شفاف نیوز

شفاف سازی مسایل سیاسی

شفاف نیوز

شفاف سازی مسایل سیاسی

گاف سیا در حمایت از آقای تقلب

سازمان سیا در عملی ناشیانه میرحسین موسوی را از جایگاه صد و نودم یک نظرسنجی به رتبه اول ارتقاء داد. در حالی که در آخرین نتیجه نظرسنجی مجله تایم درباره 200 چهره مشهور دنیا در سال 2010، موسوی در جایگاه صد و نودم- زیر بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی- قرار داشت، این مجله در مدت چند ساعت ناگهان او را به عنوان موثرترین چهره دنیا معرفی کرد!
این گاف مشترک تایم و سیا در بالا کشیدن آقای تقلب، آنقدر ناشیانه بود که سایت جرس- ارگان رسمی فتنه سبز و مواجب بگیر سیا- هم نتوانست آن را ماله کشی کند و دراین باره نوشت؛ «آراء ثبت شده نهایی در آخرین لحظات از آخرین روز این نظرسنجی که از میان مخاطبین این نشریه صورت گرفت، نشان از آن دارد که میرحسین موسوی از جنبش دموکراتیک سبز مردم ایران، با تعداد آرایی بالغ بر یک میلیون و چهارصد و نودهزار رای، و با فاصله 600 هزار رای بالاتر از نفر دوم قرار گرفته است.»
هرچند تایم و جرس توضیح نداده اند چگونه طی چند لحظه چند صدهزار نفر به نامزد صد و نودم رای داده اند اما ظاهراً اوضاع اسفبار اردوگاه فتنه علت این تقلب بوده است. البته معلوم نیست اول شدن در لیستی مجعول که توسط کارشناسان سیا تهیه می شود و همجنس بازها و خوانندگان مبتذل پای ثابت آن هستند، چه افتخاری دارد؟!
سایت ضدانقلابی بالاترین، پیش از این گاف درباره میزان اهمیت این نظرسنجی و رابطه آن با ساده لوحی سبزها نوشته بود؛ «خیلی ها چند هفته گذشته تلاش کردند با رای دادن به سایت تایم، عکس موسوی را روی این مجله بیاورند. دوستان این قدر بر این حرکت های بی فایده که تنها سبب سرگرم شدن به کارهای بی نتیجه می شود، ارزش ندهیم. گیریم همه مجله تایم را با مطالب خود تا آخرین برگ پر می کردید. که چی؟ چه چیزی را تغییر می دادید. واقعیت این است که ما فقط انرژی خود را نابود می کنیم و بس. همین ها ما را بر این بدبختی و بیچارگی انداختند و آن وقت ما می خواهیم با امضای سایت آنها، توجهشان را جلب کنیم؟ آخر ساده لوحی تا کجا؟! ما سوراخ دعا را گم کرده ایم! ما داریم روز به روز از اهداف اصلی مان فاصله می گیریم و در یک سردرگمی گیج کننده گیر کرده ایم. دلمان را هم به این خوش کرده ایم که در رسانه هایی مانند بی بی سی و صدای آمریکا از جنبش سبز سخن گفته شده و در اخبار کم و بیش چیزهایی از آن شنیده می شود. بدانیم، نه مجاهدین و نه کمونیست ها هیچ کدام نمی توانند ما را آزاد کنند.»
گفتنی است برخی از رسانه های آمریکایی با انتقاد شدید از اقدام مجله تایم به سردبیر این مجله اعتراض کرده اند که «چرا برای مخالفت با ایران تا آنجا پیش می رود که باعث بی اعتبار کردن رسانه های آمریکایی در افکارعمومی شود.

جنبش بیانیه

وضعیت شاخص های امنیت ملی ایران در زمانی کوتاه بهبودی قابل ملاحظه یافته است. در سال 88 وقتی جرقه های فتنه زده شد، بسیاری از تحلیلگران امور ایران در سرویس های اطلاعاتی و موسسات تحقیقات استراتژیک در غرب تصور کردند آرزوهای دیرینه آنها درباره ایران در زمانی کوتاه محقق خواهد شد، آن هم توسط جریانی درون ایران که هدف گذاری هایی کاملا مشترک با آنها دارد.
بر این مبنا، طرف های غربی تقریبا مجموعه ارزیابی های خود درباره ایران را بازنویسی کردند. در نخستین گام مذاکرات هسته ای با ایران که در آستانه دستیابی به یک راه حل بود، متوقف شد. با وجود اینکه برآوردهای اطلاعاتی اسراییل و امریکا به آنها می گفت نباید فرصت را از دست بدهند، مجموعه طرف های مذاکره ایران در غرب تصمیم گرفتند کمی صبر کنند تا ببینند دوستان داخلی شان قادر به مهار ایران از داخل خواهند بود یا نه. پیشنهاد وین در آن مقطع دقیقا به این دلیل روی میز قرار گرفت که غربی ها تصور می کردند حلقه اول تصمیم سازی استراتژیک نظام دچار پراکندگی و تفرقه شده و در امور مهم مربوط به امنیت ملی قادر به تصمیم گیری نیست. تحلیل مقام های غربی در ماه های میانی سال 88 که گوشه و کنار آن را بیان هم می کردند این بود که اگر گزینه هایی سخت در مقابل ایران بگذارند -که پیشنهاد وین نمونه ای از آن بود- آن وقت این به هم ریختگی و تشتت در ایران بیشتر هم خواهد شد تا جایی که شکاف های موجود آنقدر عمیق شود که نظام ایران به اصطلاح زیر بار خود بشکند.
آنچه طرف غربی محاسبه نکرده بود این بود که ایران بتواند در زمانی کوتاه مشکلات داخلی خود در 3 حوزه سیاسی، امنیتی و اجتماعی را حل و فصل کند و نه فقط قدرت پیشین را بازیابد بلکه بر اقتدار خود به گونه ای معجزه گون نیز بیفزاید.
در حوزه سیاسی سرمایه گذاری غربی ها بیش از هر چیز روی این بود که اختلافات خواص سیاسی در ایران را تبدیل به نزاع هایی آشتی ناپذیر کنند یا اگر نشد لااقل در محیط رسانه ای به افکار عمومی ایران چنین القا کنند که نظام همبستگی درونی و انسجام خود را از دست داده است. با وجود انرژی فراوانی که روی این پروژه گذاشته شد نظام در زمان کوتاهی توانست انسجام سیاسی خود را حتی بهتر از قبل بازیابد با این تفاوت که دیگر بخش اعظم خواص فهمیده بودند مشکل کجاست و فریب خوردگان چرا فریب خوردند. این تنبه زودهنگام دو نتیجه داشت. اول اینکه نظام توانست ماهیت ضد مردمی بخشی از مدعیان را یک بار برای همیشه پیش چشم مردم آشکار کند و شرایط را برای برخورد قاطع با آنها مهیا سازد. جالب است که فتنه گران با وجود اینکه می دانستند رفتارهای رادیکال آنها تا چه حد می تواند برای آینده سیاسی شان خطرناک باشد و حتی آن را نابود کند فقط به این دلیل که نسبت به وجود حمایت های قوی داخلی و خارجی از خود دچار سوء تفاهم بودند، به این رفتارها ادامه دادند. نتیجه دوم تنبه خواص، آماده شدن نظام برای ارائه یک پاسخ قاطع و اجماعی به گزینه هایی بود که غربی ها می خواستند با تمرکز بر آنها اختلاف های داخلی را تشدید کنند. این موضوع را بهتر از هر جای دیگر می توان در پاسخی دید که ایران نهایتا به پیشنهاد وین داد. شاید اگر غربی ها این مقدار روی اختلاف های داخلی ایران تاکید نکرده و ذوق زدگی خود از احتمال تشدید آن را ابراز نداشته بودند ایران پاسخی چنین سخت گیرانه به پیشنهاد وین نمی داد. اما رفتارهای کودکانه مقام های امریکایی و ابراز امیدواری آنها به اینکه «ایران نتواند تصمیم بگیرد» نظام را بر آن داشت که حداکثر سخت گیری را در پاسخ خود به پیشنهاد وین اعمال کند. اکنون و پس از چند ماه علائمی وجود دارد که نشان می دهد غربی ها به این دلیل که اساسا راه دیگری ندارند در حال پذیرفتن شروط ایران برای مبادله مواد هسته ای هستند و از جمله، شرط همزمانی مبادله را کاملا پذیرفته اند؛ اگرچه تا آنجا که به ایران مربوط می شود مبادله ای صورت نخواهد گرفت مگر اینکه تمام شروط ایران تمام و کمال پذیرفته شود.
در سطح امنیتی تلاش غربی ها این بود که به هر قیمت ممکن ثابت کنند نظام ایران دچار «بحران سلطه» شده، توان جمع کردن شرایط کشور را از دست داده و به اصطلاح کار از دست آن در رفته است. برنامه ریزی برای بزرگ نمایی رسانه ای تحرکات کوچک، جنگی نشان دادن وضعیت روابط اشخاص و نهادهای درون نظام با یکدیگر و سرانجام تشدید ناآرامی ها و به خشونت کشاندن آنها از جمله اقداماتی بود که غربی ها برای پیش بردن پروژه خود در سطح امنیتی به آن متوسل شدند. این پروژه زمانی متوقف شد که سرویس های غربی و دوستان داخلی شان یک اشتباه استراتژیک کردند و آن به خشونت کشاندن تحرکات خود و جایگزین کردن تلاش برای براندازی به جای مبارزه سیاسی بود. این اشتباه از یک سو بخش بزرگی از مردم را از این جریان جدا کرد و مطالبه برخورد با فتنه را در میان آنها فراگیر نمود و از سوی دیگر باعث شد تا بسیاری از خواص که تا آن موقع در مرزبندی با فتنه مردد و درباره ماهیت و هدف حقیقی آن دچار اشتباه بودند، صف خود را از سران فتنه جدا کنند. در واقع به این معنا می توان گفت که اشتباه امنیتی طراحان فتنه در این مورد خاص، یعنی به خشونت کشاندن تحرکات، یک نتیجه سیاسی فوری داشت و آن هم این بود که همه سوء تفاهم ها درباره ماهیت واقعی این جریان را از بین برد.
در سطح اجتماعی اما موضوع بسیار عمیق تر است. مهم ترین هدف گذاری طراحان فتنه در این سطح آن بود که شکاف های سیاسی عینا به محیط اجتماعی منتقل شود و با رویارو ایستادن مردم در مقابل یکدیگر، نوعی فروپاشی اجتماعی در خرد ترین سطوح از جمله خانواده ها رخ بدهد و در واقع نظام جمهوری اسلامی در سطوحی کاملا بنیادی فلج شود. بسیار جالب است که توجه کنیم اتفاقا عمیق ترین ناکامی غربی ها هم در همین جا بوده است یعنی جایی که تصور می کردند خواهند توانست عمیق ترین ضربه را به نظام بزنند. دو حماسه بزرگ و حیرت آور 9 دی و 22 بهمن نشان داد که جامعه ایرانی نه فقط دچار فروپاشی نشده بلکه وحدت خود را حول عواملی کاملا انقلابی بازسازی کرده است. بعداز 31 سال انقلاب با حوادث 9 دی و 22 بهمن به نحوی وصف ناپذیر جوان شد، جامعه قدر نعمت ولایت را دریافت و بهتر از هر زمان دیگری معلوم شد چه کسانی دشمن آرامش و رفاه مردمند. درست است که غربی ها و دوستان داخلی شان اصرار دارند بگویند پیام آن حوادث را درنیافته اند اما در سطح سیاست گذاری کاملا پیداست که طرف غربی امید خود را به هر نوع فروپاشی اجتماعی در ایران از دست داده است و به همین دلیل است که سرمایه گذاری خود را به نقاطی دیگر منتقل کرده که می توان آن را در جدیدترین برنامه ریزی های سران فتنه مشاهده کرد.
جریان فتنه که اکنون در محافل داخلی خود مرگ را به طو رکامل پذیرفته تلاش می کند در سال 89 با یک برنامه ریزی جدید لااقل در بخش رسانه ای خود را احیا کند. مجموعه اطلاعات موجود نشان می دهد این جریان اکنون روی 3 پروژه متمرکز است: 1- تلاش برای حرکت به سمت طبقه محروم 2- بهره برداری از اختلافات قوای 3 گانه و 3- تبدیل شدن به بخشی از استراتژی جدید امریکا در ایران. درباره مورد اول نشانه روشن همین است که فتنه گران پس از ماه ها آتش افروزی ناگهان به یاد کارگران و معلمان -که در هیچ دولتی به اندازه دولت فعلی خدمات دریافت نکرده اند- افتاده اند و برای سوء استفاده از مطالبات آنها تلاش می کنند. در مقطع فعلی به 3 دلیل می توان استدلال کرد که این سرمایه گذاری به جایی نخواهد رسید. 1- طبقه محروم در ایران عموما بسیار متدین و انقلابی است و ارزش های دینی خود را پای هیچ جریان سیاسی خصوصا جریانی که دروغ گویی و ریاکاری آن آشکار شده ، قربانی نمی کند. 2- این طبقه اکنون بیشتر از هر زمان دیگری احساس می کند که مورد توجه نظام و دولت است و در اولویت دریافت خدمت بی منت قرار دارد. به طور طبیعی مردم رنج دیده ایران نمی توانند خدمت رسانی نقد دولت را با ادعاهای کسانی معامله کنند که تا دولت را به دست داشتند به صراحت می گفتند هیچ مسئولیتی در حوزه معیشت مردم ندارند. و 3- این طبقه اساسا در انتخابات سال 88 به هیچ کدام از سران فتنه رای نداده است که اکنون نسبت به آنها احساس همبستگی یا تعلق کند. در مورد دو گزینه سرمایه گذاری روی اختلاف میان قوا و تبدیل شدن به بخشی از استراتژی امریکا در ایران بحثی جداگانه و مفصل لازم است اما در اینجا به بیان همین یک نکته اکتفا می کنیم که جریان فتنه در شرایط فعلی هیچ راهی برای ادامه حیات خود نمی بیند و با جرات می توان گفت غرب گرایی ایرانی برای دهه ها از صحنه رقابت سیاسی حذف شده است.
جنبش به اصطلاح سبز اکنون فقط جنبش بیانیه های خنک و سخنرانی های بی حاصل است. حرف هم که می دانید گفته اند «باد هواست»!


مهدی محمدی

آب سردی که بر سر معمار انگلیسی فتنه سبز ریخته شد

سفیر سابق انگلیس در تهران طرح کاهش اختیارات شورای نگهبان را یک «پروژه» خواند و تأکید کرد مخالفت آیت الله خامنه ای با این اقدام، آب سردی روی پروژه مذکور بود. ریچارد دالتون همچنین اوضاع را به ضرر جنبش (فتنه) سبز توصیف کرد.
دالتون که هم اکنون به عنوان تحلیلگر امور خاورمیانه در مأسسه چتم هاوس فعالیت می کند، هر چند می کوشید موقعیت ایران را متزلزل نشان دهد اما تصریح کرد: به نظر می رسد در رویارویی بر سر بحران هسته ای با جامعه جهانی، حکومت ایران در موضع نیرومندی است. و در ماه های آینده مذاکرات قدرت های بزرگ برای دور دیگری از تحریم ها علیه ایران با دشواری های همیشگی پیش خواهد رفت.
وی با اشاره به اینکه تنش های سیاسی در ایران رو به خاموشی گذاشته می نویسد: میرحسین موسوی، محمد خاتمی و کروبی از هر گونه فعالیت سیاسی و انتخاباتی در آینده محروم شده اند. در فرآیند سیاسی فعلی با وجود حفظ محافظه کارانی مثل هاشمی رفسنجانی، عملاً اصلاح طلبان جایگاه خود را از دست داده اند هر چند که بازگشت محافظه کاران میانه رو می تواند تا حدودی از فشار بر اصلاح طلبان بکاهد.
به گزارش رادیو فردا، سفیر سابق انگلیس با اشاره به تدارک طرحی برای کاهش اختیارات نظارتی شورای نگهبان نوشت: مخالفت آیت الله خامنه ای با محدودتر کردن اختیارات شورای نگهبان، آب سردی بود که روی پروژه مذکور ریخت. تمام این شرایط به ضرر جنبش ]فتنه[ سبز است. آنها هیچ راهی برای سازماندهی ندارند و در شرایط فعلی چندان نمی توان به تحرکی جدید امیدوار بود.
دالتون تأکید می کند: نباید توقع داشت تحریم های مورد بحث موجب تغییر حکومت شود. رژیم آن گونه که برخی سال گذشته تصور کردند ضعیف و لرزان نیست. آنچه ضعیف ترین احتمال است، امکان براندازی حکومت است. شرایط فعلی برای شورش فراهم نیست.
اظهار سفیر سابق انگلیس از آن جهت قابل تأمل است که سفارت این کشور در تهران از صحنه گردانان اصلی اغتشاش و فتنه سال گذشته بود و در این راه طی چند سال گذشته انگلیسی ها به واسطه سفارتخانه خود طراحی و سرمایه گذاری کلانی را تدارک کرده بودند چندان که حسین رسام تحلیلگر بازداشت شده سفارت در جریان آشوب ها، طی محاکمه در دادگاه اعتراف کرد شخصاً در طول 5 سال ]که عموماً دوران سفارت آقای دالتون را شامل می شود[ توانسته با حدود 150 نفر از فعالان سیاسی و اصلاح طلب ارتباط گرفته و از طریق آنها اطلاعات و تحلیل های محرمانه جمع آوری کند.
سفارت انگلیس در سال 84 نیز با همکاری مأموران MI6 پیش بینی کرده بود شخص دیگری غیر از احمدی نژاد روی کار بیاید اما نتایج خیره کننده انتخابات در 27 خرداد و سوم تیر 84، به یک افتضاح بزرگ برای پیش گوهای سفارت و MI6 تبدیل شد به نحوی که در مطبوعات لندن این مسئله به چالش کشیده شد.

جدیدترین تحلیل کروبی از فتنه اخیر

چیزی نشده، یک اختلاف کوچک بوده حل میشه!

شیخ اصلاحات به ترسیم مرزبندی جدیدی و جالبی از فضای سیاسی کشور دست یافته و جایگاه تازه‌ای را برای مخالفان جمهوری اسلامی تعریف کرده است.

شبکه ایران: شیخ اصلاحات که به گفته پسر ارشد و همسرش در معرض تهدید "قرص سرطان‌زای روسی" و "گاز سرطان‌زا" است، با این حال از بیان سخنان بامزه و تحلیل های سیاسی کوتاه نیامده است.

مهدی کروبی در ادامه دیدارهایی که به گفته سیاسیون برای اعلام موجودیت برگزار می شود، به ترسیم مرزبندی جدیدی و جالبی از فضای سیاسی کشور دست یافته و جایگاه تازه‌ای را برای مخالفان جمهوری اسلامی تعریف کرده است.

وی در جمع عده ای که نمایندگان سابق مجلس نامیده شده اند، بدون اشاره به نقش مثلث آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی در فتنه اخیر، آشوب های سال گذشته را "یک اختلاف جناحی" نامیده و گفته است: "در کشوری که ۳۱ سال از پیروزی شکوهمند انقلابش می گذرد، دعوایی رخ داده است. ما معترض به نتایج انتخابات هستیم و طرف دیگر مدعی به صحت آن. بحث و مقصود بنده در اینجا، داوری این موضوع نیست که ما حق می گوئیم یا آنان راستگو هستند. چه معترضین و چه مدافعان، همگی از مسوولین این نظام و انقلاب هستند."

آقای کروبی البته توضیح نداده است که گروهک هایی چون منافقین، توده ای ها، سلطنت طلبان، همجنس بازان و سران و مقامات غربی هم که به نتیجه انتخابات اعتراض داشتند و برای ایجاد انقلاب مخملی اقدام به تدارک آشوب کردند، در کدام بخش از این مرزبندی جدید قرار می گیرند.

همچنین شیخ اصلاحات به خسارات فراوانی که در نتیجه آشوب ها به جان و مال مردم، اموال عمومی و آبروی نظام وارد شده است، هیچ اشاره ای نکرد.

اما آقای کروبی در حالی خود و طرفدارانش را در چارچوب نظام که حتی از مسئولان انقلاب معرفی کرده است که میرحسین موسوی اخیرا خروج از چارچوب جمهوری اسلامی را پذیرفت و گفت: "می‌گویند شما از کشتی نظام پیاده شده‌اید؛ از کشتی مسلمانی که پیاده نشده ایم."

گفتنی است که مهدی کروبی به دلیل مواضع گیری علیه جمهوری اسلامی و مسئولان ارشد آن، از سوی محافل بیگانه مدتی به "شیخ شجاع" شهرت یافت.

موسوی و تکرار ادعای 30 ساله منافقین


چندی پیش رهبر معظم انقلاب در سخنانی، با تشبیه نظام اسلامی به یک "کشتی نجات"، اعلام کردند: "افرادی که حاضر نیستند قانون و رأی اکثریت را قبول کنند و نقطه قوتی همچون انتخابات افتخارآفرین چهل میلیونی را تبدیل به نقطه ضعف می کنند عملاً خود را از این کشتی نجات خارج می کنند و صلاحیت حضور در چارچوب نظام اسلامی را از دست می دهند که از دست داده اند".

پس از این سخنان مقام معظم رهبری، بسیاری از فعالان سیاسی و مسئولان کشور بر خروج فتنه‌گران از چارچوب نظام، صحه گذاشتند و این مساله را تایید کردند.

به دنبال این موضوع میرحسین موسوی هم در جدیدترین اظهارات خود رسما پذیرفته است که او و جریان حامی وی از چارچوب نظام خارج شده‌اند.

آقای موسوی در دیدار جمعی که ایثارگران انقلاب نامیده شده اند، اعلام کرد که او و حامیانش، اعتقاد و التزامی به فعالیت در چارچوب نظام ندارند. او گفته است: "می‌گویند شما از کشتی نظام پیاده شده‌اید؛ از کشتی مسلمانی که پیاده نشده ایم. ما می‌خواهیم حداقل بگوییم اسلامی که می‌شناسیم، این نیست."

وی پیش از این هم مدعی شده بود که خواستار ارائه "قرائتی رحمانی" از دین اسلام است.

فعالان سیاسی این اظهارات آقای موسوی درباره احکام و قوانین اسلامی را در راستای مواضع سران گروهک تروریستی منافقین ارزیابی می‌کنند.

سران گروهک منافقین پس از آنکه با مخالفت مردم روبرو شدند و از ریزش شدید هواداران خود در جامعه مطلع شدند، دست به ایجاد درگیری و آشوب‌های خیابانی زدند. در جریان این اغتشاشات که با حمایت بیگانگان انجام می‌شد، مردم عادی در خیابان‌ها، بدون دلیل مورد حمله اعضای این گروهک قرار می‌گرفتند.

این افراد همچنین در زمان جنگ تحمیلی رسما به پیاده نظام دشمن بعثی تبدیل شدند و با بیان این مطلب که "ما برای برقراری اسلام واقعی به جای اسلام ارتجاعی، با ایران می‌جنگیم"، برای صدام جاسوسی می کردند و شکنجه‌های گسترده‌ای را بر روی اسرای ایرانی انجام دادند.

مسعود و مریم رجوی هم به عنوان سرکردگان گروهک منافقین، همواره از "اسلام" صحبت می‌کنند و خود را مقید به انجام احکام دین اسلام معرفی می‌کنند. البته این افراد اعلام می‌کنند که اسلامی که در جمهوری اسلامی ایران وجود دارد، "اسلام متحجرین" است و اسلامی که آن‌ها تبلیغ می‌کنند، "اسلام مهربانی و عطوفت" است.

 

مریم رجوی همواره از "قرائتی مهربانانه" از اسلام سخن می‌گوید

 

جالب آنکه میرحسین در دیدار اخیرش حمایت مثلث آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی و نیز منافقین از خود را انکار کرد و به موضع گیری علیه آنان پرداخت: منافقین با این جنایت هایی که در داخل کشور داشته اند، با این همکاری هایی که با صدام داشتند مرده ای شده بودند که ننگ ابدی بر پیشانی انها مانده است.

با این حال، کارشناسان سیاسی اظهارات اخیر میرحسین موسوی را درباره اینکه از چارچوب جمهوری اسلامی ایران خارج شده اما از اسلام خروج نکرده است و نیز اینکه به دنبال ارائه "قرائتی رحمانی" از دین اسلام است، همان ایدئولوژی و رویکرد گروهک منافقین ارزیابی می کنند.

آنان این گفته میرحسین را که اسلام ما با اسلام جمهوری اسلامی ایران متفاوت است، دلیلی بر صحت مدعای خود دانسته‌اند.

مهدی خانعلی‌زاده

شناور هوشمند سپاه آزمایش شد

به گزارش مهر، نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نخستین بار شناور هوشمند و منحصر به فرد خود را با نام یا مهدی (عج)، که در صنایع دریایی سپاه به تولید انبوه رسیده است ، در نخستین روز رزمایش بزرگ پیامبر اعظم 5 ، با موفقیت کامل عملیاتی کرد.

همچنین امروز 313 فروند از انواع شناورهای تندرو موشک‌انداز، اژدرافکن، راکت انداز، شناورهای عملیات ویژه و شناورهای حامل تکاوران و غواصان نیروی دریایی سپاه پاسداران در پهنه آب‌های خلیج فارس بخشی از قدرت دریایی ایران را به نمایش گذاشتند.

استفاده از نیروی انسانی کمتر و تجهیزات پیشرفته تر از دیگر ویژگی های قایق های تندروی نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است.

بکارگیری آسان، امکان تولید انبوه به صورت نامحدود و وسیع و آموزش گسترده بسیجیان برای استفاده از این شناورها، به قایقهای تندروی سپاه این امکان را داده است که به راحتی بتوانند به صورت انبوه به سمت هر مهاجمی حمله ور شوند.

طبق اعلام مسئولان این قایق های تندرو از فرماندهی متمرکزی برخوردار نیستند و هر یگان در تصمیم گیری در شرایط خاص و شرایط منطقه ای، خوداتکاء است.

امروز  در نخستین مرحله از رزمایش نخست 50 فروند از شناورهای تندرو هدف خود را در آبهای سرزمینی ایران که نخستین بار یک ناو جنگی حقیقی است، شناسایی کردند، سپس یگان های تکاور دریایی سپاه، پس از هشدارهای پی در پی و سرپیچی ناو جنگی دشمن فرضی، به این ناو حمله ور شدند و آن را محاصره و تسخیر کردند.

دستگیری یگان رزم ناو دشمن فرضی، مهمات گذاری و ازکار انداختن با شناورهای هوشمند و موشک انداز سپاه، ادامه عملیات ناوگان دریایی سپاه دراین رزمایش بود . زرم ناو دشمن فرضی تا دقایقی دیگر در مرحله آخر با شناورهای اژدر افکن بطور کامل منهدم و غرق می شود.

رزمایش پیامبر اعظم 5 به مدت 3 روز در 4 مرحله اجرا می شود .

بنا بر این گزارش جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی روز گذشته اعلام کرد : پیام رزمایش پیامبر اعظم 5 ، برای کشورهای دوست و همسایه پیام صلح، امنیت و آرامش متقابل است و برای دشمنان نشان دادن اقتدار، اراده و عزم ملی جمهوری اسلامی ایران در دفاع از استقلال، تمامیت ارضی و حریم آبهای خلیج فارس ، دریای عمان و تنگه هرمز است.

بحث داغ "لیف" و "صابون" و "سنگ پا" در مجلس؛

کنایه‌ای که سنایی به کواکبیان زد
                                                               
مصطفی کواکبیان، نماینده اصلاح طلب مجلس، خطاب به یکی از نمایندگان مجلس گفت: "تذکر شما حکایت آن مثل قدیمی است که تو حموم‌های قدیم مشتری پیدا نمی‌کردند، همدیگر را کیسه می‌کشیدند."

به گزارش شبکه ایران، ظهر امروز وزیر امور خارجه برای پاسخگویی به سوال مصطفی کواکبیان، نماینده اصلاح طلب مجلس، از علت عدم حضور ایران در اجلاس قزاقستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس به مجلس آمده بود.

اگرچه این نماینده نهایتا از پاسخ‌های وزیر قانع شد اما طرح سوالش همراه با حاشیه‌های بامزه ای بود.

نماینده سمنان در واکنش به اینکه گفته شد کمیسیون امنیت ملی با رای‌گیری‌ سوال کواکبیان را وارد ندانسته است، گفت: "بنده هیچ خاصیتی نداشته باشم حداقل در جلسات کمیسیون مرتب شرکت می‌کنم و اصلا برای سوال من رای گیری نشده است!"

به نوشته سایت خبرآنلاین، کواکبیان آنقدر در بیان سخنانش به حاشیه رفت که دوبار از باهنر‏ که ریاست جلسه را برعهده داشت و نیز یک بار از امیدوار رضایی عضو هیات رئیسه مجلس تذکر گرفت.

کار به جایی رسید که مهدی سنایی، دیگر نماینده اصلاح طلب و عضو کمیسیون امنیت ملی هم طی تذکری از کواکبیان خواست تا به مسائل حاشیه‌ای نپردازد و به اصل موضوع اشاره کند.

کواکبیان هم به آن‌ها پاسخ داد و خطاب به سنایی گفت: "تذکر شما حکایت آن مثل قدیمی است که تو حموم‌های قدیم مشتری پیدا نمی‌کردند، همدیگر را کیسه می‌کشیدند!"

سنایی هم سخنان کواکبیان را بی‌پاسخ نگذاشت و با بیان اینکه استفاده از برخی تعبیرات در مجلس درست نیست، گفت: "غیر از کیسه و لیف، در حمام از ابزارهای دیگری همچون سنگ پا هم استفاده می‌کنند!"

البته باهنر در تمامی این مذاکرات به کواکبیان تذکر می‌داد و می‌گفت که باید در اظهاراتتان منافع ملی را هم در نظر بگیرید.