به گزارش سرویس زنان جهان؛ پس از تبلیغ گسترده فیلم
سنگسار ثریا با بازی شهره آغداشلو و انتشار وسیع زیر زمینی آن در ایران
همچنین مصاحبه های مدت دار و پی در پی شبکه هایی چون BBC و VOA با عوامل
این فیلم ها، موج جدید حمله به ارزش های اسلامی و ملی ایرانیان در رسانه
های غربی آغاز شده است.
در حال حاضر بر اساس شواهد موجود موضوعات
مهم اخلاقی در جامعه ایران که دارای حسایت بالا هستند با برنامه ریزی
مستقیم شبکه های خبری زنجیره ای در حال حساسیت زدایی است.
موضوع
زنا و حکم سنگسار ثریا سال گذشته از سوی این رسانه های غربی به شدت مورد
هجمه قرار گرفت و توسط برخی افراد معاند نظام درخارج از کشور به عنوان چماق
حقوق بشر علیه ایران بارها به کار گرفته شد. همچنین مطرح شدن موضوع زنای
محصنه سکینه آشتیانی که حکم کاملاً مشخصی دارد و پرونده غیر اخلاقی آن محرز
است دستور کار بعدی این رسانه هاست که سعی دارند با فشار بین المللی ایران
را از مسلمات قوانین اسلامی و اخلاقی دور نمایند و در عین حال قبح این
گناه را با طرح موضوعات کلی حقوق بشری و بحث حقوق زن و امثالهم که خود
هدایت جنجال سازی پیرامون آن را در عرصه های جهانی به عهده دارند کمرنگ
نمایند.
این رسانه ها حتی در جریان ساخت فیلم قتل برنامه ریزی شده
ندا آقا سلطان با استفاده از فیلم های خصوصی و خانوادگی وی و بهره برداری
از سابقه طلاق او با پخش صحنه هایی از رقص و پایکوبی او در یک مجلس خصوصی
در کنار صحنه هایی از سنگسار افراد زناکار مستقیماً دین اسلام را مورد هجمه
قرار داده و مدعی شدند آقا سلطان به دنبال آزادی جنسی غربی بود و این یک
حق طبیعی است که اسلام به عنوان یک دین خشونت طلب با آن مخالف است.!(این که
چگونه و از چه زمانی این فیلم های خانوادگی در اختیار این شبکه ها بوده
است حدس ایران را مبنی بر برنامه ریزی MI6 در قتل این زن ایرانی و بهره
برداری تبلیغی ازآن ملموس تر می کند که ابعاد آن به مرور زمان درحال روشن
شدن است.)
پس از قبح زدایی از زنا و زیر سوال بردن حکم سنگسار و
زنای محصنه و اخلاق زدایی در این موضوعات از جامعه مسلمان و مذهبی ایران،
پروژه جدیدی با موضوع جدیدی در راه است. در حال حاضر این شبکه های ماهواره
ای همزمان در حال تبلیغ فیلمی هستند که به موضوع همجنس بازی یا لواط و
ممنوعیت آن در ایران می پردازد.
صرف نظر از حکم صریح اسلام پیرامون این
جرم اخلاقی بزرگ و خطرات بسیار زیادی که به تبع این جرمها روح اخلاقی جامعه
را از بین می برد، به نظر می رسد این برنامه ریزی دقیق و هماهنگ شبکه های
ماهواره ای و حمله زیر نقاب حقوق بشر به اصول اخلاقی و انسانی عموم مردم
ایران بیشتر به دنبال قبح زدایی و کم رنگ کردن این جرم های بسیار سنگین
اجتماعی و اخلاقی در بین مردم است که اگر این امکان فراهم نشد تا ملت ایران
از راه نظامی و دیپلماسی از پا در آید پروژه شبیه سازی اندلس که همان
آلوده کردن جوانان به گناه و رفتارهای غیر اخلاقی است به اجرا برسد.
در
حال حاضر از دستگاه فرهنگی و همچنین دیپلماسی انتظار می رود برخورد محکم و
صریحی با این موضوع داشته باشند و اذهان مردم را نسبت به آن چه در حال
وقوع است آگاه نمایند زیرا صرف پاسخگویی اندک پس از ایجاد شبهه در ذهن مردم
کافی نیست بلکه ابعاد این حمله و همراهان داخلی و خارجی این هجوم دشمن
باید شناسایی شده و به شفاف ترین شکل به مردم معرفی شوند و مورد تعقیب
قضایی قرار گیرند.
بقایای فتنه سبز روز قدس را
چگونه می گذرانند؟ سایت صهیونیستی بالاترین که از نهم دی و 22 بهمن سال
گذشته در شرایط افسردگی مطلق به سر می برد، به تمسخر بقایای فتنه سبز
پرداخت و در مطلبی طنز پیش بینی کرد که این عناصر در روز قدس در چه وضعیتی
باشند.
بالاترین با فهرست کردن انواع احتمال ها خطاب به فتنه گران می
نویسد:1- شاید منتظر صدور بیانیه موسوی و کروبی می شوید تا از شما دعوت
کنند یا احیاناً دعا می کنید دعوت نشوید2.- در خانه می مانید و بر روی لینک
ها کلیک می کنید و خبرها را توییت می کنید و هر از چندی به وجد آمده
ونظرات حماسی یک خطی تایپ می کنید 3- سعی می کنید روز جمعه خود را خراب
نکرده و لم می دهید و تکرار سریال های فارسی وان را می بینید. 4- روز قدس
را به چند قسمت تقسیم می کنید. صبح در اینترنت می چرخید و خبرها را رله می
کنید و ظهر هم چرت می زنید و بعد ازظهر هم سریالهای مخصوص روز جمعه فارسی
وان را می بینید. 5- می پرسید ای بابا به تو چه که در کار مردم فضولی می
کنی شاید بخواهم یک هفته قبل از عید فطر برم تایلند. 6- دعا می کنید 2 روز
قبل و 3 روز بعد از روز قدس را تعطیل کند تا بتونید یه سفر شمال بروید.
سایت
صهیونیستی در ادامه این احتمالات تمسخرآمیز نوشت: «7- بهانه می آورید که
من بدنبال ترویج خشونت هستم و میخوام بچه مردم را بفرستم جلوی گلوله! 8-
احیاناً صبح آماده رفتن می شوید که ناگهان می بینی ای دل غافل همسایه بسیجی
ات هم آماده رفتن است! می گید بی خیال. 9- این که پرسیدن نداره خودمون می
دونیم چیکار کنیم. بعد هم انگ «تضعیف جنبش» را می چسبانید به من»
یادآور
می شود روز قدس سال گذشته (اواخر شهریور ماه) نقطه آغاز افول فتنه سبز و
رسوایی ها و شکست های پیاپی بعدی برای جریان آشوب طلب وابسته بود، هر چند
که در ابتدا سران فتنه و حامیان خارجه آنها را به اعتبار تلاش برای حاشیه
سازی راهپیمایی جهانی روز قدس ذوق زده کرده بود. در این روز دست فتنه گران
سبز رو شد به نحوی که نیروهای میدانی آنها به نفع رژیم صهیونیستی و بر علیه
ملت مظلوم فلسطین شعار دادند (نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران). در
جریان این تظاهرات حاشیه، انواع حرمت شکنی ماه مبارک رمضان و تظاهر به روزه
خواری و روزه شکنی مشاهده شد و در عین حال عناصر میدانی گروهک ها علناً
خواستار حذف اسلام از جمهوری اسلامی شدند که رسوایی بزرگی برای کسانی چون
موسوی و خاتمی و کروبی مدعی اسلام و خط امام بود. پس از این ماجرا بود که
افراد فریب خورده، کاملاً خط خود را از منافقین جدید جدا کردند. تظاهرات
روز قدس سال گذشته ملت ایران یکی از باشکوه ترین و کم سابقه ترین تظاهرات
در طول 3 دهه گذشته بود که دلیل عمده آن را می توان در فوران خشم ملت
انقلابی ایران جست وجو کرد.
هفته گذشته ابوالحسن بنیصدر، رئیسجمهور مخلوع و فراری در هفتهنامه انقلاب اسلامی در هجرت(چاپ فرانسه) تصویر و متن نامه استعفای محرمانه میرحسین موسوی از نخستوزیری در سال1367 رامنتشرکرد. مدعی شد این نامه برای اولین بار در سال1367 به دست او رسیده است. در ادامه گزارش استعفای موسوی، پاسخ امام خمینی(ره) و آیت الله خامنهای رئیسجمهور وقت میآید:
روز 15 شهریور سال 1367 در شرایطی که ایران به تازگی قطعنامه آتشبس یا به تعبیر امام خمینی(ره) جام زهر را پذیرفته بود، روزنامه جمهوری اسلامی که در اختیار مسیح مهاجری - یکی از نزدیکترین چهرهها به میرحسین- قرار داشت، در حالی منتشر شد که خبر استعفای میرحسین موسوی از نخست وزیری را به عنوان تیتر یک انتخاب کرده بود،استعفایی که بدون هماهنگی رئیس جمهور و رهبر کبیر انقلاب اسلامی نگاشته شده بود.
اما این استعفا ابعاد دیگری نیز داشت که در بازخوانی تاریخی ماجرا، مورد غفلت قرار گرفته است. موسوی همزمان با نگارش نسخه مطبوعاتی استعفایش، در همان 14 شهریورماه، نسخه دوم استعفایش را با دستخط خویش در سربرگ نخستوزیری خطاب به رئیسجمهور منتخب مردم با تعابیری تند و موهن نگاشت. وی در نامه خویش که خطاب به «مقام محترم ریاست جمهوری» بدون ذکر نام ایشان و بدون سلام و احترامات معمول آغاز شده است، به بیان نکاتی در توضیح علت استعفای خویش میپردازد که در نسخه ارسال شده به مطبوعات موجود نبوده است. وی علت بیان این موارد را اینگونه توضیح داده است: «با این نیت که ذکر آنها انشاءالله در آینده کشورمان و دولتهای بعدی مفید باشد».
وی در بخش نخست به گلایه از بیاطلاعی خویش از
نامههایی که رئیسجمهور به همتاهای بینالمللی خویش نوشته است، میپردازد و
از اینکه جواد لاریجانی، قائممقام وزیر خارجه دولتش از برخی روابط
بینالملل در مصاحبه خویش نام آورده است و وی از آنها بیخبر بوده شکایت
میکند و مواردی از این نوع گلایهها را مطرح میسازد. «آقای لاریجانی در
جایی میگوید از پنج کانال با امریکا تماس گرفته میشود و بنده به عنوان
رئیس هیأت وزیران از این کانالها اطلاعی ندارم.»
گلایههایی که برخی از آنها خالی از وجه است و برخی به ارتباط وی با وزارت
خارجه باز میگردد که زیر نظر وی مشغول به فعالیت بوده است و نه رئیسجمهور
و برخی نیز به دخالتهای غیرقانونی حجتالاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی
در امور اجرایی کشور همچون موضوع رابطه با امریکا که به هیچ وجه در حیطه
اختیارات رئیس مجلس نبوده است.
بند دوم نامه وی اما مواردی را که توسط گروههای خودسر وابسته به مهدی هاشمی(معدوم) صورت گرفته است و نظام با آن برخورد کرده و وی را محاکمه نموده است به رئیسجمهور و نظام نسبت میدهد! این تهمت آنچنان که در آینده خواهد آمد، مورد اعتراض امام امت نیز قرار گرفت. مواردی که وی بدان اشاره داشته، مواردی است همچون اتفاقاتی که پیش از حج خونین رخ داد و در جلد اول ویژهنامه رمز عبور به تفصیل به آن پرداخته شد و حتی برخی چهرههای اصلاحطلب نیز بارها اذعان کردهاند که باند مهدی هاشمی و در کنار آنها افرادی همچون میردامادی میداندار حوادث مورد اشاره میرحسین بودهاند. افرادی که نه تنها هیچ گونه سنخیت سیاسی و... با رئیسجمهور نداشتند، بلکه بخشی از آنها از نزدیکان اطرافیان نخستوزیر همچون بهزاد نبوی به حساب میآمدند و بخش دیگر در حاشیه امن منتظری قرار گرفته بودند. این حاشیه امن تا حدی بود که میرحسین در نامه خود آورده بود که «متأسفانه و علیرغم همه ضرر و زیانی که حرکات متوجه کشور کرده است هنوز هم این عملیات میتواند هر لحظه و هر ساعت به نام دولت صورت گیرد.»
بیشک این گلایه به رئیسجمهور بازنمیگشت و در زمان نگارش نامه برای وی نقش باند مهدی هاشمی در این میان به واسطه تلاش وزارت اطلاعات محرز گشته بود. شاید اگر میرحسین این فراز از نامه را به یاد داشت و اگر به واقع صلاح کشور را میخواست، هرگز حاضر نمیشد با حامی چنین جریان خطرناکی که حمایتهایش امام را ناچار به عزل وی کرد، همپیمان گردد.
در این بند اتهامات ناروایی نیز به جمهوری اسلامی نسبت داده شده است که نادرستی آنها اظهر من الشمس است. امری که هنوز هم سبب میشود دلسوزان نظام از نشر کامل نامه وی که بیشک میتواند دستاویزی برای ضد انقلاب باشد، پرهیز نمایند. وی در بند سوم استعفا نامه خویش چنین نوشته است: «تجزیه سازمان برنامه و بودجه از نخسـتوزیری که به دلایل سیاسی صورت گرفت از همان اول ضایعــهآفرین بوده و ادامــه آن نیز در شرایط نـوسازی کشور فاجعه بار خواهد بود. متأسفانه این مشکل و مشـــــکل وزرای مشاور علیرغم طرح در شورای تشخیص مصلحت به تأخیر افکنده شده و حل نگردیده است (هرچند که به هر حال حق شورای تــشخیص مصلحت اســت و اینجانب انتظاری در این خصوص ندارم)
توضیح وی که در درون پرانتز آمده است، به خوبی بیانگر
قوت استدلال وی برای استعفا است. تشخیص مصلحت کشور در این زمینه امری بود
که در این شورا به تصویب رسیده بود و در میان حاضران در شورای تشخیص مصلحت،
علاوه بر نخست وزیر، افرادی که بشدت مدافع وی بودند، همچون هاشمی
رفسنجانی، موسوی اردبیلی، توسلی، موسوی خوئینی ها و مرحوم حجت الاسلام سید
احمد خمینی حاضر بودند و شاید بتوان گفت که کفه توازن علایق سیاسی به سوی
میرحسین سنگین بوده است، با این وصف چون شورا تشخیصی مغایر نظر وی
داشتهاند، وی همه آنها را به اتخاذ تصمیم سیاسی متهم نموده است. البته در
انتخابات دهم ریاست جمهوری ترجیع بند حملات موسوی به دولت نهم ، الحاق
سازمان مدیریت و برنامه ریزی به ریاست جمهوری توسط احمدی نژاد بود.
بند چهارم نامه وی به اختصار به موضوع تشکیل شوراهای گوناگون که منجر به
کاهش اقتدار دولت شده اشاره دارد و در بند پنجم به عدم قدرت وی در پاسخگویی
به اعضای دولت و نمایندگان مجلس درخصوص کارهایی که بدون اطلاع دولت صورت
میگیرد پرداختــه اسـت. مــوضوعی که در بند دوم نیز بدان پرداخته بود.
موسوی در تبلیغات انتخاباتی اش در سال گذشته، تجمیع شوراها و انحلال
شوراهای فرعی توسط رئیس جمهور را دیکتاتوری می دانست!
وی در خاتمه ادعا میکند که این استعفا به معنای قهر از نظام و دولت جمهوری اسلامی و مسئولان انقلابی آن نیست و تأکید نموده است: «این استعفا به دلیل ناتوانی اینجانب برای کار با این شرایط است و درست برای همین ناتوانی است که اینجانب تکلیف را از خود ساقط میبینم.» اگرچه وی توضیح نداده است که اگر این استعفا به معنای قهر نبود، چرا بعد از تحویل نامه استعفا به روزنامه مخفی شده است. البته آنچنان که پیشتر و علیالخصوص در ایام انتخابات به موضوع استعفای وی پرداخته شده بود، در متن علنی نامه وی، برخی از بندها شرح داده شده است. خالی از لطف نیست متن استعفا نامه وی بار دیگر مرور شود:(روزنامه جمهوری اسلامی 15 شهریور 1367)
«برادر گرامی حجتالاسلام سید علی خامنهای
ریاست محترم جمهوری
با سلام و درود فراوان به اطلاع میرساند: 1- برادر گرامی و متعهد مسعود روغنی زنجانی در روز 13/6/67 از مسئولیت
وزارت برنامه و بودجه استعفا دادند و این استعفا در شرایطی است که تصمیم
گیری برای انتخاب وزرای نیرو، جهاد سازندگی و بازرگانی هنوز مبهم است. با
توجه به جهتگیری روشن مجلس در امور مختلف و اطلاعاتی که از داخل مجلس
محترم در دست است، احتمالاً بین 5 تا 8 وزیر از افراد معرفی شده رأی لازم
را برای ادامه مسئولیت به دست نخواهند آورد و معنای این شرایط آن است که
دولت در وضعیت کنونی کشور در تعدادی از وزارتخانههای حساس برای مدت
نامعلومی وزیر نداشته باشد.
2- با توجه به جمیع جهات ذکر شده و نیز مشکلات انتخاب وزرا، با عنایت به
عدم تفاهم فی مابین که در انتخاب هر فردی بروز مینماید (که حتی در مواردی
انتخاب یک وزیر به بیش از یکسال انجامیده است) و از آنجا که اینجانب اصالت
در اختلافاتی که بین 3 مرجع ریاست جمهوری، نخستوزیر و مجلس پیش میآید،
براساس روح قانون اساسی و نیز صلاح کشور متمایل به مجلس منبعث از آرای ملت
میدانم و معتقدم که در چنین مواقعی مصالح مملکت ایجاب مینماید
رئیسجمهوری و نخستوزیر بدان تمکین نمایند، بدینوسیله براساس اصل 135
قانون اساسی استعفای خود را تقدیم مینمایم.
3- توضیحات اجمالی در این خصوص به پیوست تقدیم میگردد.امید است این استعفا
شرایط لازم را برای دولتی که نخستوزیر آن بتواند با استفاده از رهنمودهای
مقام معظم ولایت فقیه و نیز با استفاده از تمام اختیارات آمده در اصل 124
قانون اساسی (از جمله بخشهای تردیدناپذیر آن نظارت بر کار وزیران، هماهنگ
ساختن تصمیمات دولت در همه زمینههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاست
داخلی و خارجی و نیز تعیین برنامه و خطمشی دولت است) با اقتدار عمل نماید-
فراهم سازد.
4- با توجه به اصل 135 قانون اساسی تا تعیین دولت جدید اینجانب به وظایف
قانونی خود به صورت کامل ادامه خواهم داد و اعضای دولت خدمتگزار با نشاط و
قدرت وظایف خود را با توانمندی لازم انجام خواهند داد.
5- طبیعی است تا انتخاب دولت جدید، برادر دکتر ولایتی بهعنوان وزیر امور
خارجه کشورمان با پشتیبانی نظام، بیانگر نظرات رسمی جمهوری اسلامی در
مذاکرات صلح ژنو باشند و بتوانند با رهنمودهایی که به طور مستمر از رؤسای
محترم 3 قوه کسب مینمایند، به وظایف خود ادامه دهند.
ضمناً فرصت را مغتنم شمرده اعلام میدارد:
الف- اگر دولت خدمتگزار در طول سالیان دشوار و سراسر جنگ و جهاد گذشته
توانسته باشد با توفیقات الهی خدماتی مورد رضایت مردم مؤمن و آزاده کشورمان
انجام دهد، به یقین جز در سایه حمایتهای همه جانبه رهبر کبیر و
عظیمالشأن انقلاب و مردم ایثارگر و شهیدپرورمان نبوده است. معجزه دفاع
مقدس به ایستادگی و مقاومت 8 سال گذشته از آن امام و امت بزرگوار است و اگر
دولت توانسته باشد، در این سالیان تنها لیاقت عنوان خدمتگزار محرومان را
برای خود حفظ کند، بزرگترین افتخار را کسب کرده است و با این وصف، اینجانب
خود را در مقابل امام امت و امت بزرگوار امام خجل مییابم.
ب- بنده بهعنوان یک خدمتگزار کوچک در هر شرایطی و در حد توان زیر فرمان
نخستوزیر محترم جدید و دولت او خواهم بود وانشاءالله از خدمات ناچیزی که
ممکن است از دست اینجانب برآید، غفلت نخواهم کرد. قدرتهای مستکبر جهانی و
ایادی آنها باید بدانند که در کشور اسلامی- انقلابی ما اختلاف سلیقه و نظر
در سیاستهای داخلی و خارجی نمیتواند سبب فراموشی ضرورت وحدت صفوف در
مقابل توطئههای آنان بویژه توطئه شیطان بزرگ امریکا باشد و ملت رشید به
یقین میدانند که در یک جامعه آزاد و سربلند که آثار دیکتاتوری و وابستگی
از آن رخت بربسته، آمد و رفت دولتها یک امر طبیعی و انشاءالله توأم با
خیر و برکات برای مردم است.»
درخصوص این استعفا دلایل مختلفی خارج از متون فوق نیز ذکر گردیده است. به
عنوان نمونه برخی از مسئولان وقت، با توجه به زمان استعفای مهندس موسوی
مصادف بود با پایان حمله مرصاد و آغاز گفتوگوهای آتش بس بین ایران و عراق و
با یادآوری آنکه امام خمینی (ره) در حکمی دکتر علی اکبر ولایتی (وزیر امور
خارجه وقت) را به عنوان نماینده جمهوری اسلامی در مذاکرات آتش بس بین
ایران و عراق تعیین کردند و دکتر ولایتی به سرعت عازم نیویورک شد، استعفای
میرحسین موسوی را ناشی از ناراحتی وی از تعیین ولایتی توسط امام به عنوان
نماینده جمهوری اسلامی یاد میکنند. بخصوص آنکه استعفای میرحسین موسوی
همزمان با صبح اولین روز این مذاکرات بود و تأثیرات این استعفا در مذاکرات،
بعدها توسط دکتر ولایتی بسیار ناگوار و خردکننده عنوان شد.
همان روز انتشار خبر استعفای میرحسین موسوی در روزنامه جمهوری اسلامی،
رئیسجمهور وقت، حضرت آیتالله العظمیخامنهای در نامهای با رد استعفا
، نکاتی را متذکر گردیدند. متن نامه معظم له چنین است:
«برادر گرامی آقای موسوی
نخست وزیر محترم
باسلام، نامه استعفای شما را دریافت کردم و لازم میدانم چند موضوع را به
جنابعالی گوشزد کنم:
در شرایط حساس کنونی و در حالی که مذاکرات ژنو در جریان است و لازم است همه
در برابر ترفندهای دشمنان آماده و از مسائل داخلی فارغ البال باشیم،
استعفای دولت بر خلاف مصلحت کشور و انقلاب است و ضربهای بر مصالح نظام
جمهوری اسلامی است. مشکل تعیین چند وزیر، مشکل جدیدی نیست. در سه سال گذشته
(دوره دوم ریاست جمهوری اینجانب) همواره این مشکل با حکمیت هیأت سه نفره
منصوب امام حل شده و جنابعالی همواره از آن استقبال کردهاید. هماکنون
نزدیک به نیمی از وزرای دولت که [ ...]به تصریح حضرت امام هنوز به قوت خود
باقی است مرجع حل مشکل خواهد بود. شما اگر مجلس را مرجع واقعی میدانید،
نباید از عرضه دولت به مجلس و خواستن رأی اعتماد، استنکاف کنید. اگر مجلس
به دولت رأی ندهد راههای قانونی برای تشکیل دولت جدید وجود دارد و این
بهتر از آن است که شما درست شب قبل از روزی که دولت قرار است به مجلس عرضه
شود، استعفا دهید و آن را در رسانهها منتشر کنید. جنابعالی از اختیارات
نخستوزیر طبق اصل 134 کاملاً برخوردار بودهاید و حتی به برکت لطف حضرت
امام و حمایتی که همواره از دولت کردهاند تا بتوانند وظایف خود را به خوبی
انجام دهند، اختیاراتی بیش از مقرر در قانون کسب کرده و آن را اعمال نیز
کردهاید. توضیح این مطلب را در نامه پیوست به شخص شما ارائه خواهم کرد.
اینجانب با وجود اختلاف نظرهای چندی که با شما در نحوه اداره کشور و اعتراض
به روشهای شما بویژه در مسائل اقتصادی دارم، همان طور که میدانید همواره
در همه مراحل به شما کمک کردهام و اکنون هم استعفای شما را به مصلحت
ندانسته و اصرار بر آن را ضربه به نظام و حتی با کمال معذرت خیانت – البته
خیانت غیر عمدی- میدانم و معتقدم خوب است جنابعالی امروز نظرات حضرت امام
در امور اقتصادی را به طور دربست بپذیرید.
استعفا را نمیپذیرم و خواهش میکنم اصرار نکنید.
سید علی خامنهای
رئیسجمهور
اما امام راحل نیز در واکنش به این استعفا، مرقومه عتابآمیزی صادر فرمودند که در نهایت منجر به پس گرفتن استعفا از سوی موسوی شد. در این مرقومه که در روزنامههای عصر 16 شهریور و فردای چاپ استعفای میرحسین به چاپ رسیده، آمده است:
«جناب آقای موسوی نخستوزیر محترم
نامه استعفای شما باعث تعجب شد.
حق این بود که اگر تصمیم بدین کار داشتید، لااقل من و یا مسئولین رده بالای
نظام را در جریان میگذاشتید. در زمانی که مردم حزبالله برای یاری اسلام،
فرزندان خود را به قربانگاه میبرند چه وقت گله و استعفا است. شما در سنگر
نخستوزیری در چارچوب اسلام و قانون اساسی به خدمت خود ادامه دهید، در
صورتی که نسبت به بعضی از وزرا به توافق نمیرسید چون گذشته عمل شود. این
حق قانونی مجلس است که به هر وزیری که مایل بود، رأی دهد. تعزیرات از این
پس در اختیار مجمع تشخیص مصلحت است که اگر صلاح بداند به هر میزان که مایل
باشد، در اختیار دولت قرار خواهد داد.
همه باید به خدا پناه ببریم و در مواقع عصبانیت دست به کارهایی نزنیم که
دشمنان اسلام از آن سوء استفاده کنند. مردم ما از این گونه مسائل در طول
انقلاب زیاد دیدهاند. این حرکات هیچ تأثیری در خطوط اصیل و اساسی انقلاب
اسلامی ایران نخواهد داشت. از آنجا که من به شما علاقهمندم، انشاءالله
عندالملاقات مسائلی است که گوشزد مینمایم.
روحالله الموسوی الخمینی
15/6/67
درخصوص فاصله زمانی انتشار استعفای میرحسین تا زمان
پاسخگویی وی به دفتر امام، نقل قولهای گوناگونی مطرح است. جلالالدین
فارسی به تازگی در مصاحبهای به ماجرای پس از استعفای موسوی از نخست وزیری
اینگونه اشاره کرده است که «در دوران نخست وزیری موسوی هم زمانی که امام
راحل قطعنامه را پذیرفتند، میرحسین با دادن استعفا مخفی شد تا اینگونه در
جامعه القا کند که من موافق قطعنامه نبودم و از خودش در افکار عمومی قهرمان
بسازد. امام هم رؤسای قوه قضائیه و مقننه و اگر اشتباه نکنم یک یا دو نفر
دیگر را احضار کردند و بدون بحث درخصوص پذیرش یا عدم پذیرش استعفانامه
موسوی بهدنبال فرد جایگزین بودند که آقا وارد جلسه میشوند و امام شرح
جلسه را میفرمایند و نظر آقا را میخواهند که آقا از تصمیم شوم میرحسین
پردهبرداری میکنند و به امام میگویند با استعفا موافقت نکنید، چراکه او
به دنبال قهرمان سازی از خودش است. امام در این زمان دستش را بلند میکند و
با اشاره به آقا میفرمایند این درست است...» براساس نقلهای موجود گویا
میرحسین موسوی در فاصله زمانی تنظیم استعفانامه در 14 تا 17 شهریور که به
محضر امام میرسد، در منزل آلادپوش که از دوستانش بود به سر میبرده است؛
روز سوم که حاج سیداحمد خمینی با تماس با مراکز مختلف از یافتن او ناامید
شده بود، به افراد مختلف میسپرد که امام فرمودهاند «به میرحسین بگویید
بیاید که اگر نیاید نامهای تنظیم کردهام و در اختیار رسانهها قرار
میدهم که اگر پخش شود برای او دیگر دنیا و آخرت نمیماند. روز سوم میرحسین
تا ساعت 11 به محضر امام میرسد، آنگونه که منابع آگاه بر اساس
یادداشتهای آن زمان در اختیار روزنامه ایران قرار دادهاند، امام راحل
نکاتی را بدین شرح به وی فرمودهاند: «من یک گله دارم و یک اعتراض، گله
دارم از اینکه شما اگر مشکلی داشتید، مثل گذشته مراجعه میکردید و حل
میکردیم، اگر میخواستید بروید، بی سرو صدا میرفتید. چرا سر و صدا
کردید؟ اعتراض دارم به اینکه این مطالب را چرا به پای نظام نوشتید و نسبت
به دولت دادید؟ ... اگر نبود کار این چند سال شما، به ملت اعلام میکردم که
شما در مقابل انقلاب و نظام ایستادهاید و بعد از این چه توقعی است که از
مجلس دارید؟ این حق مجلس است که به هر وزیری که میخواهد رأی بدهد یا ندهد.
شما میبایست از نظر مجلس تبعیت کنید. دیگران هم قبل از شما از این قبیل
حرفها میزدند که مجلس باید هماهنگ با ما باشد. شما مجلس هرچه گفت به مجلس
احترام بگذارید. اگر مسئلهای بود شورای مصلحت حل خواهد کرد.» آنچه مسلم
است، پس از یک وقفه معنادار، امام بار دیگر حمایت علنی خویش را از دولت
تکرار نمودند تا آثار استعفای نابجای میرحسین، به عملکرد دولت بیش از این
آسیب نرساند. هرچند به نظر ناظران سیاسی جنس این دفاع آشکارا متفاوت بود.
امام اما تا 80 روز در حمایت از دولت مکث کردند. این مکث که بسیار به ضرر
دولت علیالخصوص در بعد تبلیغات رسانههای بیگانه بود، سرانجام با حکم
انتصاب میرحسین موسوى به سمت سرپرست امور جانبازان توسط امام پایان یافت.
مهدی اسلامی
عجب مخمصه فلاکت باری شده
این جنجال اعتصاب غذا و روزه سیاسی برای بقایای فتنه سبز!
در پی بی
نتیجه ماندن این بازی و بی اعتنایی مطلق نظام، فتنه گرانی چون موسوی و
عبدا... نوری و کروبی و شماری از سران گروهک نهضت آزادی مجبور شدند حفظ
آبرو کنند و از چند بازداشت شده آشوب ها که مدعی اعتصاب غذا بودند درخواست
کنند «چون جنبش به آنها نیاز دارد» اعتصاب؟! خود را بشکنند آنها هم که بازی
خورده و به سرعت به غلط کاری افتاده بودند، اطاعت امر کرده و مدعی شدند
اعتصاب نکرده را می شکنند! سایت کلمه دراین باره از قول آشوبگران بازداشتی
نوشت: به احترام رهبران جنبش و شخصیت ها به اعتصاب غذا پایان می دهیم.
بدین
ترتیب یک گرفتاری بزرگ هم از دوش بازیگران نمایش اعتصاب، هم معرکه گیران
فتنه- که متهم بودند فقط بلدند اظهار نگرانی کنند و خود دست به اعتصاب غذا
نمی زنند- و هم محافل خارج نشین که حاضر نبودند برای چند ساعت جلوی شکمشان
را بگیرند برداشته شد! جالب اینکه «ن-ک» کاریکاتوریست خارج نشین به دنبال
انتقاد از موسوی و کروبی به خاطر عدم همراهی با شبه اعتصابیون، دیروز-
مقارن با انتشار خبر پایان اعتصاب غذا- شیر شد و نوشت: «من نمی توانم از
سران جنبش بخواهم که اعتصاب غذا بکنند، یا روزه سیاسی بگیرند، اما خودم
چیزی بخورم. من هم با دوستان همراه شده ام. همین چند روز پیش بود که همسر
یکی از همین دوستان به من گفت چرا برای همدلی با این گروه، من هم دست به
اعتصاب غذا نمی زنم. اما دیده ام چه بر سر کسانی می آید که به مدتی طولانی
اعتصاب غذا کرده اند. ]![ من تا حد توانم تا روزی که دوستانم اعتصاب غذای
شان را نشکسته اند ]![ غذا نخواهم خورد. این را هم می دانم که بعد از سکته
سال پیش، چنین کاری بی دردسر نخواهد بود. امیدوارم همسر این دوست عزیز که
به هر طریقی با شوهرش در تماس است، از او بخواهد خودش را زجر ندهد، اما اگر
می خواهد راهش را ادامه بدهد تا به نتیجه ای برسد، تا روزی که غذا نخورد،
همراهش هستم. من حق ندارم از دوستم بخواهم که جانش را از دست بدهد! این چه
درخواستی است؟ اما به تصمیمش احترام می گذارم، ولی امیدوارم که هم او و هم
دیگران اعتصابشان را بشکنند»!
اما ماجرا به همین جا ختم نشد. صرف ادعای
منافقین جدید در برخی حزب های افراطی نظیر حزب مشارکت مبنی بر دعوت به
«روزه سیاسی» با اعتراض تند بی دین های بی نقاب روبرو شد که سال گذشته
ترجیح داده بودند در بحبوبه تظاهرت روز جهانی قدس- جمعه آخر ماه مبارک
رمضان- تظاهر به روزه خواری کنند. سایت صهیونیستی بالاترین در این زمینه با
انتقاد از دعوت به روزه سیاسی نوشت: حزب مشارکت در بیانیه خود می گوید
«آنان که در تظاهرات 25 خرداد سال گذشته به خیابان آمدند اکنون به نشانه
همبستگی با زندانیان روزه گرفته و دعای افطار برای پیروزی می خوانند».
تعیین روزه سیاسی مورد قبول بخش بزرگی از جنبش نیست. نه با اعتصاب غذا
سازگار است و نه با تکثر جنبش سبز. این است که حزب مشارکت می گوید صدها
هزار معترض، روزه گرفته اند. ما در یک سال گذشته انتقادات مشابهی داشتیم
اما به خاطر جو حاکم و پرهیز از متهم شدن به تفرقه اندازی سکوت کردیم اما
تا کجا باید ادامه پیدا کند؟ می گوییم نه غزه نه لبنان، می گویند هم غزه هم
لبنان. می گوییم اعتصاب غذا، می گویند روزه می گویند اسلام رحمانی و قانون
اساسی. به راستی تفرقه انداز کیست؟ آنها که به مصادره گفتار و کردارشان
معترضند یا آنها که خواسته ها و حرف های دیگران را در جهت اهداف سیاسی خود
تغییر می دهند؟ چرا و تا کی باید نیروهای سکولار این روند را تحمل کنند.
بالاترین
در مطلب دیگری نوشت: ماه رمضان نزدیکه. در این ماه مسلمان ها یک ماه از
اذان صبح تا مغرب چیزی نمی خورن. اما این روزها هوا گرم و طولانی است. ما
که مسلمان نیستیم تا روزه بگیریم. اما آیا ما حاضریم به خاطر مبارزه هیچی
نخوریم و گشنگی بکشیم؟ نه حاضر نیستیم! ما فقط کارهای بی خطر می کنیم.
مثلاً پای اینترنت، قبل از 22 بهمن یا عاشورا مردم رو تحریک می کنیم بیان
بیرون- یه شبه رژیم رو براندازی کنن. اونوقت خودمون خبر آپ لود می کنیم؛
دستگیری 50 نفر، کشته شدن 2 نفر، وعده ما فلان روز انتقام شهدا! گاهی هم با
چیپس و پفک به جنگ آپ لود کردن خبر میریم!
سایت خودنویس هم ترجیح داد
به خاطر ابراز نگرانی کروبی برای بازداشت شده ها، با او کلنجار برود و
بنویسد: این روزها آنها در اعتصاب بودند و من هم از آنجا که جنبش تغییر
فاز داده، هر شب در کبابی سر کوچه! سران جنبش هم که در نگرانی به سر می
برند من هم تصمیم گرفتم مثل آنها و مثل شیخ شجاع نگران شوم! پدرم می گفت
آخوند مرده خوب است اما کروبی برای من شده بود شیخ شجاع! افشاگری می کرد،
توپ را توی زمین می انداخت! غوغا می کرد! همه منتظر یک حرکت جدید بودیم که
یهو 22خرداد امسال، توپ را برگردون زد تو زمین خودمان! بزرگان جنبش این
روزها برای اعتصاب غذا حرف هایی زدند که به قول زهرا رهنورد مرغ پخته که چه
عرض کنم لولوی آب پز هم خندش میگیره! نگران شدند بعد از این همه روز و
درخواست کردند که اعتصاب را بشکنن! آخه عزیز من! وجدانی تحلیل سیاسی کردی
این حرفو زدی؟؟؟ کروبی جان، بی خیال! نگران بچه ها نباش! شما این دفعه توپ
رو که نزدی هیچ با لگد زدی توپای بچه های خودمون!
هفت تن از عوامل اصلی فتنه
88 که در پرتو رفتار سؤال برانگیز قوه قضائیه در مرخصی های بی حد و مرز به
سر می برند، اخیراً در ادامه جنایات گذشته خود به تنظیم شکایتی علیه
سربازان گمنام امام زمان(عج) پرداخته و سعی دارند با استفاده از جنگ روانی
جای شاکی و متهم را عوض کنند.
این اقدام گستاخانه آنان اگرچه در سایه
رفتار و سکوت مبهم قوه قضائیه صورت گرفته است اما کارشناسان مسائل حقوقی و
سیاسی را بر آن داشته تا لب به سخن گشوده و با اظهارنظرهای جداگانه به
تحلیل عمل مجرمانه جدید فتنه گران بپردازند.
یک کارشناس ارشد مسائل
حقوقی با بیان اینکه جریان فتنه به دنبال انتقال اتهامات خود به دیگران
است، گفت: این جریان با شکایت علیه نهادها و افراد مختلف و به دنبال آن
فضاسازی رسانه ای داخلی و خارجی به دنبال بالا بردن هزینه های نظام در
برخورد با اقدامات غیرقانونی رخ داده در ایام پس از انتخابات است تا دیگر
کسی در کشور جرأت افشاگری در خصوص این مسائل را نداشته باشد.
حسین
اسماعیلی در گفت وگو با فارس با بیان اینکه عوامل فتنه با اینگونه اقدامات
می خواهند وضعیت خود را از احتضار موجود خارج کنند، خاطرنشان کرد: اینگونه
اقدامات از منظر حقوقی نیز قابل بررسی است، چون عوامل فتنه در نامه های خود
بحث افترا را مطرح می کنند و افترا از منظر حقوقی به جرمی گفته می شود که
به کسی نسبت داده شده ولی نتوانند آن را ثابت کنند. این درحالی است که جرم
این فتنه گران یا ثابت شده یا در حال رسیدگی است بنابراین انتشار نامه های
مزبور معنایی ندارد.
وی در ادامه به اتفاقات رخ داده در روزهای بعد از
انتخابات ریاست جمهوری دهم اشاره کرد و گفت: این جریان بعد از ناامیدی از
اردوکشی های خیابانی، سوءاستفاده از فضای مجازی و سایر اقدامات غیرقانونی
خود در طول یک سال گذشته، به جنگ رسانه ای و اتهام زنی علیه نهادها و افراد
دلسوز کشور روی آورده تا از این طریق بتوانند خود را احیاء کنند.
این
کارشناس مسائل حقوقی در ادامه در خصوص وظایف دستگاه قضایی در قبال اینگونه
اقدامات نیز خاطرنشان کرد: قوه قضاییه با ریاست آیت الله آملی لاریجانی می
داند که کار قضا مستقل از جناح های سیاسی است، به ویژه اینکه این جناح
سیاسی مدعی خود متهم به برخی اقدامات غیرقانونی باشد.
اسماعیلی با بیان
اینکه پروند افرادی چون بهزاد نبوی و حجاریان در موضوع انفجار دفتر نخست
وزیری همچنان مختومه نشده است، تصریح کرد: این پرونده به دستور رئیس قوه
قضاییه می تواند اعاده بررسی شود، اما در این شرایط شاهد هستیم که برخی
تلاش می کنند با فضاسازی های رسانه ای اتهامات خود را پاک کنند.
پروژه
جدید فتنه گران
عضو کمیسیون قضایی مجلس هم خاطرنشان کرد: نیروهای امنیتی
در فتنه اخیر واقعاً بازویی توانمند برای نظام بوده و کشور را از چنگال
بیگانگان، نفوذی ها و کسانی که با چهره اسلامی وارد نظام شده و در حال حاضر
دنبال ضربه زدن به نظام هستند، نجات دادند.
حجت الاسلام ذاکر اضافه
کرد: سربازان گمنام امام زمان(عج) هیچ اقدام غیرقانونی ای که با این گونه
ادعاها و پرونده سازی همسو باشد، انجام نداده اند؛ آنها با خداوند، امام
راحل و مقام معظم رهبری پیمان بسته اند لذا با طرح این گونه موضوعات تضعیف
نخواهند شد.
ذاکر در ادامه تأکید کرد: طرح ادعاهای واهی از سوی فتنه
گران محکومیت دیگری را برای آنان پیش خواهد آورد چرا که آنها به عزیزان ما
یعنی نیروهای امنیتی اتهام وارد کرده اند.
وی تصریح کرد: شکایت از
نیروهای امنیتی پروژه جدید فتنه گران برای ضربه زدن به نظام است.
انتظار
ملت برخورد قاطع و سریع است
میثم میرزایی تبار مسئول بسیج دانشجویی
دانشگاه تربیت مدرس هم در گفت وگو با فارس، در خصوص ارزیابی خود از نامه 7
متهم فتنه اخیر به رئیس قوه قضائیه، گفت: اصلاح طلبان پس از فتنه سال 88 و
به ویژه در شرایط فعلی کشور قصد دارند با نامه نگاری و انجام اینگونه
اقدامات صورت مسئله فتنه گری خود را پاک کنند.
وی افزود: از22خرداد تا
22 بهمن سال 88 ناآرامی هایی در کشور پدید آمد و هزینه های جانی و مالی را
برای ملت ایران در پی داشت که این اغتشاش گری با لیدری همین جریان فتنه گر
صورت گرفت.
این فعال دانشجویی خاطرنشان کرد: اصلاح طلبان و از جمله 7
متهم اصلی اغتشاشات اخیر که اکنون به خود اجازه داده اند به رئیس قوه
قضائیه و بر علیه سربازان گمنام امام زمان(عج) نامه نگاری کنند، مطمئناً
اعتقادی به نظام اسلامی نداشته و همواره درصدد این هستند که نظام اسلامی را
به چالش بکشند.
مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه تربیت مدرس تأکید کرد:
مطمئناً ملت ایران از دستگاه قضایی کشور انتظار دارد تا سران اصلی فتنه که
اکنون در مرخصی به سر برده و از رأفت اسلامی استفاده کرده اند، با آنان
قاطعانه و جدی برخورد شود.
کاشفی مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه شهید
بهشتی هم با تأکید بر اینکه دیگر باید از جایگاه اقتدار اسلامی با اینگونه
افراد برخورد شود، اظهار داشت: امروز تأمین امنیت، عزت و آسایش ملی ملت
ایران مدیون سربازان گمنام امام زمان(عج) است و یقیناً ملت ایران اجازه
نخواهد داد که خدشه ای بر چهره این عناصر خدوم نظام اسلامی وارد شود.
وی
در پایان خاطرنشان کرد: انتظار ملت ایران و جنبش دانشجویی از دستگاه قضایی
کشور این است که هرچه سریعتر با فتنه گری جدید که در قالب توهین، افترا و
نشر اکاذیب بوده برخورد قاطع و لازم را صورت دهد تا بیش از این فتنه گران
از این فضا سوءاستفاده نکنند.
خاطرنشان می شود بهزاد نبوی، امین زاده،
رمضان زاده، صفایی فراهانی، میردامادی، عرب سرخی و تاج زاده که همگی از
عوامل اصلی فتنه 88 بودند و جرمشان هم در دادگاه به اثبات رسیده است،
اخیراً در سایه رفتار سؤال برانگیز قوه قضائیه جسور شده و به شکایت علیه
سربازان گمنام امام زمان(عج) دست زده اند.