شفاف نیوز

شفاف سازی مسایل سیاسی

شفاف نیوز

شفاف سازی مسایل سیاسی

صبح به خیر آقایان !

مقام ها و رسانه های خارجی و کپی های داخلی آنها، بوضوح از روز یکشنبه که اجرای هدفمندی یارانه ها در ایران آغاز شده، گرفتار فشار روانی خرد کننده ای هستند. همه پیش بینی های آنها در این باره که ایران با اجرای این طرح به هم خواهد ریخت و آشوبی به اندازه حوادث پس از انتخابات -یا بزرگتر از آن- کشور را فراخواهد گرفت، نادرست از آب درآمده است. طرح هدفمندی یارانه ها همانطور که قانون مقرر کرده، یک جا و نه به طور تدریجی، در ایران اجرا شده و هیچ به هم ریختگی سیاسی یا اجتماعی هم بوجود نیاورده است. نه فقط ناآرامی در کار نیست، بلکه سیاسیون، حتی آنها که در موارد دیگر هیچ فرصتی را برای انتقاد به جا یا نابجا از دولت از دست نمی دهند، همه در این مورد اتفاق کرده اند که باید به دولت کمک کرد. مردم هم فراتر از همراهی، با دولت همدلی نشان می دهند. هیچ کس در این تردید ندارد در مراحل اولیه اجرای این طرح فشارهایی بر گرده مردم وارد خواهد شد ولی مهم این است که ببینیم چرا این طرح آنچنان که تحلیلگران اطلاعاتی غربی محاسبه کرده بودند، نه تنها منجر به یک حادثه بزرگ امنیتی در ایران نشده بلکه عاملی شده برای تقویت همبستگی های سیاسی و اجتماعی و پوشاندن اختلاف هایی که در یک سال و نیم گذشته گاه به شدت روان جامعه را آزار داده است.
اجازه بدهید به عقب برگردیم. امید طراحان خارجی و مجریان داخلی فتنه به اینکه هدفمندی یارانه ها موج جدیدی از ناآرامی خیابانی و به هم ریختگی سیاسی در ایران ایجاد کند، بسیار جدی بوده است. این موضوعی نیست که کسی بتواند آن را انکار کند. در 9 دی 88 تتمه طبقه متوسط شهری به عنوان منبع تغذیه کننده ناآرامی های خیابانی در تهران، به طور کامل خود را از معرکه کنار کشید. تا پیش از آن تاریخ هم عملا منحنی حضور این طبقه در خیابان با شیبی تند در حال نزول بود اما این شیب در 9 دی صفر شد و پس از آن برای همیشه صفر باقی ماند. نظام توانست با یک حرکت مردمی بی سابقه، بساط فتنه ای را که سعی می کرد خود را دارای پایگاه اجتماعی وسیع جلوه بدهد در یک روز جمع کند و این برای همه کسانی که در داخل یا خارج از ایران به تداوم این فتنه امیدها بسته بودند، بدترین خبر ممکن بود. فتنه بدون پایگاه اجتماعی، تبدیل می شد به یک حرکت هیستریک رقت برانگیز که پس از مدتی همه کارکردهای آن به دور خود چرخیدن و بر توهم خویش افزودن چند پیرمرد حوصله سربر تقلیل می یافت. این را سرویس های اطلاعاتی غربی خوب می دانستند و لذا تلاش کردند به هر شکل ممکن از مرگ جنبه اجتماعی فتنه جلوگیری کنند. برای این منظور دو پروژه اجرا شد. پروژه اول چیزی بود که خود آن را «حرکت به سمت طبقه محروم» نامیدند. در این پروژه فرض بر این بود که اگر سران فتنه بتوانند خود را سخنگوی طبقه محروم و منتقد کاستی ها و گرفتاری های معیشتی آنها جا بزنند، آن وقت قادر خواهند بود فقدان طبقه متوسط را با به میدان کشاندن طبقه به اصلاح محروم جبران کنند. اوج این پروژه بنا بود روزهای 11و 12 اردیبهشت یعنی روزهای کارگر و روز معلم جلوه کند. این پروژه به دلایلی که اینجا مجال بحث درباره آن نیست، به طرز مفتضحانه ای شکست خورد. با وجود بیانیه های عریض و طویل آقایان و ریختن مقادیر معتنابهی اشک تمساح برای زندگی محرومان، روز کارگر وقتی از کارگران چند کارخانه بزرگ تهران پرسیده شد که آیا قصد تجمع دارند گفتند آری، به شرط آنکه به آنها اجازه داده شود جلوی در خانه موسوی و کروبی تجمع و تکلیف این «فرصت طلب ها» را یکسره کنند!
پس از شکست خوردن این پروژه بود که غربی ها تصمیم گرفتند آخرین برگ را رو کنند. در این تردیدی نیست که سرویس های غربی از طریق برخی منابع داخلی خود از آماده شدن نظام برای اجرای طرح هدفمندی یارانه ها که بی گمان بزرگترین جراحی اقتصادی در طول تاریخ کشور است آگاه بودند. از اوایل سال 89 روشن بود که دولت در حال حرکت به سمت اجرای این طرح است و بنا ندارد آن را به هیچ قیمتی عقب بیندازد. این را هم از آغاز اجرای مقدمات طرح مانند جمع آوری اطلاعات اقتصادی خانوارها می شد فهمید و هم از این اعتقاد بیان شده مقام های دولتی که به دلیل ثبات موجود در کشور اکنون فرصتی بی نظیر برای اجرای این طرح فراهم شده که نباید آن را از دست داد.
بر این مبنا، غربی ها پروژه ای را طراحی کردند که فرض بنیادین آن این بود که اگر بتوانند هدفمندی یارانه ها در ایران را با اعمال یک دور جدید از تحریم های ویژه، همراه کنند، این بار دیگر، بی بروبرگرد یک تنش داخلی بسیار بزرگ در ایران ظهور خواهد کرد که هم سیاسیون را مقابل نظام قرار می دهد و هم مردم را به دنبال آنها بسیج می کند.
قطعنامه 1929 دقیقا در این حال و هوا صادر شد. وقتی به محتوای قطعنامه 1929 نگاه می کنیم روشن است که این قطعنامه در کنار یکی دو هدف دیگر (مانند مجازات سپاه و نشان دادن اجماع جهانی علیه ایران) به طور عمده روی این موضوع متمرکز است که آسیب های احتمالی ناشی از اجرای طرح هدفمندی را تکمیل کند. این نکته ای است که برخی از کارشناسان باریک اندیش یکی دو روز پس از صدور قطعنامه و با مطالعه محتوای آن، به سرعت دریافتند. بهترین دلیل بر این مدعا هم این است که محتوای قطعنامه 1929 نشان می دهد اصلی ترین هدف آن؛ 1- کم کردن درآمدهای پولی ایران و 2- مختل کردن مجاری و کانال های وصول این درآمدهاست یعنی وارد کردن ضربه دقیقا به همان جایی که دولت برای اجرای موفق طرح هدفمندی به آن نیاز دارد. پس از برداشته شدن این گام، نوبت به قدم بعدی رسید. مطابق تقسیم کار انجام شده، قدم دوم این بود که سران فتنه در داخل بلافاصله پس از صدور قطعنامه وارد عمل شوند و با سلب همه تقصیرها از غرب، نظام را مقصر قطعنامه جلوه بدهند. دو بیانیه صادر شده توسط موسوی و کروبی در فاصله کمتر از یک هفته پس از قطعنامه 1929 نشان می دهد آنها در اجرای ماموریتی که به عهده گرفته بودند هیچ کم نگذاشتند. در آن بیانیه ها همه چیز هست به جز کوچکترین تعریض و طعنه به آمریکا و دوستانش و نتیجه ای هم که پس از یک دور سیاه نمایی کامل می گیرند این است که از ناحیه غربی ها نیت سوئی در کار نیست و مردم اگر دنبال مقصر فشارهای خارجی می گردند باید آن را در داخل کشور جست وجو کنند.
آمریکایی ها عقیده داشتند پس از برداشته شدن این دو گام و گذشتن زمانی حدود 6 ماه، نظام گرفتار یک انتخاب بسیار دشوار خواهد شد و اساسا چند سناریو بیشتر محتمل نخواهد بود: 1- یک دیدگاه این بود که ایران پس از مواجه شدن با تحریم ها، اجرای هدفمندی را به تعویق خواهد انداخت و آن وقت پس از چند ماه وقتی از برخی از بزرگترین منابع درآمدی خود محروم شد از پرداختن یارانه ها ناتوان می شود و بحران داخلی کم کم آغاز خواهد شد. 2- دیدگاه دیگر این بود که ایران به ناچار و برای تلطیف تاثیر تحریم ها هم که شده هدفمندی را اجرا خواهد کرد که در این صورت یک شوک تورمی بسیار جدی به مردم وارد می شود و باز هم ناآرامی ها احیا خواهد شد؛ این دیدگاه طرفداران بیشتر داشت. 3- و نهایتا دیدگاه غالب این بود که اگر هدفمندی اجرا و با نتایج حاصل از اجرای تحریم ها تلفیق شود، سران فتنه در ایران اولا توان سیاه نمایی بیشتر و وارد آوردن انتقادهای قدرتمندتر به نظام را پیدا خواهند کرد و ثانیا مردم در اثر فشارهایی که به آنها وارد می شود مجددا به این افراد رجوع خواهند کرد و بدنه اجتماعی آشوب دوباره احیا می شود.
از یکشنبه گذشته به این سو، مجالی فراهم شده تا همه این طراحی ها یک جا به آزمون گذاشته شود و نتیجه اکنون پیش چشم همگان است. همه آنچه اتفاق افتاده این است که یک مورد به فهرست طویل اشتباه های محاسباتی غرب علیه ایران اضافه شده است. از روز یکشنبه که اجرای طرح شروع شده هیچ پدیده امنیتی قابل ذکری از هیچ کجای ایران گزارش نشده است و مردم کاملا منطقی و سنجیده با موضوع برخورد کرده اند. غربی ها خود اذعان کرده اند که چنین طرحی با این ابعاد برای اولین بار است که در جهان اجرا می شود و مردم ایران هم نسبت به سایر ملت ها کاملا منحصربفرد رفتار کرده اند. موضوع آنقدر گیج کننده بوده که برای یکی دو سایت مفلوک وابسته به جریان فتنه چاره ای جز قصه بافی های مفرح درباره «وقوع آشوب های بزرگ» در تهران باقی نمانده است!
اگر بخواهیم درباره علل این آرامش حیرت انگیز بحث کنیم، کار به درازا خواهد کشید. فقط از باب ایجاد یک نقطه شروع برای بحثی مبسوط در این باره می توان به 2 عامل عمده اشاره کرد:
اول- نکته ای که ظاهرا تحلیلگران اطلاعاتی غربی قادر به درک آن نیستند این است که ناآرامی های سال 88 ظرفیت هرگونه آشوب و ناآرامی جدید در تهران را کاملا از بین برده و مردم چنان تنفری از آن بساط و بانیان آن پیدا کرده اند که بی گمان دیگر هرگز خیابان را به عنوان محلی برای اصلاح امور بر نخواهند گزید.
دوم- فتنه سال 88 فرصتی برای مردم ایجاد کرد تا به خوبی دریابند که به چه کسی تا کجا می توانند اعتماد کنند. ماحصل اعتماد بخشی از طبقه متوسط شهری به جریان فتنه در سال 88 جز این نبود که دیدند این جماعت نهایتا نه دغدغه ملک و ملت دارند و نه از دین و ایمان بویی برده اند. روشن شدن تکلیف دروغگویان و خائنان، باعث شده اکنون ملت با آسودگی به نظام اعتماد کنند و این اعتماد زیرساخت آرامشی است که پس از طرح هدفمندی شاهد آن هستیم.
هنوز مانده است تا دشمنان دریابند که مکر خداوند چه بر سر مکر آنها آورده است!
مهدی محمدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد