شفاف نیوز

شفاف سازی مسایل سیاسی

شفاف نیوز

شفاف سازی مسایل سیاسی

ضرب شست ایران به اسرائیل از کانال مصر

انتشار خبر عزیمت دو رزمناو ایرانی به سوریه از طریق کانال سوئز، نگرانی توأم با درماندگی مقامات صهیونیستی و آمریکایی را باعث شده است.
بنیامین نتانیاهو در واکنش به این خبر گفته است: خطر امنیتی علیه اسرائیل با توجه به اوضاع به هم ریخته منطقه افزایش یافته است. ایران از وضعیت بحرانی منطقه به ویژه کشور مصر بهره برداری می کند.
وی همچنین می گوید: ایران از ناآرامی های خاورمیانه برای گسترش نفوذ خود در منطقه استفاده می کند.
2 رزمناو ایرانی الوند و خارک برای رزمایش مشترک نظامی، عازم بندر لاذقیه سوریه در سواحل مدیترانه شده اند. این اولین بار در طول تاریخ انقلاب اسلامی است که رزمناو های ایرانی عازم کانال سوئز و دریای مدیترانه می شوند.
طبق کنوانسیون قسطنطنیه همه کشورها حق عبور از کانال سوئز را دارند اما رژیم مبارک برای خوش خدمتی به آمریکا و رژیم صهیونیستی، اقدام به نقض کنوانسیون بین المللی کرده بود. فروپاشی رژیم مبارک این نقض حقوق بین المللی را منتفی کرد.
همزمان با واکنش نخست وزیر و وزیرخارجه رژیم صهیونیستی علیه عبور رزمناوهای ایرانی از کانال سوئز، روزنامه هاآرتص ضمن تحلیلی خاطرنشان کرد: مصر با صدور مجوز، این علامت را می دهد که دیگر نمی خواهد به اتحاد استراتژیک با اسرائیل علیه ایران متعهد باشد بلکه قاهره مایل به بهبود روابط با ایران است.
ارگان وزارت خارجه اسرائیل نیز اعلام کرد تل آویو و واشنگتن علناً از دولت نظامی مصر خواسته اند اجازه عبور به ناوهای ایرانی ندهد.
سایت رسمی این وزارتخانه نوشت: اسرائیل اقدام ایران را وخیم تلقی می کند. آگاهان سیاسی ابراز نگرانی کرده اند که عبور 2 رزمناو ایرانی از سوئز، آغاز همکاری دریایی نظامی میان تهران و دمشق باشد.
در همین حال شبکه سعودی العربیه در گزارشی اعلام کرد: ایران در شرایط حساس کنونی اهداف مهمی را دنبال می کند. حتی واکنش توأم با نگرانی وزیر خارجه و نخست وزیر اسرائیل درباره عبور دو ناو ایرانی نیز به لحاظ تبلیغاتی به نفع ایران بود.
العربیه افزود: ایران اکنون قدرت خود را در خاورمیانه به نمایش می گذارد و این پیام را به آمریکا و اسرائیل می دهد که تبدیل به یک قدرت مهم در خاورمیانه شده است. تهران می کوشد موضع شورای نیروهای مسلح مصر را درباره تحولات قاهره و همچنین نسبت به ایران تغییر دهد که ماجرای اعزام رزمناو مقدمه آن است.
شبکه سعودی همچنین گفت: اقدام اخیر ایران و اظهارات تازه سیدحسن نصرالله، تأکید بر این واقعیت است که جمهوری اسلامی متحدانی در سراسر منطقه دارد و توان موثر نظامی اش افزایش یافته است.
تحلیلگر العربیه اضافه کرد: هدف دیگر ایران از اعزام رزمناو به مدیترانه و سواحل سوریه، تهدید اسرائیل است به ویژه اینکه چندماه پیش گزارش هایی مبنی بر تحرک نیروی دریایی اسرائیل در خلیج فارس منتشر شده بود.
یادآور می شود چندماه پیش اسرائیل مدعی شده بود زیردریایی به منطقه خلیج فارس اعزام می کند.

شکوه 22بهمن به روایت یک رسانه ضد انقلاب

یک رسانه وابسته به ضدانقلاب خارج نشین، گزارش جالبی از راهپیمایی باشکوه 22 بهمن منتشر کرد.
به گزارش خودنویس که توسط شماری از روزنامه نگاران زنجیره ای فراری و مقیم آمریکا و اروپا مدیریت می شود، به نقل از یکی از عناصر فعال در فتنه سبز نوشت: روز جمعه 22 بهمن از روی کنجکاوی به میدان آزادی رفتم. وقتی با موسسه کرایه اتومبیل تماس گرفتم، فرد پشت خط گفت خیابان های اطراف مسیر بسته است و نمی توانیم سرویس به شما بدهیم. با قطار مترو رفتم. هر چه به ایستگاه آزادی نزدیک تر می شدیم، واگن شلوغ تر می شد. وقتی قطار به میدان توپخانه که ایستگاه مرکزی مترو تهران است رسید، جمعیت واگن ها دو برابر شد، به نحوی که احساس خفگی به آدم دست می داد. وقتی قطار به ایستگاه آزادی رسید، مسافران به طرف خروجی رفتند، اما ازدحام در حدی بود که خروج جمعیت چند دقیقه طول کشید. وقتی به خیابان رسیدم، متوجه شدم که شلوغ بودن خیابان باعث کندی حرکت مسافران در پله های ایستگاه شده بود.
گزارشگر «خودنویس» می افزاید: ازدحامی که در خیابان آزادی مشاهده می کردم، برایم یک تجربه جدید بود. تصمیم گرفتم از پل عابر پیاده عبور کنم تا از آن بالا اطراف میدان آزادی را تماشا کنم. جای خالی نبود و کله های مردم همه جا را سیاه کرده بود. به علت زیادی جمعیت حدود شش دقیقه طول کشید تا به پایین پله های آن طرف پل رسیدم. در پیاده رو یک گوشه خلوت را پیدا کردم و همان جا ایستادم. صدای سخنان احمدی نژاد از بلندگوها پخش می شد. تلاش کردم به طرف میدان آزادی بروم، اما بقیه همچنین قصدی داشتند و راهی به جلو پیدا نکردیم. ایستادم تا ساندیس خورها را تماشا کنم اما اشتباه فکر می کردم. مردم آمده بودند تا دلشان را راضی کنند. بسیاری از جمعیتی را که دیدم، افراد عادی بودند و با میل و اراده خودشان به آنجا آمده بودند. من تا پیش از این تصور می کردم فقط کسانی که ریش و چادر دارند یا کارمند سازمان های دولتی هستند در این مراسم ها شرکت می کنند. من فکر می کردم خیلی ها به خاطر ساندیس می آیند. من فکر می کردم همه الکی می آیند که آمده باشند، اما همه اشتباه بود.
وی همچنین نوشت: کسانی که من روز 22 بهمن در خیابان آزادی تهران دیدم، مردم ایران بودند. کسانی که صبح تا شب در تاکسی و اتوبوس و مترو و مغازه ها و ادارات و دانشگاه آن ها را می بینم و از کنارشان رد می شوم. کسانی که می دیدم، ملت ایران بودند.امسال برخلاف سال گذشته جمعیت بیش تری به میدان آزادی رفته بودند. اما چطور این اتفاق افتاد؟ پرسشی را از خودم و شما می پرسم و آن اینکه «چند درصد از جمعیت میلیونی که در خیابان آزادی حضور داشتند مانند من در سال 88 طرفدار جنبش سبز بودند ولی بعد در شرایطی قرار گرفتند که احساس افراد فریب خورده را داشتند؟ کسانی که هنوز نمی خواهند قبول کنند که بازیچه قدرت نمایی گروه هایی شدند که حتی با یکدیگر اتحاد ندارند، برای روز 25 بهمن برنامه ریزی می کنند. کاش آن ها روز 22 بهمن 89، حاضر می شدند و تعداد خودشان را با جمعیتی که می دیدند، مقایسه می کردند. آنها سال گذشته در حالی ایده اسب تروا را مطرح کردند که می گفتند آخرین راهپیمایی 22 بهمن را رقم خواهیم زد، اما 365 روز بعد شلوغ ترین راهپیمایی 22 بهمن برگزار شد و من خودم شاهد آن بودم.»
این عنصر فعال در فتنه سال گذشته، گزارش خود را با این جملات به پایان برده است: ما فریب کسانی را خوردیم که بر سر رسیدن به قدرت با یکدیگر نیز اختلاف داشتند و مردم را سپر خودشان کردند و وقتی همه چیز خراب شد، به خانه هایشان برگشتند و به سادگی مردمی که باورشان کرده بودند، خندیدند. راهپیمایی 22 بهمن امسال نه مشت محکم به دهان استکبار جهانی بود، نه شیطان بزرگ و نه انگلیس [!]. 22 بهمن امسال (...)بزرگی بود به کسانی که تصور می کردند ملت ایران فقط کسانی بودند که فریب آن ها را خوردند و هرگز دیگران را به حساب نیاوردند. راهپیمایی 22 بهمن امسال را ساندیس خورها برگزار نکردند. آن ها مردم بودند. مردمی که تا امروز توسط مهاجرانی و نبوی و موسوی و کروبی فیلتر شده بودند تا دیده نشوند.
یادآور می شود پایگاه اینترنتی خودنویس یکی از رسانه های ضدانقلابی فعال در عرصه آشوب طلبی و رادیکالیزم به شمار می رود. این رسانه ضد انقلابی، در مطلب دیگری سرنگونی مبارک در روز 22 بهمن را مورد اعتراض قرار داده و نوشته است: آقای مبارک! انصاف نداشتی، تقویم هم نداشتی؟ همه دوست داشتیم کناره گیری مبارک نه در روز 22 بهمن بلکه کاش در روز پیش یا پس از آن پیش می آمد تا این موفقیت نیز همچون انقلاب 32 سال پیش ایران، به سود حاکمان جمهوری اسلامی قابل مصادره نباشد. اما مبارک تقویم هم نداشت.

نقش منتظری در انتصاب بازرگان‌ به‌ نخست‌وزیری‌

"تعیین‌ نخست‌وزیر هم‌ می‌گفتند که‌ باید فردی‌ میانه‌رو و تا حدی‌ مورد قبول‌ دستگاه‌ تعیین‌ شود تا کار به‌ جاهای‌ باریک‌ و قهرآمیز کشیده‌ نشود. حضرت‌ امام‌ هم‌ با این که‌ شخصاً با انتخاب‌ مهندس‌ بازرگان‌ مخالف‌ بود."

شبکه ایران: دو، سه‌ روز بعد از استقرار حضرت‌ امام‌ در مدرسه‌ رفاه‌، بعضی‌ از مؤسسین‌ و هیأت‌ امنای‌ این‌ مدرسه‌ مثل‌ آقایان‌ هاشمی‌، شهید باهنر، بادامچیان‌ و آقای‌ توکلی‌ که‌ در ضمن‌ مسئولیت‌ مدرسه‌ علوی‌ را هم‌ به‌ عهده‌ داشتند، تشخیص‌ دادند که‌ مدرسه‌ علوی‌ از نظر مسائل‌ امنیتی‌ مطمئن‌تر است‌؛ چرا که‌ اولاً مستقیم‌ به‌ خیابان‌ ایران‌ راه‌ داشت‌ و از تیررس‌ دشمن‌ دور بود و ثانیاً منازل‌ عده‌ای‌ از شخصیت‌های‌ انقلابی‌ در اطراف‌ مدرسه‌ علوی‌ بود که‌ این‌ خودش‌ موجب‌ اطمینان‌ خاطر می‌گردید. از این‌ رو حضرت‌ امام‌ به‌ مدرسه‌ علوی‌ منتقل‌ گردید.

با این‌ حال‌ مدرسه‌‌ رفاه‌ هم‌ در اختیار انقلابیون‌ بود و جلسات‌ شورای‌ انقلاب‌ در آنجا برگزار می‌شد. اتفاقاً یک‌ روز که‌ جلسه‌‌ شورای‌ انقلاب‌ برقرار بود و ما هم‌ آنجا بودیم‌، خبر رسید که‌ مأموران‌ رژیم‌ قصد دارند مدرسه‌ را به‌ محاصره‌ درآورند و جلسه‌ را برهم‌ زده‌ و افراد را دستگیر کنند.

با شنیدن‌ این‌ خبر، آقایان‌ اعضای‌ شورای‌ انقلاب‌ با هم‌ مشورت‌ کردند و به‌ این‌ نتیجه‌ رسیدند که‌ چون‌ فعلاً اسلحه‌ای‌ در اختیار نداریم‌ و امکان‌ دفاع‌ و مقابله‌ وجود ندارد، بهتر است‌ جلسه‌ را تعطیل‌ کرده‌ هرچه‌ زودتر مدرسه‌ را ترک‌ نمایند. این‌ تصمیم‌ خیلی‌ سریع‌ اجرا شد و یکی‌ از دوستان‌ قضیه‌ را به‌ حضرت‌ امام‌ اطلاع‌ داد، اما خوشبختانه‌ نیروهای‌ دولتی‌ به‌رغم‌ تصمیم‌ اولیه‌‌ خود مدرسه‌ را محاصره‌ نکردند. با این‌ حال‌ کم‌ و بیش‌ مزاحمت‌ ایجاد می‌کردند و حتی‌ در بسیاری‌ از مواقع‌ افرادی‌ را که‌ به‌ طور دسته‌جمعی‌ برای‌ زیارت‌ امام‌ می‌آمدند، برمی‌گرداندند.

در مورد همافرهای‌ نیروی‌ هوایی‌ هم‌ همین‌ وضعیت‌ وجود داشت‌؛ منتهی‌ آنها دقیقاً برنامه‌ریزی‌ کرده‌ بودند که‌ چگونه‌ و چه‌ ساعتی‌ بیایند که‌ مورد تعرض‌ مزدوران‌ رژیم‌ قرار نگیرند و تا آنجا که‌ من‌ خبردار شدم‌، اینها هماهنگی‌ لازم‌ را برای‌ جلوگیری‌ از پیش‌ آمدن‌ هرگونه‌ مسئله‌ای‌ به‌ عمل‌ آورده‌ بودند. ضمن‌ این که‌ برای‌ وضعیت‌ پیش‌بینی‌ نشده‌ و درگیری‌ با مأموران‌ هم‌ آمادگی‌ داشتند.

به‌ هر حال‌ این‌ عزیزان‌ آمدند و در آن‌ روز تاریخی‌ که‌ ما هم‌ پشت‌ سر حضرت‌ امام‌ شاهد و ناظر بودیم‌، با سلام‌ نظامی‌ خود و اعلام‌ وفاداری‌ نسبت‌ به‌ امام‌، ضمن‌ پدید آوردن‌ صحنه‌ای‌ دلنشین‌ و به‌ یاد ماندنی‌، کمر رژیم‌ را شکستند و نور امید را در دل‌ همه‌‌ طرفداران‌ امام‌ و انقلاب‌ فروزان‌تر کرد. آن‌ روزها مدرسه‌‌ علوی‌، علما، مدرسین‌، افراد و شخصیت‌های‌ شناخته‌شده‌‌ زیادی‌ را که‌ برای‌ ملاقات‌ می‌آمدند، به‌ خود می‌دید.

جنب‌وجوش‌ فراوانی‌ در مدرسه‌ حاکم‌ بود و طلاب‌ و روحانیون‌ جوان‌ و انقلابی‌ تنها با قبا و عمامه‌ و بدون‌ عبا به‌ این‌ سو و آن‌ سو می‌رفتند و از دل‌ و جان‌ گوش‌ به‌ فرمان‌ امام‌ و آماده‌‌ خدمت‌ بودند. در بیرون‌ مدرسه‌ هم‌ جوانان‌ انقلابی‌ مراقب‌ اوضاع‌ و تحرکات‌ مأموران‌ مخفی‌ رژیم‌ و ساواکی‌ها بودند و هرازگاهی‌ یکی‌ از اینها را گیر می‌انداختند. از کارهای‌ جالب‌ آن‌ ایام‌ سرکشی‌ به‌ محلات‌ و مساجد مختلف‌ تهران‌ و دیدار و گفت‌وگو با مردم‌ بود که‌ هیأتی‌ از آقایان‌ به‌ دستور حضرت‌ امام‌ انجام‌ می‌دادند و خود بنده‌ هم‌ یکی‌ دو بار به‌ مأموریت‌ رفتم‌.

انتخاب‌ مهندس‌ بازرگان‌ به‌ نخست‌وزیری‌

از وقایع‌ مهم‌ این‌ روزها تعیین‌ مهندس‌ بازرگان‌ به‌ نخست‌وزیری‌ بود. درباره‌‌ علت‌ و چرایی‌ این‌ انتخاب‌ باید گفت‌ که‌ آن‌ مقطع‌ خیلی‌ حساس‌ و مهم‌ بود و اگرچه‌ حضرت‌ امام‌ نسبت‌ به‌ پیروزی‌ انقلاب‌ و شکست‌ طاغوت‌ اطمینان‌ خاطر داشت‌ ولی‌ برخی‌ نه‌ تنها چنین‌ اطمینانی‌ نداشتند، بلکه‌ شکست‌ و به‌ نتیجه‌ نرسیدن‌ انقلاب‌ و مبارزه‌ را محتمل‌ می‌دانستند و می‌گفتند: هنوز همه‌‌ قدرت‌ نظامی‌ و مادی‌ در اختیار رژیم‌ است‌ و هر کاری‌ از دست‌شان‌ برمی‌آید؛ مثلاً می‌توانند با بمباران‌ محل‌ تجمع‌ رهبران‌ و سران‌ انقلاب‌، کار را یکسره‌ کنند.

از این‌ رو این‌ آقایان‌ معتقد بودند که‌ باید با دولت‌ بختیار مماشات‌ کرد و از هر اقدامی‌ که‌ وی‌ را برآشفته‌ و احیاناً به‌ اقدامات‌ خشونت‌آمیز وادار می‌کند، خودداری‌ نمود. درخصوص‌ تعیین‌ نخست‌وزیر هم‌ می‌گفتند که‌ باید فردی‌ میانه‌رو و تا حدی‌ مورد قبول‌ دستگاه‌ تعیین‌ شود تا کار به‌ جاهای‌ باریک‌ و قهرآمیز کشیده‌ نشود. حضرت‌ امام‌ هم‌ با این که‌ شخصاً با انتخاب‌ مهندس‌ بازرگان‌ مخالف‌ بود و می‌توانست‌ شخصیت‌های‌ انقلابی‌، شایسته‌ و توانمندی‌ همچون‌ شهید بهشتی‌ و یا آقای‌ هاشمی‌ را به‌ این‌ سمت‌ بگمارد، ولی‌ مصلحت‌اندیشی‌ اعضای‌ شورای‌ انقلاب‌ و برخی‌ از اطرافیان‌ بخصوص‌ آقای‌ منتظری‌ را که‌ ارتباط‌ نزدیک‌ و تنگاتنگی‌ با بازرگان‌ داشت‌، پذیرفت‌ و مهندس‌ بازرگان‌ را به‌ نخست‌وزیری‌ منصوب‌ نمود.

به‌ هر حال‌، در آن‌ مقطع‌ تقریباً همگان‌ این‌ انتخاب‌ را به‌ مصلحت‌ می‌دیدند. بختیار هم‌ با بازرگان‌ و کابینه‌اش‌ مشکل‌ چندانی‌ نداشت‌ و خیلی‌ زود کوتاه‌ آمد. شاید سازشی‌ هم‌ پشت‌ پرده‌ صورت‌ گرفته‌ بود که‌ بختیار مثلاً در برابر حفظ‌ جانش‌ با دولت‌ جدید راه‌ بیاید و مشکل‌ساز نشود که‌ فرار بختیار از مرز بازرگان‌ در حالی‌ که‌ در دسترس‌ مقامات‌ بود، این‌ فرضیه‌ را تأیید می‌کند. نشانه‌ و مؤید دیگر این‌ سازش‌ حضور برخی‌ از عناصر شناخته‌شده‌‌ رژیم‌ مثل‌ تجلی‌ در دولت‌ موقت‌ بود.

در گفت‌وگوی نوه امام با یک خبرگزاری بیان شد :

پیشنهاد احمدی‌نژاد به علی اشراقی برای حضور در دولت

نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی در رابطه با پیشینه آشنایی خود با رئیس جمهور حضورش در استقبال از هیات دولت در مرقد امام خمینی(ره) در دهه فجر امسال توضیح داده است.

به گزارش شبکه ایران، اگرچه همراهی نوه امام با محموداحمدی‌نژاد در حرم امام برای حامیان جریان فتنه که خود را از خاندان امام خمینی(ره) می‌دانند، خوش نیامده است و حتی "زهرا اشراقی" همسر محمد‌رضا خاتمی با انتقاد تند از برادرش، در صفحه «فیس‌بوک» خود نوشت که «علی جان، تشریف بیارید، پاسخگو باشید. تا آنجا که می‌دونم، اینگونه تصمیم گیری فردی نیست» اما علی اشراقی در گفت‌وگو با یک خبرگزاری اصلاح‌طلب، تاکید کرده که رابطه خوبی با احمدی‌نژاد دارد.

نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی همچنین در رابطه با پیشینه آشنایی خود با رئیس جمهور حضورش در استقبال از هیات دولت در مرقد امام خمینی(ره) در دهه فجر امسال توضیح داده است.

مهندس اشراقی در این باره گفته است: سابقه آشنایی من با آقای احمدی‌نژاد به دوره شهرداری ایشان برمی گردد و بنده در آن زمان دبیر کمیسیون ماده ۵ شهرداری تهران بودم. البته پیش از شهردار شدن آقای احمدی‌نژاد و از دوره آقای کرباسچی من این مسوولیت را داشتم و در زمان شهردارهای بعد از ایشان نیز ادامه پیدا کرد تا دوره آقای قالیباف که در چند ماه نخست شهرداری ایشان نیز بنده دبیر کمیسیون ماده ۵ بودم و از آن زمان تا کنون مشاور شهرسازی شهرداری تهران هستم.

پیشنهاد احمدی‌نژاد به اشراقی برای حضور در دولت

وی درباره چگونگی آشنایی رئیش جمهور با وی گفت: شهردار تهران رییس کمیسیون ماده ۵ است و طبیعی است که بین دبیر و رییس کمیسیون همکاری مستقیمی وجود داشته باشد و از آن زمان ایشان به بنده لطف داشتند.

اشراقی در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه آیا پس از کنار رفتن شما از دبیری کمیسیون ماده ۵، رئیس جمهور پیشنهاد حضور در دولت را به شما نداد، گفت: در زمان انتخابات مجلس هشتم آقای احمدی‌نژاد مرا به ریاست جمهوری دعوت کرد و پیشنهاد داد در هر یک از وزارتخانه‌های تخصصی که تمایل دارم، به من مسوولیت بدهد و در وزارتخانه‌هایی که خارج از تخصص من است، ابتدا آموزش ببینم و بعد مسوولیت بدهد و یا برای ادامه تحصیل به خارج از کشور بروم که به ایشان گفتم فعلا که برای مجلس ثبت نام کرده‌ام و بعد هم هر بار ایشان را می‌بینم، لطف خود را تکرار می‌کنند.

مرجع ضمیر "خامنه‌ای کوثر است؛ دشمن او ابتر است" مشخص شد!

یکی از عناصر اصلاح‌طلب که اکنون در خارج از کشور زندگی می‌کند در جدید‌ترین یادداشت خود به ماجرای خاتمه یافتن نسل دیکتاتور سابق ایران پرداخته است.

به گزارش شبکه ایران، «داریوش سجادی» که برخلاف اصلاح‌طلبان داخل کشور، به شدت از آشوب‌های خیابانی سال گذشته انتقاد کرده است و آن را نقشه جهانی برای جلوگیری از پیشرفت ایران نامیده، در وبلاگ شخصی خود نوشته است: شعار «خامنه‌ای کوثر است؛ دشمن او ابتر است» از جمله شعارهائی بود که در جریان شهرآشوبی‌های سال گذشته در تهران و از جانب مردم خطاب به سبز‌ها سر داده می‌شد؛ هر چند سابقه تاریخی این شعار بازگشت به فوت فرزند ذکور رسول الله (عبدالله) در سنین طفولیت داشت که متعاقب آن «عاص بن وائل» به استناد محروم ماندن رسول الله از فرزند پسر، ایشان را اب‌تر و مقطوع النسل نامید و در پاسخ سوره کوثر بر ایشان نازل شد که در آن خداوند، پیامبر اسلام را به نعمت‏های بسیار و کوثر بشارت داد و دشمنانِ او را ابتر خواند.

سجادی در ادامه، اضافه کرده است: اینک و با توجه به آنکه خانواده پهلوی و جماعت سلطنت طلب حامی این خانواده نیز خود را در اردوی دشمنان ایران تعریف کرده‌اند، شعار مزبور توانسته ضمیر اشاره دیگری نیز بیابد.

این فعال سیاسی که اکنون در ایالات متحده زندگی می‌کند و آشنایی زیادی با جریانات ضدانقلاب دارد، با اشاره به خودکشی فرزند محمدرضا پهلوی نوشته است: طبیعتاً با خودکشی علیرضا پهلوی طی ماه گذشته و از آنجا که ایشان هرگز ازدواج نکرد و فرزندی نداشت و همچنانکه رضا پهلوی یگانه اولاد پسر باقیمانده از خانواده سلطنتی پهلوی نیز تنها برخوردار از اولاد دختر می‌باشد لذا می‌توان رضا پهلوی را آخرین حلقه از خانواده پهلوی بشمار آورد که با «پایانش» خانواده پهلوی نیز «پایان» می‌یابد. در اینصورت مراسم یادبود روز یکشنبه ۲۳ ژانویه ۲۰۱۱ در بالتیمور را که در رثای علیرضا پهلوی برگزار شد، بنوعی می‌توان سوگواره‌ای زودهنگام برای پایان سلسله پهلوی تلقی کرد.

گفتنی است علیرضا پهلوی چندی پیش در خانه خود در شهر بوستون آمریکا دست به خودکشی زد تا او هم به خواهرش لیلا پهلوی بپیوندد؛ خواهری که چند سال پیش و در انگلیس دست به خودکشی زده بود.

پیرزن 70 ساله در نماز جمعه به محسن رضایی چه گفت؟

در یکی از نمازجمعه های اخیر، نماز که تمام شد و خواستم سوار ماشین شوم، یک پیرزن حدود 70 ساله نزدیک آمد و به من گفت «آقای رضایی شما خوب در رفتید!» گفتم از کجا؟ گفت؛ «شما خوب فرار کردید! شما خوب خودتان را از اینها جدا کردید». می خواهم بگویم که من واقعا فرار نکردم. من دیدم که این مسیر بدون نتیجه است. علاوه بر این ما باید خودمان را در یک کشور در حال پیشرفت ببینیم.
این سخنان را محسن رضایی در گفت وگو با سایت «دادنا» عنوان کرد. این نامزد انتخابات ریاست جمهوری سال 88 همچنین می گوید: وقتی پس از برگزاری انتخابات، شورای نگهبان اعلام نظر کرد، اطلاعیه دادم وگفتم که به خاطر شرایط خطیر کشور و از آنجایی که خودم را سرباز رهبر می دانم به اعتراضات خودم ادامه نمی دهم، چرا که همچون روز روشن می دانستم که این اعتراضات به کجا کشیده خواهد شد. در محیط سیاسی ایران تازه تا همین جا هم به نظر من به خیر گذشت، یعنی احتمال انفجارات و درگیری های شدید وجود داشت. به هیچ عنوان نمی شود ساده اندیشی کرد، یا تحت تاثیر فضای احساسات و عواطف عمل کرد. وقتی تصمیم گرفتم از اعتراض به نتیجه انتخابات صرفنظر کنم، خیلی از دوستان گفتند که آیا شما می دانید چه می کنید؟ می دانید چه موج اعتراض و انتقادی علیه شما برخواهد خاست؟ گفتم می دانم. حتی بیش از 60 درصد از حدود 10 هزار ایمیلی که پس از آن ماجرا من دریافت کرده بودم، فحش هایی بود مبنی بر این که شما ترسیدید، جا خوردید، میدان را خالی کردید و غیره. اما خیلی از همین ایمیل ها به تدریج وبعد از گذشت سه یا چهار ماه برگشت و خیلی از ارسال کننده ها پشیمان شدند و در ایمیل های دیگری گفتند که ما تازه فهمیدیم شما چه کار آگاهانه ای کردید.
محسن رضایی در این مصاحبه اضافه می کند: در زمان امام بخش زیادی از جامعه سیاسی ما را روشنفکران تشکیل می دادند، امام روحانیون مبارز را درست کرد تا بالای سر روشنفکران باشند و آنها را در عرصه سیاست هدایت کنند تا از یک حد و مرزهای خاصی بیرون نروند. در سال گذشته اگر روحانیون مبارز نقش خود را به خوبی ایفا کرده بودند، باید همان ماه اول این حوادث جمع می شد. یا امام روحانیت مبارز را درست کرد که در بین متدینین به تحجر برنگردیم. ولی روحانیت مبارز بعد از امام نقش خود را ایفا نکرد. آنجایی که بداخلاقی شد، روحانیت مبارز باید جلو می آمدند و از این کار جلوگیری می کردند. وقتی آقای میرحسین آن کارها را کرد، آقایان خوئینی ها و خاتمی باید جلو می آمدند و کنترل داستان را به دست می گرفتند.
این اظهارات خوش بینانه رضایی در حالی است که برخی اعضای مجمع روحانیون نظیر خاتمی و موسوی خوئینی ها جزو رئوس فتنه بودند و در پروژه اغتشاش و آشوب نقش آفرینی می کردند و به عبارت دیگر یکی باید خود اینها را و نظایر آنها را مدیریت می کرد.

فرح به سر شاه قسم خورد اما این تو بمیری از آن تو بمیری ها نبود....

رسانه انگلیسی اعلام کننده اسم رمز کودتا در 2 مرداد 1332، گزارشی نوستالژیک درباره فرار محمدرضا پهلوی و همسرش از ایران و پیروزی ناگزیر انقلاب اسلامی منتشر کرد.
سایت بی بی سی در این مطلب که به قلم یکی از همکاران فراری روزنامه زنجیره ای شرق تهیه شده، هرچند ادعا می کند قضاوت درباره محمدرضا پهلوی میان خوب و بد نوسان دارد! اما در عین حال اذعان می کند «اگرچه انقلاب ایران در سالی به وقوع پیوست که بالاترین رقم تورم را در میان سالهای سلطنت پهلوی داشت اما آنچه میلیون ها ایرانی انقلابی شعار می دادند، رنگ و بوی اقتصادی نداشت. شعار نان، آزادی و برابری که بیشتر از سوی نیروهای چپ مسلح به میان جمعیت انقلابی آمد به سرعت محو شد و جای خود را به شعار برقرار باد حکومت اسلامی داد.»
بی بی سی با اشاره به روز فرار شاه و فرح از ایران می نویسد: خدمه گریه می کردند. فرح به رئیس تشریفات (کامبیز آتابای) گفت «به سر اعلیحضرت، برخواهیم گشت، شما همین جا بمانید و همه چیز را حفظ کنید.»
اولین کسی که به این جمله ها اعتمادی نداشت خود فرح بود. از همان پاییز سال 57 خدمه و کارکنان کاخ هر روز کمتر می شدند، یا سیل انقلاب آنها را می برد و یا از کاخ لرزان نیاوران زودتر از شاه فرار کرده بودند. فرح می دانست که این خروج مانند سال 1332 نیست و بازگشتی ندارد. شاه جوان سال کودتا، بختش بلند بود که آمریکا و بریتانیا همدست شدند و در میانه آشوب حزب توده و پاشیدن اتحاد محمد مصدق و ابوالقاسم کاشانی و دلسردی مردم بعد از سی ام تیرماه، دوباره به تاج و تخت بازگشت. این بار اما آمریکایی ها هم مانده بودند که با سیل بی وقفه و غیرمنتظره انقلاب ایران چه باید کرد. کاخ سفید با نظرات متضاد «زبیگنیو برژنسکی» مشاور امنیت ملی و «سایروس ونس» وزیر خارجه به سرگیجه ای رسیده بود که دست جیمی کارتر، رئیس جمهور را در هر تصمیمی می لرزاند.
نویسنده بی بی سی همچنین با اشاره به تظاهرات عاشورای پیش از پیروزی انقلاب نوشت: پاییز سال 57 خورشیدی عملا تهران در دست انقلاب بود. تظاهراتهای میلیونی تاسوعا و عاشورای سال 57 که خود شاه از فراز و با هلی کوپتر نظاره اش کرد، روح پهلوی دوم را که بعدها معلوم شد از بیماری لاعلاج سرطان رنج می برده، درهم کوبید. این پاشیدگی روانی البته در جان شاه انقلاب زده که مرداد سال 59 درگذشت، به پایان نرسید. خاندان پهلوی میراث دار سرگیجه هایی بودند که از شب فرار 26دیماه مانده بود، لیلا پهلوی ده سال پیش با خودکشی خود را رهانید و علیرضا پهلوی یک ماه پیش راه خواهر رفت و به خودکشی تن داد. سلطنت پنجاه ساله پهلوی، یکساله بر باد رفت. شورش دیماه سال 56 از میان طبقاتی که بورکراسی پهلوی تا لحظه سقوط، شناختی از زیر و بمشان نداشت، برخاست و به انقلاب رسید.
بی بی سی اضافه می کند: «بسیاری از هواداران سلطنت پهلوی که حالا به خاطره سر می کنند، معتقدند که شاه ایران باید با شورش سال 57 قاطعانه برخورد می کرد و از هیچ گونه خونریزی نمی هراسید. این تحلیل البته به هیچ روی در روزهای تاریخی سال 57 شدنی نبود.»
خاطرنشان می شود رادیو بی بی سی در شب کودتای 28 مرداد به جای عبارت همیشگی «اکنون نیمه شب است» عبارت «اکنون دقیقا نیمه شب است» را پخش کرد و بعدها براساس اسناد منتشره معلوم شده که طبق هماهنگی سازمان سیا و ام آی 6 انگلیس، تکرار عبارت اخیر به معنای دستور آغاز کودتا به کودتاچیان در ایران بوده است.