دیروز 17 اسفند بود؛ روزی که به تاریخ میلادی برابر با 8 مارس میشد و به عنوان روز جهانی زن نامگذاری شده است.
طبق روال همیشگی جریان ضدانقلاب داخلی که از سال گذشته آغاز شده بود، برنامهریزان این جریان به دنبال طرحریزی سناریویی برای سوءاستفاده از این روز بودند؛ همانگونه که سال گذشته و در بحبوحه فتنه، همیشه از مناسبتهای ملی و مذهبی برای تحریک اغتشاشگران به حضور در خیابان استفاده میکردند.
اما آنچه سبب شده بود تا این سهشنبه تفاوت و اهمیت بیشتری برای این جماعت داشته باشد، پروژهای بود که به عنوان کارت نهایی فتنهگران به کار گرفته شده بود و نشان میداد که مخالفان جمهوری اسلامی ایران به سیم آخر زدهاند.
غائله 25 بهمن و پایان کار
اکنون دیگر مشخص شده که دعوت میرحسین موسوی و مهدی کروبی از آشوبگران برای خودنمایی در روز 25 بهمن، یک انتحار رسمی بوده است؛ مسالهای که اخیرا «عطاءالله مهاجرانی» وزیر ارشاد دولت اصلاحات و مدیر اتاق فکر لندن هم در سخنرانی خود در جمع اپوزیسیون خارج از کشور بیان کرده و این اقدام را یک اشتباه تاریخی و استراتژیک نامیده است.
این مساله از آنجایی روشنتر میشود که نگاهی به واکنش مردم و مسئولان نسبت به تجمعات پراکنده در این روز که منجر به شهادت دو نفر از هموطنانمان شد، بیندازیم؛ واکنشهایی که نشان میداد صبر مردم لبریز شده و به کمتر از برخورد جدی و قاطع با سران فتنه قانع نمیشوند.
همین جدیت و قاطعیت مردم در ابراز خواسته خود از مسئولان بود که سبب شد تا همه افرادی که تا آن زمان به هر نحوی سکوت کرده و یا با مواضع دوپهلو به حمایت از فتنهگران پرداخته بودند هم قفل سکوت خود را بشکنند و به تقبیح و ابراز انزجار از اینگونه حرکات بیاساس و کور بپردازند.
به واقع، اقدام مسئولان امنیتی و قضایی کشور در حصر خانگی آقایان موسوی و کروبی پاسخی به خواست مردم و نمایندگان مجلس مبنی بر برخورد با این افراد که زمینهساز ایجاد اختلال در زندگی روزمره مردم شده بودند، بود که البته انفعال و سکوت مطلق این روزهای بدنه جریان فتنه نشان از موفقیت آن در اجرا دارد.
در همین راستا بود که فعالان سیاسی، آشوب 25 بهمن را فاتحهای بر سر مزار فتنه دانستند که توسط خود موسوی و کروبی خوانده شد؛ مسالهای که حتی از سوی دیگر سران این جریان مانند «سیدمحمد خاتمی» و «محمد موسوی خوئینیها» هم مورد تایید قرار گرفت و نسبت به آن ابراز تاسف صورت گرفت.
حکایت سهشنبهها
همین مساله باعث شد تا مشاوران خارجنشین موسوی و کروبی به دنبال راهکاری برای جبران این اشتباه و منحرف کردن اذهان عمومی از این مساله باشد؛ موضوعی که نهایتا به طرح «سهشنبههای اعتراض» ختم شد.
«اردشیر امیرارجمند» و «سیدمجتبی واحدی» در روزهای پس از 25 بهمن به طور گسترده به مصاحبه با رسانههای مخالف ایران مانند تلویزیون دولتی انگلیس و آمریکا پرداختند تا با تبلیغ این پروژه، ضمن به فراموشی سپردن ماجرای ناکامی این روز، زمینه را برای احساسی کردن فضا و تهییج و تحریک آشوبگران به حضور مجدد در خیابانهای تهران فراهم کنند.
با این حال و درحالی که تبلیغات گستردهای برای حضور آشوبگران در روز 3 اسفند صورت گرفت و رسانههای بیگانه مانور بسیار شدیدی را روی این موضوع ارائه کردند - تا جایی که بیبیسی فارسی حتی حفظ ظاهر حرفهای خود را هم فدای تبلیغ این موضوع کرد . آنان با ادعای انتقال موسوی و کروبی به زندان حشمیته، کوشیدند تا از آخرین ترفندها برای کشاندن آشوبطلبان به خیابانها استفاده کنند تا در صورت موفقیت احتمالی بتوانند خواستههای نامشروع و غیرقانونی خود را به مردم و مسئولان تحمیل کنند.
هرچند تئوریسینهای این جریان میدانستند که شکست این سناریو، هزینه سنگینی برای جریان متبوع آنان خواهد داشت اما آنان از «راهپیماییهای میلیونی» و حتی «انقلاب یک روزه» سخن میگفتند.
این درحالی بود که افسردگی و نامیدی ناشی از شکست در روزهای 25 بهمن و اول اسفند، پیش بینی شکستی جدید در 10 اسفند را تقویت کرده بود؛ واقعیتی که جریان رسانهای آشوبها را به فکر دست زدن به یک ریسک تبلیغاتی و اصطلاحا «زدن به سیم آخر» انداخت.
در این راستا، رسانههای داخلی و خارجی حامی این جریان از جمله بیبیسی فارسی از روز 9 اسفند با انتشار گسترده خبر کذب دستگیری و انتقال موسوی و کروبی به زندان حشمیته، کوشیدند تا از آخرین ترفندها برای کشاندن آشوبطلبان به خیابانها استفاده کنند تا در صورت موفقیت احتمالی بتوانند خواستههای نامشروع و غیرقانونی خود را به مردم و مسئولان تحمیل کنند.
هرچند تئوریسینهای این جریان میدانستند که شکست این سناریو، هزینه سنگینی برای جریان متبوع آنان خواهد داشت اما به نظر آنان چارهای جز القای توهم «اگر موسوی دستگیر بشه، ایران قیامت میشه» وجود نداشت.
در واقع بدنه جریان فتنه با وجود تکذیب رسمی خبر دستگیری میرحسین موسوی و مهدی کروبی، عمیقا باور کرده بود که این افراد دستگیر شدهاند و اکنون نوبت عملی شدن شعارها و وعده هایی است که از سال گذشته درباره دستگیری آنان داده بودند؛ شعارهایی که اگر محقق میشد، میتوانست آشوبطلبان را به احیای مجدد خود امیدوار کند.
سیلی محکم واقعیت بر صورت توهم سبز
«خیابانهای آرام تهران» و «مردم در حال خرید نوروزی» شاید یکی از ناخوشایندترین صحنههایی بود اغتشاشگران و سران خارجی آنان درست در محل و زمان قرار 10 اسفند مشاهده کردند.
در خیابانهایی که به عنوان محل قرار این افراد معرفی شده بود، جمعیت زیادی از مردم مانند روزهای گذشته مشغول خریدهای نوروزی و رفع دیگر نیازهای خود بودند و اوضاع به صورت کاملا عادی جریان داشت.
اما آنچه در دل ناکامی این روز روشن و مشخص شد، این بود که تمام زور رسانهای و خیابانی جریان فتنه در داخل و خارج از کشور آن هم با یقین به دستگیری میرحسین موسوی و مهدی کروبی، فقط تعدادی تجمع 10 - 20 نفره بود؛ واقعیتی که برای آشوبطلبان داخلی و طراحان خارجی ناآرامیها بس%ین موضوع سبب شد تا فعالان سیاسی این اقدام کلمه را اعتراف و اذعان رسمی و البته به ناچار این جریان به ناکامی در اجریا پروژه بازداشت سران فتنه ارزیابی کنند و از آن به عنوان یک بازگشت به عقب و تلاش برای بازسازی چهره دروغین این رسانه نام ببرند.
به نظر میرسد جریان فتنه دیگر چیزی برای ارائه ندارد. مهمترین و اصلیترین داعیه خود برای احیای آشوبها را دستگیری سران خود نامیده بود که آرامش تهران در هفتههای اخیر، این حباب را هم ترکاند و اکنون فتنهگران ماندهاند و حوض دروغهایشان.
پایان مطلب/
جواب نمیدهد.این مساله چنان شوکی را به جریان رسانهای ضدانقلاب وارد کرد که هنوز دقایقی از تاریک شدن هوا در تهران نگذشته بود که سایت «کلمه» به عنوان تریبون رسمی این جریان صراحتا اخبار پیشین خود درباره دستگیری موسوی و کروبی را تکذیب کرد و از زندگی عادی آنان در خانه خود خبر داد.
این موضوع سبب شد تا فعالان سیاسی این اقدام کلمه را اعتراف و اذعان رسمی و البته به ناچار این جریان به ناکامی در اجریا پروژه بازداشت سران فتنه ارزیابی کنند و از آن به عنوان یک بازگشت به عقب و تلاش برای بازسازی چهره دروغین این رسانه نام ببرند.
به نظر میرسد جریان فتنه دیگر چیزی برای ارائه ندارد. مهمترین و اصلیترین داعیه خود برای احیای آشوبها را دستگیری سران خود نامیده بود که آرامش تهران در هفتههای اخیر، این حباب را هم ترکاند و اکنون فتنهگران ماندهاند و حوض دروغهایشان.