کروبی برای بازسازی وجهه دینی خود به دست نوشته بیست سال قبل یک روحانی
مقیم حوزه علمیه قم متوسل شد!
به گزارش جهان به نقل از رسالت کروبی که
طی یک سال گذشته به واسطه اتهام زنی ناروا به نظام و طرح ادعاهای دروغ تقلب
و همنوایی با مخالفان نظام به شدت در میان افراد متدین و علاقه مند به
نظام و امام وجاهت خود را از دست داده است به حربه جدیدی متوسل شد.
در
سال69 و قبل از انتخابات مجلس خبرگان مهدی کروبی با رایزنی توانست گواهی
تحصیل در حوزه علمیه را از برخی دوستان خود بگیرد که یکی از مهمترین گواهی
ها مربوط به آقای یوسف صانعی بود که در آن قید شده بود آقای کروبی فردی
مجتهد و دارای صلاحیت علمی و تقوایی است اما شورای نگهبان آن زمان علی رغم
این اطلاعیه که معلوم بود چگونه صادر شده است برای اطمینان از صحت معلومات
حوزوی کروبی وی را دعوت به دادن امتحان نزد فقهای شورای نگهبان کرد، اما
کروبی که آن زمان رئیس مجلس بود ناگهان اعلام شد که پای وی شکسته و در
بیمارستان بستری است و قادر به شرکت در جلسه امتحان نیست اما همان زمان
شورای نگهبان اعلام کرد حاضر است در بیمارستان از وی امتحان به عمل آورد
اما کروبی که می دانست موضوع از چه قرار است قید امتحان و کاندیدا شدن در
مجلس خبرگان را زد.
اکنون که کروبی به خاطر رفتارهای نسنجیده به چهره
ای محبوب ضد انقلاب و مورد بغض و اعتراض چهره های متدین تبدیل شده است
دست به دامان فردی شد که چند ماه قبل جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در
اطلاعیه ای عدم صلاحیت وی را برای تصدی امر مرجعیت اعلام کرده است تا شاید
برای بازسازی چهره وی کمکی کند!
وقتی مسئول یک سایت مستهجن، خاطرخواه پیدا می کند
با ایده یکی از کاربران شبکه فیس بوک، کمپین ای با عنوان حامیان خانواده زندانیان سیاسی در ایران تشکیل شد که کاربران فیس بوک با عضویت در آن و با انتخاب یکی از افراد موجود در آلبوم عکس، خود را خواهر یا برادر این زندانیان عنوان کرده و با این کار به حمایت مجازی از این اغتشاشگران حوادث پس از انتخابات می پردازند.
به گزارش خبرنگار بولتن، نکته جالب این
کمپین، وجود نام و تصویر برخی از افراد است که نه تنها سیاسی نیستند بلکه
با جرم هایی تاسف بار هم اکنون در زندان به سر می برند.
بنابر این
گزارش، از جمله این افراد سعید ملک پور است که وی به دلیل جرم هایی از جمله
راه اندازی سایت های مسهتجن فارسی، انتشار تصاویر مسهتجن و موارد مشمئز
کننده و تاسف بار دیگر است که اکنون پرونده وی در حال رسیدگی بوده و در
زندان به سر می برد.
مهدی کروبی پس از یک سال
سکوت در قبال افتضاحات آشوبگران در روز جهانی قدس به این افتضاحات اذعان
کرد.
ماجرا از این قرار است که مهدی خزعلی- فرزند مطرود آیت الله خزعلی-
اخیراً به بهانه افطار کروبی را به منزل خود دعوت می کند و ناگهان وی را
پای چت و مسنجر با شماری از عناصر ضدانقلاب می نشاند. کروبی می گوید «این
برنامه بدون اطلاع من ترتیب داده شده بود ولی مفید بود». کروبی در این گفت
وگو با لحنی که «مذبذبین بین ذلک لا الی هولاء و لا الی هولاء» است، درباره
اینکه «با حکومت سکولار موافق است با سخنان آقایان خمینی و خامنه ای که می
گویند سیاست ما عین دیانت ماست» می گوید: «من خودم شخصاً طرفدار حکومت
دینی هستم. به نظر من مردم حکومتی را می خواهند که قوانین دینی در آن اجرا
شود زیرا اکثریت مردم مذهبی هستند (اما) مردم باید برای حکومت دینی یا
غیردینی تصمیم بگیرند و می توانند هرگونه حکومتی را برای خود تعیین کنند.»
وی
درباره ماجرای خفت باری که فتنه گران در عاشورای سال گذشته پدید آوردند و
منجر به خروش ملت ایران در 3 روز بعد (9 دی 88) شد، ضمن تحریف واقعیات گفت:
کسانی که به قرآن، امام حسین و عاشورا توهین کردند عواملی مشخص و سرکرده
ای بودند که برای تخریب جنبش استخدام شده بودند.
این در حالی است که هم
کروبی و هم موسوی از عناصر محارب و حرمت شکنی که بازداشت و بعضاً محکوم به
اعدام شدند، حمایت کردند و آنها را تا حد «مردان خداجو» هم بالا بردند.
دستگیرشدگان، وابستگان به بهائیت، منافقین و برخی گروهک های دیگر بودند.
کروبی
در این گفت وگو نتوانست علناً خواستار تحریم راهپیمایی روز قدس شود اما در
عباراتی معنادار که افتضاحات سال گذشته فتنه گران در روزه خواری، شعار
علیه ملت فلسطین و به نفع رژیم صهیونیستی و شعار علیه جمهوری اسلامی را
تداعی می کرد، گفت: «ما هم در راهپیمایی شرکت می کنیم، مسئله حقی است که از
یک ملتی تضعیف شده است. خواهش می کنم مواظب باشید شعاری ندهید که حکومت از
آن سوءاستفاده کند. دوما ممکن است از طرف خودشان بین شما نفوذی بفرستند تا
فضا را تهییج کند. خواهش می کنم سایرین را دعوت به آرامش کنید. حرمت روزه
را نگه دارید. خواهش می کنم، عده ای قلیل که با عذر شرعی که دارند و روزه
نیستند حرمت نگاه دارند تا حکومت از آن سوژه نسازد.
یادآور می شود با
افتضاحات روز قدس پارسال و سپس رویکرد مفتضحانه تر فتنه گران در روز
عاشورا، ماهیت ضددینی و سرسپرده این جریان به طور کامل مشخص شد به نحوی که
در 22 بهمن، فراخوان فتنه گران با بی اعتنایی مطلق ملت ایران مواجه شد و
ماجرای ضرب المثل شده «دراز گوش تروا» را برای آنها رقم زد.
در افتضاح
سال گذشته فتنه گران، کروبی وسط جماعت آشوبگر حاشیه ساز حضور دارد. او آن
روز هنوز هیجان زده بود و ظاهراً هنوز هم با وجود آگاهی از ماهیت بی دین و
ضد انقلاب آنها، حاضر نیست از این جماعت فاصله بگیرد.
یادآور می شود با
توجه به خدمات بی شائبه کروبی به محافل ضد انقلاب، سایت صهیونیستی بالاترین
به تازگی پیشنهاد داده که به جای «شیخ» از کروبی به عنوان «آیت الله» یاد
شود اما یکی از کاربران ذیل همین پیشنهاد تصریح می کند: مدرک آیت اللهی
هیچی، اما این جریان شهرام جزایری و 300 میلیون تومان چی بود؟ این همه هم
که از تقلب گفتند اما حتی اسم یک صندوق را نیاوردند. آیت ا... گفتن برای
کروبی میشه جوک سال.
هر چند همیشه و همواره رهنمودهای خلف صالح خمینی راهگشا و چاره ساز بوده
است اما دیدارهای رهبری با مسئولان عالی رتبه نظام همیشه حال و هوای دیگری
را به همراه داشته است. حال و هوایی که با قرار گرفتن در آن، شمیم ولایت و
احساسِ داشتن رهبری عادل و صالح در راس حکومت به مانند خنکای نسیم رمضان
جان را می نوازد. چرا که تمام تلاش دشمنان بر این محور استوار بوده که حس
داشتن پدری دلسوز و مدیری مدبّر که در در تمام فراز و نشیب های سالهای
گذشته کشتی انقلاب را به بهترین شکل ممکن هدایت و راهنمایی کرده از ما
گرفته شود. اما ظهور نشانه های ولایت امری و اقتدار مدیریتی عالی ترین مقام
جمهوری اسلامی و ولیّ امر مسلمین جهان در دیدار با مدیران عالی رتبه کشوری
- که همه در سایه ولایت او مدیریت یافته اند - همان قدر دلگرم کننده و
شیرین بود که رگه های پدری و نوازش های مهربانانه رهبر حکیم انقلاب در
ملاقات با محرومان و مردم عادی صمیمانه و چشم نواز است.
دیدار روز گذشته رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه ای با مقامات
عالی رتبه کشور هم هر چند مانند همیشه پر محتوا و ذی قیمت بود اما شرایط
حساس کشور و نیز اختلافات حادث شده میان برخی مسئولان وسران قوا، محورهای
این دیدار را بسیار حائز اهمیت کرده و آن را ویژگی های دوچندانی بخشیده
بود. این سخنرانی دارای سه بعد بسیار ستودنیِ "
جهانی ترین"، "حساس ترین"، و "جذاب
ترین ها" بود که هر یک شرح و بسطی هر چند اندک و جداگانه را می
طلبد؛
•• جهانی ترین بعد سخنان ولی امر مسلمین جهان درباره تهدیدات نظامی
اخیری بود که هر از چندگاهی تیتر اخبار رسانه ها را به خود اختصاص می دهد.
ایشان در این باره فرمودند: "بعید است آنها این حماقت را انجام دهند اما
همه بدانند اگر این تهدید عملی شود میدان مقابله ملت ایران فقط منطقه ما
نخواهد بود بلکه این مقابله، میدان گسترده تری خواهد داشت. "
این جمله ی هر چند کوتاه آب سردی را می مانست که بر سر تمامی جنجال های
تبلیغاتی روزهای اخیر ابرقدرت پوشالی غرب یعنی آمریکا ریخته شد. تامل در
این سخنان و رمزگشایی از رموز آن می تواند فهم آن را مایه قوت قلب بیشتری
کند.
- سران ایالات متحده بهتر از هرکسی بر این نکته واقفند که باتلاق به وجود
آمده در عراق و افغانستان به تنهایی کافی بوده تا آنها را به سرنوشتی مشابه
شوروی در آستانه فروپاشی نزدیک کند. از همین رو، تصور قرار گرفتن در مهلکه
ای به نام جنگ با ایران به اندازه ای نگران کننده و مخوف است که سناتورهای
ضد ایرانی آمریکا را نیز به واکنش واداشته و آنها در سناریویی ساختگی حقوق
بشر را بهانه کرده و از مقامات کاخ سفید خواسته اند تا راه حل دیپلماتیک
را تا آخرین گام ادامه داده و از فکر رویارویی نظامی با ایران منصرف شوند!
- تسلط ایران بر یکی از عظیم ترین منابع انرژی جهان و نیز سلطه مقتدرانه
جمهوری اسلامی بر شاهراه حساس تنگه هرمز از بدیهی ترین مقدماتی است که هر
کارشناس زبده ی نظامی را در اولین گام های طراحی جنگ بر ضد ایران به نتیجه
روشن برتری ایران رسانده و او را از ایده ی مقابله نظامی با جمهوری اسلامی
منصرف می کند. چرا که قطع صادرات انرژی ایران به جهان و نیز بستن تنگه هرمز
توسط دریادلان نیروی دریایی ایران کفایت از هر مقابله و دفاع پیشرفته
نظامی می کند. چون با تحقق چنین شرایطی، در آن و کمتر از آنی تمامی معادلات
اقتصادی دنیا با مشکل جدی مواجه شده و وضعیت اقتصادی جهان دستخوش جنگ
جهانی سومی خواهد شد که این بار اولین و آخرین بازنده ی آن ایالات متحده
آمریکا با بدهی های چند هزار میلیارد دلاری می باشد و نه کشوری دیگر. این
همان نکته ای است که سکاندار بزرگوار کشتی انقلاب از آن با تعبیر "میدان
مقابله ی گسترده تر ایران" در صورت بروز جنگ نام بردند.
- باید در نظر داشت که متحدان جمهوری اسلامی در منطقه مانند سوریه و حزب
الله لبنان با توجه به منافع مشترکی که در دشمنی با امپریالیسم جهانی به
سرکردگی آمریکا با جمهوری اسلامی ایران دارند نقش بازدارنده ی پررنگی را در
ممانعت از هرگونه اقدام نظامی علیه ایران بر عهده دارند. سران کاخ سفید
اطمینان دارند که در صورت تعرض نظامی به ایران منافع اصلی ترین متحد آنان
در منطقه یعنی رژیم اشغالگر قدس با خطر جدی مواجه شده و عملا حلقه ی
مدیریتی آمریکا در منطقه دچار آسیب غیرقابل جبرانی می گردد.
•• حساس ترین فراز از سخنان رهبر فرزانه انقلاب اشارات و تصریحات
معظم له بر مسئله ی وحدت و اتفاق نظر و عملکرد همگان حول محور آرمان های
انقلاب و نظام اسلامی بود.
رئوس این فراز ارزشمند بر سه موضوع مغفول تکیه داشت ؛" آتش افروزی های
سیاسی و دامن زدن به اختلاف ها" ، "جذب حداکثری و دفع حداقلی" ، "فریضه
بودن وحدت و همدلی میان مسئولان" .
- موضوع آتش افروزی های سیاسی و بهره برداری دشمنان از اختلاف میان مسئولان
و مردم از پررنگ ترین نکاتی بود که برای به ثمر نشستن وحدت در کشور توسط
مقام معظم رهبری مورد مداقِّه قرار گرفت. مروری بر کارنامه روزهای مشرف بر
انتخابات دهم ریاست جمهوری تاکنون گواه خوبی است برای وقوف بر این نکته که
بزرگ ترین دلشادی دشمنان در وقایع پدید آمده در روزهای پس از انتخابات،
اختلاف و تشتّتی بود که میان حامیان نامزدهای انتخاباتی رخ داده و به مرور و
با هدایت دشمنان تبدیل به اختلاف مبنایی و پس از آن به جولانگاهی برای
دخالت دشمنان و عناصر ضد انقلاب مبدل شد. با فروکش کردن تب فعالیت های
انتخاباتی و مدیریت فتنه توسط نیروهای انقلابی، مهم ترین دستور کار فتنه
گران و حامیان آنان ایجاد و دامن زدن تفرقه در میان مردم وبه خصوص مسئولان و
سران قوا بوده است. و نسخه منحصر به فرد برای این بیماری خطرناک و صعب
العلاج همانستکه رهبر دوراندیش انقلاب فرمودند ؛ یعنی پرهیز از افتادن در
دام آتش افروزی های سیاسی و بهره برداری های دشمنان.
- نگاهی بر رفتار های شخصی و مدیریتی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای از
زمان زعامت و رهبری تاکنون نشان می دهد که موضوع "جذب حداکثری و دفع
حداقلی" یکی از برنامه های مبنایی مدیریت ایشان در سالهای گذشته بوده است.
در فضای فعلی کشور نیز تاکید معظم له بر این اصل از آن رو مورد توجه می
باشد که اختلاف سلیقه ها و روش ها همان گونه که در میان آحاد ملت مشاهده می
شود در شیوه های اداره ی کشور تک تک مدیران نیز به وفور یافت می شود. حال
اگر هر مدیری مسئول دیگر را به صرف اختلاف در سلایق و روش ها طرد کرده و
مدیر دیگر نیز مقابله ی به مثل کند ، روشن است که در دوری باطل کشور با
تعطیلی خدمت رسانی و پیشرفت روبرو شده و آن می شود که حاشیه ها جای اصول را
گرفته و هر جناح و شخص و گروهی تنها به تسویه حساب های درونی که نتیجه اش
جذب حداقلی و دفع حداکثری خواهد بود می اندیشد.
- مثل معروفی است که مستحبات عامّه ی مردم برای بزرگان واجب و مکروهات برای
آنها حرام است. این برداشت از آنجایی ناشی می شود که نگرش مردم به مدیران و
حاکمان خود نگرشی الگوبردار و مقلدانه می باشد و روشن است که وحدت و همدلی
میان مسئولان که به تعبیر فرماندهی کل قوا "یک فریضه بوده و تعمد در
مخالفت با آن در سطوح بالا خلاف شرع است" اگر محقق نشود ارکان اداره کشور
که به خصوص در فضای فعلی تنها با یک صدا شدن به پیش می رود لنگ و افلیج می
شود.
- تاکید کم سابقه رهبری بر وحدت میان مسئولان را باید در اختلافاتی جست که
در ماه های اخیر از ارسال یا عدم ارسال مصوبات دولت به مجلس و یا دخالت
مجلس در امور اجرایی و ابلاغ مصوبات توسط رئیس مجلس شروع شده و تا ورود
مدیران قوای مختلف کشور به حیطه وظایف دیگر قوا ادامه یافت. و رهبری معظم
بهتر از هر کسی آگاهند بر اینکه دود این اختلافات تنها به چشم مردم خواهد
رفت و بس!
••
جذاب ترین محور بحث مقام معظم رهبری موضوع مذاکره با آمریکا
بود. "ما با دلایل واضح، مذاکره با امریکا را رد کرده ایم چرا که مذاکره در
سایه تهدید و فشار و ارعاب را مذاکره نمی دانیم و به همین علت، همچنان که
مسئولان محترم کشور گفته اند ما اهل مذاکره هستیم اما نه با امریکایی که
خواستار گفتگو در سایه تهدید و تحریم و زورگویی است."
- چشم نوازترین اشاره در این سخنان نگاه واقعی و به دور از برداشت های صفر و
صدی در مسئله ی مذاکره و رابطه ی ایران و آمریکاست.
- اشاره مقام عظمای ولایت به عزت جمهوری اسلامی ایران و استکبار ستیزی کشورمان فراز دیگری از تلمیحات بیانات اخیر رهبری در باب مذاکره با آمریکا بود. اینکه "آمریکایی ها بدانند که نمی توانند ایران را همچون دیگران تحت فشار قرار دهند چرا که جمهوری اسلامی زیر بار هیچ فشاری نخواهد رفت و به سبک خود به هر فشاری پاسخ خواهد داد. " عزتمندانه ترین پاسخی بود که می شد به مواضع اخیر مقامات کاخ سفید درباره مذاکره و گفتگو با ایران داد. چرا که این موضع رسمی انقلاب ایران بار دیگر در مجامع جهانی رسا تر از گذشته اعلام شد که ملت ایران تنها در مسیری که برخوردار از عزت و موافق مصلحت باشد تن به رِفق و مدارا خواهد داد نه آنجایی که زور و تهدید، چاشنی خیانت هایی شود که سالیان سال درباره این ملت روا شده و بر سر آنها نازل شده است.
کسی شکی در نقش آمریکا و انگلیس در جریان کودتای ۲۸ مرداد ندارد و بسیاری
از دست اندرکاران کودتا در خاطرات یا مقالات خود، به نقش دو قدرت بزرگ
اعتراف کرده اند.
به گزارش «تابناک»، «سی.ام.وودهاوس» مأمور ارشد
سازمان جاسوسی انگلیس اینتلیجنت سرویس که در مرداد ماه سال ۱۳۳۰ به عنوان
مأمور به ایران آمد و سپس یکی از طراحان توطئه کودتا شد٬ خاطراتش را منتشر
کرده است.
وی به روشنی از توطئه انگلیس پرده برداشته و به نقش خود
در کودتا اعتراف می کند:
«بر خلاف باور عمومی٬ نقشه سرنگونی مصدق٬
نخست توسط وزارت امور خارجه بریتانیا طراحی شد... و این نقشه به وسیله دولت
کارگری بریتانیا به مرحله اجرا گذاشته شد.» (1)
وی همکاران خود را
در ایران برای اجرای این توطئه چنین معرفی می کند:
«برجسته ترین
همکاران ما «رابین زینر» بود که بعدا پروفسور ادیان شرقی در دانشگاه
آکسفورد شد. او چند هفته پیش از من به تهران آمده بود. در زمان جنگ در
ایران کار کرده و ارتباطات بسیار خوبی برقرار کرده بود و حالا به تجدید
آنها مشغول بود. یکی رابطه او با «ارنست پرون» سوئیس که پیشتر معلم شاه و
حالا هم یکی از دوستان نزدیک او بود. دیگر٬ یک خانواده تاجر ثروتمند بود که
دو نفر از آنها برای ما به صورت برادران (رشیدیان) معرفی شده بودند.» (2)
سایت وابسته به اقلیت مجلس
در استدلالی عوامانه برای زیر سؤال بردن کمک یک میلیارد دلاری رژیم سعودی
به سران فتنه مدعی شد برای انتقال این میزان پول 740 کیف سامسونت و یک
ایرباس A300 نیاز است.
پارلمان نیوز نوشت: «اخیرا ادعا شده جناب ملک
فهد ]شاه عربستان، ملک عبدالله است!![ به صورت نقد به آقای خاتمی یک
میلیارد دلار داده و این ادعا دردسرساز شده است. ماشین حساب آقای ب]؟![ یک
خاصیتی که دارد این است که سریع به ویکی پدیا وصل می شود. در نتیجه به سرعت
متوجه شده است که بزرگترین اسکناس دلار موجود صددلاری است. ابعادش هم هست
156 میلیمتر در 66 میلیمتر.
ماشین حساب آقای ب فرض کرده است که یک دسته
صدتایی صددلاری نو یک سانتی متر ضخامت داشته باشد. در نتیجه حجم یک دسته
صدتایی اسکناس صددلاری نو یک چیزی می شود از رده 100 سانتی متر مکعب. آقای ب
یک عدد کیف سامسونت سایز استاندارد دارد که ابعادش 45 در30 در ده سانتی
متر و در نتیجه حجمش می شود 13500 سانتی متر مکعب و در نتیجه یک سامسونت
پراسکناس صددلاری یک چیزی می شود در حدود 1350000 دلار.
برای حمل یک
میلیارد دلار موردنظر تقریبا 740 تا کیف سامسونت مورد احتیاج است. با فرض
این که هر نفر در هر دست یک کیف سامسونت پرپول نقد را حمل کند، 370 نفر
برای این کار لازم است. یعنی این که یک ایرباس A300 پرآدم که دست هر
کدامشان دو تا سامسونت پول نقد باشد، تازه 50 نفرشان هم در هواپیما جا نمی
شوند و باید صبر کنند تا پرواز بعدی. خدا نکند که قاطی اسکناس ها 50 دلاری و
20 دلاری داده باشند که آن وقت بوئینگ 747 و ایرباس A380 هم برای حمل
حاملان پول فتنه کفایت نمی کند.»
مشابه این مطلب سایت های در مشابه و از
جمله برخی سایت های ضدانقلابی نیز منتشر شده است. اما سفسطه گران نابغه که
این قدر تظاهر به فشار بر مغز و محاسبه دیجیتالی کرده اند، اشاره ای به
این حقیقت نکرده اند که برای کمک مالی نیازی به فرغون و کیف سامسونت و
بوئینگ نیست و بسیاری از مبادلات مالی در دنیا بدون بار زدن دلار! انجام می
شود وگرنه برای هر انتقال وجه یا معامله ای- مثلا معاملات تجاری و نفتی-
روزانه باید کانتینر و تریلر و بوئینگ اجاره می شد! ضمن این که شیوه
پولشویی هم شیوه جاافتاده ای است که حضرات باقی فتنه در آن استاد تمام
هستند نظیر پولشویی آقای «م. ه» و چند دست کردن این پول ها برای رد گم کنی.
دیگر اینکه این اولین کمک مالی بیگانگان به فتنه گران و نفاق جدید
نیست که ادای آدم های بی خبر، حیرت زده و معصوم را درمی آورند از کمک های
پنهان که بگذریم سالیانه کمک های رسمی از سوی دولت آمریکا و برخی دولت های
اروپایی در لفافه کمک به دموکراسی و حقوق بشر و آزادی در ایران به جریان
های تحت الحمایه پرداخت می شود و این در حالی است که کسانی چون بوش، رایس،
اوباما و کلینتون علنا از اصلاح طلبان و سبز ها حمایت کرده اند و سرانجام
همه اینها را علاوه کنید به راه اندازی شبکه های مجازی و ماهواره ای و
تلویزیونی در خدمت 24 ساعته فتنه گران و مشورت اطلاعاتی و سازماندهی و...
یک سایت ضد انقلابی فعال در فتنه سبز، تشکیلات مخفی پاریس-بروکسل را به
همراه رجب مزروعی و پسر فراری وی (حنیف مزروعی)، گردانندگان واقعی شبکه
تلویزیونی موسوم به «رسا» (وابسته به موسوی و کروبی و خاتمی) معرفی کرد.
به
گزارش کیهان خودنویس که توسط شماری از روزنامه نگاران فراری - از جمله ن-ک
اداره می شود، با اشاره به وابستگی رسا به موسوی و کروبی نوشت: اعضای
تشکیلات رسا خود را مشاور و نماینده موسوی معرفی می کنند و آقای کروبی هم
پیام ویدیوئی حمایت از آنها داده است. آقای موسوی! آیا تشکیلات مخفی
پاریس-بروکسل چنان که تبلیغ می شود فرستاده و نماینده شمایند؟ آقایان «ش»،
«ا-ا»، «ح-غ»، «ر-م» ]رجب مزروعی[ و آقازاده ایشان ]حنیف مزروعی گرداننده
فراری سایت نوروز[ را شما برای ایجاد تشکیلات و درست کردن رسانه فرستاده
اید. آیا از عملکرد این آقایان به همراه «س-م» و «ا-ن» ]طنزنویس فراری و
همکار مهاجرانی در سایت جرس[ تشکیلات مخفی رسا را برپا کرده اند یا خیر؟
شمه ای برایتان می گوییم. آقای «ش» که اساساً معلوم نیست چه نقشی در جنبش
سبز داشته اند، با صرف... هزار یوروی اولیه، «ح.م.» و «ا.ن» و «س.م» را در
خانه اجاره ای بروکسل که قرار بود استودیوی تلویزیون شود، دست به دست
دادند. آیا این کار... هزار یورو هزینه داشت. این رقم بین چه کسانی تقسیم
شد؟ سپس آقای «ح.غ» عضو همیشگی ادوار که ناگهان در زمان انتخابات به شما
پیوست و خودش را رئیس تشکیلات شما در تهران معرفی می کند از راه رسید،
با... هزار یورو، کمی بعد از حضور نیمه مخفی آقای «ا.ا» باخبر شدیم، به
عنوان مشاور و نماینده میرحسین موسوی. این چندنفر به هم پیوستند و با
آقازاده آقای بهزاد نبوی که در کانادا اقامت دارند و چون همراه ب.ا ]بهروز
افخمی[(نماینده اسبق مجلس و فیلم ساز) هستند و نمایندگان مجاهدین انقلاب و
آقای کروبی به حساب می آیند، هسته اولیه را تشکیل دادند. تا اینجا همه این
«آقایان» برای همگان ناشناسند، جز آقای ا.ن - صاحب نظریه اسب تروا که لطمه
بزرگی به جنبش سبز زد- که از شدت «اعتقاد» به جنبش، ناهار را با علی کشتگر
می خورد، شام را با مشاور رضا پهلوی- البته بدون مشروبات- و برنامه ریز و
برنامه ساز «رسا» هم هست. همه منتظر بودند ظاهراً تا جناب «سردبیر» برسد که
برخلاف بقیه خیلی هم مشهور است. ایشان جناب ر.م عضو رهبری جبهه مشارکت و
نماینده سابق مجلس ]و رئیس سابق انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران[ هستند.
ایشان در جنبش سبز نقش بسیار بزرگی بازی کردند. ]گفته می شود[ همان شب اول
دستگیری ها که همراه چهارصد نفر دیگر احضار شدند، اعتقاد خود را به «نظام»
اثبات کردند و قول دادند لب از لب باز نکنند. واقعا هم عمل کردند. کهریزک
قتل گاه می شد و... ایشان لب از لب باز نکردند.
خودنویس اضافه می کند:
این آقایان که نام بردیم نمایندگان جنبش سبز هستند؟ می دانید که همین
آقایان نه تنها همه فعالین جنبش سبز را دور زدند و همه کسانی را که در خارج
کشور تا پای جان برای جنبش کوشیده بودند بعنوان «ضدانقلاب» و «غیرخودی»
راندند، حتی جوانان تازه رسته از زندان و گریخته از ایران را نامحرم
دانستند. درد را به کجا بریم که حتی روزنامه نگارانی که در زندان های بعد
از کودتای انتخاباتی مورد تجاوز]!![ قرار گرفته اند، توسط تشکیلات بالا
«غیرخودی» محسوب می شوند؟ این است معنای ایران برای ایرانیان؟ برخی از این
افراد در عمرشان حتی یک خط هم ننوشته اند اما جایگزین روزنامه نگاران حرفه
ای می شوند. این سایت ضد انقلابی در ادامه آورده است: همراه با بیانیه شبکه
سبز کلیپی هم در تلویزیون اینترنتی رسا در دسترس عموم قرار گرفته است. بخش
سیاسی این کلیپ، چیزی نیست جز سخنان سران جبهه مشارکت در کنگره این حزب و
برخی از تصاویر دادگاه. در تصاویر خیابانی که به دقت تمام انتخاب شده است،
حتی یک فریم از جوانانی نیست که در هیئت ندا و سهراب به خیابان آمدند و در
خون خود غلتیدند و اکنون نمادهای جنبش مدنی جامعه ایرانند. این تصاویر
برگزیده در کلیپ برای راضی نگاه داشتن کیست؟
خودنویس در پایان خبر خود
نوشت: « آقای موسوی! باور کنیم که آقای ر.م. ماهیانه... هزار یورو، آقازاده
ایشان... هزار یورو، آقای ا.ن. ماهیانه... هزار و آقای غ. ماهیانه... هزار
یورو از رسا می گیرند؛ در حالی که بسیاری از جوانان فعال جنبش سبز که بعد
از رهائی از زندان، گریخته اند در زیر پل ها و گوشه پارک ها گرسنه می
خوابند؟». یادآور می شود در راه اندازی شبکه رسا غیر از برخی عناصر ضد
انقلاب فراری مقیم پاریس و بروکسل، برخی اعضای حلقه لندن (جرس) نیز مشارکت
دارند. شهرهای برلین، بروکسل، پاریس درکنار لندن از برخی عناصر ضدانقلاب
وابسته به سرویس های جاسوسی سیا، ام آی6 انگلیس و موساد میزبانی می کنند.
به تازگی چند نشست در شهرهای برلین و بروکسل برای راه اندازی تلویزیون
کذایی برگزار شد که شماری از مقامات کشورهای مذکور نیز حضور داشتند و بودجه
هایی نیز از سوی برخی از این کشورها اختصاص یافته است. محافل اطلاعاتی
آمریکایی و اروپایی می کوشند بی آبرویی رسانه هایی چون بی بی سی و صدای
آمریکا و رادیو فردا را با ایجاد شبکه ها و رسانه های شبه ایرانی جبران
کنند. شبکه های رسا از این جهت نمونه دست دوم رسانه های دولتی فارسی زبان
آمریکایی و اروپایی محسوب می شوند.
شبکه رسا در دیلی نیوز
آمریکا به ثبت رسیده و از حمایت های مالی، اطلاعاتی و فناوری وزارت خارجه
آن کشور بهره می برد. این شبکه به همراه شبکه وابسته به ایران ندا قرار است مدیریت پشت پرده
آمریکایی و ظاهری ایرانی داشته باشند کاری که پیش از این رادیو زمانه، بی
بی سی و رادیو فردا و سرانجام جرس در پیش گرفتند اما به سرعت لو رفتند و
ماهیت آمریکایی و انگلیسی خود را لو دادند. نکته جالب درباره شبکه رسا صدور منشوری است که در بند 7 آن ادعا شده «رسا
اجرای قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برپایه قرائت دموکراتیک و حقوق بشری
در جهت احیای آرمان های اصول انقلاب را مبنای فعالیت خود می شمارد» و این
در حالی است که اصل تشکیل چنین شبکه ای آن هم با ثبت در آمریکا و مدیریت
غربی نقض صریح قانون اساسی است.
فتنه گران تحت الحمایه آمریکا و انگلیس و اسرائیل، برای رد گم کنی، آیه 29
سوره احزاب (الذین یبلغون رسالات الله...) را بر صدر منشور منتشره نشانده
اند. صادرکنندگان این منشور مدعی اسلام رحمانی، پذیرش تکثر و مخالفت با
انحصارطلبی شده اند.
گفتنی است : کروبی نیز طی گفتگویی که در رسانه های ضد انقلاب انعکاس یافت
اعلام کرد:
تلویزیون رسا را هواداران من راه انداخته اند.وی گفت: امیدوارم تلویزیون
رسا بستر مناسبی برای ترویج قرائت رحمانی از اسلام باشد.
مرکز پخش برنامه تلویزیون رسا ایالت ایلی نویز آمریکاست کروبی گفت: کسانی
که این را راه انداخته اند از همین جمهوری اسلامی هستند که در انتخابات
هوادار من بودند اما وی در مورد تمایل دولت آمریکا از پخش برنامه رسا در ایالت ایلی نویز
توضیح نداد.وی همچنین گفت: من با این کار موافقم و توصیه می کنم در همان
چارچوب اسلام رحمانی فعالیت کنند.