شاید تعجب کنید- و تعجب آور
نیز هست- که دیروز در جلسه علنی مجلس شورای اسلامی، طرحی با 134 رأی موافق!
در مقابل 72 رأی مخالف به تصویب رسید که چه نمایندگان موافق طرح خواسته
باشند و چه نخواسته باشند باید آن را «طرح پایمال 250 هزار میلیارد تومانی
بیت المال» نامید!
این طرح اگرچه نام فریبنده و عنوان غلط انداز «طرح
حمایت از تأسیس و تقویت مؤسسات و مراکز آموزش عالی غیر دولتی» را با خود
دارد ولی نگاهی- هر چند گذرا- به متن و حواشی آن نشان می دهد که با محوریت
خروج دانشگاه آزاد اسلامی از نظارت قانونی نظام و بازگذاشتن دست گردانندگان
- چند نفره و تاکنون ثابت- آن برای ادامه دخل و تصرف های بعضاً بی حساب و
کتاب در مدیریت و سرمایه نجومی این دانشگاه تهیه و به مجلس شورای اسلامی
ارائه شده است.
چند هفته قبل- 4/3/89- طی یادداشتی با عنوان «زیارت
قبول»! به تصمیم چند نفره هیئت مأسس دانشگاه آزاد اسلامی برای قانونی کردن
مدیریت بی ضابطه و خلاف قانون خود بر این مرکز بزرگ آموزشی اشاره کرده و
مغایرت و تضاد آن را با مبانی شناخته شده اسلامی و قوانین جاری، بازگو کرده
بودیم و از آنجا که مصوبه دیروز مجلس شورای اسلامی، نقض آشکار همان قوانین
و ضوابط است، پرداختن دوباره به تمامی آن موارد را ضروری نمی دانیم و تنها
به بیان چند نکته درباره این مصوبه و مسائل پیرامونی آن بسنده می کنیم.
1-
تمامی نمایندگانی که به طرح یاد شده رأی مثبت داده اند- و یا اکثریت قریب
به اتفاق آنها- از مغایرت آشکار این طرح با قوانین جاری و موازین خالی از
ابهام شرعی باخبر بوده اند. بنابراین به وضوح می دانند که مصوبه دیروز آنها
با مخالفت شورای نگهبان روبرو خواهد شد. اکنون سأال این است که چرا با
وجود اطلاع کامل از مخالفت شورای نگهبان، به طرح مورد اشاره رأی مثبت داده
اند؟!
شواهد و قرائنی در دست است که نشان می دهد طراحان اصلی این طرح-
بخوانید پروژه پایمال250 هزار میلیارد تومانی
بیت المال- این پروژه را به صورت پلکانی و با پیش بینی رد آن از سوی شورای
نگهبان طراحی کرده و در پی آن بوده و هستند که بعد از ارجاع طرح از شورای
نگهبان و اصرار دوباره نمایندگان بر مصوبه یاد شده، تصمیم نهایی درباره آن
به مجمع تشخیص مصلحت نظام واگذار شود. اما، چرا؟ و طراحان این پروژه از
مجمع تشخیص مصلحت نظام به عنوان آخرین ایستگاه چه انتظاری دارند؟!
2-
جناب آقای هاشمی رفسنجانی علاوه بر ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، رئیس هیئت
مأسس و رئیس هیئت امناء دانشگاه آزاد نیز هست و طی چند ماه اخیر، بارها بر
ضرورت عملیاتی شدن آنچه در مصوبه دیروز مجلس آمده است، تأکید ورزیده اند.
به عنوان نمونه- و فقط یک نمونه- بعد از اصلاح اساسنامه دانشگاه آزاد در
شورای عالی انقلاب فرهنگی و ابلاغ آن به هیئت مأسس دانشگاه که مطابق قانون،
اجرای آن برای این دانشگاه الزامی بوده است، آقای هاشمی رفسنجانی در دیدار
با گروهی از مدعیان اصلاحات و متهمان آزاد شده آشوب های خیابانی، مصوبه
شورای عالی انقلاب فرهنگی را «حرکتی خلاف شرع و قانون اساسی»! معرفی می کند
و از اقدام آقای جاسبی در وقف دانشگاه آزاد اسلامی با عنوان «حرکتی
خیرخواهانه» یاد می کند. و البته توضیح نمی دهند که کجای مصوبه شورای عالی
انقلاب فرهنگی غیرقانونی! و کدام بخش آن با شرع مقدس مغایرت دارد!
با
توجه به این دیدگاه و نگاه بارها اعلام شده آقای هاشمی رفسنجانی بسیار
بدیهی است که طراحان پروژه یاد شده به ایستگاه آخر و پله پایانی پروژه
پلکانی خود امید بسته و پیشاپیش از داوری نهایی مجمع تشخیص مصلحت نظام به
نفع مصوبه غیرقانونی و غیراسلامی دیروز مجلس شورای اسلامی باخبر بوده و
اطمینان کامل داشته باشند!
3- این نوشته در پی آن نیست که خدای نخواسته
جناب آقای هاشمی رفسنجانی را به داوری ناعادلانه و یا جانبداری بلاوجه در
قضاوت متهم کند ولی ایشان به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام -اگرچه فقط
صاحب یک «رأی» هستند ولی- از جایگاه موثرتر و برجسته تری در مقایسه با سایر
اعضای مجمع برخوردارند و دقیقاً به همین علت و از آنجا که یکی از دو سوی
ماجرا، یا به بیان دیگر، یکی از طرفین دعوا تلقی می شوند، احتمال خروج
نتیجه داوری مجمع تشخیص مصلحت نظام از انصاف و عدالت دور از انتظار نیست.
مخصوصاً آن که اولا؛ جناب رفسنجانی به عنوان رئیس هیئت موسس و هیئت امنای
دانشگاه آزاد، علی رغم مصوبه قانونی شورای عالی انقلاب فرهنگی و لازم
الاجرا بودن آن، از اجرای مصوبه نه فقط خودداری ورزیده اند، بلکه تلاش
گسترده و همه جانبه ای نیز برای مقابله با این مصوبه داشته و دارند. و
ثانیا؛ گزارش های موثق و مستند که به بخش هایی از آن بدون ذکر نام و جزئیات
اشاره خواهیم کرد حاکی از آن است که دنبال کنندگان پروژه یاد شده، به
منافع شخصی و حزبی خود بیشتر از مصالح نظام می اندیشند و این دو عامل در
کنار هم اجازه خوشبینی نسبت به فرجام عادلانه طرح مورد اشاره و رعایت مصالح
نظام در قضاوت نهایی را سلب می کند! اگرچه ایستگاه آخری که به آن امید
بسته اند، بازگشت به پله اول است.
4- براساس برخی اخبار و گزارش های
موثق که با شواهد و قرائن فراوانی نیز همراه است، تعداد قابل توجهی از
نمایندگان در موافقت با مصوبه دیروز مجلس، انگیزه ای بیرون از سوگند تعریف
شده نمایندگی داشته اند. و از آنجا که مصوبه دیروز مجلس، مغایرت آشکار و
غیرقابل انکاری با قوانین جاری، مبانی اسلامی و مصالح بدیهی نظام داشته
است، تلقی یاد شده دامنه گسترده ای یافته و می تواند سلامت و صلابت مورد
انتظار مردم از نمایندگان محترم را مخدوش کند، بنابراین پیشنهاد می شود؛
الف:
اسامی
134 نماینده محترمی که به مصوبه دیروز رأی مثبت
داده اند برای اطلاع عموم اعلام شود. این پیشنهاد کمترین دلیل موجهی برای
مخالفت ندارد، زیرا انتظار آن است و از نمایندگان محترم مجلس انتظاری جز
این نمی رود که هر یک از آنها توضیح قانع کننده ای برای رأی مثبت خویش
داشته باشند. مثلاً توضیح بدهند که در خروج مدیریت دانشگاه آزاد اسلامی از
حلقه مدیریتی ثابت کنونی چه خسارت و زیان غیرقابل جبرانی برای مصالح نظام
دیده اند که با گردش قانونی این مدیریت مخالفت ورزیده اند؟ و یا در نظارت
قانونی و تعریف شده شورای عالی انقلاب فرهنگی بر مدیریت دانشگاه آزاد یعنی
نظارت نظام بر گردش کار این دانشگاه چه اشکال و ایرادی را وارد دانسته اند
که در پی رد مصوبه رسمی و قانونی این شورا درباره اصلاح اساسنامه دانشگاه
آزاد برآمده و ادامه مدیریت قبلی همراه با خروج این مدیریت از نظام
قانونمند آموزش عالی را خواستار شده اند؟ و یا در وقف اموال و دارایی های
250 هزار میلیاردتومانی دانشگاه آزاد چه ضرورتی
را احساس کرده اند که بر آن اصرار ورزیده اند؟! مگر نه اینکه این اموال و
دارایی های نجومی متعلق به بیت المال است؟ و در صورت وقف شدن نیز مطابق
قوانین جاری و ضوابط شرعی نمی تواند بیرون از مالکیت نظام باشد؟ ممکن است
بفرمایند که بعد از وقف اموال، هیئت موسس کنونی می تواند متولی آن باشد و
در نتیجه مدیریت -بخوانید حاکمیت- مدیران کنونی بر این نهاد ملی و متعلق به
اموال عمومی حفظ شود؟! که در اینصورت باید گفت؛ حق تولیت واقف فقط هنگامی
است که اموال وقف شده دارایی و ملک شخصی خود او باشد و آنچه برخی از اعضای
هیئت موسس دانشگاه آزاد ادعا کرده اند، یک قانون شکنی آشکار و غیرقابل
اجراست. یا به بیان دیگر، یک «اشتباه عمدی»! و صدالبته، نیازمند اصلاح است!
به
یقین، نمایندگان موافق مصوبه برای رأی مثبت خود و پرسش هایی که به برخی از
آنها اشاره شد، توضیح و پاسخ قانع کننده ای دارند، بنابراین نباید از
اعلام اسامی خود نگران باشند، بلکه اعلام نام نمایندگان موافق و توضیحات
آنها می تواند شبهات پدید آمده پیرامون انگیزه های شخصی آنان در موافقت با
مصوبه یاد شده را برطرف کند.
ب: گفته می شود و برای این گفته، شواهدی
نیز ارائه می شود که برخی از نمایندگان موافق مصوبه دیروز مجلس، روابطی
غیرمجلسی و بیرون از مسئولیت نمایندگی با دانشگاه آزاد داشته اند. مثلا
فلانی و فلانی و فلانی بی آن که فرصت حضور در دانشگاه آزاد را داشته باشند،
عضو هیئت علمی فلان واحد این دانشگاه در حوزه انتخابیه خویش و یا فلان
واحد دیگر هستند! و یا مدرک تحصیلی خود را بدون طی مراحل و رعایت ضوابط
تعریف شده و قانونی، از دانشگاه آزاد کسب کرده اند! و یا... و یا...
برای
رفع این شبهات که به توهم نزدیکتر است و درباره نمایندگان محترم باورکردنی
نیست، پیشنهاد می شود، موارد یاد شده با دقت مورد بررسی قرار گیرد و اگر
مثلا، فلان نماینده عضو هیئت علمی فلان واحد دانشگاه آزاد اسلامی است،
عضویت ایشان با صلاحیت علمی لازم و تعریف شده برای این عضویت مقایسه شود. و
یا همخوانی گردش کار طی شده برای کسب فلان درجه علمی از دانشگاه آزاد با
قوانین مربوطه مورد ارزیابی قرار گیرد...
این پیشنهادها به معنای تردید
در صلاحیت ها نیست، بلکه موافقت برخی از نمایندگان با مصوبه دیروز به
اندازه ای تعجب آور است که برای رفع شبهات پدید آمده، این بررسی ها و
ارزیابی ها ضروری است و صد البته، آن را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک
است؟!
5- درباره مفاد و محتوای مصوبه دیروز- که به یقین غیرقانونی
بوده و قابل اجرا نیست- اگرچه گفتنی هایی هست ولی می گذاریم و می گذریم، و
از آن میان تنها به نکته ای همراه با گلایه از ریاست محترم مجلس بسنده می
کنیم و آن، این که؛ براساس یک رویه تاکید شده از جانب حضرت امام(ره) و
تایید شده از سوی رهبر معظم انقلاب، چنانچه موضوعی در شورای عالی انقلاب
فرهنگی به تصویب برسد، مجلس شورای اسلامی حق ورود به آن را ندارد. به یقین
برادر عزیزمان جناب آقای دکتر علی لاریجانی از این رویه غافل نبوده اند،
مخصوصا آن که جناب آقای دهقان عضو محترم هیئت رئیسه طی یک اخطار قانونی به
آن اشاره داشتند. بنابراین باید پرسید، چرا جناب لاریجانی اجازه ورود به
موضوعی را دادند که با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی مغایرت آشکار داشت و
تأسف آورتر این که بعد از اخطار قانونی جناب آقای دهقان، عضو محترم هیئت
رئیسه مجلس، ریاست محترم این اخطار را به رأی گذاشتند!
اکنون نزدیک به یک سال از فتنه تاریخی سال 88 گذشته است و به فضل الهی، دشمنان اسلام باز هم با شکست و فضیحت در توطئه های خود ناکام مانده اند و ناچار به عقب نشینی شده اند. اما بدیهی است که دشمنان از دشمنی خود دست نکشیده اند و مشغول طراحی توطئه ای جدید علیه اسلام و انقلاب هستند. دشمنان در اتاق عملیات خود مشغول تحلیل علل شکست خود هستند تا بتوانند براساس آن برای آینده عملیاتی جدید طراحی کنند.
فتنه گذشته به دو دلیل اصلی شکست خورد:
اول آن که خیلی زود ماهیت ضد اسلامی و لائیک خود را به نمایش گذاشت و به
سرعت علیه مقدسات دینی ملت قیام کرد. ماهیت فتنه در عاشورای 88 بر ملت مومن
و متدین ایران آشکار شد و ملت یکپارچه علیه آن قیام کردند. اگر سران و
تفکران فتنه به این وضوح در مقابل «دین» ملت نمی ایستادند، شاید هنوز هم
بودند گروهی از مردم که تمایلی به آنان داشته باشند؛ اما با این اقدامات
ریزش بدنه اجتماعی فتننه به حداکثر ممکن رسید و تمام برنامه های فتنه گران
به شکست انجامید.
ثانیا آن که درست یک هفته پس از انتخابات در نماز جمعه تاریخی 29 خرداد به امامت آیت الله خامنه ایحفظه الله ملت ایران نشان دادند که تحت امر ولی فقیه زمان هستند و خاک ناامیدی را در چهره فتنه گران پاشیدند. مقام معظم رهبری با درایت و هوشمندی خود ضمن هدایت و جهت دهی به ملت فرماندهی جبهه حق را به نحو احسن انجام دادند. امت نیز با تبعیت مثال زدنی از ایشان ولایت پذیری خویش را به اثبات رساندند و ولایت گریزان را شکست دادند.
براساس دو گزاره اساسی فوق دشمنان به طراحی فتنه ای جدید علیه انقلاب مشغول خواهند شد: 1. فتنه گران را به دو گروه «اصلاح طلب» و «رادیکال» تقسیم خواهند نمود و با تخطئه گروه رادیکال سعی خواهند نمود مسئولیت تمامی وقایع فتنه را به دوش گروه رادیکال بیندازند. از سوی دیگر خود را به عنوان «اصلاح طلبانی اصولگرا(!)» معرفی خواهند کرد و خواهند گفت ما ضمن اعتقاد کامل به اصول نظام به برخی مسائل جاری مملکتی انتقاد داریم و خواستار اصلاح آن امور هستیم. فتنه گران به این شیوه سعی خواهند کرد به آغوش ملت بازگردند و بدنه ای اجتماعی برای فتنه آینده خویش تدارک ببینند. این جریان مدتی است شروع شده و از بهاءالله تا نخست وزیر منفور مشابه چنین سخنانی را بر قلم و زبان آورده اند. البته در هنگامه اقدام عیه انقلاب همینان به رادیکال ترین افراد تبدیل خواهند شد.
2. دشمنان، از این پس به جای حمله صریح به مبانی دینی و اعتقادی مردم به طراحی برنامه هایی پیچیده برای ایجاد انحراف در دین داری مردم خواهند پرداخت و نسخه ای بدلی از دین را به جای اسلام ناب به مردم معرفی خواهند نمود. تبلیغ و ترویج اسلام امریکایی خواهند پرداخت و به وسیله آن در مقابل جریان اسلام ناب قد علم خواهند کرد.
3. به رخنه در کانون های مذهبی –حوزه های علمیه، مساجد، پایگاههای بسیج، هیأت های مذهبی و...- روی خواهند آورد. سعی خواهند کرد هر چه بیشتر در بیت علما و مراجع نفوذ کنند و به مرور زمان بین علما و نظام اسلامی جدایی بیفکنند و تجربه تلخ قیام مشروطه را در خصوص انقلاب اسلامی تکرار نمایند. فراموش نمی کنم که گروهی از سلطنت طلبان خارج کشور با بدن هایی نیمه عریان شعار می دادند: «آیات عظام کجائید؟ برآیید، برآیید»!!!. نفوذ به بیت علما و کانون های مذهبی و سوء استفاده از اعتبار آنان، گستره ای از بیت امام راحل(ره) تا ائمه جماعت مساجد را شامل خواهد شد.
4. همزمان با تلاش برای نفوذ به بیت علما، به «مرجع سازی» روی خواهند آورد و برخی چهره های روحانی را با عنوان «مرجع تقلید» به مردم معرفی خواهند کرد. چنین پروژه ای در همان روزهای مرگ حسینعلی منتظری توسط محسن سازگارا کلید خورد. او یوسفعلی صانعی را به عنوان «مرجع سبز» ایران معرفی کرد که این اقدام با واکنش سریع جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مواجع شد و به شدت با آن برخورد گردید. دشمان اسلام از سوی دیگر علما و مراجع تقلیدی که در مقابل آنان ایستادگی بکنند را به شدت مورد تخریب و تهمت و افترا قرار خواهند داد و اگر –خدای ناکرده- روزی دشمنان اسلام در ایران قدرت بیابند، از این که با این بزرگواران همچون شیخ فضل الله نوری رفتار کنند هیچ ابایی نخواهند داشت.
5. نفوذ در بیت علما و مراجع و مرجع سازی در نهایت به «ولی سازی» خواهد رسید. سرالاسرار تمامی موفقیت های ملت در 30 سال گذشته، تبعیت از ولایت بوده است و تا زمانی که ملتی تحت ولایت ولی خدا، ید واحده باشد، شکست نخواهد خورد. بنابراین دشمنان اسلام سعی خواهند کرد مدلی مشابه مدل عراق را در ایران اجرایی کنند. گروهی را به عنوان طرفداران آیت الله فلان و گروه دیگر را طرفدار آیت اللهی دیگر معرفی خواهند کرد و روز به روز به تعداد این گروه ها دامن خواهند زد و «ولی» هر گروه را خودشان معرفی خواهند کرد و بارزترین خصوصیت آن ولی این خواهد بود که با ولی فقیه زمان زاویه دارد. در نتیجه رهبری امت و امت را دچار تشتت می کنند. مطرح شدن مسأله «شورای رهبری» در ایام نزدیک انتخابات سال گذشته توسط برخی افراد پشت پرده فتنه، مسأله ای مشکوک است که نباید به سادگی از کنار آن گذشت.
راه نجات امت از فتنه های آخرالزمان، تمسک به ریسمان الهی ولایت و بصیرت می باشد و به یقین امتی که امام دارد و از او تبعیت می کند شکست نخواهد خورد.
عبدالحمید بیات
یکی از تلخترین حوادث پس از انتخابات، وقایع 25 خرداد سال 88 بود که اغتشاشگران و فتنهانگیزان سوار بر موج احساسات نسل سوم به دنبال صید ماهی مقصود خود ضمن تعرض به اموال مردم و تخریب بیتالمال به برخی از مراکز نظامی و پایگاههای بسیج هم یورش بردند. عصر دوشنبه پس از اینکه جمعیت معترض در میدان آزادی تجمع کرد با تحریک تعداد معدودی از چهرههای منافق و خود فروخته، جمعیت کثیری به سمت حوزه 117 نینوا سرازیر شده و سعی کردند با پرتاب کوکتل مولوتف، سنگ و حتی تیراندازی و آتشسوزی حوزه را به تصرف خود درآورند. اما با وجود تعداد اندک نیروهای بسیجی حاضر در حوزه پس از 3 ساعت و نیم درگیری نتوانستند به ذرهای از اهداف شوم خود دست یابند و ناگزیر صحنه را ترک کردند.
ماجرای این درگیری دست مایهای شد برای حمله رسانههای حامی فتنه و بنگاههای سخن پراکنی غرب به بسیج و زیر سئوال بردن ارزش های این نهاد مقدس، نهادی که امام عظیمالشأن انقلاب آن را بنا نهاده بود، همان امامی که سران فتنه مدام از شخصیت ملکوتیاش برای خرید آبرو برای خودشان خرج میکنند. ماجرای این تهاجم وحشیانه که منجر به مصدوم شدم سهتن از بسیجیان حوزه،سوزانده شدن اموال مردم و بیتالمال و وارد شدن 150 میلیون خسارت به حوزه و تخریب بیش از 20 موتورسیکلت نیروهای ناجا و بسیج و ... شده موجی از نفرت و خشم را درمیان مردم شریف تهران به وجود آورد.
روزنامه جوان در ویژهنامه "پتک جمهوریت" که در سالروز حماسه 22 خرداد منتشر کرد، شرح ماجرای حمله اوباش به حوزه مقاومت 117 نینوا را از زبان فرمانده این حوزه، بهطور لحظه به لحظه نقل کنیم.
ساعت 18:15 تردد مشکوک افراد
حوزه مقاوت بسیج 117 نینوا ضلع شمال شرقی میدان آزادی و ابتدای خیابان محمدعلی جناح کوچه صفار واقع شده است. روز دوشنبه 25 خرداد طبق روال معمول اداری در ناحیه قدس جلسهای برگزار شد و فرمانده رأس ساعت 18 در حوزه حاضر میشود و به دوستان و بسیجیان اعلام میکند به جهت شلوغی میدان آزادی، عوامل اطلاعاتی در موقعیت به طور پراکنده مستقر و وضعیت را لحظه به لحظه گزارش کنند. از آنجا که بنا بود حوزه در معرض دید قرار نگیرد؛ دستور این بود که تجمعات کمتر و درها بسته و رفت و آمدی در حوزه انجام نشود تا ساختمان در معرض دید قرار نگیرد. این ماجرا ادامه داشت تا اینکه ساعت 18:15 نیروهای اطلاعاتی اعلام کردند افراد مشکوکی در اطراف حوزه با هم صحبت میکنند.
فرمانده ادامه ماجرا را اینگونه نقل میکند: ما با مشاهده این وضعیت، قضیه را به مقام مافوق اعلام کردیم. آنها هم بر دستور قبلی که رفت و آمد کمتر باشد تأکید کردند تا اینکه ساعت 30/18 نیروهای اطلاعاتی اعلام کردند تعداد افرادی که در اطراف حوزه رفت وآمد میکنند بیشتر شده است.
حس ششم ما نسبت به این وضعیت هشدار میداد. تصمیم گرفتیم اوضاع را بیشتر زیر نظر بگیریم. در ساعت 18:45 افراد مشکوکی که دور و بر حوزه بودند و شمارشان به 16-17 نفر میرسید با صدای بلند شروع کردند به فریاد زدن و مردم را به سمت حوزه دعوت کردند. آنها فراید میزند که بسیجیها اینجا جمعند؛ بیایید اینجا را بگیریم.
همچنین برخی میگفتند تعدادی جنازه در اینجا نگهداری میشود. با تحریک این افراد، جمعیت هم با سردادن شعار علیه نظام و بسیج تجمعشان را به مقابل حوزه کشاندند. جمعیت بسیار زیادی که شاید بیش از هزاران نفر میشد،بواسطه تحریک این افراد در مقابل حوزه صفآرایی کردند. این وضعیت حتی تصورش هم برای ما سخت و سنگین بود. ما مدام گزارش وضعیت را به رده مافوق اعلام میکردیم. در این لحظه من با بهدست گرفتن بلندگوی دستی سعی کردم در جهت آرامسازی و پراکندن جمعیت تلاش کنم. لذا با این بلندگو از بالای پشت بام شروع کردم به فریادزدن که اینجا مقر نظامی است و تعرض به آن پیگرد قانونی دارد. از مقابل مقر حوزه پراکنده شوید، سعی کردم تا فضا را آرام کنم.
متأسفانه همان منافقین و لیدرها، مدام جمعیت را به سمت حمله به حوزه تحریک میکردند و دقایقی بعد با پرتاب سنگ و کوکتل مولوتف استارت این حمله را زدند در ادامه ماجرا باز هم تا ساعت 19:40 ما فقط با تذکر، درصدد پراکندن آشوبگران بودیم و حوزه تا این ساعت در شعلههای آتش میسوخت و زیر باران سنگ و هجوم و حمله وحشیانه قرار گرفته بود و نیروهای ما هیچ عکسالعملی را تا این لحظه از خود نشان ندادند.
اولین شلیک فتنهگران
گذشت تا اینکه هنگام تذکر مجدد اینجانب با بلندگو، شلیکی به بلندگوی دستی صورت گرفت که با اصابت تیر، بلندگو از دست اینجانب رها شده و به حیاط حوزه و داخل شعلههای آتش افتاد. وقتی این حمله مسلحانه برای ما محرز شد. با توجه به اینکه ما در حوزه دارای تعداد زیادی سلاح بودیم و اگر خدای نکرده حوزه سقوط میکرد و این سلاحها به دست منافقان و لیدرهای آشوبگران میافتاد، معلوم نبود چه سرنوشتی در انتظار مردم بود و قطعاً آغازگر یک جنگ شهری بودیم که کشته شدن افراد بیگناه بسیاری را بهدنبال داشت لذا تصمیم قطعی و حتمیمان حفاظت از حوزه، حتی به قیمت دادن جان بود. در این روز در کل مجموعاً 29 نفر از نیروهای بسیجی حضور داشتند و اینها بیشترشان بچههای کم سن و سال بودند و تعداد کمی هم از نیروهای با تجربه و مسنتر و پخته حضور داشتند.
حمله نهایی به حوزه
پس از این تیراندازی، ما به صورت ریز گزارش وضعیت را به رده مافوق اعلام کردیم. پس از این تیراندازی، حمله و هجوم مسلحانه به حوزه و ورود به این مقر نظامی توسط منافقان و آشوبگران عملیاتی شد، به طوری که کلیه نردههای بالای دیوار حوزه را شکسته و شیشه پنجرههای سمت کوچه را هم خرد کردند. همچنین تابلوهای حوزه خواهران و برادران پایین کشیده شد و تمامی شیشههای حوزه را هم شکستند؛ در حالی که شعلههای آتش زبانه میکشید، با بهکارگیری تمامی کپسولهای اطفای حریق تلاش کردیم آتش را خاموش کنیم بچهها هم با خیس کردن پتو سعی میکردند از سوختن اموال و وسایل حوزه جلوگیری کنند اما نتیجهای نداشت. در این اثنا، تعداد زیادی کوکتل مولوتف به داخل حوزه پرتاب شد و این موضوع نشان می داد که از قبل، حمله به این حوزه برنامه ریزی شده بود.
ما هم به جهت اینکه بتوانیم وضعیت را مهار کنیم با پرتاب نارنجک دودزا و گاز اشکآور سعی در پراکندن آشوبگران و منافقان داشتیم.
اما بازهم مؤثر واقع نشد، مشاهده وضعیت بهخوبی نشان میداد لیدرها اولین هجوم را میآورند تا افراد دیگر را تحریک کنند این وضعیت ادامه پیدا کرد تا به مرز سقوط حوزه رسید. در این موقعیت ما مجبور به شلیک تیرهای مشقی شدیم که این شلیکها بسیار زیاد بود. پس از مدت کوتاهی، وقتی مهاجمان و منافقان متوجه شدند که تیرها مشقی است، روی دیوار حیاط حوزه که فیلمهای آنها هم وجود است، ایستادند و فریاد میزدند ما میدانیم تیرهای مشقی است، جرأت دارید به ما شلیک کنید. در این حمله ناجوانمردانه و وحشیانه، 18 موتور از اموال حوزه و بسیجیان و یک دستگاه ماشین تویوتای سواری در آتش سوخت.
یکی از موضوعات مهم، مسلح بودن مهاجمان است، در این حمله مسلحانه، شلیکهای متعددی با کلت و کلاشینکف به سمت نیروهای حوزه صورت گرفت و سه نفر از نیروهای ما را زخمی کردند که دو نفر به صورت سطحی و یک نفر عمیق بود که امروز (اوایل خرداد 89) بعد از گذشت نزدیک به یک سال تیر از بدن ایشان خارج شد، لذا برخی از این افراد که دارای سلاح بودند با استفاده از شلوغی و ازدحام بعضا مردم را هم مورد اصابت گلوله قرار میدادند تا برای حمله به حوزه تحریک کنند. باید تأکید کنم با رشادت و جاننثاری بچهها، سه ساعت و نیم مقاومت و ایستادگی کردیم و تلاش کردیم تا این مقر نظام سقوط نکند. چرا که دستور داده شد بود که حتی اگر نیروها کشته شدند ولی حوزه نباید سقوط کند.
حوزه را خدا نگاه داشت!
روز بسیار سخت و دلخراشی بود از این جهت که تصمیم گیری در این وضعیت با توجه به اینکه ما تجربه چنین موقعیتهایی را نداشتیم، بسیار سخت و بغرنج بود. بچههای حوزه همگی بر این باورند با این حادثه عظیم و حملههای سهمگین، حوزه 117 را خدا نگه داشت و حفاظت کرد. من یکی اصلاً تجربه چنین موقعیتهایی را نداشتم. اما به فضل الهی و عنایت آقا امام زمان(عج) و نظر شهدا را توانستیم با اتخاذ تدابیر لازم حوزه را حفظ کنیم. اما در ادامه این تهاجم بچهها با نهایت توان سعی کردند با گذاشتن ماشین تویوتا پشت درب در برابر سیل تهاجم مقاومت کنند و با آن همه حملهها و ضربههای شکنندهای که آشوبگران به در وارد میکردند، در حالی که این درها در حالت عادی با یک تلنگر باز میشد اما آن روز باز نشد و آن میله مانع بازشدن در شد.
البته تعدادی از فتنهگران روی دیوارهای حوزه و پس از شکستن نردهها وارد حوزه شدند و تلاش کردند از روی دکل مخابراتی حوزه وارد پشت بام شده و بچهها را خلع سلاح کنند، اما با شلیک تیرهای مشقی متفرق شدند.
16 موتور در آتش سوختند!
ساعت 22:15، شانزده موتور دو ترک یگان ویژه ناجا جهت کمک به محل حوزه آمدند، ولی هر 16 موتور آنها توسط آشوبگران به آتش کشیده شد و مأموران که 32 نفر بودند یا توسط گلوله زخمی و یا مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. ما به کمک همسایهها حتی به مأموران ناجا هم کمک کردیم و زخمهای چند نفر را در داخل حوزه پانسمان کردیم.
مقاومت با شعار الله اکبر
در این مقاوت چند ساعته، بچههای حوزه با سردادن شعار اللهاکبر و خواندن زیارت عاشورا و دعای توسل دلگرم میشدند و از ادعیه نیرو میگرفتند. در ساعت 22:30 مجدداً تعدادی از مأموران یگان ویژه و بسیجیان به کمک ما آمدند و بالاخره ما توانستیم از این مهلکه نجات پیدا کنیم. و به تدریج جمعیت پراکنده شد.
شلیک بچهها به سمت مردم دروغ است
باید تأکید کنم شلیک به سمت مردم و کشتن جمعیت دروغ محض است و کشته شدن 7 نفر در درگیریهای آن روز توسط همان آشوبگران و فتنهگران بود که مردم را برای حمله به حوزه تحریک کردند. مطمئن باشید اگر ما به سمت مردم تیراندازی میکردیم نه 7 نفر بلکه با آن موج عظیم جمعیت دهها نفر کشته میشدند.
و باز باید تأکید کنم که به رغم نیروهای کم ما و سیل جمعیت، آشوبگران تنها توانستند به حیاط حوزه وارد شوند و آن هم با رشادت بچهها فرار کردند.
ورود به حوزه همزمان با قطع برق
البته چندین بار این ورود انجام شد. در این حمله ابتدا آشوبگران، برقهای ساختمان ما را قطع کردند. مسلماً این اقدامات کار افراد عادی و مردم عادی نیست. همچنین تلفنهای ما را هم در این بحبوحه قطع کردند و ما تنها از طریق بیسیم بصیر و تلفن همراه با ناحیه بسیج قدس ارتباط داشتیم.
حوزه پس از درگیریها!
فرمانده حوزه 117 در ادامه به وضعیت
مجموعه تحت امرش بعد از این حوادث میپردازد و میگوید: بعد از حادثه 25 خرداد، ما دیگر درگیری خاصی
نداشتیم. البته مکرر ما را با نامه و تلفن تهدید میکردند تا روحیه بچهها
را تخریب کنند اما نیروها با توکل و ایمان به خدا با صلابت و شجاعت در
تمامی عرصهها و صحنههای مورد نیاز حضور مییابند.
حوزه 117 در سال 86 به عنوان حوزه نمونه استان تهران انتخاب شده و مورد تقدیر قرار گرفته است. حوزه 117 و 10 پایگاه زیر مجموعه، مجموعاً بیش از 450 شهید به نظام اسلامی تقدیم کرده است.
شناسایی عوامل اصلی حمله
تعدادی از افرادی که به حوزه حمله کردند، توسط عوامل اطلاعاتی دستگیر ودر دادگاههای علنی پس از انتخابات محاکمه شدند. برخی از آنها به جرم خودشان و برنامهریزی بودن این تهاجم اعتراف کردهاند و تعدادی هم متواری هستند.
اینها از عوامل منافقین، انجمن پادشاهی، سلطنتطلبها بودند چرا که همزمان منافقین پیام حمله به مقرهای نظامی را صادر کرده بودند.
جرثقیل نیم سوخته هنوز باقی است!
یکی از آثار جرم بزرگ فتنه گران سوزاندن جرثقیل یکی از ساکنان همسایه حوزه 117 است. آنها پس از هدایت جرثقیل در مقابل حوزه سعی کردند از طریق آن وارد مقر شوند که موفق نشدند، لذا آن را به آتش کشیدند و هنوز که هنوز است، مالکش نتوانسته آن را برای بازسازی از داخل این کوچه منتقل کند آیا واقعاً این اقدام ناجوانمردانه برای پس گرفتن رأی یا اثبات تقلب در انتخابات لازم بود!
بنا بر این گزارش سایت حامی میرحسین برای سیاه نمایی جمهوری اسلامی ایران در ایتالیا نمایشگاه برگزار می کند.
سایت جرس که در واقع محل تجمع اتاق فکر میرحسین و با عضویت افرادی چون مهاجرانی، کدیور، سازگارا و برخی عواملی از این قماش در لندن فعالیت می کند، اجرا کننده این سناریوی رسوا می باشد.
این نمایشگاه عکس که به کمک عکاسانی که اغلب به علت ارتکاب تخلفات و همکاری با رسانه های معاند با ایران تحت تعقیب بوده و از ایران فراری شده اند ترتیب یافته است در شهر رم ایتالیا برگزار شده است.
به گزارش رسالت در این نمایشگاه عکس، تصاویر به گونه ای گزینش شده اند که به بیننده القا کند ماموران حکومت به افراد معترض و قانونمند حمله کرده و آنان را کشته و زخمی کرده اند اما در این نمایشگاه هیچ عکسی و خبری درباره اقدامات ساختارشکنانه هواداران افراطی موسوی که اقدام به حمله به پایگاه بسیج مقداد جهت خلع سلاح آنجا کرده و باعث کشته شدن افرادی شدند و همچنین تصویری از هواداران موسوی که اقدام به آتش زدن اتوبوس، سطل آشغال، حمله به بانک ها و اماکن عمومی و شکستن شیشه ها کرده اند ارائه نشده است.
شنیده شده برای برگزاری نمایشگاه سیاه نمایی از ایران در ایتالیا نظر مساعد میرحسین از سوی اتاق فکر جلب شده است.
به گزارش شبکه ایران،مجموعه منابع وابسته به جریان
فتنه و همچنین افرادی که اصرار دارند خود را سران جنبش(؟!) بنامند، در مورد
عدم حضور به اصطلاح هواداران در خیابان های تهران در روز 25خرداد، به طور
کامل خود را به تجاهل زدند و سکوت پیشه کردند.
در حالی که از ماه ها قبل
رسانه های وابسته به این جریان تلاش می کرد از 25 خرداد 89 به عنوان نوعی
«روز موعود» یاد کند، شهروندان تهرانی 25خرداد را تبدیل به یک روز عادی و
بلکه عادی تر از روزهای دیگر در این شهر برگزار کردند. گزارش هایی که از
منابع مسئول و مرتبط با موضوع دریافت شده نشان می دهد در این روز نه در
تهران و نه در هیچ شهر دیگری از شهرهای کشور کسی به قصد اعتراض یا راه
پیمایی به خیابان نیامده است. حتی فضای دانشگاه های تهران هم که طی هفته
های گذشته سران فتنه تصمیم گرفتند جرقه تحرکات خیابانی را به آنجا منتقل
کنند دیروز کاملاً عادی بود. این موضوع وقتی جالب تر می شود که توجه شود در
روز 22خرداد هم مجموعه کسانی که در سراسر کشور قصد آشوبگری داشتند از چند
ده نفر فراتر نمی رود که عمده آنها هم دارای وابستگی های گروهکی یا آلودگی
های دیگر بوده اند.
یک منبع موثق در این مورد به کیهان گفت: «خنده دار
این است که برخی از سران فتنه خود را آماده کرده بودند تا به محض مشاهده یک
تجمع به آن بپیوندند. مثلاً «م.ب» از اعضای مجمع روحانیون مبارز از ساعات
اولیه صبح به میدان تجریش رفته و در اتومبیل خود نشسته بود تا بلافاصله بعد
از شروع تجمع کذایی وارد آن شود ولی پس از ساعت ها انتظار دریافت که خبری
از تجمع و تظاهرات نیست و در حالی که از گرما کلافه شده بود به خانه
برگشت».
مطابق گزارش های موجود سران فتنه به شدت نگران تمام شدن آرام و
بی حاشیه خردادماه هستند چرا که عقیده دارند در این صورت بر همگان روشن
خواهد شد که مردم کاملا به سرنوشت آنها بی اعتنا شده اند و در این صورت
باید منتظر فضا و شرایط جدیدی باشند. به همین دلیل است که برخی از این
افراد اخیراً گفته اند باید هر طور شده ناآرامی بوجود بیاید ولو اینکه گروه
هایی مانند منافقین آن را بوجود بیاورند.
گروهک ورشکسته و مفلوک
منافقین که در آستانه اخراج از عراق نیز هست به هماهنگی عملیاتی کامل با
جریان فتنه رسیده است. اطلاعات اعلام شده نشان می دهد علاوه بر دستگیری دو
تیم بمب گذار که دیروز توسط وزیر اطلاعات اعلام شد، روز 22خرداد نیز یک
جعبه حاوی چاشنی انفجاری و نارنجک در یکی از خیابان های تهران کشف شده است.
جالب است که همه دستگیرشدگان مرتبط با این موضوع تاکید کرده اند که
ماموریت آنها کمک به سران فتنه برای جلو بردن پروژه خرداد داغ بوده است.
پس از مواضع اخیر سیدحسن خمینی و انتشار عکس هایی از جلسات محفلی سران فتنه که وی را هم در جمع آنان نشان می داد، سران خارج نشین جریان فتنه علاوه بر درخواست حمایت های بیشتر سیدحسن از فرقه سبز، وی را به زدن ریشه مهمترین اندیشه امام راحل فراخوانده اند.
در همین راستا، محسن کدیور، اصلاح طلب فراری و از گردانندگان سایت ضد انقلابی جرس، در نامه ای به سید حسن خمینی نوشته است که امیدوارم شما نیز به این نتیجه برسید که ولایت فقیه فاقد مستند معتبر عقلی و نقلی است.
مدیر سایت ضد انقلابی جرس در ادامه اصل ولایت فقیه را که "میراث گرانقدر امام راحل" لقب گرفته، باطل دانسته و خطاب به سیدحسن گفته است: "بیشک شما به عنوان یکی از نوادگان فاضل مرحوم آیت الله خمینی بیش از دیگران برای پاسخگویی به ابهاماتی که درباره مکتب سیاسی آیت الله خمینی مطرح است احساس مسئولیت می کنید و خواهید کرد."
تمجید از هاشمی
وی که خود را شاگرد ارشد مرحوم حسینعلی منتظری می داند، سپس با اشاره به حوادث پس از انتخابات سال گذشته، علاوه بر سران فتنه از آقای هاشمی هم تمجید کرده و نوشته است: میرحسین موسوی، مهدی کروبی، سید محمد خاتمی و نیز اکبر هاشمی رفسنجانی از حقوق ملت دفاع کردند و از موضع خط امام کوشیدند انحراف نظام را بر مبنای قانون اساسی آن اصلاح کنند.
کدیور در ادامه به تعریف از سیدحسن و مواضع وی هم پرداخته است: خوشبختانه بیت آیت الله خمینی و شخص شما روح جدّتان را شاد کردید و طرف ملت را گرفتید و حاضر نشدید از ظلم حمایت کنید. شما بواسطه این انتخاب خداپسندانه تان محبوب حق طلبان سبزید، و در مقابل، سیاه دلان مستبد از شما خشمگین اند.
وی که پیشتر گفته است "احکام اسلام قابل پذیرش نیست"، سیدحسن خمینی را "برادر" خود خوانده و خطاب به وی عنوان کرده است که جنبش سبز یاری نظری و عملی شما را سخت مغتنم می شمارد.