارم تا از ریزش آنها جلوگیری شود.»
کمکم
اما نوبت به سایت شخصی هاشمی رسید تا پیمانه خالی موضعگیریها را با
بازخوانیهای تاریخی خود پر کند و در این میان آنچه بیش از همه
جنجالبرانگیز شد انتشار نامه تند هاشمی در سال 59 خطاب به امام راحل بود؛
نامهای که در آن امام کنایتاً آسایشطلب لقب میگرفت.
این نامه یادآور همان نامه سرگشاده خطاب به رهبر انقلاب بود که در همان روزهایی که آتش فتنه ریشه میدواند با سخنان عفت هاشمی رفسنجانی همراه شد تا پس از انذار نوبت به تحریک برسد و برخی فرزندان رئیس مجمع نیز خود را به جمع اردوکشیهای خیابانی برسانند.
ماجرای نامهای که سایت هاشمی منتشر کرد، به سال 59 برمی گشت. در همان روزها که امام مصالح کشور را میدید، هاشمی دست به قلم شد تا این چنین نامه بنویسد: «بسماللهالرحمنالرحیم. امام و رهبر و مرجع تقلید عزیز و معظم. به نظر میرسد در ملاقاتهای معمولی، به خاطر کارهای زیاد و خستگی جنابعالی، فرصت کافی برای طرح و بحث مطالبی اساسی که داریم به دست نمیآید... خواهش میکنم توجه فرمایید و در ملاقات بعدی جواب لطف کنید.» آن روزها هاشمی بر مشی عملی امام خرده گرفت و از آنچه سکوت و کلیگویی مینامید انتقاد کرد. هاشمی البته اعتراف کرد که نظرات امام را با تعدیل اجرا میکرده است. او در نامه خود نوشت: «خود شما میدانید که موضع نسبتاً سخت مکتبی امروز ما، دنباله نظرات قاطع شما از اول انقلاب تا به امروز است، بعد از پیروزی معمولاً ما مسامحههایی در اینگونه موارد داشتیم و جنابعالی مخالف بودید، اما نظرات شما را با تعدیلهایی اجرا میکردیم؛ شما اجازه ورود افراد تارکالصلوئ یا متظاهر به فسق را در کارهای مهم نمیدادید، شما روزنامه آیندگان و... تحریم میکردید، شما از حضور زنان بیحجاب در ادارات مانع بودید، شما از وجود موسیقی و زن بیحجاب در رادیو تلویزیون جلوگیری میکردید؟ همینها موارد اختلاف ما با آنها است. آیا رواست که به خاطر اجرای نظرات جنابعالی ما درگیر باشیم و متهم و جنابعالی در مقابل اینها موضع بیطرف بگیرید؟ آیا بیخط بودن و آسایش طلبی را میپسندید؟»
هاشمی حتی از این خطابهای تند هم پا را فراتر گذاشت و از تحت تأثیر دیگران قرار گرفتن امام ابراز نگرانی کرد: «گاهی به ذهنم خطور میکند که تبلیغات و ادعاهای دیگران شما را تحت تأثیر قرار داده و قاطعیت و صراحت لازم را –که از ویژگیهای شما در هدایت انقلاب بوده- در موارد فوقالذکر ضعیفتر از گذشته نشان میدهید، بسیاری از مردم هم متحیرند که چرا امام قاطع و صریح در این مسائل سرنوشتساز صراحت ندارد.» نامه سرگشاده و بدون سلام و والسلام ریاست مجمع خطاب به رهبری برای اصحاب سیاست سنگین بود و این نامه تاریخی به امام شاید با انگیزه تحتالشعاع قرار دادن بار سنگین آن نامه سرگشاده منتشر میشد. سایت ریاست مجمع البته چندی بعد و در آستانه سالگرد انتخابات ریاست جمهوری دهم آن نامه سرگشاده را باز نشر داد تا تأکید دوباره بر همان مواضع گذشته را رسانده باشد. در این میان خبری منتشر شد که حکایت از ملاقات جمعی از جوانان اصلاحطلب و متهمان آزاد شده ناآرامیهای سال گذشته با ریاست مجمع داشت. در حالی که پیشتر هاشمی در دیدار با مدیران دولت اصلاحات بر کلیات پیشنهادهایش در نمازجمعه 26 تیرماه مجدداً تأکید کرده بود، انتشار اخباری از ملاقات جوانان اصلاحطلب و متهمان انتخاباتی با هاشمی حواشی جدیدی را ایجاد نمود.
سایت جرس که حامی میرحسین موسوی شناخته میشد، خبر جلسه را اینگونه منعکس کرد: «آقای هاشمی «جوانان سبز» را با اشاره به آیات و احادیث به استقامت و مدارا فرا خوانده است!» سایت جرس در گزارش خود از ملاقات مذکور نوشت: «هاشمی رفسنجانی در لابهلای سخنان زندانیان آزاد شده، در شرایط زندان و اتفاقات پیش آمده پرس وجو میکرد و آنان را به استقامت و مدارا فرا میخواند و تأکید میکرد که سرانجام سختی، پیروزی و آسانی است. این در حالی بود که خبری مبنی بر دیدار مادر هنگامه شهیدی، یکی از متهمان بازداشت شده، با هاشمی رفسنجانی نیز منتشر شده بود. در خبرها آمده بود: «رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام مادر هنگامه شهیدی را به صبر فراخواند و ضمن آرزو برای همه زندانیان سیاسی، نامه ای از وی را برای پیگیری درخواستش دریافت کرد.» بعد از انعکاس خبر ملاقات هاشمی با متهمان انتخابات در سایت شخصی او به نقل از سایر سایتهای خبری، دفتر رئیس مجمع طی اطلاعیه ای توضیحاتی را ارائه کرد و این خبر را «فاقد سندیت» خواند!
در این تکذیبیه آمده بود: «همان گونه که قبلاً نیز بهطور رسمی اعلام شده، انتشار هرگونه مطلبی خارج از اخبار رسمی مخابره شده توسط این اداره کل، فاقد سندیت بوده و مورد تأیید نمیباشد.» این تکذیبیه پرابهام در حالی منتشر شد که اصل دیدار در آن مورد تأیید قرار گرفته بود. به این ترتیب هر چه گذشت، حکایت نگرانیها دو چندان شد. رئیس مجمع درباره پرونده مهدی هاشمی و ماجراهای دانشگاه آزاد در همین بازه زمانی به صراحت سخن گفت، اما در خصوص فتنه و فتنهگران همچنان مواضعی پرابهام را بر جای گذاشت. مواضع او حتی درخصوص تحریمها یا مسائلی از این دست حواشی زیادی را برمیانگیخت. به عنوان نمونه روزنامههای الشرق چاپ لبنان، الشرقالاوسط چاپ لندن، الاهرام چاپ مصر، السیاسه چاپ کویت و شبکه خبری العربیه در تحلیلهای جداگانهای به بررسی سخنان هاشمی در مجلس خبرگان رهبری پرداختند و اظهارات او در خصوص جدی بودن تحریمها را ناشی از اختلافات درونی میان مسئولان جمهوری اسلامی ایران قلمداد کردند.
خرداد ماه یک جدال تاریخی را نیز با خود به همراه داشت و آن بحثی بود که بین رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام درگرفت. آیتالله یزدی انتقادات شدیدی را درباره مواضع هاشمی مطرح کرد و گفت: «هاشمی با موضعگیریهایش که از سه پهلو هم گذشته است، هر روز از نظام دورتر میشود.»
ریاست مجمع البته این اظهارات را بیپاسخ نگذاشت و در دیدار با جمعی از استادان علوم سیاسی دانشگاههای قمرئیس جامعه مدرسین را تهدید به افشاگری کرد. او گفت: «در مورد سخنان اخیر آقای یزدی همانگونه که قبلاً هم گفتم، جوابم تاکنون به سخنان توأم با عصبانیت و غرضآلود ایشان سلام بوده است، ولی با صحبتهای دیروز ایشان و اطلاعات رسیده، این بار بوی توطئه به مشام میرسد و درباره مسائل ایشان در زمان امام راحل و در جلسه انتخاب رهبری بعد از ارتحال امام و در قوه قضائیه به صورت کتبی مطالبی را گوشزد خواهم کرد.» با این همه گذشت و گذشت تا نوبت به یادداشت هاشمی در 19 دی ماه رسید؛ یادداشتی که با آن مشی به اصطلاح میانه گذشته تفاوتهای شاخصی را نشان میداد و رونمایی از رویکردی جدید تلقی میشد. هاشمی در این یادداشت، خود را نگران روحانیت و علما معرفی کرد و از بقایای تفکر روحانیتستیزی در کشور خبر داد. او بعد از اشاره به وقایعی از تاریخ انقلاب نوشت که اینک ۳۰ سال از پیروزی انقلاب اسلامی، بقایای فکری دینزدایی و روحانیتستیزی، پس از توهین و تهمت به سران روحانی عرصه سیاست در ۳۰ سال گذشته، به فضلا، علما و مراجع قم رسیدهاند.
مقصود از سران روحانی عرصه سیاست در 30 سال گذشته، احتمالاً خود هاشمی و چهرههایی نظیر سید محمد خاتمی بودند و انگار هاشمی مثل همان سالهای دوران سازندگی علاقه داشت انتقادات نسبت به خود را هجمه به نظام و روحانیت قلمداد کند. این در حالی بود که هاشمی نسبت به انحرافاتی نظیر تئوریزه شدن دین سبز در آستانه انتخابات دهم نگران نشده بود. آن روزها قرار بود میرحسین پیامبر این دین جدید باشد و دین حوزههای علمیه نیز «دین سیاه» معرفی میشد.
یادداشت هاشمی در 19 دی از سوی برخی تحلیلگران سیاسی نسخه به روز شده همان نامه سرگشاده خطاب به رهبری تلقی شد؛ همان نامهای که علی هاشمی در ستاد قیطریه و در جمع شش نفر از اعضای اصلی ستاد موسوی بدان اشاره کرد: «این نامه حاج آقا خیلی تند است و ما داریم آن را چاپ میکنیم، شما هم بگویید چاپ کنند. باید دست به دست هم بدهیم تا موج ایجاد کند. حاج آقا گفته یا اینجا کار خراب میشود یا فضا برمیگردد.» این نشان از پایان آن عهد میانهروی داشت و هاشمی انگار این بار راهی جدید را آغاز میکرد تا سایت شخصی او نیز با انتشار مطالبی تاریخی و یادداشتهایی پیگیر همین خط جدید باشد؛ خطی که در آن انگار فرافکنی و اتهامزنی به دولت برای حساسیت برانگیزی در میان قشر مذهبی کشور موضوعیت داشت تا بلکه جایگاهی از دست رفته از این طریق بازسازی شود و جدالی تاریخی دست آخر به سرانجام برسد.
ماههای آخر سال 89 برای هاشمی رفسنجانی خوشیمن نبود، حتی وقتی او کمی صریحتر از گذشته آشوبهای پراکنده 25 بهمن را حرام اعلام کرد، اگرچه باز هم فائزه هاشمی، دختر او در این آشوبها دستگیر شد. هاشمی در روزهای اسفند 89 به طراحی برای انتخابات هیأت رئیسه مجلس خبرگان پرداخت. او میدانست که بیش از 50 نفر از علمای مجلس خبرگان از آیتالله مهدویکنی درخواست کردهاند در انتخابات ریاست مجلس خبرگان حضور یابد. هاشمی رفسنجانی پیامی به واسطه آیتالله امامی کاشانی برای رئیس دانشگاه امام صادق(ع) فرستاد اما آیتالله مهدویکنی عزمش برای حضور در صحنه جزمتر از همیشه بود. روز 17 اسفند 89 در نهمین اجلاس دوره چهارم مجلس خبرگان، هاشمی رفسنجانی پس از اعلام حضور آیتالله مهدویکنی از صحنه کناره گرفت تا رئیس دانشگاه امام صادق(ع) با 64 رأی رئیس مجلس خبرگان شود.
شبکه ایران -محمد مهدی تهرانی