شفاف نیوز

شفاف سازی مسایل سیاسی

شفاف نیوز

شفاف سازی مسایل سیاسی

درس هایی از سوخت گذاری بوشهر

راه اندازی نیروگاه بوشهر اگرچه هنوز کامل نشده، تنگناهای استراتژیک بسیار جدی برای آمریکایی ها به وجود خواهد آورد که هنوز به طور کامل درک نشده است. در حالی که آمریکایی ها سعی می کنند راه اندازی بوشهر را یک پدیده عادی و کم اهمیت جلوه بدهند، دقت بیشتر نشان می دهد سوخت گذاری نیروگاه بوشهر بسیاری از معادلات کلیدی در مورد پرونده هسته ای ایران و فراتر از آن معادلات کلان امنیت منطقه ای را به شدت تحت تاثیر قرار خواهد داد. مقام های آمریکایی به دلیل استراتژی خاصی که با هماهنگی روس ها تعریف کرده اند -و درباره آن بحث خواهیم کرد- فعلا ترجیح داده اند به اظهارنظر های کلی در تایید راه اندازی نیروگاه بوشهر بسنده کنند ولی دور نیست آن روز که دریابند این بار هم در محاسبات خود دچار خطاهای فاحش شده اند.
ابتدایی ترین مسئله ای که آمریکایی ها و به دنبال آنها فرانسوی ها در مورد راه اندازی نیروگاه بوشهر مطرح کرده اند این است که با وجود یک قرارداد 10 ساله برای تامین سوخت بوشهر میان ایران و روسیه، ایران دیگر نیازی به غنی سازی در داخل خاک خود نخواهد داشت. ظاهرا این تصمیم مشترک روس ها و آمریکایی هاست که با تکرار این استدلال، مبنایی برای احیای دوباره درخواست تعلیق غنی سازی در مذاکرات آینده فراهم کنند. واقعیت این است که تا آنجا که به ایران مربوط می شود موضوع کاملا برعکس است. تا امروز به جز راکتور تحقیقاتی تهران، هیچ راکتور دیگری در ایران وجود نداشت که از اورانیوم غنی شده به عنوان سوخت استفاده کند. اکنون اما ایران یک راکتور قدرت 100 مگاواتی دارد که سالانه چیزی حدود 80 تن اورانیوم 5/3 درصد غنا مصرف می کند. درست است که روس ها متعهد شده اند برای 10سال سوخت این نیروگاه را تامین کنند اما سوال این است که حقیقتا چه تضمینی وجود دارد که روسیه به این تعهد خود پای بند بماند. روسیه بنا بود نیروگاه بوشهر را در 1999 به ایران تحویل بدهد اما این کار را با 11 سال تاخیر انجام داد. این مهم نیست که بهانه های این تاخیر چه بوده بلکه مهم این است که این تاخیر در هر حال رخ داده است. روسیه قراردادی مکتوب با ایران امضا کرده است که سامانه پدافند هوایی اس 300 را به ایران تحویل بدهد اما می دانیم و روس ها هم اعلام کرده اند که این کار را لااقل به این زودی ها انجام نخواهند داد. برای ایران این موضوع روشن شده است که برای روس ها اصل بر این است که بر سر آنچه میان آنها و ایران وجود دارد با غرب معامله کنند و تنها زمانی به تعهدات خود عمل می کنند که امکان هیچ نوع معامله ای با غرب وجود نداشته باشد. تا امروز خود نیروگاه بوشهر موضوع معامله روسیه و غرب بود و از این به بعد سوخت این نیروگاه می تواند موضوع چنین معامله ای باشد. آنچه این نگرانی را اضافه می کند تحلیل های برخی منابع روس در همین 2-3 روز گذشته است که تاکید می کنند تامین سوخت نیروگاه بوشهر ابزاری برای اعمال نفوذ روسیه بر ایران در مذاکرات آینده خواهد بود. بنابراین کاملا منصفانه است اگر نتیجه بگیریم ایران حق دارد به روسیه اعتماد نکند و از همین حالا به دنبال تامین مطمئن سوخت برای نیروگاه بوشهر از طریق غنی سازی و تولید سوخت در داخل خاک خود باشد تا این موضوع تضمین شود که بوشهر به طور مستمر فعایت خواهد کرد و وقفه ای در کار آن ایجاد نخواهد شد.
مسئله بعدی که دارای اهمیت عمیق راهبردی است، این است که سوخت گذاری راکتور بوشهر هرگونه حمله به تاسیسات هسته ای ایران را به طور کامل منتفی می کند. پیش از این مکررا استدلال کرده ایم که حمله نظامی به دلایل اطلاعاتی، عملیاتی و دلایل مربوط به تبعات و نتایج، هیچ وقت یک گزینه واقعی روی میز آمریکایی ها نبوده و این اواخر هم فقط به دو دلیل 1- جلب حمایت لابی صهیونیستی از دموکرات ها در انتخابات نوامبر و 2- کمک به موثر واقع شدن تحریم ها در تغییر رفتار ایران برجسته شده بود. اما اکنون و با سوخت گذاری نیروگاه بوشهر می توان با اطمینان کامل گفت که این گزینه از هرگونه محتوای واقعی به طور کامل تهی شده است.
موضوع به طور ساده از این قرار است که در شرایط فعلی هر طرفی که بنای حمله به تاسیسات هسته ای ایران را داشته باشد، دچار یک پارادوکس استراتژیک غیر قابل عبور خواهد بود. اگر بنا بر حمله به کل تاسیسات هسته ای ایران از جمله بوشهر باشد، همه کارشناسان اجماع دارند که با وجود چیزی حدود 82 تن اورانیوم غنی شده در قلب راکتور بوشهر، هرگونه حمله منجر به نشت فاجعه بار موارد رادیو اکتیو و از بین رفتن کامل اکوسیستم خلیج فارس خواهد شد. دقیقا به همین دلیل بود که جان بولتون اصرار داشت اگر اسراییل می خواهد کاری در زمینه حمله به تاسیسات ایران انجام بدهد باید این کار را حتما تا قبل از سوخت گذاری راکتور به سرانجام برساند وگرنه بعد از آن دیگر امکانی برای انجام آن وجود نخواهد داشت. تحلیلگران در ایران اکنون با اطمینان عقیده دارند که تهدید نظامی فاقد هرگونه کارکرد بر تاثیرگذاری بر اراده ایران است چرا که نیروگاه بوشهر درست مانند فردو به عنوان یک پدافند غیر عامل برای نطنز عمل خواهد کرد و برعکس نطنز هم اهرمی خواهد بود که از هرگونه تعرض به بوشهر جلوگیری می کند.
موضوع دیگر درباره بوشهر که درباره آن بسیار کم سخن گفته شده این است که سوخت گذاری این نیروگاه- چه آمریکایی ها بخواهند و بپسندند یا نه - فضایی را که آنها بعد از قطعنامه 1929 و اعمال تحریم های یک جانبه اروپا و چند کشور دیگر علیه ایران ساخته بودند به طور اساسی تعدیل می کند. همه آنچه در ذهن آمریکایی ها بود، این بود که تحت فشار خرد کننده از خارج، تنگناها و مشکلات داخلی ایران هم به طور برجسته ای تشدید شود (تقسیم کاری نمایانی از این حیث میان آمریکا و اسراییل از یک طرف و برخی سران داخلی فتنه انجام شده بود) و ایران برای خلاص شدن از این وضع چاره ای جز تغییر محاسبات خود درباره برنامه هسته ای و امتیاز دهی نبیند. سوخت گذاری نیروگاه بوشهر این فضا را اساسا تغییر داد. راه اندازی این نیروگاه مستلزم انتقال حجم زیادی از مواد و قطعات بسیار حساس به ایران بود که اکنون به طور کامل انجام شده است. مهم تر از این، آمریکایی ها از روسیه خواسته بودند با توجه به فضای روانی ایجاد شده در اثر تحریم ها تصمیم خود به راه اندازی فیزیکی نیروگاه بوشهر را لااقل اندکی به تعویق بیندازند تا این فضا آسیب نبیند. روس ها اما عمدتا به این دلیل که نمی خواستند اعتبار خود در بازار جهانی تامین قطعات و خدمات هسته ای را بیش از این به خطر بیندازند و در کنار آن به این علت که تاخیر بیشتر در راه اندازی نیروگاه هیچ بهره اقتصادی برای آنها نداشت، تصمیم گرفتند به این درخواست آمریکا اعتنا نکنند. ایران اکنون هیچ شباهتی به آن کشور منزوی و تحت فشار که آمریکایی ها می خواستند ندارد بلکه برعکس برنامه هسته ای ایران اکنون از فاز امنیتی به طور کامل خارج شده و یک برنامه صلح آمیز و تجاری است.
ایران به عنوان تنها دارنده یک نیروگاه هسته ای در خاورمیانه اکنون بدل به الگویی شده است که بی گمان بسیاری از کشورهای منطقه مایل خواهند بود پشت سر آن حرکت کرده و راه آن را ادامه بدهند. این موضوع اولا نوعی مسابقه هسته ای منتها از نوع تجاری و صلح آمیز آن در منطقه به راه خواهد انداخت که بدون شک برای شرکت های غربی بسیار شیرین و رویایی است!! همین حالا مثلا در عربستان یک جنگ پنهان میان فرانسه و آمریکا بر سر اینکه کدام یک از آنها طرف قراردادهای هسته ای پر سود ریاض باشد وجود دارد.
بنابراین صرف نظر از تبلیغات گمراه کننده برخی رسانه های غربی کشورهای منطقه به زودی درخواهند یافت که بایت بوشهر چیز زیادی به ایران بدهکارند. وجود این نیروگاه هم پای شرکت های بزرگ دارای فناوری هسته ای را به منطقه باز خواهد کرد و هم سطح انرژی فعال برای درگیری در منطقه را به طور اساسی پایین می آورد ونوعی امنیت پایدار را در آبراه حساس خلیج فارس مستقر خواهد کرد.
این نوشته فقط مدخلی بر یک نگاه راهبردی به سوخت گذاری نیروگاه بوشهر است. برخی مطالب بسیار مهم در این باره در این نوشته بسط داده نشده است به این دلیل که هر یک را باید در فرصتی جداگانه و به تفصیل مورد تامل قرار داد. با این حال این پیامی بسیار بزرگ است که ایران یک گام بلند به جلو برداشته و مهارت در فناوری نیروگاهی همزمان با تسلط بر چرخه سوخت، جایگاهی غیر قابل خدشه به آن اعطا می کند.

مهدی محمدی

نامه ای که بزودی توسط خاتمی منتشر میشود !

قرار است محمد خاتمی نامه ای را منتشر کند که در آن بر ضرورت جراحی جریان اصلاحات از جریان های آلوده تاکید شده است کار نگارش این نامه که چند روزی است به پایان رسیده هم اکنون در دست هادی خانیکی است تا ویرایش و اصلاحات نهایی را در آن انجام دهد.
گفته می شود خاتمی با نگارش این نامه چند هدف را دنبال می کند. اولین هدف وی جدا کردن مسیر جریان اصلاحات به عنوان جریان اصیل و ماندگار انقلاب از جریان سبز است که دارای ناخالصی های فراوان است و این امر به جبهه دوم خرداد ضربات مهلکی را وارد آورده است.
هدف دیگر خاتمی از تهیه نامه، اعلام چندباره این مسئله است که خط سیاسی وی از موسوی و کروبی جداست و او به اصلاحات در چارچوب نظام و حفظ اصول انقلاب معتقد است.
خاتمی با انتشار این نامه همچنین به دنبال آن است اعلام نماید از وضعیت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی حاکم بر جامعه ناراضی است و به عنوان یک منتقد مصلح، می تواند آلترناتیوی برای دولت دهم باشد.
نامه وی درحالی منتشر می شود که به نظر می رسد خاتمی از جریان فتنه کاملا ناامید شده و به دنبال فرصتی برای خروج از بن بست کنونی است.
خاتمی برای تهیه این نامه با عناصری از مجمع روحانیون و بنیاد باران مشورت کرده است.

ماه خدا و ربنای اهل نفاق !

آنچه در این یادداشت از زبان شجریان خواننده «ربنا» آمده است عیناً از کتاب «راز مانا» که وی آن را کامل ترین کتاب درباره خود می داند، برگرفته شده است.
هنگامی که سپاه شهسوار آفرینش علی مرتضی(ع)، به تعبیر سردار رشیدش؛ «مالک اشتر نخعی» یک تیغ شمشیر تا کور شدن چشم فتنه پسر ابوسفیان، فاصله داشت، به دستور پسر نابغه- عمروعاص- کلام خدا، بر نیزه ها رفت و فریاد برآمد که حکم فقط حکم خدا.
کتاب عزیزی که محمد مصطفی(ص)، آن را در کنار عترت خویش برای مسلمانان به یادگار نهاد. بدین سان یکی از عزیزترین و مقدس ترین میراث پیامبر اکرم«ص» بردار شد، تا فتنه گران از شکست گریخته و فرصت بیشتری برای آتش افروزی به دست آورند.
این ها را عرض کردم تا به این واقعیت برسم که حتی کلام خداوند و وحی منزل هم گاه می تواند برای منافقان و فتنه گران کاربرد مقطعی داشته باشد چه رسد به آوای «ربنا»ی خواننده ای که «صادق صبا» مستندساز مورد اعتمادش، مأمور رسمی و تابلودار سازمان «موساد» است.
کسی که در کتابش به خویش متواضعانه!! لقب راز بزرگ داده و در عین حال ادعا کرده است: «اگر قرار باشد در کنسرت ها ی خیریه ام از سفیران کشورهای فرانسه، ایتالیا و... الخ درست پذیرایی نشود، پس همان بهتر که برنامه کنسرت فردا و فرداها را لغو کنم! کسی که در سفرهای خارجی اش با عناصری همچون «علیرضا میبدی»، «علیرضا نوری زاده» و ده ها حشرات الارض دیگر از همین قماش می نشیند و به عقده گشایی علیه انقلاب اسلامی و دین مبین اسلام می پردازد. آن هم انقلاب و نظامی که او را از رتبه متنزل خوانندگی در کنار «گلوریا روحانی» و «عهدیه» بهایی مسلک و معصومه دده بالا، معروف به «هایده اسرائیلی» و یا به خاطر 20 هزار تومان پول پسردایی فرح، سنگ تمام گذاشتن در جشن هنر فرح پهلوی به همراه مدعوین وی که نمایش مهوع «خوک بچه» را در پیاده روهای شیراز اجرا کردند؛ در سطح یک استاد آواز رسمیت می بخشد، انقلابی که دولتمردانش با بزرگ منشی از کنار برخی از افعال وی همچون مشارکت در طرح چاووش که شاکله اش توسط حزب توده طراحی شده بود با بزرگ منشی عبور می کنند.
حتی نامه های وی به مدیر رادیو تلویزیون مبنی بر پخش نکردن صدایش را همچون فروش صدها برنامه گل های رنگارنگ و گل های تازه که جملگی آنها در تملک رادیو قرار داشت شد نوارهایی با عناوین شرکت های مجعولی همچون چگور آهنگ و... باز هم نادیده انگاشته و به وی امتیاز نشر و پخش آهنگ می دهند. تا پیراهنش دوتا شود و آنچه افتد و دانی و در رثای شاه معدوم ناله سر دهد «شهریاران را چه شد؟!». برای گرمی بازار کنسرت های دلاری اش، مدام بر طبل میان تهی می کوبد تا آنجا که بارها و بارها از بلندگوی رسانه های غائله ساز همچون بی .بی .سی به مردم ایران و انتخابشان توهین می کند و مدعی می شود: «این آوای ربنا را من در اوایل انقلاب برای آموزش خوانندگان رادیو خوانده بودم و راضی به پخشش نبودم اما یک باره دیدم پخش شد. تلفن کردم و در مقام اعتراض گفتم این «ربنا» را من برای آموزش خوانده بودم، نه پخش از رادیو و الآن هم راضی به این امر نیستم.»
و از آن روز هم که انتخاب مردم ایران مورد تأیید وی نبود، مدام آزادانه در عموم رسانه های ماهواره ای و رادیویی ضدانقلاب به مردم ایران، انقلاب اسلامی و دولتمردان این انقلاب توهین کرده است که چرا انتخابشان مورد تأیید آمریکا و اسرائیل نبوده!! حال در چنین شرایطی رسانه هایی که افراد پشت صحنه آنها در جریان فتنه های اخیر نقاب ها از صورتشان برافتاده و چهره های کریه شان آشکار شده، مدام مثلا از سر خیرخواهی!! تیتر می زنند که: «امسال بدون آوای ربنای استاد سفره های افطار ایرانی ها تهی است» و جملاتی از این دست، درحالی که اینان اگر حداقل یکی-دو کتاب جیبی حدیث هم حتی ورق زده بودند درمی یافتند که در ماه «ضیافت الله» سفره هیچکس تهی نیست که صاحب مهمانی؛ آن ذات یگانه و ازلی و ابدی است.
گرفتاری هم از اینجا شروع می شود که این قماش آدم ها همیشه؛ با وجه مهر، کرامت، بخشش و رأفت نظام روبرو شده اند ورنه خواننده 20 هزار تومانی جشن هنر فرح به خود جرأت عقده گشایی علیه مردم ایران و انتخابشان را نمی داد.
کسانی هم که مثلا از در دوستی چنین تیترهایی را سرهم می کنند درمی یافتند که ماه مهمانی خدا بی نیاز از آوای منافقانی است که قلبشان مملو از کینه مردمی است که به سلیقه آنها ریاست جمهور انتخاب نکرده اند. و خصم فارغ است که در ماه ضیافت خداوند حتی در عمق سکوتش در سحر و غروب هایش ترنم روح بخش فرشتگان خدا جاری است.
امید که با این یادداشت کوتاه؛ خصم دریابد که از این ترفندهای نخ نما شده سودی نخواهد برد جز آن که آبروی نداشته خود را بر باد بدهد.
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست
عرض خود می بری، زحمت ما می داری

سعید سجادی