شفاف نیوز

شفاف سازی مسایل سیاسی

شفاف نیوز

شفاف سازی مسایل سیاسی

حالا همه آن ناله را می شنوند.....

درست می گفت فرانسیس فوکویاما که از پایان تاریخ می گفت. اما او بد فهمیده بود. آنچه حقیقت داشت پایان تاریخ «لیبرال- دموکراسی» با تابلوی تولرانس (تحمل)، پلورالیسم (پذیرش و احترام به تنوع فکری و فرهنگی) و سکولاریسم بود. اجل لیبرال- دموکراسی سرآمده بود که 60 روشنفکر بنام آمریکایی پای جنایت های «صهیونیسم مسیحی» در افغانستان مهر تایید زدند و پس از آن بود که در افغانستان و عراق و پاکستان و لبنان و فلسطین، یکی پس از دیگری حمام خون برپا شد. آیا طنزی تلخ نبود جمع شدن عبارت «لیبرال- دموکراسی» با صهیونیسم مسیحی؟! لیبرال دموکراسی از درون پوک و پوسیده شده بود که مقامات سازمان سیا و پنتاگون جرئت کردند بگویند جنگ جهانی چهارم با 25 کشور اسلامی آغاز شده یا اراذل بی سر و پایی چون بوش با تمدن دیرپای ایران گلاویز شدند و آن را وحشی خطاب کردند.

لیبرال دموکراسی سکولار که ادعای احترام به تنوع و تکثر داشت، اکنون نقاب انداخته و بزک فرو گذاشته و چهره عریان کرده است. اینها که در دهمین سال از هزاره سوم و «قرن جدید آمریکایی»، پنجه و ناخن خشم بر سیمای تابناک قرآن می کشند و خاک بر چهره آفتاب می پاشند، همان ها هستند که با آب و تاب و طمطراق فراوان از «دیپلماسی عمومی» و لزوم بازسازی چهره منفور آمریکا در جهان به ویژه خاورمیانه اسلامی سخن می گفتند. پنجه کینه بر اوراق نورانی قرآن کریم کشیدند تا این حقیقت را گواه باشند که اکنون روزگار زوال عقل و استراتژی و استراتژیست های دوراندیش در غرب است.
جسارت علنی به ساحت کتاب آسمانی مسلمانان در مقابل کاخ سفید و با تدابیر امنیتی پلیس، واجد معانی فراوانی است. یعنی اینکه جنگ نرم شکست خورده است. یعنی اینکه کاری از دست پیاده نظام ناتوی فرهنگی (از سلمان رشدی و حامد ابوزید و تسلیمه نسرین و ایان هرسی علی و مرنیسی بگیرید تا سروش و عبادی و کدیور و...) برنیامده است. یعنی اینکه جسارت مداوم به ساحت پیامبر اکرم(ص) و اخلاف صالح او، آتش کینه را در دل صهیونیست های مسیحی شیطان پرست فرو ننشانده است و اساسا یعنی اینکه 30 سال هزینه گزاف برای سازمان عریض و طویل ناتوی فرهنگی و هجمه از درون و بیرون به اسلام و انقلاب اسلامی برآمده از آن، جز خسران و حسرت برای فراعنه معاصر به ارمغان نیاورده است. اگر 1444 سال پیش، فقط علی ابن ابیطالب(ع) بود که ناله شیطان از نزول وحی را می شنید و می فرمود: «ناله شیطان را هنگام نزول وحی بر پیامبر می شنیدم... و پیامبر فرمود این ناله شیطان است که از پرستش شدن ناامید گشته است» (خطبه 234 نهج البلاغه)، اکنون تمام امت اسلام بلکه همه وجدان های بیدار و ذهن های کنجکاو در دنیا، جزع و فزع شیطان بزرگ را می شنوند و می بینند که چگونه ناله احتضار سر می دهد.
آیا می توان برای کینه و حقد شیاطین روزگار از قرآن حکیم پایانی جست؟ چرا از معجزه ای اعظم و خاتم پیامبران الهی(ص)، خشم بر تن و جان و دهانشان زبانه نکشد حال آن که قرآن را از ید بیضا و عصای موسی که دریا را شکافت و فراعنه را به کام هلاک فرستاد، کاراتر و بالاتر می دانند و از نفس مسیحا، حیات بخش تر می یابند. اگر بیداری خاورمیانه اسلامی و مقاومت پیروز در برابر ابرقدرت های وحشی روزگار، معجزه ای کوچک از معجزات بزرگ و بی شمار قرآن باشد، پس شیاطین با بشارت های بزرگ تر این کتاب و گنجینه های هنوز کشف ناشده آن چه کنند؟ اگر قرار باشد در روزگار شعبده و اغوا و چشم بندی رسانه ای، قرآن کتاب هدایت و استقامت و دشمن شناسی و منبع الهام بخش قدرت باشد و از رازها و فرمول های روانشناسی دشمن در پستوها و اتاق فکرها و خلوت او- خانه عنکبوت- خبر دهد و خمینی و خامنه ای و نصرالله و میلیون ها مجاهد بصیر تربیت کند که مستضعفان ناامید و منزوی جهان را به جنبش آورده اند، آیا فهم واقعیت علت عقده گشایی علیه کلام خدا در برابر کاخ سفید معمای غامضی خواهد بود؟ «قرآن» تمامیت پاسخ به این پرسش است که چرا فاتحان سرمست افغانستان و عراق در کمتر از 2سال و اشغالگران فلسطین و لبنان و سوریه و مصر در طول 60سال گذشته، اکنون خود را در یک باتلاق تمام عیار می یابند؟ قرآن، کانون جوشان امید و صبر و استقامت و جهاد و مودت و اعتماد و حسن ظن و توکل به قدرت لایزال الهی است.
کار از دست فراعنه در رفته و خداوند مدام بر پس کله آنها می زند. حماقت در رفتار آنها موج می زند وگرنه می فهمیدند که با همین عقده گشایی ها، «قرآن حکیم» را بیشتر در دل و جان امت اسلام عجین می کنند. نمی فهمند که قرآن در کاغذ و پوستین خلاصه نمی شود و اکنون جان آگاه ده ها و صدها میلیون مسلمان، هر کدام آیتی از آیات تابناک قرآن شده است. نمی فهمند که موسی در «جزیره ثبات» آمریکا متولد شد و بالید و مشغول بر باد دادن دودمان فرعون در جای جای خاورمیانه است و مگر نه اینکه پیامبر اعظم(ص) فرمود «علمای امت من برتر از پیامبران بنی اسرائیل هستند». قرآن تا چندی پیش کتاب طاقچه نشین مسلمین بود و اکنون با همین عداوت های کور، «هویت» و «شخصیت» و «هستی» اهل ایمان شده است.
تازه، از این به بعد ماجرایی که اردوگاه صهیونیسم مسیحی آغاز کرده دیدنی است که گفته اند «اگر خانه ات شیشه ای است، پس به مردم سنگ نینداز». هجمه و تهتکی که مستکبران در قبال مقدسات جهان اسلام انجام می دهند، حکایت پتکی است که بر آهن ملتهب بکوبند و آن را سخت و روئین تن و نفوذ ناپذیر کنند. هنوز روزگار «عزت» و «صلابت» مسلمانان در راه است. این کلمات که در قید و بند کاغذ آمد، غلوّ و اغراق و هیجان نیست، سخنان خاویر سولانا دبیرکل اسبق ناتو و مسئول پیشین سیاست خارجی و امنیتی اتحادیه اروپاست. او از شمار آخرین استراتژیست هایی است که در روزگار «زوال استراتژی» و «امتناع عقل و تدبیر» در غرب بازنشسته شدند. 4 سال پیش (اوایل خرداد 1385) بود که خاویرسولانا در جمع صاحبان صنایع و شرکت های اسپانیایی حاضر شد و 2 هشدار مهم را مطرح کرد: «1-ایران برای نخستین بار در تاریخ، رهبری منطقه خاورمیانه را به دست گرفته است و به همین دلیل، تنش بر سر برنامه غنی سازی اورانیوم در ایران، نه با بمباران بلکه با عقل و از مسیر سیاسی و گفت وگو حل می شود. ایران نخستین قدرت خاورمیانه شده و آن قدر برگ برنده مانند برگ هسته ای، برگ عراق، برگ حماس و برگ افغانستان در دست دارد که به یک قدرت درجه اول تبدیل شود. باید به گشودن باب گفت وگو و به کارگیری عقل سلیم بازگشت..2.-در آینده باید با جنبش های تندروی اسلامی همانند آنچه اکنون با حماس در فلسطین داریم، همزیستی داشته باشیم. این احتمال زیاد است که همه ما در یک دنیای اسلامی که در آن اخوان المسلمین و جناح تندروتر اسلامی حکومت کنند، زندگی کنیم. در شرایط کنونی رأی کافی برای آن که اسلامگراهای میانه رو در انتخابات به پیروزی برسند، وجود ندارد. به همین دلیل باید از فراخوان برخورد تمدن ها پرهیز نموده و این اندیشه همزیستی را با 13 میلیون مسلمانی که در اروپا زندگی می کنند، شروع کنیم، از خانه خویش. وگرنه با مشکلات بسیار جدی روبرو خواهیم شد.»
اینها، تعابیر هشدارآمیز کسی بود که درباره وی گفته می شد «او بیشتر آمریکایی است تا اروپایی». زمامداران غرب بر دامنه آتشفشان خانه ساخته اند. گسل زلزله بزرگ زیرپای غرب در حال سرباز کردن است. زمین زیر پای اردوگاه لیبرال- دموکراسی سکولار می لرزد. چرایی ماجرا، همان آیت نورانی قرآن است. «ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس...». زمین زیرپای طغیانگران ستیزه جو می لرزد. این را خیلی ها فهمیده اند، حتی کسی با مختصات عبدالکریم سروش که خود با دلارها و تر و خشک کردن های سازمان ناتوی فرهنگی بالید و شناعت و دنائت را به هجمه علیه قدسی بودن قرآن و امانتداری پیامبر اعظم(ص) کشاند. او که نگران سرنوشت خود در ستیزه جویی آشکار غرب- سکولاریسم میلیتانت- است 4 اسفند 1388 در دانشگاه دلفت هلند می گوید «براساس تز سکولارها، جهان به سمت جدایی حکومت از دین و خصوصی شدن دین پیش می رود و دین فقط در دل انسان ها خواهد بود و بیش از آن مجال تصرف ندارد در حالی که این تز در این دوران واژگونه شده است، به این دلیل که وجود دین را در عمق زندگی ایرانیان و بازگشت دین را در مغرب زمین می توانیم ببینیم. آنچه گمان می رفت رو به احتضار می رود یا مرده است یا در راه مردن است، خوب یا بد، ظاهرا تجدید حیات کرده، برخاسته و برگشته و دیگران را به نگرانی افکنده است. سکولاریسم که قرار بود نسبت به ادیان بی طرف باشد اکنون تبدیل به یک سکولاریسم ستیزه گر شده یعنی با پاره ای از ادیان، رسما درمی آویزد و می ستیزد و وجود اجتماعی آنان را تحمل نمی کند. از این قرار چیزی اتفاق افتاده که در پیش بینی سکولارها نبوده است. تصور سکولارها این بود که جهان به طرفی می رود که دین در آن ضعیف و ضعیف تر خواهد شد. این جزو یکی از فرضیه های قطعی آنان بود. لذا غم دین را نباید خورد ... این بود، آن چه پشتوانه آزادی ادیان بود. زمانی هست که شما معتقدید پشتوانه آزادی ادیان عبارت است از حقوق بشر اما یک وقت هست که شما معتقدید این اعتقادات را زیاد نباید مورد توجه قرار داد و با آن ها نباید درافتاد. چرا؟ چون چیزی نیستند. چون مردنی اند و از میان رفتنی اند. تز سکولاریسم این را می گفت. آزادی ادیان عمدتا از این اندیشه تغذیه می کرد؛ چیزهایی که رفتنی اند و محتوم به مردن اند، آن قدر بها ندارند که ما با آن ها درآویزیم اما جهان جدید ظاهرا نشان داد که نه؛ همین اندیشه های دینی که آنان خرافی می پنداشتند، همین اندیشه های دینی که آن ها تاریخ مصرف آن ها را گذشته می دانستند، به دلایل مختلف دوباره سربرآورده اند. لذا آزادی دینی آن چنان که تبلیغ می شد و به آن افتخار می شد، دیگر در دستور کار سکولارها نیست.»
این تروریست عضو ناتوی فرهنگی، 11 مرداد 1386 هم در جمع گروهی از عناصر ضدانقلاب در دانشگاه پاریس می گوید «رفته رفته سکولاریسم وارد دوره ستیزه گر و میلیتانت می شود، سکولاریسمی که مدارا و ظرفیت و هاضمه قوی پیشین خود را از دست داده است. امروز پیش بینی ضعیف شدن تدریجی ادیان باطل از آب درآمده و شما در این 20، 30 سال از جامعه شناسان بزرگ می شنوید که ادیان در حال قوت گرفتن هستند. چرایی اش بماند]![... سکولاریسم و لیبرالیسم هاضمه اش برای بلعیدن ادیان ضعیف، قوی بود اما دین قوی و فربه را نمی تواند ببلعد و از گلویش پایین نمی رود و لذا ستیزه گر می شود. اینکه چرا دین دوباره جان گرفته، جامعه شناسان آمریکایی می گویند برای اینکه بحران هویت و بحران معنویت پدید آمده است. آمریکا حمله کرد به افغانستان و عراق. هر دو کشور در قانون اساسی تازه خود نوشتند ما باید قوانین مان را از شرع بگیریم، چیزی که در مخیله آمریکایی ها نمی گنجید، یعنی سکولاریسم صدامی تبدیل شده به آنتی سکولاریسم موجود در عراق... متأسفانه سکولاریسم ستیزه گر جنبه هویتی دین را غلیظ تر می کند. ... در کشورهای اروپایی، حکومت ها در مواجهه با اقلیت های دینی نیرومند کم کم دارند مدارای خود را از دست می دهند و سکولاریسم مداراگرشان بدل به سکولاریسم ستیزه گر می شود... آینده سکولاریسم و لیبرالیسم به دلیل قوت ادیان با یک سلسله چالش های جدی روبروست و به شکل فعلی باقی نخواهد ماند».

مجازات هتاکان به ساحت قرآن و سازمان دهندگان این نمایش مشمئزکننده، کمترین کاری است که دولت اوباما و سیستم قضایی آمریکا باید برای فرو نشاندن خشم امت اسلام بکنند، هر چند که گفته اند چاقو دسته خود را نمی برد وگرنه ابتدا باید بوش و هایدن و وولسی و ولفویتز و گیتس و رایس و کلینتون و اوباما را دادگاهی کرد. آنها که گله ای از رشدی و ابوزید و تسلیمه نسرین و سروش و نظایر آنها را برای حرمت شکنی فربه کرده اند، راه به لجاجت و هلاکت می برند و تربیت شدگان و تحت الحمایه های آنها نیز-چندان که می بینید- حتی در مقام محکومیت لفظی نیز زبان نخواهند گشود.

از مهاجرانی و کدیور و عبادی و سروش و بازرگان ها و سحابی بگیرید تا موسوی و صانعی و بیات و کروبی و دستغیب، یعنی همان شجاعان نواندیش! که رسانه رسمی سازمان سیا می گوید. آنها چند فرسنگ از قرآن دور و مهجورند که هیچ نمی خروشند و مهر بر دهان زده و خاموشند؟! یعنی قرآن کریم اندازه تروریست ها و محاربین حرمت ندارد؟!

محمد ایمانی

تعجب محمود عباس از مواضع خاتمی درباره روز قدس !!!

رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین از موضع خاتمی درباره روز قدس ابراز تعجب کرد.
محمود عباس عنصر دست نشانده اسرائیل در سرزمین‌های اشغالی فلسطین در یک موضع‌گیری خفت بار که سایت وزارت امور خارجه رژیم صهیونیستی آن را منعکس کرده است گفته من از موضع خاتمی که مردم و جوانان را تشویق به حضور در مراسم روز قدس کرد شگفت‌زده شدم و ملول گشتم و از ته دل سخت گریستم!این عنصر خائن به مردم فلسطین همچنین خطاب به خاتمی گفته: ای برادر درست زمانی که گفتگوهای صلح فلسطین با اسرائیل آغاز شده در این شرایط تشویق مردم به شرکت در تظاهرات جز دشمن تراشی و خشونت گرایی چه معنایی دیگری دارد؟محمود عباس به خاتمی گفته شما با تشویق مردم به راهپیمایی روز قدس، جنبش سبز مردم را به خشونت و نفرت، آلوده کردید!
رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین که از شکست مذاکرات به اصطلاح صلح در آمریکا نگران است در این نوشته خود خطاب به خاتمی ضمن فحاشی به سپاه پاسداران و بسیج سئوال کرده آیا شرکت در راهپیمایی و شعار مرگ بر آمریکا و اسرائیل و خائن دانستن حکومت خودمختار فلسطین یک رسالت الهی و انسانی است؟

البته قابل ذکر است که ما که هموطن خاتمی هستیم هنوز نفهمیدیم ایشون بالاخره کدوم وریه !!!

کلیپی از فریبا داوودی مهاجر

تا الان فکر کرده اید چرا هر کسی که به خارج فرار میکنه و پای ثابت شبکه ها و محافل معاند نظام میشه از جمله ی اطلاح طلبانه ؟

قبلا در پاسخ یکی از کاربران وبلاگ قول داده بودم کلیپی از فریبا داوودی مهاجر ( وابسته به سازمان غیر قانونی ادوار تحکیم وحدت علامه ) منتشر کنم . خانم مهاجر در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی سمت مشاور داشت اما بعدا به خارج گریخت . کسی بود که به حجاب بسیار اهمیت میداد اما در این کلیپ خواهید دید که ضمن صحبت با مجری شبکه صدای آمریکا روسری خودشو بر میداره !!

جهت دانلود کلیک کنید :


رقیب آرای باطله تهدید به تحریم انتخابات مجلس کرد !

رقیب ناکام آرای باطله در انتخابات ریاست جمهوری 88 اعلام کرد کسی روی او در انتخابات مجلس (اواخر سال 90) حساب نکند چون او با وضعیت فعلی در انتخابات شرکت نمی کند! کروبی پس از اخذ 330هزار رای از مجموع 40 میلیون رای، ترجیح داد به آشوبگران بپیوندد و خود را سردسته آنها معرفی کند.

وی در گفت وگو با العربیه و درباره انتخابات مجلس اظهار داشت: باید ببینیم چه می شود. اگر وضع به همین منوال باشد و دبیر شورای نگهبان از این حرفها بزند و سخنگوی شورای نگهبان به روش خود ادامه دهد، طبیعتا شرکت در انتخابات منتفی است.
وی درباره کمک یک میلیارد دلاری رژیم سعودی به «سران فتنه» هم خود را طرف خطاب سخنان آیت الله جنتی قرار داد و دریافت پول مذکور را تکذیب کرد. هرچند که کروبی آلودگی های مالی متعددی دارد که یک قلم ناچیز آن دریافت چندصد میلیون تومان از شهرام جزایری است، اما این آلودگی ها دلیل بر این نمی شود که این عنصر آلت دست منافقین خود را جزو سران فتنه جا بزند.
کروبی درباره اینکه آیا قصد دارد تلویزیون راه بیندازد یا نه گفت: «من بنای چنین کاری را ندارم علتش هم این است که امکاناتش را نداریم آن وقت ما امکاناتی داشتیم یک کمک هایی هم می شد. ما یک کاری می خواستیم انجام بدهیم آنها مانع شدند من هم در کارهایم سعی می کنم برای دیگران گرفتاری انجام نشود.»
او درباره شبکه تلویزیونی «رسا» گفت: «اسامی که برای من ذکر کردند آنها همان نیروهایی هستند که در جمهوری اسلامی بودند و کار می کردند و حضور داشتند. با کاری که انجام می دهند موافقم انجام بشود مخصوصا اگر در چارچوب قانون اساسی باشد. الان اگر آزادی بدهند من دنبال همین کارها می روم. چون اگر آزادی بدهند امکانات هم می رسد. وقتی که آزادی نمی دهند امکانات هم داده نمی شود و افراد هم می ترسند.»
شبکه العربیه یکی از بدنام ترین تلویزیون های وابسته به رژیم سعودی است که همواره از گروهک تروریستی ریگی حمایت و با سرکرده معدوم این گروهک مصاحبه می کرد. العربیه در جریان جنایات رژیم صهیونیستی در جنگ 33روزه و 22روزه لبنان و غزه هم، به طور کامل از صهیونیست ها حمایت کرد.

مصیبتی که پت و مت بر سر اصلاح طلبان آوردند

منابع خبری از تلاش مجدد خاتمی برای دیدار با رهبر معظم انقلاب خبر می دهند. گفته می شود خاتمی این بار، دعایی مدیر مسئول را واسطه درخواست وقت ملاقات قرار داده است.
گزارش ها حاکی است خاتمی تلاش دارد نسبت به حوادث سال گذشته و تندروی برخی دوستان خود اعلام برائت کند و این تحرک احتمالا در راستای نامه سال گذشته وی به محضر رهبر انقلاب صورت می گیرد که طی آن تلاش شده بود نوعی فاصله گذاری و انتقاد نسبت به عملکرد کروبی و موسوی انجام شود. خاتمی بارها و از جمله چند روز پیش متذکر شده که جریان اصلاحات به خاطر حوادث سال گذشته هزینه زیادی پرداخت کرده و باید ضمن خط کشی با برخی تندروها، جریان اصلاحات را زنده کنیم.
این در حالی است که سایت ضدانقلابی روزنت با اشاره به بن بست جریان اصلاحات نوشت: جریان اصلاحات پیش از حوادث سال گذشته، نگران غربال شورای نگهبان بود و پس از آن نوبت به چانه زنی نمایندگان این جریان با حاکمیت می رسید اما اکنون مهم ترین چالش، اساسا فاز اول ماجرا یا همان شورای نگهبان است. معما اکنون این است که چگونه می توان وارد ساختار شد؟ شکی نیست که اتفاقات سال گذشته به اندازه کافی دست شورای نگهبان را برای رد صلاحیت اصلاح طلبان باز می کند.
این سایت مدیریت شده از خارج کشور اضافه می کند: یکی از ضعف های اساسی جریان اصلاحات این بود که چانه زنی در بالا بدون فشار از پایین صورت می گرفت و نیرویی نبود که از پایین فشار بیاورد. اکنون معادله برعکس شده و این بار دیگر کسی نیست که از بالا چانه زنی کند.
روزنت البته فراموش کرده این نکته را یادآور شود که مردم دیگر پای فتنه گران نمی ایستند همچنان که از روز قدس سال گذشته تا 22 بهمن و پس از آن در روز قدس امسال نشان دادند و از طرف دیگر چانه زن های خاکستری سالیان گذشته اکنون خود در مظان خیانت و اتهام قرار دارند.

پروژه فرانکلین از آرشیو پنتاگون سربرآورد !!!

طراحی فتنه 88 در سال 2003

یک مقام ارشد سابق پنتاگون در نوشته ای، از جزئیات طرح مخفی خود برای براندازی جمهوری اسلامی ایران پرده برداشت.
لری فرانکلین که به عنوان رئیس میز ایران در پنتاگون و در همکاری با افرادی همچون مایکل لدین بر موضوع جنگ عراق و زمینه های آن متمرکز بوده است، در نوشته ای با عنوان «برنامه سری من برای سرنگونی جمهوری اسلامی»، سندی را بر جای گذاشته که به روشنی نشان می دهد پروژه فتنه 88 از سال 2003 جزء به جزء توسط آمریکایی ها طراحی و برنامه ریزی شده بود.
فرانکلین از جمله مخالفین آغاز جنگ عراق به شمار می رفت چرا که وی به قدرت منطقه ای ایران کاملا آگاه بوده و آن را مانع تحقق اهداف آمریکا در اقدام به این جنگ می دانست. فرانکلین در این طرح، راه حل خود برای برطرف ساختن مانع ایران را براندازی جمهوری اسلامی معرفی کرده و اجرای این طرح را مقدمه ای برای آغاز جنگ عراق می داند.
این مقام ارشد پنتاگون البته به دنبال ابراز مخالفت خود با جنگ عراق به جرم جاسوسی برای اسرائیل از طریق لابی صهیونیستی آیپک از منصب خود برکنار و دادگاهی گردید. با این حال وی را می توان جزء سرسخت ترین و معاندترین عناصر ضدجمهوری اسلامی ایران در آمریکا برشمرد که به همراه دیگر نومحافظه کاران این کشور، همواره نظریات و پیشنهادات افراطی خود را به دولت های مختلف آمریکا علیه نظام اسلامی ارائه نموده اند.
مقاله یاد شده که در فارین پالیسی منتشر شده البته پس از ناکامی آمریکا در جنگ عراق و همچنین در روزهای پس از انتخابات سال 88 در ایران نوشته شده و فرانکلین در این نوشته به ارزیابی طراحی ها و پیش بینی های خود پرداخته است.
در این مقاله این مقام ارشد سابق پنتاگون که از زندان آن را ارسال کرده آمده است: فوریه 2003 و چند هفته قبل از اشغال عراق بود و دولت بوش هنوز استراتژی واقع گرایانه ای در مورد هژمون آینده منطقه که در عراق قرار دارد، نداشت. من به عنوان رئیس میز ایران در وزارت دفاع، ناامید بودم. قرار بود که ما به عراق حمله کنیم ولی سیاست مشخصی در مورد دشمن سرسخت عراق نداشتیم. حس من این بود عراق به ویتنامی دیگر تبدیل شود و در ایران «هوشی مینه» جدید پدیدار شود. در حقیقت من از منابعم آگاه شده بودم که تهران پیش از شروع جنگ شبکه ای از عوامل، گروه های وابسته و سلاح در عراق ایجاد کرده است و آماده است تا زمانی که ایالات متحده، صدام را از عراق ساقط کرد آمریکا را به چالش بکشد. من همچنین می دانستم تصور اعتماد و همکاری با رهبران عراقی طرفدار ایران ایده ای احمقانه است. اما من به اندازه کافی شجاعت بیان این موضوع را نداشتم و نمی توانستم با رئیس در اداره نقشه های ویژه «داگلاس فیث» و یا رئیس او «پل وولفوویتز» روبرو شوم.
وی ادامه داد: در جو تب دار آن زمان تصور نمی کردم که کسی مرا جدی بگیرد و می دانستم که فیث آنقدر مشغول اشغال عراق است که حاضر نیست به حرفهایم گوش دهد. بنابراین من با توجه به شرایط حاکم، به «استیون ووزن» رئیس سیاست خارجی ایپک (کمیته امور عمومی اسرائیل و آمریکا) نزدیک شدم و از او خواستم تا نگرانی های من را با «اولیوت آبرامز» در شورای امنیت ملی در میان بگذارد. این اقدام من باعث شد تا من به جرم جاسوسی برای اسرائیل محاکمه شوم.
فرانکلین اضافه کرد: اما هدف من هرگز انتقال اطلاعات به اسرائیل نبود و من تنها تلاش داشتم تا از حمله عراق قبل از اتخاذ استراتژی مشخصی در قبال ایران جلوگیری کنم.
وی در این مقاله همچنین برای تاکید بر صحت پیش بینی هایش تصریح کرد: پس از حمله آمریکا به عراق، مدیر کیهان نوشت: «اشغالگران آمریکایی، گروگان ما در عراق هستند.»
من می دانستم این گونه خواهد شد. الان پیش بینی هایم تحقق پیدا کرده و ایران نقشه آمریکا در عراق را نقش بر آب کرده است.
مسئول میز ایران در پنتاگون در ادامه به طرح خود برای مقابله با ایران اشاره کرد و نوشت: من همیشه در پنتاگون گفته بودم که تغییر رژیم و نه کنار آمدن با ایران و جنگ با این کشور، باید سیاست ما باشد. اما عناصری در سازمان سیا و وزارت خارجه با این موضوع مخالف بودند. نقشه من طرحی بود تا بنیادهای رژیم را بدون توسل به نیروی نظامی بلرزاند.
وی در تشریح جزئیات این طرح عنوان کرد: من از ایالات متحده درخواست کردم تا یک دولت در تبعید را مثلا در جایی مثل آسیای مرکزی که سابقه ایرانی دارد به رسمیت بشناسد. من پیشنهاد برنامه پیچیده تبلیغاتی دادم تا داستان های درست و نادرست را در رسانه پخش کند و به این وسیله اطمینان مردم ایران به رهبرانشان کم شود.
فرانکلین اضافه کرد: من درخواست کردم تا سابقه حقوق بشری ایران برجسته شود و هر روز بر یکی از قربانیان رژیم تمرکز شود. زندان های رژیم برملا شود. همچنین پیشنهاد کردم برخی از اسناد از حالت سری خارج شود تا آبروی رژیم ایران در صحنه بین المللی از بین برود. به علاوه از متخصصین مالی درخواست کردم تا فهرستی از حساب های بانکی، اموال و بنگاه های تجاری که رهبران کلیدی رژیم مالک آنها هستند تهیه کنند و پیشنهاد کردم که نقل و انتقال های مالی بلوکه شود.
وی با توصیه به دولت آمریکا برای آموزش برخی فعالین سیاسی در ایران، ادامه داد: سرانجام درخواست کردم که تعهدی نسبت به مردم ایران، مانند جنبش مردمی لهستان، داده شود و نسلی از فعالان سیاسی آموزش دیده شوند تا به طور مخفیانه وارد کشور شوند و از آن خارج شوند. مردم باید بدانند که مهار روسیه به معنای کنار آمدن با آن کشور نبود، در حقیقت ایالات متحده میلیون ها دلار برای سرنگون کردن آن رژیم منحوس صرف کرد.
فرانکلین در این مقاله که پس از انتخابات سال 88 نوشته شده در ادامه به ارزیابی طرح های پیشنهادی خود پرداخته و البته توصیه های تکمیلی را نیز به آن می افزاید: انتخابات تابستان سال 2009 نشان داد که مخالفانی در ایران وجود دارد. این شرایط نشان داد که تلاش کافی برای افزایش این نارضایتی فراتر از طبقات میانی و بالایی انجام نشده است. اما بسیاری در ایالات متحده تنها دو گزینه را برای ایران می بینند. حمله نظامی و یا نوعی همزیستی با ایران، اما گزینه سومی نیز وجود دارد. ایالات متحده می تواند حمایت کامل خود از معترضین ایران را اعلام کند و این جنبش جدید را با تجهیز آن به تلفن های ماهواره ای، دوربین های دیجیتال و جی پی اس تقویت کند.
این مقام ارشد پنتاگون اضافه کرد: آمریکا همچنین می تواند برخی از تیراندازان ماهر را تربیت کند تا با تیراندازان رژیم که به تظاهرات کنندگان شلیک می کنند مقابله کند. همچنین می توان داده هایی به کانالهای اطلاعاتی وارد کرد تا ارگان های اطلاعاتی ایران سردرگم شوند و با عناصر مختلف سازمان های خودشان مقابله کنند و با یکدیگر بجنگند.
همچنین می توان رادیوهای باند کوتاه در اختیار مناطق روستایی قرار داد. ایالات متحده می تواند اقتدار رژیم را با نشان دادن فساد و دورویی آن کم کند. ممکن است که این اقدامات ایالات متحده باعث دستگیری گسترده شود اما این اقدام رژیم می تواند باعث به وجود آمدن مقاومت شدید در ایران شود. سرانجام ممکن است بخش عظیمی از مردم ایران دست به شورش بزنند. در صورت بروز چنین سناریویی، رژیم متوسل به خون ریزی، هرج و مرج و اقدامات انتقامی می شود. اما اگر مردم ایران بسیج شوند و دست به اعتصابات گسترده بزنند، رژیم ایران فلج خواهد شد.

عوارض تورمی از فردای هدفمندسازی یارانه ها خود را نشان می دهد !!!

به گزارش جهان، الیاس نادران، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در جلسه هفتگی انصار حزب‌الله که شب یکشنبه، برگزار شد، اظهار داشت:نسبت به ضرورت اجرای هدفمندسازی یارانه ها   به اعتقاد بنده اجماع کافی وجود دارد و باتوجه به اینکه همه مسئولان درگذشته بر اجرای آن تاکید داشتند اما اینکه چرا جسارت انجام این کار را نداشتند، نکته مهمی است که باید به آن توجه کرد.
  الیاس نادران

نادران در ادامه سخنان خود به عوارض اجتماعی، اقتصادی و مالی بحث هدفمند کردن یارانه‌ها اشاره کرد و افزود: عوارض به فوریت و در یک زمان فوق‌العاده کوتاه‌مدت عارض می‌شود، یعنی اگر دولت تصمیم بگیرد قسمت حامل‌های انرژی را گران کند، عوارض و پیامدهای خود را روی خانوارها و اجتماع خواهد گذاشت، یعنی مردم از فردای روزی که افزایش قیمت صورت بگیرد، به صورت ملموس در زندگی خودشان آن را می‌بینند. 


*پیامدهای مثبت طرح هدفمندی یارانه ها به تدریج ظاهر می‌شود

این استاد دانشگاه افزود: ممکن است در سه سال آینده این پیامد مثبت مشخص بشود یا اینکه تا ده - پانزده سال، ظاهر شدن پیامد مثبت آن طول بکشد؛ مثلاً بهره‌وری در رفتار تولیدکننده‌ها باید اصلاح شود.
نادران اضافه کرد: بکارگیری تکنولوژی‌های بهتر، مصرف بهینه حامل‌های انرژی مثل برق و گاز و سوخت تا مصارف خانگی، ممکن است سال‌ها به طول انجامد تا به جواب برسد.
نماینده تهران در مجلس گفت: وقفه زمانی بین بروز عوارض منفی و پیامدهای مثبت، فاصله‌ای است که همیشه برای سیاستگذاران اقتصادی کشور موجبات نگرانی و دغدغه بوده است؛ چراکه در این فاصله ممکن است اتفاقاتی بیفتد که قابل کنترل نباشد.
وی با تاکید بر اینکه این بار پیش‌بینی‌های لازم برای جلوگیری از اتفاقات احتمالی انجام شده است، گفت: دولت جوامع هدف آسیب پذیر را که قادر به انتقال عوارض آن به دیگر اقشار جامعه نیستند را مورد حمایت قرار می‌دهد.

*حمایت ویژه از دهک های پایین جامعه در دستور کار است
عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران اظهارداشت: دهک‌های پایین درآمدی که از کمیته امداد و سازمان بهزیستی کمک می‌گیرند، از بودجه عمومی دولت برای آنها مبالغی در نظر گرفته می‌شود تا بتوانند امرار معاش کنند.
وی دلیل اینکار را اینگونه تشریح کرد: دهک‌های پایین درآمدی از این وضعیت آسیب می‌بینند، چون نه کالایی تولید می‌کنند تا بتوانند قیمت آن را افزایش دهند نه دستمزدی می‌گیرند که دستمزد بالاتری را تقاضا کنند و نه امکاناتی مالی دارند که از قِبَل افزایش قیمت‌ آنها، وضعیتشان بهتر شود و نه سرمایه‌ای دارند که با افزایش قیمت آنها وضعیتشان بهبود پیدا کند؛ بنابراین این اقشار باید مورد حمایت مالی قرار گیرند.
نادران با تشریح دلیل دوم گفت: می‌خواهیم سهم دهک‌های پایین که از منابع ملی و ثروت ملی و امکانات دولتی کمتر است، برعکس کنیم؛ امروز افراد برخوردارتر از این منابع بیشتر استفاده می‌کنند.
این استاد دانشگاه اظهارداشت: لازمه مطلوب این است که با توجه به گستردگی کار و حجم فعالیت‌ها و فعل و انفعالات مادی که در کشور اتفاق خواهد افتاد و با توجه به ناشناخته بودن عوارض مختلفی که ممکن است در جامعه بروز کند، حتماً لازم است که گام اول با احتیاط برداشته شود؛ چرا که این حداقل شرط عقل در مدیریت کشور است.

* تنظیم بازار در روند اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها فوق‌العاده مهم و اساسی است
نادران بحث تنظیم بازار را فوق‌العاده مهم و اساسی دانست و افزود: تنظیم بازار از وظایف ذاتی وزارت بازرگانی است، البته پیداست که این وظیفه ذاتی به تنهایی توسط وزارت بازرگانی عملیاتی نیست بلکه همه، دستگاه‌های دولتی و نهادهای غیردولتی مثل بازار، باید هماهنگ با یکدیگر عمل کنند، تا این کار به نتیجه برسد.
وی اضافه کرد: یعنی به دلیل وجود انتظارات تورمی و شیطنت‌هایی که ممکن است برای جوسازی‌های روانی در جامعه صورت پذیرد و به دلایل مختلف، اگر این کار با تدبیر صورت نگیرد لذا منجر به انفجار قیمت‌ها می‌شود.

* «وفاق ملی و آرامش درمحیط سیاسی» لازمه اجرای صحیح طرح هدفمندی است
این استاد دانشگاه تصریح کرد: شرط سوم ضرورت این کار وفاق ملی و آرامش درمحیط سیاسی کشور است و مصداق آن اینکه در برنامه‌های اول تا چهارم همه دولت‌ها و همه مجلس‌ها با همین تعبیر مصوب کردند که باید یارانه‌های کشور هدفمند شود و در همان جا تعریفشان این بود که باید قیمت حامل‌های انرژی افزایش پیدا کند و از محل درآمدی که کسب می‌شود، مجموعه‌ای از اقدامات صورت پذیرد و بخشی از آن را به جامعه هدف و بخشی را به تأمین اجتماعی برای استمرار خدمت‌رسانی و بخشی را برای بهبود سیستم حمل و نقل کشور و موارد متعدد دیگر اختصاص یابد و امروز این موارد را عملیاتی کردند و به صورت مشخص برای آن قانون تنظیم شده و در اختیار دولت گذاشته‌ شده است.
این نماینده مجلس تصریح کرد: اگر وفاق ملی در حوزه سیاسی و اجتماعی به وجود نیاید، طبیعی است که این کار از دست یک دولت بر نمی‌آید.
این نماینده اصولگرا گفت: اگر خدای ناکرده ضعفی عارض شد و این طرح با شکست مواجه شود، همه آنهایی که کوتاهی کردند چه در خیرخواهی و چه با سوءنیت در مسیر شکست آن عمل کنند، برای همه ناگوار خواهد بود و کسی منفعتی نخواهد برد.