شفاف نیوز

شفاف سازی مسایل سیاسی

شفاف نیوز

شفاف سازی مسایل سیاسی

هاشمی حاضر نشد "آشوب اسرائیلی" 25 بهمن را محکوم کند

در حالی که "آشوب اسرائیلی" روز 25 بهمن و شهادت دو هموطن در این روز به دست منافقین، خشم ملت و همه خواص را برانگیخته و آنان را به برگزاری تجمعات اعتراض‌آمیز مختلف واداشته است، آقای هاشمی به عنوان رئیس مجلس خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت حاضر نشد که این "آشوب اسرائیلی" را محکوم کند.

به گزارش شبکه ایران، وی پس از خروج از جلسه  عصر امروز چهارشنبه با هیأت رئیسه مجلس خبرگان رهبری با خبرنگار شبکه خبر و سوال وی درباره "آشوب اسرائیلی" 25 بهمن مواجه شده بود، موضعی عجیب اتخاذ کرد.
رئیس مجلس خبرگان که در دو روز اخیر شعارهای بسیاری را از سوی اقشار مختلف مردم در اعتراض شدید به مواضع خود شنیده است، با بیان جملاتی مبهم و دوپهلو بازهم حاضر نشد "آشوب اسرائیلی" 25 بهمن را محکوم کند.

وی وحدت و انسجام را مهمتر از هر چیز دیگری خواند و با اشاره به اینکه همه باید بتوانند حرف و سخن خود را در مجرای قانون بزنند، گفت: اقدامات خلاف قانون و هتاکی مذموم است و همه باید در چارچوب قانون حرکت کنند.

آقای هاشمی که متهم به حمایت از جریان فتنه است، در جملاتی ملایم اضافه کرد: باید همه اقشار جامعه به قانون احترام بگذارند و هر اقدامی که با قانون مطابقت نداشته باشد ضربه‌زننده به مملکت و خود انسان و به فتوای امام راحل(ره) حرام است.

الان زمان طرد نیست!

آقای هاشمی در ادامه حتی تلویحا خواستار پایان دادن به شعارها علیه سران فتنه هم شد و با بیان اینکه الان زمان "طرد" و "دعوا" نیست، نظر مخالف خود را درباره شعار "مرگ بر موسوی و کروبی" مجلس که از سوی مردم هم بارها تکرار شده، اعلام کرد.

وی در این باره تأکید کرد: قانون اگر از محور جامعه خارج شود، باعث خودسری است و مردم شریف ما هم درک می‌کنند که الان زمانی نیست که طرد و دعوا صورت بگیرد.
رئیس مجلس خبرگان رهبری همچنین در پاسخ به سؤالی در مورد سوءاستفاده رسانه‌های استکباری از وقایع چند روز گذشته و عدم انعکاس مناسب راهپیمایی یوم‌الله ۲۲ بهمن گفت: رسانه‌های غربی و صهیونیستی همواره چه قبل و چه بعد از انقلاب تلاش کرده‌اند که موارد منفی را بزرگ و نقاط قوت را کم‌رنگ کنند.
وی تصریح کرد: قبل از انقلاب هم رسانه‌های غربی موفقیت‌‌ها و پیروزی‌های مردم و مبارزان را انعکاس نمی‌دادند و بعد از پیروزی انقلاب هم این روند را با شدت بیشتری ادامه دادند و همواره به دنبال نقطه ضعف در میان ما می‌گردند.

نظر متفاوت هیأت رئیسه خبرگان با هاشمی

اما آقای هاشمی در شرایطی از محکوم کردن "آشوب اسرائیلی" 25 بهمن طفره رفت و موضع دوپهلوی دیگری را به کارنامه اش اضافه کرد که ساعتی پیش از آن، حضرات آیات شاهرودی، محمد یزدی، صادق آملی لاریجانی، ابراهیم رئیسی و احمد خاتمی دیگر اعضای هیأت رئیسه مجلس خبرگان رهبری در بیانیه ای قاطع تاکید کرده بودند که "اغتشاشات 25 بهمن بار دیگر به وضوح نشان داد که سخن از جریان انقلاب و ضدانقلاب است، بر این اساس مرزبندی شفاف صفوف و اعلام جدایی جریان انقلاب از ضدانقلاب یک تکلیف شرعی، سیاسی و انقلابی است، مجلس خبرگان رهبری ضمن محکوم کردن این اغتشاشات و آفرینندگان آن یعنی سران فتنه که بهترین خدمات را به آمریکا و رژیم صهیونیستی نمودند، امت بزرگوارمان را همچنان دعوت به پاسداری از نظام مقدس اسلامی، هوشیاری، وحدت و تبعیت از مقام معظم رهبری مدظله العالی می‌نماید."

آقای موسوی! آیا واقعاً آشوب ما برای انقلاب و امام بود؟!

کلیدزنندگان اغتشاش در 25 بهمن با صدور بیانیه های متناقض و سردرگم، از اوباش و آشوبگران و وابستگان منافقین تشکر کردند.
بیانیه موسوی در این زمینه به قدری آشفته و پریشان بود که حتی صدای اعتراض محافل رسانه ای ضدانقلاب را درآورد. او در بیانیه خود از «راهپیمایی شکوهمند ملت شریف ایران با شرکت همه قشرهای مردم سلحشور جامعه»!! تشکر کرده اما با آگاهی از تنگ شدن قافیه ادعا کرد بیگانگان و موج سواران بین المللی برای پی گرفتن مطامع خود تلاش کرده اند جنبش را به صهیونیسم و آمریکا و اذناب آنان منتسب کنند!
وی همچنین نوشته است: این در حالی است که افتخار بزرگ جنبش سبز در استقلال و تکیه آن بر نیروی عظیم ملت بوده است. جنبش سبز همواره با بیگانگان فاصله داشته و اهداف اصلی آن احیای ارزش های انقلاب و آرمان های امام راحل و مطالبات آزادی خواهانه و متکثر ملت شریف ایران بوده است.
این بیانیه منافقانه در حالی صادر شده که راه اندازی اغتشاش 25 بهمن پس از چند روز ارسال پالس توسط کسانی چون رئیس جمهور و وزیر خارجه و سخنگوی وزارت خارجه آمریکا و سخنگوی کاخ سفید... مبنی بر این که چرا حکومت ایران که از حرکت مصر حمایت می کند به جنبش سبز اجازه راهپیمایی نمی دهد، توسط موسوی و کروبی کلید خورد.
همچنین طی دو روز گذشته کسانی چون اوباما، کلینتون و شیمون پرز از «شجاعت اپوزیسیون سبز در راه اندازی راهپیمایی» تمجید و تشکر کرده اند. اوباما در این باره گفت: «مخالفان باید شجاعت لازم برای آزادی بیان را داشته باشند و به اعتراض ادامه دهند. ما به شدت از سرکوب مخالفان انتقاد می کنیم.
هیلاری کلینتون هم در دفاع از اوباش و فتنه گران گفته است ما به صراحت و به وضوح و به طور مستقیم حمایت خود را از معترضان در خیابان های تهران اعلام می کنیم.
وی همچنین به تلویزیون عربی الحره گفت: ایران نشان داد نمی تواند الگویی برای مردم مصر باشد. ما به شدت سرکوب معترضان در ایران را محکوم می کنیم. آنچه در ایران اتفاق افتاد بیانگر شجاعت مخالفان است.
کلینتون همچنین گفت «ایران یک دیکتاتوری مذهبی است. انقلاب ایران تنها انقلابی است که در دنیا دزدیده شده است». این سخنان یادآور اظهارات 30 سال پیش کارتر درباره نگرانی از سرنوشت اسلام در ایران است که با واکنش حضرت امام مواجه شد مبنی بر این که حالا آقای کارتر هم اسلام شناس شده است!
روزنامه کریستین ساینس مانیتور درباره سخنان کلینتون تصریح کرده است: سخنان وزیر خارجه آمریکا به شدت ریاکارانه است چرا که وی از اعتراضات مردم مصر و اردن و یمن حمایت نمی کند.
درباره رویکرد منافقانه موسوی، یادآوری موضع دیروز شیمون پرز رئیس رژیم صهیونیستی نیز ضروری است. به گزارش روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت، پرز گفته است: امیدوارم مخالفانی که 14 فوریه [25 بهمن ] در تهران به خیابان آمدند بتوانند رژیم اسلامی را ساقط کنند. به نظر می رسد فشارها و عوامل خارجی در سقوط حکومت موثر نخواهد بود و تمام امید ما به مخالفان در داخل است. من از اظهارات نمایندگان پارلمان ایران و شعار اعدام برای سران مخالفان متاسفم.
اگر چه حرکت اخیر موسوی و کروبی در دعوت به آشوب خیابانی باعث استقبال سران استکبار شد اما در این میان رسانه های ضدانقلاب رویکرد دوگانه آنها در ادعای احیای ارزش های انقلاب و قانون اساسی را تحمل نکردند. این رسانه ها در حالی که نقش فعالی در زمینه سازی اغتشاش 25 بهمن داشتند اما به بخش هایی از بیانیه موسوی اعتراض کردند.
سایت صهیونیستی بالاترین در این باره خطاب به اوباش و آشوبگران نوشت: دوستان! آیا شما برای احیای ارزش های انقلاب به خیابان رفتید؟ آقای موسوی! آیا واقعاً مخالفان برای احیای ارزش های انقلاب یا آرمانهای امام راحل به خیابان می روند؟ آیا خمینی [...] برای تظاهرکننده ها کوچکترین ارزشی دارد؟ آیا آنها نفهمیده اند که خمینی چه بلایی بر سرشان آورد؟ ظاهراً باید شعارهای بیشتری علیه جمهوری اسلامی و خمینی بدهیم.
یادآور می شود کروبی هم در بیانیه مشابهی نوشت: علی رغم عدم نیاز به درخواست مجوز، تقاضای مجوز برگزاری راهپیمایی کردیم. ما به عهد و میثاق خود با مردم و خواسته های ملت و امام که در آرمان های انقلاب اسلامی 57 تجلی یافت همچنان پایبندیم و آماده پرداخت هرگونه هزینه ای در این راه پر فیض [!؟] هستیم.
در بیانیه موسوی و کروبی هیچ اشاره ای به بهانه راه اندازی اغتشاش- حمایت از مردم مصر- نشده است همچنان که در اغتشاش چند ساعته وابستگان منافقین نیز تنها چیزی که شنیده نشد دفاع از ملت های مسلمان منطقه و اعتراض به آمریکا و اسرائیل بود.

رژه مورچه ها !

پدیده شناسی دقیق اتفاقات 25 بهمن 1389 مستلزم اتخاذ منظری راهبردی است. مهم ترین ویژگی این منظر باید آن باشد که تلاش کند مجموعه متغیرهای داخلی و خارجی سازنده این حادثه را ترکیب کرده و آن را از دریچه تحولات کلان استراتژیک منطقه تحلیل کند. بویژه مهم است که بتوانیم از منظر طرف خارجی به موضوع نگاه کنیم و ببینیم آنها در پی چه بودند و آنچه را که رخ داد چگونه تحلیل کردند.
اول- نخستین نکته این است که دقت کنیم در 25 بهمن در واقع چیزی که بتوان نام آن را یک رخداد با اهمیت گذاشت اساسا رخ نداده است. چند ساعت، در چند خیابان همیشه شلوغ تهران، چند صد نفر به اوباش گری پرداختند و بعد بلافاصله، بعد از اینکه نیروهای انتظامی و مهم تر از آنها مردم را در مقابل خود دیدند، از صحنه غیب شدند. همین. در یک شهر 10 میلیون نفری، در شهری که میرحسین موسوی چیزی قریب به دو میلیون رأی داشته است و در یک کشور 70 میلیونی، بعد از هفته ها تبلیغات بی امان، گسیل انواع و اقسام گروه های تروریستی از گوشه و کنار به تهران و به کار گرفتن همه انواع شیوه های عملیات روانی و دروغ گویی، سرجمع، چند صد نفر اوباش گرد هم آمدند. آیا این پدیده ای است که لازم باشد به لحاظ امنیت ملی و استراتژیک آن را جدی بگیریم؟ قطعا چنین نیست. در این شهر بزرگ، حتما این تعداد اراذل پیدا می شود و برای تشخیص اینکه اینها «مردم» نیستند فقط دو چشم لازم است که البته در مواردی یا نیست یا اگر باشد گشوده نمی شود. این نکته ای است که غربی ها هم دریافته اند. از هیلاری کلینتون، باراک اوباما و شیمون پرز که خاورمیانه را بر سر خود ویران شده می بینند و طبعا حال و روز درست و حسابی ندارند اگر بگذریم، حتی یک تحلیلگر نام و نشان دار غربی نگفته است که آنچه روز 25 بهمن در تهران رخ داد ارزش جدی گرفته شدن دارد. این گام اول است. یک گام بسیار مهم که تاکید می کند آنچه روز 25 بهمن در تهران گذشت در قیاس با امواج عظیمی که در حال درنوردیدن منافع حیاتی آمریکا در خاورمیانه است، به راستی هیچ نیست و همه امید آمریکایی ها هم این است که با توسل به ماشین پروپاگاندا این «هیچ» را امری درخور اعتنا جلوه بدهند و خلأ واقعیت را با رسانه پر کنند. در این دام نباید افتاد.
دوم- آمریکا در پی چیست؟ در این تردیدی نیست که برنامه ریزی و اجرای حادثه 25 بهمن با آمریکا و اسراییل بوده است. اینجا جای بحث تفصیلی در این باره نیست اما اجمالا این مقدار را باید گفت که آمریکایی ها با واسطه MI6 موسوی و کروبی را به انتشار بیانیه تجمع در این روز ترغیب کردند (مستندات شفاف آن موجود است)،شبکه های نفاق را برای خونین کردن تجمع به تهران فرستادند (دستگیری ها این موضوع را ثابت کرده است)و تمامی شبکه های ماهواره ای، اینترنتی و پیامکی در اختیار خود را برای ایجاد آشوب در این روز با همه ظرفیت فعال کردند (مستندات این موضوع آشکار است). اگر اینطور باشد -که قطعا هست- سوال این است که هدف چه بوده است؟ این سوال 4 پاسخ مهم دارد. اول اینکه مهم ترین هدف آمریکایی ها - که کدهای فراوانی برای اثبات آن وجود دارد- انتقال بحران از منطقه به داخل ایران و سبک کردن بار خود است. آمریکایی ها تصور می کنند برای کنترل تحولات منطقه باید ایران را به خود مشغول کنند. دوم اینکه طرف های غربی تصور می کنند اگر داخل ایران بحرانی شود، تحرکات انقلابی در منطقه که همه از الگوی استوار ایران تاثیر پذیرفته رو به خاموشی خواهد رفت. سوم، تحلیل آمریکایی ها این است که اگر داخل ایران بحرانی شود اعتماد به نفس ایران کم می شود و نمی تواند از تحولات منطقه برای خود در آینده فرصت سازی و ظرفیت سازی کند و نهایتا چهارمین هدف این است که آمریکایی ها فکر می کنند آشوب آفرینی داخل ایران باعث می شود به لحاظ تبلیغاتی از انفعال 3 هفته گذشته خارج شوند و بتوانند ادعا کنند تحولات منطقه از ایران تاثیر نپذیرفته و ضد آمریکایی نیست.
سوم- آیا 25 بهمن آمریکا را به این هدف خود رساند؟ در وهله اول ثابت شد که آشوبگران در خیابان تهران «مردم» نیستند بلکه جمعی اوباش و ترویستند که فقط می توانند ظاهر و غایب شوند و بیشتر از شیشه شکستن کاری از آنها برنمی آید. علنا نه، اما در خفا حتما هستند کسانی در سیا و موساد، که بنشینند و با خود فکر کنند روی کدام دیوار در حال یادگاری نوشتن هستند و با وجود خیزش عظیمی شبیه آنچه در 22 بهمن رخ داد توقع ایجاد حرکت سیاسی از جانب فتنه سبز مثل آن است که از اموات توقع شرکت در مسابقه بیس بال و بعد هم برنده شدن داشته باشند! نکته بعدی این است که آمریکایی ها ظاهرا حواسشان نیست که با کشاندن موسوی و کروبی به ورطه اقدام تروریستی تنها کاری که کرده اند تبدیل کردن آنها به یک مسعود رجوی دیگر بوده که این بار نه در مخفی گاه های پاریس و لندن، بلکه وسط تهران و در دسترس مردمند و طبعا در زمانی کوتاه هم توجیه و هم اراده کافی و فراگیر برای برخورد با آنها بوجود خواهد آمد. مبارزه سیاسی یک چیز است، محاربه و تروریسم و آدم کشی چیز دیگر. اولی را تحمل می کنند اما دومی را به قبرستان مسلمین هم راه نخواهند داد. مسئله بعدی بسیج خواص بعضا ساکت علیه سران فتنه است که حقیقتا باید آن را دستاورد سیاسی مهمی به حساب آورد که اگرچه دیرهنگام است اما در هر حال همین جای خوشوقتی دارد و یکی از هدف گذاری های مهم نظام در عملیات بصیرت افزایی بوده که اکنون به لطف بی خردی آمریکایی ها محقق شده است. حالا مقایسه کنید: مقداری ناآرامی ایجاد شده و خسارتی مختصر به شهر خورده اما در مقابل مطالبه برخورد بسیار سنگین با سران فتنه در میان توده مردم فراگیر شده و خواص ساکت به مردم پیوسته اند. چه کسی برنده است؟
چهارم- در اینجا فرصتی برای فهرست کردن شکست های آمریکا نیست. آمریکایی ها مدت ها تصور می کردند اگر مسئله ایران را حل کنند مسئله خاورمیانه را حل کرده اند. حالا کم کم در حال متوجه شدن این نکته هستند که قدرت نرم ایران در منطقه مدت هاست پایه دژهای به ظاهر مستحکم آنها را ویران کرده اما آنها زمانی متوجه این موضوع شده اندکه بنای آن دژها یکی پس از دیگری در حال فرو ریختن است و فرصتی برای مرمت نیست. برای متوقف کردن ایران مدتهاست دیر شده است. آمریکایی ها در منطقه مردم را رها کردند و دیکتاتورها را چسبیدند اما نظام ایران هرگز حاضر نشد میان خواست مردم خود و خرده فرمایشات آمریکا دومی را انتخاب کند. آمریکا می خواهد قدرت نرم ایران در قاهره، منامه، امان و ریاض را با عملیات نیمه سخت در تهران مهار کند یا پاسخ بدهد اما این هدف گذاری مسخره تر از آن است که دست یافتنی باشد. آمریکایی ها اکنون در میانه پارادوکسی عمیق گرفتار شده اند. در اظهارات دیروز اوباما که مثلا برای قوت قلب بخشیدن به موسوی و کروبی و اوباش حامی آنها بیان شده بود هیچ اشاره ای به یمن، بحرین، عربستان، کویت و اردن نشد در حالی که سیل خروشان مردم در آن کشورها که همگی متحدان استراتژیک آمریکا محسوب می شوند هفته هاست در خیابان جاری است و برخلاف اوباش حامی موسوی و کروبی در تهران که همه هنرشان حمله به نوجوانان بی دفاع است، دستاوردهای سیاسی مهمی همچون ساقط کردن چند دولت داشته است. آمریکایی ها چند صد نفر ازاذل را در تهران مردم می دانند اما میلیون ها مرد و زن معترض در کشورهای زیر بلیط خود را نایده می گیرند و همین اعتبار اخلاقی لازم برای تولید قدرت نرم در منطقه را از آنها گرفته است.
پنجم- پاسخ انقلاب را با هرج و مرج نمی توان داد. در هیچ کجای تاریخ اوباش حریف مردم نشده اند. حقیقتی را که پیش چشم همه است تحریف می توان کرد -آن هم برای زمانی کوتاه- اما تغییر نمی توان داد. انقلاب ضد آمریکایی خاورمیانه با رژه مورچگان درتهران متوقف نخواهد شد و بلکه برعکس جان خواهد گرفت چرا که همه ملت های خاورمیانه اکنون می بینند ایران به مثابه یگانه الگوی انتفاضه آنها کشوری بانشاط و استوار و برخوردار از حمایت بی دریغ مردم است که روزانه چند بار پیچیده ترین توطئه های کینه توزترین دشمنان خود را با موفقیت خنثی می کند و خم به ابرو نمی آورد. ضربه ای که آمریکا در منطقه خورده بسیار سنگین است اما ضربه ای که تلاش می کند به ایران وارد کند از حد بازیچه ای کودکانه فراتر نمی رود. پروژه تهران که شکست خورد، آمریکایی ها باید منتظر پاسخ آن در پایتخت های دیکتاتوری های منطقه باشند.
مهدی محمدی

آیت‌الله نوری همدانی: فتنه‌گران را سر جایشان می‌نشانیم

خبرگزاری فارس: یکی از مراجع تقلید قم با اشاره به فتنه اخیر در تهران اظهار داشت: منافقین عامل اصلی این فتنه بودند و ما وظیفه داریم با آنها مقابله کرده و آنها را سر جایشان بنشانیم.

به گزارش خبرگزاری فارس از قم، آیت‌الله حسین نوری همدانی ظهر امروز در دیدار با اقشار و گروه‌های مختلف با اشاره به تلاش‌های دشمنان برای مبارزه با اسلام گفت: قرآن کریم سه دشمن اساسی برای اسلام معرفی کرده که شامل کفر، نفاق و صهیونیسم است.
وی با بیان اینکه قرآن در مورد مبارزه با دشمنان به مسلمانان آگاهی می‌دهد، بیان داشت: این سه جبهه از زمان حضرت محمد (ص) وجود داشته و ایشان با تدابیر و راهنمایی‌های قرآن کریم به مبارزه با این سه جبهه برخاستند.
این مرجع تقلید منافقین را یکی از دشمنان سرسخت اسلام عنوان کرد و بیان داشت: شرق و ایران در زمان گسترش اسلام در برابر اسلام تسلیم شدند این در حالی بود که غرب اسلام را نپذیرفت و در حال حاضر نیز یکی از بزرگ‌ترین دشمنان اسلام هستند و مسلمانان نباید هیچگاه زیر سلطه این منافقین و حکومت غرب رفته و از آنها اطاعت کنند.
وی با اشاره به فتنه اخیر تهران اظهار داشت: منافقین عامل اصلی این فتنه بودند و ما وظیفه داریم با آنها مقابله کرده و آنها را سرجایشان بنشانیم در غیر اینصورت این وضعیت ادامه پیدا می‌کند و ما شاهد این اغتشاشات و شورش‌های شیطانی در روزهای آتی نیز خواهیم بود.
آیت‌الله نوری همدانی با بیان اینکه در زمان پیروزی انقلاب اسلامی تعداد منافقین در ایران زیاد بود، گفت: قدرت اسلام توانست این منافقین را کنار بزند و ما این را مدیون سیاست و رهبری مقتدرانه امام خمینی (ره) در زمان انقلاب هستیم.
وی هشت سال دفاع مقدس را یک افتخار عنوان کرد و افزود: در زمان جنگ 35 دولت به صدام کمک می‌کردند تا دولت اسلامی ایران را از بین ببرند ولی قدرت اسلام این دشمنان را در هم کوبید و توانست این حکومت اسلامی را برپا کند.
این مرجع تقلید تاکید کرد: منافقین و دشمنان اسلام مانند آمریکا، انگلیس و صهیونیست‌ها از دولت ایران کینه به دل دارند و با ترفندها و حیله‌های مختلف سعی در از هم پاشیدن حکومت اسلامی ایران داشته و توانستند عده‌ای از این منافقین را در ایران بشناسند و از آنها استفاده کنند.
وی با اشاره به اغتشاشات اخیر در ایران اظهار داشت: راهپیمایی 25 بهمن یک دروغ بود و منافقین با ایجاد این فتنه، جنایت و خیانت بزرگ به کشور، به دشمنانی که ما 30 سال در دل آنها رعب و وحشت ایجاد کردیم و آنها را خشمگین نگه داشتیم، چراغ سبز نشان دادند.
آیت‌الله نوری همدانی با اشاره به انقلاب مصر بیان داشت: ما امیدواریم این منجی بشریت به‌زودی ظهور کرده و ریشه این فسادهای فرهنگی و ظلم را از بین ببرند.

ملت ایران خواستار اعدام سران فتنه هستند

خبرگزاری فارس: استاد حوزه و دانشگاه تاکید کرد: ملت ایران نه تنها خواستار اعدام سران فتنه هستند بلکه خواستار این هستند سیاست‌مدارانی که به هر نحو زمینه شعله‌ورتر شدن فتنه را فراهم کرده‌اند از صحنه سیاست حذف شوند.


حجت‌الاسلام علیرضا پناهیان از اساتید حوزه و دانشگاه پیش از ظهر امروز چهارشنبه در مراسم تشییع پیکر پاک شهید "صانع ژاله " و در صحن نمازجمعه دانشگاه تهران با اشاره به اینکه این دانشجوی شهید به افتخاری عظیم نائل آمد و باید به خانواده وی و دلیرمردان خطه کردستان تبریک و تسلیت گفت، خاطرنشان کرد: این شهید مظلوم و بسیجی بدون اینکه در اغتشاشات 25 بهمن درگیر باشد و در حال عبور از خیابان مورد هدف گروه‌های تروریستی قرار گرفت تا مظلومیتش همانند سایر مظلومان اسلام مشخص باشد.
وی افزود: فتنه‌گران باید بدانند ملت ایران با شهدایی که تقدیم انقلاب اسلامی می‌کنند و به خصوص شهدای فتنه، شور و حرارت بیشتری پیدا می‌کنند.
پناهیان تصریح کرد: فتنه‌گران بدانند اگر حتی یک نفر هم از هموطنانمان در این اغتشاشات مجروح شود چنین همایشی را برای وی برگزار می‌کنیم و آفرین به غیرت دانشگاهیان و دانشجویان هنر که اجازه ندادند مراسم تشییع این دانشجوی بسیجی در عزلت برگزار شود و مراسم تشییع باشکوهی را برای شهید ژاله برگزار کردند.
این استاد حوزه و دانشگاه تأکید کرد: ملت ایران تمنا دارد تا پای چوبه‌دار سران فتنه بایستند و شعارهای استکبارستیز سر دهند.
وی با اشاره به اینکه سیاست‌مداران کشور باید بدانند که سران فتنه حق بازگشت به درون نظام اسلامی ایران را ندارند، اظهار داشت: دست سران فتنه به خون شهدای اخیر آغشته است و آنان موجب بی‌آبرویی ملت شده‌اند.
پناهیان در ادامه بیان داشت: ای ملت بزرگ ایران، آیا شما نمی‌توانید چند فتنه‌گر محبوس را نابود کنید؟ آیا از خود پرسیده‌اید چرا قیام مردم تهران و شرکت در مراسم تشییع پیکر این شهید پرشورتر از سایر شهدای انقلاب اسلامی است؟ چون ملت ایران ثمره انقلاب خود را در کشورهای تونس و مصر دیده‌اند.
این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه گفت: ملت ایران ثمره انقلاب اسلامی، خون شهدا و خط امام(ره) و مقام معظم رهبری را در تحولات منطقه مشاهده می‌کند.
وی تأکید کرد: چرا جامعه خود را نباید از لکه ننگ فتنه‌گران پاک کنیم؟ تمامی ملت ایران آماد‌ه‌اند تا این لکه ننگ را از این مرز و بوم پاک کنند.
پناهیان با بیان اینکه خشم و احساسات ملت ایران موجب نشده تا خواستار اعدام سران فتنه شوند، بیان داشت: جزای کسانی که امنیت کشور را از میان می‌برند و با تظاهرات خود زمینه حضور منافقان را در خیابان‌ها فراهم می‌کنند، این است که یا باید کشته شوند، یا به دار آویخته شوند و یا دست و پای آنها قطع شود.
این استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: ملت ایران نه تنها خواستار اعدام سران فتنه هستند بلکه خواستار این هستند سیاست‌مدارانی که به هر نحو زمینه شعله‌ورتر شدن فتنه را فراهم کرده‌اند از صحنه سیاست حذف شوند.
پناهیان خاطرنشان کرد: باید پرسید کدام یک از سیاست‌مداران کشور در آغاز تظاهرات غیرقانونی فتنه‌گران نمی‌دانستند آمریکا و رژیم صهیونیستی پشتیبان آنهاست؟ آیا این سیاست‌مداران نمی‌دانستند برپایی این تظاهرات موجب ریخته شدن خون جمعی از مردم می‌شود؟ آیا آنان پیش‌بینی نمی‌کردند این حرکات مورد تشویق رژیم‌صهیونیستی است؟
این استاد حوزه ودانشگاه با تأکید بر اینکه سیاست‌مدارانی که موجب شعله‌ورترشدن فتنه‌انگیزی در کشور شدند، در صحنه‌های سیاست جا خوش کرده‌اند، گفت: چه کسی است که نمی‌داند دشمنان نظام اسلامی از هر فرصتی برای حقیر کردن ملت ایران استفاده می‌کنند؟ چه کسی که نمی‌داند کوچک‌ترین فرصت به فتنه‌گران خیانت به حساب می‌آید؟
پناهیان افزود: ملت ایران تجربه تاریخی حضرت علی(ع) را دارد و می‌دانند این حضرت با نصیحت‌هایی که اطرافیان وی داشتند مصلحت‌هایی به ایشان تحمیل شد.
وی خاطرنشان کرد: تقاضا داریم کسانی که در این فتنه حکمیت را به رهبری تحمیل کردند از صحنه سیاست محو شوند. اگر تاکنون مصلحت بوده تا با سران فتنه برخورد نشود و در این خصوص قوه‌قضاییه دست نگهداشته است اما این مصلحت باید تا کی ادامه پیدا کند؟

این استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: آنان که می‌خواهند در کشور تولید مصلحت کنند باید از صحنه سیاست کشور خارج شوند.

پناهیان اظهار داشت: از روزهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی تا ظهور امام زمان(عج) مسیر انقلاب اسلامی این بوده و است که مصلحت روز به روز باید در کشور پایان پیدا کند.
وی خاطرنشان کرد: اگر تاکنون مصلحت این بوده که با سران فتنه برخورد نشود تا خواص جامعه نسبت به فتنه‌گری‌ها آگاه شوند مطمئنا این خواص اکنون آگاه شده‌اند و اگر کسی خود را به خواب زده دیگر نمی‌شود وی را از خواب بیدار کرد.
پناهیان گفت: باید از نمایندگان مجلس شورای اسلامی تشکر کرد که مانند یک بسیجی انقلابی در صحن علنی مجلس شورای اسلامی درخواست اعدام سران فتنه را اعلام کردند.
وی با تأکید بر اینکه هر کسی که تاکنون بیدار نشده دیگر بیدار نخواهد، بیان داشت: پیشنهاد من این است که بر اساس متون دینی از این به بعد ملت ایران شعار «مرگ بر ساکتین» را سر دهند.
پس از این قسمت از سخنان پناهیان، شرکت‌کنندگان در مراسم تشییع شعار "مرگ بر هاشمی " سر دادند.
در ادامه این مراسم پناهیان افزود: کسانی که تقاضای اعدام برای سران فتنه را نمی‌کنند همان افرادی هستند که نسبت به فتنه‌گران سکوت اختیار کرده‌اند. علمایی که برای بی‌احترامی به کوچک‌ترین موضوعات دینی برمی‌آشوبند چطور شده که در مقابل توهین به ولایت‌فقیه سکوت اختیار کرده‌اند.
این استاد حوزه و دانشگاه تأکید کرد: علمای هوشمند امروز در حوزه‌های علمیه سراسر کشور درس‌های خود راتعطیل کرده و بر علیه فتنه‌گران راهپیمایی کردند.
وی خاطرنشان کرد: باید دردمندانه اعلام کنم که آیا این بی‌شرف‌ها که حضور چند علاقه‌مند به سطل آشغال‌ها را جمعیت پرشور روز 25 بهمن می‌نامند آیا نباید به سزای عمل خود برسند؟ آیا آنان که عکس‌های امام(ره) و رهبری را در وسط خیابان پهن کردند و ملت را با ضرب و شتم مجبور کردند تا با خودرو از روی آنها عبور کنند آیا نباید محاکمه شوند؟
وی در پایان خاطرنشان کرد: آن سیاستم‌داری که در نمازجمعه 23 تیر حضور پیدا نکرد دیگر هیچ‌گاه حضور نخواهد داشت و امیدواریم این شهید گرانقدر آخرین شهید پیش از ظهور امام زمان(عج) باشد.

الو 125 ؟

تصویرها معمولا نماد و نشانه اند. دلالت می کنند و راوی هویت هستند. مثل آن تصویری که عکس فرعون مصر را برداشتند و جای آن قاب «الله»(جل جلاله) را گذاشتند. یا آن تصویر که انقلابیون مصر در صف نماز جماعت ایستادند و سر به سجده شکر بر زمین نهادند. یا مثل همین 22 بهمن 1389 خودمان که در آینه انتفاضه مصر تابید و فجر در فجر شد از انطباق آینه ملت ها با هم. 22 بهمن هم امتداد میدان امام حسین(ع) تا انقلاب و آزادی یک قاب بزرگ بیش نبود از دریای خروشانی که موج برمی داشت و از این بزرگراه به خیابان های اطراف سرریز می شد.
روز دوشنبه 25 بهمن نیز یک تصویر فانتزی تبدیل به نماد و نشانه شد تا دلالت کند بر تمامیت ستادی که قرار بود در این روز جریانی را طراحی کند و به صحنه آورد. این تصویر نماد شد چون برپاکنندگان نمایش 25 بهمن از صبح تا بعدازظهر همان روز بر نماد و نشانه بودن آن- از سر قحطی تصویر و سوژه- اصرار داشتند. روز هم که به سر آمد، همان تصویر تنها جلوه واقعی خیالی بود که کارگردانان به مدت یک هفته در آن دمیده و فربه کرده بودند. آن تصویر، عکس مبهم مردی است که از جرثقیلی مرتفع و چند ده متری بالا رفته، از اتاقک کنترل گذشته، به نوک بازوی جرثقیل رسیده و آنجا متوقف شده است. چند ساعت بعد معلوم شد مقداری پول و مصرف مخدر توهم زا او را به این مخمصه کشانده است. همان ماهواره ها و شبکه های مجازی که «اسب تروای 2 »را به نام انتفاضه مصر و تونس و به کام اسرائیل و آمریکا از یک هفته پیشتر راه انداخته بودند، تنها تصویر به روزی که از سرنوشت و مقصد دومین درازگوش تروا ارائه کردند، همین تصویر بود؛ بر بلندای جرثقیل و بر نوک بازوی آن! زبان بسته پشیمان!
از آنجا که قیافه آقای ایکس در این تصویر سمبلیک پیدا نیست، می توان عکس را به عنوان یک معما مطرح کرد و چهره ها و قیافه های متعددی را که در سناریوی تروای2 کارگردانی و نقش آفرینی کرده اند، جای چهره آن مرد تصور کرد. توهم، توهم است چه از نشئگی و «اکس» باشد و چه ناشی از جاه طلبی یا فریب اطلاعاتی. مهم این است که وقتی نشئگی از سر پرید و طرف خود را بر بلندای جرثقیل چند ده متری ساختمانی و بر نوک بازوی گردان و لرزان آن دید، چه حس و حالی داشته باشد. لابد ناظران کنجکاو تصور کرده اند که او می خواهد با آن نوار سبز خودکشی کند و قهرمان شود! اما او دنبال تاجیان آتش نشانی می گردد تا پایین بیاورندش و به این ترس لعنتی از ارتفاع پایان دهند. مأموران امداد ساعتی بعد به دادش رسیدند و به کابوس وی خاتمه دادند. اما دیگرانی که با او از جرثقیل توهم بالا رفتند و بر نوک یکی از شاخه های آن آویزان مانده اند چه؟ کسی می تواند آنها را نجات دهد؟
صورت آقای ایکس در این تصویر سمبلیک پیدا نیست و می شود قیافه همه سناریونویسان و کارگردانان و نقش آفرینان را جای صورت وی گذاشت. چه کسانی؟ مثلا قیافه پت و مت هایی که پای نامه دیکته شده کذایی برای راهپیمایی را امضا کردند و پروژه تروای2 را کلید زدند. همان دو نفری که به اسم درخواست مجوز راهپیمایی اعلام همبستگی با ملت مصر، چرخ ارابه تروا برای سرویس های جاسوسی اسرائیل و آمریکا و انگلیس شدند شاید که آشوب تازه ای را کلید بزنند. دو ورشکسته به تقصیری که گویا مانند «برسیسا» اراده شان روی اراده شیطان قفل شده و مجبورند لحظه هلاکت نیز- به احتمال نجات- ابرو پایین آورند و او را تعظیم کنند. آیا وضعیت این دو بهتر از آن آدم تعطیل العقلی است که بخت یارش بود و مأموران امداد آتش نشانی به دادش رسیدند؟ یاغیان شاخ شکسته ای که نوک جرثقیل لجاجت و تکبر ایستاده اند و آرزو می کنند که این جرثقیل، جرثقیل کوتاهتری برای به دار کشیدنشان بود و به این کابوس پایان می داد. مگر لجاجت، در خردسوزی کم از «روانگردان» و «مخدر» دارد؟ مگر کم بوده اند لجوجانی چون ابولهب و ابوجهل که با سر تا قعر دوزخ سقوط کردند و حاضر نشدند به وسعت «حق» در آیند؟ این کلام حکیمانه از امیرمؤمنان است که «اللجاجه تسلّ الرأی. لجاجت، اندیشه و تدبیر را تباه می سازد» (نهج البلاغه، حکمت 179). و این حکمت نیز از زبان آن حضرت جاری شده که «قد اضاء الصبح لذی عینین. همانا صبح روشن است برای کسی که دو چشم بینا دارد» (حکمت 169). نخوت و لجاجت آدمی را چندان کور می کند که روز روشن را انکار کند یا خاک بر آفتاب بپاشد، شاید که از فروغ آن بکاهد.
چشم از نوک جرثقیل برندارید. صورت های دیگری نیز از آن بالا هویداست. مثلا همین هیلاری خانم کلینتون که خیال کرد با مخدر توهم زایی به اسم تویتر و فیس بوک و شبکه مجازی می توان جنبش سرهم کرد. خیال کرده بود اینجا هم گرجستان و اوکراین و اروپای شرقی است. باورش شده بود- یا مجبور شده باور کند- که سر کوچه آش می دهند. روز 41 فوریه (52 بهمن ) صفحه ویژه وزارت خارجه فخیمه آمریکا در تویتر راه اندازی شد و طبق معمول، این خبر بر بوق رسانه ها رفت که وزارتخانه متبوع خانم کلینتون از مدیران تویتر خواسته عملیات به روز رسانی را به خاطر مسئله مهم ایران و راهپیمایی 52 بهمن به تأخیر بیندازند. و در آن وزارت عریض و طویل یا در مجموعه پرهزینه سازمان اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا گویا قحطی خرد آمده بود که یکی از آن میان نگفت عزیز من هر گردی که گردو نیست. کسی نگفت که میخ در پریز فرو بردن، شاید بازی مهیجی باشد اما این بازی را دو بار نمی شود تکرار کرد. وقتی زدی شبکه مجازی را تا هفت پشت سوزاندی و آتش آن را به جان سازمان آشوب انداختی، دیگر از دست هیچ آتش نشانی کاری برنمی آید.
قیافه های دیگری هم بر بالای جرثقیل دیده می شوند. مثل آقای اوباما یا لئون پانتا رئیس سازمان سیا و رابرت گیتس وزیر دفاع که هنوز هم کار اطلاعاتی را مهم تر و جذاب تر از ارتش آمریکا می داند. یا حضرات صهیونیست، نتانیاهو و ایهود باراک (وزیر دفاع)، آویگدورلیبرمن و دانی ایالون (وزیر و معاون وزیر خارجه) و باردو (رئیس موساد) یا بسیاری دیگر از سران آمریکایی و صهیونیستی که عکس هایشان در آلبوم عکس های حسنی مبارک موجود است. یک روز پیش از اجرای وارونه پروژه تروای2 بود که همین جناب دانی ایالون در جمع سران سازمان های صهیونیستی آمریکا گفت «بزرگ ترین تهدید، نه تحولات مصر و تونس، که حکومت توطئه گر و فتنه گر ایران است، کشوری که به کمک همدستان منطقه ای، هدف های خود را پیش می برد. نباید بگذاریم ایران از بی ثباتی های پدید آمده برای پیشبرد اهدافش استفاده کند. ما باید این فرصت ها را بسوزانیم.»
شاید گفته شود که آنها فرجام فتنه و آشوب سال گذشته را در 9دی و 22بهمن88 و 98 دیده بودند، پس چرا دوباره ریسک کردند؟ خطایی در این صورت مسئله نهفته است و آن کلمه «ریسک» است. ریسک مربوط به کسی است که فرصت انتخاب دارد و می سنجد اما کسی که مثلاً درحال غرق شدن در باتلاق است قدرت و فرصت اندیشیدن ندارد. او به هر چیزی که دم دستش باشد چنگ می اندازد، ریسمان باشد یا گیاه و شاخه درخت و یا مار زهرآگین. شوخی نیست، مصر و اسرائیل با هم درحال سقوط هستند. «سینا» در مرز مصر و فلسطین آبستن رویدادی است به بزرگی تولد موسی(ع)، آن هم پس از سه دهه نیرنگ و قساوت آمیخته در این منطقه تا شاید کابوس فرعون درباره ولادت موسی جامه حقیقت به خود نپوشد. و این بار هم- مانند 33 سال پیش که موسی در عمق کاخ فرعون و در پایگاه ثبات آمریکا (ایران) بالید و سر به انقلاب گذاشت- شوق انقلاب در دیگر پایگاه ثبات برای آمریکا و اسرائیل (مصر) برخاسته است، هر چند که این روایت تمام داستان نیست.
واشنگتن تایمز از قول جاناتان اسپایر (کارشناس مرکز مطالعات جهانی در هرتسلیای اسرائیل) درست می نویسد که «هسته مرکزی ماجراهای خاورمیانه جای دیگری است؛ ایران. اکنون به طور پیوسته کشورهای منطقه به منظومه ایران می پیوندند. ایران به کمک سوریه جبهه ای از متحدان را به راه انداخته که حزب الله لبنان و گروه های اسلامگرا در عراق و حماس در فلسطین را شامل می شود. حتی ترکیه و قطر هم به منظومه ایران پیوسته اند. این حلقه اتحاد، بسیار بد و نامطلوب است. در مقابل، مصر [سابق] و سعودی و اردن و مراکش و تشکیلات محمود عباس قرار دارند. اکنون ائتلاف خواستار نابودی اسرائیل در حال تقویت است و به مصر نزدیک می شود.» در چنین فضایی اگر سیا و موساد و ام آی6 به ورشکستگانی نظیر اولی و دومی و سومی دخیل نبندند، چه گلی به سر بزنند؟ یا عبدالله سعودی یک میلیارد دلار بی زبان را مانند علف خرس نثار این جماعت نکند، پس به شرم الشیخ کوچ کند؟ یا از این سو، طرف معامله جرج سوروس و راسموسن دانمارکی، به عتبه بوسی ملک عبدالله در اردیبهشت 88 مشرف نشود، چه کند؟ یا آقای توهم به 05 میلیون دلار صدقه محمودعباس و تشکیلات او امید نبندد، چشم به دست و اراده ملت داشته باشد؟ همذات پنداری است که این جماعت لنگه به لنگه را به هم رسانده است... اگرچه بالای جرثقیل!
اسلام هراسی، شیعه هراسی و ایران هراسی هیچ کدام به مددشان نیامد. ویکی لیکس را علم کردند تا بگویند ایران چه قدر مغضوب کشورهای مرتجع از قاهره تا ریاض و امان و منامه و دوبی و صنعاست، نفهمیدند که همین بر قرب و محبوبیت جمهوری اسلامی نزد ملت ها می افزاید. نفهمیدند که وقتی از قول «امیر عبدالله رو به قبله» بگویند «سر مار را باید در ایران کوبید» دل های بیشتری را متوجه قبله انقلاب می کنند... تا اینکه مصر فوران کرد و اردن و یمن و بحرین به لرزه افتاد. چه باید کرد؟ چه می توانستند؟ قرار شد خاک بر آفتاب بپاشند و پنجه بر سیمای تابناک ایران بکشند شاید که از تابندگی و الهام بخشی بیفتد. همان رسانه ها که تا هفته ها به سانسور حقایق انتفاضه اسلامی مصر و تونس پرداختند، خیز برداشتند از گلوله برفی «هیچ» که دست به دست می گردانند و بزرگ می کنند، بهمن انقلاب و جنبش در ایران بسازند. پیش قاضی و معلق بازی!؟ کاریکاتور بازی و تصویرسازی واژگونه و بدلی پیش نسخه حی و حاضر انقلاب که دیگر بار در 22بهمن 88 و در بزرگراه امام حسین(ع)- آزادی به حرکت درآمده بود؟
چی فکر می کردند، چی شد؟ قرار بود موتور الهام بخش انقلاب را خاموش کنند تا سودای اقتدا به ملت ایران در سر ملت دیگری نیفتد. قرار بود حاشیه ای در ایران بسازند و نگاه افکار عمومی را به این نقطه منحرف کنند تا آن طرف، متن انتفاضه و انقلاب اسلامی رو به فوران را ولو به ضرب و زور ارتش مصر و کماندوهای اسرائیلی- آمریکایی منکوب نمایند. قرار بود قهرمان بسازند، مثل بوعزیزی تونس! اما همه جای این «مهندسی معکوس» طی 02 ماه گذشته وارونه بود و محال بود آخرین حلقه آن وارونه از آب درنیاید. به نام قانون گرایی، آشوب راه انداختند. به اسم جمهوریت، مقابل مردم سالاری و رأی اکثریت ایستادند. به نام امام و انقلاب و قانون اساسی، قلم حذف روی همه ارزشها کشیدند. روز قدس، اشغالگران بیت المقدس را از خماری 03ساله درآوردند و 31آبان و 61 آذر کوشیدند چکمه آمریکایی ها را برق بیندازند. عاشورا که شد، با لشکر «مردمان خداجو» از خجالت عمرسعد درآمدند و روز 22بهمن 88- از شدت بلاهت- اسب تروا را ساز کردند تا در روز پیروزی انقلاب، ملتی را به زیر بکشند! این مسیر، ایستگاه دیگری نمی توانست داشته باشد جز روز ولنتاین (41فوریه) که در آن به نام ملت مظلوم مصر و تونس، نشان دادند که دم به دم شتر نتانیاهو و اوباما و مبارک گره زده اند و تا هرجا که آنها پی شوند و رم کنند و بگریزند، اینان نیز پاندول وار در «حرکت» و «جنبش» خواهند بود... ولو بالای جرثقیل و انگشت نمای خلایق.
این سرنوشت کسی است که از ارزشها برگردد و رذیلت را جای فضیلت برگزیند. به تعبیر امیرمؤمنان کسی که لااقل در دل خویش فضیلت و معروفی را نپذیرفت و منکری را زشت نشمرد، زیر و رو می شود و بالای او جای پایینش و پایین او جای بالای وی می نشیند (حکمت 375 نهج البلاغه). اینجا آغاز واژگونه بینی است. این نهایت مهندسی معکوس است حتی اگر بر بلندای جرثقیل رفته باشی. اینجا ارتفاع پست است. اینجا آتش نشانی و امداد و 125 هم نمی توانند به کمک کسی بروند.
محمد ایمانی

شب گذشته، سرکنسول اسپانیا در ایران بازداشت شد

شب گذشته، سر کنسول اسپانیا در تهران که در راهپیمایی غیرقانونی 25 بهمن حضور یافته بود، دستگیر شد.
به گزارش «تابناک»، «ایگناسیو پرز کمبرا»، سرکنسول اسپانیا در ایران، در حالی دستگیر شد که به همراه سفیر این کشور در ایران در راهپیمایی غیرقانونی 25 بهمن حضور یافته بود.
بنا بر این گزارش، این دیپلمات 42 ساله که به دست پلیس اتباع بیگانه نیروی انتظامی دستگیر شده، نزدیک سه ساعت در تجمعات دیروز حضور داشته است.
وزارت خارجه اسپانیا در واکنش به این دستگیری، مرتضی صفاری نطنزی، سفیر ایران در این کشور را احضار کرده است.
همچنین وزیر امور خارجه اسپانیا، پیامی محرمانه را توسط سفیر ایران برای مقامات قضایی ایران فرستاده است.
دستگیری این فرد از آنجا بسیار با اهمیت است که نقش عوامل خارجی در اغتشاشات پس از انتخابات ریاست جمهوری بسیار آشکار بود، ولی سران فتنه، هر گونه وابستگی خود را به دولت های غربی رد کرده بودند.