شفاف نیوز

شفاف سازی مسایل سیاسی

شفاف نیوز

شفاف سازی مسایل سیاسی

حالا همه آن ناله را می شنوند.....

درست می گفت فرانسیس فوکویاما که از پایان تاریخ می گفت. اما او بد فهمیده بود. آنچه حقیقت داشت پایان تاریخ «لیبرال- دموکراسی» با تابلوی تولرانس (تحمل)، پلورالیسم (پذیرش و احترام به تنوع فکری و فرهنگی) و سکولاریسم بود. اجل لیبرال- دموکراسی سرآمده بود که 60 روشنفکر بنام آمریکایی پای جنایت های «صهیونیسم مسیحی» در افغانستان مهر تایید زدند و پس از آن بود که در افغانستان و عراق و پاکستان و لبنان و فلسطین، یکی پس از دیگری حمام خون برپا شد. آیا طنزی تلخ نبود جمع شدن عبارت «لیبرال- دموکراسی» با صهیونیسم مسیحی؟! لیبرال دموکراسی از درون پوک و پوسیده شده بود که مقامات سازمان سیا و پنتاگون جرئت کردند بگویند جنگ جهانی چهارم با 25 کشور اسلامی آغاز شده یا اراذل بی سر و پایی چون بوش با تمدن دیرپای ایران گلاویز شدند و آن را وحشی خطاب کردند.

لیبرال دموکراسی سکولار که ادعای احترام به تنوع و تکثر داشت، اکنون نقاب انداخته و بزک فرو گذاشته و چهره عریان کرده است. اینها که در دهمین سال از هزاره سوم و «قرن جدید آمریکایی»، پنجه و ناخن خشم بر سیمای تابناک قرآن می کشند و خاک بر چهره آفتاب می پاشند، همان ها هستند که با آب و تاب و طمطراق فراوان از «دیپلماسی عمومی» و لزوم بازسازی چهره منفور آمریکا در جهان به ویژه خاورمیانه اسلامی سخن می گفتند. پنجه کینه بر اوراق نورانی قرآن کریم کشیدند تا این حقیقت را گواه باشند که اکنون روزگار زوال عقل و استراتژی و استراتژیست های دوراندیش در غرب است.
جسارت علنی به ساحت کتاب آسمانی مسلمانان در مقابل کاخ سفید و با تدابیر امنیتی پلیس، واجد معانی فراوانی است. یعنی اینکه جنگ نرم شکست خورده است. یعنی اینکه کاری از دست پیاده نظام ناتوی فرهنگی (از سلمان رشدی و حامد ابوزید و تسلیمه نسرین و ایان هرسی علی و مرنیسی بگیرید تا سروش و عبادی و کدیور و...) برنیامده است. یعنی اینکه جسارت مداوم به ساحت پیامبر اکرم(ص) و اخلاف صالح او، آتش کینه را در دل صهیونیست های مسیحی شیطان پرست فرو ننشانده است و اساسا یعنی اینکه 30 سال هزینه گزاف برای سازمان عریض و طویل ناتوی فرهنگی و هجمه از درون و بیرون به اسلام و انقلاب اسلامی برآمده از آن، جز خسران و حسرت برای فراعنه معاصر به ارمغان نیاورده است. اگر 1444 سال پیش، فقط علی ابن ابیطالب(ع) بود که ناله شیطان از نزول وحی را می شنید و می فرمود: «ناله شیطان را هنگام نزول وحی بر پیامبر می شنیدم... و پیامبر فرمود این ناله شیطان است که از پرستش شدن ناامید گشته است» (خطبه 234 نهج البلاغه)، اکنون تمام امت اسلام بلکه همه وجدان های بیدار و ذهن های کنجکاو در دنیا، جزع و فزع شیطان بزرگ را می شنوند و می بینند که چگونه ناله احتضار سر می دهد.
آیا می توان برای کینه و حقد شیاطین روزگار از قرآن حکیم پایانی جست؟ چرا از معجزه ای اعظم و خاتم پیامبران الهی(ص)، خشم بر تن و جان و دهانشان زبانه نکشد حال آن که قرآن را از ید بیضا و عصای موسی که دریا را شکافت و فراعنه را به کام هلاک فرستاد، کاراتر و بالاتر می دانند و از نفس مسیحا، حیات بخش تر می یابند. اگر بیداری خاورمیانه اسلامی و مقاومت پیروز در برابر ابرقدرت های وحشی روزگار، معجزه ای کوچک از معجزات بزرگ و بی شمار قرآن باشد، پس شیاطین با بشارت های بزرگ تر این کتاب و گنجینه های هنوز کشف ناشده آن چه کنند؟ اگر قرار باشد در روزگار شعبده و اغوا و چشم بندی رسانه ای، قرآن کتاب هدایت و استقامت و دشمن شناسی و منبع الهام بخش قدرت باشد و از رازها و فرمول های روانشناسی دشمن در پستوها و اتاق فکرها و خلوت او- خانه عنکبوت- خبر دهد و خمینی و خامنه ای و نصرالله و میلیون ها مجاهد بصیر تربیت کند که مستضعفان ناامید و منزوی جهان را به جنبش آورده اند، آیا فهم واقعیت علت عقده گشایی علیه کلام خدا در برابر کاخ سفید معمای غامضی خواهد بود؟ «قرآن» تمامیت پاسخ به این پرسش است که چرا فاتحان سرمست افغانستان و عراق در کمتر از 2سال و اشغالگران فلسطین و لبنان و سوریه و مصر در طول 60سال گذشته، اکنون خود را در یک باتلاق تمام عیار می یابند؟ قرآن، کانون جوشان امید و صبر و استقامت و جهاد و مودت و اعتماد و حسن ظن و توکل به قدرت لایزال الهی است.
کار از دست فراعنه در رفته و خداوند مدام بر پس کله آنها می زند. حماقت در رفتار آنها موج می زند وگرنه می فهمیدند که با همین عقده گشایی ها، «قرآن حکیم» را بیشتر در دل و جان امت اسلام عجین می کنند. نمی فهمند که قرآن در کاغذ و پوستین خلاصه نمی شود و اکنون جان آگاه ده ها و صدها میلیون مسلمان، هر کدام آیتی از آیات تابناک قرآن شده است. نمی فهمند که موسی در «جزیره ثبات» آمریکا متولد شد و بالید و مشغول بر باد دادن دودمان فرعون در جای جای خاورمیانه است و مگر نه اینکه پیامبر اعظم(ص) فرمود «علمای امت من برتر از پیامبران بنی اسرائیل هستند». قرآن تا چندی پیش کتاب طاقچه نشین مسلمین بود و اکنون با همین عداوت های کور، «هویت» و «شخصیت» و «هستی» اهل ایمان شده است.
تازه، از این به بعد ماجرایی که اردوگاه صهیونیسم مسیحی آغاز کرده دیدنی است که گفته اند «اگر خانه ات شیشه ای است، پس به مردم سنگ نینداز». هجمه و تهتکی که مستکبران در قبال مقدسات جهان اسلام انجام می دهند، حکایت پتکی است که بر آهن ملتهب بکوبند و آن را سخت و روئین تن و نفوذ ناپذیر کنند. هنوز روزگار «عزت» و «صلابت» مسلمانان در راه است. این کلمات که در قید و بند کاغذ آمد، غلوّ و اغراق و هیجان نیست، سخنان خاویر سولانا دبیرکل اسبق ناتو و مسئول پیشین سیاست خارجی و امنیتی اتحادیه اروپاست. او از شمار آخرین استراتژیست هایی است که در روزگار «زوال استراتژی» و «امتناع عقل و تدبیر» در غرب بازنشسته شدند. 4 سال پیش (اوایل خرداد 1385) بود که خاویرسولانا در جمع صاحبان صنایع و شرکت های اسپانیایی حاضر شد و 2 هشدار مهم را مطرح کرد: «1-ایران برای نخستین بار در تاریخ، رهبری منطقه خاورمیانه را به دست گرفته است و به همین دلیل، تنش بر سر برنامه غنی سازی اورانیوم در ایران، نه با بمباران بلکه با عقل و از مسیر سیاسی و گفت وگو حل می شود. ایران نخستین قدرت خاورمیانه شده و آن قدر برگ برنده مانند برگ هسته ای، برگ عراق، برگ حماس و برگ افغانستان در دست دارد که به یک قدرت درجه اول تبدیل شود. باید به گشودن باب گفت وگو و به کارگیری عقل سلیم بازگشت..2.-در آینده باید با جنبش های تندروی اسلامی همانند آنچه اکنون با حماس در فلسطین داریم، همزیستی داشته باشیم. این احتمال زیاد است که همه ما در یک دنیای اسلامی که در آن اخوان المسلمین و جناح تندروتر اسلامی حکومت کنند، زندگی کنیم. در شرایط کنونی رأی کافی برای آن که اسلامگراهای میانه رو در انتخابات به پیروزی برسند، وجود ندارد. به همین دلیل باید از فراخوان برخورد تمدن ها پرهیز نموده و این اندیشه همزیستی را با 13 میلیون مسلمانی که در اروپا زندگی می کنند، شروع کنیم، از خانه خویش. وگرنه با مشکلات بسیار جدی روبرو خواهیم شد.»
اینها، تعابیر هشدارآمیز کسی بود که درباره وی گفته می شد «او بیشتر آمریکایی است تا اروپایی». زمامداران غرب بر دامنه آتشفشان خانه ساخته اند. گسل زلزله بزرگ زیرپای غرب در حال سرباز کردن است. زمین زیر پای اردوگاه لیبرال- دموکراسی سکولار می لرزد. چرایی ماجرا، همان آیت نورانی قرآن است. «ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس...». زمین زیرپای طغیانگران ستیزه جو می لرزد. این را خیلی ها فهمیده اند، حتی کسی با مختصات عبدالکریم سروش که خود با دلارها و تر و خشک کردن های سازمان ناتوی فرهنگی بالید و شناعت و دنائت را به هجمه علیه قدسی بودن قرآن و امانتداری پیامبر اعظم(ص) کشاند. او که نگران سرنوشت خود در ستیزه جویی آشکار غرب- سکولاریسم میلیتانت- است 4 اسفند 1388 در دانشگاه دلفت هلند می گوید «براساس تز سکولارها، جهان به سمت جدایی حکومت از دین و خصوصی شدن دین پیش می رود و دین فقط در دل انسان ها خواهد بود و بیش از آن مجال تصرف ندارد در حالی که این تز در این دوران واژگونه شده است، به این دلیل که وجود دین را در عمق زندگی ایرانیان و بازگشت دین را در مغرب زمین می توانیم ببینیم. آنچه گمان می رفت رو به احتضار می رود یا مرده است یا در راه مردن است، خوب یا بد، ظاهرا تجدید حیات کرده، برخاسته و برگشته و دیگران را به نگرانی افکنده است. سکولاریسم که قرار بود نسبت به ادیان بی طرف باشد اکنون تبدیل به یک سکولاریسم ستیزه گر شده یعنی با پاره ای از ادیان، رسما درمی آویزد و می ستیزد و وجود اجتماعی آنان را تحمل نمی کند. از این قرار چیزی اتفاق افتاده که در پیش بینی سکولارها نبوده است. تصور سکولارها این بود که جهان به طرفی می رود که دین در آن ضعیف و ضعیف تر خواهد شد. این جزو یکی از فرضیه های قطعی آنان بود. لذا غم دین را نباید خورد ... این بود، آن چه پشتوانه آزادی ادیان بود. زمانی هست که شما معتقدید پشتوانه آزادی ادیان عبارت است از حقوق بشر اما یک وقت هست که شما معتقدید این اعتقادات را زیاد نباید مورد توجه قرار داد و با آن ها نباید درافتاد. چرا؟ چون چیزی نیستند. چون مردنی اند و از میان رفتنی اند. تز سکولاریسم این را می گفت. آزادی ادیان عمدتا از این اندیشه تغذیه می کرد؛ چیزهایی که رفتنی اند و محتوم به مردن اند، آن قدر بها ندارند که ما با آن ها درآویزیم اما جهان جدید ظاهرا نشان داد که نه؛ همین اندیشه های دینی که آنان خرافی می پنداشتند، همین اندیشه های دینی که آن ها تاریخ مصرف آن ها را گذشته می دانستند، به دلایل مختلف دوباره سربرآورده اند. لذا آزادی دینی آن چنان که تبلیغ می شد و به آن افتخار می شد، دیگر در دستور کار سکولارها نیست.»
این تروریست عضو ناتوی فرهنگی، 11 مرداد 1386 هم در جمع گروهی از عناصر ضدانقلاب در دانشگاه پاریس می گوید «رفته رفته سکولاریسم وارد دوره ستیزه گر و میلیتانت می شود، سکولاریسمی که مدارا و ظرفیت و هاضمه قوی پیشین خود را از دست داده است. امروز پیش بینی ضعیف شدن تدریجی ادیان باطل از آب درآمده و شما در این 20، 30 سال از جامعه شناسان بزرگ می شنوید که ادیان در حال قوت گرفتن هستند. چرایی اش بماند]![... سکولاریسم و لیبرالیسم هاضمه اش برای بلعیدن ادیان ضعیف، قوی بود اما دین قوی و فربه را نمی تواند ببلعد و از گلویش پایین نمی رود و لذا ستیزه گر می شود. اینکه چرا دین دوباره جان گرفته، جامعه شناسان آمریکایی می گویند برای اینکه بحران هویت و بحران معنویت پدید آمده است. آمریکا حمله کرد به افغانستان و عراق. هر دو کشور در قانون اساسی تازه خود نوشتند ما باید قوانین مان را از شرع بگیریم، چیزی که در مخیله آمریکایی ها نمی گنجید، یعنی سکولاریسم صدامی تبدیل شده به آنتی سکولاریسم موجود در عراق... متأسفانه سکولاریسم ستیزه گر جنبه هویتی دین را غلیظ تر می کند. ... در کشورهای اروپایی، حکومت ها در مواجهه با اقلیت های دینی نیرومند کم کم دارند مدارای خود را از دست می دهند و سکولاریسم مداراگرشان بدل به سکولاریسم ستیزه گر می شود... آینده سکولاریسم و لیبرالیسم به دلیل قوت ادیان با یک سلسله چالش های جدی روبروست و به شکل فعلی باقی نخواهد ماند».

مجازات هتاکان به ساحت قرآن و سازمان دهندگان این نمایش مشمئزکننده، کمترین کاری است که دولت اوباما و سیستم قضایی آمریکا باید برای فرو نشاندن خشم امت اسلام بکنند، هر چند که گفته اند چاقو دسته خود را نمی برد وگرنه ابتدا باید بوش و هایدن و وولسی و ولفویتز و گیتس و رایس و کلینتون و اوباما را دادگاهی کرد. آنها که گله ای از رشدی و ابوزید و تسلیمه نسرین و سروش و نظایر آنها را برای حرمت شکنی فربه کرده اند، راه به لجاجت و هلاکت می برند و تربیت شدگان و تحت الحمایه های آنها نیز-چندان که می بینید- حتی در مقام محکومیت لفظی نیز زبان نخواهند گشود.

از مهاجرانی و کدیور و عبادی و سروش و بازرگان ها و سحابی بگیرید تا موسوی و صانعی و بیات و کروبی و دستغیب، یعنی همان شجاعان نواندیش! که رسانه رسمی سازمان سیا می گوید. آنها چند فرسنگ از قرآن دور و مهجورند که هیچ نمی خروشند و مهر بر دهان زده و خاموشند؟! یعنی قرآن کریم اندازه تروریست ها و محاربین حرمت ندارد؟!

محمد ایمانی
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد