شفاف نیوز

شفاف سازی مسایل سیاسی

شفاف نیوز

شفاف سازی مسایل سیاسی

مالیخولیای استدلالی!

فتنه 88 برکت زیاد داشته است از جمله آن که در آن روزهای اول، این سوال در ذهن بسیاری وجود داشت-و در مواردی هنوز هم وجود دارد- که چرا سران فتنه دستگیر نمی شوند؟ بویژه پس از حماسه های 9 دی و 22 بهمن این پرسش به طور جدی تری مطرح شد که تا کی باید منتظر ماند تا خیانتکارانی که دیگر شبهه ای در ماهیت و غایت قول و فعل آنها باقی نمانده، مجازات شوند. امروز اما به نظر می رسد این پرسش پاسخی واضح دارد. به راستی کدام مجازات می توانست چنین پرده از نقاب منافقین جدید برکشد و آنچه در نهانخانه دل آنها می گذرد را برای مردم - مردمی که برخی از آنها به حساب سابقه این افراد بنا را بر نیک اندیشی درباره آنها گذاشته بودند- آشکار کند؟ زمانی انتظار بود که دستگاه قضایی برای این افراد کیفرخواست بنویسد، امروز این مردم هستند که برای آنها کیفرخواست می نویسند. همان که یک نمونه اش را در واقعه روز جمعه و حضور میلیونی مردم در اعلام پیروی از حضرت امام(ره) و رهبرمعظم انقلاب و محکومیت فتنه گران شاهد بودیم. ماجرای استحاله و دگرگونی کسی مانند میرحسین موسوی از دیدار با نهضت آزادی، فمینیست ها و تجزیه طلبان بروز کرد، با شعار علیه فلسطین در روز قدس، شعار به نفع آمریکا در 13 آبان و جسارت به امام در 16آذر ادامه یافت، با هتک حرمت حضرت سیدالشهدا و خداجو خواندن هتاکان به اوج رسید و اکنون با حمایت از تروریست ها و دست نهادن در دست آمریکا و اسرائیل در حال اتمام است. اگر مردم و مسئولان مومن شکیبایی نمی ورزیدند و صبر پیشه نمی کردند، به راستی معلوم نبود مدعیان در زمانی کوتاه چنین بی محابا آبروی خود را نزد مردم بریزند و کار به جایی برسد که سر و صدای ضدانقلاب را هم برای خود فرصتی بدانند و بگویند که نباید از آن گذشت. آیا مجازاتی از این بزرگتر وجود دارد؟ آیا حال و روز بدتری از هم پیاله شدن با دشمنان خدا و افتخار کردن به آن هم می توان یافت؟ جالب است که جماعت فتنه جو این را که هنوز باقی مانده و نفس می کشند، به نشانه زنده بودن جنبش تفسیر می کنند و هیچ نمی پرسند که بر سر آن سرمایه ای که در سبد خود انباشته بودند چه آمده است. یاد حکایتی می افتم که بزرگی در مجلسی محترم نقل می کرد. حکایت این است که روزی حضرت موسی(ع) به عبادتگاه خویش می رفت. رندی او را دید و گفت به خدایت بگو فلانی گفت تا کی تو را نافرمانی کنم و مجازاتم نکنی؟! موسی(ع) پیام را رساند. ندا آمد به آن مرد پاسخ بده تا کی تو را مجازات کنیم و تو درنیابی؟!
گذشته از این، فتنه 88 محصولات و برکات جانبی هم کم نداشته است. یک مورد جالب این است که فتنه مفاهیم و گزاره های جدیدی به دانش روان شناسی اجتماعی افزوده است که جا دارد هرچه بیشتر درباره آنها تامل شود. یکی از ارکان فتنه 88 بی گمان این بوده است که میرحسین موسوی در مقطعی خاص تحت تاثیر یک بمباران روانی هدفمند دچار توهم خود پیروز پنداری شد و البته دیگر هم هرگز مجال خروج از آن نیافت. اساساً یکی از دلایلی که فردی مانند خاتمی کنار گذاشته شد و میرحسین موسوی را به جای او کاندیدا کردند همین بود که خاتمی ظرفیت لازم برای مقابله براندازانه و ستیزه جویانه با نظام را نداشت. به همین دلیل خاتمی برای کودتای مخملی گزینه مناسبی نبود چرا که طراحان این نوع از عملیات براندازی همواره عقیده داشته اند تنها کسی را می توان وارد این بازی کرد و درون بازی نگهداشت که اولا سخت متوهم و ثانیاً لجوج باشد. در غیر این صورت با گزینه حاضر در صحنه نمی توان پروژه کودتای مخملی را کلید زد چه رسد به اینکه به فرجام هم برسد.
نکته مدنظر این نوشته اکنون این است که سندروم توهم نزد سران فتنه ظاهراً به مراحل حادی رسیده است. حاد شدن توهمات ریشه دوانده در ذهن این عده را بهتر از هر جای دیگر در گزاره های کلاسیکی می توان دید که این جماعت صبح تا شام در حال تکرار آنها هستند. اجازه بدهید یک نمونه را بررسی کنیم.
گزاره این است: مردم با ما هستند ولی بروز نمی دهند! جریان فتنه در جریان حوادث سال 88 و خصوصاً در نیمه دوم آن دچار یک ریزش اساسی در سرمایه اجتماعی خود شده اما همچنان مایل نیست حتی به این قضیه نگاهی بیندازد(درست مثل قبل از انتخابات که نظرسنجی های دارای نتیجه منفی را «دور می ریختند!») استدلال کلاسیک در این مورد این است که مردم با ما هستند اما چون خطر برخورد و سرکوب هست ما فی الضمیر خود را آشکار نمی کنند. به روش های مختلفی می توان ثابت کرد که این نگاه تا چه حد ساده لوحانه و وارداتی است. واقعیت این است که اگر مردم به راستی به حقیقتی برسند و به آن گرایش پیدا کنند، اولا از سرکوب نمی ترسند و ثانیاً اساساً هیچ حکومتی توانایی سرکوب اکثریت مردم خود را ندارد. پس مسئله ترس از سرکوب نیست، مسئله این است که آیا واقعاً سرمایه اجتماعی ته سبد آقایان باقی مانده است؟ کسانی که تحولات سیاسی داخل ایران را پی گیری کرده اند خوب می دانند که در سال گذشته جریان فتنه دائماً تاکید می کرد هرگونه تجمع مردمی در مناسبت های ملی و مذهبی را فرصتی برای حضور خود می داند. مشخصاً در روزهای 13 آبان و روز قدس این اتفاق رخ داد و جماعتی که تعداد آنها از چند صد نفر فراتر نمی رفت کف خیابان های تهران چهره حقیقی خود را نشان دادند. اندکی بعد، یا به طور دقیق تر از 16 آذر به این سو این استراتژی یک باره کنار گذاشته شد و فتنه گران اعلام کردند برای تجمعات خود به دنبال مجوز خواهند رفت.سوال این است: اگر واقعا جریان فتنه همچنان توان بسیج داشت، آیا باز هم به فکر درخواست مجوز - که می دانند داده نخواهد شد و نباید هم بشود - می افتاد؟ نکته دقیقا اینجاست که بازی بی مزه درخواست مجوز فقط یک تاکتیک برای پوشاندن ناتوانی فتنه گران در جلب توجه مردم است وگرنه آقایان نشان داده اند اگر توان و قوتی داشته باشند، بی ارزش ترین چیز برای آنها قانون است. واقعیتی که فتنه گران دائما از آن می گریزند این است که جریان فتنه هرگز نتوانست با طبقات محروم پیوند بگیرد و طبقه متوسط را هم به دو دلیل از دست داد. دلیل اول آن است که طبقه متوسط همانطور که روزی که تصور می کرد رأیش را نخوانده اند به تحرک افتاد، روزی هم که فهمید موسوی و دوستانش درباره تقلب دروغ گفته اند در جدا شدن از آنها تردید نکرد. اساس ویژگی طبقه متوسط این است که بر مبنای محصولات آگاهی خود تصمیم می گیرد. آقای موسوی و یاران پس پرده اش بهتر است بالاخره یک بار هم شده این سوال را از خود بپرسند: آیا طبقه متوسط در تهران همچنان به تقلب باور دارد؟ (یا می توانند به دوستان آن طرف آبشان بگویند نتیجه نظرسنجی هایی را که دائما به طور مخفیانه در تهران می کنند در اختیار آنها قرار بدهند.) علت دوم هم این است که بخشی از طبقه متوسط رو به بالا در تهران که تا مقطعی پای کار فتنه بود دریافت که تحرکات خیابانی نه فقط بی نتیجه است بلکه منافع اقتصادی اش را هم که همواره در گرو آرامش و ثبات است به خطر می اندازد. به این ترتیب بود که خیزش طبقه متوسط تبدیل به افسانه شد و آنها که ماندند فقط کینه توزان از امام و انقلاب بودند که هیچ وقت اهمیتی نداشته اند اکنون هم ندارند.
دقیقا به همین دلایل است که تجمعات مردمی - مانند آنچه روز جمعه دیدیم - نه فقط دیگر برای فتنه گران یک فرصت نیست بلکه بدل به تهدیدی خوفناک شده است. از این به بعد فتنه گران باید از هر تجمعی که در آن تعداد زیادی از مردم گرد آمده باشند بترسند چرا که محتملا مهم ترین هدف آنها انتقام گرفتن از کسانی است که از جسارت به هیچ یک از ارزش های این مردم فروگذار نکردند. آقای موسوی خوب است یک بار به نمازجمعه بیاید.یا نه، یک بار شب هنگام اتفاقی برای نماز به مسجدی در تهران برود. خواهد دید که مردم متدین چگونه می اندیشند. نمازگزاران مساجد تهران را که دیگر سازماندهی نکرده اند!
البته باید به بانیان فتنه حق داد که از واقعیت بگریزند. همه آنچه اکنون برای این جماعت مانده همین توهمات است. با همین ها زندگی می کنند، با همین ها برای این و آن نطق می کنند، با همین ها خود را پیش خارجی ها بزک می کنند و با همین ها رسانه های ناامیدشان را سرپا نگه می دارند. با این حال حسرت دستگیر شدن همچنان به دل فتنه گران مانده است. برای نظام بهترین کار این است که به فتنه گران مجال ادامه دادن مسیری را که در پیش گرفته اند و انتهای آن از همین حالا پیداست، بدهد.
در واقع چون برگشتی وجود ندارد عجله ای هم نیست. برای یک انسان غنی بارترین لحظات وقتی است که یک راه بیشتر پیش پا نداشته باشد و همان یک راه هم به فاجعه ختم شود.
مهدی محمدی

توهین علی مطهری به مردم و رئیس جمهور!

علی مطهری در یادداشتی که در اختیارسایت حامی رضایی قرار داد نسبت به ممانعت از سخنرانی سید حسن خمینی، واکنش نشان داده و از آن بعنوان «حادثه تلخ» یاد کرده است.

مطهری با مقصر دانستن رئیس جمهور در این مراسم که اشاره به آن نمی کند گفته است که حادثه ممانعت از سخنرانی حجت الاسلام سید حسن خمینی در مجلس سالگرد رحلت امام خمینی (ره) یک حادثه تلخ و مخالف آرمانهای انقلاب اسلامی از جمله آزادی بیان بود و البته یک حادثه از پیش طراحی شده بود که شخص رئیس جمهور!  در آن نقش اساسی داشت و می توان گفت از سنخ مناظره انتخاباتی ایشان بود که زمینه فتنه را فراهم کرد.

وی با توهین به رئیس جمهور می نویسد: اگر قوه قضاییه عوامل فتنه انتخاباتی 88 یعنی آقایان موسوی، کروبی و احمدی نژاد را به طور همزمان محاکمه می کرد و مجازات هریک را به نسبت جرم آنها اعلام می نمود در 14 خرداد89 این اتفاق نمی افتاد .احمدی نژاد مانند کودک یک خانواده شده است که هرچه دیگران را اذیت می کند مورد تشویق قرار می گیرد.

وی در بخش دیگری از نوشته خود نیز با تشبیه مردم نمازگزار با سپاه عمر سعد در روز عاشورا نوشت:دآقایانی که اصرار بر شبیه سازی حوادث امروز با حوادث صدر اسلام دارند آیا صحیح می دانند که آنها و دار و دسته شان را به سپاه عمر سعد و ابن زیاد تشبیه کنیم که در روز عاشورا با ایجاد سر و صدا اجازه نمی دادند نوه پیغمبر سخن بگوید؟

واکنش جالب رئیس جمهور به شعار مردم علیه سران فتنه

واکنش جالب رئیس جمهور به شعار مردم علیه سران فتنه

بیست و یکمین سالروز رحلت بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی در حرم مطهر آن حضرت، پر از حاشیه هایی داغ بود.

یکی از این حاشیه ها، شعارهای یکپارچه مردم علیه سران فتنه بود که با واکنشهای متفاوتی از سوی دو سخنران مراسم(رئیس جمهور و حجت الاسلام سیدحسن خمینی) همراه شد.

سید حسن خمینی، به عنوان سخنران دوم، در پاسخ به اصرار جمعیت میلیونی حاضر در صحن حرم برای موضع گیری علیه سران فتنه سخنی نگفت و شعار یکپارچه "مرگ بر موسوی"و "مرگ بر منافق" را بی جواب گذاشت.

 اما واکنش رئیس جمهور به این شعارها متفاوت و در عین حال جالب بود.

دکتر احمدی نژاد، به عنوان سخنران اول مراسم،‌ در اواسط سخنانش به موضوع انتخابات رسید و گفت که "در طول 30 سال گذشته برخی خودخواهان بوده‌اند که خود را برتر و مالک کشور می‌دانستند و اگر رای ملت به آنان بود، آن را محترم می‌دانستند اما اگر کس دیگری رای مردم را به دست می‌آورد آن رای احترام نداشت و باید لگدمال می‌شد برخی از اینان کسانی بوده‌اند که خود با همین سیستم و روش بارها بر مناصب حکومتی تکیه کرده‌اند."

در همین زمان بود که شعار "مرگ بر موسوی" در حرم مطهر امام راحل فریاد زده شد و مردم یکپارچه سعی در تکرار آن داشتند.

پاسخ رئیس جمهور اما، متفاوت از سیدحسن خمینی بود. احمدی نژاد پس از تکرار چندین باره این شعار از سوی جمعیت میلیونی مراسم، در پاسخ به ابراز احساسات آنان گفت که صبر کنید، "هرچه فریاد دارید در ادامه بر سر مستکبران بکشید."

وی این موضوع را چندین بار با تکان دادن دست هم بیان کرد.

اشاره او به ادامه سخنانش بود که به موضع گیری قاطع علیه رژیم صهیونیستی و سران استکبار معطوف شد.

همزمان با مراسم سالروز رحلت امام راحل؛

محمد خاتمی به شمال کشور سفر کرده است
در حالی که جمعیت میلیونی مردم به همراه مسئولان کشور برای عزاداری و بزرگداشت سالروز رحلت امام راحل به حرم مطهر ایشان آمده بودند، سید محمد خاتمی به شمال کشور سفر کرده است.

بنا بر این گزارش تاکنون از علت سفر وی به شمال کشور خبری رسمی منتشر نشده اما گفته می شود که "تفریح و گردش" علت اصلی حضور رئیس بنیاد باران در مناطق شمالی و خوش آب و هوای کشور بوده است.

گفتنی است که همزمان با  بیست و یکمین مراسم سالگرد رحلت حضرت امام خمینی(ره)، جمعیت میلیونی مردم به همراه مسئولان کشور از صبح امروز در حرم بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی ایران حاضر شده و به عزاداری پرداختند.

درب‌های مترو به روی عزاداران امام خمینی بسته بود

 درب‌های مترو در ایستگاه مرقد مطهر امام(ره) برای بازگشت عزاداران بسته بود و با تاخیر زیاد بازگشایی شد.

 با توجه به خیل عظیم و میلیونی مردم در نماز جمعه مرقد مطهر حضرت امام(ره) در متروی تهران دربهای مترو را به روی مردم بسته نگاه داشته بودند.
فارس گزارش داد، انتظار می رفت متروی مرقد امام خصوصا برای بازگشت عزاداران و پس از فرمایشات رهبری باز باشد.

رجانیوز هم نوشت که بر اثر سوء مدیریت مترو مردم نسبت به نوع عملکرد مسئولان در مترو،  علیه آقای قالیباف، شهردار تهران دست به شعار زدند.

حرکت مابین قطارها به حدی آرام بود که مردم در گرمای تابستان در ایستگاه ها با ازدحام جمعیت مواجه بودند.

این اتفاق در جریان انتخابات ریاست جمهوری دهم هم در متروی تهران روی داده بود.

اقدام عجیب انصاری برای اخلال در سخنرانی رئیس جمهور


دبیر ستاد برگزاری مراسم ارتحال امام برای قطع سخنان رئیس جمهور پی در پی وارد جایگاه سخنرانی وی می شد که این مسئله با انتقاد رئیس جمهور و شعارهای مردم در اعتراض به حرکت انصاری مواجه شد.

در مراسم بیست و یکمین سالگرد رحلت امام خمینی هنگامی که محمود احمدی نژاد رئیس جمهور اسلامی ایران در حال سخنرانی بود، انصاری دبیر ستاد ارتحال امام وارد جایگاه شد و با کمی فاصله برای مدت کوتاهی کنار رئیس جمهور ایستاد.
براساس گزارش برنا، ایستادن انصاری کنار احمدی نژاد کاملا این تلقی را داشت که می خواهد با حضور خود به احمدی نژاد بفهماند که باید سخنان خود را کوتاه کند.
در همین حال چند دقیقه بعد انصاری مجددا وارد جایگاه شد و این بار نزدیکتر به احمدی نژاد ایستاد تا جایی که احمدی نژاد خطاب به او گفت: ایستادن شما اینجا کار زشتی است، بفرمایید.
لازم به ذکر است طبق اعلام قبلی مسئولین برگزاری مراسم ارتحال امام و اطلاعیه ستاد نماز جمعه قرار بود سید حسن خمینی به عنوان سخنران اول پیش از خطبه ها و محمود احمدی نژاد به عنوان سخنران دوم سخنرانی کند که به دلایل نامعلومی احمدی نژاد به عنوان سخنران اول سخنرانی پیش از خطبه ها را آغاز کرد.
مردم همچنین در اعتراض به حرکت انصاری شعارهایی سر دادند.

جمعیت میلیونی در مرقد امام اجازه سخنرانی به سیدحسن خمینی ندادند

جمعیت میلیونی حاضر در مرقد مطهر امام خمینی(ره) که سخنان پرشور دکتر احمدی‌نژاد را با شعارهای حماسی و انقلابی خود همراهی کرده بودند، پس از حضور سید حسن خمینی در تریبون یکپارچه به مدت 10 دقیقه شعارهایی در حمایت از ولایت و اعتراض به فتنه‌گران سر دادند و مانع از ادامه سخنرانی وی شدند.

 سید حسن خمینی درطول سخنرانیکوتاه خود با شعارهای یکپارچه "مرگ بر ضد ولایت فقیه"، "نواده روح‌الله سید حسن نصرالله"، "وصیت حاج احمد پیروی از ولایت"، "ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند"، "مرگ بر موسوی" مواجه شد.

مردم همچنان خطاب به سید حسن خمینی شعارهای "بصیرت، بصیرت " سردادند و این درحالی بود که شبکه خبر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران هنگام سردادن شعارها، صدای مراسم را قطع و وصل می‌کرد.

سیدحسن خمینی که به دلیل شعارهای گسترده مردم نمی‌توانست آنگونه که می‌خواهد سخنرانی کند، گفت: اگر دوستان بنای شعار دارند، بهتر است اجازه دهند من چند دقیقه‌ای صحبت کنم، وقتی که رهبری معظم انقلاب تشریف آوردند و در جایگاه قرار گرفتند، طبیعتاً نسبت به آن بزگوار ابراز احساسات می‌کنند.

شدت شعارهای مردم به حدی بود که سید حسن خمینی نتواند به سخنان خود ادامه دهد.

وی چندین بار سخنان خود را قطع کرد و سرانجام مردم حاضر در صحن مطهر حرم را به گروهی اندک تشبیه کرد که اجازه نمی‌دهند دیگران سخنان او را گوش دهند.

سید حسن خمینی با بیان اینکه هنوز 20 سال بیشتر از انقلاب نگذشته است، تلاش کرد به نوعی شعاردهندگان را به فاصله گرفتن از خط امام پس از 20 سال متهم کند.

خشم مردم انقلابی از سید حسن خمینی به همراهی‌های وی با فتنه‌گرانی که طی یک سال اخیر با برقرار کردن پیوند با ضدانقلاب مقابل نظام جمهوری اسلامی، خط امام(ره) و ولایت فقیه ایستادند، باز می‌گردد.