خاطرات تازه منتشر شده جرج بوش نشان می دهد بحث حمله به ایران از مدت ها قبل در دولت امریکا مطرح بوده اما هرگز اجرا نشده است.
به
گزارش پرس تی وی، جرج بوش پسر در کتاب خاطراتش که تحت عنوان «لحظات تصمیم
گیری» منتشر شد، می نویسد: «من به پنتاگون دستور دادم تا بررسی های لازم
برای حمله به ایران را انجام دهد. این حمله می توانست حداقل موقتا ساخت بمب
را متوقف سازد.» روزنامه انگلیسی دیلی تلگراف سه شنبه (18 آبان) گزارش
داد، بوش در کتابش از مخالفت مشاوران امنیت ملی امریکا با حمله نظامی به
ایران و امکان افزایش مخالفت ها از سوی مردم ایران سخن می گوید.
بوش در
دفاع از تصمیمش برای حمله نظامی علیه ایران گفت: «یک مسأله روشن است.
امریکا نباید هرگز به ایران اجازه دهد با بمب اتمی جهان را تهدید کند.»
امریکا و متحدان غربی اش از جمله اسرائیل ایران را به تلاش برای دست یابی
به سلاح اتمی متهم می کنند اما مقامات ایران تاکنون بارها ضمن رد این اتهام
ها، بر صلح آمیز بودن برنامه اتمی تهران تاکید کرده اند.
این درحالی
است که تهران به عنوان یکی از امضاکنندگان پیمان منع گسترش تسلیحات اتمی
(ان پی تی) حق دارد برنامه های اتمی صلح آمیزش را دنبال کند. کتاب 479 صفحه
ای بوش که قرار است نهم نوامبر در امریکا منتشر شود، همچنین از برنامه های
دولت وقت امریکا برای حمله علیه تاسیسات احتمالی اتمی سوریه به درخواست
ایهود اولمرت نخست وزیر وقت اسرائیل پرده برمی دارد. در بخش هایی از این
خاطرات همچنین آمده است، اولمرت در گفت وگویی تلفنی با رئیس جمهور وقت
امریکا (جرج بوش)، بمباران محل این سایت اتمی را خواستار می شود اما بوش از
حمله نظامی به این سایت به دلیل کمبود شواهد امتناع می کند. پس از این گفت
وگوی تلفنی، بوش درباره این موضوع با مشاوران امنیت ملی گفت وگو می کند
اما نمی تواند مدارک روشنی در این باره به دست آورد. بوش در خاطراتش می
نویسد، بمباران تاسیسات منتفی شد اما بمباران یک کشور بدون هیچ گونه هشدار
یا ادله از پیش اعلام شده، می توانست اثرات مخربی برای امریکا به دنبال
داشته باشد. بوش در پاسخ به اولمرت می گوید: «نمی توانم حمله به کشوری را
توجیه کنم مگر آن که آژانس های اطلاعاتی از برنامه تولید بمب در این سایت
خبر دهند.» بوش در کتابی درباره خاطراتش از زمان ترک مصرف مشروبات الکلی در
سال 1986 تا تصمیم به حمله به عراق در سال 2003 و بحران اقتصادی در
بازارهای امریکا در سال 2008 نوشته است. چهل و سومین رئیس جمهور امریکا که
میزان محبوبیتش در دوران ریاست جمهوری به پایین ترین حد در تاریخ این کشور
رسید، امیدوار است، زمانی که مردم این کتاب را می خوانند، درباره وی با نظر
مساعدتری قضاوت کنند.
جمعه گذشته نهمین نشست
بررسی دوره ای و جهانی حقوق بشر در ژنو برگزار شد که طی آن وضعیت حقوق بشر
در آمریکا مورد بحث و بررسی قرار گرفت و دولت این کشور با انتقادات فراوان و
مستدلی درباره نقض حقوق بشر روبرو شد.
شورای حقوق بشر یک سازمان بین
المللی دولتی است که براساس قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل در سال 2006 و
در راستای مراقبت از حقوق بشر تاسیس شده است. آن زمان آمریکا و رژیم
صهیونیستی به تاسیس این شورا رای منفی دادند و تا پایان ریاست جمهوری جرج
بوش نیز ایالات متحده نامزد عضویت در شورا نشد. شورای حقوق بشر در پنجمین
نشست خود در 28 خرداد 1386 و با اجماع اعضا، رویه ای دایمی به نام «بررسی
دوره ای و جهانی حقوق بشر» (UPR) را بنیان گذاشت که در چارچوب آن، وضعیت
حقوق بشر تمام کشورها به ترتیب و در دوره های مشخص مورد بررسی قرار می
گیرد.
در نشست روز جمعه UPR نمایندگان بسیاری از کشورها از جمله کوبا،
سوئیس، روسیه، ونزوئلا و جمهوری اسلامی ایران از دولت آمریکا به دلیل نقض
آشکار حقوق بشر به شدت انتقاد کردند و از آمریکا خواستند به کنوانسیون های
بین المللی چون حقوق کودک، حقوق زنان، حقوق مهاجرین، سازمان بین المللی
کار، میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ملحق شود.
در این
نشست همچنین سفیر سوئیس در سازمان ملل خواست که دولت آمریکا به وعده اش
درباره تعطیلی زندان گوانتانامو عمل نماید. علیرغم وعده انتخاباتی که
اوباما چند سال پیش مبنی بر تعطیلی این زندان داد، هنوز اقدامی در این
رابطه صورت نگرفته و بیش از 140 نفر در آن به بدترین شکل محبوس بوده و
شکنجه می شوند.
ونزوئلا خواستار محاکمه شکنجه گران آمریکایی شد. کوبا از
جنایات جنگی و کشتار غیرنظامیان به دست نظامیان آمریکایی حرف زد و روسیه
نیز نقض حقوق بشر توسط آمریکا در طول جنگ های عراق و افغانستان را بسیار
نفرت انگیز خواند.
از سوی دیگر مقامات آمریکایی انتقادات مطرح شده در
این نشست را رد کردند. مشاور حقوقی وزارت خارجه آمریکا مدعی شد؛ اجازه
بدهید بدون هیچ تردیدی اعلام کنم که آمریکا هیچکس را شکنجه نکرده و نخواهد
کرد! مقامات کاخ سفید بعد از نشست جمعه مدعی شده اند مساله نقض حقوق بشر در
آمریکا به خودشان مربوط است!
این در حالی است که اسناد موجود و مشاهدات
در زندانهای گوانتانامو، بگرام و ابوغریب حاکی از خوی وحشی گری آمریکایی
ها و شکنجه زندانیان به بدترین شکل ممکن است.
وزارت خارجه آمریکا بطور
سالانه گزارش مفصلی درباره وضعیت حقوق بشر در بیشتر کشورهای جهان منتشر می
کند که در آن به بهبود و یا بدتر شدن وضعیت حقوق بشر در کشورها می پردازد.
با اسناد و شواهدی که طی سالهای اخیر برملا شده، حالا دیگر خود آمریکایی ها
هم می دانند که نقض حقوق بشر در این کشور وسعت و عمق فاجعه آمیزی یافته
است.کاخ سفید با مقصر جلوه دادن کشورهای دیگر در این زمینه به عنوان ابزاری
سیاسی، بهره برداری کرده و تلاش می کند تا از این طریق سرپوشی بر بی
عدالتی های خود بگذارد. تنها موردی که طی سالهای اخیر یک مقام رسمی
آمریکایی اعتراف به نقض حقوق بشر در این کشور کرده، از زبان کاندولیزا
رایس- وزیر سابق خارجه آمریکا- شنیده شده که یک بار، آن هم تحت فشار و
انتقادات شدید محافل گوناگون سیاسی و حقوقی، هنگام ارائه گزارش سالانه حقوق
بشر وزارت خارجه، به وجود نقض حقوق بشر در آمریکا اشاره می کند.
حقیقت
آن است که نقض حقوق بشر در آمریکا به امروز و دیروز برنمی گردد. پایه ظهور
آمریکای جدید بر کشتار سرخ پوستان بومی این منطقه و نادیده گرفتن ابتدایی
ترین حقوق بشر برای ساکنان اولیه این سرزمین، بنا نهاده شده است. نظام
برده داری و نژادپرستی علیه سیاه پوستان این کشور، دوره ای ننگین در سابقه
آمریکاست که هیچگاه از حافظه تاریخ پاک نمی شود. اما ظلم، تعدی و بی عدالتی
آمریکایی ها بعد از واقعه خودساخته 11سپتامبر شکل دیگر و البته علنی تری
به خود گرفت. آنان پس از آن حادثه با بهره گیری از پوشش مبارزه با تروریسم
توانستند رکورد بی سابقه ای از نقض حقوق بشر -خصوصا در خارج از مرزهای خود-
به جای بگذارند.
بعد از 11سپتامبر، پدیده حقوق بشر، آلت دست کاخ سفید
در جهت تامین منافع خود شد، بطوری که این مقوله به عنوان یک استراتژی مهم
برای آمریکایی ها به منظور انجام پروژه های سلطه جویانه و اشغالگرانه در
نقاط مختلف دنیا، از جمله خاورمیانه شد.
سیاست های ظالمانه آمریکا،
بالاخره صدای رئیس سازمان عفو بین الملل را درآورد. وی در سال 1384 با
ارائه گزارشی درباره نقض حقوق بشر از سوی آمریکایی ها این چنین موضع می
گیرد؛ سیاست های آمریکا در مبارزه با تروریسم جهانی و تلاش برای ایجاد
امنیت، به دور از هرگونه اصول است و نقض حقوق بشر در داخل و هتک این حقوق و
نیز چشم پوشی از نقض حقوق بشر در خارج، همچون استفاده از قدرت بی رویه در
هر زمان و مکان، ضررهای جبران ناپذیری به عدالت و آزادی در جهان وارد ساخته
و جهان را به محل امن و خطرناک تری نسبت به سابق تبدیل کرده است. سیاست
های آمریکا برای محقق ساختن امنیت به دور از هرگونه آینده نگری است.
مساله زندانهای مخفی آمریکا بعد از حادثه 11سپتامبر به شکل جدی تری دنبال
شد. نیروهای امنیتی و پلیس آمریکا هرکس را اراده می کردند به بهانه فعالیت
تروریستی بازداشت کرده و به صورت محرمانه به دهلیزهای مخوف این زندانهای
مخفی منتقل می کردند. چندی پیش یکی از اعضای سازمان دیده بان حقوق بشر با
فاش کردن نقش سیا و FBI در دستگیری و حمل مظنونین به بازداشتگاههای پنهان
در گفت وگو با روزنامه تاگس اشپیگل، چاپ آلمان می گوید: این زندانیان برای
زمان نامشخص در زندانها مورد بازجویی قرار گرفته و مورد شکنجه واقع شده
اند. مامورین سیا از فنونی استفاده می کنند که نام آن را «روش های بازجویی
توسعه یافته» گذاشته اند، اما در واقع شکنجه است. وی تخمین می زند که هم
اکنون آمریکا در زندانهای مخفی خود در خارج کشور بیش از 27هزار زندانی
داشته باشد.
یکی از اساسی ترین وعده های انتخاباتی اوباما، تعطیلی زندان
گوانتانامو و بطور رسمی پایان دادن به شکنجه در زندانهای تحت امر آمریکا
بود. اما بعد از پیروزی در کنار کمرنگ شدن سراب «تغییر» این وعده ها هم به
باد فراموشی سپرده شد. یکی از قضات دادستانی فدرال آمریکا می گوید: با وجود
اینکه تداوم فعالیت زندانهای سری سیا توسط افکار عمومی، رسانه های جهان و
حتی برخی از مردم و مقامات آمریکایی کاملا رد شده و بدنامی بسیاری برای
دولت ایالات متحده به بار آورده است، امّا دولت اوباما قصدی برای تعطیلی
این زندانها ندارد. زندانهایی که اکنون در سراسر جهان وجود دارد. افراد به
آنجا برده و پس از مدت نامعلومی ناپدید می شوند!
طبق ماده 7 اعلامیه
جهانی حقوق بشر، هیچکس را نمی توان مورد آزار و شکنجه و یا مجازات های
ظالمانه و خلاف انسانی قرار داد. اما دولت آمریکا با نقض صریح و مکرر حقوق
بشر خصوصا بعد از 11سپتامبر و اشغال عراق و افغانستان، هزاران نفر را به
بهانه اینکه مظنون به اقدامات تروریستی هستند دستگیر و روانه زندانهای مخفی
خود کرد؛ عده زیادی که هیچکس از سرنوشت آنان خبر ندارد و معلوم نیست که تا
به حال از زیر شکنجه های قرون وسطایی و نوظهور نظامیان آمریکایی زنده
بیرون آمده باشند.
نیویورک تایمز در شماره چهارشنبه 29 ژوئن 2005 مقاله
ای به قلم «آرلی اشمیت» استاد جامعه شناس دانشگاه برکلی کالیفرنیا در مورد
اسرای کودک در بازداشتگاههای آمریکا در عراق و افغانستان به چاپ رساند. وی
در قسمتی از مقاله اش به گزارش « سیمور هرش» اشاره می کند و در آن از
یادداشتی که اندکی بعد از اشغال عراق برای رامسفلد -وزیر وقت دفاع آمریکا-
ارسال شده بود نام می برد که حاوی یک آمار تکان دهنده است؛ 800 تا 900
نوجوان 13 تا 15ساله در بازداشتگاههای آمریکا اسیر بوده اند.
بعد از
شکست اوباما در انتخابات اخیر میان دوره ای کنگره و پیروزی جمهوری خواهان،
وی روز گذشته سفر 10روزه خود را به آسیا آغاز کرده است. پیش از آنکه رئیس
جمهور آمریکا نیویورک را به مقصد هند ترک کند، هزاران نفر از فعالان حقوق
بشر در اعتراض به این سفر مقابل مقر سازمان ملل تجمع کرده و علیه سیاست های
اوباما شعار دادند. مردم هند روز گذشته نیز در تظاهرات گسترده ای نسبت به
حضور رئیس جمهور آمریکا در کشورشان اعتراض کردند. گزارش های رسیده حاکی از
آن است که مردم اندونزی نیز در آستانه سفر اوباما به کشورشان تظاهرات
گسترده ای را در اعتراض به این سفر آغاز کرده اند.
این روزها جدای از
اقتصاد ورشکسته و بیمار آمریکا و مشکلات داخلی که مردم این کشور را مقابل
سردمداران کاخ سفید قرار داده، بواسطه موج بیداری که ریشه در ملتهای مسلمان
داشته و برخاسته از انقلاب بزرگ اسلامی ایران است، آمریکا دیگر هیچ جایگاه
و منزلتی بین ملتهای جهان ندارد.
حباب ترکید ! آمریکایی که روزگاری
خود را متولی حقوق بشر در جهان می دانست و داعیه دفاع از حقوق بشر این کشور
گوش فلک را کر کرده بود و اساسا چیزی به نام « شورای حقوق بشر» را قبول
نداشت و خود را محک و میزان این میدان قلمداد می کرد، این روزها در بخشی از
رویه و وظیفه ادواری همان شورا (UPR) به خاطر نقض پیوسته حقوق بشر به شدت
مورد انتقاد قرارمی گیرد.آمریکا به ابرقدرتی پوشالین بدل شده که دیگر هیچکس
از هیبت مترسک گونه آن نمی ترسد.
روز گذشته خبری در خصوص سفر جک استراو به ایران و با دعوت علی لاریجانی
منتشر شد که به سرعت دفتر لاریجانی این دعوت نامه را تکذیب کرد.
این درحالی است که خبر سفر جک استراو وزیر امور خارجه پیشین انگلیس در اخبار رسانه های خارجی انعکاس گسترده ای داشت.
به
گزارش جهان جک استراو اعلام کرده است که علی لاریجانی از وی دعوت کرده است
که به ایران سفر کند.این در حالی است که دفتر لاریجانی اصل سفر را تکذیب
نکرده، اما گفته است این سفر با دعوت لاریجانی نیست.
نکته جالب در
تکذیبیه این است که گفته شده است، یکی از مقامات ارشد دولتی دو سال پیش با
استراو دیداری داشته است، که در صورت صحت دعوت از استراو به ایران، احتمال
میرود این دعوت از سوی همان مقام دولتی صورت گرفته باشد.
از سوئی
به دنبال انتشار گزارشی درباره دعوت علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی
از جک استراو برای سفر به ایران، یکی از اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست
خارجی مجلس، وزیر امور خارجه پیشین انگلیس را خائن به جمهوری اسلامی دانست و
خواستار پاسخگویی رئیس مجلس به خاطر این دعوت شده است.
محمود
احمدیبیغش، یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون امنیت ملی و
سیاست خارجی از علی لاریجانی، رئیس مجلس به سبب دعوت از جک استراو برای
سفر به ایران انتقاد کرده است.
این نماینده اصولگرای مجلس با بیان این
که «آقای لاریجانی باید پاسخگو باشد و برای کارش دلیل بیاورد»، در توجیه
مخالفتش با سفر وزیر امور خارجه پیشین انگلیس به ایرنا گفت: «خیانتهای جک
استراو نسبت به جمهوری اسلامی ایران بر همگان واضح و مبرهن است و فراموش
شدنی نیست.»
جک استراو، وزیر امور خارجه پیشین انگلیس و نماینده
کنونی مجلس عوام این کشور، روز جمعه اعلام کرده است،به دعوت علی لاریجانی،
اوایل سال آینده میلادی در راس یک هیات پارلمانی به تهران سفر خواهد
کرد.
در این میان محمود احمدیبیغش، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست
خارجی مجلس شورای اسلامی با انتقاد از سفر استراو به ایران گفته است: «اگر
جک استراو در جایگاه نماینده فعلی مجلس بخواهد به ایران سفر کند و از
کردار گذشته خود نسبت به جمهوری اسلامی ایران عذرخواهی کند، منعی ندارد،
ولی اگر او بخواهد بر سیاستهای قبلی خود علیه ایران ادامه دهد پذیرفتنی
نیست.»
گفتنی است جک استراو در دفاع از سفرش به ایران و نیز لزوم
گفت و گو با جمهوری اسلامی گفته است: «به نظر من بهتر است، ما همیشه
بالاترین نماینده دیپلماتیک خود را در کشورهای مختلف و به خصوص کشورهایی که
به نوعی جزو حوزههای سخت و مشکلدار هستند داشته باشیم...»
یک خبرگزاری آمریکایی در
گزارشی تحلیلی با اشاره به ناکامی های آمریکا در حوزه سیاست خارجی و اوضاع
نابسامان اقتصادی و معیشتی این کشور و در مقابل برتری و قدرت یافتن جمهوری
اسلامی ایران در منطقه، اعلام کرد که ایران به توهم قدرت جهانی آمریکا
پایان داده است.
خبرگزاری یونایتدپرس در ابتدای این گزارش به بخش هایی
از مقاله مشترک «راجرالتمن» معاون وزیر خزانه داری سابق آمریکا و «ریچارد
هاس» رئیس شورای روابط خارجی این کشور که در نشریه فارین افرز- نشریه تخصصی
وزارت خارجه آمریکا- اشاره می کند و می نویسد: مقامات آمریکایی باید
اعتیاد فعلی به قرض گرفتن را مهار کنند در غیر اینصورت بازارهای جهانی
سرمایه این کار را خواهند کرد.
آنها معتقدند که ما به دوران اقدامات
سختگیرانه ریاضتی و افول ناگهانی قدرت آمریکا نزدیک شده ایم ولی این پرسش
مطرح است که آمریکا چه زمانی عقب خواهد نشست و مسئولیت سنگین ژئوپلتیک را
بر دوش قدرت های منطقه ای خواهد گذاشت؟
در ادامه این گزارش به هزینه
های نظامی آمریکا اشاره شده و آمده است: هزینه های حضور نظامی آمریکا در
سراسر جهان به غیر از عراق و افغانستان بیش از دویست و پنجاه میلیارد دلار
در سال است.
شصت و پنج سال پس از پایان جنگ جهانی دوم همچنان دویست تاسیسات نظامی آمریکا در آلمان وجود دارد.
وجود بیمارستان های نظامی آمریکا برای مراقبت از نظامیان زخمی شده در جنگ در عراق و افغانستان پیش از انتقال به کشور خود ضروری است.
یونایتدپرس
در بخش دیگری از این گزارش تحلیلی به روند فروپاشی امپراتوری های انگلیس و
فرانسه اشاره کرده و در پایان چنین ارزیابی می کند که امپراتوری آمریکا هم
رو به زوال و فروپاشی است.
براساس این گزارش: جنگ جهانی دوم به پایان امپراتوری انگلیس سرعت بخشید ولی چندین دهه طول کشید تا این امپراتوری فرو بپاشد.
تجزیه هند و تشکیل پاکستان در سال 1947حمام خونی راه انداخت که جان یک میلیون نفر را گرفت.
زمانی
که دولت انگلیس در ماه اکتبر تصمیم گرفت بودجه دفاعی خود را آنقدر کاهش
دهد تا دیگر نتواند همچون در سال 1982 از جزایر فالکلند در برابر یک تهاجم
دیگر آرژانتین دفاع کند امپراتوری انگلیس آخرین نفس های خود را کشید.
در
اواسط دهه پنجاه میلادی عدن تحت کنترل انگلیس بزرگترین بندر برای سوخت
گیری کشتی ها در جهان بود و به کشتی ها در دریای سرخ و کانال سوئز خدمات می
داد ولی در سال 1967 انگلیس با خروج از بندر عدن متحمل ضربه دیگری شد و یک
سال بعد این کشور در دوره مسئولیت دولت «هارولد ویلسون» همه تعهدات و
مسئولیت های خود را از شرق کانال سوئز به سمت خلیج فارس تا سنگاپور واگذار
کرد.
ده سال بعد انگلیس کنترل هنگ کنگ را به مالک اصلی اش بازگرداند.
از عمان در مدخل خلیج فارس تا کویت، انگلیس تا سال 1972 و با صرف هزینه سالانه چهل میلیون دلار نیروهای صلحبان مستقر کرده بود.
دکترین
«نیکسون» جای اصل موسوم به «پکس بریتانیکا» برقراری صلح توسط انگلیس را در
خلیج فارس گرفت و شاه ایران ژاندرام آمریکا در منطقه شد.
با این حال شاه ایران سال 1979 سرنگون شد.
یونایتدپرس
افزود: امپراتوری فرانسه پس از شانزده سال جنگ و گریز 1946تا 1954 و از
این تاریخ تا 1962، هشت سال جنگ در هندوچین همراه با توقفی شش ماهه پیش از
آغاز جنگی هشت ساله دیگر در الجزایر از هم گسست.
«شارل دوگل» قهرمان
فرانسه در جنگ جهانی دوم به نجات این کشور آمد و افول فرانسه را با قرار
دادن این کشور در مسیر مدرنیته دستیابی به تسلیحات هسته ای و ترسیم افقی
پیشرفته در خصوص آینده کنترل کرد.
در ادامه این تحلیل آمده است: آیا زمان آن رسیده است که رهبر جدیدی افول امپراتوری مدرن آمریکا را کنترل کند؟
عراق
آشکارا یک توهم ژئوپلتیک پرهزینه بود که نومحافظه کاران فکر می کردند با
حمله به آن اسرائیل را امن تر خواهند کرد. دقیقاً برعکس این قضیه اتفاق
افتاد.
پس از هفت سال جنگ و صرف یک تریلیون دلار، ایران هم اکنون نفوذ بیشتری در عراق در مقایسه با آمریکا دارد.
از لحاظ روانی نوری مالکی نخست وزیر عراق این روزها بیشتر مدیون تهران است تا واشنگتن.
براساس
این گزارش، نظریه پردازان مدرن غرب که فکر می کردند منافع اسرائیل را بهتر
از دیگران درک می کنند نفهمیدند چرا که به رغم اینکه صدام دیکتاتوری بی
رحم بود ولی بهترین دفاع ما در برابر قدرت یافتن ایران بود.
یونایتدپرس
در ادامه با اشاره به تهدیدات آمریکا و اسرائیل علیه ایران تصریح کرده است
که وقوع جنگی دیگر در خلیج فارس، به افول امپراتوری آمریکا سرعت خواهد
بخشید.
دربخش پایانی این گزارش به اوضاع نابسامان داخلی آمریکا اشاره
شده و آمده است: طرح های زیرساختی که اجرای آن ها مدتهاست به تعویق افتاده و
هم اکنون به شدت مورد نیاز هستند بلاتکلیف مانده اند.
وضعیت پل ها،
جاده ها، خطوط راه آهن، فرودگاه ها، مدارس و بیمارستان ها همگی به عنوان
کتاب جدید «اریانا هافینگتون» با نام آمریکای جهان سوم شبیه شده اند.
طرح های فوری زیرساختی در آمریکا به ارزش حدود یک تریلیون دلار بلاتکلیف هستند.
در همین حال آمریکا درگیر بیکاری است که گریبانگیر هجده میلیون نفر شده است.
این
مسئله بطور حتم مستلزم یک طرح جامع داخلی برای تجدید حیاتی پیشرفته است
ولی درگیری های سیاسی فعلی در آمریکا امید چندانی باقی نگذاشته است.
از
سوی دیگر چین همچنان نفوذ جهانی خود را گسترش می دهد بطوری که ابررایانه
جدید این کشور با سرعت پردازش یک ممیز چهار کوادریلیون در ثانیه از ابر
رایانه های آمریکایی پیشی گرفته است.
این متن، عنوان مطلبی است که سایت رسمی آیت الله هاشمی رفسنجانی از قول وی منتشر کرده است. سایت «هاشمی رفسنجانی. آی آر» با مرور خاطرات هاشمی رفسنجانی مربوط به سال 1348 می نویسد: 41 سال قبل غروب هفتم اسفندماه، مسجد هدایت حال و هوایی خاص دارد، فضای تنگ و خفقان آور رژیم ستم شاهی و حلقه محاصره امنیتی روز افزون «ساواک» در غیاب «امام در تبعید»، مسیر حرکت نهضت را با دشواری های فراوانی روبرو نموده است، «شیخ اکبر 35ساله» که نیک می داند «ساواک» گام به گام حرکات و سخنان او را زیر نظر دارد با گامهایی استوار پای به محراب مسجد هدایت می گذارد نماز را به امامت آیت الله طالقانی اقامه می کند و پای بر منبر می گذارد و نگاهی گذرا به صفوف شنوندگان می اندازد، روحانی جوان با دیدن چهره هایی نظیر مهدی بازرگان، محمدعلی رجایی، یدالله سحابی، عباس شیبانی و... در میان جمعیت، اندیشه ای کوتاه در کلام خویش می کند و دل به یاد امام و مرادش می سپارد و می گوید «از هیچ چیز در دنیا نباید ترسید، هرگاه مسئله امتحانی در پیش آید داشتن نیت خوب و ادعاهای پوچ و خالی قابل قبول نیست، برای هر نسل یک نوع امتحان پیش می آید ولی چه امتحانی بالاتر از آن که در مسائل اجتماع و مرتبط با مردم، از زن و فرزند و پول به خاطر علاقه به خدا درگذریم، فداکاری قلبی سودی ندارد، قدری شجاع باشید!
به رغم تلاش های آمریکا و
غرب در اعمال فشار بر ایران، با هدف به انزوا کشاندن آن در منطقه، پیروزی
های چشم گیر و نقش آفرینی انکار ناپذیر جمهوری اسلامی، رسانه های غربی را
ناگزیر از اذعان به شکست آمریکا در دستیابی به اهدافش کرده است.
به
حاشیه راندن آمریکا در تعیین مناسبات داخلی عراق و تمایل سیاستمداران عراقی
به تهران، یکی از موضوعاتی است که به طرز عجیبی برای کاخ سفید آزاردهنده
است و نشانه های عقب ماندن واشنگتن از تهران را در منطقه به نمایش می
گذارد.
به نوشته روزنامه واشنگتن پست، نفوذ آمریکا در عراق همچنان در
چند ماه گذشته کاهش یافته است که قانونگذاران عراقی و سیاستمداران این کشور
می گویند تشکیل دولت، دیگر از توصیه های واشنگتن پیروی نمی کنند. این
سیاستمداران برای راهنمایی گرفتن به جای آمریکا به کشورهای همسایه نظیر
ایران روی آورده اند که این امر تردیدهایی را درباره نقش آتی آمریکا در این
کشور، پس از پایان جنگی که بیش از 4400 سرباز آمریکایی را به کام مرگ
فرستاد، به وجود می آورد.
براساس این گزارش، جوبایدن معاون رئیس جمهور
آمریکا در دو سال گذشته تلفنی و از طریق 6 سفر به عراق، تلاش کرده است
رهبران عراق را تحت تاثیر قرار دهد، با این حال عراقی ها، نفوذ آمریکا را
عمدتا با میزان حضور نظامی اش اندازه می گیرند که از زمان شروع جنگ به یک
سوم تقلیل یافته است، در نتیجه بغداد اکنون آمریکا را کنار می زند و برای
تشکیل کشوری تلاش می کند که ممکن است با ایران همسو باشد. محمود عثمان یک
قانونگذار برجسته کرد در عراق گفت: سفیر ایران، اکنون بیشتر از بایدن در
عراق نقش دارد.
آسوشیتدپرس هم در گزارشی به قلم لاراجیکز، همین موضوع را
خاطرنشان کرد و افزود: نفوذ آمریکا در عراق در خلال چند ماه گذشته کاهش
یافته است و نمایندگان پارلمان عراق و رهبران سیاسی این کشور می گویند برای
تشکیل دولت جدید در عراق به توصیه های واشنگتن عمل نمی کند. در عوض عراقی
ها به کشورهایی همچون ایران روی آورده اند، این مسئله نقش و نفوذ آمریکا
را در منطقه با تردیدهایی جدی روبرو می کند.
نقش کلیدی ایران در افغانستان
نقش
کلیدی ایران در حل مسئله افغانستان و صحنه های بهت آور استقبال از احمدی
نژاد در سفر به لبنان هم عامل دیگری است که این روزها نگرانی اهالی کاخ
سفید را بیش از گذشته برانگیخته است.
روزنامه الحیات چاپ لندن در تحلیل
این مسئله طی مقاله ای به قلم «راغده درغام» نوشت: ایران، افغانستان را به
عنوان بابی برای ورود به گفت وگو با آمریکا برگزیده است؛ با این آگاهی که
آمریکا به ایران در افغانستان نیاز دارد. در حالی که تهران بر مواضعش در
پرونده هسته ای و سلطه منطقه ای به ویژه بر عراق و لبنان اصرار دارد.
جفری
فیلتمن معاون وزیر خارجه آمریکا هم با اشاره به موقعیت فعلی آمریکا در
لبنان گفت: زمان آن رسیده که دولت اوباما اهمیت و خطر حوادث در لبنان را
درک کند.
طی چند دهه اخیر، هیبت آمریکا در لبنان بیش از گذشته شکسته است و بحران بی اعتمادی به آمریکا ازلبنان نشات می گیرد.
الحیات
در ادامه اضافه کرد: دولت آمریکا امروز هوشیار شده است که باید در موضوع
لبنان تحرکی داشته باشد و علت این امر به سفر رئیس جمهور ایران به لبنان
مربوط می شود. دولت آمریکا بسیار نگران است و می خواهد از سیاست آرام دست
بردارد و بیشتر ظاهر شود، زیرا اوضاع کاملا پس از سفر احمدی نژاد تغییر
کرده است.
دست رد ترکیه به سینه آمریکا
درکنار این همه ناکامی
آمریکا و عقب ماندن این کشور از نقش آفرینی کلیدی ایران در منطقه، ترکیه
نیز با عزم جدی به همراهی با همسایگان شرقی خود اهتمام داشته و به ویژه در
موضوع اجرای تحریم های ایران، دست رد بر سینه واشنگتن زده است.
به گزارش
روزنامه آمریکایی لس آنجلس تایمز، با وجود اقدامات شدید آمریکا برای اعمال
نفوذ در آنکارا و تاثیرگذاری بر روابط تجاری این کشور با تهران، ترکیه
تلاش های آمریکا برای ترغیب این کشور به کاهش روابط تجاری با ایران را
نپذیرفت و دست رد بر سینه آمریکا زد.
این گزارش افزود: از آنجایی که
ترکیه شریک اصلی تجاری با ایران به حساب می آید، عدم پایبندی این کشور به
تحریم های یکجانبه غرب علیه تهران، تهدیدی بزرگ برای موفقیت این سری تحریم
ها به حساب می آید.
بنابراین گزارش، دولت «باراک اوباما» رئیس جمهور
آمریکا این هفته تلاش های خود را برای همراه ساختن ترکیه با اقدامات ضد
ایرانی غرب افزایش داده بود.
در همین راستا نیز «استوارت لوی» معاون
وزیر خزانه داری آمریکا و فرستاده ویژه کاخ سفید در امور تحریم های ایران
به آنکارا اعزام شده بود تا مقامات ترکیه را به همکاری در راستای اجرای این
سری تحریم ها تشویق کند. از سوی دیگر مقامات آمریکایی در واشنگتن نیز تلاش
های خود را به کار گرفتند تا پیشنهاد گسترش روابط واشنگتن و آنکارا را
مطرح کنند و به این وسیله ترکیه را تحت تأثیر قرار دهند.
اما «علی
باباجان» معاون نخست وزیری ترکیه اعلام کرد: در شرایطی که شرکت های روسی،
چینی و اروپایی همچنان روابط تجاری وسیع خود با ایران را حفظ کرده اند،
اقدام تجار ترک در قطع روابط تجاری خود با شرکت های ایرانی بسیار نابخردانه
خواهد بود.
کسب پست ریاست اوپک برای اولین بار پس از انقلاب اسلامی
توسط ایران، روابط تنگاتنگ و عمیق تهران با برزیل و کشورهای آمریکای لاتین و
حضور موثر ایران در حوزه خلیج فارس هم از دیگر مواردی است که خبرگزاری
فرانسه پیش از بر آنها تأکید داشته و این همه را نشانه عقب ماندگی واشنگتن
از تهران در خصوص اثربخشی در منطقه ارزیابی کرد.
تلاش های عجولانه کاخ
سفید و لابی صهیونیستی آمریکا برای جبران این عقب ماندگی و ایجاد گزینه
هایی در راستای سرپوش نهادن بر این موقعیت متزلزل، خود شاهدی بر پذیرش این
شکست از سوی واشنگتن به شمار می آید.
فروش سلاح به عربستان، گامی برای جبران عقب ماندگی
در
همین ارتباط روزنامه ایندیپندنت نوشت: در حالی که نفوذ ایران در منطقه در
حال گسترش است، آمریکا قرارداد تسلیحاتی 60میلیارد دلاری با عربستان سعودی
امضا کرد.
این روزنامه در گزارشی به قلم «اندرو کوئین» عنوان کرد: دولت
آمریکا تصمیم دارد هواپیماهای نظامی به ارزش 60 میلیارد دلار را به عربستان
سعودی بفروشد.
این اقدامی است که با هدف تقویت نفوذ در منطقه ای که تحت الشعاع قدرت ایران است، انجام می گیرد.
شبکه
تلویزیونی سی ان ان هم گزارش داد که اسرائیل امیدوار است آمریکا بتواند با
فروش 60میلیارد دلار تسلیحات آمریکایی به عربستان سعودی، قدرت نظامی و
نفوذ سیاسی ایران را در منطقه کاهش دهد.
شیمون پرز نیز ضمن ابراز
نگرانی از این قدرت یابی ایران در منطقه به چاره جویی برخاست و گفت: صلح
خاورمیانه به آمریکا کمک می کند خطر ایران را مهار کند.
به نوشته
هاآرتص، پرز که در نشست رهبران یهودی سراسر جهان در بیت المقدس سخن می گفت،
افزود: گر چه اسرائیل نمی تواند آنچه را آمریکا به ما داده است جبران کند،
اما می توانیم با پایان دادن به مناقشه با فلسطینیان و اجازه دادن به
آمریکا برای تمرکز بر خطر عمده ایران، به واشنگتن کمک کنیم.
این اظهارات
پرز البته با واکنش خبرنگار روزنامه صهیونیستی هاآرتص روبرو شد و او با
تأکید بر اینکه اسرائیل هرگز تا این حد در دنیا منزوی نبوده، اشغالگری رژیم
صهیونیستی را دلیل مردن روند صلح در خاورمیانه دانست.
«گیرئون لوی»
خبرنگار معروف این روزنامه در گفت وگو با روزنامه سوئیسی «تاگس انسایگر»
اظهار داشت: هیچ کس به موفقیت آمیز بودن روند صلح در خاورمیانه اعتقاد
ندارد. با وجود بنیامین نتانیاهو هیچ شانسی برای صلح وجود ندارد. وی تنها
حرفی می زند که به مذاق آمریکا خوش بیاید. آمریکا نیز تنها حرف های پوچ و
تو خالی می زند. اسرائیل هرگز تا این حد در دنیا منزوی نبوده است.
وی در
ادامه افزود: برای اوباما این امکان وجود دارد که اسرائیل را مجبور به طی
کردن راه درست کند البته وی چنین روندی را جدی نمی گیرد.
وی در بخش
دیگری از این گفتگو اظهار داشت: اسرائیل یک دیوار حائل بین خود و بقیه دنیا
ایجاد کرده است. هر کس که از این رژیم انتقاد می کند یک یهودستیز محسوب می
شود. مسلم است که اینکه دیگران را متهم کنیم و از زیر بار مسئولیت
رفتارهای شخصی خود شانه خالی کنیم راحت تر است.
با وجود سپری شدن چند روز از
سفر دکتر احمدی نژاد به بیروت و استقبال بی سابقه مردم و مقامات لبنانی،
وزارت خارجه رژیم صهیونیستی همچنان به شدت عصبانی است.
ارگان رسمی این
وزارت در تحلیلی خشم آگین به قلم منوشه امیر نوشت: ما خامنه ای و احمدی
نژاد را مسئول این تراژدی نمی دانیم، بلکه انگشت اتهام را به سوی آمریکا و
اروپا و برخی کشورهای عرب دراز می کنیم. نتانیاهو راست می گوید که این
فاجعه است ولی چه کسی مسئول آن است؟ آیا مردم لبنان با دست خویش می خواهند
خودکشی کنند؟ و یا این ندانم کاری های دولت های میانه رو عرب و بی کفایتی
آمریکا و اهمال کاری اروپاست. تقصیر متوجه عربستان و اردن و مصر است که اهل
تسنن را تنها گذاشتند و متوجه آمریکا و اروپاست که مسیحیان مارونی را تنها
گذاشتند.
منوشه امیر در حالی که تظاهر به حمایت از اهل تسنن لبنان می
کرد، کنترل خود را از دست داده و با لحنی آشفته و عصبانی نوشت: روزگاری
لبنان عروس خاورمیانه محسوب می شد. آیا این ترقی مرهون شیعیان لبنان بود که
فقیر و درمانده بودند؟ یا به خاطر گروه اهل تسنن که هنوز تعصب دینی و
خرافه گرایی بر اندیشه های آنان سنگینی می کرد؟ هیچ کدام؟ مارونی ها! امروز
همان مارونی ها از ترس و برای حفظ موجودیت خود (!؟) دست دشمن خویش را
فشرده است. رئیس جمهور مسیحی لبنان امروز با آیین کامل تشریفاتی از احمدی
نژاد استقبال می کند، البته این پذیرایی چندان هم گرم نبود(!) حتی سمیر
جعجع مارونی و دشمن سوگند خورده حزب الله هم به ملاقات احمدی نژاد می رود.
این تقصیر و کوتاهی کشورهای غربی است که در برابر سرکوب مسیحیان در لبنان و
نوار غزه واکنشی نشان نمی دهد و ساکت است. این نتیجه بی کفایتی سران میانه
رو عرب است.
همزمان با این موضع سایت وزارت خارجه اسرائیل، هفته نامه
آمریکایی تایم در تحلیلی نوشت: سفر رئیس جمهور ایران، توانست همه محاسبات
واشنگتن و هم پیمانانش را به هم بزند. ایران نشان داد تمام تلاش های دولت
آمریکا در راستای مغلوب کردن ایران و متحدانش شکست خورده و توازن قدرت
منطقه ای چنان به هم خورده که حتی دست های عرب هم پیمان آمریکا را هم عملاً
به پذیرش نقش تأثیرگذار ایران در منطقه واداشته است.
تایم اضافه کرد:
سفر احمدی نژاد را می توان جشن پیروزی برای شکست استراتژی آمریکا در منطقه
نیز قلمداد کرد. آمریکا از زمان بوش امیدوار بود با حمله به عراق و حملات
اسرائیل به لبنان و غزه بتواند مقتدرانه، پیروز جنگ علیه ایران و متحدان آن
باشد اما نفوذ ایران در هر یک از این سه نقطه به مراتب قوی تر از گذشته
شده است.
تایم نوشت: آمریکا نتوانست دولت لبنان را برای امتناع از
استقبال احمدی نژاد و لغو سفر وی مجاب کند و در مقابل نه تنها ده ها هزار
لبنانی بلکه میشل سلیمان و سعد حریری از او رسماً استقبال و پذیرایی کردند.
این سفر با تأکید بر اهمیت اتحاد و پرهیز از تفرقه طراحی شده بود.
لس
آنجلس تایمز هم معتقد است «سفر احمدی نژاد باعث به رسمیت شناخته شدن بیشتر
قدرت ایران در منطقه از سوی آمریکا می شود همچنان که احترام جریان 14 مارس -
مورد حمایت عربستان سعودی- را جلب می کند.»
مجله آمریکایی آتلانتیک با
اشاره به استقبال گسترده مردم لبنان تأکید کرده است «سفر احمدی نژاد نشان
داد که نسل جوان تر لبنان، به فرهنگ مقاومت رو کرده است».