شفاف نیوز

شفاف سازی مسایل سیاسی

شفاف نیوز

شفاف سازی مسایل سیاسی

تاکتیک فتحعلی شاهی کروبی و موسوی در روز قدس!

دوی علی گلابی... زلزله 12 ریشتری... بن بست راهپیمایی... رفتار فتحعلی شاهی...
اینها تعابیری است که در بگومگوی بقایای فتنه سبز و اپوزیسیون خارج نشین پس از سپری شدن روز قدس و نمایش مجدد مرگ فتنه رد و بدل می شود.عناصر ضدانقلاب معتقدند فتنه گران طی چندماه گذشته فقط خالی بسته و باعث سردرگمی و یأس بیشتر شده اند. سایت صهیونیستی بالاترین که خود یکی از معرکه گیران اصلی هفته های اخیر بود، اکنون از قول علیرضا-ر (یکی از عناصر فراری) می نویسد «من به اندازه و سهم خود فقط یک خواهش از بدنه جنبش دارم: برادر جان اینهمه شعارهای بالاترین پسند نده که روز قدس تهران را زیر پایمان 12 ریشتر زلزله می کنیم. نگو که 13آبان سفارت آمریکا را میگیریم دوباره پس میدهیم به خودش. نگو اگر کروبی تهدید بشود ایران را جهنم میکنیم. (که دیدی که شد و هیچکاری هم نکردی). حالا که کروبی اینطور تهدید شد دوباره بلند نشو نگو که پس حالا که اینطوری شد اگر کروبی را بکشید پس من آنوقت دنیا را گل افشون میکنم. من از امروز آن شکل خیابانی جنبش را کلاً فراموش می کنم.
ذیل این نوشته، شماری از اظهارنظرهای عناصرضدانقلاب به این شرح آمده است «این حرف ها که اله می کنیم و بله می کنیم بیشتر از ناحیه کاربران وزارت اطلاعاتی است تا با انجام نشدن تجمع و تظاهرات، تخم یأس بکارند... 4 تا جوون 16 ساله میشن همه کاره و پیام صادر می کنن و قرار تظاهرات می گذارن... اینجا در بالاترین اگه بگی تا آزادی ایران فقط 12 روز مونده، سریع می بینی همه میان کلی تعریف می کنن و کلی حال میکنند. سر همین قضیه کروبی، من به تو قول میدم اگر کروبی دستیگر بشه و یا حتا اگر کشته بشه هیچ کس نه میاد تو خیابون و نه کاری می کنه، ولی اینجا تو بالاترین یارو تیتر می زنه «وای اگر تار مویی از سر شیخ ما کم بشه ایران را کربلا می کنیم» بعدش میری پروفایلشو می بینی که اصلا از ایران نیست! من نمیتونم بگم که این تیترا و کارا همه مال عوامل اطلاعاتی هستش. باید قبول کنیم که بعضیها که مخصوصا از ایران دور هستن از نظر درک سیاسی در توهم به سر میبرن. خود من هم خارج از ایران هستم. اینو گفتم که به کسی الکی بر نخوره».
سایت ضدانقلابی خودنویس هم که از خارج کشور مدیریت می شود با اشاره به حضور شکوهمند ملت ایران در راهپیمایی روز قدس و ناپیدایی فتنه گران نوشت: صحبت از ایجاد تفرقه یا ریختن آب به آسیاب جمهوری اسلامی نیست. صحبت از واقعیتی شدیداً تلخ و گزنده است که بسیاری از ما از بیان آن هراس داریم. آنچه در روز قدس اتفاق افتاد یکبار دیگر گمانه زنی ها درباره غلبه کامل جمهوری اسلامی بر جنبش سبز را تایید می کند. هر قدر هم فضای اینترنت پرجوش و خروش باشد آنچه تعیین کننده مسیر اوضاع است واقعیت واقعی است که در خیابان ها روی می دهد. امسال حکومت با شتاب فراوان عوامل خود را به خیابان ها ریخت و نفس معترضان را گرفت و به خانه کروبی حمله کرد]!؟[ تا باز هم موسوی فقط بتواند «بیانیه» بدهد. بیانیه هایی که به هیچ دردی نمی خورد و فقط و فقط امتیاز کاربری کاربران بالاترین را بالا می برد. روز قدس امسال درست در نقطه مقابل مراسم پارسال برگزار شد. برخلاف سال قبل دنیا اهمیتی به این موضوع نداد. چون صدایی از مخالفان نشنید. به نظر می رسد کسی دیگر برای جار و جنجال های فضای مجازی اینترنت هم اهمیتی قائل نیست و آنچه که قرار بود به اطلاع رسانی درست تبدیل شود به بازیچه ای کودکانه برای کسب امتیاز بیشتر در سایت ها بدل شد. برخلاف بسیاری از گمانه زنی ها مبنی بر اینکه ریزش از درون حکومت آغاز شده است درست در نقطه مقابل ریزش در میان معترضان شروع شد. عده ای گفتند سرکوب ها کارساز نبوده است ولی اشتباه می کردند چون اگر کارساز نبود همان معترضان سال قبل را دوباره در خیابان ها می دیدیم.
سایت بالاترین هم در مطلبی تحمیق آلود و تحریک آمیز خطاب به کروبی نوشت: ما ]!؟[ را ببخشید که دست و زبانمان خشکیده است و راحت در خانه نشسته ایم. ما را ببخشید که به خیابان نرفتیم و به شما خیانت کردیم. ما را ببخشید اگر ترسیدیم و نیامدیم. ببخشید که فقط بلدیم حرف بزنیم و شما را قربانی کردیم. ما بی معرفتیم و پشت به شما کردیم. ما را ببخشید، ما می ترسیم. ما را ببخشید که انقلاب کردیم ]!؟[ و ایران را به این روز انداختیم. ما را ببخشید که شما را جلو انداختیم و از پشت به شما خنجر زدیم. ای شیخ شجاع ]![ وضعیت همین است که می بینی. از دست ما کاری برنمی آید. همین نامه را هم که نوشتم فردا شب باید در اوین بخوابم ]نویسنده مطلب مقیم خارج کشور است![ باور کن که آن روزهای خوب که به خیابان می آمدیم، گذشته است. ما امروز توان فتح کوچه شما را هم نداریم. من یا فردا مهمان خانه شما می شوم و این وضع را می کنم یا از شرمساری و غصه، همین فردا دق می کنم و راحت می شوم حتی اگر به جهنم بروم»!
اما «دوی علی گلابی چه بود». نویسنده وبلاگ محسن کردی با ابراز ناراحتی از هیاهوی توأم با هیچ فتنه گران می نویسد «کروبی در یک پیام کوتاه بر حفظ جان و امنیت مردم تاکید کرده و از آنان درخواست نمود که از حرکت به سمت منزل ایشان خودداری کنند. والله خوب شد آقای کروبی این پیام را دادند اگر نه سیل ساندیس خورها و خانه ایشان را با هم برده بود.
این گونه مواضع حضرات سبز مرا بیاد ماجرایی میاندازد؛ فتحعلی شاه پیش از امضای قرارداد درباریان را به نزد خویش فرا خواند. آنگاه با اعتماد به نفسی مثال زدنی گفت اگر شمشیر شاهنشاهی ام را از غلاف سمت راست بیرون کشم چه می شود؟ همه درباریان جملگی گفتند بدا به حال روس، بدا به حال روس! آنگاه فتحعلی شاه با لحنی سرشار از غرور گفت اگر خنجر شاهنشاهی ام را از غلاف سمت چپ بیرون کشم چه می شود؟ همه درباریان جملگی گفتند بدا به حال روس بدا به حال روس! او هم دست بر غلاف برد و کمی شمشیر را بیرون آورد که ناگاه درباریان دست به دامان قبله عالم شدند در حالی ملتمسانه می گفتند قبله عالم رحم کن به حال روس. این بار را رحم کنید! آنگاه فتحعلی شاه شمشیر را به طور کامل درون غلاف کرد و سپس با اعتماد به نفسی مثال زدنی قرارداد را امضا کرد».
این وبلاگ اضافه می کند: در فرهنگ اهل دعوا و بزن بزن تهرونی این گونه جهت گیری ها به «دوی علی گلابی» معروف است. میگویند فلانی برای فلانی «دوآمد»، یعنی بطور تهدیدآمیزی دوید طرف حریف فکر می کنم که جریان سبز سنگین تر است اگر واقعیت را بپذیرد که کسی حاضر نیست جانش را بخاطر این جنبش به خطر بیندازد.
در همین زمینه سایت خودنویس در تحلیل دیگری تصریح کرده است« تاکتیک راهپیمایی به بن بست رسیده است. این مسئله در روز قدس باز هم اثبات شد. رژیم بالاخره کارآزموده شده است. دیگر لزومی به پافشاری روی این کار نیست. آیا جنبش شکست خورده است؟» وبلاگ «انقلاب سبز هم نوشت: در سایت هایی مثل بالاترین، عده ای ناامید شده اند و حتی به مردم فحش و بد و بیراه می گویند. خب مردم عقل دارند و به دعوت این و آن که به خیابان نمی ریزند.
اماسایت صهیونیستی ایران گلوبال مشکل را نه در سایت هایی نظیر بالاترین بلکه دو رگه بودن کسانی چون موسوی و کروبی می داند که هنوز تظاهر به اسلام می کنند. اتفاق روز قدس بیش از آن که نشان شکست باشد نشانه بلوغ است. وقتی سران خودخوانده جنبش، سکولارها را سانسور و سرکوب می کنند قابل پیش بینی است که آنها هم به خیابان نمی آیند. اصلاح طلبان معامله گر و غیرقابل اعتمادند. آنها می گفتند این بار بیایید شعار هم غزه هم لبنان بدهید.
سایت بالاترین در تایید ضد دین بودن آشوبگران، خطاب به موسوی و کروبی نوشت: آقایان موسوی و کروبی! از شما می خواهم دیگر در مورد راهپیمایی در زمان راهپیمایی دولتی سخن نگویید خود دیدید که امسال بازیچه رژیم نشدیم و نیامدیم. اصلا خیلی ازما به این گونه راهپیمایی ها اعتقادی نداریم.
مگر جنبش راهش با حکومت یکی است؟
اما پایان یک ماه چشم بندی و سیاه بازی رسانه ای، شاید خبری باشد که خودنویس درباره بالاترین نوشت: پارسال در 22 بهمن، بالاترین 12 هزار کاربر داشت اما اکنون این رقم به 3 هزار نفر رسیده است. آنها واقعا خسته شده اند.

اسرائیل در حلقه تنگ محاصره

«مبارزه ما علیه فلسطینی ها مبارزه ای از پیش باخته است، از همان آغاز روز انتفاضه- زمستان سال 1366- این مبارزه شکست خورده بود و بطور حتم باعث از بین رفتن ما می شود از این رو من به شهروندان اسرائیلی ساکن در شهرک های کرانه باختری و شهر قدس می گویم سریعتر منازل خود را ترک کنید و به عمق اسرائیل در سرزمین های 48 بروید.»
این بخشی از سخنان پروفسور «وان کلیفیلد» از چهره های شاخص رژیم صهیونیستی است. وی کسی است که بعد از فروپاشی بلوک شرق و تحت تاثیر ادعای آمریکایی ها مبنی بر اینکه جهان در قرن 21تک قطبی و تحت سیطره آمریکاست، پیشنهاد کرد که اسرائیل باید همه اعراب ساکن اسرائیل را در یک روز قتل عام کند و یک شوک زودگذر بین المللی را پذیرا شود ولی برای همیشه خود را از شر اعراب مسلمان رها کند. موضع و اندرز امروز کلیفیلد به خوبی وضعیت بحرانی رژیم صهیونیستی و چشم انداز آینده آنان را به تصویر می کشد.
تردید نسبت به آینده و نگرانی توام با وحشت در همه اجزای رفتار و تاکتیک های اسرائیل قابل مشاهده است و از این رو می توان با قاطعیت گفت، اینک رژیم صهیونیستی امروز را برای زنده ماندن سپری می کند در حالیکه امیدی به «فردا» ندارد. موارد زیر می تواند بخشی از مستندات و استشهادات این چشم انداز تلقی شوند:
1-نتانیاهو دو روز پیش در آغاز دور جدید مذاکرات سازش در واشنگتن رو به باراک اوباما و محمود عباس کرد و گفت: «مشروعیت و امنیت باید دو پایه اصلی مذاکرات واشنگتن باشد» عبارت نخست وزیر رژیم غاصب درباره امنیت مفهوم بود ولی درباره مشروعیت کمی ابهام داشت از این رو خانم کلینتون به کمک نتانیاهو آمد وگفت «حماس هم باید به جرگه مذاکرات بپیوندد.» در واقع اسرائیلی ها از یک سو می دانند که این مذاکرات گرهی را از مشکلات عظیم رژیم تل آویو باز نمی کند چرا که گم شده اسرائیل -یعنی امنیت که براساس آن به مذاکرات مادرید و اسلو تن داد- با امضای آقای عباس و تایید اوباما، ملک عبدالله و حسنی مبارک پیدا نمی شود، امنیت اسرائیل از سوی مردمی-در فلسطین و کشورهای مسلمان- تهدید می شود که امضاکنندگان بیانیه واشنگتن هیچ جایگاهی در میان آنان ندارند. در واقع نتانیاهو با پیش کشیدن موضوع مشروعیت و امنیت می خواهد بگوید اسرائیل ناچار است راه خود را برود و حضور او در میزگرد واشنگتن یک انتخاب- بخوانید استراتژی- نیست. انتخاب واقعی اسرائیل تلاش برای تامین امنیت از طریق مواجهه - نظامی و سیاسی- با کسانی است که با روش هایی شرافتمندانه امنیت و آینده اسرائیل را سلب کرده اند. با این وصف می توان با قاطعیت و بدون تردید گفت که در روند منازعه اسرائیلی- اسلامی، حرکت استراتژیک در اختیار کسانی است که به یک اندازه اسرائیل، حکومت خودگردان، حکومت های مصر و اردن را نامشروع می دانند.
2- روند جمعیتی در درون سرزمین های اشغالی 1948 بیانگر آن است که در وضع فعلی نسبت جمعیت عرب به جمعیت یهودی اگرچه با برتری یهودی ها توام است ولی رشد جمعیتی 7/4عرب نسبت به رشد جمعیتی 2/1 یهودی روند را طی کمتر از یک دهه به نفع فلسطینی ها و به ضرر اسرائیلی ها تغییر می دهد. اینک جمعیت عرب فلسطینی ساکن در سرزمین های 1948از مرز 5/1میلیون نفر فراتر رفته است. این اعراب که «اعراب اسرائیلی» خوانده می شوند از حق رای برخوردارند و در یک فرایند انتخاباتی می توانند در آینده دولت را به نفع خود تغییر بدهند. جمعیت عرب سرزمین های 1948 یک دغدغه مهم امنیتی برای رژیم تل آویو به حساب می آید بر همین اساس یک عضو عالی رتبه ارتش اسرائیل- سرلشکر دایان- می گوید: «توازن جمعیت تا چند سال دیگر در داخل فلسطین به نفع اعراب تغییر می کند و ما در خوشبینانه ترین حالت شاهد یک تغییر و تحولاتی همانند آفریقای جنوبی در فلسطین خواهیم بود». براساس همین ابراز نگرانی شدید، نتانیاهو در مذاکرات واشنگتن اصرار دارد که موضوع اسرائیلی کردن همه 78درصد سرزمین های 1948 را به ثبت برساند. اسرائیل حداقل دو دهه است که اخراج عرب های ساکن سرزمین های 48 را مد نظر دارد ولی هیچگاه نتوانسته است به آن دست یازد. امروز هم اسرائیلی کردن شمال و مرکز فلسطین یک درخواست است که اسرائیل از آن حرف می زند اما آیا اسرائیلی ها واقعا جرات دست زدن به آن را دارند؟ در واقع اسرائیل در شرایط ضعیفی قرار دارد و جرات ورود به یک بازی پرمناقشه را ندارد. اگر این رژیم بخواهد موج تازه ای از آوارگی فلسطینی ها را آغاز کند اولین سؤال این است که این یک فرایند مسالمت آمیز نخواهد بود. ثانیا نه در فلسطین و نه در کشورهای همجوار امکان انتقال نزدیک به یک میلیون و نیم جمعیت و حتی ثلث آنان وجود ندارد پس برای این جمعیت چاره ای جز «مقاومت به هرقیمت» وجود ندارد و این یعنی تن دادن رژیم صهیونیستی به یک انتفاضه بسیار بزرگ در شهرهای تل آویو، حیفا، نهاریا، صفه و دهها شهر دیگر! کاملا واضح است که رژیم صهیونیستی هرگز یارای چنین ریسکی را ندارد. این ریسکی است که به فلسطینی های ساکن در اراضی فلسطین- یعنی 5/5میلیون جمعیت- اجازه می دهد تا در یک اقدام هماهنگ، استراتژی محو اسرائیل را عملیاتی نمایند. پس می توان با قاطعیت گفت که استراتژی عاری سازی سرزمین های 48 از اعراب که مقامات مختلف اسرائیلی از آن حرف می زنند، به هیچ وجه عملی نیست.
3- راهپیمایی های بزرگ جهان اسلام- بخصوص تظاهرات عظیم روز قدس- که هر سال گسترش بیشتری پیدا می کند بخوبی نشان می دهد که سررشته فلسطین دیگر در دست چهار شخصیت وابسته عربی نیست. اینک این جهان اسلام است که برای آزادی کامل فلسطین و محو سازشکاران خیز برداشته است. جالب این است که اینک 31سال از نامگذاری جمعه آخر ماه مبارک رمضان به «روز قدس» می گذرد و جمعیت شرکت کننده هر سال بیشتر شده است و حال آنکه صهیونیست ها و آمریکایی ها گمان می کردند به زودی مسلمانان این گونه اقدامات را بی نتیجه دیده و کنار می کشند. حالا این حضور، اقداماتی نظیر راه اندازی کاروان های دریایی و زمینی برای شکستن محاصره غزه را در پی داشته است. این همه در حالی است که حامیان غربی رژیم صهیونیستی- و بطور خاص دولت های آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان- قادر نیستند به گرمی گذشته از این رژیم حمایت کنند. در واقع به میزان تردیدی که غربی ها پیدا کرده اند، امت اسلام برای رهایی فلسطین راسخ تر شده است.
4- هیچ چیزی به اندازه اقدامات 10سال اخیر رهبران تل آویو به اسرائیل ضربه نزده است، اسرائیل در سالهای 2000 و 2005 از لبنان و غزه گریخت بدون آنکه بتواند پیش بینی کند که چه پیش می آید، اسرائیل که رفته بود در سال 2006 هوس کرد که به لبنان بازگردد بدون آنکه آمادگی لازم را داشته باشد، اسرائیل پایان جنگ 33 روزه را پذیرفت بدون آنکه تکلیف بعدی خود را در مواجهه با حزب الله بداند، اسرائیل سال 2008 به غزه بازگشت بدون آنکه از میزان توانایی حماس و جهاد در مقاومت اطلاع داشته باشد، اسرائیل 22روز بعد توقف جنگ را پذیرفت و از غزه رفت، بدون آنکه برنامه جدیدی در مواجهه با حماس داشته باشد، تل آویو غزه را محاصره کرد و 4سال آن را ادامه داد بدون آنکه قادر به پیش بینی تاثیر این محاصره در افکار عمومی باشد. رژیم صهیونیستی با ابتکار بین المللی شکست محاصره غزه- کاروان آزادی- برخورد خونین نظامی کرد بدون آنکه بداند تیرهای او به سمت خود کمانه می کند. مقامات تل آویو از سال 2000 دچار اقدامات عجولانه، بی برنامه و غیراستراتژیک بوده اند و البته هر اقدام آنان تاثیری استراتژیک و درازمدت را در پی داشته است. «اسرائیل امروز» برخلاف «اسرائیل دهه های 50، 60 و 70میلادی» مملو از اشتباه است و از این رو می توان آن را به ورطه هایی کشاند و به آن ضربات پی درپی وارد کرد. نتانیاهو ثابت کرده است که از یک دهم عقل نصرالله و هنیه هم برخوردار نیست. در این 10سال هرچه این دو حکیمانه تصمیم گرفته اند، نتانیاهو و... احمقانه رفتار کرده اند.

سعدالله زارعی

گفته بودیم سبزها خل و چل هستند این هم سندش!

یکی از عناصر فعال در اپوزیسیون خارج نشین اعلام کرد سبزهایی که سال گذشته در روز قدس شعار «نه غزه نه لبنان» داده بودند، «سفیه»هستند.
داریوش سجادی در وبلاگ خود و در مطلبی با عنوان «سبزهای سفیه» نوشت: سال گذشته و بعد از تظاهرات روز قدس که در خلال آن سبزها شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» را سر دادند طی مصاحبه ای مفصل مدعی انحراف جنبش سبز بدلیل سر دادن چنین شعاری شدم. البته آن مصاحبه بازتاب های متفاوتی پیدا کرد و حجم بالائی از ترشروئی سبزها را متوجه من کرد. اما اکنون مشاهده کردم هم زمان حجت الاسلام منتجب نیا عضو ارشد حزب اعتماد ملی در کنار محمد خاتمی و علی اکبر محتشمی پور متفقاً شعار «نه غزه، نه لبنان» را انحرافی دانسته و بالاخره و بعد از یک سال سکوت سراینده های چنان شعاری را مورد شماتت قرار داده اند. ظاهراً این وسط فقط فحاشی های معوقه سبزها باید به حساب اینجانب واریز می شد تا با تاخیری یک ساله بالاخره رهبران جنبش سبز هم به چنین صرافتی بیفتند. تقبل الله. اما علی رغم چنین شماتتی باز هم عده ای از مدعیان سبزینگی می فرمایند: خیر! مرغ یک پا دارد و کماکان «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران». من با استدلال و بدون اغراق معتقدم این گروه از سبزها سفیه اند. مطابق منطق حاکم بر چنین شعاری، مظالم دولت صهیونیستی بر مردم لبنان و فلسطین برای ایشان (سبزهای مدافع چنان شعاری) عاری از اهمیت است.
وی تصریح کرد که با این منطق غربی ها نیز از جریان سبز حمایت نخواهند کرد چرا که 4 دیواری، اختیاری. آیا سفاهت شاخ و دم دارد؟
شایان ذکر است چند روز پیش موسوی و کروبی ضمن دیداری مدعی شدند:« حمایت از مسلمانان و ملت های مظلوم بویژه ملت فلسطین همواره مورد توجه ملت بزرگ ایران و امام خمینی بوده است. روز قدس تبلور حمایت مردم آزاده از ملتی مظلوم است که از سرزمین مادری خود رانده شدند و در خلال این مدت رنج ها و مشقت های بسیاری را متحمل گردیدند ملت مظلوم فلسطین علیرغم تصویب قطعنامه های متعدد از سوی سازمان ملل متحد و عدم تمکین رژیم اشغالگر هنوز نتوانسته حق طبیعی خود را کسب نماید» و این در حالی است که سران رژیم صهیونیستی بارها از شجاعت- بخوانید خیانت- آشوبگران و فتنه گران تجلیل کرده و آنها را سرمایه رژیم صهیونیستی کسانی که به نیابت از اسرائیل می جنگند، معرفی کرده بودند.
جمیله کدیور همسر بهاءاله مهاجرانی روز گذشته با اشاره به موضع اخیر موسوی و کروبی نوشت: این موضع گیری ضرورت دارد. شعارها و موضع گیری های سال گذشته موجب ایجاد شبهاتی در بین افکار عمومی جهان خصوصاً فلسطینان و جهان عرب شد گویی که جنبش سبز نسبت به رنج های ملت فلسطین و لبنان حساسیت ندارد.

پیغام غرب به یکی از سران فتنه پس از شکست تحریم ها:

نامه بنویسید که ما تحریم ها را تعدیل کنیم !!!

به دنبال ناکامی غرب در اعمال موثر تحریم ها علیه ایران، این کشورها با ارسال پیغامی به یکی از سران فتنه از وی درخواست کردند که نامه ای به سران غرب نوشته و خواهان تعدیل تحریم ها شود.
به گزارش باشگاه خبرنگاران یک روزنامه نگار لبنانی مرتبط با دیپلمات های غربی در دیدار با یک خبرنگار قدیمی ایرانی پرده از خبری برداشت که هم از استیصال غرب در برخورد با ایران حکایت دارد و هم سند دیگری بر خط گیری جریان فتنه از غرب است.
این روزنامه نگار لبنانی با اشاره به اقدامات موثر ایران در رویارویی با پروژه تحریم اقتصادی غرب به ویژه در مورد بنزین که در ابتدا تصور می شد پاشنه آشیل ایران است می گوید: غربی ها اخیرا توسط یکی از نزدیکان سران فتنه به او پیغام دادند که با توجه به مشکلاتی که بر سر اجرای تحریم های ضدایرانی وجود دارد آنها تمایل دارند که پیش از اعلام شکست قطعی، به نوعی ابتکار عمل را بدست بگیرند و خود به بهانه ای این پروژه را کنار بگذارند و به همین دلیل بهتر است که یکی از سران فتنه طی درخواستی از سران کشورهای غربی بخواهد که تحریم های ضدایرانی را تعدیل کنند تا با این اقدام هم اپوزیسیون تقویت شود و هم کاری کنند که آبرو و حیثیت غرب در این ماجرا از بین نرود.
دیپلمات های غربی به این روزنامه نگار لبنانی چنین گفتند: با توجه به اینکه جریان شکست خورده در انتخابات ریاست جمهوری در ایران به طور کامل جمعیت حامی و مردمی خود را از دست داده است واسطه شدن سران فتنه در مورد تعدیل تحریم های ضدایرانی باعث ایجاد وجهه برای این جریان و امید بخشیدن به اندک هواداران آن در ایران می شود و نشان می دهد سران فتنه از این سطح از قدرت برخوردارندکه تحریم ها را تعدیل کنند. این روزنامه نگار لبنانی تاکید کرد: عنصر مشاور و امین یکی از سران فتنه به وی فشار آورده است تا این نامه خطاب به مقامات غربی نوشته شود و با توجه به اینکه رئیس جمهوری ایران محمود احمدی نژاد راهی نیویورک است این خبر می تواند این سفر را همزمان با شکست پروژه ضدایرانی دیگر غرب تحت الشعاع قرار دهد.
این روزنامه نگار لبنانی همچنین اعلام کرده در صورت لزوم نام خود و دیپلمات های غربی را فاش خواهد کرد.

برخورد وحشیانه شاگردان آقای دستغیب با مردم+عکس ضاربان

به گزارش خبرنگار جهان از شیراز، پس از اظهارات توهین آمیز آقای دستغیب به ساحت ولایت فقیه جمع کثیری از مردم در مقابل مسجد ایشان درشهر شیراز تجمع و تحصن کردند و صرفا به شعار دادن و عزاداری به مناسبت شهادت مولای متقیان امیر مومنان، پرداختند.
در حین تجمع اعتراض امیز مردم شاگران آقای دستغیب برای مظلوم نمائی، شیشه های مسجد را شکستند و از پشت بام مسجد بر سر مردم سنگ و آجر و کپسول آتش نشانی انداختند و همزمان عده ای اوباش با چوب و چماق بر سر مردم ریختند که در این برخورد وحشیانه دهها تن زخمی شدند و  به بیمارستان منتقل شدند.
بر اساس آخرین اطلاعات 24 نفر در بیمارستان بستری شدند و تعدادی نیز به صورت سرپائی مداوا شدند.
عکس شاگردان آقای دستغیب در حال پرتاب آجر و سنگ به مردم:
لازم به ذکر است عکس رهبر انقلاب در پشت بام مسجد توسط مردم متدین شیراز نصب شده است.




تصاویر مردم مضروب:

چگونگی دعا در شب قدر در بیان آیت‌الله مجتبی تهرانی

راه دعا را گم نکنید

خبرگزاری فارس: آیت‌الله مجتبی تهرانی گفت: امام صادق (ع) می‌فرماید که «دعا راه دارد». پس اگر راه دعا را گم کنیم، دعایمان اجابت نمی‌شود؛ اما اگر از راه دعا از خدا تقاضا کنیم، اگرچه گناهکار هم باشیم جوابمان را می‌دهد.

به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله مجتبی تهرانی، این استاد اخلاق سلسله مطالبی درباره دعا و شرایط آن دارد که در ایام ماه رمضان بیان می‌کند. این عالم ربانی در مراسم شب قدر در شب بیست‌و‌یکم ماه رمضان (9 شهریور) در سخنانی به توصیف «چگونگی دعا در شب قدر» پرداخت که مشروح آن در پی می‌آید؛
گفته شد که ماه مبارک رمضان، ماه بازگو کردن کلام ربّ، یعنی تلاوت قرآن است و ماه سخن گفتن عبد با ربّ خود است که عبد خواسته‏هایش را با خداوند مطرح می‏کند و از آن تعبیر به دعا می‏شود. در باب ادعیه هم مأثور و غیرمأثور داریم که آداب و شرایطی دارد. بحث ما در این بود که اموری هستند که این‏ها بر روی اجابت دعا اثر می‏گذارند؛ یکی از آن عوامل، عامل «زمان» است و در بین زمان‏ها، «ماه مبارک رمضان» است که در روایات متعدد و بلکه در ذیل آیه شریفه‏ای که صوم را تشریع می‏کند هم همین مطلب را داریم. یعنی هم مسأله نزول قرآن را و هم مسأله اینکه عبد در این ماه با ربّ خود سخن می‏گوید و از او درخواست می‏کند.


* شب قدر؛ قلب رمضان


در بین ایام و لیالی ماه مبارک رمضان، شب‏های قدر آن از نظر اجابت دعا مورد تأکید خاص قرار گرفته است. حتّی تعبیری داریم که در روایتی امام صادق (علیه‏السلام) فرمودند: «قَلْبُ شَهْرِ رَمَضَانَ لَیلَةُ الْقَدْرِ». یعنی آن شبی که از نظر آثار در پذیرش درخواست‏های عبد توسط ربّ برجسته‏ترینِ شب‏ها است، شب قدر است. لذا می‏بینیم در روایات متعدد بر این مطلب و آثار آن سفارش شده است که: «مَنْ أَحْیا لَیلَةَ الْقَدْرِ غُفِرَتْ لَهُ ذُنُوبُهُ». یعنی هر که شب قدر را اِحیا بدارد، گناهان او آمرزیده شده است.


* شب قدر کدام شب است؟


در بین این سه شب، یعنی شب نوزدهم و بیست‏ویکم و بیست‏و‏سوم، روی دو شب بیشتر تکیه شده است؛ یکی شب بیست‏و‏یکم و دیگری شب بیست‏و‏سوم. در روایات متعددی داریم که نسبت به شب قدر از حضرات معصومین (علیهم‏السلام) سؤال می‏کنند. یکی موثّقه زراره است که می‏گوید: «سَأَلْتُهُ عَنْ لَیلَةِ الْقَدْرِ قَالَ هِی لَیلَةُ إِحْدَى وَ عِشْرِینَ أَوْ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ»؛ از امام باقر (علیه‏السلام) سؤال کردم شب قدر کدام شب است؟ حضرت فرمودند یا شب بیست‏و‏ یکم است و یا شب بیست‏و‏سوم؛ «قُلْتُ أَ لَیسَ إِنَّمَا هِی لَیلَةٌ»؛ به حضرت عرض کردم مگر شب قدر یک شب نیست؟ «قَالَ بَلَى»؛ حضرت فرموند بله، یک شب است. «قُلْتُ فَأَخْبِرْنِی بِهَا»؛ عرض کردم پس شما بفرمایید کدام یک از آن‏ها است؛ چرا می‏فرمایید یا این یا آن؟! «قَالَ مَا عَلَیکَ أَنْ تَفْعَلَ خَیراً فِی لَیلَتَینِ».

در یک روایت دیگر که راوی‏اش شخص دیگری است، او هم همین سؤال را می‏کند. می‏گوید من به حضرت عرض کردم شب قدر چه وقت است؟ ایشان فرمودند شب بیست‏و‏یکم یا شب بیست‏وسوم؛ گفتم: «أَفْرِدْ لِی إِحْدَاهُمَا»؛ یعنی مشخص کنید که کدام یک از این دو شب است؛ حضرت فرمودند: «وَ مَا عَلَیکَ أَنْ تَعْمَلَ فِی لَیلَتَینِ هِی إِحْدَاهُمَا». چه می‏شود که تو در دو شب اعمالی را که وارد شده است انجام دهی و در آن دو شب دعا کنی!؟

* درجه‏بندی شب‏های قدر از نظر اهمیت


این‏هایی را که گفتم، برای روشن شدن اهمیت شب‏های قدر بود. شب بیست‏ویکم اهمیتش بیشتر از شب نوزدهم است و شب بیست‏وسوم اهمیتش از شب بیست‏ویکم بیشتر است. با توجه به آن روایتی که شب نوزدهم عرض کردم که می‏فرمایند شب نوزدهم، شبی است که بررسی می‏کنند و شب تقدیر و اندازه‏گیری کردن امور نسبت به سال آینده است. امّا این‏طور نیست که این بررسی بدون توجه به مسائل گذشته باشد؛ چون بحث این است که وقتی خداوند بخواهد امر فرماید که امور را تقدیر و ترسیم و اندازه‏گیری کنند و بعد هم ثبت و ضبط کنند، با توجه به سابقه رابطه‏ای است که عبد با مولایش داشته است. پس شب نوزدهم، شبِ بررسی سوابق است. شب بیست‏ویکم، شبی است که بعد از آنکه امور و سوابق آن بررسی شد، در آن شب ثبت و ضبط می‏شود؛ یعنی امور سال آینده را می‏نگارند. شب بیست‏وسوم هم شبِ توشیح است که جلسه گذشته عرض کردم.


* در شب قدر چگونه دعا کنیم؟


چون بحث ما راجع به دعا است، عرض کردم که در دعا سه چیز مطرح است؛ یکی «داعی» یعنی درخواست‏کننده و کسی که صدا می‏کند دیگری را و تقاضا می‏کند، دوم خودِ «دعا» و درخواست است، سوم هم «مدعوّ» یا درخواست‏شونده است که طرف مقابل است. این جلسه می‏خواهم بروم سراغ «درخواست». جلسه گذشته گفتم که وقتی وضع «درخواست‏کننده» را بررسی می‏کنیم، می‏بینیم وضع خراب است. یعنی رابطه بین درخواست‏کننده و درخواست‏شونده سال گذشته رابطه خوبی نبوده است. این جلسه ما می‏خواهیم وارد شویم در اینکه حالا چه می‏خواهی بگویی و از خدا چه می‏خواهی؟ پس این جلسه دنبال خواسته‏هایمان هستیم.

من یک مسأله عرفی را مطرح می‏کنم و بعد می‏روم سراغ روایاتی که روش دعا کردن را به ما می‏آموزند. سؤال من که عرفی هم هست، این است که اگر من با کسی رابطه‏ای داشتم و رابطه‏ام هم یک چنین رابطه‏ای بود که او به من محبّت می‏کرد و من در ازای محبّت‏هایش به او بد می‏کردم و هرچه روش او دوستانه بود، روش من ــ ‏نعوذبالله ــ دشمنانه بود، حالا اگر بخواهم از او درخواستی کنم، باید چه کار کنم؟ کارمان هم گیر کرده و سروکارمان هم با همان شخص است. حالا چه کار کنیم؟

* اوّل به بدی‏هایت اعتراف کن!


حالا فرض کنید من می‏روم پیش او؛ شرمنده و سرافکنده هم هستم. وقتی می‏روم آنجا، اوّلین چیزی که به او می‏گویم چیست؟ اوّلین حرفی که به او می‏زنم چیست؟ خودتان پیش خودتان جواب این سؤال را بدهید؛ چه کار می‏کنید؟ غیر از این است که اوّلین حرفی که به او می‏زنم، این است که می‏گویم «فلانی، من به تو بد کردم»؟ با این سوابق سوئی که پیش او دارم، اوّلین حرفم باید همین باشد دیگر؛ باید به او بگویم من بد کردم؛ امّا تو بیا ما را ببخش و ندیده بگیر. باید این اعتراف و عذرخواهی را بکنم تا بعد از آن رو داشته باشم که آن چیزهایی را که می‏خواهم با او مطرح کنم و تقاضاهایم را از او درخواست کنم.


* راه دعا را گم نکنی!


حالا می‏رویم سراغ روایات؛ این‏ها معارف ما است. روایات متعددی داریم که این بحث را مطرح کرده‏اند. کسی می‏آید خدمت امام صادق (علیه‏السلام) و می‏گوید: آقا، من دعا می‏کنم ولی دعاهایم به اجابت نمی‏رسد؛ چه کار کنم؟ مگر خدا نگفته است «اُدْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُم»؟ خودش این حرف را گفته است. این همه آیات قرآنی در این باب وارد شده است؛ پس چرا با این حال، وقتی ما خواستیم به ما نمی‏دهد؟ حضرت نکته‏ای را به او می‏فرماید و آن این است که به او می‏گوید: تو باید از جهت دعا وارد شوی و دعا کنی؛ می‏گوید: «وَ لَوْ دَعَوْتُمُوهُ مِنْ جِهَةِ الدُّعَاءِ لَأَجَابَکُمْ»؛ یعنی تو راه دعا را گم کرده‏ای؛ دعا راه دارد. «وَ لَوْ دَعَوْتُمُوهُ مِنْ جِهَةِ الدُّعَاءِ لَأَجَابَکُمْ وَ إِنْ کُنْتُمْ عَاصِینَ». اگر از خدا تقاضا کنی، امّا از همان راه دعا، اگرچه گناهکار هم باشی، جوابت را به تو می‏دهد.


* توبه کن و پوزش بطلب!


بعد حضرت به او دستورالعمل می‏دهد؛ ابتدا مسأله حمد و ثنای الهی را مطرح می‏فرماید که خودش بحث جداگانه دارد و بعد این جمله را دارد: «ثُمَّ تَعْتَرِفُ بِذُنُوبِکَ ذَنْبٍ ذَنْبٍ»؛ یعنی پیش خدا که رفتی، به یکایک گناهانت اعتراف کن و بگو بد کردم. «وَ تُقِرُّ بِهَا»؛ یعنی اقرار کن. بعد دارد: «أَوْ بِمَا ذَکَرْتَ مِنْهَا»؛ یعنی مگر تو می‏توانی خطاهایت را بشماری؟ نمی‏توانی! پس همان مقدار که یادت می‏آید چه کردی را اقرار کن. بعد می‌فرماید: «وَ تُجْمِلُ مَا خَفِی عَلَیکَ مِنْهَا»؛ یعنی آن چیزهایی که بر تو پوشیده است را اجمالاً اعتراف کن؛ یعنی همان جمله‏ای که من مکرّر گفته‏ام؛ این شب‏ها، شب‏هایی است که انسان برود درِ خانه خدا و بگوید خدایا، بد کردم؛ خیلی هم بد کردم. بدی‏هایم را هم نمی‏توانم بشمرم. امّا اجمالاً اعتراف می‏کنم. «فَتَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مِنْ جَمِیعِ مَعَاصِیکَ»؛ بعد آنجا عذرخواهی کن و بگو حالا از ما چشم‏پوشی کن. این یک نکته بود که امام صادق (علیه‏السلام) اشاره فرمودند.


* در دلت تصمیم بگیر که دیگر گناه نکنی!


امّا نکته دوم این است که حضرت در ادامه می‏فرمایند: «وَ أَنْتَ تَنْوِی أَلَّا تَعُودَ»؛ یعنی عذرخواهی کن و پوزش بطلب؛ بعد هم در دلت، نه زبانت، واقعاً بنا بگذار که دیگر این کارها را نکنی. «وَ تَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِنْهَا بِنَدَامَةٍ وَ صِدْقِ نِیةٍ وَ خَوْفٍ وَ رَجَاءٍ»؛ یعنی پوزش هم که می‏طلبی، با حالت پشیمانی و صدق نیت و با خوف و رجا باشد. در بهترین ایام و بهترین موقعیت‏ها که دعا به اجابت می‏رسد، آن هم در حالی که خودش مرا دعوت کرده و گفته بیا و من هم آمده‏ام و سرافکنده هم هستم، اعتراف هم ‏می‏کنم به اینکه من بد کرده‏ام، تصمیم هم می‏گیرم که دیگر بد نکنم؛ این‏ها همه مقدمه این است که بتوانم از خدا درخواست کنم.


* از خدا کمک بخواه که مطیع او شوی!


آن وقت، حضرت این را در یک قالب می‏ریزند و می‏فرمایند: «وَ یکُونُ مِنْ قَوْلِکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیکَ مِنْ ذُنُوبِی وَ أَسْتَغْفِرُکَ وَ أَتُوبُ إِلَیکَ»؛ یعنی حالا که می‏خواهی با خدا حرف بزنی، بگو خدایا من معذرت می‏خواهم از گناهانم؛ من از تو می‏خواهم که از من بگذری و توبه‏ام را بپذیری. امّا تنها خواسته‏ات این نباشد؛ از خدا فقط نخواه که از گناهانت بگذرد؛ بلکه در دعاهایی که این شب‏ها می‏کنید، از خدا بخواهید که خدا کمکتان کند که سال آینده مطیع خدا باشید. «فَأَعِنِّی عَلَى طَاعَتِکَ وَ وَفِّقْنِی لِمَا أَوْجَبْتَ عَلَی مِنْ کُلِّ مَا یرْضِیکَ». از خدا این‏ها را بخواه. مغفرت بخواه، تصمیم هم بگیر که دیگر دستت را به آن خطاها آلوده نکنی، بعد هم بگو ای خدا، حالا کمکم کن که سال آینده من دیگر این‏طور گناه نکنم.


* یک توجه، فقط یک توجه کافی است!


آن‏وقت مطمئن هم باش که او می‏گذرد. من یقین دارم؛ اصلاً اعتقادم این است که آن‏هایی که امشب «یک توجه» به خدا کرده‏اند، همه آن‏ها آمرزیده هستند. «یک توجه»، بیشتر هم نه! همین یک توجه به اینکه «خدایا ما بد کردیم»، همه چیز تمام می‏شود؛ او هم کار را تمام می‏کند. پس اوّل معذرت‏خواهی کن؛ بعد هم طلب کمک کن که سال آینده دیگر من این‏طور عمل نکنم و بگو خدایا، تو خودت دستم را بگیر. این روند دعا را به ما یاد داده‏اند. چون من بحثم امشب همین بود که درخواست کننده، درخواستش در این شب‏ها چه باشد، گفتم که اوّل مغفرت، امّا با اعتراف به گناهان؛ بعد هم طلب کمک از خدا برای اینکه سال آینده من آلوده به گناه نشوم و مطیع او باشم.


* حالا دعا کن!


این تازه مقدمه درخواست‏های بعدی ما است. اینجا است که خطاب می‏رسد حالا چه می‏خواهی؟ درخواستت چیست؟ در عرف خودمان هم همین‏طور هستیم که اگر طرف مقابلمان یک انسان کریم باشد، وقتی برویم پیش او و بگوییم آقا، ما معذرت می‏خواهیم، ما به شما بد کردیم، ولی کارمان گیر کرده، او چه جواب می‏دهد؟ می‏گوید: «سَلْ حَاجَتَک»! حالا حاجت‏هایت را از من بخواه! بگو ببینم از من چه می‏خواهی؟ این عین تعبیری است که در روایات ما هست. خدا خطاب می‏کند بگو؛ سؤال کن؛ بخواه؛ چه دنیوی، چه اخروی. حالا من چه بخواهم؟

در اینجا یک مطلبی را عرض کنم. ما چون مخلوقیم، همه ما تنگ‏نظریم. یعنی چون محدودیم، ــ ‏نعوذبالله ــ خدا را هم مثل خودمان فرض می‌کنیم. امّا این تصور اشتباه است. در معارف ما این‏ هست که آنچه را که به ذهنت می‏آید از خدا بخواه، امّا به این بسنده نکن. بگو خدایا، این‌‌هایی که به ذهن من می‏رسد، همین است؛ امّا سال آینده ما نمی‏دانیم چه گرفتاری‏هایی ممکن است برای ما پیش بیاید. یک چیزهایی هست که ما به آن‏ها محتاج می‏شویم و الآن به فکرمان هم نمی‏آید. لذا بسنده کردن و اکتفا کردن به این گرفتاری‏هایی که در ذهنمان هست یا احتیاجات فعلیه‏ای که الآن داریم، اشتباه است.

* فَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ


روایت از پیغمبر اکرم (صلّی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلّم) است که حضرت فرمود: «إِنَّ الرِّزْقَ لَینْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى عَدَدِ قَطْرِ الْمَطَرِ»؛ یعنی روزی‏ها از جهت عِلوی به عدد قطره‏های باران به سوی بندگان می‏آید؛ این عنایت الهی است. «إِلَى کُلِّ نَفْسٍ بِمَا قُدِّرَ لَهَا»؛ به سوی هر انسانی به همان اندازه‏ای که برای او تقدیر شده نازل می‏شود. فرض بفرمایید امشب از خدا می‏خواهیم که مقدّرات سال آینده ما را از هر جهت خوب رقم بزند. ولی این را هم بدان: «وَ لَکِنْ لِلَّهِ فُضُولٌ»؛ خیال نکنی که فقط همین است و به همین اندازه مقدّر می‏توانی از او بخواهی؛ نخیر، خدا زیادتی دارد که من و تو آن زیادتی را اصلاً نمی‏توانیم درک کنیم. «فَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ». از خدا نسبت به اضافه‏هایش و زیادتی‏هایش درخواست کن. برو سراغ اضافه‏هایش؛ نه تنها آنچه را که برای هر کس مقدّر کرده است.


* برای دیگران هم دعا کن!


آن وقت اینجا می‏خواهم یک نکته را هم عرض کنم؛ ما در روایات بسیار داریم که برای دیگران خواستن و در حقّ دیگران دعا کردن، موجب می‌شود که برای من هم فزونی پیدا کند و خدا برای من را هم بیافزاید. یکی از عواملی که در زیادتی نسبت به حاجات مؤثر است، همین دعا کردن برای غیر است. پس اوّلاً ما در خواسته‏های مربوط به خودمان نباید نظرتنگی کنیم؛ از آن طرف هم اکتفا و بسنده نکنیم به خودمان؛ بلکه باید برای دیگران هم دعا کنیم.

من برای شما مثال می‏زنم؛ بسیاری از گرفتاری‏ها هست که من ندارم، ولی مسلّماً افرادی هستند که مبتلا به آن گرفتاری‏ها هستند. عکس آن هم همین‏طور است. اگر من برای همه دعا کنم، اثرش این است که اوّلاً آن گرفتاری‏ها از او برطرف می‏شود و ثانیاً دیگر به سراغ من نمی‏آید. این‏ها همه معارف ما است. اینکه ما در روایاتمان داریم که لیالی قدر، اطراف این مجالس را فرشتگان الهی گرفته‏اند و نازل شده‏اند و برای ما دعا می‏کنند، چه بسا اشاره به همین باشد. چه بسا این داعی خودش به آنچه که محتاج است، اصلاً توجه ندارد تا درخواست کند؛ اینجا اگر ما برای دیگران دعا کنیم، آن فرشته‏ها که از احتیاجات ما آگاهند، برای ما دعا می‏کنند. این‏ها را می‏گویم تا بفهمید که از خدا چه بخواهید و از این موقعیت بهترین استفاده را بکنید.

* اصلاً روی نماز و روزه ‏هایت حساب نکن!


موقعی که این روایات را می‏دیدم، گفتم نسبت به گناهانمان که شُبهه‏ای نیست؛ سراپای ما را خطا گرفته است. امّا بالأخره ما در عرض این یک سال گذشته، طاعات و عبادات ظاهری هم انجام داده‏ایم. فرض کنید در این ماه رمضان به حسب ظاهر روزه هم گرفته‏ایم و کارهایی را که صورت طاعت داشت، انجام داده‏ایم. ولی این را به شما بگویم که این طاعت‏ها اصلاً قابل ارائه نیست تا مثلاً بخواهی بگویی خدایا، من برای تو یک‏چنین کاری را هم کرده‏ام. آن‏قدر این طاعات ما آفات دارد که کار به اینجا نمی‏رسد که بتوانیم یک چنین حرفی را هم بزنیم. من این‏ها را می‏گویم برای اینکه یک‏وقت کسی پیش خودش فکر نکند ما این همه نماز خواندیم، روزه گرفتیم، کذا و کذا و کذا ...! بگو ببینم، کدام‏یک از این اعمالت خالصاً مخلصاً لِوجه‏الله بود!؟ می‏توانی بگویی!؟ من که نمی‏توانم بگویم! نور به قبرش ببارد، استاد ما ــ ‏رضوان الله تعالی علیه‏ ــ را که فرمود: «من دو رکعت نماز برای خدا نخوانده‏ام». وقتی او چنین می‏گوید، ما چه می‏توانیم بگوییم!؟ البته فرمایش ایشان در یک سطح بالای معرفتی بود؛ در سطح ما اصلاً کار به آنجاها نمی‏کشد!


* حُبّ علی (علیه‏السلام) به طاعاتت جان می‏بخشد


امّا روایتی از پیغمبر اکرم (صلّی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلّم) است که دل‏گرمی ما به همان روایت و امثال این روایت است. حضرت فرمود: «مَنْ أَحَبَّ عَلِیاً قَبِلَ اللَّهُ تَعَالَى مِنْهُ صَلَاتَهُ وَ صِیامَهُ وَ قِیامَهُ وَ اسْتَجَابَ دُعَائَهُ». یعنی اگر کسی علی (علیه‏السلام) را دوست بدارد، ــ ‏نفرمود شیعه علی باشد؛ بلکه فرمود همین که علی (علیه‏السلام) را دوست داشته باشد ــ این محبّت علی (علیه‏السلام) به اعمال و طاعاتش جان می‏بخشد و اسکلت اعمال ظاهری‏اش را زنده می‏کند؛ خدا نماز‏هایش را قبول می‏کند؛ روزه‏هایی که گرفته است را خدا از او قبول می‏کند؛ عبادت‏هایی را که کرده است، همه را می‏پذیرد. بعد هم دارد: «وَ اسْتَجَابَ دُعَائَهُ»؛ عجب! پس معلوم می‏شود یکی از عوامل اجابت دعا، حُبّ علی (علیه‏السلام) است. این جزء معارف ما است.

من که خودم را نگاه کردم، دیدم من علی را دوست دارم؛ خدا که از دل من آگاه است. من بعید می‏دانم در این جمع ما کسی باشد که علی را دوست نداشته باشد. مگر می‏شود!؟ بدانید که معصیت‏ها با یک توجه و یک معذرت‏خواهی تمام است و بخشوده می‏شود؛ از آن طرف، اطاعت‏های دست‏وپا شکسته ما را هم حُبّ علی (علیه‏السلام) جان می‏بخشد و روح می‏دهد و آنها را زنده می‏کند. خدا هم این‏ها را قبول می‏کند.

* امشب در خانه علی(علیه‏السلام) چه خبر است؟


التماس دعا دارم؛ برویم خانه علی(علیه‏السلام). برویم آنجایی که همه چیزمان را از آنجا داریم. در روایات می‏نویسند علی (علیه‏السلام) امشب در بستر بود. اطراف بستر علی (علیه‏السلام) فرزندانش بودند. حضرت ابتدا رو کرد به پسر بزرگترشان امام حسن(علیه‏السلام) و با او شروع کرد صحبت کردن و وصیت‏هایی به فرزندش کرد؛ بعد خطاب کرد به همه فرزندانش؛ یعنی امام حسن، امام حسین، ابوالفضل(علیهم‏السلام)؛ همه نشسته‏اند؛ حتّی دخترها از جمله زینب (سلام‏الله‏علیها) هم نشسته‏اند. به آن‏ها فرمود بعد ازمن فتنه‏ها از هر طرف به سمت شما می‏آید. اینجا شخص خاصی را جدا نکرد؛ همه بچه‏ها را گفت. یعنی یا حسن، یا حسین، یا ابالفضل، یا زینب این را بدانید که فتنه‏ها از هر طرف به سوی شما می‏آید و منافقین این امّت کینه دیرینه خود را از شما طلب می‏کنند و می‏خواهند انتقام بکشند؛ بر شما باد به صبر!

یک‏وقت دیدند علی (علیه‏السلام) صورتش را کرد سمت حسین (علیه‏السلام) و گفت در خصوص شما، ای حسین، فتنه‏ها از هر سو و از هر جانب به سمت تو می‏آید؛ بر شما باد به صبر! تا اینجا باز هم کلّی فرمود؛ امّا در روایت دارد حضرت دو مرتبه رویش را کرد به حسین (علیه‏السلام) و گفت: یا اباعبدالله، این امّت تو را شهید می‏کنند؛ بر شما باد به تقوا و صبر! در اینجا می‏نویسند وقتی علی (علیه‏السلام) این جمله را گفت بی‏هوش شد. چه شد که علی (علیه‏السلام) بی‏هوش شد؟ من می‏گویم صحنه روز عاشورا نزد علی (علیه‏السلام) تمثّل پیدا کرده بود؛ امّا کدام صحنه از عاشورا؟ صحنه شهادت حسین (علیه‏السلام). آن صحنه چه موقعی بود؟ «و الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَی صَدْرِه»؛ آن موقعی که شمر روی سینه حسین (علیه‏السلام) نشسته بود ... ولی آن موقع شهادت حاصل نشد؛ می‏دانید شهادت در چه موقعی حاصل شد؟ می‏نویسند آن خبیث یک جسارتی کرد؛ حسین (علیه‏السلام) را برگرداند ... صورت حسین (علیه‏السلام) به زمین آمد ....
در روایت دارد علی (علیه‏السلام) به هوش آمد؛ نگاهی به فرزندانش کرد و شروع کرد این جملات را گفتن: «اینک رسول خدا آمده است؛ عمویم حمزه آمده است؛ برادرم جعفر آمده است؛ به من می‏گویند علی بشتاب! ما منتظر تو هستیم». علی (علیه‏السلام) چهره‏اش را برگرداند به طرف تمام فرزندانش و گفت شما را به خدا می‏سپارم؛ «السَّلَامُ عَلَیکُم یا مَلَائِکَةَ اللهِ؛ لِمِثْلِ هذا فَلْیعْمَلِ الْعامِلُونَ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ الَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُون». در روایت دارد عرق به چهره علی (علیه‏السلام) نشست؛ دیدگانش را روی هم گذاشت؛ پاها را به سوی قبله کشید؛ این جملات را می‏گفت: «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه وَحْدَهُ ...»

هراس پیشاپیش فتنه گران از طنین انزجار ملت در روز قدس !!!

یک روز پس از اظهارات محتشمی پور در تخطئه تلویحی شعار «نه غزه، نه لبنان»، سیدمحمد خاتمی دیگر عضو مجمع روحانیون مبارز نیز در ادبیاتی مشابه به تخطئه تلویحی این شعار پرداخت. وی یک سال پس از افتضاح فتنه گران در حاشیه راهپیمایی روز قدس، گفت مسئله یا ایران، یا فسطین، برداشت غلطی است و از نظر حقوقی و اخلاقی باید با اشغال فلسطین مقابله کرد.
اظهارات هماهنگ دو عضو مجمع روحانیون نشان می دهد پیش از این بر سر شکستن سکوت- و بلکه جانبداری یک سال پیش از پیاده نظام رژیم صهیونستی در روز قدس- هماهنگی هایی صورت گرفته است. مجمع روحانیون که یکی از ارکان فتنه سال 88 بود، پس از اعلام انزجار ملت ایران از سران فتنه در دو یوم الله 9 دی و 22 بهمن 1388، نگران است که یوم الله امسال روز قدس نیز تبدیل به صحنه نمایش ابراز خشم و انزجار ملی نسبت به فتنه گران شود و به همین دلیل با پیش دستی می کوشد حساب خود را از ستون پنجم و مزدوران رژیم صهیونیستی که به تحریک سران فتنه به خیابان آمده بودند، جدا کند.
خاتمی روز گذشته در دیدار کمیته دانشجویی سابق دبیرخانه حمایت از فلسطین اظهار داشت: مسئله یا ایران یا فلسطین برداشت غلطی است. روز قدس نماد حمایت از حق و مبارزه با ظلم، تجاوز و اشغال است.
وی افزود: باید دید چگونه می توان به وحدت رسید و از خنثی شدن نیروها و انرژی هایی که متأسفانه در جامعه ما بد مصرف می شود بهتر استفاده کرد. واقعا می شود با وجود اختلاف سلایقی که وجود دارد نسبت به بسیاری از مسائل از جمله روز قدس به تفاهمی رسید و در جامعه جوان ما به نوعی شاهد وحدت بود.
وی همچنین گفت: آنچه در فلسطین می گذرد فاجعه بزرگ بشری و تاریخی است و طبیعی است ملت ما که نسبت به سرنوشت خود و سرنوشت بشر دغدغه فراوانی داشته و انقلاب بزرگی کرده، نمی تواند نسبت به این امر بسیار مهم بی تفاوت باشد. آنچه در فلسطین رخ می دهد یک فاجعه بی نظیر است.
خاتمی گفت: روز قدس به تشخیص و اعلام حضرت امام خمینی و قبول ملت به عنوان نماد حمایت از حق و مبارزه با ظلم، تجاوز و اشغال و سرکوب و آوارگی در آخرین روزهای ماه مبارک رمضان تعیین شده است. بنابراین جانبداری از فلسطین برای ما یک اصل اسلامی، انسانی و حقوق بشری است.
خاتمی اضافه کرد: ایران به خاطر آزادی خواهی و استقلال طلبی بهترین و والاترین مدافع مردم فلسطین است.
مسئله «یا ایران یا فلسطین» برداشت غلط یا القاء خطرناکی است که از سوی دیگران مطرح می شود. مسئله قرار گرفتن ایران و فلسطین مسئله ای نیست که در ذهن و وجدان جامعه ما وجود داشته باشد و همه مردم ایران از رنج این ملت مظلوم رنج می کشند.
البته سخنان خاتمی درباره ملت ایران اعتراف دیرهنگام به هویت اسلامی و انسانی این ملت بزرگ است اما آنچه جای سؤال دارد این است که اولا چرا موضع گیری علیه تحرک ناکام به نفع رژیم صهیونیستی با یک سال تأخیر و آن هم ناتلویح؟ ثانیا چرا همان اجیرشدگان رژیم صهیونیستی که در آن روز به گرد کسانی چون کروبی و موسوی حلقه زده بودند، همان هایی بودند که با افتخار خود را اصلاح طلب و سبز معرفی می کردند و از سوی خاتمی و کروبی و موسوی مورد حمایت قرار داشتند؟ آیا اینها همین وابستگان به گروهک ها نبودند که زیر عبا و قبای کسانی چون خاتمی توانستند آشوب به راه بیندازند، آتش سوزی درست کنند، به نفع آمریکا و اسرائیل شعار دهند، روی جمهوری اسلامی خط بکشند، عکس حضرت امام خمینی و پرچم عزاداران حسینی را به آتش بکشند و به امام و رهبری و ولایت فقیه و قانون اساسی اهانت کنند؟ ثالثا آقای خاتمی و دیگر بازیگران فتنه در مجمع روحانیون پاسخ دهند که به نام اصلاح طلبی و جنبش سبز کدام خیانت ها را در همین یک سال و نیم گذشته مرتکب شده اند که نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونستی می گوید اصلاح طلبان و سبزها بزرگ ترین سرمایه اسرائیل هستند و شیمون پرز رئیس کودک کش رژیم صهیونستی و جلاد اصلی جنایت در غزه می گوید آنها به نیابت از ما با جمهوری اسلامی می جنگند؟!
اکنون هم فرمول بسیار ساده ای وجود دارد. اگر خاتمی و عناصر همسو با وی در مجمع روحانیون در ادعای خود صادقند که مخالف رژیم صهیونستی و همراه جمهوری اسلامی و امام و رهبری هستند، حداقل در لفظ از فتنه گرانی چون موسوی و کروبی و عملکرد عوامل میدانی فتنه در 8 ماهه پس از انتخابات اعلام برائت و انزجار کنند و به یقین نخواهند کرد چون خود بخشی از این فتنه بلکه کارگردان آن بوده اند.

پیاده نظام شکست خورده ای که دنبال عرق و ورق است

یک سایت صهیونیستی از بقایای فتنه سبز خواست روز قدس مشغول عرق و ورق و تفریح نباشند و برای یکبار هم که شده حس مسئولیت داشته باشند!
بالاترین که مطالب این روزهایش تبدیل به زنگ خنده شده، خطاب به بقایای گروهک ها می نویسد: برای روز قدس چه کار می کنید. آرزوی جمهوری اسلامی این است که سبزها بروند شمال یا هر جای تفریحی دیگه حال کنند. عرق، ورق، ویسکی، سکس. نکنه این هفته هوس کوه، شمال و یا مسافرت به هر جای دیگه بکنید. نکنه بگید مگه ما چه کار می توانیم بکنیم، از همان جا با ماهواره و اینترنت دنبال می کنیم.
این سایت ضد انقلابی همچنین نوشت: نکنه الان بی تفاوت پیش خودت بگی خب می مانم، یک سری حول و حوش11 تنهایی با ماشین می رم ببینم چه خبره. نه، اگه روزه نیستید ساعت 8 یک صبحانه مفصل، ساعت 9 آماده باش، سر ساعت 10، پیاده نظام و سواره نظام سر قرار ]![ الان چه کار می کنی. نکنه راحت نشستی تا خبرت کنند، بلند شو وقت کم داریم. آفرین اگه خوب کار کنیم می توانیم عصر جمعه بریم تفریح همراه با روح شاد سهراب و کیانوش و ترانه ]![
شایان ذکر است اغلب این مطالب تحریک آمیز بی رمق از خارج از کشور پردازش شده و با جعل امضا به عنوان یک هموطن و.... در بالاترین درج می شود.
بالاترین در مطلب دیگری نوشت: این آخرین فرصت برای ماست. نیروهای حکومت مدتی است خیالشان از بابت ما راحت شده و می گویند جنبش سبز شکست خورده است. اگر این بار اتفاقی نیفتد مطمئن باشید دیگه نخواهیم توانست خود را به عنوان یک نیرو نشان دهیم.
آخرین و رسواترین تحرک خیابانی عناصر وابسته به گروهک های منافقین، تندر، بهائیت و نهضت آزادی، نمایش رسوای 8 ماه پیش در روز 6دی (عاشورا) بود که تیر خلاص را نیز به جریان فتنه زد و موج خروش و اعتراض بی سابقه اجتماعی علیه فتنه گران را در روز یوم الله 9 دی و سپس 22 بهمن به همراه آورد.