شفاف نیوز

شفاف سازی مسایل سیاسی

شفاف نیوز

شفاف سازی مسایل سیاسی

این مساله داخلی است؛ فتنه گران و مردودی ها دخالت نکنند ....

در واکنش به سوت و کف ضدانقلاب و رسانه حامی هاشمی؛
اقدامات سوال برانگیز رئیس جمهور در هفته های اخیر دلسوزان انقلاب اسلامی را بشدت نگران کرده است. 
محمود احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ با شعار "عدالت" و "ولایتمداری" بود که میلیون ها رای کسب کرد و توانست رقیب صاحب نام خود را شکست دهد. 
وی از همان ابتدا با رفتار و گفتار خود معنی تحسین برانگیزی از ولایتمداری را به همگان معرفی می کرد. به عنوان نمونه وی در ابتدای مسئولیتش گفت که "برای این آمده‌ایم که تیرها به ما اصابت کند نه به آقا و از این به بعد نخواهیم گذاشت که تیرها به آقا بخورند." 
این رویکرد رئیس جمهور که با کار و تلاش شبانه روزی و ابتکار در خدمت گزاری به مردم همراه شده بود، اقبال عمومی را به وی بشدت افزایش داد تا جایی که حنای ضدانقلاب داخلی و خارجی برای ملت ایران دیگر هیچ رنگی نداشت. 
با رویکرد دولت نهم این مفهوم تایید شد که افزایش ولایتمداری و تبعیت از ولی فقیه در میان دولتمردان، خدمتگزاری بهتر و بیشتر و حمایت مردمی را به دنبال خواهد داشت چرا که دستورات و رهنمودهای ولی فقیه به عنوان دیده باش هوشمند جامعه و سکاندار کشتی انقلاب نقشه ای کم نظیر برای تحقق شعارهای "پیشرفت و عدالت" است؛ همان شعارهای اصلی انقلاب که شعارهای محوری دکتر احمدی نژاد و دولت او هم بوده است. 
در نتیجه این رویکرد انقلابی بود که در انتخابات باشکوه ۲۲ خرداد سال ۸۸ حماسه ای بی نظیر خلق شد و محمود احمدی نژاد با وجود رقیبی که حامیانی بسیار ثروت مند و پرنفوذ داشت، توانست حدود ۲۵ میلیون رای کسب کند و بار دیگر رئیس جمهور شود. 
شاید رگه هایی از غرور که در حدود یک ماه بعد در رفتار دکتر احمدی نژاد خودنمایی کرد؛ محصول همین آرای ده ها میلیونی بود.
وی اواخر تیرماه سال ۸۸ اسفندیار رحیم مشایی را به عنوان معاون اول رئیس جمهور منصوب کرد اما رهبر معظم انقلاب پس از مشاهده اعتراضات گسترده فعالان سیاسی و دانشگاهی به این انتصاب، رئیس جمهور را از این اقدام برحذر داشتند. 

ایشان در نامه ای به رئیس جمهور تاکید کردند که "انتصاب جناب آقای اسفندیار رحیم مشایی به معاونت رئیس جمهور بر خلاف مصلحت جنابعالی و دولت و موجب اختلاف و سرخوردگی میان علاقمندان به شما است."
آقای احمدی نژاد هرچند رحیم مشایی را بر پایه آنچه اجرای قانون اساسی و نه دستور ولی فقیه نامید، از معاون اولی برکنار کرد اما بلافاصله وی را به ریاست دفتر رئیس جمهور منصوب کرد تا دلسوزان انقلاب دست کم از رئیس جمهور دلخور شوند. 

این دلخوری با حمایت های ویژه و چندین باره رئیس جمهور از مشایی و تایید رویکرد وی در دو سال اخیر اضافه شد تا اینکه در هفته های اخیر، رئیس جمهور دست به اقداماتی زد که تقریبا همه دوستدارن انقلاب اسلامی را حیرت زده کرد؛ عزل وزیر اطلاعات بدون مشورت با رهبر معظم انقلاب، مخالفت با حکم حکومتی ایشان، قهر ۱۰ روزه و رها کردن امور کشور و... 

اینجا بود که بغض فروخورده علما و حامیان واقعی دولت ترکید و با اعتراض و انتقاد از قهر سیاسی دکتر احمدی نژاد که مدعی ولایتمداری بود، خود را جلوه گر ساخت. البته نوک پیکان انتقادات به سمت جریان انحرافی در دولت نشانه رفته چرا که هدف این جریان برای یک دست سازی دولت و حذف نیروهای ولایتمدار از قوه مجریه برای همگان افشا شده است. 
هرچند رئیس جمهور پس از قهر ۱۰ روزه به هیئت دولت بازگشت و از ولایتمداری خود سخن گفت اما با این حال تاکنون درخواست دلسوزان و منتقدان برای اثبات عملی ولایتمداری خود را بی پاسخ گذاشته است که حتی رویدادها حاکی از حمایت ویژه وی از جریان مشایی در دولت است.
حامیات واقعی دولت از رئیس جمهور خواسته اند که ولایتمداری خود را با برکنار کردن سرکرده جریان انحرافی از دولت نشان دهد. 

اما نکته مهمی که در این میان در حال رخ نمودن است، رویکرد دو جریان سیاسی درباره رویدادهای مذکور و زمینه چینی برای بهره برداری از آن است؛ موضوعی که به نظر می رسد اگر به آن کم توجهی شود، بی شک ضربه ای سنگین بر پیکره جریان انقلابی عدالت محور وارد خواهد ساخت. 
جریان فتنه یکی از این جریان هایی که پس از اقدامات جنجالی رئیس جمهور و جریان انحرافی جلسات مختلفی را صرف بحث و بررسی برای احیای خود و تضعیف، تخریب و حتی از بین بردن گفتمان انقلابی ۶ سال اخیر کرده است. 
در این مسیر، جریان دیگری که البته در داخل نظام تعریف می شود با جریان فتنه همسو شده است و با تبلیغات پر دامنه در حال تلاش برای ماهی گیری از این آب گل آلود است. اهداف این جریان از بهره برداری سیاسی از رویدادهای اخیر، در جهاتی با جریان فتنه از جمله در تضعیف جریان عدالت محور مشترک است اما در مواردی دیگر متفاوت است. 
این جریان سیاسی که در ایام پس از فتنه ۸۸ هرگز حاضر به تبعیت از ولایت فقیه نشد و منافع شخصی، حزبی، و سیاسی خود را بر تاکیدات ولایت فقیه ترجیح داد و سران آن "خواص بی بصیرت" لقب گرفتند، اکنون بر موج مخالفت رئیس جمهور با حکم حکومتی رهبر معظم انقلاب و حمایت از جریان انحرافی سوار شده و بی توجه به گذشته نزدیک خود، درصد صید اهداف سیاسی و انتخاباتی خود است. 
به نظر می رسد که راه اصلی و محوری این دو جریان برای رسیدن به اهداف خود، "پشیمان سازی" جریان انقلابی عدالت محور است؛ جریانی که از سال ۸۴ با شعار پیشرفت و عدالت در دل ملت ایران نشسته و روز به روز در حال گسترش است. 
آنان درصدند که با در هم شکستن وجهه ولایتمداری و عدالتخواهی دولت دهم، به طور غیر مستقیم گفتمان انقلابی ۶ سال اخیر را هم در هم شکنند و از این راه پتک پشیمانی را بر سر مردم حامی این رویکرد فرود آورند.
جریان سیاسی داخلی که خود را مقابل رویکرد دولت نهم و دهم تعریف کرده است، انتظار دارد نتیجه این استرتژی منجر به از هم پاشیدن جبهه ای که شعارهای انقلاب را در سال ۸۴ زنده کرد، شود. زیرا تنها در این صورت است که می توان آرای این جریان بزرگ را به کیسه انتخاباتی خود ریخت. 
به زعم آنان این جریان از هم پاشیده دو مزیت بسیار مهم دارد که هزینه منابع کلان سیاسی و مالی برای دستیابی به آن کاملا به صرفه است؛ نخست اینکه جریان حامی گفتمان انقلابی ۶ سال اخیر جبهه ای به وسعت میلیون ها رای را در بر گفته است. دوم اینکه این جریان به دلیل وفاداری به انقلاب اسلامی هرگز با صندوق های انتخاباتی قهر نخواهد کرد و با توجه به گسترش خیره کننده اش در ۶ سال اخیر حرف اول در در انتخابات خواهد زد. 
در راستای تبلیغات سیاسی دو جریان مذکور جملاتی مشابه اینکه "ما از همان ۶ سال پیش هشدار می دادیم که ..."، یا ".... از همان ابتدا پیش بینی کرد که این دولت ..."، "انحراف در این دولت از سال ۸۴ روشن بود" و ... زیاد به چشم می خورد. 

به عنوان نمونه، روزنامه جمهوری اسلامی از تریبون های اصلی جریان سیاسی داخلی در سرمقاله شماره دیروز خود نوشت که "صدافسوس که (انتقاد از رئیس جمهور) بسیار دیر مطرح شده و حدود ۵ سال قبل که مبحث مدیریت کشور توسط امام زمان علیه السلام را همین جریان به زبان آورد و در همان زمان، دلسوزان کشور و انقلاب و نظام چنین ادعاهائی را خلاف موازین دانستند، حضراتی که امروز چنین برآشفته سخن می‌گویند یا سکوت کردند و یا به معترضان برچسب ضدیت با ولایت فقیه زدند! درحالی که سخن آن روز معترضان دقیقاً حمایت عالمانه و آگاهانه از ولایت فقیه بود."
بر پایه این رویدادهاست که لازم است دو موضوع اساسی از هم تفکیک شوند تا راه تحقق اهداف جریان های مسئله دار مذکور مسدود شود. 

واقعیت این است که گرچه گفتمان انقلابی عدالت و ولایتمداری با روی دکتر احمدی نژاد در سال ۸۴ طلوعی مجدد کرد و با تلاش های شبانه روزی و تبعیت رئیس جمهور از رهبر معظم انقلاب اوج گرفت و منشا خدمات درخشانی به کشور شد، اما جدا نکردن این گفتمان بی نظیر از اشخاص ظلمی تاریخی در حق آن خواهد بود.
در واقع هر مسئولی تا زمانی در خط عدالت و ولایت خواهد بود که گفتار و رفتارش در این مسیر باشد و در این صورت مورد تایید ملت ایران است. در غیر آن مردم با هیچ مسئولی عهد اخوت نبسته اند و پیشبرد گفتمان نوپا و مقدس خود را ارجح بر حیات سیاسی اشخاص می دانند. 

به عبارت روشن تر ممکن است مسئولانی در میانه حرکت سریع السیر قطار عدالت کم بیاورند و حتی منافع شخصی و حزبی و یا اغفال دیگران آنان را از مسیر منحرف کند اما مردم هرگز دست از پیشبرد این قطار نخواهند کشید و حاضر به برگشت به سوی دیگر گفتمان های امتحان پس داده نیستند. 

بنابراین هم جریان های سیاسی به کمین نشسته باید این واقعیت را درک کنند که گرفتن گفتمان عدالت و ولایت از دست مردم امکانپذیر نیست و هم مسئولانی چون دکتر احمدی نژاد آگاه باشند که از این قطار تندرو جا نمانند.
اینجاست که سخنان حکیمانه رهبر معظم انقلاب در روز سوم اردیبهشت امسال در دیدار هزاران نفر از مردم فارس به ذهن متبادر می شود که تاکید کردند: " واقعاً در کشور دارد خدمت انجام میگیرد. هر جا خدمت باشد، هم مردم طرفدار هستند، هم رهبرى طرفدار است. ما که راجع به شخص قضاوت نمیکنیم؛ ما کار را، خط را، جهتگیرى را ملاک و معیار قرار میدهیم. آنجائى که کار و خدمت و تلاش هست، حمایت ما هست، حمایت مردم هست."
جهان

ناگفته های 11 روز غیبت و خانه نشینی رئیس جمهور !!!

امروز روز انتخاب مجدد است؛ انحراف یا خدمت گزاری

علی رضا زاکانی دبیرکل جمعیت رهپویان انقلاب و نماینده مجلس در سرمقاله هفته نامه پنجره نوشت:سوم تا چهاردهم اردیبهشت امسال شاهد رخدادی بودیم که با ویژگی خاصی که داشت در تاریخ انقلاب اسلامی بی‎مانند بود. جناب آقای دکتر احمدی‎نژاد در اقدامی بی‎سابقه در اعتراض به حکم حکومتی مقام معظم رهبری برای ابقای وزیر اطلاعات به منزل رفت و پس از یازده روز خانه‎نشینی به محل کار خود بازگشت. چرایی حکم رهبر عزیز انقلاب و علت مقاومت ریاست محترم جمهوری، جای بررسی جدی دارد اما در این نوشته سعی دارم به نکاتی چند پیرامون حواشی آن بپردازم: 

انتخابات سال ۸۴ آغاز طلیعه‎ای نو در عرصه خدمت‎گزاری در ایران اسلامی بود و کشور با رویکردی جدید، روحی تازه را در کالبد اجرایی خویش حس کرد. دولت خدمت‎گزار با سرلوحه قرار دادن شعار‎های اساسی انقلاب و کار و تلاش خویش خدمات شایانی را به انجام رساند؛ همت کاشت و افتخار و آبرو درو کرد، ولی علی‎رغم خدمات شایانش از همان ابتدا رگه‎‎هایی از انحراف در برخی از عناصر آن قابل مشاهده بود که رفته‎رفته غلظت بیشتری یافت تا جایی‎که تسویه حساب و حذف عناصر خدوم، به برنامه‎ای آشکار برای آن‎ها و سپس به عملی واجب برای یکدست کردن دستگاه اجرایی کشور در جهت رسیدن به اهداف ناصواب‎شان تبدیل گردید.
 
نمود این جریان خطرناک و مشکوک پیرامون جناب آقای احمدی‎نژاد روز به روز نمود بیشتر یافت و کم‎کم کار به‎جایی رسید که چندی قبل مدیر حفاظت اطلاعات وزارت اطلاعات در سخنرانی مبسوطی در داخل این وزارتخانه ضمن کالبدشکافی فتنه ۸۸، علایم و نشانه‎‎های فتنه بزرگ‎تری را برای آینده پیش‎بینی کرد، که به گفته وی ترکیبی از نفاق و انجمن حجتیه آن را راهبری می‎کند و البته، این گفته که مبتنی بر دریافت‎‎های اطلاعاتی و بدور از گمانه‎زنی‎‎های صرف بیان شده بود سبب شد تا وی از مسئولیت خویش عزل و خانه‎نشین گردد. 

با تصمیم و اقدام جناب آقای مصلحی برای تغییر یکی از معاونین خود در وزارت اطلاعات، دور جدیدی از فعالیت‎‎ها آغاز شد و شرایط به‎سمتی رفت که با القائات انجام گرفته، ریاست محترم جمهوری تصمیم به عزل وزیر اطلاعات گرفت، که مخالفت محرمانه کتبی و شفاهی رهبر فرزانه انقلاب، جهت مصلحت کشور با این عزل را درپی داشت و پس از مقاومت آقای احمدی‎نژاد، با دستور و حکم علنی معظم‎له وزیر اطلاعات ابقا شد که اعلام آن در سی‎ام فروردین در نمازخانه این وزارتخانه، غریو شادی سربازان گمنام امام زمان (عجل‎الله‎تعالی‎فرجه‎الشریف) را که در اثر فشار‎های جریان انحرافی در سینه‎‎ها حبس شده بود بلند کرد و دل‎‎های نگران پرسنل خدوم آن وزارتخانه را آرامش بخشید. 

اما مقاومت‎‎های بعدی حساسیت موضوع را آشکارتر کرد و از تصمیم حکیمانه اعلام شده در قالب یک حکم حکومتی پرده برداشت، تا جایی‎که تاکنون زوایای آشکار شده این موضوع، حکایت از حسن تدبیر در عبور انقلاب از گردنه‎ای خطرناک و سخت، به‎دستان مبارک ولایت مطلقه فقیه به لطف الهی دارد.

با تشدید القائات این جریان انحرافی و قهر رییس‎جمهوری، شرایط به‎سمتی رفت که همه دوست‎داران انقلاب با گوش‎زد ضرورت تبعیت از ولی فقیه و تبعات تمرد از آن، به نصیحت و سپس انذار دکتر احمدی‎نژاد پرداختند و اوضاع ویژه داخلی در کنار موقعیت ممتاز نظام اسلامی در شرایط خطیر منطقه و جهان را خاطرنشان کرده و عدم داشتن حجت شرعی و کاستی منطق عقل و تدبیر را در این مقاومت بیان داشتند، در فضای عمومی نیز حضرت آیت‎الله العظمی خامنه‎ای (مدظله العالی) ضمن دعوت به آرامش، بر رعایت قانون و جلوگیری از انحراف تأکید کردند. 
احمدی نژاد:من همین الان 35 میلیون رای دارم
گرچه اخبار ملاقات اشخاص مختلف با ریاست‎جمهوری و سخنان صریح ایشان خطاب به چند نفر از ملاقات‎کنندگان با وی، حساسیت‎‎ها را بیشتر برانگیخت و اظهارات‎شان در داشتن ۳۵ میلیون رأی و اهتمام‎شان در مقاومت در برابر انجام این حکم حکومتی به سبب صیانت از جایگاه رییس‎جمهوری! عمق القائات نادرست و خطرناک را به ظهور رساند، لیکن بعد از طی مسیر عادی کشور در فقدان وی و شدت ناراحتی عمومی و بالا رفتن سطح انذار‎ها از عدم تمکین ایشان، جناب آقای دکتر احمدی‎نژاد پس از یازده روز در هیأت دولت حاضر و اظهارات شفافی را در حمایت از ولایت فقیه و ضرورت تبیین آن برای جلوگیری از سوءاستفاده عناصر سیاسی و ممانعت از دفاع بد از این‎جایگاه مهم ابراز داشتند.
 
گرچه این خانه‎نشینی به قیمت شادی دشمنان اسلام و دل‎شکستگی دوستان انقلاب و از دست دادن سرمایه‎‎های زیاد تمام شد؛ اما به لطف درایت و تدبیر ولی امر مسلمین اوضاع التیام یافت و آزمونی سخت برای جناب آقای احمدی‎نژاد آغاز شد، تا در محک آن پایبندی ایشان به شعار داده شده در حمایت از رکن رکین نظام اسلامی و نفی عناصر جریان انحرافی در دولت - که کاملا شناخته شده می‎باشند - مشخص و معلوم شود.
 
انتظار دل‎دادگان به اسلام و دوست‎داران کشور عزیزمان ایران این است که از این به ‎بعد شاهد تقویت عناصر خدمت‎گزار در دولت که بحمدالله فراوانند باشند و به‎زودی حذف عناصر مشکوک و منحرف را مشاهده کنند. این تصمیم نیاز به انتخابی از سر اعتقاد و تدبیر دارد و نه اجبار، و لازمه آن نیز شکستن حباب توهم و لجام زدن به شیطان‎‎های درونی و بیرونی است که امید است به همت بلند ریاست محترم جمهوری این مهم حاصل شود و در آینده نزدیک شاهد تقویت خدمت‎گزاری دولت و اضمحلال جریان انحرافی در دستگاه اجرایی باشیم.

رئیس جمهور به ریاست جمهوری بازگشت


رئیس جمهور با تشکر عمیق از حمایتهای مستمر رهبر معظم انقلاب از دولت، دولت دهم را ، بطور کامل پایبند به «ولایت فقیه » خواند و تبعیت از ولایت فقیه را میثاق همه اعضای دولت و از محورهای اصلی «اعتقادی و کاری »دولت برشمرد.
در جلسه دیروز هیئت دولت که به ریاست احمدی نژاد تشکیل شد مهمترین مسائل داخلی و خارجی بررسی شد. اعضای هیئت دولت در این جلسه بویژه با توجه به سال جهاد اقتصادی، درباره لوایح و طرحهای مختلف بررسی و رایزنی کردند.
رئیس جمهور در این جلسه با تشکر از حمایتهای مستمر رهبر معظم انقلاب از دولت، دولت دهم را، پایبند به «ولایت فقیه » خواند و تبعیت از ولایت فقیه را میثاق همه اعضای دولت برشمرد.
احمدی نژاد با اشاره به تلاشهای دشمنان برای القای ناکارآمدی نظام گفت: مهمترین عامل ناامیدی و یأس دشمن ، اثبات کارآمدی نظام اسلامی است و دولت دهم در این زمینه درهمه عرصه ها، کارهای بزرگی کرده است و با اقتدار به تلاش خود برای اثبات کارآمدی نظام ادامه خواهد داد.
رئیس جمهور با اشاره به تلاشهای دشمنان برای القاء شکاف در نظام اسلامی گفت: دولت همانند ملت در پرتو ایمان و عشق به اسلام و نظام و ولایت، حرکت می کند و دشمنان و منحرفان مطمئن باشند از اینگونه تلاشها به هیچ نتیجه ای نمی رسند.
رئیس جمهور افزود: نظام استکبار و رژیم پلید و نامشروع صهیونیستی بدانند که مقابله کامل نظام اسلامی، با ظالمان و ستمگران جهانی ادامه خواهد یافت و به یاری پروردگار مسلمانان شاهد محو رژیم غاصب صهیونیستی خواهند بود.
در همین حال مرتضی آقا تهرانی نماینده اصولگرای مجلس و عزت الله ضرغامی جزئیات بیشتری از سخنان رئیس جمهور را مطرح کردند که در خبر رسمی ارسال شده از جانب دفتر رئیس جمهور وجود ندارد.
آقا تهرانی دیروز گفت: آقای احمدی نژاد امروز سر کار آمد و صحبت اولی شان در حمایت از ولایت فقیه و حمایت از حضرت آقا و ولایتمدار بودن جامعه بود. استاد اخلاق دولت و نماینده مردم تهران در خانه ملت که در حاشیه جلسه هیئت دولت با خبرنگاران گفت وگو می کرد، در پاسخ به سؤالی درباره علت حضور خود در این نشست گفت: من معلم اخلاق دولت هستم و امروز در جلسه هیئت دولت آمده ام تا درس اخلاق بگویم.
وی افزود: حجت الاسلام میرتاج الدینی صبح یک شنبه در تماسی با مجلس اعلام کردند که آقای احمدی نژاد در جلسه هیئت دولت حضور پیدا می کنند و کلاس اخلاق نیز برقرار است لذا بنده امروز حضور پیدا کردم تا درس های اخلاقی خود را بگویم، ضمن آنکه از حضور آقای احمدی نژاد نیز در این جلسه احساس خوبی دارم. استاد اخلاق دولت در ادامه گفت وگوی خود با خبرنگاران درباره فضای جلسه روز یک شنبه هیئت دولت نیز اظهار داشت: در چند روزی که گذشت، ما دوستان و دشمنان خود را بهتر شناختیم و دیدیم که نسبت به ولایت فقیه در دنیای خارج و داخل چقدر حساسیت است. آقای احمدی نژاد از اول تا حال به لطف خدا از افراد خوبی هستند که در مورد ولایت فقیه در عمل این را نشان داده اند.
آقاتهرانی ادامه داد: در اتفاقاتی که در روزهای گذشته صورت گرفت، دروغ ها و تهمت های زیادی زده شده که بنده از جمله افرادی بوده ام که علاقه داشتم سوء تفاهم پیش نیاید و مردم خوبمان احساس نکنند که چیزی پیش آمده که الحمدلله جناب آقای احمدی نژاد روز یک شنبه سر کار آمدند و صحبت اولی شان در حمایت از ولایت فقیه و حمایت از حضرت آقا و ولایتمدار بودن جامعه بود.
وی یادآور شد: دیشب جلسه ای بود و آقای احمدی نژاد اشاره ای داشتند که به اعتقاد من اگر دنیا بخواهد خودش را از شر استکبار نجات دهد، باید رو به ولایت فقیه بیاورد و این ولایت فقیه است که امروز تجلی ولایت اهل بیت در جامعه است.
این نماینده مجلس که با فارس گفت وگو کرده افزود: رئیس جمهور تأکید کرد که تا آخر جان و عمر نیز از ولایت فقیه دفاع و حراست خواهد کرد، ما افتخار می کنیم به چنین بینشی که اینقدر محکم است که برای ولایت از جان می گذرد، البته باید اینچنین باشد.
آقاتهرانی درباره دیدار خود با احمدی نژاد نیز گفت: من یکبار دیگر پیش رئیس جمهور آمده بودم که حال ایشان خوب نبود و برای عیادت ایشان رفتم و روز شنبه نیز با حدود 10 نفر از نمایندگان مجلس به دیدن ایشان رفتیم که صحبت کنیم و از ایشان بخواهیم سر کار بیایند که به لطف خدا این بزرگوار روی ما را زمین نگذاشتند و از این موضوع خوشحالیم.
رئیس سازمان صداوسیما هم گفت در جلسه دیروز هیئت دولت گزارشی از سوءاستفاده دشمنان از مسائل اخیر را به رئیس جمهور ارائه کرده است.
عزت الله ضرغامی که بعد از ظهر دیروز در حاشیه جلسه هیئت دولت با خبرنگاران گفت وگو می کرد در خصوص مسائل اخیر و وضعیت امروز هیأت دولت گفت: در طول این مدت شبکه های استکباری و دشمنان انقلاب سعی کردند بهره برداری سوء خود را از مسائل داخل کشور انجام دهند که به تعبیر مقام معظم رهبری این مسائل جزئی بوده و اهمیتی ندارد.
وی با بیان اینکه در کشور ما بن بستی وجود ندارد و همه فرآیندهای اجرایی کشور در قانون اساسی پیش بینی شده است، اظهار داشت: با توجه به جایگاه رفیع مقام معظم رهبری بن بستی در مسائل اجرایی نمی بینیم.
ضرغامی ادامه داد: در طول این مدت دشمنان تلاش زیادی کردند، عروسی گرفتند و خوشحال بودند که روزنه ای پیدا کرده و به انقلاب آسیب برسانند که در فرمایشات رهبر معظم انقلاب در طول این 2-3 روز به آن اشاره شد.
وی همچنین خاطرنشان کرد: تلاش ما این بود بخشی از این فضا را خدمت رئیس جمهور انتقال دهیم، هرچند که به اعتقاد بنده ایشان از این مسائل بی اطلاع نبودند.
رئیس سازمان صداوسیما به سخنان رئیس جمهور در جلسه دیروز هیئت دولت اشاره و خاطرنشان کرد: با صحبت روشنی که رئیس جمهور در خصوص صهیونیسم ، استکبار و دشمنان داشت آنها باید کلاً ناامید باشند از اینکه بتوانند در صفوف مستحکم ملت و در رابطه بین ملت و مسئولان با رهبری رخنه ای ایجاد کرده و از آن استفاده کنند.
ضرغامی در پایان تصریح کرد: مسائل کشور به طور طبیعی پیش می رود و همه فرآیندهای اجرایی در قانون اساسی پیش بینی شده است.

چه کسانی باید عزل شوند ؟!/کیهان

عزل آقای مصلحی از وزارت اطلاعات که در پوشش «استعفاء» صورت گرفته بود و مخالفت رهبر معظم انقلاب با عزل ایشان که بازگشت وی به وزارت را در پی داشت با حاشیه های ناگفته ای همراه بود که بایسته نبود ولی این حاشیه های ناشایست با نگاهی دقیق تر و از زاویه ای دیگر، نه فقط نگران کننده نیستند بلکه هشدار دهنده اند و شکرانه نیز دارند. مانند آژیر خطری که از ورود «دزد» خبر می دهد و صدای آن اگرچه گوشخراش است اما هیچ صاحبخانه ای از شنیدن این صدا آزرده خاطر نمی شود و یا از نصب آژیر، ابراز پشیمانی نمی کند. شاید نگارنده را بیش از اندازه خوشبین تلقی کنید! ولی...
1- فرض کنید دوران تبلیغات انتخاباتی است و یکی از نامزدها در سخنرانی ها، مصاحبه ها و پوسترها و برگه های تبلیغاتی خود اعلام می کند که؛ «از نظر من دوران اسلامگرایی گذشته است! به جای مکتب اسلام باید از مکتب ایران به عنوان نسخه و الگوی حکومتی استفاده کنیم! صهیونیست هایی که به بهای قتل عام مردم و آواره کردن آنها در فلسطین اسکان داده شده اند «مردم اسرائیل»! و مستحق دوستی هستند! هرکس با خواست و نظر من موافق نباشد در دولت من جایی ندارد! تنها معیار و ملاک من در به کارگیری افراد، اطاعت بی چون و چرا از دستورات و خواسته های من است! مبالغ کلان و نجومی بیت المال مسلمین را هر طور که بخواهم و در هر کجا که مایل باشم هزینه می کنم و در مقابل هیچ کس هم پاسخگو نیستم! ایجاد تفرقه در میان جریانات ارزشی و متعهد را به عنوان یک هدف استراتژیک دنبال می کنم! هروقت که بخواهم به آمریکا و انگلیس و سایر کشورها سفر می کنم و با هر یک از مقامات سیاسی خارجی و یا ایرانی فراری که مایل باشم به گپ وگفت می نشینم و اگر مثلاً در وزارت اطلاعات کسی بخواهد از علت این سفرها و ماهیت آن ملاقات ها سر در بیاورد بلافاصله او را عزل می کنم و...»
خب! حالا بر فرض نامزدی با این خصوصیات از فیلتر شورای نگهبان عبور کرده باشد! آیا حدس می زنید بیشتر از آقای کروبی - یعنی کمتر از آراء باطله- رأی بیاورد؟ به یقین نه!
2- حالا اگر مردم متعهد و پاکباخته ایران اسلامی به یک نامزد متعهد، مردم دوست، پاک دست و مقاوم در برابر باج خواهی قدرت های استکباری رأی بدهند و این نامزد منتخب و محبوب، بعد از حضور در رأس قوه مجریه، فرد یا افرادی با خصوصیات یاد شده در بند اول این نوشته را نه به عنوان «رئیس دفتر» و یا صاحب دهها پست کلیدی دیگر، بلکه در جایگاهی نظیر «قائم مقام» و «همه کاره دولت» بنشاند و هشدار دلسوزانه و مستدل دیگران را درباره خطر حضور او در کنار خود نپذیرد آیا به رای صادقانه مردم بی اعتنایی نکرده و اعتماد خالصانه آنها را نادیده نگرفته است؟! می دانیم و بر این باور خود اصرار داریم که شائبه و تردیدی درباره احترام و اعتقاد رئیس جمهور محترم به رأی و نظر مردم وجود ندارد ولی متاسفانه با به کارگیری باند منحرف و نفوذی مورد اشاره، این بی توجهی چه بخواهند و چه نخواهند- و صد البته که نمی خواهند- صورت پذیرفته است و البته بدیهی است از آنجا که این انقلاب به قول حضرت امام(ره) «کشتی نوح است و خدایش پشتیبان و کشتی بان است» و مخصوصا، از آن روی که نگاه توده های عظیم مردم به رهبر انقلاب است و جایگاه و وزن هر کس را در میزان نزدیکی به آن رهبر فرزانه و نایب امام زمان(عج) ارزیابی می کنند، به یقین باند منحرف کذایی راه به جایی نخواهد برد و ضربه اصلی را به جایگاه مردمی رئیس جمهور و تلاش درخور تقدیر و خستگی ناپذیر ایشان وارد می کند و دلشوره دلسوزان این است که چرا؟!
3- سال گذشته- شهریورماه 89- در حالی که باند مورد اشاره یکی از پروژه های خود را برای محاصره بیشتر آقای دکتر احمدی نژاد تدارک دیده و در دست اجرا داشت، اطلاعات مربوط به پروژه یاد شده و شماری از جزئیات آن را که از طریق برخی اعضای همان باند به دست آورده بودیم فاش کردیم و انتظار آن بود که رئیس جمهور محترم با مشاهده آن نشانه ها از اجرای پروژه جلوگیری کنند ولی متاسفانه چنین نشد و باند نفوذی، آقای احمدی نژاد را به مصاحبه مفصلی با روزنامه دولتی ایران کشاند- و همانگونه که کیهان پیش بینی کرده و خبر داده بود- تلاش کرد میان ریاست محترم جمهوری و دوستان وفادار و اصولگرای ایشان مرزبندی کند.
همان روز در بخشی از یک یادداشت و با نگاهی دلسوزانه خطاب به رئیس جمهور محترم نوشتیم؛ «کاش برادر عزیزمان جناب آقای دکتر احمدی نژاد نگاهی به اطراف خویش می انداخت و مشخصات و هویت برخی از این اطرافیان را که امروزه در شمار نزدیکترین افراد به ایشان هستند، با کسانی که طی چند سال گذشته در کنار وی بوده اند به مقایسه می نشست. برخی از آنان- تاکید می شود که فقط برخی از آنها نظیر آن آقای اخراجی فلان وزارتخانه و...- چگونه آمده اند؟ و برخی از یاران فداکار، اصولگرا و کارآمد قبلی چرا در کنار ایشان نیستند؟! بی آن که - خدای نخواسته- قصد مقایسه مثل به مثل در میان باشد، و فقط به عنوان یک هشدار منطقی باید گفت که ماموریت عوامل نفوذی دشمن تنها ترور و انفجار نیست، بلکه مهره چینی بی خاصیت های گوش به فرمان و دور کردن کارآمدهای متعهد از کنار مسئولان، یکی از اصلی ترین و شناخته شده ترین ماموریت آنهاست. اینگونه نفوذی ها را چگونه می توان شناخت؟! به یقین نباید در جیب و کیف آنها، کارت شناسایی سازمان های ماموریت دهنده را جستجو کرد! آنان بعد از نفوذ و جایگزینی دست به کار ماموریت خود می شوند، و از جمله با اهمیت ترین و شناخته شده ترین انواع ماموریت آنها علاوه بر خالی کردن اطراف یک مسئول بلندمرتبه از نیروهای وفادار و متعهد که به آن اشاره شد، تنگ کردن دایره دوستان، متهم کردن یاران متعهد و دلسوز به دشمنی، دست زدن به اقدامات ضد ارزشی و نسبت دادن آن به مسئولان و هنجارشکنی های دیگری از این دست نیز هست.»
اکنون باید پرسید که آیا در ماجرای اخیر یعنی عزل آقای مصلحی بار دیگر پای همان باند منحرف در میان نبوده است؟!
رئیس باند مورد اشاره بعد از اطلاع از مخالفت رهبر معظم انقلاب با عزل آقای مصلحی، حاضر نشد این خبر در خبرگزاری ایرنا که مدتی است مانند برخی دیگر از مراکز و نهادها به طور کامل در اختیار عوامل سرسپرده او قرار گرفته است، درج شود و در حالی که یادداشت کتبی رهبر معظم انقلاب حاوی دستور ایشان مبنی بر لغو عزل آقای مصلحی به دست رئیس جمهور محترم رسیده بود و ایشان دستور را ابلاغ کرده بود، رئیس باند بهانه می آورد که باید این دستورالعمل از طریق منابع رسمی بیت معظم له اعلام شود!! و حال آن که، پیش از این اعتراض داشت که چرا دستور حضرت آقا مبنی بر ضرورت عزل وی از معاون اولی رئیس جمهور، رسانه ای شده است!! طرفه آن که ایشان در همان هنگام نیز قبل از رسانه ای شدن دستور آقا، گلایه داشت که چرا این دستور رسانه ای نمی شود؟!
بعد از صدور دستور آقا مبنی بر بازگشت آقای مصلحی به وزارت اطلاعات و ابلاغ این دستور از سوی آقای احمدی نژاد، روزنامه ایران، خبر قبلی خود مربوط به استعفای ایشان را حذف کرده و خبر بعدی یعنی، مخالفت حضرت آقا با عزل وزیر اطلاعات را تیتر کرده بود. اما رئیس باند یاد شده ضمن تماس با عوامل خود در روزنامه دولت به آنها دستور می دهد که همان خبر استعفا را چاپ کنند و روزنامه ایران به فرموده!! ایشان و در حالی که چند هزار نسخه از آن چاپ شده بود، چرخه چاپ را متوقف کرده و دستور ابلاغ شده را اجرا می کند!!
قلم را در این باره به نیام و زبان را به کام می کشیم، زیرا شنیدن همین اندازه نیز برای توده های عظیم مردمی که همواره از امام راحل(ره) و خلف حاضر او به یک اشاره بوده است و از آنان «به سر دویدن»، سخت و آزاردهنده است. و این پرسش برخاسته از ژرفای دل آنان را پیش می کشد که حضور تحمیلی این باند در کنار رئیس جمهور منتخب با کدام توضیح قابل توجیه است و چرا آقای احمدی نژاد به عنوان کسی که مردم با اعتقاد به پیروی بی چون و چرای وی از رهبر و مقتدای خویش به ایشان رأی داده اند، دست این باند منحرف و نفوذی را کوتاه نمی کند؟!
4- خوشبختانه جناب آقای احمدی نژاد، رئیس جمهور محترم، همانگونه که از ایشان انتظار می رفت با دریافت نظر رهبر معظم انقلاب، فرمان واجب الاطاعه حضرتش را به اجرا درآورد و نشان داد که بر عهد دیرین با خدای خویش، مردم و مقتدای خود پابرجا و استوار است اما، گلایه ای برادرانه از ایشان نیز در میان است و آن این که، چرا علی رغم هویت برملا شده باند مورد اشاره باز هم برای چندمین بار فریب حرکت سالوسانه آنها را خورده است؟! و به آنان اجازه سوءاستفاده از جایگاه مورد احترام خویش در میان مردم را داده است؟!
اگرچه گفتنی است خبرگزاری دولت- ایرنا- بعد از آن که با تاخیر چند ساعته خبر مخالفت رهبر معظم انقلاب با عزل مصلحی را روی خروجی خود گذاشت، بعدازظهر دیروز مجدداً این خبر را حذف کرد و مطابق یک گزارش موثق که به کیهان رسیده است، دستور حذف دوباره خبر را مدیرعامل ایرنا که در هند به سر می برد با اشاره رئیس باند یاد شده و از طریق تماس تلفنی به خبرگزاری تحت مدیریت خود صادر کرده است!!... که امید است آقای احمدی نژاد از آن بی خبر باشد.
5- نگارنده سال های متمادی است که برادر عزیزم حجت الاسلام والمسلمین مصلحی را از نزدیک می شناسد و همواره به مراتب بالای ایمان، تقوی، شجاعت و پاکباختگی ایشان غبطه خورده است و می داند که جناب مصلحی تنها به عنوان ادای وظیفه و انجام تکلیف حاضر به پذیرش وزارت شده است. این نگاه در تمامی کسانی که طی سه دهه گذشته با فراز و نشیب های انقلاب همراه بوده و عبور از عقبه های تند و نفس گیر را شاهد بوده اند، مشترک است ضمن آن که کارآمدی و مدیریت ایشان بر کسی پوشیده نیست و موفقیت های چشمگیر و بعضاً حیرت انگیز وزارت اطلاعات در دوران تصدی ایشان نظیر دستگیری عبدالمالک ریگی، نفوذ در شبکه موساد، بازداشت عوامل ترور دانشمندان هسته ای، مقابله سایبریک با ویروس استاکس نت، ریشه کنی شبکه های هرمی و شاید بااهمیت تر از همه، برخورد با جریان فتنه 88 و... شاهدی بلامنازع بر این کارآمدی هوشمندانه است. از این روی اگرچه می دانستم و می دانم که برکناری ایشان از وزارت اطلاعات برای شخص ایشان نوعی سبکبار شدن است ولی این برکناری حیرت انگیز و غیرقابل توجیه بود. مخصوصا آن که چندی قبل رهبر معظم انقلاب بر جلوگیری از ورود افراد منحرف به وزارت، پیشگیری از دخالت در امور وزارت از سوی جریانات بیرونی و حساسیت در مقابل نفوذ دشمن تاکید ورزیده و فرموده بودند وزارت اطلاعات متعلق به هیچ دولتی نبوده و به اصل نظام تعلق دارد و جناب مصلحی به گواهی کارنامه درخشان ایشان، مجری همین رهنمودهای حکیمانه در وزارت اطلاعات بوده اند و دقیقا با نگاه از همین زاویه، عزل ایشان تعجب مضاعف همگان را در پی داشت که خوشبختانه با تدبیر حکیمانه رهبر معظم انقلاب منتفی شد.
6- و بالاخره، ماجرای اخیر با ذوق زدگی فراوان دشمنان بیرونی و برخی از دنباله های داخلی آنان روبرو شد که سال هاست اختلاف و تفرقه در میان خیل عظیم اصولگرایان را به عنوان یک آرزوی دور و دراز در سینه های پرکینه خود حمل می کنند. آنان به خوبی می دانند که اولا؛ باند منحرف مورد اشاره حساب جداگانه ای از حساب رئیس جمهور مکتبی و مردمی دارد و توده های عظیم مردم باز هم مثل همیشه اجازه سوءاستفاده از گلایه های درونی و خانوادگی خویش را به دشمنان بیرونی و دنباله های درونی آنها نمی دهند و ثانیا؛ مردم همانگونه که دشمن، بارها آزموده است، چشم جان و گوش دل به نگاه و نظر رهبری دارند و در ماجرای فتنه 88 همگان شاهد بودند که با همین اعتقاد و با پیروی مومنانه از ولی امر خویش بر توطئه فراگیر و همه جانبه دشمن پیروز شدند.
حسین شریعتمداری

یک «سازمان» مگر چند بار می تواند خودکشی کند؟!

با وجود تلاش گروهک تروریستی منافقین برای مظلوم نمایی، حتی اغلب محافل ضدانقلاب هم اذعان دارند که این گروهک سابقه سراسر مزدورمآبانه داشته و حمله اخیر نیروهای نظامی عراق به پادگان اشرف امری مشروع بوده است.
در پی استنکاف منافقین از تخلیه پادگان نظامی اشرف که در 80 کیلومتری شمال بغداد قرار دارد، نیروهای نظامی عراق به این پادگان حمله کردند که طی آن 3 تن از تروریست ها به هلاکت رسیدند. به دنبال این ماجرا که از سوی کارشناسان به عنوان صحنه سازی عامدانه سران «سازمان» ارزیابی شده، رسانه های نزدیک به گروهک تروریستی منافقین اقدام به مظلوم نمایی کردند و در این میان حتی رسانه های دولتی آمریکا و انگلیس (نظیر صدای آمریکا و بی بی سی و دویچه وله و رادیو فرانسه) نیز در کنار سایت هایی نظیر بالاترین به همراهی پرداختند.
با این حال سایت گویانیوز در مطلبی یادآور شده است: در ماجرای اخیر واقعیتی هرچند تلخ برای مجاهدین [منافقین] وجود دارد و آن این است که دولت عراق در پی اعمال حاکمیت ملی خود بر اردوگاه اشرف است. این حق هر دولتی بویژه دولتی که مشروعیت خود را از آرای مردمش گرفته هست که بر تمام خاک خود اعمال حاکمیت کند.
گویانیوز با مرور تاریخ نوشت: هنگامی که مجاهدین خلق در اوایل سال 86 میلادی فرانسه را به قصد عراق ترک کردند، بسیاری از ناظران سیاسی استقرار این سازمان در کشور در حال جنگ با ایران را خودکشی سیاسی ارزیابی کردند. تصور پیامدهای مهلک چنین تصمیمی برای کسانی که با الفبای سیاسی آشنا بودند، چندان مشکل نبود. اما کمتر کسی می توانست در آن سالها پیش بینی کند که سرنوشتی چنین تراژیک در انتظار سازمان خواهد بود.
این رسانه ضدانقلابی می افزاید: 26 سال پیش آنها ظاهرا «برای مدتی کوتاه به عراق رفتند تا به زعم خویش طی چند سال مبارزه و در سایه ارتش صدام، جمهوری اسلامی را ساقط کنند. در میان سازمانهای سیاسی در تاریخ ایران معاصر کمتر نیرویی می توان یافت که به اندازه سازمان مجاهدین دچار اشتباهات مهلک سیاسی و نظامی و حتی فرهنگی شده باشد. ارزیابی شتابزده و غیرواقعی سران سازمان از تعادل نیروها، آنها را به تظاهرات مسلحانه در بهار سال 1360 واداشت که به کشته شدن هزاران نفر از اعضا منجر شد. بعد از خروج مسعود رجوی و بقیه نیروهای سازمان از کشور، ماجرای شخصی ازدواج مسعود رجوی با مریم عضدانلو قاجار در نمایشی مضحک، امری سیاسی- ایدئولوژیک نام گرفت. بار دیگر با محاسبه ای غلط، در اوج جنگ ایران و عراق مسعود رجوی در لباس رهبری نظامی سازمان سرنوشت خود و سازمانش را با سرنوشت رژیم بعث عراق گره زد و راهی عراق شد. در تابستان 67 در پی موافقت ایران با قطعنامه 598 شورای امنیت و صلح میان ایران و عراق، رجوی که خود را بازنده بزرگ صلح می دید، با فراخواندن هزاران نفر از هواداران سازمان از سرتاسر اروپا و آمریکای شمالی، حمله ای در پناه نیروی هوایی ارتش صدام به ایران سازمان داد. خوش خیالی سیاسی نشأت گرفته از ارزیابی هایی سخت دور از واقعیت باعث گشت تا چند هزار عضو با شعار از «مهران تا تهران» چند شهر مرزی را به امید رسیدن چند روزه به تهران، آن هم از راه جاده، پشت سر بگذارند. عملیاتی که فروغ چندانی نداشت اما جاویدان شد.
گویانیوز همچنین نوشت: این عملیات جاویدان شد از آن جهت که در تاریخ عملیات جنگی، خطاهایی چنین فاحش از نظر نظامی و ارزیابی های کودکانه از توان خویش، امکانات دشمن و این چنین به قربانگاه فرستادن نیروهای خودی، بی سابقه است.
این رسانه وابسته به اپوزیسیون ادامه می دهد: اگر عملیات «فروغ جاویدان» و کشته شدن بیش از هزار نفر از نیروهای سازمان در دشت حسن آباد و تنگه چهارزبر، اوج تراژدی سیاست های مجاهدین خلق است، اعتراض این سازمان به تصمیم دولت قانونی عراق در مورد بستن اردوگاه اشرف و امتناع مجاهدین از ترک خاک این کشور، سوی کمدی این تراژدی است. آن روز که همه صاحب نظران سیاسی، سازمان را از رفتن به عراق، به خاک دشمن در حال جنگ با ایران، برحذر داشتند، گوش شنوایی در این سازمان وجود نداشت. امروز نیز که دولت قانونی عراق از این سازمان می خواهد، به هر دلیل، خاک عراق را ترک کند، آنها کودکانه با این درخواست کشور میزبان مخالفت می کنند. آن روز که نمی بایست می رفتند، رفتند و امروز که می بایست حال که میزبان عذرشان را خواسته، محترمانه خاک عراق را ترک کنند، قصد ماندن دارند. (!)
گویانیوز در پایان تاکید کرده است: حتی اگر دولت عراق، خواهان بستن اردوگاه اشرف و ترک خاک عراق ازسوی مجاهدین خلق نباشد، به خاطر منافع ملی خویش و برقراری روابط دوستانه با همسایه بزرگ شرقی خود، با فعالیت های سیاسی مجاهدین خلق علیه ایران مخالفت خواهد کرد تا چه رسد به فعالیت های نظامی. معلوم نیست سازمانی که حتی امکان فعالیت سیاسی علیه نظام جمهوری اسلامی در خاک عراق ندارد، به چه علت بر ماندن خود، آن هم علیرغم میل صاحبخانه اصرار دارد؟ این نیز حتما یکی دیگر از شاهکارهای سیاسی این سازمان است.

دلال رابطه با آمریکا از روابطش با مشایی می گوید

هوشنگ امیراحمدی درباره میزان ارتباطاتش با رحیم مشایی گفت: درباره این رابطه اغراق و بی انصافی می شود. 
به گزارش جهان وی در گفت وگو با سایت انتخاب اظهار داشت: من آقای مشایی را یک بار در ایران و چند بار در آمریکا دیده ام و با هم حرف زده ایم. از نظر من ایشان آدم معتدل، متعهد، و مردمداری است و همیشه سعی دارد کمک کند و مشکل را حل کند. من هیچ همکاری اقتصادی با ایشان یا دولت نداشته ام. من برای بازاریابی مناطق آزاد کیش و انزلی به مدیریت های این مناطق طرحهای مفصل و مهمی داده ام و برای تهیه این طرحها هم مبالغی هزینه کرده ام اما در ازاء آنها از دولت و از این مناطق دیناری دریافت نکرده ام و پروژه ای هم نگرفته ام.
وی اضافه کرد: گاهی هم شباهت در نظرات من و آقای مشایی باعث شبهه می شود. مثلا، من ۱۵ سال پیش در یک مقاله درباره جامعه مدنی در ایران که در مجله «ایران فردا» چاپ شد، نوشته بودم که جمهوری اسلامی از مراحل «اسلام-اسلام» و «اسلام-ایران» گذشته و دارد وارد مرحله «ایران-اسلام» می شود، و پیش بینی کرده بودم که در دوره تکمیلی خود، جمهوری اسلامی وارد مرحله «ایران-ایران» خواهد شد. حالا عده ای بحث «مکتب ایرانی» آقای مشایی را به این ایده من نسبت می دهند در حالیکه ما در این باره با هم هرگز سخنی نگفته ایم. این را هم بگویم که با بخشی از دیدگاه های آقای رحیم مشایی، مخصوصا در ارتباط با همزیستی مسالمت آمیز با دنیا و همکاری با ایرانیان خارج از کشور، موافق هستیم.
این دلال بد سابقه مقیم آمریکا با معرفی خود به عنوان فردی فراجناحی، به موضوع همایش ایرانیان خارج کشور در تهران (مردادماه ۸۹) گفت: من گفته بودم اظهارنظر درباره اینکه من به کنفرانس دعوت شده بودم یا نه را به مسئولان سپرده بودم. متاسفانه به خاطر انتقاد کیهان محافظه کاری و ملاحظه کاری کردند. واقعیت این است که مسئولین کنفرانس عمدا و یا سهوا از پیشنهاد من برای شرکت در کنفرانس استقبال کردند ولی متعاقبا بدلیل نگرانی هایی که بوجود آمده بود، دعوت کتبی خود را پس گرفتند و از من خواستند که در کنفرانس شرکت نکنم که من هم استقبال کردم.
وی با تکذیب دریافت هزینه های سفر به تهران نوشت: مدارک منتشره تنها نشان می دهد که قرار بود هزینه ها پرداخت شود. در رابطه با طرح بازاریابی کیش و انزلی هم که در نامه ام آمده هیچ شرطی مطرح نشده است و می خواستم کمکی به پیشرفت این مناطق کنم!

گزارش کیهان : ظهور نزدیک است یا انتخابات !؟

این روزها، تهیه یک فیلم به اصطلاح مستند با عنوان «ظهور نزدیک است» و توزیع رایگان و گسترده آن در سطح کشور- سی دی- به یکی از مسائل بحث انگیز تبدیل شده است. این فیلم که دست اندرکاران تهیه و تولید آن کوشیده اند نام و نشان و رد پای مشخصی از خود باقی نگذارند- و البته کیهان از هویت و انگیزه آنان باخبر است- از یکسو با مخالفت شدید و هشدار مراجع عظام تقلید و عالمان و کارشناسان برجسته دینی روبرو شده است و از سوی دیگر زمینه ای برای سوءاستفاده دشمنان فراهم آورده است. در پی توزیع گسترده سی دی های این فیلم، مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم در یک نشست علمی تخصصی و با حضور اساتید برجسته از جمله حضرت آیت الله طبسی به نقد مستند و عالمانه آن پرداخته و نشان داده است تهیه کنندگان این فیلم به اصطلاح مستند تا چه اندازه از آموزه های اسلامی دور و بی خبر- و یا، باخبر و خدای نخواسته فتنه گر- بوده اند. این مرکز تخصصی در حوزه علمیه قم، اگرچه مانند تهیه کنندگان «ظهور نزدیک است» بودجه های کلان و بی حساب و کتاب در اختیار ندارد ولی امید است سی دی نشست تخصصی مورد اشاره را در همان حد و اندازه بضاعت خود که می دانیم اندک است، تکثیر کرده و توزیع کند، تا خیل عظیم حزب الله که علی رغم تهی دستی، هیچگاه آبروی فقر و قناعت را نبرده اند، بازتولید و توزیع بعدی آن را با بضاعت نفر به نفر خود برعهده بگیرند.
این یادداشت اما، نگاه دیگری به ماجرا دارد و هر چند ترجیح می دهد انگیزه تهیه کنندگان فیلم «ظهور نزدیک است» را دغدغه امام زمانی(عج) آنها و «شوق ظهور» تلقی کند ولی برخی از شواهد و قرائن موجود، نه فقط جایی برای خوش بینی باقی نمی گذارد، بلکه متاسفانه این احتمال را قوت می بخشد که فیلم یاد شده یک ترفند تبلیغاتی است و با هدف زمینه سازی انتخاباتی برای یک جریان منحرف سیاسی تولید و توزیع شده است. جریان مرموز و مشکوکی که چندان ناشناخته نیست و طی سال های اخیر، بارها از نام مبارک مراد غایبمان، حضرت بقیه الله الاعظم-ارواحنا لتراب مقدمه الفداء- سوء استفاده کرده و می کند و دراین باره گفتنی هایی هست؛
1-از حضرت امیر علیه السلام است که «باطل از هر چیز دیگری به حق شبیه تر است» و اساساً اگر حق و باطل همانگونه که هستند ارائه می شدند، هیچکس به اشتباه دچار نمی شد. ولی به قول حضرت(ع)، فتنه انگیزان، اندکی از حق و بخشی از باطل را درهم می آمیزند و چنین است که بدعت ها را شکل می دهند، فتنه ها بر پا می کنند و نهایتاً گمراهی می آفرینند. (خطبه 50 نهج البلاغه). در سی دی موسوم به «ظهور نزدیک است» نمونه های فراوانی از اینگونه آمیختگی حق و باطل به چشم می خورد که با توجه به نوع این آمیختگی ها به سختی می توان احتمال تصادفی بودن آنها را باور کرد!
2- با توجه به نکته مورد اشاره، در پی آن نیستیم که همه آنچه در سی دی یاد شده آمده است را نفی کنیم، بلکه سخن از آمیختگی حق و باطل در میان است و فتنه و بدعتی که این آمیختگی می تواند در پی داشته باشد. به عنوان مثال، دراین باره که آیا «ظهور نزدیک است»؟ باید گفت؛ براساس آموزه های اصیل اسلامی، منتظران امام عصر- ارواحنا له الفداء- نه فقط در فلان سال و فلان دوره، بلکه هر صبح و شام- صباحاً و مسائاً- در انتظار ظهورند و منتظر واقعی و راستین باید که از همه آلودگی ها، گناهان و دلبستگی های این جهانی دور بوده و هر صبح و شام، ظهور حضرتش را چشم به راه باشد. بنابراین، سخن درباره نزدیکی ظهور نیست که آرزوی همگان است، بلکه بنا به دلایل بسیار روشن دینی و عقلی تعیین وقت ظهور- توقیت- و نیز انطباق شخصیت های یاد شده در احادیث و روایات با شخصیت های حاضر در هر عصر و زمان، منع شده است، نه آن که چنین آرزو و احتمالی در میان نباشد، مگر نه این که همه مردم ایران و شیعیان جهان از ژرفای دل آرزو می کردند و براین باور بودند و بودیم که حضرت امام راحل(ره) پرچم انقلاب را به دست صاحب اصلی آن می سپارند و بعد از رحلت ایشان در این آرزو به سر می بریم و با تمام وجود از خدای مهربان می خواهیم که این مهم به دست مبارک رهبر معظم انقلاب به انجام برسد.
3- گفتنی است در طول تاریخ نه یک بار و دوبار، بلکه بارها اتفاق افتاده است که برخی از شخصیت ها را با شخصیت هایی که از آنها در احادیث و روایات به عنوان شخصیت های زمان ظهور یاد شده است، انطباق داده اند و این انطباق دادن ها برای جهان اسلام و عالم تشیع بی هزینه و خالی از آسیب نیز نبوده است. به عنوان یک نمونه نزدیک؛ در سال های اولیه جنگ تحمیلی از برادر عزیزمان سردار رحیم صفوی با عنوان شعیب بن صالح و یکی از سرداران سپاه امام زمان
- ارواحنا له الفداء- یاد می کردند و مدتی بعد آیت الله هاشمی رفسنجانی را شعیب بن صالح نامیدند و... درباره «سفیانی»، «سید یمنی»، «دجال» و برخی دیگر از شخصیت های زمان ظهور نیز نمونه هایی از این دست را می توان در تاریخ مکتوب- و نه حتی شفاهی- ملاحظه کرد. نمونه هایی که در زمان خود، باورهای کاذبی را در برخی از اذهان شکل دادند و بعضاً نیز بی آسیب نبوده اند.
4- تهیه کنندگان سی دی موسوم به «ظهور نزدیک است» بیشترین تلاش خود را به انطباق شخصیت «شعیب بن صالح» با آقای دکتر احمدی نژاد اختصاص داده اند که صرفنظر از شخصیت مردمی و قابل احترام آقای احمدی نژاد باید گفت:
الف: بررسی ها و تحقیقات مستند اسلام شناسان و عالمان برجسته دینی نشان می دهد در مجموعه احادیث و روایات، فقط 17 حدیث درباره «شعیب بن صالح» نقل شده است که غیر از 3 روایت، بقیه از طریق علمای عامه و اهل سنت روایت شده. و از 3 حدیثی که راویان شیعه نقل کرده اند، دو حدیث، فاقد رجال معتبر و اهل ثقه است و تنها یک حدیث که از حضرت امام رضا علیه السلام نقل شده مورد پذیرش قرار گرفته که در آن روایت نیز فقط به نام شعیب بن صالح و این که از یاران حضرت امام زمان- ارواحنا له الفداء- و از طایفه «بنی تمیم» است، اشاره شده و دیگر هیچ! (از تحقیقات مستند مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم با ذکر اسناد مربوطه). اکنون باید پرسید ویژگی ها و خصوصیاتی را که تهیه کنندگان سی دی «ظهور نزدیک است» به شعیب بن صالح نسبت داده و آن را در انطباق با آقای احمدی نژاد می دانند، از کجا آورده اند؟!
ب: بر فرض که آنچه در روایات غیرمعتبر درباره خصوصیات شعیب بن صالح آمده است، صحت داشته باشد! در این حالت، پرسش بعدی آن است که چه رابطه و مشابهتی میان ویژگی های «شعیب بن صالح» و «آقای احمدی نژاد» وجود دارد؟
تهیه کنندگان فیلم به اصطلاح مستند «ظهور نزدیک است» برای انطباق این خصوصیات به استدلال های دم دستی و متأسفانه بی پایه و اساسی متمسک شده اند. به عنوان مثال می گویند در روایات - همان روایات که شرح آن گذشت- آمده است که شعیب بن صالح یک فرمانده نظامی است و برای انطباق این ویژگی با آقای دکتر احمدی نژاد، استدلال می کنند که ایشان هم در جنگ تحمیلی حضور فعال داشته است! و یا وقتی در روایات مورد اشاره، شعیب بن صالح را با دکتر احمدی نژاد همنام نمی بینند، به این تفسیر من درآوردی متوسل می شوند که «شعیب» در لغت، مصغر - کوچک شده- کلمه «شعب» است و شعب به معنی مردم و خلق است و از آنجا که آقای احمدی نژاد یک رئیس جمهور مردمی است، بنابراین باید همان شعیب بن صالح باشد! این تفسیر به رای در حالی است که حتی در تفسیر آیات شریف قرآن نیز، ظاهر آیه، «سندیت» و «حجیت» دارد و کسی نمی تواند مفهوم و تفسیری را به آن نسبت بدهد که باظاهر آیه، مغایرت داشته باشد. بنابراین اگر مقصود از شعیب بن صالح، همان آقای احمدی نژاد بود باید نام ایشان در روایت می آمد و حال آنکه نام آقای احمدی نژاد «محمود» است و نام پدر مرحوم ایشان نیز «صالح» نبوده است. مطابق فرمول من درآوردی تهیه کنندگان سی دی یاد شده می توان گفت «سید» در لغت به معنی «آقا» است. آیا با این حساب می توان نتیجه گرفت که مثلاً «سید یمنی» ذکر شده در روایات ظهور، می تواند «سید» به معنای «از نسل رسول خدا(ص)» نباشد؟!... و قس علیهذا... این چه نوع استدلالی است؟!
گفتنی است در روایات ظهور نام خاص «سید خراسانی» و «سید یمنی» نیامده است و تنها به این که آن دو بزرگوار از نسل رسول خدا(ص)- سید- و از اهالی «خراسان» و «یمن» هستند اشاره شده و این دو فقره با «شعیب بن صالح» که نام ایشان آمده است- البته براساس همان روایات که به آن اشاره شد- متفاوت است.
5- در سی دی «ظهور نزدیک است» با همان استدلال کذایی از «ملک عبدالله» پادشاه اردن به عنوان «سفیانی» یاد شده است که دشمن قهار حضرت صاحب الزمان- ارواحنا له الفداء- است و مطابق روایات معتبر اساساً برای جنگ با آن حضرت خروج می کند.
خب! حالا باید از تهیه کنندگان سی دی «ظهور نزدیک است» پرسید؛ در کجای روایات آمده است که «شعیب بن صالح» از «سفیانی» برای حضور در جشن های نوروزی دعوت می کند؟! مگر قرار نیست شعیب بن صالح، فرمانده یا یکی از فرماندهان سپاه حضرت ولی عصر(عج) باشد بنابراین باید با «سفیانی» سر جنگ و ستیز داشته و او را یکی از اصلی ترین دشمنان حضرت بداند، پس چرا با این دشمن خونی حضرت صاحب الزمان- ارواحنا له الفداء- نرد دوستی می بازد و از وی به عنوان میهمان و برای حضور محترمانه در ایران اسلامی دعوت به عمل می آورد؟! با پوزش از برادر عزیزمان جناب آقای احمدی نژاد و صرفا از باب مزاح؛ باید گفت که ظاهرا «سفیانی» سی دی یاد شده بیشتر از شعیب بن صالح مورد اشاره در همان سی دی، به روایاتی که در سی دی آمده است اعتقاد دارد که- به قول آقای احمدی نژاد- اولا؛ دعوت شعیب بن صالح را نمی پذیرد! و ثانیا؛ به وزیر خارجه و رئیس مجلس حکومت خود دستور می دهد که علیه جمهوری اسلامی ایران و رئیس دولت آن موضع گرفته و بد و بیراه بگویند!!
6- تهیه کنندگان سی دی «ظهور نزدیک است» دست به اقداماتی زده اند که نشان می دهد این فیلم را با اغراض خاص و آلوده ای تهیه کرده اند. از جمله
- و فقط یکی از آن نمونه ها- حذف بخشی از کلام رهبر معظم انقلاب است. آنها در سی دی مورد اشاره برای اثبات نظر خود از کلام حضرت آقا مایه گذاشته و به نقل از ایشان آورده اند؛ «من با اطمینان کامل می گویم تحقق وعده الهی در راه است» و حال آن که رهبر معظم انقلاب بعد از اشاره به بیداری جهان اسلام می فرمایند؛
«من با اطمینان کامل می گویم این هنوز آغاز راه است و تحقق کامل وعده الهی یعنی پیروزی حق بر باطل و بازسازی امت اسلامی در راه است. نشانه این وعده تخلف ناپذیر در اولین و مهم ترین مرحله، پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و بنای بلند آوازه نظام اسلامی بود. احساس هویت و تشخص در اقلیت های مسلمان در بیشتر کشورهای غربی همه و همه نشانه های آشکار پیروزی اسلام در هماورد با دشمنان یعنی در قرن 51 هجری است، ملت های مسلمان هنوز گردنه های دشواری پیش روی دارند».
همانگونه که ملاحظه می کنید، تهیه کنندگان سی دی یاد شده، بخش هایی از کلام رهبر معظم انقلاب را حذف کرده اند تا بتوانند از بخش تحریف شده، برای اثبات منظور خود استفاده کنند. توجه کنید آقا تاکید می کنند که «این هنوز آغاز راه است» و می فرمایند «ملت های مسلمان هنوز گردنه های دشواری پیش روی دارند»و این همه در همان پاراگراف از بیانات ایشان آمده است. اکنون باید گفت که آیا می توان تحریف سخنان رهبر معظم انقلاب را- که در همان سی دی از ایشان با عنوان «سید خراسانی» یاد شده است- اقدامی برخاسته از شوق ظهور و عشق به حضرت بقیه الله الاعظم(عج) دانست؟! و آیا نباید این اقدام و اقدامات مشابه دیگری از این دست را نشانه سوءنیت تهیه کنندگان و ترویج کنندگان سی دی «ظهور نزدیک است» تلقی کرد؟!
7- اشاره کردیم که طی 23 سال گذشته، از برخی شخصیت ها به عنوان «شعیب بن صالح» یاد شده بود، از جمله آیت الله هاشمی رفسنجانی، سردار رحیم صفوی و... البته هیچیک از کسانی که بر این باورها بودند مانند تهیه کنندگان سی دی «ظهور نزدیک است» برای اثبات نظر خود به تولید فیلم و توزیع گسترده آن در سطح کشور دست نزدند، بلکه تنها حدس و گمان خود را در محافل خصوصی مطرح می کردند و بدیهی است که نمی توان انطباق دهی آنان را ناشی از سوءنیت دانست و اگر چنین بود و قصد و غرض خاصی را دنبال می کردند، به تهیه فیلم و آسمان ریسمان کردن های آنچنانی روی می آوردند.
و اما، به عنوان یک نمونه، فرض کنید آنهایی که آیت الله هاشمی را با توجه به مواضع آن دوران ایشان، شعیب بن صالح می دانستند برای اثبات نظر خود فیلم و سی دی تهیه کرده و در سطح گسترده ای پخش می کردند و باز هم فرض کنید
- بر فرض محال- هیچکس هم به آن اعتراض نمی کرد. و نتیجه آن که آیت الله هاشمی رفسنجانی در اذهان عمومی با عنوان شعیب بن صالح یعنی یکی از فرماندهان سپاه حضرت حجت- روحی له الفداء- تلقی می شد. خب! با این حساب می توانید حدس بزنید که در جریان فتنه 88 چه اتفاقی می افتاد؟! آیا کسانی که باور کرده بودند آقای رفسنجانی شعیب بن صالح است، نظر و دیدگاه
- متاسفانه غیرقابل قبول ایشان- را نظر و دیدگاه حضرت صاحب الزمان(عج) تلقی نمی کردند؟!... بگذریم که... .
8- با توجه به هویت تهیه کنندگان و توزیع کنندگان سی دی «ظهور نزدیک است» که شواهد و قرائن فراوانی از وابستگی آنها به «حلقه حاشیه ساز دولت» حکایت می کند و نیز، با توجه به نکته ای که در بند 7 آمده است و سابقه شناخته شده ای که حلقه یاد شده دارد، به نظر می رسد فیلم «ظهور نزدیک است» یک ترفند سیاسی است که با هدف تبلیغات انتخاباتی برای یک جریان انحرافی تهیه و در سطح گسترده ای توزیع شده است. و تهیه کنندگان سی دی که از بی اعتمادی مردم نسبت به خود باخبرند، قصد داشته اند با توزیع گسترده آن ابتدا آقای دکتر احمدی نژاد را در اذهان عمومی همان «شعیب بن صالح» معرفی کنند و بعددر دوران انتخابات مجلس، ریاست جمهوری و یا... با استناد به این که از افراد نزدیک به آقای احمدی نژاد و مورد وثوق و اطمینان ایشان هستند، لیست نامزدهای مورد قبول خود برای مجلس و یا نامزد ریاست جمهوری مورد نظر خود را، نامزد و نامزدهای مورد تایید حضرت بقیه الله الاعظم- ارواحنا له الفداء- جا بزنند!!
خوشبختانه دیروز حجت الاسلام والمسلمین آقاتهرانی، نماینده مجلس شورای اسلامی از مخالفت آقای دکتر احمدی نژاد با معرفی ایشان به عنوان شعیب بن صالح خبر دادند که از رئیس جمهور محترم جز این نیز انتظاری نمی رفت.
و بالاخره این که، براساس آموزه های غیرقابل تردید و مستحکم اسلامی و مخصوصاً دستور صریح و مکتوب- توقیع شریف- حضرت صاحب الامر ارواحنا له الفداء، ورودیه آن حضرت در دوران غیبت کبری، ولی فقیه است و مردم ایران با لطف و عنایت خدای مهربان نشان داده اند که در همه حال چشم دل و گوش جان به رهنمودهای آن بزرگوار دارند و همه جا از او به یک اشاره بوده است و از مردم به سر دویدن، از این روی مدعیان دروغین ارتباط با امام زمان(عج)، را به هیچ نمی انگارند. مردم مسلمان ایران و امروزه، همه ملت های مسلمان نه فقط به فراست و دیانت بلکه به تجربه نیز دریافته اند که تنها در رکاب ولی فقیه از بد حادثه و ترفندهای شیطانی در امانند...
حسین شریعتمداری