شفاف نیوز

شفاف سازی مسایل سیاسی

شفاف نیوز

شفاف سازی مسایل سیاسی

آقای موسوی! ما را از خنده روده بر کردی!

ملاقات اخیر کروبی با موسوی(در خانه موسوی) و ادعای این که «موسوی در اقدامی انقلابی حصر را شکسته و کروبی را با ماشین خود به درون خانه برده»، اسباب تردید و تمسخر را در محافل حامی فتنه سبز فراهم کرد.
«علیرضا- ر» از عناصر فراری در این باره نوشت: «موسوی در یک اقدام انقلابی» (؟؟؟)... بامزه بود! دو انقلابی ضد انقلاب به طور انقلابی پائین تر از انقلاب با هم دیدار کردند و سایت ها نوشتند که موسوی در «یک اقدام انقلابی» سوار ماشین شخصی اش شد، ناگهان از خانه بیرون زد و.... و خلاصه طی این حرکت «انقلابی» موسوی حصر خانگی کلا شکسته شد. این که چرا موسوی اقدام نمی کند، وقتی اقدام بکند همچنان «انقلابی» عمل می کند البته مسئله ای است مشخص. ولی اینجا این سؤال پیش می آید که چرا اینهمه روحیه و اقدامات انقلابی موسوی فقط اینجور جاها فوران می کند؟
نویسنده سایت خودنویس آنگاه 3 احتمال طنزآلود را مطرح کرده است: 1. موسوی در حالت معمول پسر خوبی است. انقلابی هم هست. کاریش نداشته باشی نهایتا همان می نشیند ماهی یک بیانیه می نویسد با کسی هم کاری ندارد. ولی همچی که عکس زنش را نشان بدهی یا مهمان را از دم در خانه اش راه ندهی یا به هر شکلی ماجرا شخصی بشود همین پسر خوب ناگهان «در یک اقدام انقلابی» یک کارهایی می کند که همه کف لمه می کنند. در مجموع برای این که موسوی یک تکانی به خودش و جنبش بدهد کافی است یک کاری بکنید که یک ماجرایی برای شخص خودش پیش بیاید. الباقی را ماشالا خودش انقلابی است و استاد!
2. تا جایی که ما بلدیم حصر خانگی به یک چیزی می گویند که طرف نتواند با کسی رفت و آمد داشته باشد. اگر کروبی که خودش حصر خانگی است می تواند لااقل تا دم خانه موسوی برود چرا موسوی که اقدامات انقلابی هم بلد است نمی تواند برود دم خانه کروبی؟ البته کتک خور موسوی مثل کروبی ملس نیست ولی آن روزی که ریختند دیوار خانه کروبی را آوردند پایین، عالم و آدم رفتند منزل کروبی همین موسوی همین جایی که الان نشسته همچنان نشست و طبق روال طی یک بیانیه کوبنده این اقدام را مثل بقیه اقدامات محکوم کرد.
3. در مجموع اگر یک نفر به موسوی یادآوری بکند که رهبر یک جنبش اعتراضی است نه یک اعتراض به هر ماجرای شخصی من خیلی ممنون می شوم. کروبی کاپیتان این جنبش است. حرکت بدون توپ می کند، پاس گل می دهد، از تله آفساید به راحتی فرار می کند، هزار تا کار دیگر بلد است بکند ولی کسی نیست که ضربه تمام کننده را بزند. در حال حاضر اگر موسوی را از وسط زمین برداری ببری وسط تماشاچی ها یا حتی بیرون استادیوم بنشانی هم باز احوال بازی توفیر زیادی نمی کند چه بسا که بازی روانتر هم بشود. آقای موسوی! بغیر از مسائل مربوط به دم خانه و توی خانه ات چه راهی برای پیش بردن جنبش داری؟ به قول کروبی دوتاشو بگو!
خودنویس درپایان یادآور شده است: آقایان سایت های سبز! شما سایت خبری- تحلیلی- سیاسی هستید، نشریه طنز نیستید که. وقتی می نویسید موسوی «در یک اقدام انقلابی» سوار ماشینش شد رفت سر کوچه آدم خنده اش می گیرد. به خدا خبر را جور دیگری هم می شود بولد کرد، نخندانید ما را!
یادآور می شود کروبی و موسوی در دیدار «انقلابی»! مورد اشاره با نبوغ منحصر به فردی! خود را پشت عنوان ملت مخفی کرده و گفته اند: به مصلحت نیست بین صفوف ملت تفرقه ایجاد کنیم و ده ها میلیون نفر از معلمان و کارگران، دانشجویان و اساتید را خس و خاشاک یا میکروب و فتنه گر بنامیم.

زیر خیمه سبز لندن !

دی 1388 روزنامه «واشنگتن تایمز» در خبری قابل تأمل نوشت «شورای امنیت ملی و سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) ایران را در اولویت و رتبه نخست فعالیت جاسوسی قرار داده اند و چین در رتبه دوم قرار گرفته است». این خبر به خودی خود جایگاه قدرت فزاینده و پیش رونده ایران را در معادلات بین المللی نشان می داد، همچنان که تأکید می کرد تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در 30 سال پیش (13 آبان 1358) به معنای خاتمه عملیات جاسوسی و اخلال و خرابکاری علیه ایران نیست. به عبارت دیگر نه مشاهده ابعاد فزاینده اقتدار جمهوری اسلامی ایران می تواند ما را از کمین و مراقبت و شبیخون دشمن غافل کند و نه اطلاع از ابعاد گسترده جاسوسی و یارگیری و دام گستری دشمن، ملازم فراموشی «پشتوانه های قدرت کشور» و «نقش بر آب شدن اغلب این توطئه ها» است.
اگر سفارت آمریکا در ایران به همت دانشجویان «مسلمان» و «پیرو خط امام» به تسخیر درآمد و انقلابی بزرگ تر از انقلاب اول در ابعاد اطلاعاتی، فرهنگی و سیاسی رخ داد- و پرده از چهره بسیاری از گروهک های نفاق و سران موجه آن افتاد- این به معنای پایان جاسوسی و خیانت نبود. 4 بهمن سال گذشته روزنامه کانادایی «گلوب اند میل» فاش کرد «کن تیلور سفیر کانادا در ایران در جریان تسخیر سفارت آمریکا و عملیات ناکام چنگال عقاب (طبس) به عنوان رئیس غیررسمی ایستگاه CIA در تهران عمل می کرد. پروفسور رابرت رایت در کتاب خود تحت عنوان مأمور ما می نویسد درخواست جمع آوری اطلاعات توسط تیلور، مستقیماً از سوی جیمی کارتر رئیس جمهور آمریکا به مک دانالد، وزیر خارجه کانادا منتقل شده بود. تیلور می گوید کشف ارتباط با سازمان سیا می توانست تبعات بسیار سنگینی برای من در ایران داشته باشد. من defacto CIA station chief (رئیس غیر رسمی ایستگاه سیا) در تهران بودم. تیلور ضمن جمع آوری اطلاعات، 6 نفر از کارمندان سفارت آمریکا را نیز از ایران فراری داد.»
31 سال پس از آن ماجرا، اکنون جان ساورز (سائرز) رئیس سرویس جاسوسی خارجی انگلیس MI6 از جاسوسی در ایران برای ممانعت از گسترش برنامه هسته ای جمهوری اسلامی- یعنی همان محور مورد پی گیری سازمان سیا و شورای امنیت ملی آمریکا- خبر می دهد و ادعا می کند افشای برخی ابعاد برنامه هسته ای ایران بر اساس همین جاسوسی ها بوده است. رئیس MI6 عناوینی چون «مشاور تونی بلر نخست وزیر سابق، سفیر انگلیس در سازمان ملل، نماینده انگلیس در عراق اشغال شده، سفارت در برخی کشورهای عربی و مدیرکل سیاسی وزارت خارجه» را در پرونده خود دارد و سالها نماینده انگلیس در مذاکرات هسته ای با ایران بوده است. 10 بهمن ماه 86، ساورز زمانی که سفیر انگلیس در سازمان ملل بود به اعتبار توهم و آدرس های غلطی که از داخل ایران دریافت کرده بود، گفت «یک فشار دیگر بر ماشه (صدور قطعنامه تحریم) ایران را به سمتی سوق خواهد داد که به کنار گذاشتن برنامه هسته ای راضی شود. اتحاد برای صدور قطعنامه باعث ایجاد بحث های جدی در داخل ایران شده که این کشور تا چه حد باید برای پیگیری جاه طلبی های هسته ای هزینه بدهد».
کدام محافل و چه کسانی در دهه گذشته به ویژه یک سال اخیر می توانسته اند قلیان جاسوسی آمریکا و انگلیس را در ابعاد گوناگون آن- از جمع آوری اطلاعات تا عملیات روانی و اختلاف افکنی و تخریب روابط سیاستمداران و مردم، و القای یأس و تفرقه و تردید- چاق کنند؟ جنبش خلق مسلمان و سازمان مجاهدین خلق و جبهه ملی و کسانی چون حسن نزیه و علیرضا نوری زاده و میناچی و بنی صدر؟! اینها و نظایر اینها که یا فراری و یا فرسوده- و یا هر دو- هستند! نهضت آزادی و گروهک های چپ استحاله شده و دموکرات مآب؟ حتماً! اما آنها هم اغلب مانند طیف اول، ورشکسته و گاو پیشانی سفیدند اگرچه در داخل باشند. آنها حتی اگر ته مانده توانی هم داشته باشند باید دنبال واسطه و پل بگردند؛ چهره های خاکستری و نیم سوز که اگرچه نسوخته اند اما مثل لامپ نیم سوز با علایم و ظواهری نشان می دهند که رو به سوختن و تمام شدن هستند. فعلا این نکته را در ذهن داشته باشید.
گفتیم حلقه های اول و دوم- و نظایر آنها در طیف مدعی اصلاح طلبی- پس از آن که فرسوده می شوند و لو می روند، از ارزش و اعتبار ساقط می شوند. جاسوس تا زمانی جاسوس است که لو نرفته باشد. البته این طیف هم مراتبی دارند؛ 30 سال مرده، 20 سال مرده، 10 سال مرده، 5 سال مرده، یک سال مرده یا... در حال احتضار. اکنون شما می توانید گورستان هایی از این مردگان سیاسی را در برخی پایتخت های اروپایی و آمریکا پیدا کنید و البته در کنار این گورستان نشین ها، دکه و دکان های دو نبش تازه ای در لندن، برلین، پاریس، بروکسل، آمستردام و... برپا شده که پنج ضلعی یا شش ضلعی های جدید شبکه اپوزیسیون را در اروپا و زیر نظر مثلث جاسوسی سیا، ام آی 6 و موساد تصویر می کند. در این فضای اپوزیسیون نمایی و خروج از کشور، البته اروپایی ها با ازدحام قطاری از طایفه کلاهبردار و سودجو که چند ماهی در ایران اپوزیسیون نمایی می کنند و بعد همان- یا احیاناً زندان- را برای طرف اروپایی فاکتور می کنند، مواجه شده و گاه از سر حماقت باج های کلانی هم داده اند.
یک قلم از هزاران را علیرضا نوری زاده- که خود پدر جد کلاهبرداری و سرکیسه کردن غربی هاست- 3بهمن 1388 در سایت گویا نیوز و درباره امثال مهاجرانی و برخی از مشارکتی ها و کارگزارانی های فراری نوشت «این روزها بعضی از خود رهبر خوانده ها در اینجا (لندن) صف خودی و غیرخودی و بعضاً نخودی ها را مشخص می کنند. شماری از ما 3 دهه دوری از خانه پدری را تجربه کرده ایم. دیرسالی است گفتیم و نوشته ایم و هزینه داده ایم (!؟) با این همه آن قدر سعه صدر داریم که وقتی فلان وزیر یا وکیل سابق به سوی ما می آید به رویش آغوش می گشاییم، راه و چاه زندگی در تبعید و نحوه برخورداری از امتیازاتی را که برای پناهندگان قائل شده اند نشانشان می دهیم. اگر وارد مجلس شوند مواظبیم کسی کلفت بارشان نکند. محسن مخملباف چندی پیش برگه ای به من داد که در آن نوشته بود به عنوان اصل اولیه برای گرد آمدن زیر سقف خیمه سبز، به گذشته همدیگر کاری نداشته باشیم... بعضی از مسافران تازه ضمن برخورداری از مواهب وزارت و وکالت و سفارت، حالا هم که به خارج آمده اند برخلاف اغلب ما که 30 سال است با سختی ها دست و پنجه نرم می کنیم و هنوز از یک زندگی حداقلی برخوردار نیستیم
(!؟) وضعیت مالی مطلوب تری دارند. از راه نرسیده، خانه و زندگی مرتب و ضیاع و عقار مکرر دست و پا می کنند. خانه تهران را اجاره می دهند و با پول منزل شهرستان یا ویلای شمال در بهترین نقطه تبعیدگاه خانه ای نقدی خریداری می کنند و ما همچنان دوره می کنیم دیروز و امروز را به امید 20سال دیگر که قسط خانه مان تمام می شود(!؟)اغلب این دوستان به مشکلات مالی و گرفتاری های ما دچار نشده اند...زمانی که قرار باشد در اینجا بمانند چون زمینه سازی ها را از تهران انجام داده اند در پی ملاقاتی با یکی از ما بهتران همه کارهایشان جفت و جور می شود و اغلب بدون آن که نگران تمدید اقامت و گذرنامه خود باشند مهر اقامت در گذرنامه شان ثبت می شود و البته چنان مهری که درعین حال همه مزایای پناهندگی(بخوانید مزدوری وجاسوسی) را نیز برایشان فراهم می کند.» پرواضح است از انبوه جماعتی که به طمع خوش باشی در دام خیانت می افتند، شاید یک در هزارشان برای نوکری خریده شوند و 999 نفر بقیه پریشان و پشیمان و دربدر، روش اره نشینی را تا آخر عمر ادامه می دهند، بدون راه پیش و پس!
مروری بر فعالیت روزانه شبکه رسانه ای عنکبوت (بی بی سی- جرس- روزنت- رادیو فردا- رادیو زمانه- دویچه وله و اقمار گروهکی آنها) که در ارتباط با برخی رسانه های سابقا مدعی اصلاح طلبی (نظیر پارلمان نیوز، ایلنا، کلمه، سحام نیوز، شرق و برخی نشریات خاکستری) فعالیت می کنند،نشان می دهد ثقل جریان جدید نفوذ و جنگ نرم، روی 2طیف که ردپایی در حاکمیت داشته یا دارند متمرکز است 1-جریان نفاق مدعی اصلاح طلبی که در فتنه سبز پوست اندازی کرد و نقاب از چهره انداخت. وزارت خارجه انگلیس و دو بازوی اطلاعاتی و رسانه ای آن ( MI6 - BBC) ارتباطات ویژه ای را با این طیف- ولو به قیمت دلخوری سایر گروهک های اپوزیسیون- به هم زده اند2.-عناصری انگشت شمار و با اسامی و آدرس های کاملا مشخص، که بدشان نمی آید هم از عنوان اصولگرایی بهره ببرند و هم مورد تکریم و تشویق و «تشهیر» اصلاح طلبان واقع شوند، فراجناحی(!؟) معرفی گردند و اگر هم غش کردند اغلب آن طرفی غش کنند. طیف دوم همان افراد انگشت نمایی هستند که عناوینی غلط انداز و مغالطه آمیز نظیر دولت ائتلافی و... را که از سوی طیف هایی نظیر کارگزاران و برخی میانه نماهای «مشارکت» در پنهان القا می شد،تکرار کردند. شهرت طلبی، طمع، جاه طلبی همراه با سوءتفاهم نسبت به خود، یا احیانا دلخوری و رنجش بهانه هایی برای تور شدن این قبیل افراد در جنگ نرم دشمن است.
اگر دشمن از طیف اصلاح طلبان علناً در دو ایستگاه داخل و خارج- از تهران تا لندن و برلین و پاریس و...- یارگیری کرده، به طیف دوم به عنوان «تسهیل کننده» پنهان می نگرد. طیف دوم- اغلب بی آنکه بخواهند یا بدانند اما قطعا از سر غفلت هایی نابخشودنی- از نگاه قدرت های بیگانه و سرویس های جاسوسی آنها، حکم مانعی را دارند که باید در میان در ورودی و چارچوب حاکمیت گذاشت تا راه رخنه سربازان و افسران جنگ نرم دشمن به درون حاکمیت گشوده بماند. آنها همچنین باید با کار ویژه «حائل»، در عمل- اغلب با بی اطلاعی- مانع از وحدت و الفت اصولگرایان (کلیت جبهه اصحاب انقلاب) شوند، فرقی هم نمی کند به مجمع تشخیص و مجلس و دولت و قوه قضائیه راه داشته باشند یا در احزاب سیاسی و محافل روحانی و دانشگاهی و مطبوعاتی. اگر از وحدت سخن بگویند در عمل باعث دلسردی و تفرقه اند. اگر از میانه روی دم بزنند، در عمل بساط تفریط یا افراط- عقب ماندن یا پیش افتادن از ولایت و رهبری- را فراهم می کنند. جذب حداکثری از نگاه آنها، باز گذاشتن راه نرمش و دوستی با فتنه گران سر موضعی است که هنوز هم ارتباطات خود را با سر حلقه های سرویس های جاسوسی بیگانه و گروهک های معاند فعال در فتنه حفظ کرده اند. و دفع حداقلی در نگاه آنان، متمرکز در بدگمانی و تخطئه صف شکنان و پیشاهنگان و دیدبانان خط مقاومت در برابر تهاجم دشمن است. این گروه به اعتبار جاذبه و دافعه های بعضا جابه جا شده مورد عنایت ویژه رسانه های فعال دشمن در حوزه جنگ نرم هستند و معمولا در این رسانه ها بر صدر می نشینند. و البته بخشی از این بر صدر نشاندن ها صرفا در راستای ایجاد بدگمانی در جبهه اصولگرایان و اصحاب انقلاب است اما تکرار آن، حاکی از طمع دشمن خواهد بود به این که عناصر خاکستری جدیدی را پیدا کرده که استعداد نیم سوز شدن را دارند.
30 سال پس از تسخیر و تعطیلی سفارت آمریکا، ابعاد و کیفیت جاسوسی و جنگ اطلاعاتی- روانی بسیار فرق کرده است. پیچیدگی هایی در این فرآیند پدید آمده که گاه باعث شده فلان عضو تیم سابق مذاکرات هسته ای هم از ابعاد آن غافل شود و به تعبیر وزیر وقت اطلاعات در آذر 86، برخلاف مصالح و امنیت کشور،به افراد بیگانه از جمله سفارت انگلستان اطلاعات بدهد. که این مرحله ای ظریف از جاسوسی عامدانه است. طبیعتا هیچ کس دوست ندارد حتی یک نفر از دایره اصحاب انقلاب کم شود اما انقلاب و کشور به یقین مهم تر از تک تک اشخاص است و ملاک سنجیدن اشخاص میزان تعهد آنها به «وحدت با محوریت ولایت فقیه»، «عدالت خواهی و خدمتگزاری»، «مبارزه با استکبار»، «وفاداری به خط امام و قانون اساسی»، «مرزبندی و مبارزه با فقر و فساد و تبعیض» و در یک کلام تولا و تبرّا بر محور رهنمودهای ولایت و رهبری است.

محمد ایمانی

لااقل یک بیانیه بی خاصیت بدهیم تا باور کنیم که زنده ایم !

سایت های ضدانقلاب بی تحرکی فتنه گران از عاشورای سال گذشته را به باد انتقاد گرفته اند. آنها می گویند فتنه گران مدت هاست نه تنها جرأت آفتابی شدن ندارند بلکه حتی صدور بیانیه های بی خاصیت را هم متوقف کرده اند.
سایت ضدانقلابی بالاترین دراین باره نوشت: چرا موسوی حتی دیگر بیانیه هم نمی دهد دیشب داشتم برنامه پارازیت ]صدای آمریکا[ را می دیدم که کامبیز حسینی گفت خانم رهنورد! یه راه دیگه غیر از تظاهرات خیابانی نشون بدین حداقل، شما که راهی نشون نمیدی اونم فقط هی بیانیه میده...یکم با خودم فکر کردم و دیدم خیلی وقته حتی بیانیه ای هم ندادند. جناب مهندس! نه به آن زمان که هفته به هفته بیانیه ای صادر میشد و نه به این که حتی صدایی نیز از ایشان درنمی آید. آیا دیگر موقعیت کشور را آنچنان بد نمی بینند آیا دیگر سر مخالفتی با کارهای دولت نیست. یا دولت تاکنون هیچ کار اشتباهی نکرده. یا مشکلی بزرگ پیش آمده. هرچه هست جناب مهندس سوالی برایم پیش آمده و آن اینست آیا شما کنار کشیده اید و دیگر اعتراضی ندارید یا خیر؟
این سایت همچنین در مطلب دیگری با اشاره به گذر مناسبت های مختلف و درماندگی فتنه گران نوشت: موسوی و کروبی خیلی حرف ها را باید بزنند. 16 آذر و عاشورا در پیش است. بیشتر بحث کنند و بنویسند. این راه به کجا می رود؟ چگونه و به چه شکل؟
اما سایت خودنویس در مطلبی طنز و با اشاره به بهانه سالگرد 13 آبان- که سال گذشته به رسوایی بزرگی برای فتنه گران تبدیل شد- می نویسد: «گفتار بزرگان به مناسبت 13 آبان! اکبر گنجی: کدوم انتخابات؟ کدوم تقلب؟ کدوم موسوی؟ اصلا کدوم 13 آبان؟ جمع کنید این بساط را! عمو محسن ]سازگارا[ در یوتیوب: 134 موضوع مطرح می شود ولی فقط 2 عدد از آنها را بررسی می کنیم و 132 مورد بعدی را می گذاریم برای پس از 13 آبان تا آبها از آسیابها بیافتد. ]نوری زاده[ پنجره ای رو به خانه پدری: 13آبان چیه؟ مواظب مراجع تقلید باشید یک وقت یک قطره خون از دماغشان نیاید! مسیح علی نژاد: مصلحت ایجاب می کند در روز 13آبان سکوت کنیم تا من درس روزنامه نگاری ام هرچه زودتر تمام شود. بالاترین: به این لینک های من رای بدین تا من یه تک پا برم در تظاهرات 13 آبان شرکت کنم و بیام. جرس: (بیییییب... مثل اینکه قرار شد در این یک مورد به خصوص زیپ مبارک را کمی تا قسمتی بکشید!) کیهان: فتنه گران اگر جرات دارند روز 13 آبان به خیابان بیایند تا لیچارهای جدید کاربران بالاترین را بارشان کنیم. روز: انتشار کارتون از موسوی و کروبی به مناسبت 13 آبان ممنوع! لطفاً چانه نزنید!

ناطق خطاب به خاتمی: بدون تأیید رهبر انقلاب کاری را انجام نمی دهم

محمدرضا خاتمی اخیراً با ناطق نوری دیداری داشته است و در آن جلسه درخواستی را در خصوص آینده اصلاح طلبان مطرح می کند. یک منبع آگاه با بیان این مطلب به جهان گفت: درخواست محمدرضا خاتمی از ناطق نوری درباره پیگیری موضوع آشتی ملی بوده است. وی از حجت الاسلام ناطق خواسته است که به هر تقدیر با برخی از مسئولین نظام از جمله آیت الله جنتی صحبت کند تا بحث آشتی ملی مجدداً مطرح شود.

این منبع آگاه همچنین افزود: محمدرضا خاتمی قبل از دیدار با ناطق نوری این موضوع را با سید حسن خمینی و محمد هاشمی نیز در میان گذاشته بود و آنها وی را برای طرح چنین درخواستی از حجت الاسلام ناطق نوری تشویق می کنند.
وی اضافه کرد: اما حجت الاسلام ناطق نوری در پاسخ به محمدرضا خاتمی می گوید که اگر این موضوع بخواهد طرح شود ابتدا باید نسبت آن با تذکرات رهبر انقلاب در خصوص حوادث سال گذشته بررسی شود. من بدون تأیید رهبر انقلاب کاری را انجام نمی دهم.

نگذارید جو کشور آرام بماند !!!

سیدحسین موسوی تبریزی که ریاست خانه احزاب را در دوران اصلاحات برعهده داشت اخیراً با حضور در اجتماعات مختلف دست به تحریک دانشجویان و جوانان برای برهم زدن جو عمومی کشور می زند.

موسوی تبریزی اخیراً در دیدار با برخی دانشجویان در شیراز گفته : شما باید تلاش های خود را برای به وجود آمدن جو غیرآرام در کشور انجام دهید ، جریان اصولگرا همیشه از ضعف اصلاح طلبان نهایت استفاده را می برد در شرایط فعلی باید فضای سیاسی کشور را شلوغ کرد و زمینه واکنش های عمومی را در این زمینه فراهم کنیم.
رئیس سابق خانه احزاب گفته: من به آقای اشرفی اصفهانی نیز تاکید کردم نگذارید در خانه احزاب فضا آرام بماند ، جلسه بگذارید و شلوغ کنید چون در فضای فعلی اصلاح طلبان در موضعی قرار می گیرند جایی برای ادامه حیات سیاسی نخواهند داشت.
وی تاکید کرد : جریانات سیاسی باید به هر ترتیبی که شده مسجد آقای دستغیب را در شیراز پر کنند و فضایی را فراهم کنند که ایشان سر موضع قرار بگیرند.

مرد و مردانه بگویید که نمی توانید با جمهوری اسلامی درگیر شوید!

رادیو رژیم صهیونیستی ضمن پرخاشگری به آمریکا و کشورهای غربی، تحریم های اعمال شده علیه ملت ایران را «آبکی» و «بی اثر» خواند و از آنها خواست مرد باشند و اعلام کنند که توان درگیری با جمهوری اسلامی را ندارند!
منوشه امیر همکار از کار افتاده رادیو اسرائیل پس از 30 سال یاوه گویی اکنون می گوید: تحریم های جدید علیه ایران کاری از پیش نبرده است. او می گوید «درست است که 4 قطعنامه تاکنون تنظیم شده و 4 سری مجازات به اجرا درآمده ولی کدام تحلیلگر و سیاستمدار ورزیده ای می تواند ادعا کند که این تحریم ها واقعا کارساز خواهد بود چندان که فردا رژیم اسلامی به زانو درآید و برنامه هسته ای را کنار بگذارد؟
او با بیان این که «تحریم های آمریکا و غرب علیه لیبی بسیار قویتر از تحریم های اعمال شده علیه ایران بود اما 10 سال زمان برد» اضافه کرد: آیا با تحریم های آبکی کنونی می توان انتظار عقب نشینی ایران از برنامه های هسته ای را داشت؟ سران غرب مرد باشند و بلند شوند و با صدای بلند بگویند که نه اراده درگیری با حکومت ایران را دارند و نه توان آن را. دست بردارند و استعفا دهند و به سراغ کار خودشان بروند. احساس می شود که اروپا خسته شده است.
همزمان با این تحلیل رادیو اسرائیل، روزنامه اتریشی وینوسایتونگ در تحلیلی نوشت: سیاست تحریم ایران به بن بست رسیده است. ایران با مهارت غرب را نادیده می گیرد.
این روزنامه اضافه کرد: دو عضو دایمی شورای امنیت(چین و روسیه) آماده نیستند بر مجازات ایران بیفزایند. چین که بیشترین بخش سیاست خارجی اش را با توجه به منافع اقتصادی خود تعیین می کند کارد به استخوانش رسیده است. این کشور مایل نیست بیش از این به اقتصاد خود با تحریم آسیب بزند. این مطلب به نوبه خود غرب را مطمئن می کند که این تحریم های آخر واقعا آخرین تحریم هایی خواهند ماند که از شورای امنیت گذرانده اند. اکنون حتی اسرائیل می داند که تحریم های اقتصادی کارایی خود را از دست داده اند.

ارایه عکس همسر تاج زاده در کنار عوامل منافقین خشم او را برانگیخت

همسر مصطفی تاج زاده ضمن حضور در غرفه کانون هابیلیان، با دیدن عکس حضور خود و همسرش در منزل یکی از عوامل منافقین، خشمگین و عصبانی شد.

به گزارش فارس، فخرالسادات محتشمی پور، همسر مصطفی تاج زاده از عوامل دستگیر شده در اغتشاشات و فتنه پس از انتخابات سال 88، با حضور در غرفه کانون هابیلیان (خانواده 16 هزار شهید ترور) در هفدهمین نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاری ها، با اعتراض به محتوای تصاویر و مطالب ارائه شده در این غرفه، این اقدام کانون هابیلیان را محکوم کرد.
وی که پس از دیدن تصویر خود در یکی از پوسترها که بیانگر حضور وی و همسرش در منزل شیوا نظرآهاری عامل کددار و سرپل منافقین بود، بسیار برآشفت و خطاب به مسئولان غرفه گفت: «شما چگونه می خواهید پاسخ خدا را بدهید، فرشتگان خدا شما را لعنت می کنند؟»
مسئول غرفه کانون هابیلیان در این خصوص در گفت وگو با فارس اظهار داشت: خانم محتشمی پور به همراه یک عکاس و فیلمبردار و خانمی که از مسئولان سایت های مدافع فرقه سبز بود، در ابتدا غرفه روزنامه ایران را جویا شد که پس از دیدن عکس خود در تصویری با عنوان «حضور سران فتنه در منزل عامل منافقین» به تصویر خود اشاره کرد و با عصبانیت گفت: «شما می دانید این فرد چه کسی است؟» و ما گفتیم «بله شما هستید!» سپس خانم محتشمی پور افزود: «آیا شما شیوا نظرآهاری را می شناسید و این اعترافاتی را که کرده است، شنیده اید و مطمئن هستید که درست است؟» ما نیز پاسخ دادیم «نیازی نیست خودمان بشنویم، همین که مسئولان قضایی و مقامات امنیتی کشور اعلام کرده اند که ارتباطات این شخص با سران نفاق و گروهک منافقین شناخته شده است کافی است و باید از امثال شما سوال کرد که چرا با قاتلین پدر ما دیدار کرده اید؟»
مسئول غرفه کانون هابیلیان ادامه داد: خانم محتشمی پور که از پاسخ های ما اقناع نشد گفت: «شما باید پاسخ خدا را بدهید و فرشتگان خدا شما را لعنت می کنند؛ ما از مظلوم دفاع کردیم.»
وی با بیان اینکه این سخنان و رفتار خانم محتشمی پور یک حرکت سازمان یافته بوده است، گفت: با توجه به اینکه روزنامه ایران در ویژه نامه روز چهارشنبه گذشته مطلبی درخصوص معرفی شیوا نظرآهاری و فعالیت های وی طی سال های گذشته و ارتباطاتش با گروهک منافقین و حضور سران فتنه در منزل او عنوان کرده بود به نظر می رسد هدف اصلی محتشمی پور روزنامه ایران بوده است.
بنابراین گزارش شیوا نظرآهاری از سال 82 با همکاری گروهک منافقین در پوشش گزارشگر حقوق بشر اقدام به سیاه نمایی علیه جمهوری اسلامی پرداخت و در همین راستا انجمن زنان «تارا» را تاسیس کرد.
وی سپس با هدایت این گروهک، جبهه به اصطلاح «متحد دانشجویی» را با هدف اقدام علیه منافع ملی ایران آغاز کرد.
نظرآهاری همکاری و ارتباط خود را با گروهک منافقین تا سال 88 و در جریان فتنه پس از انتخابات ادامه داد و به تحریک دانشجویان برای حضور در اغتشاشات اقدام کرد.
وی چندین بار دستگیر شد که مورد رأفت نظام جمهوری اسلامی قرار گرفت و از زندان آزاد شد. وضعیت فعالیت ها و اسناد انکارناپذیر همکاری شیوا نظرآهاری با گروهک منافقین در رسانه های جمعی اعلام شده و با این حال موسوی، رهنورد، تاج زاده و کروبی در منزل این عامل کددار منافقین حضور یافته اند.
به گفته مسئول کانون هابیلیان سران فتنه باید پاسخ مناسبی در رابطه با اینگونه فعالیت های خود و همنشینی با قاتلین 12 هزار شهید ترور را به خانواده های آنها بدهند.