شفاف نیوز

شفاف سازی مسایل سیاسی

شفاف نیوز

شفاف سازی مسایل سیاسی

اوباش سبز و نقاشی گل و بلبل معاون وزیر خاتمی !

قلمفرسایی یکی از عناصر اطلاعاتی حزب مشارکت درباره خاطرات زندان و برخورد وی از موضع بالا باعث بگومگوهای تازه میان فتنه گران و آشوبگران شده است.
محسن امین زاده (معاون وزیر خارجه دولت اصلاحات و از عوامل فتنه 88) در این خاطره نویسی آشوبگران جوان و بازداشت شده را که در دادگاه حضور یافته بودند اراذل و اوباش خطاب کرده و نوشته بود «شنبه 10مرداد 88؛ امروز ما را برای شرکت در دادگاه رسیدگی به جرایم متهمین حوادث بعد از انتخابات به کاخ دادگستری بردند. صبح یک دست لباس نو زندانیان را دادند که بپوشم و بعد در یک مینی بوس به همراه آقای صفایی فراهانی و عده ای جوان دستگیر شده در خیابان، ما را به دادگاه بردند. در سالن دادگاه، پیش از آنکه دوربین های تلویزیون را روشن کنند، در فضایی وهم انگیز و آکنده از رعب و وحشت، ما را مثل وسایل نمایشی چیدند. عده ای اوباش را با دستبند آورده بودند. عده ای جوان هم بودند و اکثر مسئولین سابق که سپاه آنها را دستگیر کرده بود، نیز حضور داشتند. سعی داشتند این 3 دسته را به صورت درهم بنشانند تا هم به تصور خودشان ما را تحقیر کرده باشند و هم نگذارند کسی عکس یادگاری بگیرد. من را میان اوباش نشاندند. به مسئول خشنی که کارش چیدن متهمین بود گفتم: «تو را به جدت دیگه ما را وسط اوباش ننشان. رفت و مشورت کرد و پذیرفت که اوباش را در کنار هم پشت سر ما و جوانها بنشانند.»
در پی انتشار این ادبیات توهین آمیز، برخی عناصر ضدانقلاب که در فضای مجازی فعالیت می کنند، نسبت به اظهارات معاون وزیر خارجه دولت اصلاحات ابراز خشم و انزجار کردند. در همین زمینه یکی از نویسندگان سایت بالاترین نوشت: دیروز داشتم خاطرات محسن امین زاده معاون سابق وزیر امور خارجه را می خواندم که هر دو کلمه ای که نوشته یک اشاره ای کرده به اوضاع زندان و بعد هم آن پوشه نقاشی شده اش که حالا آن را قاب گرفته اند بابت چهار ماه زندان. فکر کردم ایشان اگر چلوکبابی داشتند چطور حساب می کردند با مردم. بعد از نامه های عاشقانه تاج زاده و همسرش حالا باید اشک و خونمان درهم بریزد بابت پوشه نقاشی های امین زاده. آقای امین زاده! وسط آن «عشق» و «مهناز» و چپ و راست قلب کشیدن های روی پوشه که یکی شان برای چهار تا سیلی توی بازداشتگاههای نیروی انتظامی کافی ست، یک «ببخشید» هم نیست. لابد «فلان خوردم» را گذاشته اید برای همان هایی که بابت جلوس دوباره شما به کرسی دولت توی خیابانها کتک خورده اند و حالا در سلول بغلی تان دارند روزی صدبار می گویند «... خوردم» که بلکه برگردند سر عملگی روزانه شان.
بالاترین می افزاید: امین زاده در شرح دادگاه نوشته «سعی داشتند این سه دسته (یعنی اوباش، جوان های تظاهراتی و مسئولین سابق) را به صورت درهم بنشانند تا هم به تصور خودشان ما را تحقیر کرده باشند.» خجالت نمی کشید به مامور دادگاه گفته اید «تو را به جدت دیگه ما را وسط اوباش ننشان؟» آقای امین زاده شما چه تخم دو زرده ای کرده اید که این آدم ها توی دادگاه هم باید دور از شما بنشینند؟ همه را فراری داده اید بعد توی این قحط الرجال شده اید معاون وزیر خارجه که برای ترجمه کردن هم دیکشنری لازم دارید. باز دماغ تان را بالا نگه داشته اید که کنار مردم عادی و دستپخت های خودتان ننشینید؟ این آدم های عادی، جوانهایی هستند توی دوران خود شما به این حال و روز افتاده اند. اگر همین اراذل و اوباش همه شان به شما رای بدهند و بتوانید انتخابات را ببرید رای شان را پس می دهید چون اراذل و اوباشند؟ این نقاشی های شما با عشق و مهناز و تیر و تخته های روی آن که حالا قابش گرفته اید روی دست و بازوی چهار تا آدم عادی جامعه باشد همین نیروی انتظامی اسم شان را می گذارد اراذل و اوباش.
نویسنده کلافه بالاترین اضافه می کند: آقای امین زاده! چرا اینقدر ننرید؟ در تمام این خاطراتی که با اشک و آه درباره آن پوشه نوشته اید یک جمله وجود ندارد که به خودت یک سوزن زده باشی. آقای امین زاده ورودتان را به جمع خود خوش آمد نمی گوییم. با این خاطراتی که نوشتید معلوم شد شما هنوز هم از ما نیستید.
یادآور می شود عمده تاکید امین زاده در این خاطره نویسی، پوشه ای بوده که نزد خود نگاه می داشته و روی صفحه شطرنجی آن انواع نقاشی ها را می کشیده است!

یک کابوی آمریکایی مست و لایعقل وارد کاباره ای شد و فریاد زد؛ آهای خوک هایی که کنار پنجره نشسته اید و خرس هایی که کنار دیوار نشسته اید... در همین حال یکی از آنها که کنار پنجره نشسته بود به او نزدیک شد و گفت؛ چشماتو باز کن! من خوک نیستم و کابوی مست با خونسردی گفت؛ پس برو کنار دیوار بشین!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد